75 لحظه ماندگار در كمیك های مارول – قسمت چهارم

بهترین داستان های مارول

داریم به لحظات حساس نزدیک میشویم!

این شما و این قسمت چهارم از سلسله مقالات پرطرفدار "75  لحظه ماندگار در كمیك های مارول " به انتخاب سایت معتبر comicbook.com

30-  «نیک فیوری» رئیس "شیلد" میشود

«نیک فیوری» رئیس "شیلد" میشود

چاپ شده در شماره 135   كمیك Strange Tales  (اگوست 1965)

«نیک فیوری» (Nick Fury) در اواسط دهه 60 میلادی به دست «استن لی» و «جک کربی» کاملاً دگرگون شد و در نتیجه به یک ابرجاسوس تبدیل شد که به «جیمز باند» شباهت های فراوانی داشت و در راس سازمانی دولتی موسوم به "شیلد" (S.H.I.E.L.D) قرار گرفت. از همان تصویر نخست این کمیک که فیوری را داخل دستگاهی عجیب نشان میداد مشخص بود که شیلد قرار است از فن آوری های پیچیده، اغراق آمیز و نامتعارف بهره بگیرد. البته پس از این داستان نیک فیوری طی دهه های بعد باز هم از نظر شخصیتی دچار تغییرات عمده ای گردید (مخصوصا این اواخر در داستان پرفروش «گناه اصلی» یا Original sin) اما در هر حال منصوب کردن او به عنوان رئیس شیلد یکی از مهم ترین تصمیماتی بود که مارول در آن دوره گرفت.

مطالب مرتبط:

معرفی نیک فیوری

 

29-  اولین حضور «مگنتو» در دنیای کمیک

اولین حضور «مگنتو» در دنیای کمیک

چاپ شده در شماره 1   كمیك X-Men  (سپتامبر 1963)

«مگنتو» (Magneto) که به عقیده همه کارشناسان دنیای کمیک یکی از بهترین و پیچیده ترین ابرشروران دنیای کمیک بوک است، در شماره نخست از کمیک های "مردان ایکس" پا به عرصه گذاشت. استن لی و جک کربی با خلق این شخصیت تضاد جالبی درست کردند که تا به امروز همچون نیروی محرک ماجراهای مردان ایکس عمل کرده است: «پروفسور اگزاویر» به روش های مسالمت آمیز برای حمایت از میوتانت ها (موجوداتی که دچار جهش ژنتیکی شده اند) اعتقاد دارد ولی مگنتو اصرار دارد که میوتانت ها باید به هر شیوه ممکن برتری خود را به نژاد انسان دیکته کنند. جالب است که بدانید در  پایان این کمیک نبردی بین مگنتو و اگزاویر در یک پایگاه نظامی رخ میدهد که در فیلم "مردان ایکس: کلاس اول" (X-men First Class) مورد اقتباس قرار گرفت!

مطلب مرتبط:

معرفی مگنتو

10 دشمنی برتر در دنیای كمیك بوك

10 كمیك برتر «مگنتو» (MAGNETO)

 

 

28-  اولین حضور «دکتر دووم» در عالم کمیک

دکتر دووم - dr doom

چاپ شده در شماره 5  كمیك Fantastic Four  (جولای 1962)

«ویکتور وان دووم» ملقب به «دکتر دووم» (Dr. Doom) به عنوان یکی از مشهورترین و بادوام ترین شخصیت های خبیث کل تاریخ کمیک در این شماره خلق و به سرعت به دشمن شماره یک گروه "چهار شگفت انگیز" تبدیل شد (چهار شگفت انگیز آن موقع پرفروش ترین و موفق ترین کمیک ماهانه مارول بود). اولین اقدام خبیثانه دووم حمله به  مقر چهار شگفت انگیز یعنی ساختمان "بکستر" بود تا «سو استورم» را گروگان بگیرد. «رید ریچاردز» فوراً صدای هم کلاسی سابق خود را که از دانشگاه اخراج شده بود به یاد آورد. در ادامه این داستان شاهد سفرهای زمانی و دیگر ایده های جذابی بودیم که در واقع دربرگیرنده همه عناصری بودند که کمیک های 4 شگفت انگیز را به پدیده ای بی رقیب در عصر خود بدل کردند.

مطلب مرتبط:

معرفی دکتر دووم

10 كمیك برتر دكتر دووم (DR. DOOM)

 

 27-  «فونیکس» برمیخیزد

«فونیکس» برمیخیزد

چاپ شده در شماره 101  كمیك X-Men  (اکتبر 1976)

«کریس کلرمونت» و «دیو کاکرام» نویسنده و طراحی بودند که باعث شدند کمیک های مردان ایکس به شهرتی که الان دارند دست یابند. آنها گروه ایکس من را کاملاً دگرگون کردند و اعضای جدید و جذابی مثل «ولورین»، «نایت کرالر»، «کلاسوس»، «استورم» و ... را به تیم اضافه کردند. اما آنها از اعضای قدیمی تر هم غافل نشدند و از همان ابتدا معلم بود که برنامه های خاصی برایشان دارند. یکی از آنان «جین گری» نام داشت، همان دختر مو قرمزی که توانایی های ذهنی نیرومندی داشت. آنها جین گری را در سقوط یک هواپیما کشتند اما او به زودی دوباره زنده شد و در حالیکه لباس جدیدی بر تن داشت و خودش را «فونیکس» (Phoenix) خطاب میکرد از دل دریا بیرون جهید! این لحظه بسیار مهم است چون زمینه ساز یکی از بهترین داستان های تاریخ کمیک یعنی "حماسه فونیکس سیاه" (Dark Phoenix Saga) شد که در ادامه همین مقاله مورد اشاره قرار خواهد گرفت.

مطالب مرتبط:

معرفی جین گری 

مهمترین اتفاق ها در کمیک های ایکس من: جین گری از مارول گرل به فونیکس سیاه تبدیل میشود

 

26-  «مت مورداک» کور میشود

مت مورداک کور میشود

چاپ شده در شماره 1  كمیك Daredevil  (آوریل 1964)

درست است که کاراکتر «بی باک» یا همان «دردویل» (Daredevil) در آغاز محبوبیت خاصی نداشت ولی همگان اذعان دارند که منشا یا origin یا بسیار مهم است و باعث میشود که بتواند یک کارکتر منحصر به فرد باشد. در واقع لحظه ای که «مت مورداک» جوان جان خود را به خاطر نجات یک پیرمرد به خطر میاندازد و در نتیجه بینایی خود را از دست میدهد، برای همیشه شخصیت او را شکل داد. این لحظه بارها و بارها مورد ارجاع قرار گرفته و حتی در سری «لاک پشت های نینجا» هم به آن ادای احترام شده است!

مطالب مرتبط:

معرفي «درديول»

10 كمیك برتر بی باك (DAREDEVIL)

 

25-  مرگ «گرین گابلین»

نورمن ازبورن - گرین گابلین

چاپ شده در شماره 122  كمیك Amazing Spider-Man  (جولای 1973)

پس از آنکه «گرین گابلین» در شماره 121 از "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" «گوئن استیسی» را کشت، خوانندگان بیصبرانه منتظر بودند تا ببینند مرد عنکبوتی در شماره بعد چه واکنشی از خود نشان خواهد داد  و چه انتقامی از نورمن ازبورن خواهد گرفت. حقیقتاً نبرد حماسی که در شماره 122 میان آنها در گرفت هیچ کس را ناامید نکرد. اسپایدرمن در تمام مدت با خود کلنجار میرود که آیا باید گابلین را بکشد یا نه؟ ولی او در نهایت به شعار اصلی خود یعنی "قدرت زیاد، مسئولیت به همراه دارد" وفادار میماند و از قصاص منصرف میشود. اما گرین گابلین از تعلل او استفاده میکند و گلایدر خودش را میفرستد تا از پشت سر به اسپایدرمن ضربه بزند اما او جا خالی میدهد و در نتیجه گلایدر به خود گابلین میخورد و او را از پای در می آورد .البته نورمن ازبورن 20 سال بعد و در جریان داستان "کلون ساگا" بازگشت ولی در هر حال این صحنه هنوز هم تصویر گر یکی از نمادین ترین مرگ های یک ابرخبیث کمیک بوکی است و بیجهت نیست که «سم ریمی» در فیلم "مرد عنکبوتی" (2002) آن را روی پرده سینما بازخلق کرد.

مطالب مرتبط:

"مرگ گوئن استیسی" ترجمه شد!

"سرگذشت كلون" – قسمت چهارم: اسپایدرمن حقیقی معرفی میشود!

لحظات ماندگار در كمیك‌های مرد عنکبوتی: مرگ گوئن استیسی

چرا «گرین گابلین» بزرگترین دشمن «مرد عنكبوتی» است؟

 

24-  «سو استورم» و «رید ریچاردز» ازدواج میکنند

عروسی چهار شگفت انگیز

چاپ شده در شماره 3  كمیك Fantastic Four Annual #3  (اکتبر 1965)

از همان ابتدا که "چهار شگفت انگیز" در سال 1961 خلق شد به آنها لقب "نخستین خانواده عالم کمیک" (First Family of Comics) داده شد که انصافا هم لقب برازنده ای بوده است. تا قبل از چهار شگفت انگیز به ندرت میشد کمیکی یافت که در آن میشد شاهد تعامل ملموس میان همه کاراکترها بود. این ویژگی های منحصر به فرد وقتی به اوج رسید که استن لی و جک کربی اولین ازدواج تاریخ ابرقهرمانان را با عروسی رید ریچاردز و سوزان استورم رقم زدند! این داستان را حتی میتوان نخستین event واقعی دنیای کمیک لقب داد زیرا از پارامترهای معمول فراتر میرود. در ضمن با وجود فراز و نشیب های فراوان هنوز ازدواج میان سو و رید پابرجاست که امروزه موردی بسیار نادر در عالم کمیک به شمار میرود!

مطالب مرتبط:

بهترین كمیك های چهار شگفت انگیز (FANTASTIC FOUR)

 5 دستاورد عظیم چهار شگفت انگیز برای دنیای کمیک بوک!

 

 

23-  مرگ «کاپیتان مارول»

مرگ کاپتن مارول

مرگ کاپیتان مارول

چاپ شده در كمیك The Death of Captain Marvel  (آوریل 1982)

اولین رمان  گرافیک (Graphic Novel) مارول در واقع یکی از بهترین ها نیز بود. در این داستان شاهد نوعی بیسابقه از رئالیسم و تراژدی بودیم زیرا «کاپیتان مارول» (ابرقهرمانی از نژاد بیگانه (Kree به شکل منحصر به فردی جان خود را از دست داد: او به جای اینکه در یک نبرد یا حادثه بمیرد به سرطان دچار شد. سپس گروهی از قهرمانان معروف مارول نزد او آمدند تا وداعی تلخ داشته باشند. در پایان هم دیدیم که دو تن از دشمنان قدیمی او یعنی «تانوس» و Death او را به آن دنیا اسکورت کردند. بدین ترتیب یکی از عاطفی ترین کمیک های تاریخ به پایان رسید.

مطالب مرتبط:

10 مرگ در عالم كمیك كه هنوز پا برجا هستند!

 

22-  مرگ «باکی»

باکی بارنز دستیار کاپیتان آمریکا

چاپ شده در شماره 4 كمیك Avengers (مارس 1964)

با وجود آنکه شاید برخی از بدبینان ادعا کنند که در سالهای اخیر و به دلیل زنده شدن  دستیار نوجوان «کاپیتان آمریکا» یعنی «باکی بارنز» از میزان تاثیرگذاری مرگ او کاسته شده اما در هر حال به مدت بیش از 40 سال مرگ وی یکی از مهم ترین و برگشت ناپذیر ترین مرگ های کمیک بوکی بود. در واقع، پس از آنکه کاپیتان آمریکا در شماره 4 از کمیک اونجرز احیا شد متوجه شدیم که او خودش را بابت مرگ دستیارش در حین جنگ جهانی دوم مقصر میداند. این احساس گناه در دهه های گذشته مدام سراغ کاپیتان آمریکا آمد. به عبارتی دیگر اینکه چطور شد کاپیتان آمریکا از حادثه هواپیمای در حال انفجار زنده ماند ولی بهترین دوستش کشته شد یکی از بیرحمانه ترین سئوالات تاریخ کمیک بوک بود که البته چند سال پیش و با بازگشت باکی در قالب «سرباز زمستان» به آن پاسخ داده شد.

مطالب مرتبط:

معرفی باکی بارنز (سرباز زمستان)

 

21-  «چهره سنگی» قلابی جان خودش را فدا میکند

چهره سنگی - بن گریم

چاپ شده در شماره 51 كمیك Fantastic Four  (ژوئن 1966)

خیلی ها این داستان را بهترین داستانی که استن لی تا به حال نوشته میدانند زیرا از نظر ساختار روایتی و شخصیت پردازی یک شاهکار است. از همان صفحه نخست که «چهره سنگی» (The Thing)  و قیافه درهم او را زیر باران میبینیم تا صفحه آخر  و پایان تکان دهنده این کمیک، شاهد داستانی مملو از لحظات احساسی هستیم. در این داستان «چهره سنگی» نیروهایش را از دست داده ولی نیروهایش به فردی میرسد که ماموریت دارد به ساختمان بکستر برود و چهار شگفت انگیز را نابود کند. با این حال او در نهایت پی میبرد که رید ریچاردز چه آدم خوب و شریفی است و به همین دلیل جان خود را برای نجات او فدا میکند. سپس و در حالیکه همه فکر میکنند «چهره سنگی» مرده است، او بازمیگردد و همگان میفهمند آن کسی که جان خودش را فدا کرد، همان کسی بود که ماموریت داشت نابودشان کند. در واقع این داستان بار دیگر گوشزد میکند که حتی آدمی خبیث هم میتواند دست به عملی قهرمانانه بزند.

مطلب مرتبط:

معرفي «چهره سنگی» (The Thing)

 

20-  مرگ «کاپیتان آمریکا»

مرگ کاپیتان امریکا - استیون راجرز

چاپ شده در شماره 25 از سری پنجم كمیك Captain America (آوریل 2007)

در یکی از شوکه کننده ترین و نمادین ترین داستان های 10 سال اخیر مارول یکی از بزرگترین قهرمانان خود یعنی کاپیتان امریکا را کشت. این کمیک که پس از وقایع داستان مهم «جنگ داخلی» (Civil War) چاپ شد پرفروش ترین کمیک سال شد و تا مدتها روزنامه ها، سایت ها و حتی شبکه های مختلف تلویزیونی به آن میپرداختند. پس از مدتی باکی بارنز جانشین کاپیتان آمریکا شد و البته «استیو راجرز» پس از مدت نسبتاً کوتاهی دوباره زنده شد (چون قرار بود فیلم سینمایی جدیدی از روی کاپیتان آمریکا ساخته شود) ولی به جرعت میتوان ادعا کرد که پس از مرگ «سوپرمن» در سال 1992 تا به حال هیچ  مرگ دیگری تا این حد در دنیای کمیک سر و صدا نکرده است. 

مطالب مرتبط:

جنجالی ترین داستان های كمیك بوكی در 20 سال گذشته!

 

19-  تبدیل شدن «جین گری» به «فونیکس سیاه»

جین گری - فونیکس

چاپ شده در شماره 134 از كمیك X-Men (ژوئن 1980)

همانطور که در لحظه ماندگار  شماره 27 گفته شد بخش عمده محبوبیت مردان ایکس به خاطر تغییراتی بود که کریس کلرمونت و دیو کاکرام در سالهای ابتدایی دهه 70 میلادی در کمیک های مردان ایکس به وجود آوردند. سپس طراحی بزرگ به نام «جان بیرن» جانشین کاکرام شد و به همراه کلرمونت شماری از بهترین داستان های تاریخ ایکس من را خلق کرد. به عقیده همه گل سر سبد این داستان ها «حماسه فونیکس سیاه» است که در آن جسم و روح جین گری توسط  یک نیروی پلید کیهانی به تسخیر درآمد و در نتیجه او به موجودی با قدرت های خدا مانند تبدیل شد که حتی یک سیاره با میلیون ها ساکن فضایی را در یک لحظه نابود کرد! لحظه ای که هم تیمی های جین گری متوجه میشوند او به شخصیتی خبیث تبدیل شده یکی از آن لحظات ماندگار است. این داستان آغازگر دوره ای نوین در عالم کمیک بود زیرا نشان داد که حتی یک ابرقهرمان میتواند به تسخیر نیرویی پلید دربیاید. البته تا قبل از این داستان برخی از ابرقهرمانان دیگر تحت کنترل ذهنی افراد خبیث قرار گرفته و تن به انجام کارهایی بر خلاف میل خود داده بودند ولی فونیکس سیاه دست به کارهایی زد که تا آن موقع بی سابقه بود.

مطالب مرتبط:

10 كمیك برتر افراد ایكس (X-MEN)

مهمترین اتفاق ها در کمیک های ایکس من: جین گری از مارول گرل به فونیکس سیاه تبدیل میشود

 

18-  «پیتر پارکر» هویت اسپایدرمنی خود را کنار میگذارد

پیتر پارکر

چاپ شده در شماره 50  از كمیك  Amazing Spider-Man (جولای 1967)

پیتر پارکر از همان ابتدا یعنی از اولین حضور خود در عالم کمیک در شماره 15 "فانتزی شگفت انگیز" همیشه یه قهرمان مردد و دارای تردید بوده. او سپس آنقدر تحت فشار قرار گرفت که  بلاخره در شماره 50 مرد عنکبوتی شگفت انگیز لباس اسپایدرمنی اش رو داخل سطل آشغال انداخت و تصمیم گرفت که دیگر اسپایدرمن نباشد. کاور این شماره (که در این مقاله به عنوان بهترین روی جلد تاریخ کمیک های مرد عنکبوتی انتخاب شده) توسط «جان رومیتا»ی افسانه ای خلق شد و به زیبایی هر چه تمام تر دلمشغولی های دائمی پیتر را نشان میدهد ولی پانلی که لباس اسپایدرمن را داخل سطل نشان میدهد هم از نظر قدرت و میزان تاثیرگذاری روی مخاطب دست کمی از آن ندارد (بیخود نیست که این پانل عینا در فیلم تحسین شده "مرد عنکبوتی 2" به کار رفت) در هر حال آن موقع داستان های مرد عنکبوتی داشتن از حال و هوای ابرقهرمانانه فاصله گرفته و بیشتر به رومانس های تین ایجری شباهت پیدا میکردند. یعنی پیتر باید بین «مری جین» و «گوئن استیسی» یکی را انتخاب میکرد (عجب انتخاب سختی!) اما زیبایی اصلی این لحظه آن است که به بهترین شکل ممکن نشان میدهد برخلاف بسیاری از ابر قهرمانان دیگر، پیتر پارکر هرگز دل خوشی از نیروهای فوق بشری‌اش نداشته و حتی گاهی آنها را به منزله نوعی نفرین تلقی کرده است زیرا نزدیکان او همواره در معرض خطر قرار دارند ولی او قویاً باور دارد که "قدرت زیاد مسئولیت زیادی به همراه‌ دارد". سؤالی که این داستان مطرح میکند  این است که آیا او حق ندارد هویت اسپایدرمن را رها کند و زندگی آرام و بی‌دغدغه‌ای داشته باشد؟ پس مسئولیت او در قبال خودش چه می‌شود؟

مطالب مرتبط:

30 كاور برتر مرد عنكبوتی – قسمت سوم

بزرگان تاریخ كمیك های اسپایدرمن: جان رومیتا

شماره 50 از كمیك "مرد عنكبوتی شگفت انگیز" ترجمه شد!

 

17-  «بی باک» از میان آتش بیرون می آید

بی باک - دردویل

چاپ شده در شماره 232  از كمیك  Daredevil  (جولای 1986)

صحنه ای که احتمالا نمادین ترین لحظه در بهترین داستان تاریخ کمیک های «بی باک» یعنی "تولد دوباره"  (Born Again) نوشته «فرنک میلر» است: دیوید مازوچلی (طراح بزرگ) بی باک را در حالی به تصویر میکشد که از میان آتش خارج شده تا با Nuke (ابر سربازی که خبیث شده) مبارزه کند. البته برای درک کامل قدرت این صحنه باید کل داستان "تولد دوباره" را خواند چون در آن زندگی «مت مورداک» (وکیل نابینایی که شب ها در هیبت «بی باک» به جنگ تبهکاران میرود) توسط دشمن اصلی اش یعنی «کینگ پین» کاملا داغان و از هم پاشیده میشود. تا اینکه مت پس از سالها مادرش را پیدا میکند ، راهبه ای که آنقدر از پسرش پرستاری میکند تا دوباره روی پای خودش بایستد.  در واقع این لحظه که بی باک از دل آتش بیرون می آید استعاره ای از احیای عرفانی این قهرمان است و سمبل تازه شدن و پیروزی برای مت مورداک.

مطالب مرتبط:

10 كمیك برتر با حضور كینگ پین (THE KINGPIN)

 

16-  «ولورین» توسط روبات «سنتینل» کشته میشود

مرگ ولورین - لوگان- مردان ایکس

چاپ شده در شماره 142  از كمیك  X-Men  (فوریه 1981)

روی جلد داستان مشهور  Days of Future Past که میتوان آن را "روزهای آینده و گذشته" (یا "روزهای آینده سپری شده") ترجمه کرد، نوشته شده بود: در این قسمت همه میمیرند! ولی هنوز هم خیلی ها باورشان نمیشد که محبوب ترین میوتانت تاریخ یعنی «ولورین» به طرز وحشیانه و بیرحمانه ای توسط روبات های موسوم به «سنتینل» کشته شود. در این داستان ولورین و هم تیمی هایش در آینده ای وحشتناک باید از جان خود در برابر این روبات های قاتل محافظت میکردند. البته در پایان داستان و به لطف رفتن یکی از اعضای مردان ایکس به گدشته و اصلاح یک عمل اشتباه،  ولورین دوباره زنده شد ولی در هر حال مرگ ولورین و جانفشانی او برای حفظ جان میوتانت های دیگر در بیش از 30 گذشته همچنان یکی از ماندگار ترین لحظات مارول باقی مانده است.

مطالب مرتبط:

معرفی ولورین

15 کاور برتر ولورین

10 كميك بوك برتر ولورین (WOLVERINE) + لينك دانلود

 

 مهدی ترابی مهربانی

مهدی ترابی مهربانی 

All rights reserved © Spidey.ir 2014

 (هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

مطالب مرتبط:

75 لحظه ماندگار در كمیك های مارول – قسمت اول

75 لحظه ماندگار در كمیك های مارول – قسمت دوم

75 لحظه ماندگار در كمیك های مارول – قسمت سوم

75 لحظه ماندگار در كمیك های مارول – قسمت چهارم

75 لحظه ماندگار در كمیك های مارول – قسمت پنجم

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه‌ها   

superfrank
+3 #1 superfrank 1393-07-21 21:28
ممنون آقای ترابی
بی صبرانه منتظر قسمت پنجم هستم
نقل قول کردن
mirabilis
+5 #2 mirabilis 1393-07-21 21:56
واقعا جای خالی این قسمت حس میشد با توجه به اینکه این قسمت چندی پیش توی سایت کمیک بوک قرار گرفته بود ، با تشکر از آقای ترابی بابت زمانی که برای ترجمه ی همچین مقاله ی خوبی صرف میکنند .
توی مقاله اشاره ای به ازدواج پا بر جای سو و رید ریچاردز شد ، میشه گفت از جمله دلایلی که این پیوند تا الان دست نخورده مونده ، یکی درون مایه و هدف اصلی خلق چهار شگفت انگیز بوده ، یعنی یک خانواده ی کمیک بوکی ( همانطور که برای پیتر ، این درون مایه ، قدرت زیاد ، مسئولیت پذیری زیاد به همراه داره ) و تغییرش کار عبث و نادرستی بوده و دیگری ، حساس نبودن مارول ، برای تغییر این روند بوده ، یعنی اگه مارول حس میکرد کمیک های چهار شگفت انگیز ، فروش بالایی داره و مخاطبین ، نیاز به دیدن یه تغییر بزرگ دارند ، حتما یه دستی به این پیوند میکشید ، مثل اتفاقی که برای پیتر رخ داد . امیدواریم این ازدواج ، همچنان در هر زمان ، پار بر جا بماند که نمادی از خانواده و پایبندی به آن در دنیای کمیک میباشد .
نقل قول کردن
mokhtar
+6 #3 mokhtar 1393-07-21 22:01
مرسی
it was perfect as usual
;-)

نکاتی که به نظرم میرسه:

- چه جالب من نمیدونستم x-men first class از اولین حضور مگنیتو تو کمیک الهام گرفته

- چه جالب، من نمیدونستم دکتر دووم اولش شیر داشته! :lol:

- انصافا حال میکنم سو و رید هنوز با هم مزدوج هستند!

- هنوزم بعد از این همه سال برام جالبه که کاپیتان مارول بر اثر سرطان مرد. مرگش اونقدر تاثیرگذار که مارول تا حالا زنده اش نکرده (خدا رو شکر!)

- من یکی از معدود ادم هایی هستم احتمالا که از بازگشت باکی در نقش سرباز زمستان استقبال کردم. خداییش بعد از سالها تنش خاصی به کمیک های کاپیتان امریکا داد

- احتمالا من تنها کسی هستم که اون لحظه شماره 21 رو اصلا دوست ندارم! به نظرم اصلا بهترین داستانی که استن لی نوشته نیست. دلیلش هم اینه که شخصیت خبیثی که فقط یه شماره باهاش آشنا شدم رو نمیتونم باهاش ارتباط کافی برقرار کنم تا اخر داستان برای مرگش اشک بریزم

- داستان دارک فونیکس به نظرم من یکی از پیچیده ترین، استادانه ترین و برترین داستان های کیمک بوکی هستش. باید کامل و از چند شماره قبل اونو بخونید تا به عظمت شاهکار کلرمانت پی ببرید. تو اخر فیلم "مردان ایکس 2" سینگر اشاره ای به امدن فونیکس سیاه داشت ولی حبف که این «برت رانتر» احمق با اون "مردان ایکس 3" کلا گند زد به این داستان

- من که میگم داستان های فرانک میلر برای دردیول خوبه ولی اونقدر ها هم که میگن شاهکار نیستن ...

- کاش صحنه نابود شدن ولورین به دست سانتینل ها تو فیلم x-men days of future past بود ولی چون لوگان باید برمیگشت به اینده نمیشد کشتتش!
نقل قول کردن
mirabilis
+5 #4 mirabilis 1393-07-21 22:36
به نقل از mokhtar:
- چه جالب، من نمیدونستم دکتر دووم اولش شیر داشته!

ما آدم ضد حالی نیستیم ولی طرف ببر داشته ، نه شیر ! عظمت ببر بیشتره ! :lol: کاملا فیت دوومه .
نقل قول کردن
New Goblin
+4 #5 New Goblin 1393-07-21 22:42
عمو یه سوال من الان بخوام هم در جریان داستان فیلمای x-men قرار بگیرم هم فیلم Days of the future past رو متوجه بشم باید کدوم فیلمارو ببینم از ایکس-من؟؟؟؟

من x-men-x2 رو دیدم!دیگه کدومارو ببینم؟؟؟
نقل قول کردن
Bad joke
+4 #6 Bad joke 1393-07-21 22:47
چرا کمیک خوون شدم به خاطر اینها واقعا هر چی من دوست دارم تو این مجموعه هست
نقل قول کردن
Bad joke
+4 #7 Bad joke 1393-07-21 22:53
یه نکته درباره قسمت28 بگم تو انیمیشن سریالی دهه 90 این قسمت بود دووم اونها را به یونان 2500 سال پیش برد و اونها مجبور شدن با سپاه ایران بجنگند باد بانهای اون کشتی ها هم فتو کپی پرچم ایران بود تازه دووم ببر هم نداشت :lol:
دووم با گذشتن سالهاتغییر اساسی کرده و واقعا دیگه نه اون دیکتاتور مخوفه و خیلی از ابعاد شخصیتیش توجیه پذیر شده کلا این دووم الان اون دووم نیست خیلی شخصیت والاتری شده کلا من از دووم از رید ریچاردز هم بیشتر خوشم میاد ولی نه به اندازه اون برادر خواهر استورم
نقل قول کردن
mokhtar
+4 #8 mokhtar 1393-07-21 22:57
#5:

به ترتیب شروع کن: مردان ایکس، مردان ایکس 2 و مردان ایکس 3
بعدش x-men first class و نهایتا x-men days of future past
فیلم های ولورین هم ربط چندانی به موضوع نداره
نقل قول کردن
mokhtar
+5 #9 mokhtar 1393-07-21 22:58
به نقل از mirabilis:
به نقل از mokhtar:
- چه جالب، من نمیدونستم دکتر دووم اولش شیر داشته!

ما آدم ضد حالی نیستیم ولی طرف ببر داشته ، نه شیر ! عظمت ببر بیشتره ! :lol: کاملا فیت دوومه .



راست میگی ببره! احتمالا شیره رفته سماق بمکه!
نقل قول کردن
mokhtar
+5 #10 mokhtar 1393-07-21 23:00
#7:

یادمه اون قسمتو

خیلی بد بود. میگفت ایرانی های دوران هخامنشی مخالف دموکراسی بودن
!!!
کلا سیزن یک اون سریال آشغال بود ولی یکهو تو سیزن دوم از این رو به اون شد

حتی سبک انیمیشن و کارکتر دیزاین ها هم عوض شد حالا چه برسه به کیفیت داستان ها!
نقل قول کردن
mokhtar
+4 #11 mokhtar 1393-07-21 23:04
راستی حسن تو اون اولین انیمیشن 4 شگفت انگیز رو دیدی؟
من خیلی باهاش خاطره دارم. خیلی وقت پیش ها تو شبکه cartoon network دیدمشون. خیلی میچسبید. به کیمک ها هم خیلی وفادار بود
کلا این سریال های هانا باربارا فوق العاده خاطره انگیرن
نقل قول کردن
Bad joke
+4 #12 Bad joke 1393-07-21 23:04
داستان دارک فونیکس واقعا عمق جالبی داره واقعا عالیه
من بچه دهاتی یه رفیق داشتم باباش همسایه بابامینا بوده وبعد تا حد مشاور وزیر رفت اون یه سری ایکس من داشت ادعا نمی کنم میفهمیدم ولی من با یه کمیک دیدم وفهمیدم کمیک چیه بعده ا فهمیدم اون شماره 3 دارک فونیکس بود و بعد از اینکه کمیک معروف شد و تو ایران هم پیدا میشد یه سی دی گرفتم توش 15تا چهار شگفت انگیز داشت و بقیش ایکس من با فرمت pdfباور نمیکنید کامپیوترم که اصلا هم کم و کسر نداشت زورکی اونا را بالا میورد ولی علاقه ای ابدی ایجاد کرد
نقل قول کردن
Bad joke
+3 #13 Bad joke 1393-07-21 23:06
اون دهه 70 را میگی که thingمثل کابوی ها حرف میزنه
نقل قول کردن
mokhtar
+2 #14 mokhtar 1393-07-21 23:08
به نقل از Bad joke:
اون دهه 70 را میگی که thingمثل کابوی ها حرف میزنه


اره فکر کنم خودشه
البته یکی دیگه هم بود که بعدا اومد و به جای هیومن تورچ اون روباته تو گروه بود!
نقل قول کردن
mokhtar
+3 #15 mokhtar 1393-07-21 23:10
البته الان چک کردم
سال 1967 ساخته شده!
نقل قول کردن
Bad joke
+4 #16 Bad joke 1393-07-21 23:13
اره خودشه باور میکنی چند بار اراده کردم تا دانلود کنم ببینمش ولی اینکار را نکردم :oops:
ولی چند قسمتشا دیدم خیلی سر راست و جالب بودن تازه فکر کنم ردگوست و ماله من هم توش هستن(دو تا از ضد قهرمان هایی که من فوق العاده ازشون خوشم میاد)ولی همیشه بهشون بها ندادن
حالا که تو تعریفشا کردی میفرستمش تو لیست دانلود
نقل قول کردن
mokhtar
+3 #17 mokhtar 1393-07-21 23:15
اینم از تیتراژ این سریال:

www.mediafire.com/.../

:cry:
نقل قول کردن
Bad joke
+3 #18 Bad joke 1393-07-21 23:18
برای سری فونیکس هم بچه ها انیمیشن ایکس من دهه 90 را ببینن سری فونیکس تو فصل سوم هستش و وفاداری بالایی به کمیک داره کلا کسی که ایکس باز نباشه با دیدن این انیمیشن حداقل تا سال 95 به تمام تحولات دنیای ایکس من وارد میشه
نقل قول کردن
Bad joke
+3 #19 Bad joke 1393-07-21 23:20
#17
لایک داری شدید
نقل قول کردن
Bad joke
+3 #20 Bad joke 1393-07-21 23:59
یه مورد که یادم رفت بگم واز پا نود پاشدم اومدم بگم
از استاد به خاطر ترجمش تشکر میکنم(ترجمه که چه عرض کنم مثل تیوینگ میمونه گاهی تیونینگ اونقدر تاثیر میزاره شرکت مزکور آرم ماشین را بر میداره ولی حالا من میگم
از استاد به خاطر ترجمهAMG شون تشکر میکنیم وخدایی من نسخه اصل را نخوندم به امید تالیف استاد ولی منتظرم ببینم اولش چی میتونه باشه مرگ کاپیتان بیسته اولیش چی میشه
نقل قول کردن
only marvel and dc
+2 #21 only marvel and dc 1393-07-22 14:42
فوق العاده بود
نقل قول کردن
sobhani
+2 #22 sobhani 1393-07-22 15:38
خیلی ممنونم به خاطر وقتی که برای ترجمه و همین طور ویرایش هایی که می کنید تا ما بهتر موضوع را متوجه بشیم. :-)
نقل قول کردن
Soheil spidey
+4 #23 Soheil spidey 1393-07-22 16:26
ممنون آقای ترابی واقعا با مقاله های شما حال میکنم. :-)
بی صبرانه منتظر قسمت بعدی ام.
راستی میشه یه اسپویل بگم
.
.
.
.
.
.
بهترین لحظه یعنی شماره 1 تو این داستانه:
.
.
.
(؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟) :lol:
البته حدس میزنم کدوم باشه ولی کاملا مطمئن نیستم.
نقل قول کردن
SLH Hero
+2 #24 SLH Hero 1393-07-22 20:23
لحطه های توی این مقاله واقعاً بهترین ها بودن... دیگه نمی دونم چه لحظه ای از اینا بهتره...

ولی واقعاً عاشق اون داستان Born Again هستم! لامصب وسطای داستان آدم تا استخوناش حس مت مورداک رو حس می کنه. نابودی و دوباره روی پا ایستادن دیردویل توی این داستان بی نظیر بود.

حالا یک سؤال:
به نظرتون ماندگار ترین لحظه جهان مارول تو این مقاله قراره کدوم باشه؟
نقل قول کردن
alonespectre
+1 #25 alonespectre 1393-07-25 04:04
عااااااالی بود آقا عااالی :lol:
خدا قوت با قدرت ادامه بدین 8)
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید