با پدر "كلون" های مرد عنكبوتی آشنا شوید!
نکته مهم: تمام داستانی که این مقاله درباره آن است را میتوانید اینجا و با ترجمه فارسی بخونید!
این مقاله را هم بخوانید:
10 حقیقتی که باید درباره «شغال» (THE JACKAL) بدانید
مقدمه: هواداران بسیاری هستند كه معمولاً درباره داستان معروف "سرگذشت كلون" یا همان Clone Saga از ما سئوال میكنند! خیلی ها هم درباره "كلون: (یا همان نسخه های شبیه سازی شده از روی «پیتر پاركر») ميپرسند و مرتب میگویند: «بن رایلی» كه بود؟ «كین» چطور؟ چرا «كین» با اسپایدرمن بد بود ولی حالا خوب شده؟ بن رایلی چطوری مرد؟ و .... از سوی دیگر اخیراً شایعه بازگشت بن رایلی به داستان های اسپایدرمن قوت گرفته و مدتی است كه داستان هایی با حضور برخی از عوامل اصلی «سرگذشت كلون» (مثل «شغال» ، «كاریون» و ...) در كمیك های Avenging Spider-Man و یا Superior Spider-Man Team-Up به چاپ رسیده است. به همین دلیل زمان را مناسب دیدیم تا با نوشتن مقالاتی درباره این داستان توضیح دهیم. البته پرداختن به "سرگذشت كلون" تنها در یك مقاله مقدور نیست و از این رو این مقاله چند قسمتی خواهد بود و در قسمت اول با كسی آشنا میشوید كه باید به حق وی را مسبب اصلی خلق كلون های مختلف در زندگی پیتر پاركر/اسپایدرمن دانست، مردی به نام «پروفسور مایلز وارن» ملقب به «شغال»!
كسي كه در نهایت به شخصیت خبیثی به نام «شغال» تبدیل شد، ابتدا یك مرد خجالتی و متواضع به نام «مایلز وارن» (Miles Warren) بود كه در دانشگاه "امپایر استیت" زیست شناسی درس میداد. تا اینكه او با دانشجویانی به نام «پیتر پاركر» و «گوئن استیسی» روبرو شد. او خیلی زود عاشق و دلباخته زیبایی گوئن شد ولی چیزی از خودش بروز نداد. تا اینكه باخبر شد گوئن در نبردی بین اسپایدرمن و «گرین گابلین» كشته شده است. به همین دلیل بسیار افسرده و ناراحت شد و از آنجائیكه اسپایدرمن را مسبب مرگ او میدانست، قسم خورد تا از او انتقام بگیرد.
پروفسور وارن به یاد آورد یكبار سر كلاس از پیتر پاركر و گوئن استیسی آزمایش خون گرفته است. او سریعاً به سراغ نمونه گوئن رفت تا شاید با درست كردن یك كلون بتواند عشقش را دوباره زنده كند. او همچنين به پیشنهاد یك فرد مرموز تصمیم گرفت از روی پیتر پاركر هم كلون بسازد. اما دستیار او فهمید كه دارد روی كلون های انسانی كار میكند و بنابراين وارن را تهدید كرد كه اگر ازمايشاتش را متوقف نكند به مسئولین دانشگاه در این باره گزارش خواهد داد. وارن هم بسیار خشمگین شد و در اقدامی جنون آسا دستیارش را كشت. او از نظر ذهنی آشفته و نامتعادل شد و نمیتوانست مسئولیت جنایتی را كه مرتكبش شده بود را بپذیرد.
به همين دلیل به خودش القا كرد كه یك حیوان درنده وحشی به نام شغال این كار را كرده است و در نتیجه به آدمی دوشخصیتی تبدیل شد. او یك لباس ویژه به همراه تجهیزات و سلاح برای خودش ساخت و تصمیم گرفت در هیبت شغال از اسپایدرمن انتقام بگیرد.
او حتی مدتها به عنوان یك فرد مرموز و یك برنامه ریز قهار دیگر دشمنان اسپایدرمن را علیه او بسیج میكرد و حتی «پانیشر» (The Punisher) را متقاعد كرد تا اسپایدرمن را به قتل برساند اما موفق نشد. از سوی دیگر، به عنوان پروفسور وارن همچنان در دانشگاه به تدریس ادامه داد و آزمایشات ساخت كلون را پيش برد و در این كار هم موفق شد. به عبارت دیگر توانست نسخه هایی دقیقا مطابق با گوئن و پیتر خلق كند ( او با مطالعه كلون پیتر، هویت مخفی اسپایدرمن را نيز كشف كرد).
كلون گوئن حتی تمام حافظه و خاطرات گوئن اصلی را تا لحظه مرگ او، با خود داشت. به همین خاطر او نیز عاشق پیتر بود و به پروفسور وارن هیچ علاقه رومانتیكی نداشت.
در هر حال شغال طوری گوئن كلون را برنامه ریزی كرده بود تا از دستوراتش پیروی كند و از او به عنوان سلاحی علیه پیتر پاركر/اسپایدرمن استفاده كند. پس او را نزد پیتر فرستاد تا واكنش اش را ببیند. همان طور كه انتظار ميرفت پیتر با دیدن گوئن شوكه شد زیرا نمیتوانست باور كند كه دوباره زنده شده باشد.
در نهایت كلون گوئن خودش را از بند دستورات ذهنی شغال رها كرد و علیه او شد. اما شغال توانست اسپایدرمن را اسیر كند. سپس جدالي میان اسپایدرمن واقعی و اسپایدرمن كلون در گرفت (اسپایدرمن كلون، همان كلون پیتر پاركر بود كه شغال با استفاده از نمونه خون پیتر ساخته بود) سپس بمبی منفجر شد و در آن شغال و اسپایدرمن كلون كشته شدند. پیتر كمی دچار تردید شد زيرا با خود فكر كرد كه نكند كلون باشد؟! به همین دلیل نزد دوستش دكتر «كرتیس كانرز» رفت و او هم از او تست گرفت و به او اطمینان داد كه اسپایدرمن واقعی است. سپس پیتر جسد اسپایدرمن كلون را به درون دودكش یك كارخانه انداخت. كلون گوئن هم رفت سر مزار گوئن واقعی و بعد از پیتر خداحافظی كرد و به مكان نامعلومی رفت.
تا اینكه معلوم شد شغال نمرده است! او از خودش هم چند تا كلون ساخته بود و در واقع یكی از كلون های او بود كه در انفجار كشته شده بود. او سپس DNA خودش را هم دستكاری كرد و كاری كرد كه دارای خصوصیات یك شغال واقعی شود (لازم به ذكر است كه او همچنان به دشمنی او همچنان به دشمنی با اسپایدرمن و خانواده اش ادامه میدهد و به طور مثال چندی پیش و در جریان داستان معروف Spider-Island سعی كرد مردم شهر را به موجوداتی عنكبوتی شكل تبدیل كند!)
پایان قسمت اول
مهدی ترابی مهربانی
All rights reserved © Spidey.ir 2013
(هر كسي بدون اجازه يا بدون ذكر نام نويسنده و منبع از اين مقاله يا ديگر مقالات سايت در وبلاگ يا سايت خود استفاده كند، مورد پيگرد قانوني قرار خواهد گرفت)
مطالب مرتبط:
10 حقیقتی که باید درباره «شغال» (THE JACKAL) بدانید
10 اتفاق مهمی که برای «بن رایلی» پس از بازگشت از مرگ رقم خورد!
"سرگذشت كلون" – قسمت سوم: معرفی كلون های اسپایدرمن!
"سرگذشت كلون" – قسمت دوم: چه كسی كلون است؟
"سرگذشت كلون" – قسمت اول: معرفی «شغال» (The Jackal)
قسمت آخر از داستان "سرگذشت كلون" (CLONE SAGA) ترجمه شد + لینك دانلود مستقیم!
زندگی، مرگ و بازگشت بن رایلی
چه کسی زیر ماسک شغال قرار داره؟
باز هم پیش بینی نویسنده سایت SPIDEY.IR درست درآمد!
20 کلون برتر در دنیای کمیک
10 بلای بزرگی كه گرین گابلین بر سر مرد عنكبوتی آورده
ترجمه فارسی شماره آخر از کمیک "بن رایلی: اسکارلت اسپایدر" (BEN REILLY: THE SCARLET SPIDER)
لحظات ماندگار در كمیك های مرد عنکبوتی: مرگ گوئن استیسی
چرا «گرین گابلین» بزرگترین دشمن «مرد عنكبوتی» است؟
دیدگاهها
و نگفتید عکسا رسییییییییییییی د؟!
يه سري عكس رسيده كه هنوز وقت نكردم ببينم چيه
ولی من از کین هم بدم میاد!شما خوشتون میاد این همه اسپایدی تو دنیا باشه؟من از مایلز مورالز هم بدم میاد!
من فکر کنم مکس حتی به گوئن نگاهم نکنه اونوقت شما میگی که...
الله اکبر،استغفر الله
خیلی وقته منتظر مقاله ای درباره ی کلون های اسپایدی بودم!
مقاله عالی بود.
اون برگشت بگو قضیش چی بود دارم میمیرم
این مقاله هم به خوبی اون رو نقد کرده بود
دوستانی که دوست دارند شماره 1 تا 6 این کمیک را بخوانند میتوانند وارد این لینک شوند و کمیک رو دانلود کنند:
bit.ly/2EKfZO7
نمیدونم چرا؟؟؟
بخشی رمانتیکش گریم گرفت باور کنید بخشای اکشنشم اینقدر باحال بود که همش میپردیم اینورو اون ور ولی خدایی اینقدر فیلمو دیدم که الان با اهنگ میتونم دیالوگ هارم بگم
1-Doppelganger
2-Spidercide
3-Kaine
4-ben raily
درسته اقای ترابی؟؟؟
دستت درد نکنه!!!
میشه یکی بهم بگه
ولی "شوالیه تاریکی" خیلی نزدیک شده
من همیشه از خودم میپرسم که چرا پیتر هیچوقت با کلون گوئن نبوده ؟
شما دلیلش رو میدونین ؟
راستی اون کلون سومیه کیه ؟
آقای ترابی همچین میگی نزدیک شده . خب کین که نیست . بن رایلی هم که نیست . میمونه یکی از اون دو تا که من اصلا و ابدا نمیشناسم .
اون که معلومه کیه. اسمش Spidercide.
درست گفتم آقای ترابی؟
دمم جوش!!!
no comment
آخر کمیک کلون گوئن میگه "پشت سرتو نگاه نکن" پیتر هم حتی یه لحظه سرشو بر نمیگردونه , چون نمیخواد با یه عشق دروغین زندگی کنه و به جای شخصی که دوستش داره یه موجود آزمایشگاهی رو دوست داشته باشه. همین نکات زیبا باعث شد که رابطه ی میان این دو اینقدر زیبا باشه. پایانی زیبا برای یکی از زیباترین رابطه های کمیکی.
---------
قضیه کلون رو باید آقای ترابی رسیدگی کنه!
آقا محمد پاک منو ناامید کردی! جواب سئوال شما تو همین کمیک های clone saga هستش که من لینکشونو براتون تو مقاله "مهم ترین داستان های اسپایدرمن" گذاشتم (شماره های 141 تا 150 "اسپایدرمن شگفت انگیز"!) به خدا حیفه این داستان ها رو نخونید. دیگه مثل اینا تو عالم اسپایدرمن تکرار نمیشه! اینا همه گلچین شده است و تمام عصاره و لحظات تاریخی اسپایدرمن توشونه!
در هر حال من توضیح میدم که اون موقع پیتر رابطه اش با مری جین خیلی صمیمی و گرم شده بود و به همین خاطر هم ترجیح داد با کلون گوئن نباشه (نمونه بارز رابطه گرم و صمیمی پیتر و مری جین تو شماره 143 اتفاق می افته یعنی جایی که پیتر میخاد بره فرانسه و بعد مری جین میاد فرودگاه و یه بدرقه گرم ازش انجام میده! )
بعد وقتی سر وکله کلون گوئن پیدا میشه، تو شماره 145 میبینیم که وقتی گوئن به پیتر پناه آورده، مری جین حسودی میکنه:
کار به جایی میرسه که مری جین تو شماره 147 میره پیش زن عمو می شکایت پیتر رو بکنه. زن عمو می هم بهش توصیه میکنه که اگه پیتر رو دوست داره بره و برای به دست آوردنش بجنگه:
به همین دلیل هم مری جین تو شماره 148 میره آپارتمان پیتر و باهاش جدی درباره گوئن صحبت میکنه:
حتی تو شماره 149 و بعد از اینکه پیتر و کلون گوئن میرن سرخاک گوئن واقعی (و کلون گوئن میزاره میره) پیتر میره پیش مری جین, به بهش میگه "نمیدونی پقدر از دیدنت خوشحالم!" آخرش هم میبینیم که در بسته میشه . یعنی مری جین دوباره داره از پیتر یه استقبال گرم به عمل میاره !
اما وقتی ند لیدز برا پیتر توضیح میده چی شده قضیه عوض میشه.
آقای ترابی میشه عکسشو بزارین؟
خداییش یه حس معمایی« تعلیق آمیز و خیلی باحال و دلچسب تو این کمیکای 141 تا 150 هستش. شما باید خودتو بزاری جایی یه خواننده تو دهه دهه 70! یعنی 40 سال پیش تا بفهمی من چی میگم! نه اینترتی بود و نه جشنواره کمیک کانی که بخاد داستان رو لو بده. خواننده ها داشتن از هیجان میمردن! باید یه ماه تموم صبر میکردن تا شماره بعد از راه برسه. از خودشون میپرسیدند: "آخه این شغال کیه که هویت پیتر رو میدونه؟ گوئن چی جوری برگشته؟ و ..." فقط کافیه صفحه نامه های خوانندگان رو بخونید تا بفهمید چقدر سئوال میکردن!
یاد بچه گی های خودم افتادم... یادش بخیر .مثل الان نبود که اسکن کمیک یکی دو ساعت بعذ از انتشارش تو اینترنت باشه. باید پدرت درمیومد تا یه کمیک رو پیدا کنی. یادمه گاهی داستان یه جای خیلی حساسی تموم میشد ولی شماره بعد رو هیچ وقت پیدا نمیکردیم. همش تو خماری اش میمیوندیم. با خودم میگفتم قهرمان داستان چی جوری خودش رو از دست آدم بده خلاص میکنه؟ بعدشم شب تا صبح تو ذهنم حدس میزدم چه اتفاقی می افته.
یادته مهدی ؟
بخدا قبلا همه چیز خیلی بهتر بود. اسپایدرمن بهتر بود، مارول بهتر بود، فیلما بهتر بودن، تیم های فوتبال بهتر بودن، غذا ها خوشمزه تر بودن، بازی بیشتر حال میداد، کارتون ها قشنگ تر بودن، غول های بازی های کامپیوتری باحال تر بودن و ...
داره دوباره گریه ام میگیره بچه ها . این عمو مختار خیلی عاطفیه به خدا .. من رفتم. شب خوش
حقیقتش من هیچوقت نمیدونستم که داستانش تو چه شماره ای اتفاق میافته .
ولی حالا دیگه میخوام بشینم بخونمش .
راستی اون قسمت توی فرودگاه پیتر و مری جین برای اولین بار اتفاق افتاد ؟
اما خداییش صحنه خداحافظی پیتر و کلون گوئن خیلی باشکوهه. وادارم کرد هرچی کمیک نخونده دارم، ول کنم و برم این داستان رو دانلود کنم.
آره اون قضیه هم برای بار اول اتفاق افتاد
یه بار اول دیگری هم هست که فکر کنم آخر شماره 149 اتفاق افتاد
فکر کنم منم بهتره برم چون اگه ولم کنن، تا صبح براتون می نویسم.
این داستانم برای خودش خیلی هیجان داشت. مخصوصا اونجایی که «ند لیدز» میاد پیش پیتر و میگه که اثر انگشت کلون گوئن با گوئن حقیقی یکی هستش! بعدشم میگه رفته قبر گوئن رو باز کرده و دیده که جتازه دست نخورده باقی مونده!!!!
بعدشم که پیتر و ند میرن تحقیق کنند داستان میشه یه داستان جنایی و کاراگاهی!
ولی میدونی از چی حرص میخورم؟ این دی سی تا یه کمیک موفق خلق میکنه از روش یه انیمیشن بلند درست میکنه. الان تمام انیمیشن هایی که به صورت dvd داده بیرون از روی کمیک های اخیرش اقتباس کرده. اونوقت مارول با این همه داستان های خوب هیچ وقت این کارو نکرده که هیچ، آشغالی مثل ultimate spider-man به خورد هوادارا داده!
خدا وکیلی دی سی به هواداراش خیلی بیشتر بها میده
یه جا میخوندم یکی از هوادارای مارول گفته بود:
oh Marvel, why are you trying so hard to turn me into a DC fan
!!!!!
بله جناب امیرحسین(اسمتون و درست گفتم؟!)من یه دختر عمه دارم بهش آدرسو سایت رو دادم چون اونا میدونن من از 3 سالگی عشق مردعنکبوتیم گفت هنوز بچه ای واقعا تاسف داره بقیه فامیل هم همینو گفتن!
دقیقا
ﻭاﻗﻌﺎ ﺟﺎي اﻓﺴﻮﺱﺩاﺭﻩ
البته برای یه همچین مقاله ای کم هم هست ....
آقای ترا=بی مقالتون عالی بود....
منتظر قسمت های بعدیش هستم بی صبرانه
اگه اسکارلت اسپایدرمن کینه چرا لباسش اینجوریه؟
لباسش شبیه لباسای فوق پیشرفته است.
قسمت بعدی رو کی می دین؟
دوستان ديگه لطفا كمك كنند
اون سئوالت دوم رو هم دقيقا نميدونم! راستش اين clone saga اينقدر درهم برهمه اين نميدونم قسمت بعد رو چي جوري بنويسم كه قابل فهم باشه!
خب marvel vs. capcom 1-2-3 جدیدترینش 3 هست تو گوگل سرچ کنی پیدا میشه.
راستی دارم کمیک 15 فانتزی امیزینگ رو میفروشم امیدوارم پولدار بشم!
ماجرای کلون از چه شماره ای شروع شد؟
لينك دانلودشون هم تو مقاله "مهم ترين داستان هاي اسپايدرمن" هست:
bit.ly/2Yekx61
یه چیز دیگه اولین کون پیتر اسمش چی بود؟جرا کلون ها اسمشون کین و بن شد و چطوری؟
تا جاییکه من میدونم تو کمیک های التمیت فقط یه جسیکا درو هستش
درباره کین و بن و بقیه کلون های پیتر در قسمت های بعدی این مقاله خواهیم گفت
آهان میخواین برای بقیه مقاله ها بزارین گرفتم
اونوقت ربطی هم به clone saga ی دهه 90 پیدا می کنه یا نه
ضمن اینکه زن عمو می از مری جین شناخت داشت چون مری جین برادرزاده دوست و همسایه اش بود
چند سال دیگه ، اسپایدرمن برتر هم به همین سرنوشت دچار میشه و مارول هم باز به غلط کردم می افته !
عكس يكي مانده به آخر هم خيلي جالب بود، واقعاً عجيب است كه سر قبر «خودتان» برويد. عجيب... و ترسناك!
يك سؤال ديگر هم داشتم. من آخرش نفهميدم دليل مرگ گوئن چه بود؟ 1- قبل از آن كه از روي پل پرت شود، كشته شده بود؟ 2- شوك ناشي از سقوط، باعث مرگ او شد؟ 3- وقتي مردعنكبوتي با تارش او را بين زمين و هوا گرفت، باعث شد كه گردن گوئن شكسته شود؟
موفق باشيد.
پينوشت: ميشود من هم آواتار داشته باشم؟ اگر بله، چهطور؟
2- والا اينم مشخص نيست! نويسنده عمدا اينو مجهول باقي گذاشته! از يه طرف خود گرين گابلين ميگه كه قبل از رسيدن تار به پاي گوئن، مرده بوده (به خاطر شوك افتادن از ارتفاع بالا) از يه طرف هم صداي SNAP كه در كميك براي نشان ندادن شكسته شدن اعضاي بدن استفاده ميشه، در تصوير مشاهده ميشه (البته مارول بعدا مارول هنگام reprint اين داستان، اين صدا رو حذف كرد!) ولي به نظرم همين جوري مجهول باقي بمونه بهتره چون يه عذاب وجدان به عذاب وجدان هاي اسپايدي اضافه ميكنه
3- ما در خبر "اطلاعيه رساني " نحوه اين كارو توضيح داديم
ولي اگه نشد بايد در بخش نظرات جديد ترين خبر سايت از دوستان درخواست كنيد تا برايتان بسازند!
اون سیاهه که کین!
اون یکی هم spidercide(اینط وری مینویسنش دیگه؟)
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا