15 صحنه غم انگیز، احساسی و ناراحت کننده در فیلم های کمیک بوکی

15 صحنه غم انگیز، احساسی و ناراحت کننده در فیلم های کمیک بوکی

محاله این صحنه ها را دیده باشید و تحت تاثیر قرار نگرفته باشید.

مقدمه: علیرغم اینکه شاید خیلی ها باشند که به فیلم های کمیک بوکی به عنوان آثاری بچه گانه و اغراق آمیز که پر هستند از شخصیت های رنگارنگ که لباس های مسخره بر تن دارند، نگاه میکنند اما هواداران حقیقی میدونند که اونا خیلی خیلی بیشتر از این حرفا هستند. این قهرمانان و حتی بسیاری از دشمنان آنها از نظر عاطفی و احساسی اونقدر پستی و بلندی و سختی داشته اند و اونقدر پیچیدگی دارند که آدم باهاشون همراه میشه و با درد و غصه هاشون زندگی میکنه.  درسته که صحنه های اکشن ممکنه تماشاچی ها رو هیجان زده کنه ولی چیزی که تو ذهن و دلشون میمونه و باعث میشه به عمق شخصیت ها لینک بشوند، صحنه های احساسیه. به طور مثال فیلم های نظیر "محافظین کهکشان 2"، "لوگان"، "شوالیه تاریکی" و به خصوص سری فیلم های "مرد عنکبوتی" به خاطر صحنه های اکشن خودشون به خاطر آورده نمیشوند (البته صحنه اکشن شگفت انگیز هم کم ندارند) بلکه به خاطر اون لحظات احساسی و ماندگاری که برامون خلق کردند. در واقع خیلی از منتقدین در نقدهای خود برای "محافظین کهکشان 2" بیشتر از لحظات عاطفی نوشتند تا جلوه های ویژه و دکورهای عظیم. پیام این فیلم درباره ارزش های خانواده ، چیزی بود که تماشاچیان وقتی از سالن سینما بیرون می آمدند بیشتر از هر چیز دیگری راجع بهش حرف میزدند. کلا مدتیه مرسوم شده که قهرمانان کمیک با کلی سختی و مشقت مواجه شوند و در خیلی موارد دیگه خبری از اون پایان های خوش قدیمی نیست. در بسیاری از موارد این مقاله هم شاهد حضور مرگ هستیم یا قلب های شکسته ولی چیزی که بین همه شون مشترکه فقدان و از دست دادنه. و این چیزیه که از یک شخصیت یک قهرمان میسازه چون هر چقدر هم که از دست بدن بازهم به سعی و تلاش برای انجام کاری که درسته ادامه میدن.

 

15- آخرین ملاقات «استیو» با «پگی» (کاپیتان آمریکا: سرباز زمستانی)

آخرین ملاقات «استیو» با «پگی» (کاپیتان آمریکا: سرباز زمستانی)

راستش من دوست داشتم اون صحنه خداحافظی تلخ «استیو راجرز» با «پگی کارتر» در فیلم "کاپیتان آمریکا: نخستین انتقام جو" و ایثاری که استیو میکنه و هواپیما را در قطب فرود میاره را هم تو این مقاله بیارم چون انصافا هر وقت اون رو تماشا میکنم چشمانم نمناک میشه. اون بغضی که «هایلی اتول» (بازیگر نقش پگی) هنگام صحبت با استیو میکنه و همزمان چشمانش اشک آلود میشه خون به دل آدم میکنه.

هایلی اتول

و البته اون قضیه رقص مشترک که قرار بود با هم انجام بدن. ولی به نظرم صحنه آخرین ملاقات استیو با پگی که در فیلم "سرباز زمستانی" انجام میشه از اونهم تلخ تره. راجرز بعد از 70 سال با پگی در خانه سالمندان ملاقات میکنه در حالی که پگی حافظه خوبی نداره. اما سعی میکنه به پگی دلداری بده و کنارش بشینه و بهش بگه که هنوز هم بهش یه رقص بدهکاره ....

  

14- «دکتر منهتن» «رورشاک» را میکشد (واچمن)

«دکتر منهتن» «رورشاک» را میکشد (واچمن)

فیلم "واچمن" ساخته «زک اسنایدر» شاید اقتباس بی عیب و نقصی از کمیک ماندگار «آلن مور» نباشد ولی یک لحظه فوق العاده دارد که Perfect هستش. در کل کاراکتر «رورشاک» ستاره اصلی این فیلم بود. او پس از اینکه از نقشه «ازیماندیاس» با خبر میشه  ،  حاضر نیست فریبکاری ها و دسیسه ها  را قبول کنه و تسلیم نمیشه ، حتی در مقابل «دکتر منهتن» نیرومند. رورشاک خودش هم میدونه که تنها گزینه ای که داره، مرگه. با عصبانیت هم از این گزینه استقبال میکنه. و این پایان تراژیکی است بر تنها کاراکتر فیلم که همه چیز برایش مطلقه؛ تنها شخصیتی که براش هدف وسیله را توجیه نمیکند. به همین خاطره که مرگش در این دنیای خاکستری بسیار تاثیرگذار از آب درآمده.

 

13- لاک پشت های نینجا متوجه میشوند که «اسپلینتر» دزدیده شده (لاک پشت های نینجا 1)

 لاک پشت های نینجا متوجه میشوند که «اسپلینتر» دزدیده شده (لاک پشت های نینجا 1)

درسته که اولین فیلم «لاک پشت های نینجا» که سال 1990 ساخته شد از روی کارتون معروف این شخصیت ها ساخته شده بود ولی لحن و حال و هوای نسبتا دارک و خفنی داشت . البته لحظات fun و خنده دار هم کم نداشت ولی این فیلم تم های بزرگسالانه زیاد داشت. در اوایل فیلم «اسپلینتر» به لاک پشت ها اخطار میکنه که او همیشه نیست که مراقبشون باشه. تو این صحنه «دوناتلو» با خودش فکر میکنه که اگه استادشون بمیره چی میشه. تا اینکه وقتی لاک پشت ها با «آپریل» بیرون هستند، نینجاهای Foot حمله غافلگیرانه ای به مخفیگاه آنها انجام میدهند. وقتی لاک پشت ها برمیگردند میبینند که همه چی بهم ریخته و اثری از اسپلینتر نیست. اینجاست که «رافائل» آنچنان فریادی دردآلودی سر میده که آدم جیگرش کباب میشه. بعدش برمیگردن پیش آپریل. او وقتی میاد جلوی در، لاک پشت ها را میبینیم که برخلاف روحیه شادشون خیلی ناراحت و ساکت شده اند و  فقط یک کلمه میگن: اسپلینتر ...

 

12- مرگ «کوئیک سیلور» (انتقام جویان: عصر الترون)

 مرگ «کوئیک سیلور» (انتقام جویان: عصر الترون)

ما تا به حال دو تا «کوئیک سیلور» در عالم مارول داشته ایم، یکی در فیلم های ایکس من و دیگری در دنیای سینمایی مارول (MCU). درسته که شاید کوئیک سیلور مردان ایکس باحال تر بوده باشه ولی یقینا لحظه ماندگار کوئیک سیلور MCU بهتره. ضمن اینکه وفاداری او به ریشه های دنیای کمیک هم بیشتره. ما در فیلم "انتقام جویان 2: عصر الترون" دیدیم که کوئیک سیلور درست مثل دنیای کمیک رگ و ریشه اروپای شرقی داره و البته خواهرش (اسکارلت ویچ) هم تو فیلم بود و کمک میکرد بیشتر به دنیای کمیک وفادار باشه. اما قطعا برجسته ترین لحظه کوئیک سیلور MCU ، مرگ شوکه کننده اش در وسط نبرد بود. باید «جاس ویدون» کارگردان این فیلم را تحسین کرد که چنین تصمیمی گرفت و چنین پایان ماندگاری را برای این شخصیت رقم زد. کوئیک سیلور تقریبا کل فیلم رو با «هاکای» کل کل کرده بود ولی جون خودش رو داد تا او و یک بچه رو نجات بده. و البته جایی که جگر تماشاچی را خون کرد اون وقتی بود که اون جمله معروفش رو قبل مرگ به هاکای گفت:

"غافلگیرت کردم" (You didn’t see that coming).

و چیزی که این صحنه را غم انگیز تر میکنه دیدن شیون های خواهرشه که انگار با برادرش تله پاتی داشته و همزمان از مرگش با خبر شده....

 

11- «لوکی» خودش رو رها میکنه (ثور)

«لوکی» خودش رو رها میکنه (ثور)

در فیلم "ثور" محصول سال 2011، «لوکی» با بازی شگفت انگیز «تام هیدلستون» دسیسه میکنه تا برادرش ثور (کریس همزورث) نتونه به تاج و تخت برسه و فریبش میده تا به غول های یخی (Frost Giants) حمله کنه. در نتیجه ثور به زمین تبعید میشه. بعدش لوکی میفهمه که پسر واقعی «اودین» نیست بلکه از نژاد غول های یخی بوده و وقتی نوزاد بوده توسط اودین نجات داده شده. در هر حال در انتهای فیلم ثور به آزگارد برمیگرده و در نبرد پایانی دو برادر با هم روی پل رنگین کمان مبارزه میکنند که در نهایت منجر میشه این پل نصف بشه. در حالی که ثور و لوکی دارند به پایین سقوط میکنند ناگهان اودین از خواب بیدار میشه و دست آنها را میگیره. لوکی در این لحظه هم سعی میکنه نزد پدرش مقبولیت کسب کنه ولی اودین از این کار سر باز میزنه. یعنی بعد از اینهمه چیزی که لوکی به دست آورده چیزی که واقعا دنبالشه اینه که پدرش دوستش داشته باشه. ولی وقتی چنین چیزی به دست نمیاره، دستش رو ول میکنه و در ورطه ناپدید میشه ...

   

10- مرگ «هری آزبورن» (مرد عنکبوتی 3)

مرگ «هری آزبورن» (مرد عنکبوتی 3)

"مرد عنكبوتی 3" ضعیف ترین فیلمی است كه تا به حال از روی اسپایدرمن ساخته شده ( دلایلش را قبلاً اینجا توضیح داده ام) ولی این دلیل نمیشود كه صحنه های ماندگار نداشته باشد. مرگ هری ازبورن (دوست صمیمی پیتر) یكی از آنهاست. در واقع ، مرگ او نه تنها بسیار سوزناك است (به خصوص به لطف موسیقی معركه اقای «كریستوفر یانگ») بلكه به بهترین شكل به كمیك های  مرد عنكبوتی هم وفادار است (به عبارتی دیگر، هری در نتیجه عملی فداکارانه جان خود را از دست میدهد) . بدون شک پایانی كه برای هری ازبورن در سه گانه ریمی در نظر گرفته شد، با وجود اینكه قابل پیش بینی بودن ، اما منطقی ترین و بهترین پایان ممكن برای این شخصیت مهم است. ضمن اینكه ، «جیمز فرانكو» كه انتقادات زیادی هم از نقش آفرینی او در دو قسمت قبلی شده بود ، كاملاً  در قسمت سوم جبران مافات میکند و یكی از معدود ستارگان درخشان فیلم است.

 

9- کشته شدن «جین گری» به دست «ولورین» (ایکس من: آخرین ایستادگی)

مرگ «جین گری» (ایکس من: آخرین ایستادگی)

در قسمت دوم سری فیلم های مردان ایکس به کارگردانی «برایان سینگر» ، «جین گری» با بازی «فمکه جنسن» به ظاهر مرد تا جان هم تیمی های خودش رو نجات بده. ولی در قسمت سوم متوجه شدیم که این جانفشانی او باعث شده تا شخصیت خبیث و نیرومند «فونیکس» در وجودش بیدار بشه. او سپس به گروه خبیث «مگنتو» ملحق شد تا اینکه در انتها و برای لحظاتی دوباره به شخصیت واقعی خودش برگشت و به «ولورین (هیو جکمن) التماس کرد تا نجاتش بده. تصمیم ولورین برای کشتن زنی که دوستش دارد آنقدر برایش سخت بود که یاد و خاطره اش حتی در فیلم های بعدی ولورین او را عذاب داد. ولی او چاره دیگری نداشت و اگر این کار را نمیکرد شاید جین باعث نابودی کل عالم میشد. در این میان بازی شگفت انگیز هیو جکمن و نعره های سوزناکی که میکشید بر تلخی این صحنه افزود....

 

8- کارت های خونین «مامور کولسون» (انتقام جویان)

 کارت های خونین «مامور کولسون» (انتقام جویان)

در فیلم «انتقام جویان" معلوم شد که «مامور کولسون» یکی از بزرگترین طرفداران «کاپیتان آمریکا» بوده است. بارها هم اشاره شد که دوست داره استیو راجرز کارت های ابرقهرمانی اش را براش امضا کنه. اولش همه چیز شبیه به یک جوک به نظر میاد ولی وقتی کولسون توسط «لوکی» کشته میشه ، «نیک فیوری» از این قضیه استفاده میکنه تا الهام بخش اعضای گروه باشه تا با هم همکاری کنند. او کارت های خونین کولسون رو به  تونی و استیو نشون میده و بهشون میگه که هرگز قسمت نشد امضا شدن اونا رو ببینه. البته بعدا معلوم میشه فیوری از خون جعلی روی کارت ها استفاده کرده ولی این چیزی از قدرت این صحنه احساسی کم نمیکنه. آری ... کولسون قبل از اینکه بتونه شاهد تیم شدن قهرمان های محبوب خودش باشه میمیره ولی مرگش باعث میشه گروه انتقام جویان شکل بگیره....

 

7- مرگ «استیو ترور» (زن شگفت انگیز)

مرگ «استیو ترور» (زن شگفت انگیز)

بدون شک کاراکتر «استیو ترور» در فیلم "زن شگفت انگیز" با بازی «کریس پاین» یک نقطه عطف بود. او با نقش آفرینی عالی و جذاب خود یک همراه و یار عالی برای واندرومن بود و در تمام صحنه های مشترک، «گل گدوت» و بازی ضعیف اش را تحت الشعاع خود قرار داد. او با انسانیت و شخصیت خاکی خودش یک راهنمای عالی برای خدایی بود که از سرزمینی غریب بیرون آمده و قرار بود با بدبینی خاص خودش دنیای انسان ها مواجه شود. ایثاری که استیو در پایان فیلم انجام میده از دو جهت بسیار مهم بود. یکی اینکه بار دیگر به تم اصلی فیلم یعنی مضرات و تلفات جنگ اشاره کرد و دوم اینکه باعث شد «دایانا» به انسان ها اعتماد کنه. و همین انگیزه ای شد برای اینکه در مقابل «آرس» مقاومت کنه. و البته وقتی جملات آخری که بین استیو و دایانا رد و بدل میشه رو میشنویم خیلی ناراحت کننده است ...

مرگ استیو ترور 

  

6- مرگ عمو «بن» و پدر و مادر «بروس وین» (مرد عنکبوتی ، بتمن آغاز میکند)

مرگ عمو «بن» و پدر و مادر «بروس وین» (مرد عنکبوتی ، بتمن آغاز میکند)

مرگ عمو بن، توماس وین و مارتا وین از مهم ترین رخدادهای تاریخ کمیک بوک هستند. مرگ آنها باعث شد تا «پیتر پارکر» و «بروس وین» به بزرگترین قهرمانان دنیای کمیک تبدیل بشوند. درسته که بارها و بارها شاهد مرگ آنها در فیلم ها و انیمیشن های مختلف بوده ایم ولی قطعا مرگ عمو بن در فیلم "مرد عنکبوتی" (ساخته «سم ریمی) و مرگ خانواده وین در "بتمن آغاز میکند" از بقیه احساسی تر بوده اند. در واقع دلیل ماندگاری آنها این بود که این شخصیت ها قبلش حضور موثر و هدفمندی در فیلم داشتند. به طور مثال عمو بن قبل از مرگش اون جمله و درس معروف رو به پیتر یاد داد و صحبت های توماس وین با پسرش درباره نترسیدن و خدماتی که باید به اجتماع انجام بده باعث شد تا نه تنها زندگی ابرقهرمانان دوست داشتنی ما شکل بگیره بلکه مرگشون هم تاثیرگذار تر بشه.

و یک نکته مهم درباره مرگ عمو بن هم باید بگم ... در كمیكی كه مرد عنكبوتی نخستین بار در آن خلق شد (یعنی شماره 15 "فانتزی شگفت انگیز") پیتر پاركر در صحنه مرگ عمو بن حضور ندارد  و فقط خبر مرگ عمویش را میشنود. اما سازندگان فیلم های مرد عنكبوتی  در اقدامی نبوغ آسا كاری كرده اند كه پیتر هنگام مرگ «بن»، كنارش باشد. این باعث شده تا بر میزان  تاثیرگذاری مرگ او افزوده شود. جالب اینكه هم در فیلم "مرد عنكبوتی" و هم در "مرد عنكبوتی شگفت انگیز" پیتر پس از مشاجره با عمویش و در حالیكه دلش نخواسته به حرفهای او درباره مسئولیت پذیر بودن گوش دهد، با مرگ عمویش روبرو میشود. این هم نكته ای است كه احساس گناه را در او تشدید كرده و باعث میشود تا خودش را بیش از پیش در مرگ عمویش مقصر بداند.


5- نامه «ریچل» به بتمن (شوالیه تاریکی)

 نامه «ریچل» به بتمن (شوالیه تاریکی)

در فیلم تحسین شده "شوالیه تاریکی" ساخته «کریستوفر نولان» ، «بروس وین» به نظر میرسه تصمیم گرفته که هر وقت دیگه نیازی به بتمن نباشه ، خودش رو بازنشسته بکنه. انگار که انگیزه او برای این کار اینه که میخواد با «ریچل داز» دوست قدیمی اش که «مگی جیلنهال» نقشش رو بازی میکنه، ازدواج کنه. ولی بروس خبر نداره که ریچل «هاروی دنت» رو انتخاب کرده و میخواد باهاش ازدواج کنه. قبل از اینکه ریچل توسط افراد «جوکر» ربوده و در اون انفجار کشته بشه، نامه ای به «آلفرد» میده و در آن همه چیز رو توضیح میده. آلفرد بعد از مرگش نامه رو میخونه و متوجه میشه که ریچل فهمیده بوده که هیچ وقت اون روز نمیرسه که دیگه به بتمن نیاز نباشه و بنابراین تصمیم گرفته بوده با هاروی ازدواج کنه. ولی آلفرد وقتی میبینه بروس چقدر به خاطر مرگ ریچل داغون شده تصمیم میگیره نامه ریچل رو بهش نده (در حالی که قبلش گذاشته بودش داخل ظرف صبحانه بروس تا بخونتش). آلفرد این کار رو میکنه تا بیش از این قهرمان داغدار ما رو ناراحت نشه ...

 

4- مرگ «یاندو» (نگهبانان کهکشان 2)

 مرگ «یاندو» (نگهبانان کهکشان 2)

«پیتر کوئیل» با بازی «کریس پرات» وقتی در بچه گی از زمین ربوده میشه ، توسط «یاندو» (مایکل روکر) و گروه "یغماگران" او بزرگ میشه. تا اینکه کوئیل  در فیلم "محافظین کهکشان 2" متوجه میشه که پدرش «ایگو» از نسل «سلستیال» ها بوده. او اولش خوشحال میشه تا اینکه میفهمه ایگو چقدر خبیثه و البته مادرش رو هم کشته. وقتی یاندو و «راکت» میان تا او را نجات بدهند ، کوئیل میفهمه که در تمام این مدت پدر نازنینی داشته ولی حواسش نبوده. درسته که یاندو ازش یک یغماگر ساخت ولی از دست ایگو ازش محافظت کرد و مهارت های لازم رو هم بهش یاد داد. ولی متاسفانه کوئیل دیر متوجه این حقیقت شد و یاندو جون خودش رو داد تا او نجات پیدا کنه. صحنه ایثار یاندو با اون موسیقی حماسی و شگفت انگیز و اون "نه" گفتن های دردآور پیتر کوئیل واقعا تاثیرگذاره. مخصوصا اینکه پیتر با اضطراب داره لباس یاندو رو میگرده تا براش اون وسیله تنفس در فضا رو پیدا کنه.   من که هر وقت نگاهش میکنم گریه ام میگیره. و البته بعدش هم اون سخنرانی فوق العاده پیتر کوئیل بالای سر جنازه یاندو و مراسمی که یغماگران دیگر براش میگیرن ... «جیمز گان» (کارگردان سری فیلم های "نگهبانان کهکشان") واقعا استاد منقلب کردن تماشاچیه.

  

3- مرگ لوئیس لین (سوپرمن)

مرگ لوئیز لین (سوپرمن)

«سوپرمن» همیشه عشقش یعنی «لوئیس لین» رو نجات میده. لوئیس در هر مخمصه ای که گیر کنه ولی او همیشه درست به موقع پیداش میشه و نجاتش میده. به خاطر همینه که پایان فیلم سوپرمن (1978) اینقدر شوکه کننده بود: لوئیس در زمین لرزه گیر میکنه و ماشینش میفته داخل ترک عظیم روی زمین و میمیره. سوپرمن اومد که نجاتش بده ولی دیگه دیر شده بود. بعد از این صحنه ما شاهد صحنه ای بودیم که میتونست یکی از مضحک ترین لحظات تاریخ فیلم های کمیک بوکی باشه (صحنه ای که سوپرمن به سرعت دور کره زمین میچرخه تا برعکس بگرده و زمان به عقب بره) ولی مضحک نشد چون صحنه مرگ لوئیس و خشم و عصبانیت سوپرمن بسیار عاطفی و قدرتمندانه از آب درآمده. اون صحنه ای که سوپرمن با خشم و اشک و مشت گره کرده پرواز میکنه تا ابد در ذهن تماشاچی باقی میونه چون به ما یادآوری میکنه که کسی مثل سوپرمن با اون همه قدرت هم میتونه در نجات دادن دیگران ناموفق عمل کنه ....

 

 2- و سرانجام «ولورین» میمیرد (لوگان)

 و سرانجام «ولورین» میمیرد (لوگان)

یقینا بهترین فیلم کمیک بوکی سال 2017 «لوگان» ساخته «جیمز منگولد» بوده. هسته اصلی داستان فیلم رابطه میان لوگان و ایکس 23 هستش. ما میبینیم که لوگان چطور رفته رفته باهاش خو میگیره و دوباره یاد میگیره که چطور مهربان باشه و بدبینی خودش رو کنار بزاره. این رابطه پدر و دختری در 30 دقیقه پایانی فیلم به اوج خودش میرسه و دیدن اینکه لوگان جون خودش رو میده تا ایکس 23 و دوستانش رو نجات بده واقعا دردناکه. در واقع 20 دقیقه پایانی فیلم اونقدر از نظر احساسی و عاطفی آدم رو تحت تاثیر خودش قرار میده که صد در صد مطمئن هستم اشکتون در میاد .من که خودم خیلی مقاومت کردم ولی اون لحظه آخر و جایی که ایکس 23 صلیب چوبی روی قبر ولورین را برمیداره و به حالت ایکس قرار میده دیگه تحملم تموم شد و بغضم ترکید ... اشکم نه فقط برای ولورین بلکه کل خاطراتی بود که با دنیای فیلم های ایکس من داشتم و با ولورین دفن شدند ...در هر حال من این فیلم رو  یکی از بهترین فیلم سینمایی چند سال اخیر میدونم و قطعا یکی از 5 فیلم برتر تاریخ فیلم های کمیک بوکی هستش. و البته خوشحالم که هیو جکمن کبیر با همچین وداع باشکوهی از نقش ولورین خداحافظی کرد ...

 

1- مرگ تونی استارک

مرگ تونی استارک

خب خداییش از مدتها قبل انتظار داشتیم که فیلم رکورد شکن "انتقام جویان: پایان بازی" تلفات داشته باشه. اصلا اگر اینطور نمیشد ناراحت میشدیم. منتهی سازندگان فیلم و نویسندگان فیلمنامه بهترین مرگ ممکن را رقم زدند و اون رو از نظر تماتیک به داستانک های قبلی ربط دادند (اینکه چرا دکتر استرنج تونی را زنده گذاشت و سنگ زمان را در فیلم قبلی به ثانوس داد و ...). تونی باید اون فداکاری نهایی رو میکرد و فقط هم تونی. او موسس MCU بوده و رابرت داونی جوینور بیشترین زحمت را برامون کشیده. تنها او شایسته این لحظه باشکوه بود که به بهترین نحو ممکن انجام شد. ثانوس داشت رجز میخوند : I am inevitable  یعنی من اجتناب ناپذیرم. یعنی منو هر کاری کنید جلوم رو نمیتونید بگیرید و کاری رو که بخوام بکنم میکنم (این جمله را قبل از مردن هم گفته بود). ولی تونی خوب حالش رو میگیره و در حالی که سنگ ها رو به دست گرفته جمله معروفش رو میگه: I am Iron Man. و این بهترین جمله ای بود که میتونست بگه. یعنی تو هر خری هستی باش ولی منم آیرون منم! و بالاخره صحنه جان دادن تونی در حالی دوستانش و همسرش باهاش خداحافظی میکنند. هیچی نگفت و فقط دستش رو گذاشت روی اون قلب لعنتی. واقعا غم انگیز بود. تام هالند و گوئینت پالترو عالی بودن و اون بوسه ای که همسرش روی پیشانی تونی میزنه و ازش خداحافظی کرد. لامصب بغضم رو ترکوند ....

 

1- مرگ گوئن استیسی (مرد عنکبوتی شگفت انگیز 2)

 مرگ گوئن استیسی (مرد عنکبوتی شگفت انگیز 2)

همانطور که در این مقاله گفته بودیم، «گوئن استیسی» دوست دختر پیتر  پارکر بود که در شماره 121 از کمیک مرد عنکبوتی شگفت انگیز به دست «گرین گابلین» کشته شد (این کمیک رو میتونید اینجا با ترجمه فارسی بخونید). در فیلم نه چندان موفق "مرد عنکبوتی شگفت انگیز 2" شاهد اقتباسی از این لحظه مهم و تاریخی بودیم. یعنی جایی که گوئن با بازی «اما استون» از ارتفاع میفته و کشته میشه. در مجموع رابطه و شیمی بین گوئن و پیتر که با استادی تمام توسط اما استون و اندرو گارفیلد ایجاد شده بود، نقطه قوت اصلی سری فیلم های «مارک وب» بود و تماشاچی ها بسیار دلبسته این عشق تماشایی شده بودند. یعنی هر ایرادی که بشه از فیلم های مرد عنکبوتی شگفت انگیز گرفت اما نمیشه از رابطه بین پیتر و گوئن انتقادی کرد . بنابراین صحنه کشته شدن گوئن واقعا دل تماشاچیان را به درد آورد و قلبشون رو شکست. مخصوصا با اون بازی حیرت انگیز اندرو گارفیلد که پیکر بی جان گوئن را بغل کرده بود و اسمش رو فریاد میزد. این صحنه واقعا قلب آدم را به درد می آورد. ولی از اون تلخ تر جایی بود که دیدیم پیتر هر روز به سر خاک گوئن میره و فصل ها میان و میرن و او همچنان آنجاست ...

پیتر سر قبر گوئن استیسی 

  

مهدی ترابی مهربانی

 All rights reserved © Spidey.ir 2020

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

 مطالب مرتبط:

10 صحنه برتر و تاثیرگذار فیلم "انتقام جویان: پایان بازی" 

10 دیالوگ برتر فیلم "انتقام جویان: پایان بازی"

20 داستان كمیك بوكی كه اشكتان را در می آورد ...

5 مرگ ماندگار فیلم های کمیک بوکی

مرگ "هری آزبورن" ترجمه شد ! + لینک دانلود

5 مرگ دردناک تاریخ کمیک بوک

"مرگ گوئن استیسی" ترجمه شد!

"مرگ گوئن استیسی" بهترین داستان تاریخ مارول شد

لحظات ماندگار در كمیك  مرد عنکبوتی: مرگ گوئن استیسی

30 صحنه برتر فیلم های مرد عنكبوتی- قسمت اول

30 صحنه برتر فیلم های مرد عنكبوتی- قسمت دوم

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn