spidey.ir با افتخار سری Marvel Knights Spider-Man را با ترجمه فارسی تقدیم میكند! این داستان 12 قسمتی سال 2004 به قلم «مارك میلار» نوشته شد و از آن موقع تا كنون همواره یكی از داستان های محبوب هواداران اسپایدرمن بوده است.
در مقاله "10 داستان برتر مرد عنكبوتی" درباره این داستان میخوانیم:
" یكی از هیجانانگیزترین و حماسیترین داستانهای تاریخ اسپایدرمن كه در آن او از با تمام دشمنان مشهور و كلاسیك خود دست و پنجه نرم میكند و از نظر روحی و جسمی تا سر حد مرگ پیش میرود. یكی از نقاط قوت اصلی این داستان نحوه تعامل اسپایدرمن با دشمناناش است كه بسیار بدیع و جذاب از كار درآمده. به علاوه، نویسنده آنقدر ایدههای حیرتانگیز در طول داستان رو میكند كه خواننده مات و مبهوت میشود".
خلاصه داستان: یكی از دشمنان اسپایدرمن از هویت مخفی او باخبر شده است. در نتیجه زن عمو «مِی» دزدیده میشود و جان «مری جین» نیز به خطر میافتد. اسپایدرمن در طول داستان میكوشد تا زن عموی عزیز خود را پیدا كند.
در واقع این داستان زمانی چاپ شد كه از آن به عنوان یكی از دوران طلایی اسپایدرمن یاد میشود. یعنی زمانی كه اسپایدرمن با همسرش «مری جین» زندگی میكرد، «زن عمو می» در كنار آنها بود و پس از سالها از هویت مخفی پیتر باخبر شده بود، پیتر پاركر به عنوان معلم در دبیرستان سابق خود مشغول تدریس بود، «نورمن ازبورن» از هیچ تلاشی برای به جهنم تبدیل كردن زندگی پیتر و خانواده اش فرو گذاری نمیكرد و به همین دلیل نبردهای میان او و اسپایدرمن بسیار حماسی و شخصی بود و ...
Marvel Knights Spider-Man #1
مترجم: امير حسين زاده
ادیتور و گرافیست: R-SPIDEY
لينك دانلود غير مستقيم (آپلودر)
Marvel Knights Spider-Man #2
مترجم و اديتور: امير حسين زاده
لينك دانلود غير مستقيم (آپلودر)
Marvel Knights Spider-Man #3
مترجم: امير حسين زاده
ادیتور: عرفان آدیگوزلی
لينك دانلود غير مستقيم (آپلودر)
Marvel Knights Spider-Man #4
مترجم: مهدي ترابي مهرباني
ادیتور: R-SPIDEY
لينك دانلود غير مستقيم (آپلودر)
Marvel Knights Spider-Man #5
مترجم و ادیتور: شایان شکری
لينك دانلود غير مستقيم (آپلودر)
Marvel Knights Spider-Man #6
مترجم و ادیتور: شایان شکری
لينك دانلود غير مستقيم (آپلودر)
Marvel Knights Spider-Man #7
مترجم و ادیتور: شایان شکری
لينك دانلود غير مستقيم (آپلودر)
Marvel Knights Spider-Man #8
مترجم و ادیتور: شایان شکری
لينك دانلود غير مستقيم (آپلودر)
Marvel Knights Spider-Man #9
مترجم و ادیتور: شایان شکری
لینک دانلود غیر مستقیم (مديافاير)
لينك دانلود غير مستقيم (آپلودر)
Marvel Knights Spider-Man #10
مترجم: مهدي ترابي مهرباني
اديتور و گرافيست: وحيد رضا اويسي
لینک دانلود غیر مستقیم (مديا فاير)
لينك دانلود غير مستقيم (آپلودر)
Marvel Knights Spider-Man #11
مترجم: مهدي ترابي مهرباني
اديتور و گرافيست: وحيد رضا اويسي
لینک دانلود غیر مستقیم (مديا فاير)
لينك دانلود غير مستقيم (آپلودر)
Marvel Knights Spider-Man #12
مترجم: مهدي ترابی مهربانی
اديتور و گرافيست: وحيد رضا اويسی
لینک دانلود غیر مستقیم (مديا فاير)
لينك دانلود غير مستقيم (آپلودر)
نظرتون چیه؟
برای خواندن دیگر کمیک های ترجمه شده سایت ما اینجا را کلیک کنید.
مطالب مرتبط:
چگونه در كامپیوتر یا سیستم اندروید كمیك بخوانیم؟
بهترین کمیک های مرد عنکبوتی به زبان فارسی
20 نبرد برتر مرد عنکبوتی و گرین گابلین در دنیای کمیک، انیمیشن، بازی و سینما
20 داستان برتر با حضور گرین گابلین
لينك دانلود كميك هاي ترجمه شده مرد عنكبوتي
همه چیز درباره گرین گابلین (GREEN GOBLIN)
بهترین مبارزات مرد عنكبوتی
برترین مبارزات مردعنکبوتی در عالم سینما
نفس گیر ترین مبارزات مردعنکبوتی در سگانهی "سم ریمی"
دیدگاهها
دوم ام این شخصیت پردازی ادی براک . واقعا خیلی شخصیت پردازی خوبی داشت مخصوصا اونجایی که فهمید با فروختن سیمبیوت چه اتفاقاتی افتاده .
خوندنش خیل لذت بخشه
اون بخشی که پیتر پول جیمسون رو میده به اون خانمی که پسرش سرطان داره واقعا تحسین برانگیز بود. مخصوصا این که پیتر میگه این از طرف ادریان تومزه
واقعا اشک تو چشمام جمع شد
پیتر با این همه مشکلات مالی این کارو میکنه و حتی یه دلار هم واسه خودش برنمیداره
من به خاطر همینه عاشق اسپایدرمنم و به خاطر همینه اسپایدرمن از همه ابرقهرمان های دیگه بهتره
طراحی ها هم خوب بود. صحنه های اکشن طراحی شده منو یاد فیلمای هالیوودی مینداخت
امتیاز من به این شماره 10 از 10
ادیت و ترجمه: 10 از 10
چقدر مرد این پیتر پارکر:زندگی پدرشو در اورده ولی بازم پررو پررو داره زندگی میکنه اونوقت پولشو میده برای نوه والچر!!!
این یارو کیه؟؟؟
این که دیگه نوشته اسلان نیست ، پس چرا نقد نمینویسید؟
وای خدای من عجب کمیکی!
مارک میلار با استادی تمام بخش میانی سری حماسی خودش رو تموم میکنه. یه پایان وجدآور بر داستان ونوم جدید و یک تیزر جذاب در صفحات پایانی درباره کسی که زن عمو می رو دزدیده: ما الان میدونیم این فرد مرموز میتونه به صورت برعکس از جاهای مرتفع آویزان بشه و به در و دیوار هم بچسبه! حالا برید و کمی فکر کنید که کدوم یک از دشمنانی اسپایدرمن چنین توانایی هایی دارند ...
این شماره نکات جذاب و ماندگار زیادی داشت. مثلا نشون داد سیمبیوت فضایی میتونه چه هیولای زشتی باشه و اینکه چه رفتار بدی با میزبانان خودش داره.
آنجلو فورچوناتو میزبان ضعیفی برای سیمبیوت بود و حقش بود اون بلا سرش بیاد. ولی دوست داشتم بیشتر به موضوع خودکشی ادی براک و زدن رگ دستش پرداخته میشد (البته من اصلا برام مهم نیست که ادی مرده ولی دوست داشتم تو این داستان کمی بیشتر به ادی میشد) شایدم بد نبود که سیمبیوت میرفت و جلوی خودکشی ادی رو میگرفت ...
نکته دیگه و برجسته نوعی بلوغ تو داستان و صحنه های نبرده! این کمیک اسمش marvel knights هستش و همونطور که میدونید این سری همیشه خشن تر و دارک تر از سری های دیکه مارول بوده. مارک میلار هم به خوبی از این فرصت استفاده میکنه. شما به نوع دیالوگ های رد و بدل شده و همچنین شدت نبرد بین ونوم و اسپایدرمن (و یا نبرد نفس گیر اسپایدرمن با الکترو و والچر تو قسمت های سوم و جهارم) دقت کنید. واقعا نظیرش رو تو کمیک های دیگه مرد عنکبوتی نمیبینید. یعنی شما هرگز تو کمیک های مرد عنکبوتی نمیبینی که کسی رگ دستش رو بزنه و خودکشی کنه!
اون قضیه اون اقایی که داشت به خیال خودش مخ مری جین رو میزد ولی ضایع شد خیلی باحال بود. جمله مری جین هم خیلی بامزه بود : "ولی من با هالک ازدواج کرده ام و میدونی اگه ما ها رو با هم ببینه چقدر عصبانی میشه"!!!
نکته قوت اصلی اونجایی هستش که پیتر به طور ناشناس میره و پول رو میده به عروس والچر تا پسرش رو مداوا کنه. من دیروز و پریروز داشتم تو سایت با دوستی درباره اینکه چرا پیتر پارکر در مقایسه با بتمن شخصیت بهتری داره و میشه بیشتر و بهتر باهاش ارتباط برقرار کرد. واقعا لحظات اینچنینی حرف منو ثابت میکنه و نشون میده اسپایدرمن چرا در مقایسه با بقیه ابرقهرمان ها دوست داشتنی تره
شاید تنها نقطه ضعف داستان این باشه که جیمسون به عنوان یه روزنامه نگار قدیمی و باتجربه خیلی زود گول پیتر رو خورد و فکر کرد پسرش اسپایدرمنه. شماره اگه شماره 190 مرد عنکبوتی شگفت انگیز رو بخونید میبینید که اسپایدرمن درست جلوی چشمان جیمسون مجبور شد پسرش رو هل بده و باعث بشه تا به ظاهر بمیره (اون موقع جان جیمسون شخصیت خبیثی به نام Man-Wolf بود) پس چطور جیمسون باورش میشه پسرش در تمام این مدت اسپایدرمن بوده؟؟؟؟؟
البته هر چی فکر میکنم میبینم تنها راهی که وجود داشت تا جیمسون بیخیال اون جایزه بشه همین کاری بود که پیتر کرد . منتهی بازم میگم که جیمسون کمی زود اینو باور کرد.
طراحی های فرانک چو عالیه . البته ایشون پیتر و مری جین رو کمی متفاوت از بقیه طراح های مرد عنکبوتی میکشه (پیترش واقعا زیادی خوش تیپه!) ولی من مشکلی باهاش ندارم چون طراح فوق العادیه (مخصوصا سکانس های اکشن اش حرف نداره و پر از نکات جالب و خلاقانه است)
نمره من به داستان و طراحی : 9 از 10
ادیت و ترجمه هم که به قول خودم (!) 20 از 10
اقا شایان خیلی کارش درسته...
واقعا چقدر خوبه این کمیک تو سایت ترجمه میشه
تو صفحه 9 کمیک یه eatster egg معرکه هستش!
کی میتونه بگه این کیه:
در مورد این شماره بگم که:خیلی خوب بود.واقعا اون جوهره و ذات پاک پیتر رو به نمایش گذاشت.یعنی اگه کل کمیک ها رو بگردی،از بتمن و سوپرمن گرفته تا کاپیتان امریکا و ایرون من و ..... هیچ جا نمی تونی چنین شخصیتی پیدا کنی.من اولش که اسپایدرمن داشت با خودش بحث می کرد و یه لحظه رستوران اون زنه رو نشون داد،حدس زدم که حتما می خواد پول رو بده به اون زنه اما زمانی که پول رو به زنه داد و از طرف والچر/ادریان توملز اون پول رو داد واقعا شگفت زده شدم.یعنی واقعا نمی شه وصفش کرد.اگه من بودم نه تنها از جیمسون پول رو می گرفتم بلکه بهش می گفتم باید کل پول رو بهم بده.(خودمونیما عجب ادم عوضی هستم )طراحی ها از شماره های قبلی خیلی بهتر شده بود.البته کلا با اونجوری طراحی کردن ونوم مخالفم.به نظر من حتی اکه پیتر اسپایدرمن نبود و کمیکش با عنوان یه ادکم معمولی بود بازم می خوندم و از همه بیشتر دوستش می داشتم.اصلا داستان ها واین شخصیت ها یه جوری دارای عمق و شر فا بودن که ادم توشون غرق می شه.اقا ی ترابی شما قبلا این کمیک رو خوندید(صد در صد خوندید.)بی صبرانه منتطر شماره ی بعد هستم.حیف یه سال مونده و گرنه همین الان می تونستم زبان اصلی این کمیم رو دانلود کنم و بخونم.راستی اقای ترابی شما کمیک ونوم علیه کارنیج رو خوندید.به نظرتون خوبه.
اقا فقط یه ماه دیگه مونده؟بگید تا چی یه ماه مونده؟؟؟؟
تا...........
راستی عمو مختار و همچنین بقیه اعضا و مدیران سایت هم منتظر نقد من باشن
این شماره عالی بود.به نظرم شخصیت اصلی(البته نمیدونم کلمه شخصیت درسته یا نه ولی حالا)ونوم این جا نشون داده شد یعنی ونومی که میزنه همه کس رو میکشه به اصول خاصی هم پایبند نیست یعنی این که اگه میزبان ونوم ضعیف باشه این جوری میشه آخر سری هم که ونوم میزبانش رو رها میکنه بلایی هم که سر آنجلو اومد حقش بود.
حالا میرسیم به قسمت پول ها.اون جا که پیتر میره پولا رو به اون زنه میده تا به پسرش کمک کنه بهترین لحظه این کمیک بود.پیتر میتونست یکم از اون پول رو برداره تا به زخم رندگیش بزنه هیچ کس هم شک نکنه ولی این کار رو نکرد و همه پول رو داد به اون زنه و این فرق بین پیتر و بقیه ابر قهرمان هاست.
و یه چیز دیگه این که منم از این که جیمسون اینقدر زود باور کرد یه خورده تعجب کردم.حالا عمو مختار که دیگه دراین باره به طور کامل شرح داده.
طراحی ها هم که عالی بود مشکلی نداره.
نمره به داستان و طراحی:9.5 از 10
نمره به ترجمه و ادیت:10 از 10
من لازم میدونم از آقا شایان هم تشکر کنم چون واقعا کارش عالیه حرف نداره هم ترجمش خیلی روان و عالیه هم کار ادیتش عالیه
طبق معمول با کاور شروع میکنم
کاور قشنگ نشون میداد که اینبار داستان ونوم رو میخواد شرح بده این کمیک چرا من با کاور شروع میکنم چون کاورهایی از راموس بوده که هیچ ربطی به داستان نداشته(اشاره به شماره 16 امیزینگ)
خوب بریم سر اصل قضیه یعنی داستان
شروع داستان با دعوا و خشم شروع میشه که و نشون دهنده نوع داستان های شوالیه های مارول هستش که خشم توی اونها زیاده در همین دعوا ها و خشم یک چیزی که از ونوم نشون میده خطرناک بودنش هست که اگه دست فرد نالایق بیوفته میتونه خطرناک باشه ولی در همین صحنه ی خطرناک شوخی هایی هم به چشم میخوره مثلا اونجا که پسره که (مثلا)داشت مخ مری جین رو میزد و مری جین گفت شوهر من هالکه واقعا ابتکار قشنگی بود از خنده روده بر شدم ولی باز هم خنده دارتر هم میشه ورود اسپایدرمن واقعی و نویسنده اینجارو واقعا خوب پیشبرد حتی به خوبی برای نداشتن تلفات دعوای اسپایدی رو به بیرون ختم کرد حتی به طرز جالبی شوخ طبعی پیتر رو برای درآوردن حرص پسر اون تبه کاره به کار برد و در همین لحظه هستش که دلیل قهرمان بودن قهرمان بودن اسپایدی معلوم میشه چون همیشه جون مردم و مال مردم(مثل سگه) رو اولویت قرار میده تا عین اسپاک فقط با خلافکارا بجنگه یا جون عشقشو فقط نجات بده نه بقیه مردمو.فقط یک چیز خیلی عجیب بود چطوری قلب اسپایدی در اومدش ولی اسپایدی دوباره اومد ونوم زد انگار نه انگار که کسی قلبش دراومده و این واقعا صحنه ی خیلی مزخرفی بود مگه اینکه دلیلش معلوم بشه آیا خود اسپایدی بود یا کس دیگه ای.خوب بگذریم ولی بعدش در اینجاست که نشون میده علاوه بر مغز میزبان کینه میزبان هم غذای ونوم هستش.همچنین به نظر اون میوه ها خربزه نمیومد بلکه شبیه طالبی بود.اونجا که ادی رگشو میزنه هم واقعا باید بیشتر بهش پرداخته میشد.درضمن جیمسون هم خیلی زودباور شده بود امکان داشت اسپایدی لباسو میپوشید عکس مینداخت روی مبلی که شبیه مبل های پسر جیمسونه بعد بیاد لیوان ناسا رو فتوشاپ کنه توی عکس خودش اصلا که واقعا هم پسرش لباس اسپایدی رو پوشیده باشه خیلی زود باور کرد جیمسون.یکبار دیگه هم این داستان دلیل قهرمان تر بودن اسپایدی رو نشون میده و اون دادن پول به مادر اون بچه ی بدبخت بودش.و در آخر هم اون کسی که زن عمو رو دزدیده سروکله اش پیدا میشه و من یک راهنمایی میکنم و اون اینه که اون از عنکبوتیان نیست.
نکات خوب:طراحی عالی،داستان نسبتا خوب،ضرباهنگ عالی یا همون روان بودن داستان و کاور خوب
نکات بد:وجود چیزهای غیرقابل درک مثل کنده شدن قلب اسپایدی ، زودباور بودن جیمسون.
نمره به داستان:7/10
نمره به ترجمه و ادیت:20/10 و به علاوه easter egg:
30/10
یه easter egg دیگه هم اینکه اخر صفحه 9 ، جایی که پیتر داره تاب میخوره ئ مردم دارن به بالا نگاه میکنن ، ذیکیشون شبیه افتاب پرست هست
رسیدم:
1-ایزیکیل
دلیل:چرا که نه؟ مشخصات ظاهریش خیلی شبیه اونیه که تو تصویره در ضمن
قدرت های عنکبوتی هم داره پس می تونه از سقف آویزون شه در ضمن
آدم پولداری هم هست پس می تونه پنج میلیون بده به جی جی جی
تنها ایرادی که داره اینه که گفته شد زن عمو می رباینده رو می شناسه البته شاید داستانی وجود داره که در اون زن عمو می به نحوی با ایزکیل آشنا می شه
2-هری آزبورن
دلیل:این یکی واقعا با عقل جور در می یاد چون هیچ کس انتظار اینو نداره
( به دلیل این که هری ظاهرا مرد)
در ضمن هری کسیه که زن عمو می رو می شناخته و قدرت بدنیشش هم
مناسبه( تازه از فرمول گابلین هم استفاده می کنه به همین دلیل قدرتاش
غیرقابل پیش بینیه
این اقا اسمش the comic book guy هستش
من عاشقشم . شخصیت مورد علاقم تو سریال "خانواده سیمپسون" هستش
حسین اقا کجایی؟ نیستی ؟
اینایی که گفتی گزینه های جالبی هستن ولی دو نکته
1- ازیکیل اونقدر پست فطرت نیست که همچین کاری انجام بده
ضمن اینکه ازیکیل با مرد عنکبوتی رفیق بود (علیرغم بلاهایی که سرش آورد)
2- اون موقع هری ازبورن تو داستان های مرد عنکبوتی مرده بود (به علاوه هری هیچ وقت قدرت آویزان شدن و چسبیدن به دیوار رو نداشته)
من یه راهنمایی بهت میکنم. این اقا یه جورایی نیروهاش شبیه عنکبوته ولی عنکبوت نیست! البته اونم اسمش با "ع" شروع میشه
یکی از بهترین شماره ها در یکی از بهترین کمیک های تاریخ مرد عنکبوتی
خواهش اینم اینه که بیخودی این صفحه رو با "ممنون خوب بود" و " مرسی بابت ترجمه و ادیت" و اینجور جملات کلیشه ای پر نکنید
اگه میخواهید نظر بدین به حرمت این شماره فوق العاده و ترجمه و ادیت عالی اقای شایان شکری بهتره نقد بنویسید یا نقاط ضعف و قوت کمیک رو انالیز کنید
من خودم شخصا به این صفحه سر میزنم و کامنت های ضعیف رو حذف خواهم کرد
و بازم ممنوم از اقای شکری بابت این شماره
مثل اینکه فقط خودت میتونی نقد بنویسی
بقیه انگار از دیشب تا الان
خوابن هنوز کمیک رو نخوندن
داستان از جایی شروع میشه که پیتر در حال صحبت با عموش و میترسه که از دستش بده و نکته جالب اینه که قبل از اینکه اسپایدرمن بشه این ترس رو داره یعنی میدونیم که این ترس زمانی به سراغ پیتر اومد که اسپایدرمن شد و همه میدونیم که پیتر عمو بن رو از دست داد دیگه نمیخواست کسی رو از دست بده ولی باز در داستان میبینیم که پیتر خودش رو سرزنش میکنه برای مرگ گوئن سروان جرج استیسی بن رایلی و..... واین نشون میده که پیتر در نجات آنها نا کام بوده و نکته جالب پس از دیدار با گارگن که خیلی عصبی ولی باز به شاگردش که به کمکش میکنه و این نشون میده پیتر فقط در لباس مردعنکبوتی مسئولیت پذیر نیست پیتر میتونست بچه رو ول کنه و بره اما مسئولیت پذیر بودن به عنوان یک معلم مانع از این کار شد میلار به خوبی خباثت نورمن رو نشون میده و وقتی پیتر می فهمه که با هر چه دشمن که داشت میجنگیده با برنامه ریزی نورمن بوده باعث کودورت بیشتر بین اون بشه در ضمن میلار نورمن رو آدمی نشون داد که به خاطر هدفش هر کار کثیفی حاضر بکنه طراحی ها هم خوب بود ولی بعضی اوقات به جزئیات چهره توجه نشده بود مخصوصا عمو بن که در صفحات اول داستان بود
طراحی 9از10
داستان 10 از 10
ترجمه ادیت 20از10
اگه کمی بد بود به بزرگی خودتون ببخشید
هممون وقتی به یه مشکل سخت برخورد میکنیم یه نگاهی به خاطرات خوب گذشته ـمون میندازیم و حسرت میخوریم که ای کاش قدرشونو میدونستیم . این قسمت هم با مکالمه دوستانه پیتر و بنجامین پارکر شروع شد ، که صمیمیت و اعتماد اونها بهم رو نشون میداد . "بن" و "می" از جون و دل برای پیتر مایه میذاشتن تا پیتر حتی یه ذره هم احساس کمبود نکنه .در صحنه ای که قبر بنجامین پارکر رو توش شاهد هستیم ، زمین پر شده از گل سوسن سفید . تا اونجایی که من فهمیدم ، سوسن سفید در فرهنگ اونها نماد مرگ رو داره و در تابوت ها استفاده میشه . و جلوتر ، مرگ گوئن رو میبینم که اصلا دوست ندارم راجع بهش حرفی بزنم . خب منم اگه جای پیتر بودم خودم رو مقصر میدونستم . سوپرهیرو شدن الکی که نیست بالاخره باید چند نفر از عزیزانت رو از دست بدی تا انگیزه برات ایجاد بشه . بیشتر سوپرهیرو ها حداقل یکی از عزیزانشون رو از دست دادن تا به اینجا رسیدن . از این که بگذریم ، میرسیم به عقرب که اصلا نمیشد انتظارشو داشت . همونطور که خودش اشاره کرد انقدر حدس های بزرگ بزرگ زده بودیم که از دشمن های درجه دو و سه اسپایدرمن غافل بودیم ! ولی قرار دادن یه دشمن بی ارزش وسط ماجرای به این بزرگی با عقل جور درنمیومد . واسه همین هم بود که نورمن رو وارد بازی کردن . همه این آتیش ها از پشت گلایدر گابلین بلند میشه ! ولی همین بدجنسی و نامردی های گابلین و نقشه های بی نقصشه که جذابش میکنه . بعد از گابلین ، دولت ایالات متحده بود که منو متعجب کرد ! آخه این چه مسخره بازیه ؟ البته حق دارن ، شاید فردا از بین همین سوپرهیرو ها یکی شاخ بازی دراره و بیاد حکومت رو بگیره .
آخر داستان هم که اون پسره وسط این همه درگیری اومده داره از کاتالیزورا سوال میپرسه ! با اون قدش از کاتالیزور ها سوال میپرسه . دیگه کم کم دارم به ضریب هوشی دانش آموزای آمریکایی شک میکنم !
نمره من به داستان فوق العاده : 100000000 از 10
طراحی : گوئن رو یه ذره چاق نشون داده ! دستش هم خیلی غیر طبیعی نگه داشته ! بخیال 10 از 10
آهان راستی هر خواستید زوم کنید . عمرا اگه پیکسل بشه !
این دفعه با کمیکی بی عیب و نقص روبرو هستیم که بهترین المان های شخصیتی مرد عنکبوتی رو به بهترین نحو ممکن در خودش جای داده.
داستان با یکی از خصوصیات همیشگی داستان های مرد عنکبوتی آغاز میشه: حس گناه (guilt). میبینیم که باز هم پیتر داره به گذشته فکر میکنه و خودش رو به خاطر مرگ عموش مقصر میدونه. ایندفعه نویسنده (مارک میلار) از یه شیوه منحصر به فرد استفاده میکنه تا قضیه رو سوزناک تر کنه. یعنی مسئله پیرشدن عمو بن و زن عمو می و ترس پیتر از از دست دادن اونا و تنها موندن رو نشون میده. نمیدونم شما هم تجربه کردید یا نه ولی من که بچه بودم گاهی اوقات وقتی پدر و مادرم برای خرید از خونه بیرون میرفتن گریم میگرفت چون میترسیدم دیگه برنگردن . میلار هم این مسئله رو به خوبی نشونمون میده.
اینکه در نهایت عمو بن به خاطر اشتباه پیتر مرده و نه به خاطر پیر شدن یا مرگ بر اثر بیماری بر تاثیرگذری داستان اضافه میکنه.
در ادامه هم شاهد این هستیم که پیتر به یاد مرگ دیگر نزدیکان و عزیزان خودش می افته . خوشحال شدم دیدم میلار علاوه بر شخصیت های مهمی مثل گوئن استیسی و جین دی ولف و سروان استیسی به شخصیت های گمنام تری مثل بنت برنت (برادر قمارباز بتی برنت) یا فردریک فاسول (خبرنگار قدیمی دیلی بیوگل) که مرد عنکبوتی به نوعی خودش رو در مرگ اونا مقصر میدونه ، اشاره کرد. این نشون میده میلار کاملا با تاریخچه مرد عنکبوتی آشناست.
این شماره اکشن نداشت ولی از هزار تا اکشن دیگر کمیک ها جذاب تر و تنش آمیز تر بود. مکالمه بین پیتر و مک گارگن فوق العاده نفس گیر بود و ریتم اعجاب انگیزی داشت. من از اونجایی که پیتر محکم یقه گارگن رو جلوی ملت گرفت و چسبوندش به سینه دیوار خیلی خوشم آمد. این نشون میده که پیتر تنها شخصیت دنیای کمیکه که تا این حد به خانواده اهمیت میده و اینقدر سر اونا غیرتی میشه.
تنش اصلی اینه که پیتر میتونه هر لحظه که اراده کنه گارگن رو پودرش کنه ولی به خاطر زن عمو می باید تحملش کنه و بهش اسیب نرسونه . این سناریو خیلی تنش آمیز تر و خطرناک از مثلا صد تا پانل اکشن تو کمیک های دیگه است.
کلا ایده مارک میلار برای این شماره حرف نداره و یکی از بهترین های تاریخ کمیکه. من وقتی برای بار اول این کمیک رو میخوندم و به این شماره رسیدم و فهمیدم باز دوباره کار نورمنه، کمی ناراحت شدم و به خودم گفتم " آخه چرا همش نورمن؟" ضمن اینکه به نظرم با عقل جور درنمی آمد نورمن هویت مخفی پیتر رو با هیچ احدی در میون بزاره (چون میخواد فقط خودش بدونه و فقط خودش باشه که پیتر رو با دونستن این مسئله آزار میده) ولی وقتی گارگن کاملا موضوع رو شرح داد همه چیز برام توجیه شد و به نورمن حق دادم که به گارگن گفته باشه. کلا قضیه ربوده شدن زن عمو می برام کاملا معنی دار شد.
چون این دفعه قضیه فرق میکنه و نورمن واقعا به وحشت افتاده و میترسه دولت بیاد سراغش. همین جا هم بگم که ایده استخدام ابرشروان توسط دولت یا شرکت های خصوصی که "دولت رو سر کار آوردن" برای سرگرم کردن ابرقهرمانان فوق العاده ناب و عالیه (اگه یادتون باشه تو کارتون spectacular spiderman هم به نوعی این ایده تکرار شد. منظورم اونجایی هستش که big man سعی میکنه با ازکورپ قرارداد ببنده تا براش سوپر ویلن خلق کنه تا سر اسپایدرمن گرم بشه و زیاد باهاش کاری نداشته باشه)
میلار با این ایده فوق العاده درخشان توضیح میده که چرا ابرقهرمان ها همش به یه سری شرور ثابت باید بجنگن. او به تاریخ مارول هم نقبی جالب میزنه و ما رو به عصر طلایی ابرقهرمانان و دوران جنگ جهانی میبره
ایده او اونقدر جالب و در عین حال منطقیه که ادم با خودش میگه چرا قبلا به عقل خودم نرسیده بود!
اون بخشی که میگه نورمن هم اولش یکی از اون خر پول ها بوده که میخواسته اسپایدی رو سرگرم کنه ولی بعدش به سرش میزنه که خودش هم لباس بپوشه و وارد گود ابرشرورها بشه دقیقا با شخصیت پردازی نورمن هماهنگه.
ضمن اینکه او با این ایده رابطه نورمن و پیتر رو وارد فاز جالبی میکنه چون الان قراره پیتر اونو از زندان ازاد کنه .نورمن اینجوری به یه تیر دو هدف میزنه: هم از زندان ازاد میشه و میتونه خودش رو نجات بده و هم حال پیتر رو میگیره چون دیدن کسی که زندانی اش کرده ولی اومده نجاتش بده خیلی براش لذت بخشه .
واقعا خدایا شکرت که نورمن تو عالم کمیک های مرد عنکبوتی هست تا بتونه اینقدر به داستان هاش جذابیت و عمق بده. خیلی هم ممنون که بعد از اینکه گوئن رو کشت و سالها مرده بود دوباره برگشت وگرنه یه بخش اصلی از داستان های مرد عنکبوتی مفقود میشد.
و اما به نظرم قوی ترین بخش داستان اونجاییه که پیتر خسته و کوفته و با ذهنی کاملا گرفتار به خونه برمیگرده ولی یکی از شاگرداش رو میبینه که جلوی در خونه منتظرشه تا بهش درس توضیح بده. بعد پیتر با این همه گرفتاری میشینه و براش وقت میزاره . اره این شخصیت اصلی پیتر پارکره و به خاطر اینه که هممون این همه دوستش داریم. تنها پیتر میتونه اینقدر برای یه شاگرد ارزش قایل بشه
در هر حال این شماره perfect بود و هیچ ایرادی نمیتونم ازش بگیرم
نمره من به داستان: 10 از 10
طراحی: 10 از 10
ادیت و ترجمه : perfect
Mr. Shokri sir, you keep surprising me every issue with your brilliant translation and editing
نتیجه گیری:
این کمیک و به خصوص این شماره نشون میده که اگه یه نویسنده شخصیت مرد عنکبوتی رو درست بشناسه و ایده های خوبی هم داشته باشه در نتیجه داستانی خلق میشه که از کمیک های همه ابرقهرمان های دیگه مارول و دی سی بهتره
اینجاست که به قول رابرت کرکمن معلوم میشه اسپایدرمن جالب ترین و کامل ترین ابرقهرمان دنیای کمیکه
من منتظر نقد کاربران دیگه و بخصوص مدیران سایت هستم
حیفه این کمیک های محشر بدون نقد باقی بمونن
این کمیک یکی از بهترین داستان های اسپایدرمن است و از ایده های نابی بهره میبره.در ابتدای داستان فلاش بکی به گذشته پیتر پارکر داریم و شاهد دلمشغولی های او و نگرانی هایش درباره عمو بن هستیم.در ادامه شاهد صحنه هایی هستیم که پیتر در ازای مرد عنکبوتی بودن تاوان سختی پرداخته و تعدادی از عزیزانش رو از دست داده و هنوز هم خودشو نبخشیده.بعدشم شاهد ملاقات مک کارگن با او هستیم و دیالوگ های وهم آلودی که بین اون ها رد و بدل میشه به هیجان داستان اضافه میکنه.حضور نورمن آزبورن باعث میشه با ترجمه این کمیک باز هم مثل عصر طلایی اسپایدرمن تو داستان فرو بریم.این کمیک بار هنری زیادی در عوض اکشن داره و به خصوص پانل پایانی که خواننده کاملا راضی میشه.
نمره من به این کمیک:۱۰/۱۰
ما کمیک را با پیتر شروع میکنیم پیتری که دقدقه های ذهنی خودش رو به نمایش میگذاره و همچنین نگرانی و ترس خودش رو از اینکه عزیزانشو از دست بده به ما ها نشون میده همچنین میبینیم پیتر چه عزیزانی رو از دست داده حتی کسانی که به پیتر قول داده بودن همیشه کنار او باشند هم رفتن و اورا تنها گذاشتن و الان فقط برایش زن عمو می و مری جین باقی موندند که حاضر تا پای جونش از اونا دفاع کنه زمانی که عقرب رو تو خیابون میبینه وبهش میگه زن عموت پیش منه میتونیم خشم رو در چشمان پیتر ببینیم و اینکه چقدر دوست داره یک مشت محکم به صورت عقرب بزنه
ما در این کمیک شاید اکشنی رو ندیدیم ولی دیالوگ هایی که بین عقرب و پیتر رد و بدل میشه فوق العادست و یکی از خوبی دشمنان مرد عنکبوتی اینه که اونو تنها از لحاظ فیزیکی مورد ازار و اذیت قرار نمیدن بلکه گاهی اوقات مثل همین کمیک که عقرب مانند عروسک خیمه شب بازی است در دستان نورمن است میبینیم چطور با روح و روان پیتر بازی میشه ولی پیتر خودش رو کنترل میکنه و با ارامش رفتار میکنه و همونطور که عمو مختار گفتن این ایده به خدمت گرفتن ابر شروران و تبهکاران توسط دولت یا شرکت ها برای سرگرم کردن ابر قهرمانان خیلی جالب و جذابه و اینکه عقرب ازش خواست نورمنو ازاد کنه نورمن با یک تیر سه نشونو زد هم اینطوری میتونه شخصیت مرد عنکبوتی رو نزد مردم خراب کنه و بگه این قهرمانتونه این که به ابر شرورا کمک میکنه
و هرکاری هم بعد ازاد شدنش کنه میتونه به پیتر بگه باعثش تو شدی و اگه منو ازاد نمیکردی این اتفاقات نمیفتاد که این باز یک چالش روحی و روانی برای پیتره و اینکه پیتری که خودش نورمنو انداخته زندان خودش میره و ازادش کنه و این هم باز یک چالش برای پیتره و در اخرهای این کمیک نویسنده شخصیت پیترو کاملا برای خواننده ها شرح داده پیتری که با وجود کلی دقدقه فکری باز هم به اون پسر برای درساش کمکش میکنه و این پیتریه که ما میشناسیم پیتری که بادارا بودن بسیاری از مشکلات باز هم به دیگران کمک میکنه و این کمیک در یک کلمه عالی بود کمیکی که مارا با عمق و ژرفای پیتر و شخصیت پیتر اشنا میکنه و باید بریم به اسلات بگیم از مارک میلار کمیک مردعنکبوتی نوشتن یاد بگیر
نمره به ترجمه۱۰از۱۰
نمره به ادیت ۱۰از ۱۰
نمره به داستان ۱۰۰۰۰از ۱۰
نمره به طراحی هم ۱۰از ۱۰
اولین نقد بنده از کمیک
شروع داستان با گريه کردن پيتر تو دوران بچگيش شروع ميشه
> عمو بن وارد اتاق ميشه ببينه چه خبره
> با پيتر گرم صحبت ميشه
> پيتر نگرانه که عمو م زن عموشو از دست بده
> عمو بنم شروع به دل داري دادن پيتر ميکنه
> و چقدر خوب اين کارو ميکنه مخصوصا وقتي که اشک خودش عمو بن در مياد
> در بخش بعدي لحظات تلخ پيتر مرور ميکنه
> که آخرش به مرگ ختم ميشه
> و جالبترين بخش اينه که پيتر از خودش سوال ميکنه که آيا اسپايدر شدن من باعث
> مرگشون شده
> در بخش بعدي پيتر و تو شهر ميبينيم که به عقرب بر ميخوره
> پيتريي که هميشه مواظب بود کسي متوجه کاراش نشه اما وقتي پاي خونوادش وسط باشه
> همه چيو بيخيال ميشه و با عقرب شروع به دعوا ميکنه
> پيتر تو اوج عصابيتش قبول ميکنه بره با عقرب نهار بخوره
> عقرب اقرار ميکنه که ميدونه اسپايدي پيتره
> گابلين واسه اين که زندگيو زهر مار پيتر کنه دست به هر کاري ميزنه
> قرداد با ارتش- اجير کردن خلافکار
> حساس ترين بخش داستان جايي که عقرب به پيتر ميگه تو بايد گابليو نجات بدي
> گابلين که اين همه بلا سر اسپايدي آورد با هزار زحمت اسپادي انداختش زندان حالا
> بياد خودش آزادش کنه
> بخش بعدي
> پيتر تو راه خونش به پسري برخورد ميکنه که بهش قول داده بود مقاله شيمي کار کنه
> پيتر فکر حسابي مشغول که چي کار بايد بکنه با اين حال به پسره کمک ميکنه اینه
> پیتر پارکر ما
> ترکيب ونوم و عقرب بايد ببيينم چي ميشه
کمیک با یک صحنه از گذشته پیتر شروع میشه.ما میبینیم که پیتر نگرانه و عمو بن هم کنارش مینشینه تا ببینه چه اتفاقی افتاده و این که پیتر نگرانه که یه روزی عمو و زن عمو ی خودش رو که مثل پدر و مادر او را بزرگ کردن،از دست بده.نویسنده در این قسمت به طور استادانه رابطه ی زیبای بین پیتر و عمو بن رو به تصویر میکشه،به طوری که خواننده با پیتر همدردی میکنه و پلانی که سوسن های سفید را بر روی ارامگاهپعمو بن نشون میده،با طراحی زیبای خود،خواننده رو تحت تاثیر قرار میده.
بعد داستان میره به زمان مرگ گوئن،خواننده با توصیف پیتر از ان زمان،میتونه فضای ان جا و غمناک بودن ان اتفاق را در ذهنش تجسم کنه و با درک ان لحظه بیشتر با داستان همراه بشه.بعد میرسیم به صفحه بعدی که با زیبایی هر چه تمام تر اسپایدرمن رو نشون میده که خودش رو بابت تمام اتفاق های بدی که در زندگی او اتفاق افتاده مقصر میدونه و با خودش میگه که نکنه اسپایدرمن بودنش باعث این قضایا باشه.در این لحظه هست که نویسنده ،خواننده را به عمق احساسات درونی پیتر راهنمایی میکنه و حس همزادپنداری که خواننده با پیتر برقرار میکنه.
و اما میرسیم به زمانی که پیتر با مک کارگن دیدار میکنه،در این زمان هست که نویسنده کم کم پرده از راز ها برمی داره.عقرب میگه که دزد زن عمو می خودشه و پیتر که خیلی عصبانیه،جلوی مردم عقرب رو میزنه به دیوار یه مغازه،در این لحظه اوج عصبانیت را میشه در نگاه پیتر دید که طراح با قلمش ان را به نمایش درمیاره.و هنگامی که عقرب پیتر رو تهدید به مرگ زن عمویش میکنه و پیتر مک را رها میکنه،عقرب،پیتر رو به نهار دعوت میکنه.
قسمت بعدی داستان،هنگامی هست که عقرب با پیتر گقت و گو میکنه،دیالوگ های عقرب با همان لحنیه که یه villian باید داشته باشه،مک کارگن مسائل مهمی رو با پیتر در میان میزاره،او به پیتر میگه که گرین گابلین پشت همه این قضایاست،این که چرا با یه عده ویلین ثابت مبارزه میکنه و این که شرکت های خصوصی که دولت رو به قدرت رسوندن با استخدام ویلین ها امثال اسپایدی رو سرگرم میکنن تا در خفا به منافع خودشون دست پیدا کنن.او به پیتر میگه که نورمن هم یکی از ان شرکت دار ها بود که ویلین ها رو استخدام میکرد،ولی یه روز خودش در قالب گرین گابلین به سراغ پیتر رفت،خواننده در اینجا نورمن رو همون کسی نشون میده که باید باشه،یک خبیث سیاست مدار. و این که کسانی میخوان نورمن رو سر همین قضایا از بین ببرن،مک از پیتر درخواست میکنه که نورمن رو از زندان بیاره بیرون تا زن عمویش رو ازاد کنه،و پیتر رو بر سر یه دو راهی قرار میده، مک مطمئنه که پیتر این کار رو انجام میده.
و میرسیم به بعد از این دیدار،زمانی که پیتر که تمام فکرش مشغول این مسائل شده داره به جایی میره که ناگهان یه صدایی رو میشنوه،یکی از شاگردانش رو میبینه و یادش میافته که قرار بود به او در درسش کمک کنه،پیتر به شاگردش میگه که اگه امکان داره درسش رو برای زمان دیگه نگه داره،ولی هامبرتو میگه که فقط امروز رو برای مقالش وقت داره،در این جاست که نویسنده یکی از خصوصیات زیبای پیتر پارکر رو نشون میده که با کلی درگیری ذهنی و مساله ربوده شدن زن عمویش باز هم به فکر شاگردانش هست،او در کنار شاگردش مینشینه و درس رو با اون مرور میکنه.
در پایان با یک غافلگیری از سوی داستان رو به رو میشیم،دیدار سیمبیوت با مک کارگن که خواننده رو مشتاق قسمت های بعد میکنه.
نمره ها:
داستان ۱۰/۱۰
طراحی ۱۰/۱۰
ترجمه و ادیت ۱۰/۱۰ (کارتون حرف نداشت اقا شایان )
داستان از همون اول تاثیر گذار بود در ابتدا پیتر خودش رو به خاطر مرگ عزیزانش مقصر میدونه پیتر میترسیده که عمو و زن عموش رو از دست بده. پیتر حالا هر کاری که از دستش برمیاد میخواد انجام بده تا جون زن عموش رو نجات بده و نزاره آسیبی بهش برسه.
حالا میرسیم به قسمت دیدار پیتر با مک کاگن یا همون عقرب اونجا که پیتر یقه مک رو میگیره و مچسبونتش به دیوار جالب بود این یعنی وقتی خون جلوی چشمای پیتر رو بگیره هر کاری از دستش بر میاد وقتی هم که پای خانوادش وسط باشه که دیگه بدتر
اونجا هم که معلوم شد دولت ویلین استخدام میکنه تا با ابرقرمان ها بجنگن هم خیلی برام جالب بود بالاخره معلوم شد چرا نورمن زن عموی پیتر رو دزدیده تا بتونه خودش رو از زندان در بیاره این طوری میتونه از خود پیتر برای در آوردنش از زندان استفاده کنه از دست دولت هم فرار میکنه تازه این جوری هم ممکنه یه جورایی اسپایدرمن در نظر مردم آدم بده جلوه کنه
بعدش ما پیتر رو میبینیم که میاد در خونش و یهو میبینه که شاگردش منتظرشه ولی با وجود همه مشکلات و دردسرهایی که داره به شاگردش کمک میکنه و این همون پیتریه که ما میشناسیم پیتری که در هر شرایطی به دیگران کمک میکنه آفرین به پیتر
یه چیزی هم میخوام بگم درمورد نورمن درسته که تو این شماره حضور نداشت ولی اگه به نقشه هایی که کشیده فکر کنید میبینید که چقدر نورمن با هوش و خظرناکه حتی با وجود این که نو زنذانه ولی بد جور داره پیتر رو اذیت میکنه دستور داده برای عقرب یه لباس خیلی قوی پیشرفته بسازن هویت واقعی اسپایدرمن رو بهش گفته حتی برای این که از زندان فرار کنه داره از پیتر استفاده میکنه واقعا باید از نورمن آزبورن ترسید حالا بعضی هم میگن جوکر واقعا وحشتناکه
در آخر هم از آقا شایان گل تشکر میکنم ترجمه و ادیت واقعا بی نظره حرف نداره دمت گرم
نمره به داستان و طراحی:10 از 10
نمره به ترجمه و ادیت:100 از 100
واقها کارتون عالیه دمتون گرم
تا جایی که من میدونم استاد ترابی خودشون قرار شده این کمیک رو ترجمه کنند. به نظرم قسمت 10 رو هم ترجمه کردم ولی نیمدونم چرا اینقدر ادیتش طولانی شده
عاليه يعني چي؟ مرد حسابي اين همه روي اين كميك زحمت كشيدن. برو نقدش كن يا نظر درست و درمون بده راجع بهش.
منتظر نقد من هم باشيد
1) حوصله داشته باشه
2) وقت داشته باشه
3) کمیک اش ارزش نقد داشته باشه یا جزء کمیک های ماندگار باشه
4) گرین گابلین درش وجود داشته باشه
لازم به ذکر وجود گزینه ی 4 تمامی گزینه های دیگر رو باطل میکنه !
منم بدون اینکه ببینم موضوع داستان چیه اومدم نظرات را خوندم گفتم این باید ارزش داشته باشه عمو میخواد نقد کنه ..... بعد دیدم ، بلـــه ! گرین گابلین داره
ایولا ! منتظریم
با این حال این هم کمیک ،ادیت شده، خدمت شما!
امیدوارم لذت ببرید
خط داستانی این شماره از ماجرای تلفنی که به پیتر زده شد ، ادامه پیدا میکنه . در این بخش مسئولیت پذیری پیتربه بهترین نحوی- تا حدی که به خاطرش کار اشتباهی انجام میده - به شکل کشیده شده. پیتری که از همه جهات کامل نیست ، گاهی اشتباه میکنه ، اما همیشه هدف درستی داره و به عقایدش پایبنده ، این دقیقا همون پیتر واقعیه.
حضور فیلیشا بین رابطه پیتر و مری جین خیلی آزارم میده. من همیشه از شخصیت مری جین خوشم میومده و الان هم که نقش خیلی کم رنگی در زندگی پیتر داره به شدت آزارم میده و به هیچ وجه تحمل دیدن این رو که کسی یا چیزی باعث اختلاف بین پیتر و مری جین بشه رو ندارم .
چیزی که جذابیت داستان رو چند برابر می کنه ، پایانشه ، انتظار کشیدن برای قسمت تا جایی میتونه هیجان انگیز و همچنین آزار دهنده باشه.
ترجمه هم که نمیشه ازش ایرادی گرفت و ادیت هم عالی بود .اما خیلی بهتر بود که از فایل های با کیفیت تری استفاده میکردید.
امتیاز هم نمیدم چون این کمیک رو نمیشه با در امتیاز تعریف کرد.
گرین گابلین خوبی هم داره
اسپایدرمن معرکه ای داره
مری جین بی نظیری داره
همه چی این کمیک معرکه ست
با تشکر از شما ولی آقا صادق من غیر از کاور برای صفحات کمیک از نسخه دیجیتالی استفاده کردم!نمیدونم حالا کیفیت بالاتری هم بود یا شایدم منظور شما همون کاور بود!
(ببخشید بابت این اسپم بزرگ به خاطر اینکه مک کارگن توی این کمیک نقش زیادی داره این مقاله رو نوشتم)
قبل از ونوم:
قبل از ونوم در شماره 8 کمیک secret wars پیتر که لباسش به دلایلی پاره شده بود
پیش دستگاه لباس دهنده ی اونجا میره اون دستگاه به پیتر لباس سیاه رنگ رو داد.
این لباس میتونست به صورت نامحدود تار پرتاب کنه و قدرت پیتر رو 10 برابر میکرد.
اما بعد از اینکه پیتر فهمید که این لباس موجود فضایی هست و روی ذهنش اصرات مخرب میزاره پیش چهار شگفت انگیز رفت.
در اونجا رید ریچارز تونست سیمبیوت رو از پیتر جدا کنه و داخل یک محفظه نگهداری کرد.
اما سیمبیوت تونست از اونجا خودشو خلاص کنه و دوباره به پیتر بچسبه ولی اینبار پیتر با کمک زنگ کلیسا (درست مثل فیلم مردعنکبوتی 3) خودش رو از دست سیمبیوت نجات داد.
شخصیت پردازی:
سیمبیوت ها بیگانه هایی هستن که از سیاره ی سیمبیوت ها آمده اند.
که فقط به فکر تسخیر کردن دیگرانن.
سوال اصلی اینجاست که:
سیمبیوت توی اون دستگاه لباس دهنده چیکار میکرد؟ اینهمه سیمبیوت داریم چرا ونوم؟
در سیاره ی سیمبیوت ها سیمبیوت ونوم تبعید شده بود.
چون به جایه اینکه به فکر اینکه میزبان خودش رو تسخیر کنه به فکر این بود که با اونا همزیست پنداری کنه!!!
بعد به سیاره ای که توش شاهد سیکرت وارز بودیم تبعید شد و....
ولی در کمیک های نهایی همه چیز فرق داشت در واقع در کمیک های نهایی اورجین ادی و حتی سیمبیوت تغییراته زیادی کرده بود.
خب الان همشو مرور میکنیم.
درواقع در کمیک های نهایی پیتر و ادی همکلاسی و دوست هم بودن.
و پدر و مادرشون با هم توی یه سفر هوایی مرده بودن!!!!!!!
بعدا معلوم شد که پدر ادی و پدر پیتر روی یه لباس که قرار بود سرطان رو خوب کنه.
کار میکردند که همین لباس باعث شد که ادی کاملا تحت تعصیر ونوم قرار بگیره.
ولی اول پیتر که ادی در مورد لباس باهاش حرف زده بود سیمبیوت رو پوشید.
خلاصه توی دنیای نهایی کلا سیمبیوت آزمایشگاهی بود!
(پیشنهاد میکنم اگه میخواید بیشتر از دنیای Ultimate بفهمید و حوصله خوندن کمیک ندارید، بازی Ultimate Spider-man رو بازی کنید)
ونوم ها:
راستش سیمبیوت ونوم یک سیمبیوتی بود که حتی به ولوورین هم پیوند خورده
من به ترتیب براتون دارم.
۱-پیتر پارکر / مردعنکبوتی
۲- ادی براک / اولین ونوم
۳- مک کارگن/ عقرب
۴- آن وینگ براک / همسر ادی براک
۵- آنجلو فورتوناتو/ دومین ونوم
۶- فلش تامپسون/اگنت ونوم (ونوم خوب)
۷ - ولوورین / جیمز هاولت
۸- دنیای انیمیشن
خوب حالا از هرکدوم براتون یه بیوگرافی کوچیک دارم امیدوارد خوب باشن.
ادی براک/اولین ونوم:
ادی براک یکی از گزارشگر های دیلی بیوگل که مطلبی پوچ و بیاساس را برای اسپایدرمن در ماجرای نبردش با سینایتر نوشت و پیتر (که اون موقع سیمبیوت روش ایر گذاشته بود) لو دادش و کارش رو از دست داد و مجبور شد با مجلات صفحه زرد کار کند. همین حس نفرتش نسبت به اسپایدرمن باعث شد سیمبیوت (که از طرف پیتر ترد شده بود) براک را به عنوان میزبان خود انتخاب کند. ونوم با استفاده از کلمه ی *ما* (منم بودم خر میشدم) به این معنا که ادی و سیمبیتوت دو موجودیت متفاوت هستند که بهیکدیگر پیوستهاند. بعضی وقت ها هم ادی از کلمه ی (من و سیمبیوتم)
استفاده میکنه.
ولی به خاطر اینکه ادی تومور مغزی داشت اونو به دون فورتوناتو فروخت.
ولی فکر کنم ازش استفاده نکرد.
چون تو هیچ کمکیی ندیدم.
(به جاش پسرش گرفتش)
آنجلو فورتوناتو/ ونوم دوم:
آنجلو فورتوناتو برای مدت بسیار کوتاهی دومین ونوم لقب گرفت. هرچند آنجلو ثابت کرد برای سیمبیوت میزبان ضعیفی است و در نبرد با مردعنکبوتی تحقیر شد. سیمبیوت از شدت چنین تحقیری بدنش را هنگامی که از بین ساختمانها میپرید ترک کرد و سقوط کرد و باعث مرگ آنجلو شد.
ادامه کامنت بعد
سیمبیوت ونوم به مک کارگن که شروری دسته دو بود نزدیک شد و پیشنهاد نیروهای جدیدی به هش داد و کارگن هم باهاش یکی شد. حتا با چنین نیروهایی به راحتی توسط اسپایدرمن شکست خورد. کارگن بعدا عضو گروهی که نورمن ساخته بود (Dark avengers) شد
آن ویگ براک/ همسر ادی براک:
سیمبیوت دو بار به همسر سابق ادی پیوند خورد اولین بار هنگامی بود که توسط سینایتر زخمی شد شرایطش مدام بدتر میشد و سیمبیوت توی جلد آن رفت تا او را نجات دهد. تحت تعصیر سیمبیوت قرار گرفت و بدون هیچ ارادهای چندین آدمکش را لت و پار کرد عملی که سریع پشیمون شد. بار دوم در محاصرهی پلیس اتفاق افتاد. توسط غذا سیمبیوت پشش رفت و آن طرف ادی خودش را از طریق خطوط تلفن منتقل کرد و کمکش کرد فرار کند. چنین اعمالی آسیبهای روانی بسیاری به همسر سابق براک و باعث شد بعدا خود کشی کنه.
فلش تامپسون/ مامور ونوم:
بعد از اینکه S.H.I.L.D با بدبختی سیمبیوت رو از مک کارگن جدا کرد دولت آمریکا تصمیم گرفت که سیمبیوت رو به یکی از سربازان خود بده.
جالب اینجاست که فلش همکلاسی پیتر (همونی که تو کمد هبسش میکرد) که پا های خودش رو توی یک فداکاری موقع جنگ از دست داده بود انتخاب شد.
به نظر میرسد که فلش کاملا سیمبیوت رو تحت کنترل خودش در اورده البته در کمیک جزیره ی عنکبوتی ونوم هم ثابت کرد که فلش رو دوست داره!
البته دولت آمریکا نوعی سیستم اطمینان زده بود بهش که اگه یه وقت خواست کارای خبیثانه کنه جلوشو بگیره.
ولوورین/لوگان:
راستش اطلاعات زیادی نمیشه ازش در اورد.
فقط میشه گفت اون طی یک جنگ سیمبیوت بهش چسبید و کمتر از نیم ساعت تنش بود!
دنیای انیمیشن:
در انیمیشن های Spider-man: animated Series , Unlimited Spider-man,Spec tacular Spider-man
اورجین سیمبیوت تا حدی تغییر کرده بود یعنی سیمبیوت یه جای خاصی تبعید نمیشه و به فضا میره، و وقتی که به سفینه فضانوردان میچسبه باعث میشه که به زمین بیاد.
و اما در سریال فوقالعاده افتضاح Ultimate Spider-man
سیمبیوت رو دکتر اختاپوس با DNA پیتر پارکر میسازه! مگه میشه؟! مگه داریم؟!
البته ناگفته نماند سریال Ultimate Spider-man داره به مرور بهتر میشه.
قابلیت ها:
۱- میتونه خودش رو به هرکسی که تصور کنه در بیاره.
۲- ۱۰ برابر کردن قدرت
۳- بعضی وقتا میتونه بدون میزبان کارای مافوق تبیعی انجام بده.
امتیاز این ابر خبیث:
۷.۶ از ۱۰
نظر بدید مرد شنی هم میزارم
مثل این که مشکلات پیتر اصلا تمومی نداره!این داستان مثل یک گردباد میمونه و همین طور مشکلات پیتر رومیبره بیش تر درون اون و عمیق تر می کنه و هر وقت که فکر می کنیم داستان داره به خوبی و خوشی تموم میشه یکهو یک مشکل بدتر از قبلی رو می بینیم.این دیگه واقعا نا مردیه.اول داستان می بینیم که پیتر رفته به دیدن عمو بن و ازش طلب بخشش می کنه و میگه واقعا متاسفه پس یعنی واقعا قراره که به نورمن کمک کنه.وقتی کاور رو دیدم برام جالب بود که می بینم گربه سیاه(فیلیشیا هاردی)هم هست و کنجکاو بودم که اون قراره چیکار کنه و باید به مارک میلر افرین گفت که گربه سیاه رو در بهترین موقع اورد یعنی زمانی که پیتر میخواد خلاف کنه!و فیلیشیا هم که تخصصشه از امنیتی ترین و تحت حفاظت ترین مکان هاب دنیا دزدی کنه.وقتی که دیدم نورمن به پیتر حقه زده بود اول عصبانی شدم اما بعد گفتم که این نورمن ازبورنه دیگه و کاریش هم نمیشه کرد و در هر لحظه باید به پارکر نیش بزنه.اول متنم گفته بودم که مشکلات پیتر تمومی نداره و هر لحظه که فکر می کنیم همه چی تموم شده یکهو یه اتفاق بد می افته,نمونه بارزش رو میشه در لحظه ای اورد که غیر منتظره هایدرو من به اسپایدی حمله کرد و پرتش کرد بیرون دریا(عجیبه که حس عنکبوتی مطلعش نکرد)و گفتم که فقط هایدرو من هست اما دیدیم نه.تازه نورمن گابلین هم شده و یک لشگر از دشمن های پیتر محاصره اش کردن.دیگه بدبختی بیشتر از این؟خب معلومه چون تا لحظاتی دیگر ترکیب والچر و ونوم هم از راه رسیدن.خدا به فیلیشیا و پبتر رحم کنه.
ترجمه و ادیت عالی بود و بی صبرانه منتظر قسمت بعد هستم
شماره ی 10 چند تا نکته خاص داره . اول اینکه در اون میتونیم اولین و تنها همکاری اسپایدی و گابلین رو ببینیم. دوم اینکه این همکاری بر عکس خیلی از همکاری هایی که قهرمان ها و دشمنانشون دارن هدفش خیر نیست . سوم پیتر از خط قرمز هایی که سالها داشته عبور می کنه. چهارم اولین باریه که میبینم آزبورن از یکی تشکر می کنه. پنجم بلک کت حاضره مسولیت گناهان پیتر رو به عهده بگیره ولی پیتر حاضر نمیشه و نشون میده در سخت ترین شرایط هم مسئولیت پذیره . ششم غافلگیری هست.یعنی ما می بینیم شخصیت منفی ها هم غافلگیر میشن . باز هم ممنون که این کمیک رو آماده کردید
راستش این شماره 10 شوالیه های مارول رو که خوندم و این نورمن ازبورن معرکه رو که دیدم دوباره به سرم زد یکی از اون مبارزات کلاسیک و ماندگار پیتر و نورمن رو ترجمه کنم شماره 95 از volume اول کمیک Spider-Man
یکی از بهترین داستان های مرد عنکبوتی که در اون نورمن و پیتر داخل یه اسانسور با هم گیر افتادن
ولی مشکل اینه که انگار نسخه دیجیتالی ازش نیست. به مهدی هم جند وقت پیش گفته بودم ولی اونم نتونسته بود پیدا کنه
هر کی پیدا کنه من همین امشب ترجمه اش میکنم
Wow! این شماره نویسندگی مارک میلار به اوج خودش میرسه. این شماره عالیه! اون 12 خبیث با طراحی شگفت انگیز تری دادسون شگفت انگیزه. این جور صفحات که بهشون میگن splash page و دو صفحه کنار هم رو پوشش میدن اون سالها کمتر به کار میرفت و خوشحال شدم وقتی بعد از مدتها یه splash page معرکه تو این شماره دیدم.
این شماره کلی لحظه ماندگار و معرکه داره و من نمیدونم از کجا شروع کنم. اصلا تک تک صفحات و پانل های این شماره معرکه ان. از همون صفحه اول که پیتر و نالان و درمانده سر قبر زن عمو می میبینیم مشخصه که مارک میلار دوباره یکی از اون داستان های ماندگار مرد عنکبوتی رو برامون نوشته.
از صحنه میان فلیشیا و مری جین لذت بردم. میلار تو این صحنه ذات فلیشیا و مری جین رو به طور احسن به تصویر کشید. این یک مری جین معرکه است که من عاشقشم. همونی که برای پیتر جون میده ، نه اون مری جین مسخره ای که در کمیک های اخیر مرد عنکبوتی به دلیل اینکه نمیتونه ریسک و خطرات زندگی پیتر رو تحمل کنه ، ولش کرده! مری جین رو که اینجوری میکنم دلم به درد میاد و به خود میگم لعنت بهت مارول که این شخصیت خارق العاده رو اینچنین بلایی سرش اوردی. اون جایی که میبنیم تفنگ همراهشه واقعا معرکه بود. (کلا از دخترایی که هفت تیر حمل میکنن خوشم میاد!!!) این مری جین همون مری جین حقیقیه. کسی که میتونه از خودش دفاع کنه و من عاشق این مری جینم.
فلیشیا هم شخصیت پردازیش عالیه. واقعا لعنت بهت دن اسلات که فلیشیا رو یک شخصیت خبیث کردی. فلیشیای واقعی اینه. کسی که از ته دل مرد عنکبوتی رو دوست داره ولی میدونه رابطه اش باهاش به جایی نمیرسه. این فلیشیا هم حاضره جونش رو واسه مرد عنکبوتی بده.پیشنهادی که به پیتر میده و بهش میگه حاضره به جاش از اون خط قرمز عبور کنه واقعا اوج مرام و معرفت گربه سیاه رو میرسونه. من از اونجایی که به پیتر میگه "متاسم عزیزم، عده شون خیلی زیاد بود" واقعا لذت بردم. و یا از اونجایی که پشت به پشت مرد عنکبوتی و چشم در چشم 12 خبیث دوخته تا در کنار مرد عنکبوتی باهاشون بجنگه.
و اما میرسیم به گابلین کبیر، عالیجناب نورمن آزبورن! چه میشه گفت واقعا؟ این یک نورمن perfect است: مکار، بیرحم، فریبکار، خونسرد و نقشه کش قهار! میگه گرین گابلین همیشه در داخل نقشه اش، یک نقشه دیگه داره و این یعنی نورمن آزبورن و این نورمن آزبورن کسیه که با کله میکوبه تو صورت اون نگهبان نگون بخت!!! آره!!!!!!!!!!!! !! عاشقتم نورمن. خوشم میاد اونقدر از اینکه مرد عنکبوتی انداختت زندان ناراحت بودی که کاری کردی که خودش با پای خودش بیاد و ازادت کنه. یک نکته دیگه که من قبلا تو مقاله "نوجوانی نورمن آزبورن چگونه سپری شد؟" هم بهش اشاره کردم اینه که بازم میبنیم نورمن چقدر نسبت به زن ها بیشعوره و باهاش بد رفتار میکنه. اون دیالوگ "بسه دیگه اینقدر زن نزن" که به فلیشیا میگه، دقیقا همین رو میگه. یاد اون صحنه معرکه فیلم مرد عنکبوتی 1 افتادم که وقتی برای اولین بار مری جین رو دید به هری گفت "این زنیکه رو هر کاری میخوای باهاش بکنی بکن ولی بعدش مثل آشغال از زندگیت پرتش کن بیرون".
و اما میرسیم به شخصیت پردازی پیتر پارکر. شاید در نگاه اول کمی نتونیم پیتر رو درک کنیم ولی اتفاقا اون تصمیمات پیتر که استاد ترابی تو ترجمه بی نقص خودش "خرکی" ترجمه کرده (!)، دقیقا نشون دهنده چیزیه که به خاطرش عاشق پیتر هستیم: کسی که وقتی درمانده میشه میتونه مثل همه انسان های عادی تصمیمات غلط بگیره و باید تاوانش رو بده.
در هر حال واقعا این کمیک شاهکاره. یک حالت بسیار سینمایی هم در سکانسی که نگهبان های زندان میخوان نورمن رو تو سلولش بکشن ، هست که واقعا بینظیره. نویسنده و طراح اونقدر این سکانس رو خوب و پرتعلیق در اوردن که جون میده عینا تو یه فیلم سینمایی ازش کپی بشه.
نمره من به داستان: 10 از 10
نمره من به طراحی: 10 از 10
به ترجمه هم نمره نمیدم چون بالاتر از این حرفاست. ادیت هم عالی بود. بدون تعارف ادیتورهای سایت ما یه سر و گردن از ادیتورهای دیگر سایت ها بهترن. ولی ای کاش اقا وحید کاور رو هم از روی نسخه دیجیتالی درست میکرد که کیفیتش اینقدر پایین نمیومد.
مرسی از همه و مرسی استاد که همیشه جور مترجم هایی که کمیک ها رو نصفه کاره ول میکنند میکشی. واقعا درست مثل پیتر ، "مسئولیت" سرت میشه.
داستان:
داستان از اونجایی شروع میشه که پیتر سر قبر عمو بنه و توی دلش باز هم احساس گناه میکنه،مثل همیشه.اما این بار میخواد از خط قرمزش عبور کنه.اما این کار به خاطر ۲ دلیله:۱زن عمو می رو پیدا کنه-۲نورمن رو نجات بده.اینجا نشون میده که پیتر حتی حاضر نیست نورمن عوضی(عمو مختار ببخش )بمیره.همچنین پایان داستان طوری تموم شد که میخوایم یک نبرد درجه یک ببینیم.
طراحی:
طراحی کمیک بسیار زیبا است که آدم از خوندن کمیک لذت میبره.طراح پانل ها رو بسیار با دقت طراحی کرده،فقط نمیدونم چرا نورمن اینجا شبیه عجوزه ها شده
ترجمه و ادیت:
ترجمه آقای ترابی که حرف نداره از اون بُگذریم،آقای اویسی در یک کلام معرکه اید.آفرین بر شما صد آفرین بر شما
داستان:۱۰ از ۱۰
طراحی:۹.۵ از ۱۰
ترجمه و ادیت:۱۰ از ۱۰
من بعد از مدتی از دوباره اومدم تو سایت دیدم نمیشه اصلا راجع به این کمیک عالی با اون ترجمه و ادیت بی نظیرش نظر نداد
کلا هر کی میخواد با شخصیت پیتر و مخصوصا شخصیت های مکمل و دشمن های پیتر آشنا بشه باید بیاد این داستان رو بخونه اصلا فلیشیا این داستان رو نمیشه با فیلیشیایی که دن اسلات درست کرده مقایسه کرد اصلا این یه شخصیته اون یه شخصیت دیگه زمین تا آسمون فرقشونه مری جین هم همین طور این مری جین واقعیه نه اونی که اسلات درست کرده آدم کیف میکنه یه همچین مری جینی رو میبینه خیلی محکم و استوار هوای پیتر رو هم داره پشتشه همیشه نه این که به خاطر اینکه دیگه نمیخواد زندگیش به خطر بیفته بره با یه آتشنشان حالا هم که با تونیه راستی ام جی قرار لباس مرد آهنی رو بپوشه درسته؟این که نمیخواست خطر کنه چرا میخواد لباس مرد آهنی رو بپوشه؟!؟!؟!
حالا اینو مارول گفته بود این دوتا باید جدا بشن ولی فلیشیا رو هم مارول گفته بود این طوری کنن؟؟؟
نورمن آزبورن هم که بی نظیره حسابی خطری شده تو این داستان آدم میگرخه همچین کاملا بی رحم و حیله گر یعنی دست شیطون رو از پشت میبنده
خیلی ممنون بابت ترجمه و ادیت فوق العاده بسیار لذت بخشه خوندن این داستان اون با ترجمه استاد ترابی
دم آقا وحید هم گرم با اون ادیت عالی
دارم به اروزم ميرسم
فقط يه شماره ديگه مونده
خلاصه داستان :اسپایدر من از نظر روحی و ذهنی در بدترین شرایط است و گروه 12 خبیث اون رو محاصره کرده و مری جین و زن عمو می در خطرند .. ....
بررسی کلی داستان : این داستان از بهترین داستان های اسپایدرمن هست و علاوه بر اینکه به ذات شخصیت ها وفا دار است اکشن فوق العاده ای هم داره .
اما ویژگی دیگر داستان حضور مریجین است و بار دیگر ثابت می کند که مریجین چه شخصیت فوق العاده ای است و حاضره برای نجات همسرش هر کاری بکنه . خبیث داستان یعنی گرین گابلین دقیقا هان چیزی است که باید باشد : خبیث-نقشه کش و آینده نگر-حقه باز- دیوانه و از همه مهم تر یک رئیس واقعی . بطوری که هیچ نا فرمانی را نمی تواند تحمل کند حتی اگر به نفعش باشد. اما دیگر ویژگی نورمن آزبورن این است که به لطمه زدن به روح پیتر پارکر بیشتر از لطمه زدن به جسم او اهمیت میدهد . و اما شخصیت اصلی داستان یعنی پیتر پارکر/ اسپایدرمن . واقعا چه می توان گفت از شخصیت پردازی این کاراکتر در این داستان:شجاع - باهوش - نترس - با اراده - قوی - فداکار - عاشق و مسئولیت پذیر . اما لحظه ی فوق العاده ماندگار اسپایدرمن لحظه ای است که اعتراف می کند سرنوشت شوم خود را از ابتد پذیرفته بوده و حالا براش مهم نیست که زنده بمونه و بمیره . تنها چیزی که براش مهمه اینه که زن عمو می و مریجین صحیح و سالم باشند .
ااما ضعف کوچکی در داستان وجود دارد و ان هم حماقت شیلد است . چون با اینکه می داند گرین گابلین چقدر با اسپایدرمن خصومت شخصی دارد و می خواهد مریجین را بکشد کسی را برای محافظت از مریجین نمیفرستد .
اما در مورد طراحی تنها می توان کلمه ی خارق العاده را بکاربرد به ویژه در صحنه های اکشن. ترجمه و ادیت هم که مثل همیشه بی نقص است.
نمره ی داستان : 9.75 از 10
نمره ی طراحی : 10 از 10
ترجمه و ادیت :10 از 10
(اولین نقدم بود اگه بد بود به خوبی خودتون ببخشید )
به ادامه داستان رسیدیم.به حساس ترین لحظه نبرد ۱۲ در برابر ۲ که واقعا خیلی حساس بود.اون بخش اول داستان زمانی که عقرب با سیمیبوت ونوم ترکیب شده بود و توقع داشت که گرین گابلین ازش تعریف کنه اما به جاش نورمن عصبانی شده بود و داشت کارگن رو توبیخ می کرد که چرا زره مخصوصی که براش طراحی کرده بود نپوشیده بود.خب این حرف های نورمن دقیقا خیلی از صفات اون رو نشون میده مثل این که همه باید از حرف هایش پیروی کنند و به همه حس بی اعتمادی دارد.اون لحظه ای هم که اسپایدی محاصره شده بود و ونوم هم داشت حرف های بدی درباره مری جین بهش میزد و پیتر داد زد خیلی باحال بود یعنی اینجا هم برای یک لحظه به سیم اخر زد اما با خشم زیاد هم نمی تونست حریف همه ی اون ها بشه و خیلی سوال برام پیش اومده که الان پیتر باید چه خاکی تو سرش میریخت!!! سر و کله همه ی دوستانش پیدا شد حتی همه ی اعضای چهار شگفت انگیز و باعث شد که بره سراغ گابلین و مری جین.فقط یک سوال برام پیش اومد:چی به سر گربه سیاه اومده؟فکر میکردم پیتر سریع سراغ اون رو میگرفت اما جای تعجب نداشت چون در طی زمانی کوتاه چند اتفاق غیر منتظره افتاد و از اونور هم کسی که برات خیلی عزیزه در خطره پس یک ایراد به حساب نمیاد.اما این عقرب/ونوم واقعا خطرناک شده یا بهتره بگم که به معنای واقعی کلمه یک خروس بی محل بود و متاسفانه سیمیبوت ونوم نقطه ضعف های پیتر رو میدونه و کاری کرد که پیتر همیشه وحشت داشت یعنی زمانی که با دشمناش می جنگه و مردم عادی صدمه ببینن.خوشبختانه اسپایدی تونست اونا رو نجات بده و این بار جزو معدود دفعاتی بود که مردم متوجه شدن که هدف اسپایدی خیره و میخواد به بقیه کمک کنه.حالا به لحظه ای حساس تر رسیدیم(نجات دادن مری جین)اما تو خونه نبود و متوجه شد که اون رو برده بالای پل.افرین به مارک میلر که تونسته از همه ی پتانسیل مردعنکبوتی استفاده کنه تا همچین سری منسجم با داستانی قوی بهمون تحویل بده.اتفاقا لحظه ی کشته شدن گوئن در همین شماره اخر مردعنکبوتی شگفت انگیز که سایت ترجمه هم کرده اشاره شده بود(زمانی که هری لایمن(ازبورن سابق )با ریجنت داشت درباره صدمات ابرقهرمان ها حرف میزد.)شماره بعد به غیر از قضیه نجات مری جین,شاهد بازگشت دکتر اختاپوس هم هستیم که به خون گابلین تشنه است.همه چیز برای یک پایان هیجان انگیز اماده است و ما فقط باید لذت ببریم.
راستی اقای ترابی ترجمه ایندفعه تون هم مثل همیشه عالی بود.اون لحظه ای که تینگ به اون خلافکار میگه وایسا صورتت از اینی که هست بدتر کنم خیلی خوب بود یا موقعی که اون رهگذر به اسپایدی میگه که برو دهن اون ... رو سرویس کن.ادیت هم perfect بود.حرف های ونوم رو عالی نوشته بودید.دمتون گرم
و با تشکر از آقای ترابی ،اویسی، و آقا میلاد ممنون و خسته نباشین
ترجمه و ادیت هم در بالاترین سطح ممکن قرار داره
اولا گابلین به نظرم بلافاصله بعد از اینکه زنگ میزنه به شیلد میاد سراغ مری جین. پس شیلد اصلا فرصت چنین کاری نداشته
دوما بعدی میدونم مری جین خودش رو معرفی کرده باشه. چون اگه این کارو بکنه هویت شوهرش لو میره . پس شیلد نمیتونسته کسی بفرسته ازش مراقبت کنه
دیگه وقتی سر و کله دوستان مرد عنکبوتی پیدا شد پس پیتر دلیلی برای نگران شدن از وضعیت فلیشیا نداشت.
یه چیزی بهت بگم؟ این کمیک رو نخوندی اگه به خودت ظلم کردی
بشین از اول همش رو بخون
باور کن یه ساعته همش رو میخونی چون نمیشه از پاش بلند شد
بالاخره بعد از مدتی شماره 11 این کمیک منتشر شد و من مثل همیشه دانلود کردم و شروع کردم به خوندن
مثل همیشه شماره با هیجان و شگفتی عجیب ولی جالبی شروع میشه گربه سیاه و مرد عنکبوتی در علیه 12 خبیث خیلی ترسناکه
مرد عنکبوتی رو میبینیم که خودشو سرزنش میکنه که شاید نتونه مری جین و زن عمو می رو نجات بده ولی با تلفن سرنوشت ساز ام جی و کمک اونجرز،شیلد،فنت ستیک فور این امید رو پیدا میکنه
ادامه بده این نشون میده که ام جی از دور هم هوای پیتر رو داره
اسپایدی به سمت ام جی میره تا از دست گابلین نجاتش بده
وای. .. ونوم یا اسکرپین سابق سد راه پیتر میشه و باعث میشه پیتر توقف کنه در این موقع دیر رسیدن یعنی مرگ عشقت و در این حین گابلین مرموز و خطرناک شروع پیش مری جین میرسه خب این امید باعث میشه اسپایدی ونوم رو به سختی شکست به و ونوم برای کند کردن پیتر از نقطه ضعفش استفاده کرد "جون مردم" و حالا مردم در خطر بودن و این مسئولیت پیتر(great responsibility )رو نشون میده که با این که عجله داره صبر میکنه تا ببینه همه سالمن یا نه جالبه نه؟ اما وقتی میرسه
.
.
.
صحنه ای آشنا و یاد آور بدترین و تلخ ترین اتفاق زندگی پیتر به یادش میاد و... این داستان ادامه دارد
داستان10 از 10
ادیت 10 از 10(حیف از ده بیشتر نمیشه داد)
طراحی 9.5 از 10
با تشکر
یک قانون نانوشته ایی بین کمیک های مرد-عنکبوتی میگه اگه حوصلتون سر رفت و کار دیگه ایی نداری ، کمیک "Marvel Knights : Spider-man" رو بخونید . اگه بازم بیش تر حوصله تون سر رفت بازم برید کمیک "Marvel Knights : Spider-man" رو بخونید و اگه بازم بی حوصله و بیکار شدید ، برید کمیک "Marvel Knights : Spider-man" رو بخونید . کلا این کمیک در هر وضعیتی برای اسپایدر-فن ها (!) مناسبه !
داستان این سری از کمیک های مرد عنکبوتی به حدی تاثیر گذار بود که مدت طولانی منو به فکر درباره داستان و شخصیت هاش فروبرد . نتیجه گیری های طولانی ایی کردم ( که به دلیل حضور ذهن و فراموشی خیلی هاشون رو به یاد ندارم :/) به نظرم علاوه بر خط داستانی خوب ، شخصیت پردازی عالی ، مهم ترین رکن این سری هستش . یعنی پیتر ، کم ترین تفاوت (یا اصلا تفاوت نداره ) رو با پیتری پارکر که همه مون میشناسیم و باهاش ارتباط برقرار کردیم و دوستش داریم داره. در این شماره بیش تر شاهد نبرد مرد عنکبوتی با گروه 12 خبیث ، گارگن و رو یا روییش با نورمن و درگیری ذهنی پیتر -که جزو بخش های جذاب این شماره هست- بودیم. به نظرم از نگاه کلی ، نبرد مرد عنکبوتی چیز خاصی نداشت اما بخش شاهکار این شماره ، درگیری ذهنی و صحبت های پیتر با خودش بود که اوج توانایی مارک میلار برای به تصویر کشیدن یک کارکتر رو نشون میده و معلوم میشه که مارک میلار چه قدر عالی تونسته شخصیت پیتر پارکر رو نشون بده.همچین حضور قهرمان های دیگه و وجود داستانک هایی در طول داستان ، به حذابیت کمیک افزوده شده.اما از حق نگذریم یکی از جذاب ترین بخش های این کمیک ، ادای احترام مستقیم به شماره 121 کمیک مرد عنکبوتی شگفت انگیز بود که برای طرفداران قدیمی مرد-عنکبوتی بسیار خاطره انگیر و برای همه طرفداران مردعنکبوتی
یاد آور لحظات غم انگیز بود.
طراحی کمیک در سطح خوبی قرار داره و یک چیزی بین طراحی واقعاگرایانه و غیر واقعا گرایانه قرار داره ولی بیشتر سعی شده رئالیسم باشه و فکر کنم موفق هم بوده.اما در پرتره مردم عادی به نظرم مقداری ضعف وجود داره که به دلیل جزیی بودن و وجود نداشتن جزییات زیاد در این بخش های ، چندان اهمییتی نداره.
ادیت کمیک در یک کلام خیلی خوب بود.در طول تجربه ادیتی که داشتم ، به این نتیجه رسیدم که اوج مهارت ادیتور ، در ادیت کاور و شبیه بودن بخش های ادیت شده کمیک به کمیک اصلی معلوم میشه که آقای اویسی کارش رو به خوبی انجام داده . اما به نظرم بهتر بود لوگو بزرگ "اسپایدرمن" بر روی کاور کمیک ، پشت سر گرین گابلین (شبیه کاور اصلی) قرار میگرفت.
ادیت هم دیگه حرفی براش نمیمونه ، مگه ترجمه های آقای ترابی ایرادی هم داره ؟
دوست ندارم به این کمیک امتیاز بدم ، ولی اگه قرار باشه امتیازی بدم به :
داستان : 10
طراحی : 9.5
ادیت : 9.5
ترجمه : 10
میدم.
تشکر ویژه ایی هم میکنم بابت ادامه ترجمه و ادیت این کمیک .
منتظر شماره 12 هستیم
نقد من:
داستان در شماره قبل به گونه ای تموم میشه که همه ی ما برای دیدن و خوندن قسمت بعد له له میزنیم.همین طورم شد.وقتی شروع به خوندن کردم نمیدونید که چه قدر هیجان زده بودم.این سری از کمیک های اسپایدی واقعا عالیه.
وقتی میدیدم که پیتر چطور داره تمام تلاش خودش رو میکنه تا عزیزانش رو نجات بده دلم آتیش میگرفت،یا وقتی فیلیشیا بخاطر مردعنکبوتی تا تهش میمونه و پاپس نمیکشه.این فیلیشیا و مری جین چقدر فوق العاده ان!عــــالــین! !!چیه این مری جینی که تو سری جدید دن اسلاته!!اصلا باهاش حال نمیکنم!
نمیدونم من فقط این طوریم یا شمام هم اینطورید؟
تک به تک شخصیت های داستان به بهترین شکل ممکن به تصویر کشیده میشن خصوصا گرین گابلین و عقرب.
نورمن طبق معمول با یه نقشه کامل عمل میکنه،حتی وقتی به مری جین میرسه اونو نمیکشه صبر میکنه تا پیتر بیاد تا پیترو تا جایی که میتونه عذاب بده و جلو چشمای پیتر مری جین رو بکشه!اونم جایی که قبلا یکی از بدترین اتفاقات زندگی پیتر در اون رخ داده یعنی مرگ عشق اول پیتر.نورمن واقعا بلده چطور به هدف بزنه.جالبه که وقتی عقرب از دستور نورمن سرپیچی میکنه نورمن بهش میگه درست یا غلط بودن کارت مهم نیست مهم اینه که تو باید گوش به
حرف من باشی!این همون جاه طلبی نورمن رو نشون میده.
پیتر الان تو بدترین وضعیت ممکن قرار داره!زن عمو می نیست،گرین گابلین مری جین رو گرفته و میخواد اونو بکشه!با تمام این ها پیتر هنوز هم مسؤلیت هاش رو فراموش نکرده.وقتی با عقرب درگیره به صدمه ندیدن مردم اهمیت میده و تمام تلاشش رو میکنه که کسی آسیب نبینه.وقتی کارش تموم میشه اول حال مردم رو میپرسه و بعد به راهش ادامه میده.این دلیل عشق ما به پیتر و مردعنکبوتیه!
من به همه چیزه این کمیک نمره 10 از 10 رو میدم.
ترجمه و ادیت هم دیگه نیازی به نمره ندارن!فوق العاده!
ببخشید اگه اشتباهاتی داشتم،زیاد بلد نیستم نقد کنم.
آخ نگو!
من دقیقا همین که دیدم اینطوری شده دیدم رفته رو سایت!
اصلا یادم رفت انقدر این کاورش سخت بود کلی کار برد تا اون بخشای بی کیفیت تکست لس محو بشن.دیر یادم افتاد اون نوشته باید پشت سر گرین گابلین باشه!
هر هر هر
گرين گابلين حداقل تو دنياي كميك خيلي از جوكر سرتره
شما تازه واردي
اساتيد سايت تو مقالات مختلف ثابت كردن گرين گابلين بهتره
شما اول برو اينو بخون تا خودت متوجه بشي:
spidey.ir/.../...
مشكل ما اينه كه تو ايران همه جوكر رو به خاطر فيلم دارك نايت ميشناسن ولي با گرين گابلين دنياي كميك آشنايي كامل ندارن
همانطور که انتظار میرفت این قسمت به شدت اکشن هستش و شمار های اکشن رو واقعا نمیشه نقد خاصی درباره شون نوشت. ولی در هر حال نویسنده فراموش نکرده که وسط مبارزه مرد عنکبوتی با گروه "12 خبیث" دیالوگ های معرکه بنویسه. یعنی شما دقت بکنید که مارک میلار چطور در تفکرات مرد عنکبوتی حس گناه او را به همراه اراده آهنین و عزم جزم او را نشون میده و در عین حال چقدر هم خوب نگرانی های او را درباره سلامتی مری جین و زن عمو می و حتی مرد عادی در کوچه و خیابان نشون ما میده.
صحنه های اکشن هم که حرف ندارن و واقعا پس از اون لحظه نفس گیری که شماره قبل به پایان رسید، توقعات رو برآورده میکنن. ضمن اینکه من شخصا لذت بردم از اینکه دیگر ابرقهرمانان به داد مرد عنکبوتی رسیدن. خدا میدونه اسپایدی تا به حال چقدر به کمیک دیگر سوپرهیرو ها رفته ، پس یه بار هم که شده اگه اونا به کمکش بیان خیلی خوب میشه.
برای من به عنوان یک گابلین فن دو آتیشه خیلی جالب بود که شخصیت پردازی نورمن اینقدر خوب و دقیقه. اونجایی که ابتدای داستان به شدت از دست گارگن عصبانی شده که چرا به حرفش گوش نداده و به جای پوشیدن لباس جدیدش رفته و لباس ونوم رو پوشیده ، فوق العاده بود. کاملا نشون میده نورمن چقدر براش مهمه که نقشه هایی که میکشه دقیقا و مو به مو اجرا بشه. ضمن اینکه طراح به نظرم گرین گابلین رو بهتر از دیگر شخصیت های خبیث به تصویر میکشه و این برای من خیلی جذابه.
شخصیت ونوم هم به نظرم خیلی خوب بود. مخصوصا از حرف هایی که به پیتر میزد تا روحیه اش رو تضعیف کنه خوشم اومد. بعضی ها اون موقع ها تو برخی سایت های یادمه که میگفتن ونوم تو این قسمت خیلی راحت شکست میخوره ولی به نظرم چرت میگن چون این اولین باریه که گارگن در لباس ونوم ظاهر میشه و بنابراین قطعا اون تجربه لازم رو نداره تا بهتر با مرد عنکبوتی بجنگه.
نمره به داستان: 10 از 10
نمره به طراحی: 9.5 از 10
ترجمه و ادیت: شوخی میکنید، نه؟ من که در حدی نیستم در این زمینه نمره بدم.
به زودی برمیگردم برای نقد قسمت آخر این حماسه شگفت انگیز ...
تشکر میکنم از تمام کسانی که در این راه به من کمک کردند
از امیر حسین زاده، آقا رضا، عرفان آدیگوزلی، شایان شکری و البته وحید رضا اویسی
دم همتون گرم. ممنون. مخلص تک تک شما هستم. ممنون که کمک کردید تا این کمیک شاهکار به دست بقیه برسه تا از خوندنش لذت ببرن.
ایشالا اون دوقسمتی که نسخه دیجیتالی نیستن هم از نو ادیت بشن تا این سری از هر نظر بی عیب و نقص باشن و تا سالهای سال علاقمندان به کمیک از خوندن اونا لذت ببرن
این شماره واقعاً بهترین قسمتی بود که در این سری خوندم اکشن عالی درام فوق العاده وشخصیت پردازی معرکه اگه از این نورمن یه اقتباس انجام بدن جذابیتش باعث میشه که همه جذبش بشن نورمن واقعاً تو این شماره دیوانگی رو به حدش رسونده بود به حدی که ممکن بود آدم بخواد تبلت رو خورد کنه تا نورمن محو شه واین نشون میده که چه قدر یه موجود میتونه رو اعصاب بره چیزی که پیتر رو از ما و خیلیها ی دیگر جدا میکنه نوع برخوردش با نورمن هست هرکسی بود برای دفاع از خانواده اش اون رو میکشت اما پیتر هیچ وقت از این خط قرمز عبور نکرد نکته دیگر اینکه مارک میلار تو این سری روی جنبه ساديسم بودن نورمن مانور داد و به نحو احسن اینکار رو انجام داد مری جین تو این سری بی نظیر بود کاش مارول اینطور بهش گند نمیزد حتی به فلیشیا هم رحم نکرد ترجمه این سری بی نظیر ترین ترجمه های سایت هست ادیت هم بسیار عالی بود با تشکر
این چند وقت ، جدا از اتفاق بد فیلترینگ سایت دو اتفاق بسیار مهم افتاد ، ترجمه قسمت آخر کمیک مرگ جین دی ولف و ترجمه قسمت آخر کمیک فوق العادهِ شوالیه های مارول : مرد عنکبوتی .
خط داستانی درست از ادامه شماره قبلی با همون هیجان و استرس شروع میشه . به جرات میشه گفت یکی از بهترین بخش های کمیک ، همون دو صفحه اول کمیک هست که نورمن به پیتر فرق بین خودشون رو میگه که تک تک دیالوگ هاش استادانه کار شده.یکی از نکات مهمی که در این کمیک متوجهش میشیم ، اهمییت شخصیت های مانند مری جین و زن عمو می برای پیتر و تاثیر این شخصیت های بر روی پیتر هستش که این بخش شخصیت پردازی عالی کارکتر های کمیک رو نشون میده . استفاده از دکتر اختاپوس برای از بین بردن نورمن با اینکه به نظرم اضافی بود و تنها وسیله ایی برای پیش بردن داستان رو به جلو بود ( که کارش رو هم خوب انجام داد) ، به نکته ایی به نام " تئوری توطئه " اشاره کرد که ابعاد تازه ایی از داستان رو نشون میده . این کمیک پر از بخش های احساسی بود که هر کدومش به شکلی عالی به تصویر کشیده شده بودن ، از صحنه بغل کردن مری جین گرفته ، تا دوباره پیدا کردن زن عمو می .
وقتی به بخش آخر کمیک رسیدم ، واقعا نمی دونستم چی باید بگم ، یک از تموم شدن این سری ناراحت بودم ، دو اینکه نمیدونستم برای فیلیشیا باید چی گفت ؟ آدم واقعا دلش براش میسوزه.
درباره طراحی همونطور که گفتم ، بین یک طراحی رئالیسم و انتزاعی قرار داره . در این قسمت هم حزییات مانند قطرات باران به خوبی به تصویر کشیده شده بود و هیجان رو به خوبی در داستان نشون داده بود .
درباره ادیت یک نکته کوچیک وجود داره که بین صفحه 13 و 14 یک صفحه جا افتاده بود ، به جز این دیگه نکته ایی در ادیت کمیک باقی نمیمونه و عالی کار شده بود .
ترجمه هم مثل همیشه عــــــــــــــ الــی .
داستان : 10/10
طراحی : 10/10
ادیت : 9.5/10
ترجمه : 10/10
در آخر هم واقعا واقعا واقعا متشکرم بابت ترجمه وادیت این کمیک . واقعا نمیدونم اگه سایت نبود میخواستیم چی کار کنیم . بی صبرانه منتظر این هستیم که سایت از فیلترینگ در بیاد و با قدرت بیشتر به کارمون ادامه بدیم.
Run شگفت انگیز مارک میلار با این شماره به پایان میرسد. این run که 12 شماره به طول انجامید یک آل استار (all-star) کامل بود و مارول بهترین طراح و نویسنده آن موقع خودش رو برای این سری گذاشته بود. دلیلش هم این بود که اون موقع (یعنی سال 2004) مصادف شده بود با اکران مرد عنکبوتی 2 و مارول میخواست با این سری بترکونه!
ضمن اینکه میلار با این سری دوباره نام خبیث های کلاسیک مرد عنکبوتی رو بر سر زبان ها انداخت . مثلا او با ترکیب مک گارگن با سیمبیوت فضایی، پس از سالها ونوم را دوباره یک شخصیت تهدید آمیز کرد.
نورمن آزبورن هم در این سری از همیشه دیوانه تر و خبیث تر جلوه میکرد. ایده نگهداری زن عمو می در داخل قبر عمو بن واقعا ایده ناب و جالبی است که سال 2004 اصلا به ذهن من خطور نکرد و اصلا فکر نمیکردم زن عمو می آنجا باشد . این ایده در ضمن نشان میدهد که نورمن از چه جنون بی حد و مرزی رنج میبرد.
صفحه پایانی که نامه آزبورن را به پیتر نشان میدهد ، یکی از بخش های مورد علاقه من در طول تاریخ مرد عنکبوتی است. چون نشان میدهد که چقدر رابطه بین نورمن و پیتر عمیق است و اینکه نورمن در درون خودش چقدر به حریفی مثل اسپایدرمن نیاز دارد و بهش احترام میگذارد.
در طول صفحات ابتدایی هم از بده بستان بین مرد عنکبوتی و گرین گابلین واقعا لذت بردم چون دقیقا تفاوت شخصیت پردازی انها را به ما نشان میداد و در عین حال شباهت های بین آنها را نیز به ما گوشزد میکرد.
در هر حال به قول استاد ترابی این 12 قسمت همه چیز دارد و هر علاقمند به دنیای کمیک بوک که بخواهد فقط یک سری از مرد عنکبوتی در عمرش بخواند ، باید این سری بخواند. چون دشمنان کلاسیک مرد عنکبوتی در ان هستند، نبردها عالی هستند، گرین گابلین/نورمن ازبورن فوق العاده ای دارد، شخصیت پردازی شخصیت مکمل داستان هایش عالی و صحیح هستند (به خصوص شخصیت پردازی مری جین و فلیشیا هاردی)، طراحی ها عالی هستند، شخصیت پردازی مرد عنکبوتی عالیه و تمام خصوصیات همیشگی او را در این سری میبینیم مثلا پیتر با مشکلات روزمره خودش مواجه هستش، پیتر همیشه خودش رو مقصر میدونه ، پیتر آخر داستان میخواد حرفه ابرقهرمانی رو بزاره کنار، داستان به شدت جذاب ، نفس گیر و دارای پیچش های غیر منتظره است و ... خلاصه این سری همه چیز داره. به قول معروف "همه چیز تمومه". به نظرم تنها نقطه ضعف اش ، دکتر اختاپوس بود که به خوبی و در حد لیاقتش ازش استفاده نشد.
یه توضیحی هم بدم درباره اینکه گرین گابلین چطور شکست خورد چون جاهایی دیدم که براشون شبه ایجاد شده. ما در داستان دیدیم که رعد و برق خود به او و دکتر اختاپوس :
یه جای دیگه هم دیدیم که پیتر سر قبر زن عمو می نعره میزنه "نه" و اونجا هم باز دوباره "رعد و برق" میبینیم:
این رعد و برق خیلی مهمه و مارک میلار گفته که از اون به صورت استعاری و سمبلیک استفاده کرده. یعنی اینکه یکی اون بالا (یعنی خدا) هوای پیتر و زن عمو رو داره . یعنی این رعد و برق از طرف خدا و عمو بن فرستاد شده.
نمره من به داستان: 10 از 10 (همون نامه نومن به پیتر کافی بود تا من به این داستان نمره کامل بدم)
طراحی: 9 از 10
ترجمه و ادیت: ترجمه که در حدی نیستم نظر بدم ولی فقط بگم که ادیت اقا وحید در خور و شان این فینال این سری بود. مخصوصا از فونتی که برای نامه نورمن به پیتر استفاده کرده بودی خیلی خوشم اومد
و اما footnote ها و نکات جالب این شماره:
- در این شماره برای اولین بار در تاریخ داستان های مرد عنکبوتی بود که مبارزه ای بین دکتر اختاپوس و گرین گابلین دیدیم.
- در این شماره برای اولین بار در طول تاریخ کمیک های مرد عنکبوتی به سن و سال نورمن آزبورن اشاره شد (55 سال).
- در این شماره برای اولین بار مری جین به یک نفر شلیک کرد.
قسمت اول:
با سلام خدمت تمام عزیزان سایت دوستداشتنی اسپایدی امیدورام ایام به کامتون باشه ...ما رو که این گرما کشت...از همه بدتر این قندشکن هم مارو کشته....به هر حال اصلا برنامه ای تازگیا برای خوندن این کمیک نداشتم ولی چیزی که عمومختار براش نقد مینویسه حتما باید خوندنی باشه!!پس دیشب تا ساعت 2:30 هر طور شده این کمیک رو با هزار زوری که شده بود دانلود کردم و الحق ولانصاف به حق ارزششو داشت پس قسم خوردم یه نقد در مدحش بیرون بدم تا خستگی این عزیزانی که براش خیلی زحمت کشیدن از تنشون به بیرون نقل مکان کنه پس انتظار یه نقد خیلی طولانی رو از من داشته باشید غلام تمام همراهان همیشگی سایت در دوران خوشی و سختی دوست کوچک شما هابیت.
چرا شوالیه های مارول؟
واقعا من اولش نمیدونستم چرا این عنوان رو برای این کمیک انتخاب کردن ولی وقتی شروع به خوندش کردم فهمیدم باید اسمشو میذاشتن پادشاهان مارول!!!!؟؟؟واق عا این کمیک یه نمونه بی نظیر دیگه از کمیک هایی که برای مرد عنکبوتی منتشر شده!!!خوش به حال مردعنکبوتی و مارول که اینقدر نویسنده های توانا و بزرگی داره...به قول استاد... مارول دیگه؟!!!به همین خاطره که بهش میگن« ایده سرا»؟؟!!!
اگه یه لحظه در خوندن این کمیک تامل کنید مطمئن باشید با کبریت به زندگیتون آتیش کشیدید از نظر من در داستان در حد اندازه های مرگ جین دی وولف نیست«البته ذکر کنم داستان این کمیک هم تاثیر گذاره ولی اون مرتبش بالاتره از نظر من» ولی واقعا در جلوه های بصری بدجور شما رو به خودش تحمیل میکنه و آخرش حتی اگه از مارول و اسپایدرمن متنفر هم باشید مجبور میشید در مقابل عظمتش زانو بزنید و لب به ستایشش بگشایید!!!
این جا چقدر هوا خوشه؟؟!!!
یه بعضی جاها آدم تو زندگیش میگه منو این همه خوشبختی محاله!!این حال و هوای اوایل این کمیکه که من(پیتر) همسر دلخواهمو دارم و زن عموم همه چیزو دربارم میدونه و باهم یه جا زندگی میکنیم از شغلمم راضیم مثل چی؟!!واقعا دیگه زندگی فکر کنم از این بهتر برای پیتر نمیشد؟!!نویسنده فقط یه 1000000 دلاری هم میزد تو جیبش تا دیگه مثل آخر قصه های بچگیمون هرکسی میرفت پی کارش به خوبی و خوشی...الهی نویسنده کمیک زندگی ما هم همچین چیزی رو پایان ما بزنه....
مگه میزارن؟!!
...ااا..خب درباره ابرقهرمانا این داستان فرق داره بالاخره باید یه آدم روانی از خدا بی خبر باشه گند بزنه به زندگیت..خب از قرار معلوم فعلا خورشید خانوم برای ما همچین حواله ای پیچیده....ای داد از این گرما...خب هر ابرقهرمانی دشمن قدرتمند خودشو داره ولی قضیه پیتر فرق داره؟؟!!تمام مشکلات اساسیش به یه جمله ختم میشه؟!!...گابلی ن...نه اون گابلین های فیلمای پیتر جکسون بلکه یه جک. اس پولدار و خوره علم شیمی و روانی که تمام هدفش تو زندگی به گند کشیدن زندگی اسپایدرمنه!!!؟؟ حالا باید اینبار با چه روشی دست به این کار بزنه؟!!!بزار یکم فکر کنیم؟!!!....
کابوس هر ابرقهرمان...
میدونید منم درست شبیه ابرقهرمانا از این بدم میاد که کسی هویت قهرمانیشونو بدونه..حالا روی یه چندتاش علامت میکشم...هر بار یه فیلم یا یه قسمت سریال بوده که همچین موضوعی رو داستان اصلی گرفته خیلی ازش بدم میومده و طاقت دیدنشو نداشتم و برام عذاب آور بوده حالا چه برسه به خود ابرقهرمانا ..حالا برید حالشون رو درک کنید؟!!!
حالا که گابلین از موضوع خبر داشته؟!!چرا الان باید نگران بود؟!!چون واقعا این بار گابلین زده به سرش!!
البته لازم به ذکره یه دلایلی هم که تو کمیک اومده رو بعدا برسی میکنم...ولی گابلین موجودی نیست که بره بیرون و بلندگو دست بگیره و بگه آهای ملت بیان که چی آوردم براتون؟!!اسپاید رمن آوردم براتون با افشای هویت؟!!تازه فیش حقوقیشم موجوده!!!!
گابلین کارش اونقدر خصمانه و حساب شده است که بعضی وقتا باید لب به تحسینش گشود!!!اون درست مثل یک فرمانده با تجربه نظامی کارکشته رفتار و عمل میکنه؟!!!(عجیبه براتون!!!!؟) چون درسته که هدف گابلین به آتش کشیدن زندگی اسپایدرمن و تبدیل کردنش به کوره عذاب جهنمه ولی این اصل رومیدونه که برای نابودی یک دشمن قوی باید به قلبش حمله کرد و این دقیقا کاری بود که انجام داد اونم با دزیدن زن عمو می!!!
پیچیدگی نقشه گابلین(خواهشا اگه این کمیکو نخوندین این قسمت پایین رو نخونید چون بسیار اسپویلتون میکنه!!)
اون کسایی که اون زمان این کمیک رو میخوندن چه عذابی مکشیدن؟!!واقعا غیرقابل پیش بینی بوده؟!!باور کنید روزنه ای برای ملت نمیزارن تا آدم بتونه از همون اول بگه کار زیر سر کیه؟!!از یه طرف میبینی که گابلین توی اول داستان بدجور شکست میخوره و میوفته تو زندان و دیگه خیال شما و اسپایدرمن از شرش راحت میشه و از طرفی هم هی خودتو میزنی به این مسیر که حتما دزدیدن زن عمو می کار خود گابلینه؟!!در حالی که تو زندونه؟!!!آخه چطور اون زمان این نقشه رو حدس میزدن ملت البته یه چیزی بگم احساس میکنم اون زمان یه جورایی داستانو درآوردن اونم با اضافه کردن اون قضیه دولت که ابرقهرمانا رو در برابر ابر شروران قرار میدادن؟!!!ولی نگذریم از بحث بسیار این نقشه تمام عیار بود یعنی وقتی تا آخر کمیک رو میخونید میفهمید که تمام فکر و ذکر نورمن آزبورن تو زندگیش نقشه کشیدن برای به تباهی کشوندن زندگی پیتر پارکره؟؟!!یعنی برعکس جوکر که فقط بتمن رو راه رستگاریش تو زندگی میدونه ولی گابلین به گند کشیدن زندگی اسپایدرمن و به خصوص پیتر پارکر رو راه متعالی خودش تو زنگیش میدونه(خواهشا فکر نکنید میخوام بحث بهتر بودن این دوتا رو راه بندازم..آقا هر دو خوبن این فقط یه مثال بود)؟!!من نمیدونم همچین آدمایی فازشون چیه؟؟!!البته اگه دقت کرده باشین همین سایت خودمونم از اینجور دشمنا کم نداره؟!!
پیتر پارکر در گرداب....
اگه از اول شروع به خوندن این کمیک کنید و یا اصلا کل کمیک رو از اول خونده باشید و دوباره برید از اول بخونیدش یه حس سنگینی از اول تا آخر روی دوش پیتر پارکر احساس میکنید که غیر قابل وصفه!!!میدونم ترس از دست دادن عزیزان سخته ولی لا کردار بدجور این حس رو به خواننده القا میکنه...یعنی یه بعضی جاها به جای اسپایدرمن هم اشک میریزی و هم عصبانی میشی و هم میگی باید سر یکی از این دشمناشو از جا بکنه!!!یه حالت غیرقابل وصفی از گیجی هم شما و هم اسپایدرمنو به خودش جذب میکنه که نگو!!!؟ نمیدونی قضیه؟!!نمیدونی باید دستتو پیش کی دراز کنی؟!!راه حل این مشکل چیه؟!! و...و...دیگه چه به پیتر پارکر که باید توی مواجه با مشکلاتش چطور خودشو سرپا نگه داره و با این مشکلات مواجه شه؟!!
ولی در کل اگه عاقبت این کمیک ختم به خیر شد ولی واقعا نورمن در به جهنم کشیدن زندگی پارکر و ایجاد شک در زنگدیش فوق العاده موفق بود.
چه قدر ویلن؟!!!...
یعنی فک کنم یه اپرا از ویلن های خاص اسپایدرمن تو این کمیک حضور داشتن و هر کدومشو با یه ساز شروع به زدن موسیقی کرده بودن..خب معلومه که چه کسی رهبر این ارکستر بود؟؟!!!
وولگانگ نورمن دیگه؟!!!
شخصیت ها:
_الکترو:
خب فک کنم الکترو از اون شخصیتهایی بود که واقعا مثل اکثر دشمنانه اسپایدرمن تو این کمیک درست و به جا به کار رفته بود و مخصوصا همدستیش با والچر از نکات جالب این داستان بود..
خیر سرش نبرد اسپایدرمن در راه نجات زن عمو می از همین الدنگ شروع شد...
ولی خدایی بدجور در قسمت ابتدایی کمیک به خدمت اسپایدرمن رسید حتی یه لحظه فکر کردم دیگه کار پیتر تمومه البته با چاشنی شانس و اراده تونست حسابشو بزاره سر جاش جالبه
آخرش هم به گربه سیاه صدمه زیادی زد کلا داغ حضورش تو سینما رو برای من زنده کرد کلا خیلی پتانسیل خودشو نشون داد.
_والچر:
واقعا جدا از حمله بی رحمانش به پیتر توی اتاق بیمارستان و یا کشتن اون نگهبان و یا دردسرهایی که برای اسپایدرمن و گربه سایه ایجاد کرد اون تیکه ای که درباره همذات پنداری با شخصیتش بود رو که میخواست برای نجات نوه اش پول جمع کنه بدجور باعث احساساتی شدن من شد واقعا وقتی باند روی صورت پیتر برداشت و گفت که تو این همه مدت تو، من رو شکست میدادی؟!!و براش غیرقابل هضم بود خیلی جالب بود یا اون صحنه ای که تا حد مرگ شکنجه داده شده بود به خاطر پولی که از جغد دزیده بودن هم خیلی باعث احساستی شدن آدم میشد!!!
_جغد:
کثیف ترین شخصیت از نظر درونی تو این داستان همین شخصیت بود کاش اسپایدرمن آخرش میرفت سراغش و خط قرمزشو میشکست و اونو استثنا میکشت با اون کلکی به اسپایدرمن زد خیلی از موضوع اصلی دورش کرد و با اون شکنجه هایی که الکترو و والچر رو کرد نفرتم ازش بیشتر شد.
_ونوم/ادی براک:
قبول دارم کلا حضور کوتاهی داشت ولی واقعا من رو خیلی تحت تاثیر قرار داد مخصوصا اونجایی سیمبوت رو به فروش گذاشت و بعدشم اونو به خیریه داد و بعدشم خودکشی کرد...شما رو نمیدونم ولی من تحت تاثیر قرار گرفتم...
_ونوم/آنجلو:
این یکی هم خیلی تاثیر گذار بود و مبارزه بی رحمانه و نفس گیری با اسپایدرمن داشت که یه جاییش واقعا آدمو شوکه کرد..همون کشتن مرد عنکبوتی تقلبی....خیلی دلخراش بود.... و اونجایی آنجلو از بلندی پرت شد و مرد و تازه اون موقع بود که پدرش بهش افتخار کرد....البته اونجایی که ونوم ترکش کرد و بهش گفت که تو رو تف کردم بیرون درست عین حرف اسپایدرمن رو عملی کرد خیلی برای من جالب بود!!!
_ونوم/گارگن:
در کل نقش عقرب خیلی محوری بود درسته که آخرش به ونوم تبدیل شد و یا اصلا سایه شو تا اواخر کمیک حس نکردیم ولی واقعا بدجور با اسپایدرمن گلاویز شده بود و اگه اسپایدرمن به خودش نیومده بود فک کنم آخر داستان ما باید یه جعبه کامل دستمال کاغذی رو برای مرگ زن عمو می و مری جین و اسپایدرمن و بقیه وابستگان حروم میکردیم....البت ه اونجایی که زندونی شده بود و نمخواست هویت اسپایدرمنو فاش کنه هم یه پنل خوب از این کمیک بود.
_دکتر اختاویوس:
به نظر من این شخصیت خیلی جای استفاده داشت البته با وجود گرین گابلین اضافی میومد....به هر حال سر اون پل خوب به داد اسپایدرمن رسید!!!!
_گرین گابلین:
نمیدونم اگه روزی به خباثت گرین گابلین شکی داشتین بیان و این کمیک رو بخونید تا بفهمید چرا اسم گرین گابلین به عنوان دشمن شماره1 اسپایدرمن درج شده...البته تو این کمیک نورمن ثابت کرد که اون دشمن شماره یک بشریت هم هست..برید و ببینید با اون همسر نگهبان بیچاره چیکار کرد و چطور با داستانش به اسپایدرمن تیکه انداخت و چطور زیر قولش زد و چطور این همه مدت نقشه شیطانیش رو روی پیتر بیچاره پیاده کرد چطور اسپایدرمنو تو منگنه ای گذاشت که واقعا آدم نمیدونه چطور از این داستان نجات پیدا کرد و از نظر من که گابلین موفق شد و اگه شانس و کمک به داد پیتر نمیرسید همه رو گابلین کشته بود. گابلین این کمیک خیلی قدرتمنده چه از لحاظ ذهنی و چه از لحاظ نقشه کشی و چه از لحاظ قدرت و امکانات و میتونم
بگم در حق نورمن تو این کمیک اجحاف شد وگرنه الان اون باید توی کاخش می نشست و سر خانواده پارکر رو روی شومینش میذاشت!!!
نکته غافلگیر کننده داستان اون نامه نورمن بود که واقعا خوندن داره!!!! و آدم نمیتونه به فاز این موجود پی ببره ؟!!!ولی همینو از من داشته باشید که تاثیری که این گابلین روی خواننده میزاره دقیقا شبیه جوکر شوالیه تاریکه!!!
ولی کو آدم درست حسابی که از این همه داستان خوب فیلم که هیچ یه انیمیشن فکسنی درست کنه؟!!!
تو این زمینه دی سی واقعا سرتر از ماروله!!! کاش این داستانو میدادن به وارنر تا ازش یه انیمیشن بسازه باور کنید هیچ خلاقیتی نمیخواد فقط پنل به پنل شو شبیه زک اسنایدر کپی کنن؟؟!!خدایا زک توی یه زمینه صاحب نظر شد؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
*گربه سیاه:
روی هرچی مرد رو تو این کمیک سیاه کرد درسته یکم با ام.جی کل کل داشتن که البته خیلی به من یکی فاز داد ولی در کل واقعا خیلی به داد اسپایدرمن رسید و پیتر پارکر فک نکم متحدی بهتر از اون پیدا کنه...اون صحنه آخری داخل بیمارستان هم که نگو واقعا جالب و با مزه بودمخصوصا اون تیکه زن گربه ای....
*مری جین:
واقعا نقش یک یار همیشگی رو خیلی خوب تو این کمیک بازی کرد و درگیری اونا با مشکلات زندگیشون و همراهیش با پیتر بسیار جالب بود...البته بازم نیمچه حسودیش به فیلیشیا هم جالب بود....ولی در کل زندگیه پارکر رو نجات داد...نقش یه همسر خوب رو عالی بازی کرد....
نمیدونم از این همسرا واقعا وجود خارجی هم دارن یا فقط به دنیای کمیک محدود میشن؟!!!
*زن عمو می:
واقعا اسپایدرمن اینقدر بدبختی کشید برای نجات ایشون که واقعا هم ارزششو داشت چون واقعا زن عمو می هم درست شبیه عمو بن باعث ایجاد انگیزه زندگی در پیتر پارکره که واقعا حرفاش قوت قلبی برای ادامه این راه دشوار از سوی پیتره این نکته رو میشه در مکالمه آخرشون بهش پی برد.
*پیتر پارکر/اسپایدرمن:
واقعا یه بعضی موقع ها فکر میکنم همه ی ما میتونیم با نگاه کردن به بعضی چیزا خیلی چیزا رو یاد بگیریم...یکی مثلا به کوه و دشت و دریا مینگره و یه دنیا اطلاعات دستش میاد یه عده با دیدن فرایندهای پیچیده مولکول ها این مطالب دستگیرشون میشه یکی هم سیب میخوره تو سرش قانون کشف میکنه من نوعی هم با دیدن کمیک درس زندگی میگیرم ببنید یه قهرمان محبوب توی همچنین داستانی چقدر زیر فشار قرار میگیره آیا خم به ابرو آورد؟!!آیا تسلیم شد؟آیا لحظه از رسیدن به هدفش مایوس شد؟
این کمترین چیزیه که من نوعی از این تیکه کاغذ درک میکنم و اینو به خودم میگم چرا من پیتر پارکر زندگی خودم نباشم؟!!شما ببنید بیشتر ماها یا شماها همدیگر رو ندیدیم یا اصلا از درون مایه همدیگه خبر نداریم ولی ممکنه پشت ظاهر و باطن یه همچنین قهرمانی و یا شاید بهتر وجود داشته باشه!!!پس بهتره هیچکس رو با ظاهرش مورد بررسی و قضاوت قرار ندیم شاید اونم یه اسپایدرمن پشت ظاهرش پنهون شده باشه من بیشتر با یه کار پیتر حال کردم(این خود پارکر بود که این کارو کرد نه اسپایدرمن)! اونم زمانی بود که اون همه پول دستش اومد ولی به این فکر افتاد این پول مال خودش نیست و با خودش با این همه مشکلاتی که گرفتارشون بود کلنجار رفت و آخرش هم اون پول رو به نوه والچر دا تا بتونه خودشو درمان کنه این به نظر من فارغ نجات خانوادش از نقشه شوم گرین گابلین بهترین حرکتش تو این کمیک بود.
در کل بگم نویسنده بسیار عالی از تمام امکاناتی که خود درون مایه داستانهای اسپایدرمن که به دستش گذاشته بو فقط با چاشنی یکم اضافه کردن حس و وجود به شخصیت هاش باعث خلق همچین حماسه ای شد.
طراحی:
نمیدونم من اینو حس کردم یا اینکه بعضی شماره هاش خیلی باهم طراحیشون فرق میکرد و روند ثابتی نداشت ولی در کل طراحی خوبی برای این کمیک انجام شده بود ولی احساس میکنم شخصیت های مونث این کمیک رو خیلی جذاب تر طراحی کرده بودن!!!!!!!
البته این نظر بنده هست.
گروه ترجمه و ادیت:
وای وای!!!چه خبره تو این شماره میتونم یه لیست از ادیتور و مترجمینی که این کمیکو رو به عرضه کشوندن رو تا 2 صفحه بنویسم و ازشون تشکر کنم که واقعا اجحافه که اسم چند نفرشون رو بیام ولی میخواستم بگم یدونه اید و خیلی گلید و امیدوارم هرجا هستید در سلامتی و موفقیت زندگیتون زیر این آسمون بچرخه خدا پشت پناهتون.
نمره به داستان:؟ از ؟
نمره به طراحی:؟ از ؟
این علامت سوالا با خودتون من عددی پیدا نکردم؟!!!
**معذرت خواهی**
واقعا متاسفم که این روزا مثل گذشته زیاد سر نمیزنم واقعا به بزرگی خودتون ببخشید.
هابیت_شایر_سرزمین میانه.
نقد شماره ی 12 شوالیه های مارول اسپایدر من :
خلاصه داستان :اسپایدی ۱۱ نفر از 12 خبیث رو شکست داده ( البته به کمک متحدین و دوستانش) اما اصل کاری مونده. نورمن آزبورن ملقب به گرین گابلین می خواد محکم ترین ضربه ممکن رو به روح و روان پیتر وارد کنه........
نقد و بررسی: چرا این قدر این کمیک رو دوست داریم؟
داستان: داستانی پر پیچ و خم با ایده های بکر و شکفت انگیز. ایده هایی مثل دکتر اختاپوسی که شست و شوی مغزی داده شده تا نورمن آزبورن رو بکشه. ونوم شدن مک کارگن. زنده به گور شدن زن عمو می. آشکار شدن این حقیقت که ابر خبیث ها مامور شدن که ابر قهرمان ها رو سرگرم کنند. ولی از همه جالب تر شیوه ی شکست خوردن نورمن آزبورن. ( توضیحات بیشتر در نقد عمو مختار )
شخصیت پردازی: درباره شخصیت پردازی ها به طور کامل تو نقد شماره 11 گفتم. تنها چیزی که می تونم بگم اینه :اگر می خواهید پیتر پارکر را عمیقا بشناسید، اگر می خواهید یک مری جین و یک بلک کت که به پیتر پارکر / مرد عنکبوتی عشق می ورزند ببینی، اگر یک جی جونا جیمسون با حال می خواهید، و از همه مهم تر اگر می خواهید مطمئن شوید نورمن آزبورن چقدر خبیث، دیوانه، بی رحم، عوضی ( ببخشید عمو مختار که به شخصیت مورد علاقتون این همه تهمت روا میزنم )
و باهوش است شوالیه های مارول اسپایدر من را بخوانید.
اکشن: بقول نورمن آزبورن: یکی از نبرد های کلاسیک بین من و تو ( اسپایدر من) همین یک جمله بقدر کافی اطلاعات راجع به اکشن این کمیک میده.
طراحی: هیچ چیز کم ندارد. راستش من خودم طراحی چهرهها و طراحی لباس های ابر قهرمان ها و ابر خبیث ها رو خیلی دوست داشتم.
پندی که از این داستان می گیریم :
-خدا همیشه هوای بنده های خودشو ( به ویژه خوباشون) رو داره و تو این دنیا تنهاشون نمی زاره. مثل اون لحظه ای که به نورمن و اکتاویس ساعقه می خوره.
- یه سری از آدم های بد هدف خاصی برای پلیدی ندارد و بیشتر برای سر گرمی این کارو می کنند. ( اون لحظه ای که نورمن به پیتر میگه اگه تو نبودی من رییس یک کارخانه ی کسل کننده بودم. و برای همین هم پیتر رو نمی کشه ، چون می خواد خودشو سرگرم کنه. )
- یه عاشق همیشه عاشقه و هیچوقت عشق خودشو فراموش نمی کنه. حتا اگه کسی که عاشقشه ازدواج کنه. ( احساس بلک کت به پیتر)
و نمره ی من به داستان و طراحی: 10 از 10
ترجمه و ادیت:
ترجمه: واقعا خسته نباشید آقای ترابی مثل همیشه بی نقس بود. اونجایی که نورمن به پیتر میگه: من بقیه رو به کفشم حساب نمی کنم خیلی جالب بود (مورد توجه اون هایی که نمی دانند : به کفش حساب نکردن اصطلاحی است که عمو مختار به جای یک اصطلاح دیگر به کار می برند. )
نمره به ترجمه: 10000 از 10
ادیت: ادیت خیلی خوب بود. فقط یه مشکلی داشت. اون صفحه ای که نشون میده ساعقه به نورمن می خوره بعد پرت میشه تو آب جا افتاده بود لطفاً درستش کنید.
نمره به ادیت: 9 از 10
امیدوارم نقدم در حد و اندازه ی این کمیک باشه.
( راستی آقای ترابی یه سوال داشتم. به نظرتون اگه هویت گابلین تو دوران استیو دیتکو فاش می شد وضعیت گابلین تو دنیای کمیک چه فرقی با حالا داشت؟)
متاسفانه و علیرغم نبوغ دیتکو در خلق شخصیت های منفی مرد عنکبوتی باید گفت که درباره هویت مخفی گرین گابلین ایده های خوبی نداشت و اخرش هم سر همین موضوع با استن لی اختلاف پیدا کرد
اولش که میخواست یک شخصیت افسانه ای باشه و از دورن مقبره های مصر باستان بیرون اومده باشه!!!
بعدشم که اصرار داشت گرین گابلین نورمن نباشه و یه ادم عادی باشه که قبلا اصلا دیده نشده
ولی استن لی اینجا واقعا بهتر عمل کرد چون میگفت باید یکی باشه که پیتر اون رو قبلا دیده ، یعنی کسی مثل نورمن ازبورن
او با این کارش رابطه و دشمنی بین پیتر و نورمن رو خصوصی و خانوادگی کرد
وای چه داستانی بود و سراسر از هیجان و استرس,هر لحظه فکر می کردم که اینجا کار پیتر تمومه اما با اقتدار بر می گشت و ادامه میداد.حالا بریم سراغ این شماره:دیالوگ ابتدایی که بین نورمن و پیتر بود واقعا فوق العاده بود و کاملا می فهمیم که نورمن در عین باهوش و زیرک و با برنامه بودن چقدر مجنونه و هر کاری از پسش بر میاد و میتونه دست به چه کارهای وحشتناکی بزنه(اونجا که نورمن میگه به کفشم حساب نمی کنم خیلی حال کردم,واقعا نوع حرف زدن عمو مختار هم مثل گرین گابلین هست )و حالا دکتر اختاپوس مغز شستشو شده هم سر و کله اش پیدا شد و میخواست حال نورمن رو بگیره.اگه اشتباه نکنم این نبرد بین ۲ دشمن درجه یک پیتر بی سابقه بود و هیچ وقت ندیده بودیم این افراد رو در روی هم قرار بگیرن.اون قسمتی هم که مری جین از پل داشت می افتاد پایین و اسپایدی میخواست تار بزنه اما شک کرده بود و نمیدونست چطوری تار بزنه تا یک وقت خودش باعث و بانی مردن همسرش نباشه اما اینبار جانب احتیاط رو رعایت کرد و دیگه مشکلی پیش نیومد.برام خیلی جای سوال داشت که بفهمم پیتر چطور تونست که جای زن عمو می رو پیدا کنه اما در طول راه حرف های نورمن رو داشت تکرار می کرد و میبینیم چه راحت نورمن سرنخ ها رو قرار داده بود و پیتر هم همه ی این سرنخ ها رو مثل تکه های پازل در کنار هم قرار داده بود تا این معما رو حل کنه.این قضیه صاعقه هم خیلی برام مبهم بود و نمیدونستم دقیقا چی شده تا این که نقد عمو مختار رو خوندم و ایشون کاملا توضیح دادن که انگار پروردگار و عمو بن به کمک پیتر اومده بودن.صفحات پایانی هم مانند دیگر اقسام خوب بودن و نگاه کلی به بخش های دیگه داشتن مثل اون قسمت که لباس عقرب رو میخواستن بفروشن( اون قسمت های اول بود که ادی براک میخواست سیمیبوتش رو به فروش برسونه) یا قسمتی که جیمسون هنوز فکر می کنه که پسر خودش مردعنکبوتیه .زمانی که پیتر و عمه می داشتن حرف میزدن و مثل همیشه این می هست که پیتر رو راهنمایی می کنه و بهش میگه که اسپایدرمن چقدر مهم هست و سرنوشت خیلی ها رو عوض کرده.فیلیشیا هاردی هم اگه اشتباه نکنم یکی از بهترین شخصیت ها رو در این کمیک داشت و از همه لحاظ بی عیب و نقص بود.نامه ای که نورمن به پیتر خیلی معنی داشت,الان توضیح میدم.نورمن به پیتر گفت که تو باعث شدی که زندگی من هیجان انگیز باشه و همیشه از کارهای خوبی که می کنی لذت می برم و تو همیشه کاری می کنی که بیشتر پیشرفت کنم.این کاملا نشون میده که نورمن هم به پیتر وابسته است و اگه یه روز پیتر,حرفه ابرقهرمانی رو کنار بزاره,نورمن هم بی کار میشینه دیگه.مثل رابطه بتمن و جوکر(برای مثال در کمیک بازگشت شوالیه تاریکی,وقتی که بتمن کنار کشیده بود,جوکر هم ساکت در تیمارستان بود اما وقتی صداش رو شنید دوباره لبخند زد)
جا داره یه تشکر ویژه از همه کسانی که در ترجمه و ادیت این کمیک نقش داشتن و کاری کردن که ما با هیچ مشکلی این داستان زیبا رو بخونیم بکنم.
واقعا از همه کسانی که تو ادیت و ترجمه نقش داشتن سپاسگزارم همونطور که آخر داستان نورمن برا پیتر دعا کرد من برا تمامی دوستان دست اندرکار آرزوی موفقیت و سلامتی در زندگیشان میکنم امیدوارم که در تمامی مراحل زندگی شاد و پیروز باشند
ببخشید که وقتتون رو میگیرم .
میشه اگه امکان داره لینک دانلود مستقیم شماره ۹ رو چک کنید . چندین بار دانلود کردم ولی صفحاتش باز نمیشد .
خیلی ممنون .
چک کردیم مشکلی نداره.
عجیبه .
در هر حال ، مجبورم یه شماره بپرم و شماره ۱۰ رو بخونم
ممنون بابت پاسخگویی .
خوب از لینک های غیر مستقیم استفاده میکردی
سه تا لینک میزاریم واسه همین مواقع
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا