10-کمیک-برتر-لوکی-داستان-loki-comic-بوک-استریپ

از نقشه های پیچیده برای تصرف میدگارد گرفته تا شوخی های خرکی که با برادر ناتنی خودش (ثور) میکنه، لوکی لیستی تقریباً بی پایان داره از داستان های دیوانه وار و سرگرم کننده!

مقدمه: در ام سی یو ، لوکی به لطف ماجراجویی های شیطنت آمیز خودش و آرک ضد قهرمان او که از تجلی شرارت به قهرمانی عالی تبدیلش کرد تا در چندین نوبت دوشادوش برادرش بجنگد به همراه نقش آفرینی درخشان آقای «تام هیدلستون» به کاراکتر محبوب هواداران بدل گشته است. البته لوکی یک شخصیت بسیار پیچیده است که شخصیت پردازی منحصر به فردی دارد و نسخه کمیک بوکی او حتی پیچیده تر است! اولین حضور او در دنیای کمیک که ما باهاش آشنا هستیم برمیگرده به دهه 60 قرن بیستم میلادی و بنابراین او دهه ها فرصت داشته در داستان های بی نظیری نقش داشته باشه که در این مقاله به 10 تای برتر آنها اشاره میکنیم.

10- شماره های 364 تا 366 از کمیک The Mighty Thor

شماره های 364 تا 366 از کمیک The Mighty Thor

در دنیای اصلی کمیک های مارول، ثور یکبار به یک قورباغه تبدیل شده (البته برای مدتی خیلی کوتاه)! در این داستان بی نظیر که توسط نویسنده/طراح برتر تاریخ کمیک بوک های ثور یعنی «والت سایمنسون» خلق شد، لوکی تونست با انجام یک طلسم این کار را انجام بده. این قضیه بار دیگر نشان میدهد كه والت سایمنسون چه نویسنده و طراح بزرگی است چون فقط او میتواند ایده مضحك تبدیل شدن «ثور» به یك قورباغه را به یكی از ماندگارترین لحظات تاریخ مارول تبدیل كند. روی كاغذ این ایده خیلی كارتونی و احمقانه به نظر میرسد اما سایمنسون با آن لحظه ای خلق كرد كه بار عاطفی زیادی داشت به خصوص آنجایی كه این قورباغه سعی میكند چكش نیرومند ثور را بلند كند و در نهایت هم با سختی فراوان این كار را میكند و تبدیل میشود به «ثور قورباغه» (Frog Thor)!!!

9- شماره 1 از کمیک Avengers

همانطور که در این مقاله گفته شد، «لوکی» دشمن شماره 1 «ثور» در دنیای کمیک است. او برادر ناتنی ثور به حساب میاد و از همان اول در كمیك های ثور حضور داشته و به شیطنت مشغول بوده! لوکی نقطه عكس برادر ناتنی اش ثور است و اگر ثور را مظهر شرافت ، دلیری و زور بازو باشد آنوقت لوكی را هم باید مظهر دروغ، خباثت و دسیسه چینی دانست. اما شاید براتون جالب باشه که در واقع گروه انتقام جویان اولین بار به خاطر دسیسه های لوکی بود که به وجود آمد! یعنی در شماره نخست از سری کمیک بوکی Avengers که در ماه سپتامبر 1963 منتشر شد، لوکی سعی کرد نقشه ای بکشه که در آن ثور با هالک بجنگه و به دست او کشته بشه. ولی همین موضوع نظر دیگر ابرقهرمانان مارول را به خودش جلب کرد و باعث شد در نهایت گروه اونجرز شکل بگیره (در دنیای سینمایی مارول هم این لوکی بود که باعث تشکیل گروه اونجرز شد، منتهی به شیوه دیگر. یعنی با آوردن ارتش بیگانه های چیتاری به زمین). پس یادتون باشه که لوکی اولین ابرشروری است که گروه انتقام جویان باهاش جنگید! از اون به بعد هم بارها برای گروه اونجرز دردسر درست کرده و به قدر کافی هم قدرت داره که موی دماغشون بشه!

8- کمیک "لوکی: مامور آزگارد" (Loki: Agent of Asgard)

کمیک "لوکی: مامور آزگارد" (Loki: Agent of Asgard)

این پیچش نبوغ آمیز در شخصیت لوکی را به لطف نویسنده ای به نام Al Ewing شاهد بودیم که در آن نسخه ای جوان تر از لوکی سعی کرد کارهای خوبی با قدرت هایش انجام دهد. او با All-Mother معامله میکند تا به نوعی مامور آزگارد تبدیل شود تا در ازای هر کار خوبی که میکند یکی از گناهان گذشته اش پاک شود. در نتیجه داستان هایی فوق العاده فان و مفرح را شاهد بودیم که لوکی به گذشته اش سر میزند تا اشتباهاتش را جبران کند. تم داستان اساطیر را با مایه های جاسوسی و اکشن ترکیب میکرد که به نظر الهام بخش سری تلویزیونی لوکی در دیزنی پلاس هم بوده و احتمالا همین نسخه از لوکی را خواهیم دید که با "سازمان نظارت بر تناقضات زمانی" (TVA) معامله میکنه تا یه جور مامور براشون بشه.

7- سری کمیک بوکی "به لوکی رای بدهید"

سری کمیک بوکی "به لوکی رای بدهید"

یکی از باحال ترین ایستراگ های تریلر لوکی ، اشاره به پرزیدنت لوکی بود به عنوانی یکی از چندین نسخه لوکی که شاید در سریال از این شخصیت ببینیم. و این ایستراگ مستقیما از سری "به لوکی رای بدهید" (Vote Loki) گرفته شده ، نوشته «کریستوفر هستینگز». در این داستان او سعی کرد به رئیس جمهور آمریکا تبدیل بشه و شاهد داستان و پیچش غیرمنتظره دیگری بودیم. درسته این سری طولانی نبود ولی جای خودش را در قلب هواداران باز کرده، به ویژه به خاطر طراحی های «لانگدون فاس».

6- "ثور و لوکی: برادران هم خون"

"ثور و لوکی: برادران هم خون"

خب .. میشه گفت که هدف اصلی لوکی رسیدن به تاج و تخت آزگارد باشه. ولی چی میشه اگه او به این هدف خودش برسه؟ آیا مثل فیلم "ثور: رگناروک" میشینه پای تماشای نمایشنامه های خودش؟! «راب رودی» به همراه طراح برجسته، «ایساد ریبیک» پاسخ این سئوال را به شکلی کاملا تنش آلود و عاطفی در کمیک بوک "برادران هم خون" (Blood Brothers) دادند، کمیک بوکی که مستقیما وارد ذهن لوکی میشه و نشان میده او در بر عهده گرفتن کنترل یک قلمرو کامل با چه سختی هایی باید روبرو بشه. و البته «هلا» هم هست که حضورش همیشه جالبه.

5- "سفر به دل رمز و راز: خودِ ترس"

"سفر به دل رمز و راز: خودِ ترس"

مارول با کمیک Journey Into Mystery: Fear Itself، داستانی حماسی به هواداران داد که در آن کل آزگارد مورد تهدید بزرگ "خدای ترس" قرار گرفت. در واقع این تهدید آنقدر بزرگ و مهیب بود که فقط لوکی میتوانست کمک کنه جلویش را بگیرند. ولی مشکل اینجا بود که لوکیِ سابق موجود نبود و باید میرفتند سراغ کید لوکی که نسخه نجوش و بدعنق لوکی کلاسیک بود! اینم داستان از نظر عظمت بسیار بزرگ بود و با سکانس های اکشن خودش هواداران را راضی کرد و توقعات را برآورده نمود. یکی از چیزهایی که باعث ماندگاری داستان شد این بود که کید لوکی بسیار شخصیت جذاب و پیچیده ای داشت و نه ثور و نه خوانندگان نمیدانستند که آیا میشه بهش اعتماد کرد یا نه. ولی در هر حال او تنها امیدشان بود ...

4- شماره های 1 تا 15 از سری دوم کمیک های Young Avengers

شماره های 1 تا 15 از سری دوم کمیک های Young Avengers

کید لوکی از سال 2013 و همزمان با انتشار سری جدید کمیک های Young Avengers به آن اضافه شد و همه عاشقش شدن! به طوری که خیلی ها این نسخه از لوکی را به نسخه اریجینال و کلاسیک او ترجیح میدهند. «کیرون گیلن» واقعا با این سری گل کاشت و هواداران را مجذوب شخصیت پردازی لوکی کرد. آنها درست مثل اعضای گروه "یانگ اونجرز" مدام از خود سئوال میکردند که آیا میشه به این لوکی اعتماد کرد یا نه؟ ما کلی درام نوجوانانه داشتیم و با ظهور مجدد گذشته پرتلاطم او و قرار گرفتن آن در پیشانی ماجراجویی های آنها ، کلی تعلیق و هیجان خلق شد که خواندنش برای خوانندگان بسیار لذت بخش بود و باعث شد محبوبیت لوکی بیش از پیش بشه.

3- شماره های 340 تا 353 از کمیک The Mighty Thor

شماره های 340 تا 353 از کمیک ثور

این داستان به "حماسه سورتور" (The Surtur Saga) شهرت دارد و نقطه اوج تمام ماجراهایی است که والت سایمنسون برای ثور خلق کرد. ایشان به طور آهسته و برای دو سال یواش یواش داستانک های مختلفی را پیش برد و به اوج خودش رساند. سایمنسون ذره ذره تصاویری از دیوی آتشین به نام «سورتور» را به ما نشان داد و اعلام کرد که تهدیدی در راه است که قبلا نظیرش را ندیده ایم (در این مقاله راجع به سورتور گفته شده). وقتی هم که سورتور بالاخره رونمایی شد سرنوشت زمین و ازگارد به مخاطره افتاد. مخصوصا شماره 353 بسیار ماندگار است چون تصاویری نمادین از ثور، لوکی و اودین در کنار یکدیگر به ما نشان میدهد. و سرانجام و لحظه ای ماندگار شكل گرفت كه در آن ثور و اودین با دشمن قدیمی خود یعنی لوكی متحد میشوند تا باسورتور بجنگند. جمله ای كه از دهان آنها در این لحظه خارج میشود خیلی جالب است و كاملاً شخصیت های متضاد آنها را نشان میدهد. اودین فریاد میزند: " به خاطر آزگارد"، ثور میگوید: "به خاطر میدگارد (كره زمین)" و همان طور كه انتظار میرود لوكی میگوید: "به خاطر خودم"!. چنین داستانی با این عظمت حتما باید به طور رضایت بخشی مورد رضایت قرار بگیره (البته قرار بود که در کارتون شگفت انگیز The Avengers: Earth's Mightiest Heroes این اتفاق بیفته ولی با کنسل شدن تاسف بار فصل سوم از دیدنش محروم شدیم).

2- جنگ "اونجرز با مدافعین"

همه میدونند که اونجرز گروه ابرقهرمانی اصلی مارول است. برخی از قدرتمندترین شخصیت های مارول در این گروه حاضر بوده اند. اونجرز بارها و بارها کره زمین را از تهدیدات بزرگ و کوچک یا دسیسه های گروه های تروریستی و ابرشروران نجات داده است. اونجرز به خاطر ساختار نظام مند، نظم و تجربه شناخته میشود. بنابراین گروه مدافعین درست نقطه عکس آن است! این تیم نه ثبات داشته و نه نظم خاص یا حتی مقر خاصی! به خاطر همین بهش لقب non-team داده شده. پس جای تعجبی نداره که در اوایل دهه 70 میلادی کراس اور مشهوری به نام Avengers/Defenders War منتشر شد . البته همه چیز زیر سر لوکی و دورمامو بود و اونا بودن که اعضای این دو تیم را به جان هم انداختند. ولی تصورش رو بکنید: کاپیتان آمریکا vs نیمور، ثور vs هالک، ویژن و اسکارلت ویچ vs موج سوار نقره ای! عجب نبردهایی! اخر داستان همه با هم شدند ولی این داستان نشان دهنده ذات متفاوت این تیم ها بود.

1- "محاکمه لوکی"

"محاکمه لوکی"

این سری کمیک بوکی از دید و منظر لوکی روایت میشد و آقای «روبرتو اگوئر-ساکاسا» آن را نوشت که یکی از نویسندگان برتر دنیای کمیک است که شاید هیچ وقت به حق خودش دست پیدا نکرده است. سری "محاکمه های لوکی" او را سن پایین نشان داد که خیلی هم نزد اکثر آزگاردی ها محبوب بود زیرا اونقدر شوخ طبع بود که همه را به خنده می انداخت. اما اوضاع پس از ارتکاب او به قتل برای نخستین بار کاملا دگرگون شد و اینجا بود که انزجار اکثر آزگاردی ها از لوکی شروع شد و متعاقب آن سقوط او به ورطه خباثت و تاریکی نیز آغاز گشت. داستانی بسیار تاثیرگذار که از نقطه نظر لوکی روایت میشود و ما را بیش از پیش از کودکی او و انگیزه هایش برای خباثت آگاه میسازد.

مهدی ترابی مهربانی