15 شخصیت برتر دنیای کمیک که خیلی الکی خلق شدند!

این شخصیت ها به قول معروف بدون حساب و کتاب خلق شدند و بعدش به محبوبیت دست یافتند!

مقدمه: خلق کردن یک شخصیت کمیک بوکی برای طراحان و نویسندگان یک تجربه جالب است. اکثر شخصیت های معروف دنیای کمیک با کلی برنامه ریزی و تحقیق و ... خلق میشوند ولی برخی هم هستند که اصلا قرار نبود جدی گرفته بشوند. یعنی در حد یک ایستراگ، یه ایده باحال یا یک شوخی بصری بودند و بس که قرار نبود بیش از یک شماره دوام بیاورند ولی به دلایلی محبوب شدند و به چیزی فراتر از آنچه ابتدا قرار بودند باشند، تبدیل شدند. در این مقاله به معرفی 15 تا از اونا میپردازیم.

نکته: ترتیب قرار گرفتن شخصیت ها در این مقاله به خاطر سالی است که در آن خلق شده اند. بنابراین شخصیت «گوئن پول» که به تازگی در دنیای کمیک خلق شده، در رتبه اول قرار داره.

15- پاپای (Popeye)

پاپای (Popeye)

واقعا سخته آدم باورش بشه ولی کمیک استریپ روزنامه ای که شخصیت محبوبی همچون «پاپای» در آن خلق شد اسمش Thimble Theatre بود و 10 سال بود که در روزنامه ها منتشر میشد تا اینکه پاپای در آن خلق شد! اولش در این کمیک استریپ شخصیتی بود به نام «آلیو اویل» (Olive Oyl) و دوست پسرش به نام «هارولد هام گریوی» (Harold Hamgravy). سپس برادر آلیو به نام «کاستور اویل» هم به جمع شخصیت های اصلی داستان اضافه شد. در سال 1929 دیدیم که کاستور و هام میخواستند بروند به جزیره ای به نام Dice تا کازینوی معروفی را در آن پیدا کنند. در واقع کاستور جدیدا یک مرغ جادویی پیدا کرده بود که وقتی سرش را میمالید برایش خوش شانسی به ارمغان می آورد. پس برای رسیدن به جزیره به یک کشتی و کاپیتان نیاز داشتند و اینجا بود که با «پاپای» آشنا شدیم. این لحظه ای است که پاپای خلق شد:

ملوان زبل

او شخصیتی اغراق شده ولی بسیار کاریزماتیک و جذاب و کله شق بود! پس از اولین حضور او در دنیای کمیک استریپ، خوانندگان اونقدر از او خوششان آمد که به خالقش یعنی آقای «الزی سگار» (Elzie Segar) نامه نوشتند و درخواست کردند دوباره در داستان ها حضور پیدا کنه. و او هم ستاره این کمیک استریپ شد. جالبه که چاپ کمیک استریپ های روزنامه ای او هرگز تا به حال در 100 سال گذشته متوقف نشده است! و البته میدونید که عمده محبوبیت پاپای به خاطر انیمیشن های معرکه ای است که شرکت "مکس فلیشر" از رویش ساخت و او را به محبوبیت جهانی رساند. جالبه که پاپای اولش برای قوی شدن از اسفناج استفاده نمیکرد و سر همون مرغ جادویی را میمالید! ولی بعدا به اسفناج خوردن روی آورد و گفته میشه محبوبیت او باعث شد تا مصرف اسفناج در آمریکا سه برابر بشه! راستی یادتون نره که در این مقاله گفته بودم که خالق پاپای ظاهر این شخصیت رو هم از یک آدم قلدر که در محله خودشون زندگی میکرد و همیشه پیپ میکشید خلق کرد. اسم این آقا «فرانک فیگل» (Frank Fiegel) بود که بهش لقب "راکی" داده بودند.

14- اسکروج مک داک (Scrooge Mcduck)

اسکروج مک داک (Scrooge Mcduck)

یکی از خالقین نابغه دنیای کمیک کسی نبود جز «کارل بارکس» (Carl Barks) که داستان های زیادی برای دیزنی خلق کرد. در واقع داستان ها و کمیک بوک های او هستند که منبع سری های کارتونی محبوبی همچون Duck Tales بوده اند. او سال 1947 و در شماره 178 از کمیک Four Color Comics شخصیتی خلق کرد به نام «اسکروج مک داک» تا شخصیت فرعی در کنار «دانلد داک» و برادر زاده هایش به نام های «هیویی»، «دیویی» و «لویی» باشد.

اسکوروج

مشخص هم بود که از شخصیت خسیس «ابنیزر اسکروج» از داستان کلاسیک "سرود کریسمس" اثر «چارلز دیکنز» الهام گرفته. اولش قرار بود فقط برای یک شماره در داستان ها حضور داشته باشه. یعنی پیرمرد خسیسی بود که اونقدر حوصله اش در شب کریسمس سر میرفت که به برادر زاده اش دانلد زنگ زد و دعوتشون کرد به کلبه اش بروند. در واقع میخواست سر به سرشون بذاره و وانمود کنه که یک خرس بهش حمله کرده ولی واقعا یک خرس به کلبه آمد و بچه ها هم باهاش رفیق شدند! اما استقبال از این شخصیت اونقدر زیاد شد که اسکروج به شخصیت اصلی کمیک تبدیل شد!

13- اسکادران برتر (Squadron Supreme)

در اوایل دهه 70 میلادی اتفاق جالبی افتاد! در اون زمان «مایک فردریش» نویسنده کمیک Justice League of America بود و «روی توماس» هم نویسنده کمیک Avengers. آنها با هم قرار گذاشتند که به طور مخفیانه کراس اوری را در کمیک های خود بین مارول و دی سی شروع کنند! بنابراین جاستیس لیگ شروع کرد به مبارزه با گروهی به نام "قهرمانان آنگر" (Champions of Angor) که در واقع نسخه ای از اونجرز بود (عکسش اینجاست) و و گروه اونجرز هم با Squadron Sinister جنگید که در حقیقت نسخه ای از جاستیس لیگ بود (عکسش اینجاست). این گروه بعدا به "اسکادران برتر" یا Squadron Supreme تغییر نام داد. پس میبینید که این گروه معروف اولش از یک جور توافق مخفیانه که بیشتر حالت ایستراگ داشت شروع شد!

12- هاوارد اردکه (Howard the Duck)

ما قبلا در این مقاله شخصیت «هاوارد اردکه» را براتون معرفی کرده بودیم ولی قضیه خلق شدن او براتون حتما میتونه جالب باشه: یکی از نویسندگان برتر دنیای کمیک در دهه 70 میلادی آقای «استیو گربر» (Steve Gerber) بود که سال 1972 اولین کمیک خودش رو تحت عنوان Adventure into Fear برای مارول نوشت. در این کمیک شخصیتی به نام «من – ثینگ» حضور داشت که در اینجا معرفی شده است. از اونجایی که من ثینگ واقعا حرف نمیزد یا فکر نمیکرد، گربر باید کاری میکرد تا بتونه داستان های جدیدی روایت کنه و بنابراین ایده ای به نام "نقطه اتصال دنیاهای مختلف" (Nexus of All Realities) را مطرح کرد که در باتلاق من ثینگ قرار داشت و جایی بود که دیگر دنیاهای موازی مارول در آن با هام تلاقی داشتند. در شماره 19 از کمیک Adventure into Fear دیدیم که افرادی از دنیاهای دیگر از طریق این نقطه به زمین می آیند و یکی از آنها موجودی بود به نام «هاوارد اردکه»! او در واقع یک شوخی بود و از دنیایی می آمد که در آن همه شخصیت ها نوعی اردک کارتونی بودند!

کمیک هاوارد اردکه

تا اینکه گربر از این شخصیت در کمیک اختصاصی خودش استفاده کرد که یکی از پرفروش ترین و محبوب ترین کمیک های دهه 70 میلادی بود. در واقع گربر از هاوارد اردکه استفاده میکرد برای نقد اجتماع آمریکا و داستان های جالب و عمیقی برایش مینوشت. او حتی وارد کمیک استریپ های روزنامه ای هم شد. ولی متاسفانه مارول و گربر بر سر رایت هاوارد اردکه به مشکل برخوردند و گربر از مارول رفت.

11- فول کیلر (Foolkiller)

فول کیلر

قبل از اینکه «استیو گربر» از مارول بره داستان های من ثینگ را در کمیک اختصاصی این شخصیت ادامه داد. سال 1974 و در شماره 3 از این کمیک، شخصیتی را معرفی کرد به نام «راس جی. اوربست» ملقب به «فول کیلر» . او یکی مسیحی متعصب بود که شدیدا اعتقاد داشت تمام گناهکاران احمق هستند و باید همه آنها را کشت! یک لباس پر زرق و برق هم پوشید و یک اسلحه هم برداشت که اسمش رو گذاشت "اسلحه تطهیر کننده" (purification gun) . او قبل از اینکه بخواد کسی رو به قتل برسونه براشون کارت ویزیت میفرستاد و بهشون اخطار میداد! روی کارت نوشته بود: از طرف فول کیلر – تو 24 ساعت برای زنده موندن وقت داری. از این فرصت خودت استفاده کن برای توبه کردن و گرنه به اعماق جهنم جایی که همه احمق ها حضور دارند خواهی رفت. امروز آخرین روز زندگی تو است. ازش به خوبی استفاده کن و گرنه همچون یک احمق خواهی مرد! در هر حال این شخصیت تنها پس از یک شماره مرد و معلوم بود که فقط قرار بوده هجویه ای باشه بر افراد متعصبی که برای رسیدن به اهداف افراطی خود دست به هر کاری میزنند. اما گربر در سری تحسین شده خودش به نام Omega the Unknown که دهه 70 میلادی برای مارول نوشت دوباره از این شخصیت استفاده کرد و این بار «گرگ سلینجر» در نقش فول کیلر ظاهر شد. بعد از او هم سومین فول کیلر را شاهد بودیم که حتی در دهه 90 میلادی برای مدت کوتاهی صاحب کمیک اختصاصی خودش هم شد. این اواخر هم این شخصیت در دنیای مارول کمیک اختصاصی داشته!

10- راکت راکون (Rocket Raccoon)

راکت راکون (Rocket Raccoon)

Marvel Preview نام یک سری کمیک سفید و سیاه بود که مارول در دهه 70 میلادی چاپ میکرد و قرار بود شخصیت های جدید در آن خلق و معرفی شوند. در شماره دوم این کمیک شخصیتی به نام «دومنیک فورچون» (Dominic Fortune) و در شماره 4 از این کمیک شخصیتی به نام «استار – لرد» (Star-Lord) خلق شد که الان رهبر گروه "نگهبانان کهکشان" است. در شماره 7 (که توسط «بیل مانتلو» نوشته شد و «کیث گیفن» آن را طراحی کرد) نیز دیدیم که شخصیتی به نام «پرنس ویفایندر» (که به دنبال شمشری افسانه ای به نام "شمشیر ستاره ای" میگشت) با یک راکون سخن گو روبرو شد به نام «راکی راکون» (Rocky Raccoon) که البته اسمش اشاره ای داشت به یکی از آهنگ های معروف گروه "بیتلز". این اولین حضور این شخصیت در دنیای کمیکه:

راکت راکون

شش سال بعد مانتلو دوباره از این کاراکتر استفاده کرد و اسمش رو تغییر داد به «راکت راکون» و در شماره 271 از کمیک Incredible Hulk شاهد تیم آپی بین او و هالک بودیم. او اینقدر در این کمیک خوش درخشید که مانتلو به همراه طراح معروف «مایک مینولا» (خالق Hellboy) ، یکی مینی سریز تحسین شده با حضور او و رفقایش نوشت (مینی سریز به یک کمیک چند قسمتی گفته میشه که معمولا بیش از 6 شماره دوام نداره و داستانش در همون 6 شماره تموم میشه). بعدش اما راکت راکون خیلی گمنام شد و تا سالها ازش خبری نبود تا اینکه عضو گروه نگهبانان کهکشان شد و الان هم که شخصیت محبوبی شده.

9- سریبوس (Cerebus)

سربروس (Cerebus)

«سریبوس» شخصیت بود که آقای «دیو سیم» (Dave Sim) در سال 1977 خلق کرد تا با ژانر فانتزی/حماسی/جادویی که اون موقع به لطف کمیک بوک های «کونان» بسیار محبوب بود شوخی کنه و اون رو به هجو بکشه. او در واقع یک موریانه خوار سخن گو است که از نژاد بربر ها میباشد و به ماجراجویی میپردازد. البته بعد از چند سال لحن این کمیک ها عوض شد و ما شاهد بودیم که در داستان هایی مثل High Society یا Church and State به نقد مسائل سیاسی اجتماعی پرداخته شد. خالقش از همون اول گفت که کمیک های سریبوس 300 شماره خواهند بود و با مرگ شخصیت اصلی به پایان خواهد رسید. همین طور هم شد و بعد از 300 شماره و در سال 2004 این اتفاق افتاد. بسیاری از سایت های معتبر سریبوس را جزو صد شخصیت برتر تاریخ کمیک میدانند.

8- نمسیس جادوگر (Nemesis the Warlock)

نمسیس جادوگر (Nemesis the Warlock)

سال 1980 دو خالق بزرگ کمیک بوک در انگلستان به نام های «پت میلز» و «کوین اونیل» ایده جدیدی برای سری کمیک بوک های معروف 2000 A.D به ذهنشون رسید (این کمیک حاوی داستان های مختلف مصور بود و شخصیت های معروف انگلیسی مثل «قاضی درد» در آن خلق شده اند). ایده آنها این بود که یک داستان سریالی بنویسند که هر قسمت آن براساس یک آهنگ "راک اند رول" باشد! میگن اولش یک جور چالش بود که ببینند میتونند همچین داستانی بنویسند یا نه . فصل اول براساس آهنگر پرفروش Going Underground بود و دیدیم که یک سفینه فضایی که خلبانش «نمسیس» بود تحت تعقیب قرار گرفته. نمسیس در واقع یک بیگانه فضایی بود که قسم خورده بود با یک لرد سیاه که میخواست تمام حیات بیگانه های فضایی را نابود کند، مبارزه کنه. بخش دوم براساس آلبوم Killer Watts بود و ... مشخص بود که اونا براشون فقط مهمه که ببینند میتونند همچین داستانی رو ادامه دهند ولی خوانندگان از شخصیت نمسیس خوششان آمد و اونا هم تصمیم گرفتند سری اختصاصی این شخصیت را خلق کنند! سال 1999 هم داستان این شخصیت به انتها رسید.

7- کری کِلی (Carrie Kelley)

کری کلی

همانطور که در این مقاله گفته بودیم، «کری کلی» یکی از دستیاران بتمن است . اما داستان خلق شدن او خیلی جالبه. سال 1982 برادران «هرناندز« به نام های «گیلبرت» ، «جیمی» و «ماریو» یک کمیک به نام Love and Rockets منتشر کردند که از داستان های مختلفی که خودشان مینوشتند تشکیل شده بود. معروف ترین شخصیتی که جیمی خلق کرد، «مگی» بود . جیمی همچنین علاقه داشت که برای نشریات مختلف کاریکاتور بکشه و براشون بفرسته. او سال 1982 شخصیت مگی رو به صورت رابین طراحی کرد و برای نشریه Comics Journal فرستاد که میتونید در پایین مشاهده کنید:

رابین زن

(با تشکر از «احمد فقیه» به خاطر سانسور بخش پایین تنه تصویر بالا!)

چند سال بعد «فرانک میلر» داشت روی پروژه ای کار میکرد که بعدا تبدیل شد به یکی از ماندگارترین آثار کمیک بوکی تاریخ یعنی "بازگشت شوالیه تاریکی" (The Dark Knight Returns). میگن میلر داشته با طراح معروف «جان بیرن» مشورت میکرده که بهش پیشنهاد داده چون داستان در آینده هستش پس رابین رو تبدیلش کنه به یه دختر و حتی اون طراحی جیمی هرناندز رو هم به میلر نشون داده و اینگونه بود که میلر «کری کلی» را خلق کرد!

6- حشره غافلگیر کننده (Ambush Bug)

حشره غافلگیر کننده (Ambush Bug)

آقای «کیث گیفن» داشت در شماره 52 از کمیک DC Comics Presents یک تیم آپ بین سوپرمن و گروه Doom Patrol را طراحی میکرد. تا اینکه به نویسنده پیشنهاد داد یک خبیث جدید برای این داستان خلق کنه به نام «حشره غافلگیر کننده» . ایشون از حشرات استفاده میکرد تا خودش رو تله پورت کنه! اصلا فلسفه خلق شدنش این بود که یه خبیث مسخره باشه ولی جالبه که در این کمیک مرتکب قتل یک دادستان شد. تا اینکه آقای گیفن در کمیک های دیگر هم از این شخصیت استفاده کرد و دیدیم که به یک ابرقهرمان تبدیل شد! در کمیک های سوپرمن هم دیدیمش که سعی داشت با سوپرمن دوست بشه . دست آخر هم در مینی سریز اختصاصی خودش ظاهر شد.

5- لوبو (Lobo)

لوبو (Lobo)

دقت کردید «لوبو» از نظر شخصیت و ظاهر چقدر با دیگر شخصیت های دی سی فرق داره؟ «استن لی» هم یه بار تو این خبر گفت که دوست داشت لوبو جزو شخصیت های مارول باشه. دلیلش اینه که ایشون ترکیبی است از دو شخصیت معروف مارول یعنی «پانیشر و «ولورین». اون روحیه دعوایی و علاقه اش به سیگار کشیدن و دیگران رو به کفش خودشم حساب نکردن (!) دقیقا از روی ولورین گرفته شده و علاقه اش به کشتن و خونریزی و تفنگ بر دست گرفتن هم از پانیشر. ضمن اینکه حتما میدونید لوبو هم مثل ولورین نیروی Healing factor داره (یعنی زخم هاش خود به خود خوب میشن) . حتی ادعا میشد healing factor اش از مال ولورین هم بهتره ولی در هر حال در کمیک Marvel vs Dc که (اینجا ترجمه شده) از ولورین شکست سختی خورد. در هر حال این شخصیت هم توسط آقای گیفن خلق شد. خودش گفته که در سال 1982 دی سی بهش ماموریت داده بوده که به خاطر محبوبیت شگفت انگیز کاراکتر ولورین ، یک شخصیت مشابه خلق کنه. بنابراین او هم لوبو را در شماره 3 از کمیک Omega Men خلق کرد. چند سال بعد هم او را در کمیک "جاستیس لیگ بین المللی" مورد استفاده قرار داد و استقبال خیلی خوبی ازش شد. بعدشم در کمیک L.E.G.I.O.N حضور یافت و محبوبیتش بیشتر هم شد. البته لوبو هرگز شخصیتی نبوده که بتونه یک سری ماهانه ongoing داشته باشه و بیشتر به درد مینی سریز میخوره.

4- جان کنستانتین (John Constantine)

جان کنستانتین

«جان کنستانتین» ملقب به Hellblazer یکی از بهترین ضدقهرمانان دنیای کمیک است که قبلا در این مقاله معرفی شده ولی سرگذشت خلق شدن او واقعا جالبه و منحصر به فرد! او را میتوان موفق ترین شخصیت کمیک های "ورتیگو" دانست . اما جالبه که بدونید کلا سر یه شوخی بود که خلق شد! «استفن بیست» و «جان توتلبن» طراحان کمیک Swamp Thing بودند . اونا در ضمن طرفدار گروه موسیقی پرطرفداری به نام Police بودند ، مخصوصا خواننده اصلی گروه یعنی «استینگ» (Sting) . بنابراین در شماره 25 از کمیک Saga of the Swamp Thing که سال 1984 منتشر شد، یک نفر که ظاهرش شبیه به استینگ بود را در یک پانل کشیدند!

استینگ کنستانتین

بعدا نویسنده کمیک یعنی «آلن مور» از طراحانش خواست تا بهش بگن دوست دارن کدام شخصیت رو در داستان ببینند. اونا هم گفتند همونی که شبیه به استینگ بود!!! آلن مور هم در شماره 37 اسم او را گذاشت «جان کنستانتین» و او یه جورایی به مشاور سوامپ ثینگ در امور مربوط به جادو تبدیل شد. و اینگونه بود که کنستانتین شروع کرد به رشد و تبدیل شد به شخصیت محبوبی که الان هست!

3- لاک پشت های نینجا (Teenage Mutant Ninja Turtles)

سال 1984 «کوین ایستمن» و «پیتر لرد» با هم تجربه همکاری روی چند پروژه کمیک بوکی رو داشتند ولی چیزی جدی بین آنها نبود. یک شب، وقتی داشتند ایده پردازی میکردند به ایده ای مضحک رسیدند. ایده اصلی این بود که کمیک بوک های فرانک میلر را که آن موقع خیلی پرفروش بودند را مسخره کنند. یعنی کمیک های "بی باک" و "رونین" که در آنها حضور زیادی از نینجاها را داشتیم. همچنین دو کمیک دیگر بود که میخواستند به هجو آن بپردازند: New Mutants (که جهش یافته های نوجوان عضوش بودند) و « سریبوس» که در همین مقاله گفتم یک مورجه خوار ناطق بود. ترکیب این 4 کمیک تبدیل شد به «لاک پشت های نینجا»! اونا از اقوام خود پول قرض کردند و در حدود 3 هزار از شماره اول این کمیک را چاپ کردند و برایش در نشریات کمیک بوکی تبلیغ سفارش دادند. در کمال تعجب ایده این کمیک خیلی زود محبوب شد و به لطف موفقیت عجیب و غریب اولین کارتون لاک پشت های نینجا، حال و هوای کمیک بوک های آن هم فرق کرد و از اون حالت هجو آمیز خارج شد و هویت مستقلی پیدا کرد.

2- تیک (Tick)

کمیک تیک

«بد ادلاند» از نوجوانان دهه 80 میلادی بود که کمیک جمع میکرد و بازی های نقش آفرینی انجام میداد . یکی از شخصیت هایی که موقع اون بازی ها به ذهنش رسید، «تیک» نام داشت. بعدا هم این ایده رو تبدیل کرد به سمبل مغازه ای که او و دوستانش ازش کمیک میخریدند! او سپس داستان های فکاهی با حضور این شخصیت نوشت که در خبرنامه این مغازه منتشر شد. سپس این مغازه کمیک بوک فروشی تصمیم گرفت وارد کار چاپ و نشر هم بشه و سریعا از روی اون شخصیت خلق شده توسط آقای «ادلاند»، کمیک زد! و بدین ترتیب شخصیت «تیک» معروف شد و حال و هوای بامزه و فکاهی هم داشت که دیگر ابرقهرمانان را به سخره میگرفت! چند سال بعد هم که یک انیمیشن تلویزیونی از روی تیک ساخته شد که فوق العاده بود و من قبلا در این مقاله ازش به عنوان یکی از برترین ها یاد کردم. اخیرا هم سریالی ازش توسط "آمازون" ساخته شد.

1- گوئن پول (Gwenpool)

گوئن پول

و اما میرسیم به شخصیتی که واقعا الکی و بیخود وارد دنیای کمیک شد! یعنی اصلا خودمون هم نفهمیدیم که چی شد سر از دنیای کمیک درآورد! بله داریم راجع به «گوئن پول» حرف میزنیم! این شخصیت اولش روی یکی از کاورهای واریانت مارول به مناسبت محبوبیت زیاد شخصیت «گوئن عنکبوتی» خلق شد ولی ظاهرش اونقدر باحال بود که خیلی محبوب شد و مارول هم او را وارد دنیای کمیک خودش کرد! به همین راحتی! اطلاعات زیادی ازش در دست نیست ولی میدونیم اسمش هست Gwen Poole و در دنیایی هستش که در آن عالم مارول به صورت کمیک بوک هستش. بنابراین به دنیا واقعی ما شباهت داره.

مهدی ترابی مهربانی