با سريالي آشنا شويد كه سايت Comicbook.com آن را عنوان يكي از برترين هاي سال 2014 انتخاب كرد ...
شناسنامه :
سازنده : کمپانی نیکلدئون (Nickeldeon)
سال تولید : 2012 - 2014
کارگردان : جواکیوم دوس سانتوس ، کی هیون ریو
نویسنده : برایان کونیتزکو ، مایکل دانته دی مارتینو
ژانر : اکشن ، مارجراجویی ، کمدی ، درام ، فانتزی
خب ، حتما شما لااقل نام مجموعه رو شنیدید ، آواتار. البته منظورم آواتاری که جیمز كامرون فیلمش رو ساخته نیست. درواقع مجموعه انیمشنی موفق و پرطرفدار که توسط کمپانی موفق نیکلدئون که بیشتر شهرت خود را مدیون این مجموعه و باب اسفنجی محبوب کودکان است ساخته شده. سری اول این مجموعه با عنوان آخرین بادافزار (The Last Airbender) از سال 2005 تا سال 2008 ساخته و عرضه شد و به علت شهرت آن به صورت دوبله فارسی از شبکه پرشین تون نیز پخش شد.
اعتراف میکنم حق با آقای شیرزاده بود ، وقتی دیدن این سریال رو تموم کردم ، بعد مدتی خیلی دلتنگش شدم و دوست داشتم ادامه ـش ساخته بشه. درسته بعضی نقدها درباره این سریال جدید هم زیاد مثبت نیست ( البته بعضی هاش ) اما من افسانه کورا رو هم دوست داشتم ( البته اعتراف میکنم که وقتی تبلغاتش رو تو اینترنت میدیدم سریع میبستمش) شایدم بیشتر از آخرین بادافزار. اصلا از دیدنش سیر نمیشدم به طوری که تو 1 روز کل فصل 2 رو یه جا تموم کردم.
حالا از حاشیه بگذریم ، میخوام شما رو با دنیای افسانه ی کورا تو این مقاله آشنا کنم :
خلاصه ای از سریال :
داستان 40 سال از وقایع آخرین بادافزار میگذرد ، کورا به عنوان آواتار جدید انتخاب میشود و همراه با " تنزین " پسر آنگ برای یادگیری بادافزاری به " شهر جمهوری " میرود و با ماجراها ، دوستان و دشمنان جدیدی روبرو میشود و ...
داستان:
برخلاف سری اول مجموعه ی آواتار تو این سری در هر فصل با دشمن جدیدی آشنا میشیم. شاید شما بگین که تو سری اول هم همینطور بود ؛ یعنی تو سری اول آنگ در فصل اول بیشتر با زوکو سر و کله میزد اما در فصل 2 با بیشتر خواهرش آزولا و در فصل 3 پس از بیشتر آشنا شدن با پادشاه آتش ، با اون بیشتر به جنگ پرداختن. اما در سری جدید کورا در هر فصل با دشمنی مختلف ، از قبیله ، قشر و کشور مختلف و همچنین قدرت های متفاوت روبرو میشد و داستان هر فصل زیاد به هم دیگه مرتبط نبود.
راستش رو بخواین من از هوش نویسندگان این مجموعه خیلی خوشم اومد.به سه دلیل :
1- آموزش های عناصر به آواتار
از اونجایی که در سری قبل آنگ در بادافزاری استاد بود ، ما فقط شاهد آموزش 3 عنصر دیگه بودیم ، و نویسندگان این مجموعه با هوشمندی تمام ترجیح دادند به آموزش این 3 عنصر رو در سری جدید به طور خلاصه و در 1 قسمت بهش بپردازند و بیشتر روی مهارت های بادافزاری آواتار کار کردند
2- آموزش ارتباط با ارواح
آنگ در ارتباط با ارواح هم قوی بود و نیروی روحانی قوی ای داشت.
نویسندگان در این مجموعه کورا رو فردی ضعیف در ارتباط روحانی قرار دادند تا تماشاچی شاهد آموزش نحوه ارتباط برقرار کردن آواتار با ارواح باشند.
3- دشمنانی متفاوت
خب شما جای نویسندگان بودین به جز این میکردین ، دیگه آدم چقدر با آتش افزارا بجنگه 100 سال بس نیست ؟
در این مجموعه ما با 4 دشمن متفاوت ، هر کدام با عنصر و قابلیت ویژه ی متفاوت طرف هستیم که در ادامه مقاله به معرفی آنها خواهیم پرداخت.
شمام با نظر من موافقین ؟
همچنین من تو این سری تفاوت نسل رو کاملا حس کردم ؛ انگار که شما بخواین بچه های دهه 50 و 70 رو از نظر امکانات و اخلاق و ... مقایسه کنین.
تو دو فصل اول هم یه مثلث عشقی جالب بین ماکو ، کورا و آسامی بود که بنظرم داستان رو جذاب تر میکرد. تو فصل اول بین ماکو و آسامی بیشتر پررنگ تر بود و تو فصل دوم بین کورا و ماکو.
نظر کلی من : من حس میکنم داستان همسطح با سری قبلیه و همه چیز داره ؛ عشق ، امید ، اکشن ، کمدی و .. خلاصه هرچیزی داره.
آواتار جدید :
خب از رو اسم سریال هم پیداست ؛ آواتار جدید ما "کورا" نام دارد. دختری که از بچگی قادر بود 3 عنصر خاک ، آب و آتش رو کنترل کنه و پس از بزرگ شدن اونها رو به طور حرفه ای آموزش دید و به درجه استادی رسید. اما اون هم مثل آنگ تو یادگرفتن یکی از عنصر ها مشکل داشت ، "باد". در ابتدای سریال فردی بسیار بسیار شوخ طبع ، پرخاش جو ، عجول و عصبانی بود ؛ اما در پایان سریال ما با کورایی کاملا متفاوت مواجه میشیم ، که به بلوغ شخصیتی رسیده ، صبوره و احساسات مردم رو به خوبی درک میکنه.
نظر من : اولا باهاش ارتباط برقرار کردن سخت بود اما رفته رفته خیلی به دلم نشست ؛ ولی من آنگ رو بیشتر دوست داشتم. شاید به این دلیل که سنش به من نزدیک بود راحت تر باهاش ارتباط برقرار میکردم.
دوستان اصلی آواتار:
1- تنزین: پسر آواتار آنگ و کاتارا. اون با "پما" ازدواج کرده و 4 تا بچه به نام های "جینورا" ، "ایکی" ، "میلو" و "روهان" که تازه به دنیا اومده داره.
تنزین دو تا خواهر برادر هم به نام های "کایا" و "بومی" داره که خواهرش آب افزار و برادرش بعد از تقارب متوازن تبدیل به بادافزار میشه.
2- ماکو و بولین : دو برادر که از بچگی پس از مرگ پدر و مادرشون ، در کوچه های شهر جمهوری بزرگ شدن. هر دو هم عاشق پرو بندینگ بودند.مسابقه ای که در آن دو تیم سه نفره که 1 آب افزار ، خاک افزار و آتش افزار با هم دیگه به مبارزه میپزدارند و کورا با عضویت در تیمشون باهاشون آشنا شد.
این دو برادر در نهایت تونستن مادربزرگ و خانواده بزرگشون رو پیدا کنن.
3- آسامی : دختر رئیس بزرگترین صنایع شهر جمهوری. او با یک تصادف ساده با ماکو ، باهاش آشنا شد و اولین زوج عشقی این سریال شکل گرفت.
پدرش آقای هیروشی ، رئیس "صنایع آینده" به اتهام کمک به یکی از دشمنان کورا مادام العمر زندانی شد و در آخر نیز جان خود را برای نجات شهر فدا کرد.
4- واریک : راستش واریک شخصیت متزلزلی هست ؛ گاهی دوسته گاهی دشمن. اما بالاخره در انتها به کورا میپیونده و به او در شکست دادن دشمناش کمک میکنه.
او یه دستیار به نام "ژولی" داره که خیلی بهش وفاداره و هیچ وقت از خودش جدا نمیکنه.
5- تانراک: پدر کورا که همیشه پشتیبانش بوده و همیشه در کارهاش کمکش میکرده ؛ با این که کورا چند بار به حرفش گوش نداد و کم بود که دنیا به هم بریزه ، اما تانراک هیچوقت امیدش رو نسبت به دخترش از دست نداد.
6- سو و لی بیفانگ : دو خواهر ناتنی که مادرشون "تاف" بود و پدرشون متفاوت.
لی رئیس پلیس شهر جمهوری و سو شهردار شهر "زائو فو" که شهری از فلز بوده و امن ترین شهر دنیاست.
این دو به مدت 20 سال از هم کینه داشتند که به واسطه کورا و دختر سو " اوپال " حل شد.
سو علاوه بر اوپال 4 پسر دیگه هم داشت.
شخصیت های قدیمی در سری جدید:
راستش از تیم قبلی آواتار ما فقط سه تا شون رو زنده ملاقات کردیم و با مابقی یا در فلش بک یا در دنیای ارواح ملاقات کردیم:
1- آنگ : اصلی ترین شخصیت سری قبل زیاد در این مجموعه حاضر نبود. فقط در فصل اول در صحنه ای فلش بک و در فصل دو در دنیای ارواح ملاقاتش کردیم و یه بار هم برای کمک به کورا در مقابلش ظاهر شد. اما تو تیتراژ همیشه حاضر بود.
2- ساکا : با شوخ طبع ترین شخصیت سری قبل هم فقط یکبار در صحنه ای فلش بک ملاقات کردیم که مقام قضاوت رو برگزیده بود.
3- کاتارا : معشوقه آنگ ، که در نهایت با ازواج کرد و صاحب 3 تا بچه شد که باهاشون آشنا شدیم. کاتارا در آموزش به آواتار بسیار موثر بود و همیشه پشتیبانش بود.
در جریان فصل 4 که آواتار بسیار آسیب دیده بود ، در بازسازی و آماده سازی اون بسیار کمک کرد.
4- تاف : دختر پر زور سری قبل که همیشه بد دهن و بداخلاق بود. زیاد تغییر نکرده بود فقط پیر شده بود. لااقل من که ندیدم متفاوت رفتار کنه. چرا یه فرقی داشت. مثل همه ی پیرزنا بهوونه گیرم بود.
اون هم مثل کاتارا نقش موثری در بازسازی آواتار داشت.
5- زوکو : شاهزاده طرد شده از کشورش ؛ که در سری قبل در ابتدا از بزرگترین دشمنان آنگ بود اما در انتها تصمیم گرفت که به اون کمک کنه و دنیا رو متحد کنه . اونا با هم دیگه شهر جمهوری رو ساختند.
او در این سری بازنشسته شده بود و بیشتر نظارت میکرد. در فصل 3 با مشاوره خوبش به کورا در کمک به شکست دشمنش کمک شایانی کرد.
6- ژنرال آیرو : ما با او در دنیای ارواح ملاقات میکنیم. جایی که معتقده بهش تعلق داره و چون دیگه کاری در دنیای انسان ها نداشت ، به دنیای ارواح نقل مکان کرد.
اون هم مثل برادر زاده ش ، مشاوره خوبی برای کورا بود.
دشمنان اصلی آواتار:
1- آمون : کورا در فصل 1 با او مواجه میشه. او معتقد بود که باید قدرت عنصر افزارا گرفته بشه تا توازن به دنیا برگرده.
پس از مدتی طرفداران زیادی پیدا کرد. در ابتدا توانایی گرفتن عناصر رو داشت اما پس از مدتی معلوم شد که یک آب افزار و خون افزار حرفه ای است و از طریق خون افزاری قادر به گرفتن قدرت عناصر هست.
2- اونالاک : برادر تانراک و عموی کورا. یک آب افزار قدرتمند با قدرت روحانی بالا.
اون کورا رو هنگام تقارب متوازن برای بازکردن دروازه های دنیای ارواح گول زد و تبدیل شد به آواتار تاریک و خسارات زیادی رو برای شهر جمهوری متحمل شد.
3- ظهیر: سردسته ی یک دسته خلافکار خلافکار که برای نیلوفر قرمز کار میکنه.
اون معتقده که دنیا بدون آواتار و حاکمان و رهبران به توازن واقعی میرسه ؛ برای همین سمی فلزی به بدن کورا تزریق کرد و باعث صدمات زیادی به او شد به طوری که سه سال هنوز رنج سم رو میکشید.
4- کوویرا : فرمانده ارتش خاک زمین که قبل اون دستیار سو بود.
یک دیکتاتور به تمام معنا و و رهبری قوی با لقب " متحد کننده ی بزرگ" که از 3 سال غیبت کورا استفاده کرده و 90 درصد سرزمین زیر نظرش رو تصرف کرد.
عنصر های جدید:
ما در سری شاهد دو عنصر جدید هستیم:
1- فلزافزاری: درسته که تاف در سری قبل تونست فلز افزاری کنه ؛ اما در این سری گسترشش داده و به طور عمومی آموزش و ازش استفاده میشه
همچنین از تاف به عنوان فلز افزار اولین برتر نامیده میشه اینم مجسمه یادبودشه:
2- مذاب افزاری: اینم مثل فلز افزاری ریشه از خاک افزاری دارد. ابتدا یکی از همدستان ظهیر ازش استفاده میکرد. اما بولین از روی استعدادی که داشت تونست یاد بگیره.احتمالا اگه سری بعدی باشه بولین این عنصر رو مثل تاف گسترش بده.
خب من شما رو با دنیای " افسانه ی کورا " آشنا کردم.واضحه که مثل هر فیلم و سریالی نقات قوت و ضعف خودش رو داره ولی سریال خیلی خوبی هست. پیشنهاد میکنم حتما ببینید. امیدوارم از مقاله بنده لذت برده باشین.
نويسنده: سهيل قادري
(Soheil Spidey)
All rights reserved © Spidey.ir 2015
(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)
این مطلب را به اشتراک بگذارید :
دیدگاه‌ها
راستش قبلاً کنجکاو شدم و چند قسمتی از فصل های جدید رو دیدم. اینا هم مالی نیستن و بدرد نمی خورن....
من قبلاً نظرم رو درباره 2 فصل اوّل این Sequel مزخرف آخرین بادافزار دادم:
spidey.ir/.../...
ولی وقت نکردم به اندازه کافی دلیل خوب برای اینکه این سریال ضعیف تره بیارم. اینم دلیلام:
1) استفاده بیش از حد از تکنیک ضعف قهرمان: این چیزیه که من تو داستان های اسلات هم زیاد می بینم و تعجّب می کنم کسی بهش اهمّیّتی نمیده. این تکنیک بعضی اوقات خوب جواب میده؛ وقتی که نویسنده بدونه چطور انجامش بده. مثلاً توی اوّلین حضور مورلان واقعاً حس می کردید پیتر داره با تمام قدرت می جنگه ولی هنوز خُرد و خمیر میشه. ولی توی داستان های اسلات حس نمی کنید که مردان عنکبوتی تلاش می کنن چون فقط له شدنشون رو می بیننید و مبارزه نمی کنن.
توی این سریال هم کورا 99 درصد اوقات شکست می خوره و فقط آخر فصل به سختی پیروز میشه و تازه به همراه یک شکست! (مثل 3 سال زمین گیری بعد از فصل سه) سریال آخرین باد افزار از همین تکنیک استفاده می کرد (تقریباً 85 درصد اوقات نقشه شکست می خورد و حتّی تا آخرین قسمت نه پادشاه آتش شکست خورد و نه آزولا. ولی عوض یک شکست همراه هر پیروزی، یک پیروی همراه هر شکست می داد و عوض زدن تو ذوق بیننده اون رو امیدوار می کرد.
وقتی این تکنیک بی دلیل و اشتباه استفاده میشه نشون میده که داستان ضعیفه و شروران ضعیفن و اینکار رو می کنن تا داستان جذّابیت پیدا کنه - البتّه برای کسایی که همین جوری فیلم رو می بینن مثل IGN.
2) به هم ریختگی: چون هر کدوم از فصل ها مستقل بودن و میخواستن توی هر فصل هم چیز های خیلی زیادی رو نشون بدن سریال خیلی بهم ریخته شد و اصلاً فرصتی به Sub Plot نمی داد که گله بعدی منه...
3) نبود Sub Plot های غیر مرتبط با پیش رفتن داستان اصلی: این یکی دیگه خیلی مشکل بزرگیه؛ مرد حسابی اگه میخوای فقط یه داستان رو بگی چرا یه سریال ساختی؟ سریال باید هر قسمتش به تنهایی جذّاب باشه و قسمتی از یک داستان خیلی طولانی نباشه. در حالی که به جای Sub Plot، نویسنده ها اومدن کلّی چرت و پرت درباره داستان اصلی تو صورت خواننده پرت کردن. مثلاً من چندین بار دیدم که مبارزه های بی دلیل زیادی به وجود اومده و اصلاً ارزشی نداشته.
4) دشمنان تکراری: آره می دونم، شاید بگین که از آواتار اصلی دشمنان بیشتر و متنوّع تری داشت ولی اصلاً این طور نیست؛ تو کلّ هر فصل فقط یک دشمن با همکاراش وجود داشتن در حالی که تو سریال آخرین باد افزار ما با دشمنان متنوّعی رو به رو بودیم؛ دزدان دریایی، جت (که بعداً خوب شد)، ژنرال های مختلف کشور آتش که هر کدوم جداگانه کار می کردن و شخصیت خاصّ خودشون رو داشتن، راهبان آتش، کاراکتر های اصلی داستان، پیرزن خون افزار، ماسه افزار ها، زن شکارچی با اون حیوونش که بو می کشید، اراذل و اوباش کشور خاک، وزیر خاک و ده ها دشمن دیگه وقت ندارم نام ببرمشون.
تازه اینا همه جداگانه کار می کردن در حالی که همون دشمنان اندک افسانه کورا همه زیر دست یک نفر کار می کردن. حتّی همین ها هم شبیه همن: قدرت زیادی دارن و حمله بهشون خیلی ریسک میخوان، برای خودشون ارتش دارن و فکر می کنن با کارشون جهان به تعادل می رسه.
5) ضعف بصری: دیگه احتمالاً با این یکی همتون منو
6) سبک استفراغ بر انگیز فیلم های نوجوان ها: خدایی وقتی چنین عشق ها، کاراکتر ها و کلاً داستان ها رو می بینید عُق نمی زنید؟
به هر حال اینا دلیلام بود و تا جایی که تونستم کاملشون کردم. اگر کسییک چیزی به نفع این سری بر علیهم بگه که تو این کامنت توضیح دادم، این کامنت رو می کوبونم تو صورتش.
این کامنت رو به این دلیل اینقدر طولانی نوشتم چون دیگه خسته شدم از بس یک سری آدم احمق به هیچ کدوم از دلایلی که گفتی توجّه نمی کنن و وقتتو الکلی تلف می کنن.
ببخشید آخه چند وقت پیش درگیر یک بحثی تو یک سایت دیگه شدم که توش بعد از سه بار توضیح دادن یک نکته بازم بی شعورا همون رو تکرار کردن منم دیگه ولشون کردم گذاشتم برن بمیرن. من مثل اونا بیکار نبودم گفتم بذار همون بیشعور بمونن.
البتّه کاربران Spidey.ir شعورشون بالاس می دونم می فهمن ولی فقط برای محکم کاری این کار رو کردم.
فکر کنم رکورد بلند ترین کامنت تاریخ Spidey.ir رو زدم!
هر چند که من از این انیمه رو حتی یه قسمتشو ندیدم
این سری که واقعاً مزخرف بود وی به نظرم اگر وقت کردین آخرین باد افزار رو ببینید خیلی از منتقدان اینترنت میگن بهترین سریال جهان و یک Master Piece به تمام معناست.
به نظرم خیلی معمولی بود
آقا صالح از شما هم تشکر میکنم بابت نقد خوبتون هر چند منو بیشتر از این سریال زده کرد
نمدونم چرا هیچ وقت از این سریال خوشم نیومده تا حالا هم ندیدمش ولی الان که فهمیدم ادامه آواتار قبلی هستش کنجکاو شدم ببینمش.دوست دارم خودم ببینم چیه.
جالبه که اون آواتار مرد بوده ولی اسمش کوار بوده
البته من شنیدم که این جوری گفت
تو قسمت 19 فصل آخر
اون؟! اون رو دارید با سریالش مقایسه می کنید؟! چی؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!
یعنی واقعاً اون فیلم مزخرف بود. از اوّل یکی نبود بهش بگه نمیشه یک سریال رو تو یک فیلم جا داد.
ام..... من زیاد به اسم ها دقّت نمی کنم....
من عاشق اخرین باد افزارم!!ولی این سریال رو نتونستم ببینم و نخواستم!!چون هم دوستام ازش بد گفتم و هم خودم به نظرم خوب نمیومد!!
این تاف دست به صورت نزده ها!!اصلا عوض نشده!!عاشق تافم!!یعنی اون قسمت نمایش نامه ای که درمورد اواتاره رو میبینم همیشه میترکم!!چون تافش هیکلیه!!مرد هیکلیه!!در مقابل زن لاغر(نه اونقدرام!!)!!!
عالی بود سهیل!!واقعا که رو دست نداری!!کل قسمتا فصل 2 تو یه روز؟؟؟!!!
My Spider-Avatar-W hatever Sense is tingeling
If I Spelled it Correct
راستش منم اول مثل شما فکر میکردم ، ولی وقتی شروعش کردم ازش خیلی خوشم اومد پیشنهاد میکنم ببینید ؛ ولی آخرین باد افزار رو از دست ندین.
#10
آقا صالح یکم زیاد از این سریال بد نمیگی ؟
انصافا فصل یکش که خیلی خوب بود.
#14
راست میگی اون آخرین صحنه باعث شد عکس های زیادی بابتش درست کنن و کورا و آسامی رو
تنها اعضا متن مخفی را مشاهده خواهند کرد
کاش لااقل اون صحنه ی آخر رو یجور دیگه نشون میدادن
#18
فک کنم رکورد زدم نه ؟
جوون مرگ شد بدبخت
وقتی خالکوبیهاش میدرخشیدن خیلی خوب بود
خوراک‌خوان (آراس‌اس) دیدگاه‌های این محتوا