در این شماره قضیه گروگان گرفته شدن فرزندان توم استون و رابی رابرتسون به سرانجام میرسه!
به لطف وب سایت خبری «تهدیدات و مخاطرات»، پیتر لباس مخصوصِ جدید و پیشرفتهای بر تن میکنه. لباس جدید به دنبالکنندگان تهدیدات و مخاطرات اجازه میده تا دنیا رو از زاویهٔ دیدِ اسپایدی ببینن، و سردبیر نشریهٔ تهدیدات و مخاطرات یعنی «جی جونا جیمسون» اسپایدی رو در طول فعّالیتش تحت نظر داره. اوضاع...ایده آل نیست.
جیجیجی دوستاش «جو ”رابی“ رابرتسون» که داره با «لونی لینکلن»، ملقب به «توماستون» همکاری میکنه رو تحت نظر داشته! خبرنگارِ اخلاقمدار و رئیسِ جرموجنایتِ غیراخلاقمدار بعد از اینکه فرزندانشون «رندی رابرتسون» و «جنیس لینکلن» رابطهشون رو شروع کردن، به پست هم خوردن. این دو نفر در رابطهشون با هم به مشکل خوردن (رندی یه مددکار اجتماعی ـه و جنیس یک مؤسسهٔ خلافکاری به اسم «سندیکا» رو میچرخونه)، و وقتی توسط «مادام ماسک» و «ارباب جنایت» گروگان گرفته شدن اوضاع بدتر هم شد! رابی و توماستون از خلافکار خردهپا «میراژ» سرنخی گیر آوردن تا بچّههاشون رو پیدا کنن—اما چرا مادام ماسک و ارباب جنایت دارن با هم کار میکنن؟
خب، شهردار «فیسک» (یا همون «کینگپین») اعلام کرد نیویورک برای ابرخلافکاران در فصل شکاره تا اونها کمکش کنن «لوح حیات» رو بهدست بیآره. هدف او اسرارآمیزه و وسایلی برای رسیدن به اهدافِ مذکورش در اختیار داره. یکیشون شامل «نورمن آزبورن» ـه، کسی که اخیراً فهمید پسرش «هری» در واقع ابرخبیثی به نام «کیندرد» ـه. نورمن و فیسک کیندرد رو گیر انداختن، و حالا فیسک «بارون موردو»ی خبیث رو استخدام کرده تا به روشهای جادویی اون رو بازجویی کنه!
The Amazing Spider-Man # 65 (866)
مترجم: محمد صالح حیدری
ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی
ادیتور و گرافیست: سینا محدثی
طراح کاور: امیرحسین رجبی
لینک دانلود غیر مستقیم (مدیا فایر)
نظر خودتون رو درباره داستان و طراحی های این کمیک با ما در بخش نظرات در میان بذارید.
برای خوندن دیگر کمیک هایی که ترجمه کرده ایم اینجا را کلیک کنید.
مطالب مرتبط:
چگونه در كامپیوتر یا سیستم اندروید كمیك بخوانیم؟
10 حقیقت مهمی که باید درباره "لوح حیات" (TABLET OF LIFE) بدانید
مرد عنکبوتی صاحب لباس جدیدی میشود!
10 حقیقت مهمی که باید درباره «بومرنگ» (BOOMERANG) بدانید
10 حقیقتی که باید دربارهٔ داستان "اسپایدرمن: یک روز دیگر" (SPIDER-MAN: ONE MORE DAY) بدانید
رویداد جدید مرد عنکبوتی با عنوان خیزش گناهان (SINS RISING) - کامل + لینک دانلود
10 حقیقتی که باید دربارهٔ «کیندرد» (KINDRED)، خبیث جدید کمیکبوکهای اسپایدرمن، بدانید
رویداد اخیر مرد عنکبوتی با عنوان آخرین بقایا (LAST REMAINS) - کامل + لینک دانلود
سری کمیک های اسپایدرمن شگفت انگیز با ترجمه فارسی
رویداد جدید مرد عنکبوتی با عنوان خیزش گناهان (SINS RISING) - کامل + لینک دانلود
10 حقیقت مهمی که باید درباره «توم اِستون» (TOMBSTONE) بدانید
10 حقیقت مهمی که باید درباره «بیتل» (BEETLE) بدانید
کمیک مقدمه "مرد عنکبوتی شگفت انگیز: خیزش گناهان" ترجمه شد + لینک دانلود
10 حقیقت مهمی که باید دربارۀ تیمارستان "راونکرافت" (RAVENCROFT INSTITUTE) بدانید
شماره آخر از کمیک "تیمارستان راون کرافت" ترجمه شد + لینک دانلود
برترین لباسهای مردعنکبوتی
رتبه بندی همه لباس های مرد عنکبوتی در دنیای سینما و تلویزیون
تاریخچه لباس های مرد عنکبوتی در دنیای سینما و تلویزیون
بهترین لباس های شخصیت های خبیث در فیلم های کمیک بوکی
15 حقیقت مهمی که باید درباره کینگ پین (KINGPIN) بدانید
معرفی شخصیت های مكمل كمیك های مرد عنكبوتی
دیدگاهها
نقد شماره ۶۵
داستان
ابتدا به روانکرافت میرویم که نورمن از کینگ پین میخاد شکنجه کردن هری تموم کنه والبته هری ازش کمک میخاد که داره نورمن فریب میده در ادامه رابی و توم استون داریم که به نظر میرسه با هم خوب شدند و دارند همکاری میکنند تا بچه های خود را نجات دهند و در داستان مرد عنکبوتی با کمک سندیکای جنایت مادام ماسک و ارباب جنایت رو شکست میدن و بعد پیتر از متحدانش
ایرون فیس و لوکی کیج و جسکا جونز و زن عنکبوتی و هاکای
و ولورین اعضای قدیمی نیو اونجرز جمع میشند
بررسی شخصیت
کیندرد خب به احتمال زیاد میخاد نورمن فریب بده
رابی و توم استون برام عجیب که دارند با هم همکاری میکنند اما خب میگند دشمن من دوست من و اینجا دارند برای نجات
فرزندانشان همکاری میکنند
مرد عنکبوتی در اینجا پیتر برای کمک به هم اتاقی خود فرد درخواست کمک میکند
نورمن نمیدونم اون کسی که نورمن درخواست کمک ازش کرد کی بود
رندی و بیتل به میخاند باهم زندگی کنند و فرد هم میخواهد از پیتر و بقیه دور باشد این ممکن است پیتر به خانه مریجین رود
سوال از اونجای که دردویل در زندان است و الکترا جای او را گرفته پس چرا پیتر درخواست کمک ازش نکرد؟؟
چون ازش متنفر است با قدرت نداره؟؟
اینجور وقت ها پیتر باید اختلافات خود را کنار بزارد و البته ولورین و هاکای هم ازش متنفر هستند و خب هاکای هم قدرتی ندارد اما مهارت دارد پس به احتمال زیاد الکترا درگیر کاری است یا پیتر اینجا کمی با خودخواهی رفتار کرد
اما از اونا گذشته پیتر و هم تیمی های قدیمی خود را خبر میکند
جسیکا جونز ،زن عنکبوتی، لوکی کیج، ایرون فیست ،هاکای ، ولورین
مبارزه از مبارزه خوشم نیومد
طراحی خوب نبود
داستان خوب بود
ترجمه و ادیت عالی
داستان ۹ از ۱۰
طراحی ۸.۵ از ۱۰
ادیت ۱۰ از ۱۰
ترجمه ۱۰ از ۱۰
ممنون بابت ترجمه این سری کمیک.
و درباره شماره ۶۵ از سری جدید کمیک بوک های "مرد عنکبوتی شگفت انگیز The Amazing Spider-Man". (شماره ۸۶۶ لگاسی)
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
چیزی که توی این شماره بین رابی و توم استون بود شاید میخواد نشون بده که دیگه بالاخره اونا اختلافاتشون رو کنار گذاشتند. یعنی اینکه دیالوگ های اون ها سعی میکنه نشون بده که شباهت های زیادی به هم دارند. (کلا من در ادامه هم میگم که از دیالوگ های این شماره به صورت نسبی خوشم اومده.) این دستاورد این داستانک بود تا به اون ها نشون بده که میشه اختلافات رو کنار گذاشت. راستش من خیلی نگران گروگان گیری جنیس و رندی نبودم. به نظرم این بخش از داستان فقط حکم یک هیجان رو داشت (که به خاطر طراحی های بد هرگز بهش نرسید) و اهرمی برای همین توافق هایی که بین رابی و توم استون ایجاد شد. و گرنه من خب خیلی به این قضیه عشق بین اون ها اهمیتی ندادم. همین قضیه ای که بین توم استون و رابرتسون بود باعث شد تا پایان خوبی در این شماره های اخیر بین این دو شخصیت قرار بگیره و فقط این نباشه که اون دو نفر حمله کنند بعد گروگان گیر ها هم رجز بخونند بعد نیروی های کمکی از سر و کول اونجا برن بالا! چون در اون صورت این داستانک بی نتیجه و توخالی بود اما جملاتی که بین رابی و توم استون قرار داره میخواد بگه که اون ها چیز های شبیه به هم دارند. دو تاشون فرزندانی دارند که سعی دارند از موقعیت خطرناکی که توش هستند دور باشند. دوتاشون هم اشتباه کردند و بدون شناخت از کسی که با فرزندشون هست فقط به خاطر اینکه با پدرش مشکل داشتند زود قضاوت کردند. اما در کل به نظرم بخش های مهم این شماره بخش های کیندرد و نورمن توی راون کرافت هست. جایی که این نورمن پاک به کمک پسرش میاد و با زبون تیزش ویلسون فیسک رو به عقب نشینی وا میداره. بعد از این اتفاق دیالوگ هایی که بین نورمن و هری رد و بدل میشه خوب هستند. هممون هم میدونیم هری به عنوان یک پسری بزرگ شده که از نظر مالی کمبودی نداشته ولی هیچ وقت نه مادری بالاسرش بوده نه پدرش خیلی کنارش بوده و از این نظر خیلی کمبود داشته و به نوعی عقده ای بار اومده. به همین دلیل دیدیم که به اعتیاد روی آورد و بعد از مرگ نورمن هم به جنون کشیده شد و رفت به سمت ذات گابلینی که پدرش براش به جا گذاشته. اینجا جمله ای که هری به نورمن میگه به خوبی این کمبود رو نشون میده.
نقل قول: نشون میده که تمام عمرش یک پدر میخواسته. کسی که کمکش باشه نه هر وقت که پول خواست جلوش بندازه. این چیزیه که نورمن هیچ وقت به پسرش نداد و شاید دلیل اصلی وجود کیندرده. (البته واقعا من هنوز دلیل تنفر به این اندازه اش از پیتر رو متوجه نشدم. شاید از قضایای one more day خبر داره و از دست پیتر عصبانیه که احتمالش زیاده. چون هنوز هم یادمون هست که ام جی یه بار به هری گفت که: "اون چیزی یادش نیست." یا یه چیزی شبیه به این که به احتمال زیاد به one more day اشاره داره.) حضور اسپایدی توی این شماره خیلی زیاد نبود اما توی همون حضور کمش جمله ای گفت که باعث شد چند بار بخونمش.
نقل قول: حالا چرا این جمله به نظرم جالبه؟ این جمله نمایانگر یک اصل مهم در زندگی مرد عنکبوتی هست. اینکه زمان هایی بوده که اسپایدی خیلی مورد نفرت مردم بوده.(به عنوان مثال شماره ارجاع میدم به شماره ۲۴۸ از سری اول کمیک های مرد عنکبوتی شگفت انگیز که در سایت به عنوان بهترین داستان مرد عنکبوتی شناخته میشه که در اون داستان اول قبل از اینکه اسپایدی پیش اون پسر سرطانی بره با اینکه مردم رو به سختی نجات میده و از جونش مایه میذاره اما اونا بهش غر میزنن و میگن چرا زودتر این کار رو نکرد!) اما زمان هایی بوده که نظر مردم تغییر کرده یا دوباره مثل اول شده پس این جمله از کسی مثل اسپایدی که سال ها در این جریان بوده واقعا معناداره. باز هم اشاره میکنم به نظرم دیالوگ های این شماره واقعا خوب بودند. صفحات آخر هم که انگار قراره نشون بده که شماره بعد یا پایان داستان فرد و لوح حیات هست یا قدم بزرگی براش برداشته میشه. اون صفحه آخر هم که دیگه برای من یکی هایپ کننده بود در حد لالیگا! فقط بخاطر حضور ولورین که خیلی دوستش دارم! البته هاکای هم جای خود داره.
طراحی های این شماره واقعا بد بودند. چند تا پانل رو چند بار بهشون نگاه کردم تا چیزی ازشون بفهمم! طراحی چهره ها نه تنها هیچ احساسی رو انتقال نمیداد (مثل اون جایی که هری اون جلمه معنادار رو میگه و من هچیی از چهره نورمن نگرفتم!) بلکه حتی به درستی طراحی هم نشده بودند. (بازم هم نورمن رو مثال بزنم؟ که انگار جوون ۲۰ ساله است!) صحنه های اکشنی واقعا انگار توی این شماره وجود نداشت! اصلا من که یه جاهایی هیچی ازش نمیفهمیدم! خیلی نامعلوم بودند و یه جایی هم فکر کردم اسپایدی ۳ تا پا داره! طراحی اسپایدی هم هیچ چیز جالبی نداره و فیسک هم عظمت عالی خودش رو نداره! در کل من واقعا از هیچ چیز طراحی های این شماره خوشم نیومد.
ترجمه و ادیت هم مثل همیشه عالی بودند. چیز نامعلومی در ترجمه وجود نداشت و ادیت هم مشکلی نداشت. ادیت بخش داد های کیندرد هم مثل شماره قبلی عالی بود.
با تشکر.
خسته نباشید خدمت همگی عزیزان
دست همتون دردنکنه
از آقای حیدری برای ترجمه عالیشون
از آقای محدثی برای ادیت بی نقص
و از آقای ترابی که همچنان با قدرت و انگیزه به فعالیتشون ادامه میدن
خب برسیم به شماره ۶۵(*خطر اسپویل*)
خب بخش اول کمیک هم باز شاهد داستان کیندرد و ازبورن بودیم که با یه روند آروم و مرموز داره پیش میره و باید منتظر بمونیم که اسپنسر میخواد چیکار کنه
بخش بعید کمیک مربوط به دستگیری دختر توم استون و پسر رابی بود که این داستان هم به خوبی و خوشی تموم شد(به نظر من جا داشت که توی این مسیر چالش های بیشتری بین رابی و توم استون میدیدیم؛ اسپنسر خیلی ساده این همکاری را طراحی کرد) شوخی های این بخش کمیک به نظرم خیلی بامزه بود. شوخی های رابی و خود مردعنکبوتی، الحق با ترجمه هم همچنان بامزه و جذاب بودند که نشان میده چه مترجم های خوبی داره سایت اسپایدی. نکته بعدی این بخش هم همون طراحی ها است که به نظر من اصن در بخش مبارزه خوب نیستن. صحنه های اکشن خیلی شلوغه و اصلا ادم احساسی بهش دست نمیده
توی کمیک هم حدودا میشه گفت اصن شاهد خود پیتر نبودیم. دل من که براش تنگ شده.
قضیه بومرنگ و لوح حیات هم که همون طور که معلوم شد توی شماره بعدی به سرانجام میرسه و امیدوارم که یه داستان جالب و جذاب ببینیم برای بخش پایانی این چهار شماره
ممنون از همگی
منتظر شماره بعدی هستم و لحظه شماری میکنم
با تشکر از ادیتور و مترجم آقایان محدثی و حیدری بابت کمیکی که تحویلمون دادن.
یه چیزیایی تو کمیک هست که مختص خود کمیکه و ما هم با اینکه میدونیم درست نیست ولی عادت کردیم. (البته اگه کمیک خوندن عادتون باشه). یکی از این چیزا کاور کمیکه. بعضی وقتا کاور کمیک به کلی مانند شوخی میمونه یعنی کارو این شماره رو نیگاه کنید مرد عنکبوتی با سندیکا میجنگه، توم استون خر رابی رابرتسون رو گرفته و اینکه مادام ماسک یه مشت به صورت ارباب جنایت حواله کرده! در کنار اینها کاور خوبیه نشون میده که اکشن داره.
از کاور که بگذریم این شماره برخی از داستانکهای خودش رو به اتمام میرسونه. در واقع در نهایت تکلیف یکی از هم اتاقی های پیتر مشخص شد که طی موش گربه و بازی های فرد مایرز با گروه سندیکا این رابطه به اینجا ختم شده بود. و دوست داشتیم که آخرش ببینیم رابی رابرتسون و توم استون چجوری با رابطه فرزندانشون کنار میان؟ به هر حال پدر بودن به قول خودشون سخته و این باعث میشه که هر دو بزنن به دل خطر. که گویا دیگه مشکلی ندارن. تفاوت در دوتاشون هم مشخصه. رابی از مرد عنکبوتی کمک خواسته ولی توم استون با پول از سندیکا کمک خواسته که تفاوت هر دو کاملا محرزه. این اتحاد هم در نهایت منجر به اتحاد اتحادها شد (یاد اتحاد و مزدجهای ریاضی افتادم منظورم همون مرد عنکبوتی و سندیکا هستش ).
چیزی که در این چن شماره اذیتمون میکنه کاستوم جدید اسپایدیه که به لطف مشکل مالی پیتر و با توجه به اینکه جیمسون دوست داره گذشته خودش رو در رابطه با اسپایدی پاک کنه اونو پذیرفت. در واقع خیلی بده که همه ویلنها میتونن بفهمن که اسپایدی کجا قرار داره و هیچ کاستومی تا به حال همچین ایرادی نداشته. این چالشها همیشه تو داستان های اسپایدی هستن که به قول خودش عمرا کاپیتان آمریکا با همچین مشکلاتی مواجه بشه!
در آخر نورمن و مرد عنکبوتی هر کدوم اتحاد خودشون رو شکل دادن تا همچنان در شمارههای آتی شاهد اتحاد اتحادهای جدید باشیم.
این شماره طراحی قابل قبولی داشت به طوری که همون صفحه اول هیجان عظیمی به داستان تزریق میکنه. سایه ها و حالت چهره ها رو خیلی دوست داشتم.
.
.
.
داستان : از داستان این قسمت خوشم اومد . اسپنسر به خوبی تونست با خلق موقعیت های مثل گروگان گیری رندی و جنیس و با استفاده از دیالوگ های غیر خسته کننده بین رابی و توم استون نشون داد این دو دشمن قدیمی بیشتر از اون چیزی که خودشون فکر میکنند با هم تشابه دارند و این تشابه ها باعث نزدیک تر شدن و دوست شدن این دو با هم میشوند . موقعیت بعدی هم بین کیندر و نورمن هست که اسپنسر با هوشمندی نشون داد که تازه نورمن داره میفهمه که چه قدر در حق هری که فقط یک پدر میخواست ظلم کرده و با اینکه به احتمال زیاد اینجا قصد هری خیر نیست ولی نورمن قصد کمک کردن به او به روش خود را داره .
تو این داستان ما دو تا عواقب از داستان های قبلی رو میبینیم یکی قضیه لباس که مشخص شد خبیث ها میتوانند در لحظه بفهمند مردعنکبوتی کجاست و این مورد خطرناکیه و امیدوارم مردعنکبوتی در آینده از این قسمت ضربه بخوره تا لباس رو ول کنه و مورد بعدی گاگ هست که بلاخره اسپنسر کاربردشو با ردیابی کردن بومرنگ نشون داد .
ته داستان هم با جمع شدن بعضی از ابرقهرمان ها پس این نوید هست که نبرد بزرگی در راه است .
طراحی : صحنه های اکشن به خوبی نشون داده نمیشد و رنگ ها هم یه جوری بود زیاد برای من خوشایند نبود . در کل راضی نبودم .
نکته جانبی : یه چیزی عجیب بود اینکه طراحی روی جلد در تضاد کامل با داستان بود یعنی توش سندیکا با مردعنکبوتی و رابی با توم استون میجنگه
ترجمه و ادیت هم مثل همیشه عالی به کارتون با قدرت ادامه بدین .
داستان : ۹
طراحی : ۵
سلام خدمت دست اندرکاران اسپایدی ، مدیریت گرامی ، استاد عزیز و دوستان خوبم .
قبل از شروع یه تشکری داشته باشم از تیم ترجمه فوق حرفه ای اسپایدی که واقعا با نهایت سرعت و بهترین کیفیت کمیک رو ترجمه و ادیت میکنید. دست گلتون درد نکنه.
نگاهی به کمیک شماره 65 مرد عنکبوتی شگفت انگیز
( The Amazing Spider-Man #65 )
!!!هشدار اسپویل!!!
.
.
.
.
.
داستان :
داستان مجدد با شکنجه های موردو شروع میشه!! موردو رو که میشناسید؟؟ در واقع میشه گفت پاد استرنجه و نقش نورمن رو برای دوکی استرنج بازی میکنه!! طوفان سکوتش رو میشکنه، هری بالاخره حرف میزنه ولی طرف مقابلش پدرشه البته باید هم اینجوری باشه! ما میفهمیم که چه ایده هایی داره و چه تفکراتی نسبت به پدرش توی ذهنش هستش!! فکر میکنم خیزش کیندرد در واقع توی شماره بعدی باشه!! یعنی نورمن میخواد فراریش بده و احتمالا بیشتر هم راجب پیت حرف میزنه!!
این طرف لینکن و رابرتسون تیم قشنگی تشکیل دادن!! تیمی که شاید احتمال تشکیلش صفر بود!! واقعا عجیبه تیم خیلی خوبی تشکیل دادن و بچهها رو پیدا کردن. ولی متاسفانه ابتکار عمل با ویلنهای داستان بود. انگیزه ویلن ها هم جذابه. تو زرد از آب در اومدن اون خبیث خوردهپا هم پیچش خارقالعاده ای بود!! من که تعجب کردم! ورود سندیکا هم باشکوه و یهویی بود! این یهویی به نظرم اینجا خوب بود، قشنگ غافلگیر شدم. طبق حدسمون هم باز این ایده جونا گندش در اومد و فکرش رو که میکنم میبینم کاور ها و داستان چرا اینجوری شده!! لباس همینه ولی توی کاور ها عوض شده!!! ولی فکر میکنم همین فردا (شماره بعدی) پس فردا (دو شماره بعد تر) لباسو در میاره میکوبه تو صورت اون نورا وینترز شایدم جونا!!!
داستان خوب ادامه پیدا کرد اون دوتا کفترهای عاشق بالاخره فهمیدن این وسط چند چندن! توم استون هم صورتش اون وره!!! یعنی اینجا بهم گفتن شیطون رفته توی جلدت اینقدر میخندی!!!!!
همون طور که گفتم در ادامه احتمالا نورمن میخواد هری رو آزاد کنه و همین یکم اوضاع رو قاراشمیش میکنه!!
(((!!! یه پیشبینی بکنم؟؟ این کیندرد هستش که اصلا پایه و اساس جنگ خبیثان رو بنا میکنه و اون ماسماسکی هم که تو گوش دوکی اوکی فرو کرد هم یکی از سرنخ هاست!!!)))
اینجا زمینه سازی خوبی واسه ادامه انجام شد. اسپایدی در ماجرای جدیدی پا گذاشت. رفقای خودش رو هم جمع کرد!!! ((( آخ جون بالاخره چشم به جمال زیبای آیرون فیست کنار اسپایدی میوفته البته شاید طراح گند بزنه توش)((
ولی متاسفانه ویلسون زودتر پیداش کرده!! بازم اوضاع قاراشمیش شد!! این کار اسپنسر رو دوست دارم که کاری میکنه که کلا پیشبینی که داریم معکوس میشه.
به نظرم بهتر بود یه شماره دوباره تایماوت میدادن و بعدش اسپایدی میوفتاد دنبال فرد به نظرتون بهتر نبود؟؟ هم یه استراحتی میکردیم!! و هم اینکه اون رابطه بین کفتر هایی که گفتم عمیق تر میکردن و ما هم یه نفسی میگرفتیم!! ولی میشه گفت که احتمالا اسپنسر به اواخر رانش نزدیک میشه و احتمال رو میده که اگه واتشات گونه های زیادی بنویسه ممکنه داستانک هاش تموم نشه!!
فضای داستان مثل قبلی ها فضای مصوب خودمون اسپایدرمنی بود! ریتم قضیه از اونایی بود که دوست دارم!! اولش بالا بود اومد پایین دوباره بالا، کلا من عاشق این بالا پایین هاشم، حتما تا حالا فهمیدید.
شروع داستان رو دوست داشتم! دوباره مثل شماره قبلی یه اشاراتی به کیندرد که قراره در اینده نقش محوری داشته باشه شد و رفت برای ادامه. این کار منو یاد شیوه خلقت سیلک میندازه!! میدونید که چی میگم؟؟
پایان داستان رو من همیشه گفتم باید هایپ کننده باشه و زمینه سازی هم اگه آخر انجام بشه درک و فهمش میره بالا!! اینجا هردو این اتفاقات افتاد و شدیدا هایپ شدم و ادامه ماجرا برام زمینه سازی شد.
دیالوگ ها بیشتر ساده و قابل درک بودن! ولی بعضی اوقات اسپایدی یکم دیالوگهای سطح بالاتری میگفت که فکر آدمو درگیر میکنه!!
تعاملات اینجا شاه تعامل رو میتونم اشاره کنم که جونم براتون بگه خودتون میدونید؟؟ رابی و لانی!؟؟؟ عجب قافیه ای شد!!! خب این تعامل شاید توی شماره قبلی بیشتر بهش پرداخته شد و شاه تعامل شماره قبلی بود ولی توی این شماره بود که این دیالوگ پخته و چفت و بست داده شد.
کاراکتر اصلی به نظرم تمرکز روش به اندازه بود! کاراکتر های خبیث یکم سطح پایین بودن ولی این نظر منه. کاراکتر های فرعی هم مثل لانی و رابی خوب به تصویر کشیده شده بودن و تمرکز بین اون دوتا و همینطور رندی و جنیس رو هم دوست داشتم.
راجب پیچش توضیح دادم. فان به نظرم خوب و به جا بود!! هرچند اسپایدی کمتر مزه پروند ولی اون صحنه برگشتن لانی رو شدیدا دوست داشتم. انگار اکشن هم به اندازه بود فقط مشکل اساسیم با طراحی بود.
--------------------------
طراحی :
صحنه های اکشن چیزی حدود متوسط!!! فقط اون صحنه تار پرت کردن اسپایدی رو فهمیدم و نجات دادن وایت ربیت رو و همینطور چاقو خوردن لانی و... به نظرم واضح طراحی نشده بود و اکشن ها چیز زیادی دستگیر آدم نمیشد ولی میتونم بگم کلمه بد مناسب کار این طراح توی صحنه اکشن ها نیست.
چهره ها افتضاح به تمام معنا!! یعنی طراحی رو صد باز قوربونی داستان میکنم. به نظرم کارش خوب نبوده طراح! از احساسات چیز زیادی دستگیر نمیشد. فکر کنم یه جور مریضی هستش که ما پیت رو هر شماره به بعد باید با یه چهره جدید ببینیم!! اسپایدی کم اوبهت که هیچ بی اوبحت بود!! به جز یه مورد استثنا.
لانی و رابی افتضاح درجه یک بودن. بینی رابی اندازه کله من بود!! لانی عین هیولا ها به تصویر کشیده شده بود!! سر کینگ پین دراز شده بود. یه ابر گردن در اورده بود. این بدی های چهره! ولی چهره رندی و جنیس بعلاوه خبیث هامون رو دوست داشتم!!! مری جین رو دوست نداشتم!! یکم شبیه انیمه های ژاپنی شده بود ولی هنوز که هنوز عاشق طراحی اون پانل موندگاری هستم که هنگ پیت رو با دیدن امجی میبینیم!!!!
رنگ پردازی به نظرم خوب بود بک گراند هام متوسط کلا تیم طراحی یکم انگار با اسپایدی سازگار نیستن. و مناسب فضای ایشون نوچ.
-------------------------
شخصیت پردازی :
شخصیت اصلی به نظرم خود خود اصل جنس بود. اون عجله اش برای رسیدن به رابی و دوست داشتم ولی به نظرم اون جریان پخش رو اصلا اون پیتری نیست که میشناختم!! یعنی یه کاری میکنه که همه رسما بفهمن پسر ایشون با دختر اوشون چیز شده و احتمالا تاثیراتش منفی هم هستش روی هم ایشون و هم اوشون.
شخصیت خبیثها رو که خیلی آشنا نبودم ولی انگیزشون برام جالب بود.
شخصیت های مکمل مثل همین ایشون و اوشون شخصتشون عمیق تر شد. قشنگ گذاشت روی گاز حسابی پختشون. عمیق تر شدن.
--------------------------
ترجمه و ادیت :
ترجمه
یه کلام مخلص کلام: super perfect یعنی عاشق کارای شمام آقای حیدری و شما توی یادگیری زبان انگلیسی من هم نقش اساسی دارین به همراه استاد.
ادیت:
یعنی جونم براتون بگه. اقا سینا دیگه استادی شدن واسه خودشون؟؟ آقا جوهره متن رو در میاری تبدیلش میکنه به زیبایی دمت گرم داداش. کارت فوقالعادهس
---------------------------
باز هم ممنون از زحمات شما اساتید محترم
مخلص شما : Ehsan Spider
راستی اون تصویری که واسه این پیج انتخاب کردید خیلی برام جالب بود.
آقا جون من بیا بخونش نظرتو بگو!!
لطفاً نقدمو نقد کنید.
من در پلتفرم اندروید هستم و نمیتونم کمیک های JPG(عکس) رو بخونم چون تاریخ عکس ها متفاوته و عکس ها کنار هم نمیان و در نتیجه به هم ریخته میشه و مخاطب هیچی نمیفهمه
اگر میتونید لطفا در فرمت هایی مثلPDF یا فرمت هایی که با برنامه های کمیک خوان باز میشوند بزارید چون من بخاطر همین مساله خیلی کمیک های جذابی رو از دست دادم و در حسرتشان هستم
سلام
شما این مقاله رو بخونید تا قضیه رو بفهمی.
spidey.ir/.../...
یه علاوه من که فایل رو با rar استخراج میکنم و میزنم روی صفحه اول اصلا به هم ریخته نیست.
سلام آقا احسان.
مثل همیشه هم مفت خوانی نکردیم. (آقا این عبارت مفت خوانی توی این سایت تاریخچه زیادی داره! )
اون عکسی که گفتی کاور فرعی (واریانت) این شماره است که به نظرم از کاور اصلی خیلی بهتره!
s4.uupload.ir/.../...
شاید خیلی به این شماره ربطی نداشته باشه اما کلیت داستان رو از بخش کینگ پین نشون میده. کینگ پین اون ابهت رو داره و ایده خوبی هم داره.
ممنون بابت نقدت و باز هم از دست اندرکاران ترجمه و ادیت این کمیک تشکر میکنم.
من از خیلی قسمت هاش خوشم اومد (البته که از نظرم نسبت به شماره های پیشین هیجان خودش رو نداشت.
همکاری رابی و توم استون خیلی جالب من رو یاد بچگی هاشون انداخت که داستان جالبیه. از طرفی پایان داستان هیجان انگیز بود..
از طرفی نورمن کاراش خیلی مرموز بود که فکر کنم یه نقشه بزرگ برای (کیندر بگم بهتره) داره.
و از طرفی واقعا هیجان زده شدم که اسپایدرمن میخواد با ابرقهرمانایی مثل آیرون فیست و ولورین و لوک کیج و.. همکاری کنه!
سلام. ببیند این فرمت با comic screen باز میشه به شرطی که توی خود برنامه اسم فایل رو سرچ کنید تا جایی که من میدونم چون خودم از این روش میخونم
این کاور برای این کمیک مناسب نیست ولی جون میده برای تک شماره بعدی (اونایی که داستان رو خونده باشند میفهمند )
comic screen دانلود کن تو اون باز میشن .
درسته دادش.
منم فکر میکنم این داستان کل رویداد رو توضیف میکنه در واقع کینگ پین مثل مهره، هدف و مسیر حرکت کاراکتر هارو تعیین میکنه! در واقع میشه گفت ویلسون نقش کاربر رو ایفا میکنه!!
اقا از این به بعد هرکی مفت خونی بکنه، عمو مختار میاد ها!! من گفته باشم!! اون تاریخچهش هم بماند که عمو ابتکارات فراوونی داره توی سایت.
#8
#7
لازم نیست. به نظرم همون CSisplay بهترین برنامه واسه کمیک خونی هستش من توی کامپیوتر هم امتحان کردم اونجا هم خوب کار میکنه. توی گوشی هم که شاهکاره.
نقد و بررسی شمارهٔ ۶۵ ( ۸۶۶ لگاسی ) از سری کمیک های مرد عنکبوتی شگفت انگیز ( The Amazing Spider-Man )
هشدار : این نقد حاوی اسپویل است !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مقدمه :
شخصیت بسیار محبوب پیتر پارکر ملقب به مرد عنکبوتی برای اولین بار در شمارهٔ ۱۵ از کمیک « فانتزی شگفت انگیز » و به دستان خلاق و توانمند استن لی و استیو دیتکو خلق شد . محبوبیت این شخصیت بسیار زیاد ـه و سری های اختصاصی بسیار زیاد و موفقی رو پشت سر گذاشته . حالا سری کمیک های اصلی این شخصیت با عنوان « مرد عنکبوتی شگفت انگیز » ، به شمارهٔ ۸۶۶ رسیده و داره داستان های جالبی رو روایت میکنه . نویسندهٔ فعلی این سری یعنی جناب آقای "نیک اسپنسر" ایده های بکر و جذابی که قبلاً توی این سری کمیک ها پیاده کرده رو حالا داره پیش میبره و داستان های جالبی رو خلق میکنه . در این شماره هم شاهد روایت ادامهٔ ماجرای مربوط به "لینکلن ها و رابرتسون ها" و سرانجامی برای اون هستیم . با بنده یعنی « Scarlet Speedster » در نقد این شماره همراه باشید ...
داستان ( پروتاگونیست و آنتاگونیست ) :
این چند وقت مخاطبا خیلی از شماره های آنگویینگ این عنوان استقبال نکردن ( بنا به دلایلی مثل کاهش هیجان داستانها و ندیدن چیزی که واقعاً دنبالش هستن و پرداخت به داستانک های موجود از خیلی وقت پیش در حالی که منتظر خوندن داستن هایی با حضور کیندرد هستن و ... ) و من هم بهشون حق میدم ؛ اما به نظرم داستان ها کم کم دارن به انسجام میرسن و با شرح و بسط دادن و سرانجام بخشیدن به ایده هایی که نیک اسپنسر از مدت ها پیش اونها رو پیاده کرده ، دارن دوباره به اون دوران اوج و محبوبیت خودشون بر می گردن . باز هم این شماره با اشاره ای به وضعیت هری آزبورن / کیندرد و کار هایی که نورمن در رابطه با اون انجام میده آغاز میشه . در ادامه نورمن موفق میشه جلوی کینگ پین و شکنجه هاش وایسته و ازش مهلت بگیره تا با هری صحبت کنه و از اینجا به بعد دیگه شاهد روایت ادامهٔ ماجرای شماره های قبلی هستیم . راستش من که دیگه دوست ندارم شاهد ظاهر شدن سینوسی (!) هری و پدرش باشم و به عنوان یه مخاطب ، میخوام که هر چه سریعتر به ادامه ماجرای کیندردی که از ابتدای run اسپنسر داره توی این عنوان جولان میده و بعد از گذشت ۶۰ و خورده ای شماره هنوزم که هنوزه چیز خاصی ازش ( به جز هویت ـش ) نمیدونیم ، برسیم ! بگذریم ... تمرکز اصلی این شماره باز هم بر میگرده به رابطهٔ بین رابی رابرتسون و لانی لینکلن / توماستون و فرزندانشون که تا حد زیادی هم به پایان منسجمی رسید . در واقع این دو دشمن قدیمی نهایتاً تصمیم میگیرن که سد راه فرزندانشون نباشن و بزارن اونها به چیزی که واقعاً میخوان برسن . که به نظرم به عنوان یه پایان ( هر چند که کمی کلیشهای هست ولی ) قابل قبول ـه . تنها چیزی که ازش افسوس میخورم ، این ـه که زیاد به تحول شخصیتی این دو پرداخته نمیشه و ما کامل متوجه نمیشیم که چرا این دو دشمن یهو تصمیم به همکاری با همدیگه میگیرن . البته مشخص ـه که اونها به خاطر نجات جون فرزندانشون اینکار رو کردن ، ولی به نظرم با جزئیات بیشتر و خلق لحظاتی مربوط به نشون دادن ارزشهایی که یک پدر برای فرزندش قائل هست اونهم از دید های متفاوت این دو شخصیت ، میتونست فوقالعاده جذاب باشه . که متأسفانه این اتفاق نیفتاده . همچنین برای اینکه دست نویسنده برای پایان بخشیدن به این ماجرا کاملاً باز باشه ، بخش زیادی از داستان به همین قضیه اختصاص داده شده و ما فقط در لحظات آخر این شماره شاهد اشاره به ماجرای دیگهٔ این چند شماره یعنی قضیهٔ « تیکه های لوح حیات » هستیم و اینطور که به نطر میاد توی شمارهٔ بعدی قرار ـه بیشترین تمرکز روی این قضیه باشه . راستش خیلی به شماره های بعدی امیدوارم و کلاً پرداختن به ماجرای این لوح رو دوست دارم . برسیم به شخصیت پردازی ها ... به نظرم شخصیت پردازی های کاراکتر ها هم توی این شماره قد نبود ؛ ولی چیزی نبود که عاشقشون بشم . اول از همه باید بگم که همونطور که بالاتر هم گفتم برای من شخصیت پردازی رابی و توماستون میتونست خیلی توی لحظاتی که دوست داشتم خلق میشد جذاب باشه و کاملاً باعث قوت گرفتن داستان بشه ، ولی افسوس که شاهد چنین لحظاتی نبودیم و بعد از اون هم که اصلاً شخصیت پردازی خاصی رو از این دو ندیدیم . راستش دربارهٔ رندی و جنیس هم تقریباً یه همچین نظری رو دارم . به پیتر هم که در ادامه میپردازم و بود و نبود شخصیت های گروه سندیکا هم برام فرقی نمیکنه ... فکر نکنم نکته ای از قلم افتاده باشه ؛ فقط میخوام بگم که این شماره همینطوری هم جالب و سرگرم کننده ست و تا حد بالایی به موفقیتی که میخواسته رسیده ، ولی میتونست خیلی از این بهتر باشه و پایان خیلی خیلی جذاب تری رو برای این ماجرا شاهد باشیم و الان متأسفانه کمی این شماره برام نا امید کننده بوده . این شماره نه اونقدر ضعیف ـه که بخوایم ازش متنفر باشیم و نه اونقدر جذاب که عاشقش بشیم . فقط میدونم که برام نا امید کننده بوده ... ( شما رو یاد اشاره و ادای احترام به جملهٔ معروفی ننداخت ؟ )
پروتاگونیست :
راستش ممکن ـه خیلیا با حرفی که در ادامه میخوام بزنم موافق نباشن ، ولی من دوست ندارم دیدگاه خودم رو به این خاطر مخفی کنم . برای همین هم میخوام خیلی رک و راست بگم که به نظرم داریم از برخی جهات افت هایی رو از جانب شخصیت پردازی پیتر که همیشه عالی و بینذیر بوده ، مشاهده میکنیم . واقعاً به نظرم داشتن این لباس پیشرفته و استریم کردن لحظه به لحظهٔ مبارزات مرد عنکبوتی توسط مردم دیگه کافی ـه . درسته ... هممون میدونیم که پیتر دیر یا زود متوجه میشه که این کار ، کار اشتباهی ـه و ممکن ـه ناخواسته به بعضی ها آسیب بزنه . ولی آیا واقعاً وقتی جون این همه آدم در خطر ـه ، چرا پیتر باید با جی. جی. جیمسون دربارهٔ لباس و استریم و ... حرف بزنه ؟ یعنی حتی از نجات آدما هم مهم تره ؟ به این جملات پیتر دقت کنید ...
نقل قول: اینها جملات پیتر خطاب به گروه سندیکا و در اوج مبارزه هستن . بعد چرا وسط مبارزه و وقتی که هر لحظه ممکن ـه یه نفر آسیب ببینه گفتن چنین جملاتی رو از پیتر شاهد باشیم ؟ چشممون روشن ! پیتر به جای اینکه اوضاع رو کنترل کنه و تا جای ممکن از آسیب دیدن آدمای اونجا جلوگیری کنه ، از اعضای سندیکا میخواد که برای مردم یه نبرد خوب نمایش بدن ! به نظر من که این با شخصیت پردازی اصلی پیتر فاصله داره . شاید هم من یکم رو این قضیه یکم حساس شدم و دارم بیخودی انقدر مسئله رو بزرگ میکنم ( که اگه اینطور ـه واقعاً معذرت میخوام ) ولی فعلاً که سر حرف ـم هستم و میخوام که یا یه توضیحی راجع به این مسئله داده بشه یا پیتر به همون شخصیت پردازی همیشگی ـش برگرده .
آنتاگونیست :
اگه بخوایم مثل شماره قبلی ویلسون فیسک / کینگ پین رو خبیث اصلی این شماره بدونیم ، باید بگم که این بار حتی از شمارهٔ قبل هم این شخصیت رو کمتر دیدیم . فیسک همچنان به دنبال به دست آوردن تیکه های با ارزش لوح حیات ـه و از اون طرف هم مشغول به حرف کشیدن کیندرد تا بلکه یه چیزی ازش بیرون بکشه . راستش خیلی چیز قابل گفتنی دربارهٔ فیسک توی این شماره وجود نداره و انگیزه ها و خواسته های اون تغییری پیدا نکرده که بخوام راجع بهش صحبت کنم . اگه هم بخوایم که ارباب جنایت و مادام ماسک رو آنتاگونیست این شماره خطاب کنیم که کلاً کارمون راحت ـه ؛ چون که اصلاً چیز خاصی رو دربارهٔ این دو ندیدیم ! پس همون کینگ پین رو خبیث اصلی لحاظ میکنم . فعلاً هم ترجیح میدم منتظر شماره های بعدی باشم تا نقشه های زیرکانه و شخصیت پردازی و هدف اصلی کینگ پین فاش بشه و اون موقع حسابی راجع به این شخصیت پر پتانسیل صحبت کنم ...
طراحی :
و باز هم شماره ای دیگه از این عنوان رو به ناچار با طراحی های آقای "فدریکو ویسنتینی" گذروندیم . البته اینطور که معلوم ـه ایشون در طراحی این شماره با آقای دیگهای به نام "فدریکو ساباتینی" همکاری داشتن که این همکاری نه تنها باعث بهتر شدن طراحی ها نشده ، بلکه وضعیت رو از این هم بدتر کرده . من قبلاً هم گفتم و باز هم میگم که :« سبک طراحی ایشون اصلاً برای دنیای کمیک های اسپایدرمن مناسب نیست ». چهره های کاراکتر ها به همون اندازه بد هستن که توی شمارهٔ قبل بودن و انگار حتی طراحی بعضی چهره ها ( برای مثال چهرهٔ نورمن ) افت و پسرفت هم داشته . واقعاً که آدم از دیدن برخی از این چهره ها خنده ـش میگیره ! ظاهر شخصیت ها هم که انگار هر روز رو به پسرفت پیش میرن و آقای ویسنتینی قرار نیست سبک و روش دیگه ای رو برای طراحی ظاهر شخصیت ها در پیش بگیره . باز خوبه که این لباس جدید که تن پیتر ـه جزئیات ساده تری نسبت به لباس کلاسیک داره ، وگرنه که حساب ظاهر اسپایدی هم ساخته ست ! و مثل همیشه هم مخاطب چیزی از پانل های اکشن دستگیرش نمیشه و اصلاً سر در نمیاره که چه اتفاقی داره میفته ( حداقل برای من که اینطور بود ) و چیزی که مایهٔ افسوس و تأسف ـه ، این ـه که تمام این ضعف ها در حالی ـه که مارول طراح های کار بلدی مثل مارک بگلی رو هم در اختیار داره ولی جدیداً به جای اینکه طراحی یک شماره رو به اون بسپاره ، طراحی کاور رو بر عهدهٔ اون میذاره تا با خلق کاور های خوشگل و قشنگ ( واقعاً هم قشنگ ـن ! ) مشتری جذب کنه . مثل اینکه برای مارول طراحی کاور خیلی مهم تر از طراحی خود کمیک ـه ! البته که من عددی نیستم که به انتشارات بزرگ مارول انتقاد وارد کنم ، ولی این حرکت رو "توهین به مخاطب" میدونم .
ترجمه :
واقعاً ترجمه های زیبای جناب آقای حیدری حرفی رو برای گفتن باقی نمیذارن . حتی تصور اینکه این دیالوگ ها ابتدا به زبان فارسی نبودن هم سخت ـه . ترجمه های شما مثل همیشه با کیفیت ، روون و ساده بودند و لذت خوندن کمیک رو چند برابر کردند . صمیمانه از شما تشکر میکنم . مثل همیشه هم از استاد ترابی عزیز بابت نظارتی که بر ترجمه ها داشتند متشکرم !
ادیت :
از ادیت های آقای محدثی هم خیلی لذت بردم . ادیت های شما هم بسیار زیبا و دلنشین بودن و کاملاً با کمیک در آمیخته شده بودن . به نظرم شما خیلی خوب و حرفه ای از دیالوگ ها برای پر کردن حداکثری حباب ها استفاده میکنید . زحماتتون برام ارزشمند و قابل احترام ـه . خسته نباشید ! از آقای رجبی هم بابت برگرداندن کاور سپاسگزارم ! ( انصافاً خیلی این لوگو زیبا ست ! )
جمع بندی :
کمیکی یا داستانی سرگرم کننده که پایانی رو برای ماجرای بین لینکلن ها و رابرتسون ها رقم میزنه و با اینکه میتونست خیلی جذاب تر از این باشه ، ولی متأسفانه کمی نا امید کننده ظاهر شده . علاوه بر این کمی هم از بابت شخصیت پردازی پیتر ناراحت ـم که امیدوارم اون هم هر چه زودتر درست بشه . و البته مثل شماره های قبل شاهد طراحی های ضعیفی بودیم که احتمالا با شروع آرک بعدی جبران بشن . با همهٔ اینها ، به شدت منتظر شماره های بعدی هستم ... ( فکر کنم نقدم یه خورده زیادی انتقادی شد )
نمرات :
داستان : ۶.۵/۱۰
طراحی : ۴.۵/۱۰
ترجمه : ۱۰/۱۰
ادیت : ۱۰/۱۰
در پایان ، سپاس از تیم بینذیر اسپایدی که این شماره از این عنوان رو هم بدون هیچ چشم داشتی در اختیار ما قرار دادند . منتظر شمارهٔ بعدی هستیم ! همچنین تشکر میکنم از کسانی که تا اینجا نقد و بررسی بنده رو تحمل کردند .
روز و روزگارتون خوش !
سلام
جمله ای که گفتید "نه اونقدر ضعیف بود که ازش متنفر بشم و نه اونقدر عالی بود که عاشقش بشم فقط میدونم ناامیدم کرد." رو آقای ترابی درباره فیلم مرد عنکبوتی شگفت انگیز ۲ گفتند.
spidey.ir/.../...
علیکم السلام !
بله کاملاً درست ـه .
البته با توجه به مقدمهٔ این نقد ، مثل اینکه خود استاد ترابی هم این جمله رو از عمو مختار عزیز نقل قول کرده بودند :
spidey.ir/.../...
چشم حتما ممنون
ببین به نظرم داری سخت میگیری رو پیتر چون اصلا بحث درمورد نمایش دادن برای مردم نبود به جملات دقت کن :
پیتر : خانما اجازه هست منم بیام برای نجات
اون دختره که لباس خرگوش میپوشه ( اسمشو یادم رفت ) : باورم نمیشه دوباره باید باهاش تیم آپ کنیم ! تازه ایندفعه تو کل اینترنت پخش میشه ! تو کامنتا پدرمونو در میارن !
پیتر : آهان متوجهم چی میگین این واسه شهرتتون خوب نیست ولی به عنوان کسی که چندین سال با این مسئله شهرت درگیر بوده اینو از من قبول کنید نظر جامعه همیشه خدا عوض میشه پس فقط تمرکزتون رو بذارین رو انجام دادن کارتون و یه نمایش خوب نشون بدین .
منظور از این گفتگو اینه که مهم نیست بقیه چی میگن شما باید کار درست رو انجام بدین و برای تلاش کنید . اون جمله آخر هم منظورش این بود حالا که وسط نبردیم بیایم بهترین عملکرد خودمون رو داشته تا حتی مردم هم این وسط لذت ببرن .
از جنبهای که شما دارید به قضیه نگاه میکنید بله ... کاملاً حق با شماست .
ممکنه این جملات پیتر خیلی ربطی به چیزی که من گفتم نداشته باشه و با توجه به دیدگاهی که شما ازش دارید نوشته شده باشه ، ولی من با اصل قضیه مشکل دارم .
به نظرم در این مقطع از زندگی پیتر پارکر که دیگه باید تجربه های زیادی رو در طی این سال ها به دست آورده باشه ، قبول کردن این لباس و انجام این کار ها اصلاً صلاح نیست . پیتر نباید در حالی که جون آدمای زیادی در خطر ـه ، حواس ـش رو بده به لباس پیشرفته ـش یا استریم کردن و موجب لذت مردم شدن . یا حتی همین جملاتی هم که گفتید و دیدگاهی که نسبت به اون داشتید ، همه و همه از این قضیه نشأت میگیره و مشکل اصلی من هم با این قضیه ست و اینکه به نظر میاد پیتر فعلاً قرار نیست متوجه خطراتی که این کار به وجود میاره بشه .
بنابراین میشه نتیجه گرفت که شما فقط به همون یکی دو جملهٔ بنده اکتفا کردید و کامل متوجه منظورم نشدید . شاید هم من منظورم رو بد رسونده باشم . در واقع من با اینکه پیتر به چه دلیلی اون حرفا رو زد و از سندیکا خواست تا به حرف بقیه اعتنا نکنن و فقط سعی کنن که حداقل نمایش خوبی از اون مبارزه نشون بدن تا مردم هم لذت ببرن ، مشکلی ندارم ؛ من با خود "نمایش دادن" مشکل دارم و دلیل مشکل ـم هم چیزایی ـه که در بالا گفتم .
البته ممکن ـه دیدگاه ها با هم متفاوت باشه ، ولی من تا جای ممکن سعی کردم ساده و روون منظورم رو برسونم . پس اگه نظراتم شما رو قانع نمیکنه ، دلیلش همون تفاوت دیدگاه هاست .
اینکه این کارها با روحیه پیتر سازگار نیست درسته و همون اول هم که این لباسو به این سبک انتخاب کرد یه جورایی برای پیتر پارکر بد بود. منتها اگه به زندگیش نگاه کنیم میبینیم که در مضیقه مالی قرار داره. بعدش هم نیک اسپنسر این جور که از قرائن پیداس میخواد در آینده به تصمیمات اشتباه پیتر تو زندگیش بپردازه. که به عنوان مثال یکی دیگه اش همین رها کردن نورمن آزبورن مقابل جاگرنات بود. این اواخر هم اگه یادتون باشه دکتر استرنج رفت سراغ مفستیو و ازش سوال کرد که چه بلایی سر روح پیتر آورده؟
و این هم مال کلی شماره قبل تر بود. ببخشید ولی دیگه نیک اسپنسر داره خیلی خیلی خیلییییی لفتش میده و اینطور که پیداس، فکر نمیکنم حالا حالا ها نشکن بدن که این قضیه مفیستو و دکتر استرنج چی میشه! من جدا از این همه -به قول معروف- آب توش کردن واقعا خسته شدم. کاور هارو هم جوری طراحی میکنن که آدم دلش بخواد بره بخونه، ما تو کاور جوری دیدیم که انگار میخوان با هم بجنگن ولی تیم آپ کرده بودن. همونطور که میدونین اصطلاحش تو یوتیوب میشه کلیک بیت. این نشون میده که داستان اسپایدرمن انقدر بدون هیجان شده که نیاز به گول زدن مخاطب دارن تا بخونن. این واقعا اتفاق بدیه برا مردعنکبوتی. و اینکه ما داریم کمیک اسپایدرمن رو میخونیم ولی من حضور اسپایدرمن رو کمتر احساس میکنم از بس که به این لوح و کینگ پین دارن تمرکز میکنن. با این همه پراکندگی و شلوغی داستان، شک دارم اسپنسر بتونه اون هدف بزرگی رو که میخواد بهش برسه رو درست کنه.
اصلا اینطور نیست که داستان های مرد عنکبوتی از هیجان تهی شده
اتفاقا برعکس
هر شماره ش رو میریم و با اشتیاق میخونیم
قبول دارم اسپنسر کمی داره لفتش میده ولی مساله اینه که اسپایدرمن ماهی دو دفعه منتشر میشه. پس قطعا لفت دادن توش هست تا برای این نوع انتشار محتوا داشته باشن
کاور کمیک هم همیشه جوری بوده که مخاطب جذب کنه و چیز جدیدی نیس که بخوان کسی رو گل بزنن
اسپنسر رو تحسین مبکنم چون اونقدر استاده که اینهمه شماره ما رو دنبال خودش کشیده میبره و چند تا داستانک رو داره به هم ربط میده و همزمان جلو میبره
اتفاقا من این شماره رو خیلی دوست داشتم و به نظرم خیلی خوب بود . با توجه به اتفاقات شماره های بعدی هم حتما شاهد عافلگیری و "هیجان" مفرطی در داستان های اینده خواهید بود
رابی به پیتر میگه مراقب باش که البته این شاید نشون بده جیمسون خیلی قابل اعتماد نیست البته منظورم این نیست که نمیشه بهش اعتماد کرد اما توی شماره ۳۸ رفت و کار مخفیانه پیتر به همه گفت پیتر داره چیکار میکنه حتی اگه اینکارا واسه کمک به پیتر باشه بازم پیتر بهش اعتماد کرد و گفت داره چیکار میکنه ولی جیمسون راز نگهدار نبود
پیتر نیازی نداره خودشو به کسی نشون بده ممکن همین اعتماد زیادی به جیمسون تصمیم اشتباه پیتر باشه که در آینده اسپنسر بهش میپردازه یا تو شماره بعدی
#7
از cdisplay در کامپیوتر استفاده کن من خودم همه ی کمیکارو با این برنامه میخونم در گوشی هم از comic screen استفاده کن.
خطر اسپویل.
کمیک مرد عنکبوتی نوشته اسپنسر تا اینجا از نظر من خوب عمل کرده.و من رو واقعا هایپ میکنه برای شماره بعدی.توی شماره بعدی دوست دارم ببینیم تیم آپ مرد عنکبوتی با زن عنکبوتی و ولورین . لوک کیج و آیرون فیست و جسیکا جونز برای پیدا کردن بومرنگ چطوری پیش میره و همینطور اینکه نورمن با کی حرف میزده.به شدت منتظر قسمت بعدی هستم.
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا