به مناسبت انتشار کمیک "تهاجم هیولاها" (Monsters Unleashed) این مقاله را تقدیم شما میکنیم.

مقدمه: انتشارات مارول در زمینه خلق کمیک های ماندگار با محوریت هیولاها بسیار تبحر داره و در این زمینه از رقبای خودش خیلی جلو تره. دلیلش هم اینه که در دهه 50 میلادی مارول کمیک های زیادی با موضوع هیولا چاپ میکرد و از همه مهم تر اینکه اون موقع هنرمندان نابغه ای مثل جک کربی، استیو دیتکو، جان رومیتا، بیل اورت، سل بیوسما و ... براش کار میکردن که در این زمینه تبحر زیادی داشتند. در دهه 70 میلادی و با آسان شدن قوانین نظارتی بر محتوای کمیک مارول دوباره دستش بازتر شد و کمیک های هیولایی و ترسناک زیادی چاپ کرد. و اینک به مناسبت رویداد معرکه "تهاجم هیولاها" (که اینجا تو سایت ترجمه هم شده) این مقاله را تقدیم شما میکنم.

20- گوم (Goom)

گوم (Goom)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 15 از کمیک Tales of Suspense (1961)

خالقین: استن لی، جک کربی، دیک ایرز

«گوم» موجودی بود از سیاره ایکس که قدرت های زیادی داشت. یک روز منجمی به نام »مارک لانگلی» سیاره او را کشف کرد و پیامی فرستاد تا اگر موجود زنده ای در آنجا هست باهاش ارتباط برقرار کنه. بدین ترتیب گوم با سفینه اش به زمین آمد و لانگلی و همسرش را گروگان گرفت و بعد سعی کرد کل کره زمین را تصاحب کنه. ولی لانگلی موفق شد به هم نژادان او پیام بفرسته . آنها هم آمدن و گوم را با خود بردند و توضیح دادند که مردم سیاره ایکس متخاصم نیستند و گوم از میان هم نوعان خودش طرد شده بوده. البته بعدها به نظر رسید گوم دوباره به زمین برگشته چون برخی از اعضای مردان ایکس با او در جزیره هیولاها روبرو شدند.

19- گوگام (Googam)

گوگام (Googam)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 17 از کمیک Tales of Suspense (1961)

خالقین: استن لی، جک کربی

«گوگام» هم یک بیگانه فضایی از سیاره X بود که توسط پدرش «گوم» به زمین آورده شد . وقتی پدرش به سیاره ما حمله کرد، پسرش را در یک غار مخفی کرد . بعدش گوگام با یک پسر بچه آشنا شد. این پسر بچه موفق شد به لطف هوش زکاوت خودش فریبش بده و در شن های روان غرقش کنه. اما بعدا دوباره برگشت و با چهار شگفت انگیز مبارزه کرد. البته بعدها دچار تحول شد . سایزش هم کوچکتر شد تا بتونه در میان انسان ها تردد کنه.

18- مردان سنگی (The Stone Men)

مردان سنگی (The Stone Men)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 6 از کمیک Tales to Astonish (1959)

خالقین: استن لی، استیو دیتکو، جک کربی

مردان سنگی از اهمیت زیادی در تاریخ مارول برخوردار هستند چون ظاهرشون جوری بود که بعدا جک کربی برای خلق شخصیت های مهمی مثل «ثینگ» یا حتی برای اریجین Mole Man (از دشمنان چهار شگفت انگیز) استفاده کرد . یا حتی شاهد بودیم که ثور در اولین کمیک خودش با شخصیت هایی شبیه به اونا مبارزه کرد. در هر حال ، مردان سنگی غول هایی بودند که از زیر زمین به سطح خیابان آمدند و باعث خرابی زیاد و وحشت مردم شدند. این در حالیه که یک دانشمند زمین شناس قبلا هشدار داده بود که ممکنه همچین هیولاهایی از زیر زمین بیرون بیایند ولی مردم به حرفش گوش نداده بودند. سپس معلوم میشه که هیولاهای بی آزاری هستند و چون در سطح زمین نابینا میشوند باعث خرابی شده بودند.

17- مانفیبیان (Manphibian)

مانفیبیان (Manphibian)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 1 از کمیک Legion of Mosnters (1975)

خالقین: مارو ولف من، تونی ایزابلا، دیو کاکرام، سم گرینجر

«مانفیبیان» از اون هیولاهای تراژیک و کلاسیکه . او یک موجود بیگانه است که هزاران سال پیش در دنیای خودش زندگی میکرد تا اینکه یکی از هم نوعان خودش، جفت او را کشت. مانفیبیان هم به دنبال قاتل جفت خودش در فضا و منظومه های مختلف سفر کرد تا اینکه به کره زمین رسید و آنجا با دشمن خودش درگیر شد تا ازش انتقام بگیره ولی مردم وحشت زده کره زمین به چشم یک تهدید بهش نگاه کردن. در سالهای بعد مارول او را دوباره احیا کرد و دیدیم که در کمیک های گوست رایدر، پانیشر، دردویل دیده شده. مانفیبیان حتی عضو گروه ویژه شیلد به نامHowling Commandos هم شده است.

16- کلاسوس (The Colossus)

کلاسوس (The Colossus)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 14 از کمیک Tales of Suspense (1961)

خالقین: جک کربی

این شخصیت با اون میوتانت فلزی معروف دنیای کمیک های مردان ایکس که اصلیتی روسی هم داره فقط تشابه اسمی داره و هیچ ربطی بهش نداره. او توسط جک کربی بزرگ خلق شد و البته سال 1973 در شماره 21 کمیک Astonishing Tales دوباره احیا شد. او در واقع یک مجسمه بزرگ و 100 فوتی بود که در شوروی سابق ساخته شد ولی موجودات فضایی نژاد Kigors بهش جان دادند و در نتیجه شروع کرد به تخریب شهر مسکو تا اینکه نیروهای نظامی سر رسیدند و او دوباره بیجان شد. اما بعدا این مجسمه پاش به آمریکا باز شد و Kigors دوباره زنده اش کردند . در نتیجه دوباره دست به طغیان زد تا اینکه یک نابغه افکت های ویژه هالیوود به نام «باب اوبرایان» تونست Kigors رو شکست بده و مجسمه دوباره بیجان شد. البته از آن موقع تا به حال این مجسمه خبیث چند بار دیگر هم جاندار شده.

15- مومیایی زنده (The Living Mummy)

مومیایی زنده (The Living Mummy)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 5 از کمیک Supernatural Thrillers (1973)

خالقین: استیو گربر، ریک باکلر

مارول کلا در 70 میلادی با الهام گیری از شخصیت های فیلم های کلاسیک ترسناک استودیو یونیورسال، شخصیت های زیادی خلق کرد و به موفقیت های قابل توجهی هم دست یافت. یکی از این شخصیت ها «مومیایی» نام داشت. اما مارول مثل همیشه یک پیچش متفاوت بهش داد تا از موارد مشابه متمایز بشه. به همین دلیل رگ و ریشه این مومیایی به جای مصر باستان، آفریقا بود ولی در عین حال به مصر هم ربط داشت! بنابراین این مومیایی در واقع رئیس یکی از قبایل شمال آفریقا به نام Swarili بود و N’Kantu نام داشت. او در قرن 11 پیش از میلاد مسیح میزیست و یک جنگجوی بزرگ بود که توسط مصری ها اسیر و به مصر برده شد تا به عنوان برده کار کنه ولی آنجا شورش بزرگی را آغاز کرد و در نتیجه دستگیر و تبدیل به مومیایی شد. در کمیک های این شخصیت نویسنده های بزرگی همچون «استیو گربر» توانستند داستان های شگفت انگیزی درباره اساطیر آفریقای باستان خلق کنند که در آن موقع واقعا در دنیای کمیک جایش خالی بود. ضمنا کمیک های Supernatural Thrillers که این شخصیت در آنها چاپ میشد واقعا حال و هوای خاص و اتمسفریک داشتند.

14- گِلاب (The Glob)

گلاب (The Glob)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 121 از کمیک The Incredible Hulk (1969)

خالقین: روی توماس، هرب تریمپ

«گلاب» اولش یک دزد و خلافکار خرده پا به نام «جوزف تیمز» بود که در حال فرار از زندان به باتلاق مرموزی افتاد و مرد. بعدش «بروس بنر» تصادفا چند بشکه حاوی مواد رادیو اکتیو داخل آن باتلاق انداخت و در نتیجه تیمز به صورت هیولایی باتلاقی زنده شد و چند باری هم با هالک جنگید. بعدها یکی از دشمنان اصلی هالک به نام «لیدر» (Leader) بقایای گلاب را به هم چسباند و دوباره این هیولا را سرپا کرد تا با هالک بجنگه. فرقه ای به هم نام Yagzan از مغز این هیولا برای مقاصد پلید خودش استفاده کرد.

13- گولم (Golem)

گولم (Golem)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 174 از کمیک Strange Tales (1974)

خالقین: لین وین، جان بیوسما

در دنیای مارول چندین هیولا به نام «گولم» وجود داشته ولی این یکی از همه معروف تره . البته شاید از نظر تاریخی خیلی تاثیر زیادی روی عالم مارول نگذاشته باشه ولی توسط همان کسانی خلق شده که ولورین را هم در دهه 70 میلادی خلق کردند (لین وین، جان بیوسما) . ضمن اینکه این هیولا از افسانه یهودیان الهام گرفته که در آن عارفی مرموز به نام Judah Loew ben Bezalel برای حمایت از یهودیان یک عروسک گِلی می سازد به نام Golem که همچون پینوکیو دارای جان می شود و ماجراهای خودش را دارد. Golem مارول هم موجودی بود در هیبت انسان که قرن 16 میلادی و از سنگ و خاک بنفش ساخته شد تا از یهودیان در مقابل ظالمان در شهر پراگ محافظت کنه. در سالهای بعد توسط پرفسور «آبراهام آدامسون» دوباره جان گرفت. او قدرت خودش را از تماس با خاک روی زمین به دست می آورد. ضمنا او هم عضو گروه ویژه شیلد به نام Howling Commandos بوده.

12- روبات انسانی (The Human Robot)

روبات انسانی (The Human Robot)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 11 از کمیک Menace (1954)

خالقین: استن لی، جان رومیتا

باز هم یکی از هیولاهای کلاسیک مارول در دهه 50 میلادی که به دست توانمند استن لی و جان رومیتا خلق شد. «روبات انسانی» توسط دانشمندی خلق شد که فهمید رئیس طماع و فاسدش فقط به دنبال کسب پول و درآمد است. بعدش معلوم شد رئیسش کدی در این روبات کار گذاشته که باعث میشه به قاتل تبدیل بشه. در نتیجه روبات انسانی خالق خودش را کشت. ولی مساله اینجا بود که با فعال شدن این کد، روبات وارد یک loop ممتد شد و به کشتن ادامه داد. بنابراین خود آقای رئیس هم به دست او کشته شد. او همین طور دست به کشتن زد تا اینکه گروه Agents of Atlas توانستند کد مذکور را حذف و دوباره برایش برنامه ریزی کنند. سپس او به ابرقهرمانی به نام M-11 تبدیل شد.

11- اسپراگ (Spragg)

اسپراگ (Spragg)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 11 از کمیک Journey into Mystery (1961)

خالقین: استن لی، جک کربی

این هیولا ریشه فرا زمینی داره و از دو میلیارد سال پیش در فضا سرگردان بود تا اینکه در کره زمین گرفتار و با مواد مذاب سیاره ما ترکیب شد. به مرور اما به موجودی قوی با قدرت های ذهنی بالا تبدیل شد و بهش لقب "تپه زنده" دادند که میتونست زمین لرزه ایجاد کنه. اسپراگ جاه طلبی های بیشتری داشت و میخواست بر دنیا حکومت کنه ولی دانشمندی به نام «باب رابرتسون» جلویش را گرفت و موفق شد او را دوباره به فضا برگرش گردونه. اما چند بار دیگه هم برگشته و با امثال «شی – هالک» و گروه New Warriors هم جنگیده.

10- سایمون گارث، زامبی (Simon Garth, The Zombie)

سایمون گارث، زامبی (Simon Garth, The Zombie)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 5 از کمیک Menace (1953)

خالقین: استن لی ، بیل اورت

«سایمون گارث» اولین زامبی تاریخ کمیک های ماروله و در دهه 50 میلادی خلق شد ولی مارول در سال 1973 و در کمیک های Tales of the Zombie این شخصیت را دوباره احیا کرد (همانطور که گفتم دهه 70 مارول دستش باز تر شد و تونست عناوین ترسناک بیشتری خلق کنه) . Tales of the Zombie یک کمیک سیاه و سفید بود که طراحی های شگفت انگیزی داشت. در هر حال گارث درست مثل همه مخلوقات مارول یک زامبی عادی نیست یعنی تا حدی هوش و نامیرایی در وجود خودش داره . او در اصل یک تاجر ثروتمند بود که با کارمندان خودش بسیار بدرفتاری میکرد. تا اینکه کولی ها باغبان مسمومش کردن و در باتلاق های منطقه و به کمک جادوی Voodoo به زامبی تبدیلش کردن. همین باعث میشه که شخصیتش ماندگارتر و تکان دهنده تر بشه چون فرض کنید که بدنتون همین طور داره تحلیل میره و فاسد میشه و خودتون هم ازش خبر دارید! ضمن اینکه همین مساله باعث شده سایمون متوجه اشتباهات خودش بشه و گاهی اوقات سعی کنه کارای خوبی هم بکنه.

9- زمنو (Xemnu)

زمنو (Xemnu)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 62 از کمیک Journey into Mystery (1960)

خالقین: جک کربی

باز هم هیولایی کلاسیکی که توسط جک کربی برای مارول یونیورس خلق شد. «زمنو» خلافکاری فضایی بود که در زندانی کهکشانی زندانی شده بود. تا اینکه از اونجا فرار و با سفینه اش به کره زمین سقوط کرد و بیهوش شد. یک برق کار به نام «جو هارپر» او را پیدا کرد. وقتی زمنو به هوش آمد سریعا هارپر و دیگران را تحت کنترل ذهنی خودش قرار داد و مجبورشون کرد براش سفینه جدیدی بسازن تا بتونه برگرده به خونه. هنگامی که زمنو از کره زمین به سیاره خودش رفت فهمید که هم نوعانش از بین رفته اند . بنابراین به زمین برگشت تا تسخیرش کنه و از اون موقع بارها با شخصیت های مارول جنگیده.

8- مانگاگ (Mangog)

مانگاگ (Mangog)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 154 از کمیک Thor (1968)

خالقین: استن لی، جک کربی

«مانگاگ» آخرین بازمانده نژاد خودش است. چون هم نژادهای او در تهاجمی که به آزگارد داشتند به دست «اودین» (پدر «ثور» ) نابود شدند. خودش تا مدتها در سیاه چال آزگارد زندانی بود تا اینکه غول سنگی به نام Ulik آزادش کرد. بعد معلوم شد که مانگاگ در واقع تجسم نفرت هم نوعان خودش بوده که با نفرین اودین به این شکل درآمده بود. بنابراین وقتی ثور او را شکست داد، طلسم هم باطل شد و هم نوعان مانگاگ هم آزاد شدند. اما بعد از آن به شیوه های مختلف و به کمک جادوگران مختلف یا حتی «لوکی» برگشته تا آزگارد و حتی کره زمین را نابود کنه.

7- کراکوآ (Krakoa)

کراکوآ (Krakoa)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 11 از کمیک Menace (1954)

خالقین: استن لی، جان رومیتا

هنوز کاملا حقایق درباره اریجین این هیولای وحشتناک فاش نشده اما گفته میشه در نتیجه آزمایشات هسته ای در اقیانوس آرام به وجود آمده . پرفسور ایکس (رهبر گروه مردان ایکس) متوجه سیگنال قدرتمندی از جانب یک میوتانت در جزیره ای دور افتاده و خالی از سکنه شد . او گروه مردان ایکس را به آنجا فرستاد تا قضیه را بررسی کنند. اما معلوم شد خود اون جزیره اون میوتانته! این جزیره که «کراکوآ» نام داشت مردان ایکس را زندانی کرد و پرفسور ایکس مجبور شد گروه های دیگری را برای نجات آنها اعزام کنه. در نهایت کراکوآ به دست «پولاریس» (از اعضای مردان ایکس) به مدار زمین منتقل شد تا دیگه نتونه به کسی آسیب برسونه.

6- وندیگو (Wendigo)

وندیگو (Wendigo)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 162 از کمیک The Incredible Hulk (1973)

خالقین: استیو انگلهارت، هرب تریمپ

«وندیگو» هیولایی سفید رنگ است که در کمیک های مارول بارها و بارها با اعضای گروه مردان ایکس و همچنین هالک جنگیده. او در واقع در نتیجه نفرینی قدیمی به وجود آمده. طبق این نفرین هر انسانی که در بیابان گوشت انسان دیگر را بخورد به این هیولا تبدیل میشود. افراد گوناگونی مثل «پل کارتیر»، «جورج باپتیسته» و اخیرا هم جادوگری به نام Mauvais دچار این نفرین شده اند. هر کی وندیگو میشه دیگه اثری از انسانیت درش باقی نمیمونه و دیگه یادش نمیاد قبلا کی بوده و قدرت تکلم رو هم از دست میده. البته اون جادوگری که بهتون گفتم تونست وقتی وندیگو میشه، هوش و خاطرات قبلی خودش رو حفظ کنه. قبلا در آن واحد فقط یکی به وندیگو تبدیل میشد ولی الان در کمیک های مارول به نظر میرسه نوعی اپیدمی شده و چندین وندیگو در کنار هم دیده ایم.

5- گودزیلا، پادشاه هیولاها (Godzilla, The King of Monsters)

گودزیلا، پادشاه هیولاها (Godzilla, Th eking of Monsters)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 1 از کمیک Godzilla (1977)

بله درست شنیدید «گودزیلا» در کمیک های مارول هم بوده! در اواخر دهه 70 میلادی مارول برای دو سال اجازه چاپ کمیک براساس این هیولا را کسب کرد. این کمیک خیلی محبوب شد تا جایی که شرکت Toho (صاحب شخصیت گودزیلا) به مارول گفت که باید پول بیشتری بهش بده و بنابراین چون دیگه توجیه اقتصادی برای مارول نداشت، تصمیم گرفت چاپش را متوقف کنه. بنابراین تنها 24 شماره از کمیک Godzilla توسط مارول چاپ شد. چون Toho در ازای هیولاهای دیگر خود هم پول جداگانه ای میخواست، نویسنده این کمیک به نام «داگ مواینک» مجبور بود اکثرا هیولاهای جدیدی خلق کند تا گودزیلا با او بجنگد. اما گاهی اوقات هم مامورین سازمان "شیلد" و دیگر قهرمانان مارول هم با گودزیلا روبرو میشدند. بنابراین برای مدتی گودزیلا کاملا در عالم مارول جا افتاده بود. توصیه میکنم مقاله زیر که به قلم خانم سونیا ساداتی فر نوشته شده را حتما بخونید تا بیشتر با مبارزات گودزیلا با قهرمانان مارول آشنا بشید:

5 مبارزه برتر گودزیلا با قهرمانان مارول

4- دِویل دایناسور (Devil Dinosaur)

دویل دایناسور (Devil Dinosaur)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 1 از کمیک Devil Dinosaur (1978)

خالقین: جک کربی

«دویل دایناسور» یک دایناسور قرمز رنگ از نژاد "تیرانوسوروس رکس" است که در دنیای دیگری متولد شده و نوعی ارتباط تله پاتیک با پسری از نسل انسان های اولیه به نام «مون بوی» داشت. آنها با هم رفقای صمیمی بودند. دویل دایناسور یک دایناسور جهش یافته است و به همین خاطر از هوش و شعور بالایی برخورداره. ضمن اینکه در دنیای خودش با هجوم موجودات فرا زمینی هم مقابله کرده! بعدها جادوگری به نا «جنیفر کیل» (که اینجا درباره اش توضیح داده ایم) دویل دایناسور را به دنیا و زمان ما آورد . بعدش هم برخی قهرمانان مارول او و مون بوی را به سرزمین دور افتاده ای به نام "سرزمین وحشی ها (Savage Land)" بردند تا در آنجا آزادانه زندگی کنند. در حال حاضر دویل دایناسور با دختری بسیار باهوش از نژاد "نا انسان ها" (Inhumans) به نام Lunella Lafayette ملقب به «مون گرل» (Moon Girl) دوست شده.

3- گروت (Groot)

گروت (Groot)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 13 از کمیک Tales to Astonish (1960)

خالقین: استن لی، جک کربی، دیک ایرز

بله درست شنیدید! «گروت»! او قبل از اینکه عضو گروه "محافظین کهکشان" بشه و به شهرت امروزی خودش برسه یکی از هیولاهای مارول بود که سالها پیش در 1960 خلق شد. گروت وقتی خلق شد یک درخت پلید و هیولا مانند بود که از سیاره ایکس آمده بود و میخواست دنیا را فتح کنه! گروت تونست درختان کره زمین را تبدیل به سربازان خودش بکنه. ولی یک دانشمند باهوش با استفاده از موریانه تونستش شکستش بده. تا اینکه در دهه 70 میلادی دوباره زنده شد و با هالک هم مبارزه کرد و الان هم که میدونید شخصیتی خوب و عضو گروه محافظین کهکشان شده و رفیق فابریکی هم به نام راکت راکون داره.

2- مرد گوریلی (Gorilla-Man)

مرد گوریلی (Gorilla-Man)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 26 از کمیک Men’s Adventures (1954)

خالقین: استن لی، رابرت کیو سیل

سربازی مزدور به نام «کنث هیل» (Kenneth Hale) عاشق هیجان و کشتار بود. ولی از یک چیز هراس داشت: مرگ. به همین دلیل از پیر شدن تنفر داشت. برای اینکه فناناپذیر بشه به آفریقا رفت چون شنیده بود که در آنجا گوریلی هست که مثل انسان راه میره و اگه بتونه بکشتش عمر جاودان پیدا میکنه و دیگه هرگز پیر نمیشه. بنابراین شروع کرد به شکار این گوریل ولی واقعا پیداش کرد متوجه شد که دلش نمیاد بکشتش. بعدش در جنگل سرگردان و سپس مریض شد. اون گوریل آمد سراغش و مجبورش کرد تا بکشتش . «هیل» هم چاره ای نداشت جز اینکه بکشتش چون باید از خودش دفاع میکرد. اما خبر نداشت که گوریل عمدا این کار رو کرده تا نفرینی که دچارش بود را بهش منتقل کنه. در نتیجه کنت هیل عمر جاودان پیدا کرد ولی در هیبت یک گوریل!

1- فین فنگ فوم (Fin Fang Foom)

فین فنگ فوم (FIN FANG FOOM)

اولین حضور در دنیای كمیك: شماره 89 كمیك Strange Tales (اكتبر 1961)

خالقین: استن لی، جک کربی

درسته كه «فین فنگ فوم» شبیه یك اژدها است ولی در واقع یك بیگانه فضایی از نژاد Makluan است كه میتونه ظاهرش رو تغییر بده. هم نژادان او كسانی بودند كه 10 انگشتر قدرت دشمن اصلی ایرون من یعنی «ماندارین» را درست كردند. فینگ فن فوم بارها سعی كرده كره زمین رو فتح كنه. تهدید او و هم نژادان او آنقدر بزرگ بوده و هست كه گاهی وقتها قهرمانان مارول مجبور شده اند با برخی شخصیت های خبیث متحد بشوند تا اونا رو شكست بدن. البته فین فنگ فوم اصلی شخصیت خوبی شده و به دین بودایی روی آورده (!) ولی كسانی دیگر بوده اند كه با استفاده از نام و ظاهر او خباثتش را ادامه داده اند.

مهدی ترابی مهربانی