5 داستان برتر دی سی درباره کریسمس

5 داستان برتر دی سی با موضوع کریسمس

این مقاله به مناسبت عید کریسمس و فرا رسیدن سال نوی میلادی تقدیم شما میشود.

مقدمه: در طول سالهای گذشته دی سی کامیکس رابطه جالبی با کریسمس داشته است. در طول عصر طلایی کمیک بوک در دهه 40 میلادی داستان هایی با تم و موضوع کریسمس به طور سالیانه در کمیک بوک های بتمن و سوپرمن منتشر میشدند. ولی به محض اینکه در انتهای دهه 40 میلادی با افول محبوبیت ابرقهرمانان  مواجه شدیم داستان های کریسمسی در کمیک های ابرقهرمانی دی سی هم متوقف شد. البته دی سی همچنان داستان های کریسمسی چاپ میکرد ولی در عناوین غیر سوپرهیرویی. اما با شروع دهه 70 میلادی دی سی دوباره شروع کرد به چاپ عناوین ابرقهرمانی که تم کریسمس داشتند . همچنین کمیک های مخصوص تعطیلات سال نو (Holiday Specials) داشت . اما در دهه 80 میلادی این رویه دوباره متوقف شد. تا اینکه در اواخر این دهه و به خصوص در اوایل دهه 90 میلادی دی سی عناوین متعددی درباره کریسمس چاپ نمود. اخیرا هم بعد از چند سال وقفه دی سی دوباره به چاپ Holiday Specials روی آورده. در این مقاله ما به معرفی 5 تا از برترین داستان های دی سی که به مناسبت عید کریسمس منتشر شدند میپردازیم.

 

مقالات زیر هم فراموش نشود:

5 داستان برتر مارول درباره کریسمس

10 داستان برتر مرد عنکبوتی درباره کریسمس

 

5- شماره 13 از سری اول کمیک های تایتان های نوجوان

 شماره 13 از سری اول کمیک های  تایتانز

این داستان سال 1967 توسط «نیک کاردی» و «باب هنی» خلق شد و در آن نوجوانی به گروه "تایتان های نوجوان" مراجعه میکنه تا ازشون کمک بگیره. به نظر میرسه پدر او برای فرد شروری به نام  Scourge کار میکنه که صاحب یک اسقاطگاه است (یعنی جایی که در آن اشیای قراضه و دور انداخته شده را اوراق می کنند و یا طبقه بندی کرده و می فروشند). در واقع Scourge به یک سری آدم خبیث اجازه داده از این محل برای انجام نقشه خود (که اونقدر عجیبه که فقط در یک کمیک بوک یافت میشه!) استفاده کنند. حالا نقشه شون چیه؟ یک دستگاهی درست کرده اند که میتونه خودروهای گران قیمت رو به آهن قراضه تبدیل کنه. بنابراین وقتی آهن قراضه به اسقاطگاه میرسه دوباره از اون دستگاه استفاده میکنند تا به خودرو لوکس تبدیل بشه! یعنی همه این کارها رو میکنند تا از زیر پرداخت عوارض ماشین های وارداتی فرار کنند (گفتم که همچین نقشه ای رو فقط میشه در یک کمیک بوک پیدا کرد!). در هر حال گروه تایتان ها به این نتیجه میرسه که آقای Scourge هم مثل اون شخصیت معروف داستان "سرود کریسمس" چارلز دیکنز یعنی «اسکروج» باید با اشباح دیدار کنه تا پی به اشتباه خودش ببره.

اسکروج - سرود کریسمس

آخرش هم همینطور میشه. در کل داستان جالبیه که طراحی های زیبایی هم داره. نیک کاردی در طراحی شخصیت های مونث تخصص داشت و اون پانل های جذابی  که Wonder Girl رو در لباس بابا نوئل نشان داد احتمالا تا ابد در ذهن اون نسل از هواداران کمیک بوک باقی مونده!

 

4- شماره 64 از سری دوم کمیک های Superman

 شماره 64 از سری دوم کمیک های Superman

سال 1991 «دن جرگنز» و «جکسون گایس» این داستان را خلق کردند. اون موقع سوپرمن و لوئیس لین با هم نامزد کرده بودند (لوئیس از هویت مخفی سوپرمن باخبر شده بود) . بنابراین سوپرمن یکی دیگر از اسرار زندگی شخصی اش را به لوئیس گفت: هر سال موقع عید کریسمس مردم شهر متروپلیس برای سوپرمن نامه مینویسند و او هم با خوندن اونا سعی میکنه بهشون کمک کنه! این نامه ها بعضی هاشون خیلی مسخره هستند و بعضی هاشون خیلی غم انگیز. سوپرمن سعی میکنه تا جای ممکن درخواست های مردم رو انجام بده. مثلا موفق  میشه قبل از مرگ یکی از بازمانده های هلوکاست را به خواهرش (که فکر میکرد مرده) برسونه .

نامه سوپرمن

اما متاسفانه درخواست پسری که ازش خواسته بود تومور مغزی پدرش رو خوب کنه رو نمیتونه به انجام برسونه. او در آخر داستان به کمک بروس وین و پرفسور «امیل هامیلتون» برای کودکان نیازمند مترو پلیس یک مهمانی برگزار میکنه. جرگنز سال بعد ادامه داستان را هم نوشت . در این داستان دوستان سوپرمن به مناسبت مرگ او سعی میکنند به جای سوپرمن به درخواست ها پاسخ دهند ...

 

3- شماره 73 از سری دوم کمیک های The Flash

 شماره 73 از سری دوم کمیک های The Flash

این داستان سال 1992 توسط «مارک وید» نوشته و «گرگ لاروک» آن را طراحی کرد. دیدیم که «والی وست» اولین کریسمس خودش رو با دوست دختر جدیدش «لیندا پارک» (Linda Park) جشن میگیره (اونا از چند شماره قبل با هم شده بودند). «جی گریک» هم در داستان بود. در واقع او اخیرا از داستانی عجیب آمد که در آن "انجمن عدالت آمریکا" (Justice Society of America) پس از سالها ماندن در برزخ و عدم فعالیت دوباره برگشته بودند. بنابراین گریک مدتی بود که به نوعی مرشد یا راهنما برای والی تبدیل شده بود. در این داستان والی وست ، جی گریک رو متقاعد میکنه که در شب کریسمس گشتی در شهر بزنند و درباره اینکه حس و حال این شب چقدر براش فرق کرده و اینکه قبلا که بچه بود و دستکش بیس بال در این روز هدیه گرفت چقدر خوشحال شد با هم حرف بزنند. جی هم سعی میکنه بهش نصیحت کنه. اونا در ضمن کمک میکنند تا یک خانم وضع حمل بکنه! کلا این داستان شبیه به داستان های هستش که «دنی اونیل» در دهه 70 میلادی برای کمیک های دی سی به مناسبت کریسمس مینوشت منتهی با یک پیچش مدرن. آخر داستان والی شوکه میشه وقتی میبینه که لیندا براش یک دستکش بیسبال هدیه گرفته . و البته بهترین هدیه زمانیه که  زنگ در به صدا درمیاد و در کمال تعجب مشاهده میکنند که «بری آلن» برگشته! زنده!

بازگشت بری الن

به این میگن "معجزه کریسمس"!

 

2- شماره 2 از کمیک Christmas With the Superheroes

 شماره 2 از کمیک Christmas With the Superheroes

این  داستان سال 1988 در کمیک  #2 Christmas With the Superheroes به چاپ رسید و از چند داستان کوتاه درباره کریسمس تشکیل شده بود که یکی از آنها ،  Should Auld Acquaintance Be Forgot نام داشت که واقعا زیبا بود و توسط «الن برنرت» نوشته و «دیک جیوردانو» آن را طراحی کرد. در این داستان شخصیت Deadman رو میبینیم که با کریسمس مشکل داره (چون او شخصیتی است که در دنیای فیزیکی وجود نداره). به ذهنش میرسه وارد جسم دیگران بشه و از این طریق بتونه حس و حال کریسمس رو تجربه کنه اما خیلی زود به این نتیجه میرسه که کار بدیه و نباید عید دیگران رو بدزده. بعدشم خیلی اندوهگین میشه . چون حس میکنه هر کار خوبی هم که بکنه بازهم چون کسی متوجه نمیشه پس فایده ای نداره. تا اینکه زن مرموزی رو مشاهده میکنه که میتونه او رو ببینه (این در حالیه که  Deadman یک روحه و کسی نمیتونه ظاهرش رو ببینه) . این زن بهش یادآوری میکنه که اثر کار خوب باقی میمونه ، حتی اگر کسی متوجه اون نشه.

کمیک deadman

به قول معروف اجرت با خداست! به نظر میرسه این زن مرموز همان روح «کارا» (سوپرگرل) بود . جون اون موقع سوپرگرل به خاطر وقایع رویداد مهم Crisis on Infinite Earths از دنیای دی سی پاک شده بود ولی اینجا انگار در حالت روح هم دست از الهام بخشی به دیگران برنمیداره.

سایت CBR صفحات این داستان  رو اینجا گذاشته که میتونید بخونیدش.

 

1- شماره 219 از سری اول کمیک Batman

شماره 219 از سری اول کمیک Batman

کمیک شماره 219 بتمن سال 1969 منتشر شد. این کمیک از سه داستان مجزا تشکیل شده بود که داستان دوم آن "شب خاموش بتمن" (The Silent Night of the Batman) نام داشت و توسط «مایک فردریش» نوشته و «نیل آدامز» کبیر هم آن را طراحی کرد. در این داستان زیبا و تاثیر گذار بتمن در شب عید کریسمس توسط کمسیر گوردون (یا کسی که شبیه به اوست) فراخوانده میشه. او از بتمن میخواد که امشب به جای گشت زنی در گاتهام ، کریسمس رو با پلیس ها جشن بگیره. بتمن هم قبول میکنه ولی فقط به شرط اینکه اگه جرم و جنایتی رخ بده باید بره . گوردون هم قبول میکنه و بتمن شروع میکنه به خوندن سرود کریسمس با دیگران افسران پلیس.

بتمن سرود کریسمس

و به طور عجیبی هیچ اتفاق بدی اون شب نمیفته . یعنی چطور بگم ... هر وقت قراره اتفاقی بیفته یه جورایی جلوش گرفته میشه. مثلا یه سری خلافکار میخوان به سرقت دست بزنند اما ناگهان یک نفر رو تو خیابون میبینند که مثل بتمن لباس پوشیده و بنابراین پا به فرار میذارن. یا زنی که میخواد خودکشی بکنه (چون فکر میکنه شوهر سربازش تو جنگ کشته شده)  اما ناگهان سیگنال بتمن رو تو آب میبینه و به همین خاطر یه لحظه مکث میکنه و وقتی برمیگرده تا ببینه چه خبره شوهرش رو میبینه که زنده است (در نتیجه از خودکشی او جلوگیری میشه) و ... در پایان داستان میبینیم که بتمن سرود خوندنش رو متوقف میکنه و میفهمه که گوردونی که دیده فقط یک روح کریسمس بوده. بعدش گوردون واقعی میاد و به بتمن میگه واقعا اون شب هیچ اتفاق بدی تو شهر رخ نداده. یعنی انگار حضرت مسیح (ع) هم میخواست بتمن برای یک بار هم که شده کریسمس رو با بقیه جشن بگیره و نگذاشته در این مدت اتفاقی بیفته.

سایت CBR تمام صفحات این داستان رو اینجا گذاشته که میتونید بخونیدش.

  

مهدی ترابی مهربانی

منبع: سایت CBR

All rights reserved © Spidey.ir 2017

   (هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn