15 دفعه ای که فیلم های دنیای دی سی هواداران واقعی را عصبانی کرد

اگر هوادار واقعی دی سی هستی و با شخصیت پردازی کاراکترهای این شرکت در دنیای کمیک آشنایی داری پس این مقاله را بخوان!

مقدمه: سالها قبل از اینکه دنیای سینمایی مارول (MCU) به اینی که الان هست تبدیل بشه، دی سی و وارنر سعی کردند فرنچایز ابرقهرمانی خود را کلید بزنند. با این حال ساختن یک دنیای سینمایی کمیک بوکی از اونی که فکرش رو میکردند سخت تر بود و وارنر چند تجربه ناموفق را پشت سر گذاشت به خصوص "بازگشت سوپرمن" و "گرین لنترن" . خوشبختانه اوضاع به نظر رسید در سال 2013 سر و سامان بهتری پیدا کرده و دنیای سینمایی دی سی ملقب به DCEU با فیلم "مرد پولادین" شروع شد. این فیلم divisive بود . یعنی مخاطبین رو به دو دسته موافق و مخالف تقسیم کرد. ولی در هر حال به وارنر اجازه داد تا برنامه های خودش برای آوردن شخصیت های دی سی به پرده سینما ادامه بده. ولی بعد از چند سال DCEU مدام درگیر وضعیت های نامطلوبی شده است. جدا از "واندرومن" ، تمام فیلم های دنیای سینمایی دی سی با استقبال ضعیف منتقدین و مخاطبین روبرو شده اند. در مجموع باید گفت که نگرش و روش این فرنچایز برای قصه گویی ابرقهرمانی با استقبال مخاطب مواجه نشده. در کمال تعجب گاهی اوقات این فیلم ها حتی نتونسته اند با بدنه اصلی هواداری دی سی (DC Fanbase) ارتباط برقرار کنند . یا حالا به خاطر تغییر داستان های کلاسیک کمیک بوکی بوده یا به خاطر پرداختن به نسخه های جدیدی از ابرقهرمانان ولی در هر حال DCEU بارها باعث خشم هواداران دی سی شده است. به همین مناسبت در این مقاله که توسط سایت CBR تهیه شده است ، به 15 دفعه ای که این اتفاق افتاده اشاره میشود. یعنی وقتی که هواداران "واقعی" دی سی از دست DCEU عصبانی شدند! (منظور از هوادار واقعی یعنی کسی که کاملا با دنیای کمیک بوک های این شرکت و شخصیت پردازی کاراکترها آشنایی دارد، نه آن نوب هایی که فقط با دیدن بتمن های نولان یا انجام سری بازی های "آرکهام" ادعای دی سی فن بودن را دارند!).

15- بتمن خط قرمز خودش را رد میکنه

بتمن خط قرمز خودش را رد میکنه

بتمن تقریبا تمام حرفه ابرقهرمانی خود یک قانونی را سرلوحه خودش قرار داده: هرگز جان کسی را نگیر. در طول سالها این یکی از خصوصیات برجسته شخصیت بتمن بوده است و باعث شده از آدم بدها و جانیانی که باهاشون میجنگه متمایز بشه. اما در کمال تعجب بتمن در طول فیلم "بتمن علیه سوپرمن: سرآغاز عدالت" به کارگردانی زک اسنایدر مدام آدم میکشه یا اینکه با ماشینش اونا رو زیر میگیره. این شخصیت پردازی بیرحم از بتمن به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. البته مثل همیشه برخی از فن ها بودند که مشکلی با این قضیه نداشتند ولی عده اونایی که دوست نداشتند بتمنی قاتل را بر پرده سینما تماشا کنند خیلی بیشتر بود. البته خوشبختانه در "جاستیس لیگ" به نظر میرسید که بتمن این عادت زشت خودش رو کنار گذاشته بود (که احتمالا از صدقه سر «جاس ویدون» بوده!).

14- نحوه حضور واندروومن در فیلم جاستیس لیگ

«پتی جنکینز» شخصیت پردازی خوب، محکم و قدرتمندانه ای از «زن شگفت انگیز» در فیلم اختصاصی او ارائه کرد. او درست مثل قهرمانان مذکر دنیای کمیک به تصویر کشیده شد که میتونند الهام بخش دیگران هم باشند و زیادی روی جذابیت های زنانه او تمرکز نشد. ولی متاسفانه این بخش از شخصیت پردازی او در فیلم "جاستیس لیگ" نادیده گرفته شد. یعنی دوربین از هر فرصتی استفاده میکرد تا روی باسن یا سینه های دایانا زوم کنه! یه صحنه هم بود که «فلش» با صورت روی او فرود آمد. این استفاده ابزاری از دایانا باعث شد تا هواداران واقعی ناراحت شوند. خیلی ها هم میگفتند چطور شد که DCEU یهویی اینقدر درباره این شخصیت پسرفت داشت. امیدواریم این اشتباه در آینده تکرار نشه.

13- نحوه خلق شدن دومزدی

اجاز ه میخوام این قسمت رو از مقاله استاد ترابی به نام "بدترین پیچش های داستانی در فیلم های کمیک بوکی" براتون نقل قول کنم :

فیلم "بتمن علیه سوپرمن" کلا بسیار مورد عنایت (!) هواداران کمیک بوکی و منتقدین سینمایی قرار گرفته. اما چیزی که واقعا ما رو آزار میده اون یک سوم نهایی فیلمه که قراره داستان به نقطه اوج (climax) برسه. البته باید اذعان داشت که تریلرهای فیلم این نقطه اوج رو از قبل برامون اسپویل کرده بودند! چیزی که باقی مانده بود نحوه خلق شدن هیولایی بود به نام «دومزدی» که دوست داشتیم ازش سر دربیاریم که اونم به بدترین نحو ممکن انجام شد! همانطور که در این مقاله گفته شد، دومزدی یکی از برترین و ترسناک ترین دشمنان سوپرمن است ولی در این فیلم از هر جهت غیر جذاب بود. او خیلی عجله ای وارد داستان شد و اریجین اش به شدت احمقانه بود. چیزی که ما دیدیم این بود: «لکس لوثر» از فن آوری مهندسی ژنتیک کریپتونی استفاده میکنه تا سلاحی بسازه که باهاش بتونه سوپرمن را نابود کنه و با ترکیب خون خودش با جسد «ژنرال زاد» باعث به وجود آمدن هیولایی به نام «دومزدی» میشه!!!

این مساله واقعا هواداران را عصبانی کرد چون دومزدی از اون دشمنان برتر سوپرمنه که هواداران خیلی ساله منتظر یه حضور درست و حسابی از او در دنیای سینمایی بودند. ولی نحوه خلق شدن او در فیلم "بتمن علیه سوپرمن" واقعا بد بود.

12- تبدیل کردن جوخه خودکشی به قهرمان

تبدیل کردن جوخه خودکشی به قهرمان

در دنیای کمیک ، "جوخه خودکشی" گروهی است از جنایتکاران که دولت اونا رو دور هم جمع میکنه تا ماموریت های مخفی و پنهانی را به انجام برسانند. یکی از جذابیت های اصلی این گروه اینه که اعضایش آدم های خوبی نیستند. البته درسته که مجبور میشن با هم همکاری کنند ولی آدم بد هستند و این مساله را در هر قدم از مسیر نشان میدهند. متاسفانه اکثر این جذابیت در فیلم "جوخه خودکشی" نادیده گرفته شد. اولش فیلم به نظر میرسید در مسیر درستی قرار داره و اعضا رو به صورت خبیث های بیرحم نشان میداد. اما در نهایت فیلم مسیر عوض کرد و اونا رو تبدیل کرد به ضد قهرمانانی که در موردشون سو تفاهم شده و از سوی جامعه طرد شده اند. اکثر هواداران کمیک بوکی با این حرکت مخالف بودند و به دنبال یک اقتباس وفادارانه تری بودند. امیدوار هستیم "جوخه خودکشی 2 " این کار رو بکنه.

11- شکسته شدن گردن زاد به دست سوپرمن

از وقتی فیلم "مرد پولادین" به اکران درآمد با جنجال همراه بوده و بخش عمده اون برمیگرده به شکلی که سوپرمن خبیث اصلی فیلم را در انتها از بین برد. پس از نبرد وحشیانه در سرتاسر شهر متروپلیس ، سوپرمن و زاد در یک ایستگاه قطار سقوط کردند . زاد که میخواست سوپرمن را شکست بدهد ، سعی کرد از نقطه ضعف سوپرمن در محافظت از دیگران استفاده کنه و و اون اشعه خودش رو به سمت خانواده ای که داشتند از صحنه فرار میکردند شلیک کرد. پس از کمی کش و قوس سوپرمن تصمیم گرفت گردن زاد رو بشکنه. با توجه به خط قرمز سوپرمن در دنیای کمیک که همانا نکشتن دیگران است ، این صحنه با واکنش منفی بسیار زیادی روبرو شد. دیدن این صحنه برای هواداران سوپرمن که به عنوان یکی از شریف ترین قهرمانان جهان به شمار میاد ، اصلا قابل قبول نبود و تاثیر بدی هم روی تماشاچیان و تلقی اونا از سوپرمن در دنیای سینمایی دی سی داشت.

10- ساحره

ساحره

واقعا دنیای سینمایی دی سی که بهش DCEU گفته میشه تا به امروز از نظر شخصیت های خبیث کارنامه خوبی نداشته. یکی از بدترین های این فرنچایز برمیگرده به شخصیت «ساحره» که در فیلم "جوخه خودکشی" از او رونمایی شد. اولش هواداران خوشحال و ذوق زده شدند که قراره او را بر پرده سینما ببینند چون در دنیای کمیک بوک تاریخچه غنی دارد (از نظر روانشناختی هم پیچیدگی های زیادی داره). اما در نهایت او به یک ویلن کلیشه ای که میخواد دنیا رو بگیره تبدیل شد. نحوه به تصویر کشیده شدن این شخصیت با واکنش منفی و سنگین هواداران روبرو گشت و خیلی ها حتی او را یکی از بدترین خبیث های تاریخ اقتباس های سینمایی دانستند. در نهایت ساحره به یک شوخی مستمر در بین جماعت اهل کمیک بوک تبدیل شد . به نظر نمیرسه این خبیث بار دیگر در DCEU آفتابی بشه پس قطعا دی سی دیگر شانسی برای جبران ندارد.

9- فلش در فیلم جاستیس لیگ

نحوه به تصویر کشیدن فلش در فیلم جاستیس لیگ

فلش از زمانی که سال 1956 خلق شد از دوست داشتنی ترین ابرقهرمانان دنیای کمیک بوده . متاسفانه او در دنیای سینما با موفقیت یکسانی روبرو نشده است. پس از حضور کوتاه در "بتمن علیه سوپرمن" و "جوخه خودکشی" ، «ارزا میلر» این فرصت رو پیدا کرد تا در "جاستیس لیگ" بتونه به طور کامل نسخه خودش از «بری آلن» رو روی پرده سینما جان ببخشه. ولی نحوه شخصیت پردازی او چیزی نبود که هواداران میخواستند. یعنی بری آلن به عنوان یک جوانی که احساس نا امنی میکنه ، دچار تردیده و از نظر برخوردهای اجتماعی با مشکل روبرو هست به تصویر کشیده شد . روی قدرت های خودش هم کنترل نداشت و اکثر مواقع دیگران باید نجاتش میدادند. در مجموع این تغییرات بزرگ در نحوه به تصویر کشیدن این قهرمان باعث شد عده کثیری از هواداران ناامید شوند و خیلی ها خواستار اقتباس وفادارانه تری از روی این شخصیت باشند.

8- بی اعتنایی سوپرمن نسبت به متروپلیس و مردم آن

بی اعتنایی سوپرمن نسبت به متروپلیس و مردم آن

فیلم "مرد پولادین" کارهای جالبی با سوپرمن کرد ولی متاسفانه نتوانست اون حس قوی و عمیق مسئولیت پذیری این شخصیت را به تماشاچی منتقل کنه. در یک سوم نهایی فیلم ، سوپرمن با «ژنرال زاد» نبرد کرد که به صورت تمام عیار در سرتاسر متروپلیس جریان داشت. خب وقتی دو بیگانه قدرتمند با هم سرشاخ میشوند معلومه که خرابی به بار میاد . این قابل قبوله ولی چیزی که قابل قبول نبود این بود که سوپرمن توجهی به خرابی های اطرافش نداشت. او و حریفش یکدیگر را مثل عروسک های پارچه ای به این طرف و آن طرف پرت میکردند و سوپرمن هیچ اهمیتی به هزاران نفری که در اطرافشان بودند یا ساختمان هایی که نابود میشدند ، نمیداد. از همه بدتر این که به جز «لوئیس لین» سوپرمن حتی یک بار هم سعی نکرد جان مردم غیر نظامی رو نجات بده! هواداران اصلا از این قضیه خوششان نیامد و جالبه که نابودی متروپلیس به بخش کلیدی داستان "بتمن علیه سوپرمن" تبدیل شد.

7- نبرد واندرومن با آرس

نبرد واندرومن با آرس

فیلم "زن شگفت انگیز" ساخته پتی جنکینز یک تجربه فوق العاده بود که رکوردهایی هم از نظر فروش بر جای گذاشت و نفس تازه ای به جسم DCEU دمید. با این حال و علیرغم موفقیت هایی که داشت یک بخشی از فیلم بود که نتونست نظر هواداران را به خودش جلب کنه: نبرد نهایی. پس از جستجویی طولانی و خسته کننده برای یافتن آرس، دایانا در نهایت به خدای جنگ میرسد و این دو قدر قدرت با هم مبارزه میکنند. درسته که هیجان انگیزه ببینیم نبرد دایانا با کسی که مثل خودش قدرتمنده ولی این سکانس نتونست موفق باشه. یعنی هواداران از اینکه خصومت بین اونا تبدیل شد به یک نبرد تمام رایانه ای ناامید شدند. این در حالی است که تا اون لحظه فیلم سعی کرده بود تا جای ممکن حس و حال و لحن خودش رو به واقعیت نزدیک کنه. بنابراین این سکانس با بقیه فیلم جور نبود و میشه فهمید چرا تماشاچیان لذت کافی را از دیدن آن نبردند.

6- آکوآمن در زیر آب

آکوآمن در زیر آب

آکوامن شخصیتی است که برای به تصویر کشیده شدن در سینما با پیچیدگی هایی همراه است و هواداران ذوق داشتند که ببینند او و دنیای زیر آب او چطور در فیلم "جاستیس لیگ" به تصویر کشیده میشه. ولی متاسفانه چیزی نبود که انتظارش را داشتند . درسته که دیدن آکوامن و مرا در حال تعامل با یکدیگر و نبرد کردن زیر آب بسیار هیجان انگیز بود ولی خیلی ها احساس کردند جلوه های ویژه رایانه ای به کار رفته بسیار ضعیف بودند. یکی دیگر از مشکلات اساسی که هواداران با سکانس زیر آب "جاستیس لیگ" داشتند مربوط به خود آتلانتیس میشد. برای اونا این قلمرو غرق شده بیشتر شبیه یک مخلوق دیجتالی بدقواره بود تا اینکه یک دنیای باشکوه و زنده باشد که در دنیای کمیک دیده ایم . امیدوار هستیم «جیمز وان» بتواند این نقیصه را در فیلم اختصاص آکوامن جبران کند (هرچند که اولین تریلر این فیلم نشان داد که جلوه های ویژه هنوز خیلی جای کار دارد!).

5- نحوه به تصویر کشیده شدن لکس لوثر

نحوه به تصویر کشیده شدن لکس لوثر

در طول سالها لکس لوثر خودش را به عنوان یکی از جذاب ترین خبیث های دنیای کمیک تثبیت کرده است . او خونسرد و محسابه گر است و همیشه نقشه ای در آستین خود دارد. تاریخچه بسیار غنی هم در دنیای کمیک دارا میباشد و هواداران خیلی علاقمند بودند که ببینند «جسی آیزنبرگ» قراره چطور او را در فیلم "بتمن علیه سوپرمن" به تصویر بکشه. متاسفانه این فیلم در نهایت نسخه کاملا متفاوتی را از این میلیاردر خبیث درست کرد که به مذاق مخاطبین خوش نیامد. لکس لوثر در دنیای کمیک ثبات و جذبه و طمانینه دارد ولی در فیلم بی ثبات و عجول و مضطرب است که بسیار مورد انتقاد هواداران قرار گرفت. او آنقدر منفور شد که برخی از هواداران بهش لقب کپی «ریدلر» (از دشمنان بتمن) را دادند. راستش ما آیزنبرگ را در صحنه پس از تیتراژ "جاستیس لیگ" دیدیم ولی خیلی بعیده وارنر و دی سی برنامه هایی برای او در آینده داشته باشند.

4- سوپرمن به مجروحین در حادثه ساختمان کنگره بی اعتنایی میکنه

سوپرمن به مجروحین در حادثه ساختمان کنگره بی اعتنایی میکنه

سوپرمن از وقتی خلق شد همیشه حسی از انسانیت و ترحم و عطوفت داشته . بدبختانه فیلم "بتمن علیه سوپرمن" این خصوصیت مهم سوپرمن را از او گرفت و کلارک کنتی را تحویل ما داد که بسیار بی عاطفه و سرد و بی روح بود. در یکی از لحظات فیلم سوپرمن به ساختمان کنگره رفت تا درباره اعمال قهرمانانه خودش شهادت دهد. اولش همه چیز به نظر خوب میومد ولی وقتی لکس لوثر باعث وقوع یک انفجار شد اوضاع به هم ریخت (در نتیجه خیلی ها مجروح شدند). ولی واقعا شوکه شدیم وقتی دیدیم سوپرمن به جای اینکه به زخمی ها کمک کند به پرواز درآمد و بقیه رو به حال خودشون رها کرد. این صحنه موجب انتقاد عظیم هواداران شد چون باور نمیکردند سوپرمن همچین کاری بکند و این همه آدم رو به حال خودشون بگذارد . البته خوشبختانه در نسخه Ultimate Edition از فیلم "بتمن علیه سوپرمن" دیدیم که سوپرمن به زخمی ها کمک میکنه و اینجوری وانر خواست از هواداران عذرخواهی کنه.

3- تکریم و ستایش رابطه جوکر و هارلی کوئین

تکریم و ستایش رابطه جوکر و هارلی کوئین

هارلی کوئین و جوکر یکی از جذاب ترین و در عین حال سمی ترین و پرتنش ترین روابط را در دنیای کمیک دارند و هواداران کنجکاو بودند که بدونند این رابطه چطور در فیلم "جوخه خودکشی" به تصویر کشیده میشود. در کمال تعجب در این فیلم پیچشی متفاوت به رومانس آنها داده شد. به جای این روی رفتار توام با سواستفاده جوکر با هارلی تمرکز شود ، آن را همراه با تکریم و ستایش نشان دادند و جوکر را مثل یک مرد عاشق پیشه دیدیم در حالی که در دنیای کمیک او بسیار مکار، خشن و خیلی بد رفتار و سو استفاده آمیز (abusive) است و همین گونه با هارلی رفتار میکند. این مساله خیلی از هواداران را که خواستار دیدن این رابطه جذاب بودند نا امید کرد. البته این دو شخصیت قراره در آینده هم در DCEU دیده شوند و امیدواریم که این بار شخصیت پردازی آنها را دقیق تر به تصویر بکشند.

2- تغییر لحن ناگهانی

تغییر لحن ناگهانی

دنیای سینمایی دی سی (DCEU) در ابتدا خودش را به صورت دنیایی متفاوت دارک و خفن نشان داد (اینجوری میخواستند آن را از MCU متمایز کنند). شخصیت هایی مثل سوپرمن و بتمن قرار نبود الهام بخش دیگران باشند یا دنیا را تغییر دهند. برعکس، اونا قرار بود افرادی ضربه خورده و آسیب دیده باشند که اغلب وظایف قهرمانانه همچون بار سنگینی بود روی دوش آنان. این نگرش به نظر جالب میومد ولی اوضاع اون طور که برنامه ریزی شده بود پیش نرفت و سه فیلم نخست DCEU نتونستند نظر مخاطبین رو به خود جلب کنند. این واکنش های نا امید کننده باعث شد نا وارنر بخواهد DCEU را از نو سر و شکل دهد و لحن شاد و امیدوار کننده تری را به آن تزریق نماید. ولی این چرخش ناگهانی به مذاق هواداران خوش نیامد و باعث شد تا خیلی ها بگن آیا DCEU بالاخره میتونه برای خودش هویت پیدا کنه؟ خوشبختانه به نظر میاد این فرنچایز داره به آهستگی این کار و میکنه . پس بیایید امیدوار باشیم DCEU در آینده نزدیک موفقیت بیشتری کسب میکنه.

1- مارتا!

مارتا

"بتمن علیه سوپرمن" لحظات جنجالی کم نداشت ولی قطعا بزرگترین آن برمیگرده به نبرد نهایی بتمن و سوپرمن یا شاید بهتره بگیم به نحوه به سرانجام رسیدن نزاع آنان. پس از نبرد در گاتهام ، سوپرمن تا مرز شکست رفت و نزدیک بود با نیزه بتمن کشته بشه. او که میخواست نبرد تموم بشه تا مادرش رو نجات بده ، کلمه "مارتا" را به زبون آورد و در کمال تعجب بتمن کاملا منقلب شد و با سوپرمن آشتی کرد! فیلم سعی داشت این لحظه رو به عنوان یک لحظه دراماتیک از رشد شخصیتی بتمن نشون بده ولی هواداران را ناامید و حتی عصبی کرد. چون باورشون نمیشد فقط با یک کلمه نزاعی که خمیر مایه کل فیلم بود به پایان برسه. الان هم که مارتا شده یک جوک که ممکنه در هر جا و مکانی باهاش شوخی بشه!

نویسنده: فرانکو گوچی

مترجم : سارا عفتی

سارا عفتی