معرفی دشمنان اصلی مرد عنكبوتی: «میستریو» (Mysterio) – قسمت دوم

معرفی میستریو

(اگر قسمت اول اين مقاله را نخوانده ايد، اينجا را كليك كنيد)

پس از مدتها بالاخره کوئنتین واقعا آماده سکانس آخر شد ! البته بهتر است آن را با یکی از معروفترین داستان های متیو مورداک یا همان دردویل شروع کنم ، یعنی شیطان محافظ یا گاردین دویل

مت مورداک روزهایی رو سپری می کند که نامزدش کارن پیج ترکش کرده و حالا تبدیل به یک بازیگر فیلم های پورنو شده است. رفیق و همکارش هم فرانکلین یا فاگی نلسون سرطان را گذرانده و با یک وکیل ( که به تازگی پرونده حضانت نوه نورمن آزبورن رو گرفته !) در حال برقراری یک رابطه عاشقانه است و مت مورداک هم بخاطر اتفاقات اخیر زندگی اش ایمانش به خدا سست تر شده است .

مت مورداك

همه چی خراب می شود وقتی که یک زن نوزادش را به مت می سپارد و می گوید یک فرشته به او گفته است که او بی باک است ! و فاگی هم به جرم تجاوز و قتل همان زن بازداشت می شود ! و یک مرد بنام آقای مک کیب هم از یک سازمان مخفی به پیش مت مورداک می آید  و به او می گوید که می داند او کیست و آن نوزادی که چندی پیش به او سپرده شده است یک ضد مسیح است و برای به عمل آوردن روز رستاخیز بدنیا آمده و باید زودتر کشته شود ! و یک صلیب هم به نشانه سازمانش پیش مت می گذارد !

از طرفی دیگر کارن به پیش مت باز می گردد و می گوید که به بیماری ایدز مبتلا شده است ! و ناتاشا رومانف ملقب به بیوه سیاه ( که از معشوقه های مت هست) آن نوزاد را از پیش مت دور می کند زیرا مت می خواهد او را بکشد !

مت مورداک بچه را از ناتاشا می گیرد و در این در دوراهی می ماند که به فرمان خدا عمل کند یا به آن بچه رحم و عطوفت نشان دهد ، بنابراین کاملا ایمانش را از دست می دهد و شروع به کفر گویی جلوی یک راهبه که در بچگی از پدر مت مراقبت کرده می کند ! از طرف دیگر مک کیب به کارن می گوید که آن بچه مصوب بیماری او و اتفاقات اخیر است و ممکن است برای کل مردم خطر آفرینی بکند ! پس کارن به سراغ مت در کلیسا می رود ، ولی مت با او دعوا می کند و کارن از کلیسا می رود . از طرف دیگر هم مک کیب ، بولزآی ، یکی از دشمنان قدیمی بی باک را برای گرفتن بچه استخدام می کند.

بولزآي

مت مورداک برای پاسخ هایش به پیش دکتر استرنج می رود و صلیب سازمان مک کیب را به دکتر استرنج نشان می دهد و استرنج می گوید که این صلیب یک جواهر بدلی است و هیچ ارزش عرفانی ندارد و برای حمل مواد از آن استفاده می شود و آن مواد هم درحال حاظر در جریان خونی بدن مت وجود دارد!

استرنج هم مفیستو ( شیطان عالم مارول) را احظار می کند و مفیستو با توجه به انجیل به مت می گوید که آن بچه نمی تواند آغازگر رستا خیز باشد و در حال حاضر بخاطر انحرافات اخیر او مادر روحانی در حال مردن است ! مت به سرعت به سمت کلیسا می رود و می بیند که همه راحبه ها و چند آدم عادی کتک خوردند !

سپس می فهمد این ها کار بولزآی بوده و آنها را کتک زده چون بدنبال آن بچه بوده پس از آن مت را به سختی مجروح می کند و مت می فهمد که کارن آنجاست تا از بچه مراقبت کند ! بولزآی بچه را می گیرد و سلاح مت را به سمت مت پرتاب می کند ولی کارن به جلوی مت می رود تا جان مت را نجات دهد ، سلاح مت قفسه سینه کارن را می شکافد و کارن می میرد !

كرن پيج

مت مورداک آدرس مک کیب را پیدا می کند و به پیش آن می رود بالاخره مک کیب را پیدا می کند و مک ماسکش را برمی دارد و معلوم می شود که کسی نیست جز ، میستریو !

ميستريو دردويل

کوئنتین خودش را به مت معرفی می کند ، می گوید که یک متخصص جلوه های ویژه بوده است ، می گوید که می خواسته اسمش در کنار اسم استیون اسپیلبرگ ، جیمز کامرون یا حتی جورج لوکاس قرار بگیره ،  اینکه برای یکبار هم که شده تو تیتراژ بنویسن ، کارگردان : کوئنتین بک یا حتی تهیه کننده اجرایی : کوئنتین بک یا حتی فقط کوئنتین بک !

كوئينتين بك

اون میگه گذاشتند که آزاد بشود چون که سرطان ریه دارد و هر لحظه تومور مغزی ، تیتراژ پایانی را برایش پخش می کند پس نخواسته که تو تختش بمیردو خواسته بدست مرد عنکبوتی کشته شود چون این سرطان و ای تومور بخاطر اون مواد شیمیایی ای بود که همیشه برای توهم زایی علیه مردعنکبوتی استفاده می کرد ، اما فهمید که مرد عنکبوتی در حال حاظر فقط یک کلون هست !

پس شروع می کنند روی هدفی دیگر ، یعنی بی باک ! پس به سراغ ویلسون فیسک رفت  و به او گفت که می تواند زندگی بی باک را پایان دهد ، به شرطی که همه چیز را درباره زندگی بی باک بداند ، همه چیز را !

او یکی از مدیران هالیوود را به قتل رساند و از هویتش بجای هویت آقای مک کیب استفاده کرد

او فاگی نلسون را دچار توهم کرد و باعث شد که وکیل لیز آزبورن را به قتل برساند .

او از یکی از شخصیت های کتاب مقدس انجیل استفاده کرد تا مت را دچار توهم کند .

و مادر آن بچه را دچار توهم کرد که یک خواب درباره فرشته ها ببیند و بچه را به مت بدهد .

همه اش زیر سر کوئنتین بود !

ولی در نهایت مت کلاهخود کوئنتین را می شکند و کوئنتین می گوید که مرا بکش چون یک سال دگر بیش تر زنده نیست ! و کوئنتین ادعا می کند که مت را دیوانه کرده ! ولی مت به او می گوید که هیچ کار خاصی نکرده جز کشتن چند آدم و معتاد کردنش ، هیچ استعدادی در کارش نبوده و همه کاراش تقلبی بوده!

مت بچه را از کوئنتین می گیرد و کوئنتین به مت می گوید که

" من نمیدونم که کی بیشتر از پایان این داستان راضی می شه ! من یا تو ؟! ولی اینو بدون که من حتی این ایده رو هم دزدیدم ! ..... از کریون ! "

و کله تنگ ماهی بخود پایان داد . و خودكشي كرد.

بعد از آن در اخبار منتشر شد که میستریو خود کشی کرد ، ولی هیچکس برای او تیتراژ پایانی پخش نکرد !

کارن پیج با احترام در جمعی از قهرمانان به خاک سپرده شد و مت مورداک در وصف کارن پیج تنها گفت گه :

" دلم برایش تنگ شده ! "

و در آخر پیتر پارکر در هیبت مردعنکبوتی به پیش بی باک رفت و با او درباره از دست رفتن عزیزانش با او همدردی کرد ...

لیز آزبورن توانست فاگی نلسون را از مخمصه و پاپوش نجات دهد ولی به قیمت از دست دادن دفتر وکالت شیک شان ، آن دو نلسون و مورداک را دوباره باز کردند !

و مت مورداک دوباره با عنوان بی باک به خیابان ها بازگشت .

همونطور که می دانید در ماجراهای یک روز بیشتر که در آن ازدواج پیتر پارکر و مری جین واتسون بهم خورد هویت پیتر هم دوباره مخفی شد ! خیلی از شخصیت ها هم به طرز عجیبی دوباره احیا شدند ، برای مثال هری آزبورن ، پسر نورمن آزبورن!

همانطور که در جریان هستید وقتی هری بازگشت سوال های زیادی مطرح شد که او چگونه بازگشت ؟! دن اسلات ( اسلاتر !) این جواب را بالاخره در یک شماره داد !  وقتی که هری  به همراه پیتر ( او بخاطر جریان یک روز بیشتر یادش نمی آمد که مردعنکبوتی همان پیتر پارکر است !) به نیوجرسی می روند تا همسر سابق هری ، یعنی لیز آلن آزبورن و پسرش نورمی آزبورن را ببینند ، در راه هری به پیتر می گوید که پدرش با کمک کوئنتین توانسته مرگش را بازسازی کند !

نورمن ازبورن - ميستريو

در واقع کوئنتین گزارش های کالبدشکافی را دستکاری کرد و یک جسد برای خاکسپاری درست کرد و حقوق اش را از نورمن آزبورن گرفت ، در طی این مدت هم طبق گفته هری ، نورمن با کمک درمانگران اروپایی تونست هری را به زندگی برگرداند و در تمام این مدت در اروپا بماند ( تو محشری اسلات اسلاتر !(

بهر حال این پایان کوئنتین بک نبود ! کووئنتین بک سالها بعد دوباره در دنیای مارول حاظر شد ، البته این دفعه با نقشه های پیچیده تر !

مستر نگاتیو ( یکی از دشمنان مردعنکبوتی) که رییس یکی از باند های جرایم سازمان یافته است ، در حال گسترش دادن خانواده خود در نیویورک می باشد و در حال حاظر کله چکشی ( یکی از اعضا سابق ماژیا یا Maggia ( مافیای مارول)) در باند او فعالیت می کند . از طرف دیگر یکی از قدیمی ترین روسا ماژیا، یعنی دون سیلورمن ( یکی از دشمنان مردعنکبوتی) دوباره زنده شده است و با یک لشکر آدم در حال احیای ماژیا است و می خواهد جلوی مستر نگاتیو را بگیرد .

از طرف دیگر هم زن عمو می و شوهر دومش ، جی جیمسون از ماه عسل برگشتند و پیتر پارکر دوران قبل از سر و سامان گرفتن پیش از جریان یک روز بیشتر را سپری می کند .

و اما کوئنتین بک توانسته است بطرز مرموزی از خودکشی قبلی اش جان سالم به در ببرد و در حال حاضر توانسته با دادن پول بیشتر به کالبدشکاف سابق پلیس ، یعنی ری کوپر ( پدر کارلی کوپر ) او را به سمت خود بیاورد  در واقع او مرگ ری را بازسازی کرد و در حال حاضر از قابلیت های ری به نفع خودش استفاده کرد، او توانست از اجساد مرده سردخانه پلیس یک ارتش بسازد و توانست بدن دون سیلورمن را هم از نو بسازد ، و همه ی این ها در صورتی است که می تواند همه آنها را در یک اتاق کنترل کند !

حال کوئنتین واقعا آرمان های فیلمسازی اش را فراموش کرده است ! او وارد دعواهای گانگستری می شود و حتی در بین این دعوا کاری می کند که مرد عنکبوتی فکر کند یک نفر را کشته است و حتی از صورت سروان جورج استیسی ( پدر گوئن استیسی ) برای گول زدن مردعنکبوتی استفاده کرد !

در آخر هم ری با سهمش کوئنتین را ترک کرد و مستر نگاتیو از حمله های او زنده ماند و وقتی که پول ها را برداشت به این امید بود که به یک جزیره شخصی برود و در آنجا آب نارگیل بخورد ولی مرد عنکبوتی این امید را هم از او گرفت !

ولی آخر این داستان خیلی بحث بر انگیز هست! چون در آخر می بینیم که کوئنتین یک جا لم داده است  و کاراگاه جین دی ولف برای دستگیری او می آید ! ولی او کسی  نیست جز یک رفیق قدیمی بنام دیمیتری اسمردیاکف ملقب به آفتاب پرست !

بازگشت جين دي ولف

ولی فکر کنم بدونید برای چی به پیش کوئنتین آمد چون آقای سفیدگر کامل در بخش لحظات ماندگار کمیک های مردعنکبوتی : کین جان پیتر پارکر را نجات می دهد این را توضیح دادند .

در یک روز تابستانی اسفناك پیتر پارر سعی می کند به سر قرار با معشوقه جدیدش کارلی کوپر برود ( مارک وید تو دیگه چرا ؟!) و از طرف دیگر ابرشروران گرد برای فراخوان دکتر اختاپوس برای گرفتن یک محموله گرد هم می آیند ! محموله ای که بزودی چشم به جهان می گشاید !

لیلی هالیستر ( معشوقه سابق هری آزبورن که خواهر ناتنی کارلی کوپر هم هست و به لطف نورمن آزبورن برای مدتی تبدیل به یک گابلین بنام " تهدید" شد ) حامله است و بچه اش خاصیت های گرین گابلین و تهدید را دارد و همانند معدن طلا میماند ، دکتر اختاپوس به همه فراخوان می دهد تا بچه را پیدا کنند زیرا با او حتی می تواند یک فرد مرده را هم زنده کند(مثل دختر سندمن)  ، دکتر اختاپوس بچه را از شکم لیلی بیرون می کشد و مرد عنکبوتی به دنبال این می افتد که آن را نجات دهد و همینطور ابرشروران هم به دنبال مرد عنکبوتی .

کوئنتین کاری می کند که مرد عنکبوتی فکر کند به قرارگاه اونجرز رسیده و می تواند بچه را آنجا بگذارد ، حتی فکر می کند که بچه لیلی تبدیل به یک گابلین شده و می خواهد او را بخورد ! ولی در هر حال کوئنتین موفق نمی شود مردعنکبوتی را گول بزند.

والچر

یکی از مهمترین تغییرات دنیای مارول وقتی بود که جانی استورم ( هیومن تورچ ) کشته شد ! و وقتی که او کشته شد در گروه چهار شگفت انگیز تغییرات اساسی صورت گرفت ، بنیادی به نام بنیاد آینده شکل گرفت که چهار عضو اصلی اش رید ریچاردز ، بن گریم  ، سوزان استورم و مرد عنکبوتی بودند ! در یکی از سفر های این بنیاد ، چهار عضو اصلی به جزیره ای در دریای کارائیب ( اولین خاستگاه دووم !) رفتند که ساکنانی عجیب غریب آن ، بنیاد را به یک غار مرموز بردند.

اما در آخر معلوم شد که رهبر ساکنان آنجا آفتاب پرست و روبات های آنجا ساخته کوئنتین بودند ! و در کل شش خبیث به رهبری دکتر اختاپوس در غار منتظر آنها بود !

اما به کمک چند نفر ازاونجرز و بقیه اعضا بنیاد ( به رهبری والریا دختر رید ریچاردز) بقیه را نجات دادند و شش خبیث شکست خورد .

اما مدت ها بعد ، کوئنتین به کمک مکس دیلون ( الکترو) دوباره رهبر شش خبیث را احیا کردند ، اتو اکتاویوس ( دکتر اختاپوس ) که از بیماری رنج می برد و به شدت پیر و ضعیف شده بود به کمک توانایی های کوئنتین دوباره سر پا شد و شش خبیث را دور هم جمع کرد .

از طرف دیگر هم آفتاب پرست توانسته به پایگاه مودوک (یکی از خبیثان باهوش مارول ) با قیافه کلا ( از دشمنان بلک پنتر) نفوذ کند ، اکتاویوس از پایگاه مودوک یک دستگاه می خواست که به کمک یک سوپر میمون (!) می توانست یک آدم را به فضا بفرستد و قبل از آن هم آن ها گارد زمستانی ( اونجرز ورژن روسی !) را به فضا فرستادند .

شش خبیث به آنجا نفوذ کرد و کوئنتین با بهره گیری از چندین میستریو به افراد مودوک حمله کرد ، در حالی که در اتاقش لم داده بود ! و در نهایت شش خبیث مودوک و افرادش را شکست دادند و دستگاه و سوپر میمون (!) را گرفتند.

دستگاه مودوک و ابر میمون مودوک (!) به فضا رفتند ! اکتاویس برای کارگذاشتن آن و نقشه محرمانه اش به ایستگاه فضایی رفت که از شرکت هورایزن ( یادش بخیر ! یکی از بهترین نقطه عطف های اسلات اسلاتر بود !) تامین مالی میشد . اکتاویوس با استفاده از اکتوبات ( روبات های داک آک که می تونست ذهن آدم را کنترل کند ، همانطور که بدن پیتر را برای یک سال گرفت !) تمام افراد ایستگاه را تحت کنترل در آورد ، به جز جان جیمسون (پسر جی جونا جیمسون ) .و ارتباط ایستگاه با هورایزن قطع شد .

مرد عنکبوتی هم این را فهمید ، چون عضو شرکت هورایزن بود و با هیومن تورچ راهی فضا شد تا ببیند چه شده است ! اکتاویوس هم کاریی می کند تا ایستگاه به زمین سقوط کند ولی مردعنکبوتی و هیومن تورچ توانستند همه را نجات دهند و وسط یک اسپرینگ برک تو مکزیک فرود آمدند (خر شانسها !)

اما هیچ کس از نقشه شش خبیث و محلشان با خبر نشد !

و لحظاتی رسیدند که نقشه اکتاویوس را مدام وحشتناکتر می کردند ! او کل سیستم ارتباطی جهان را بر دست گرفت ، و معلوم شد که اکتاویوس می خواهد کره زمین را نابود کند !

و اینجا بود که شش خبیث به او پشت کرد  !(به جز راینو چون نفهمید اوضاع از چه قراره !) پیتر یک لباس قوی تر طراحیی کرد و سیلور سیبل و بلک ویدو به تیم مبارزه او ملحق شدند و اینجا لحظه ای بود که کوئنتین هم به آنها پیوست !

کمی بعد با اونجرزی روبرو شدند که بدلیل اکتوبات های اکتاویوس روانی شده بودند و به تیم مرد عنکبوتی حمله کردند ، ثور بی لیاقت شد و میلیونر ( چکش ثور ) را از دست داد ، سیلور سیبل با اپتان درگیر شد و بلک ویدو هاکای و استارک را سرگرم کرد و مرد عنکبوتی هم سخت با زن عنکبوتی مبارزه کرد و کوئنتین هم برای رد هالک توهم آفرید ! و در لحظه آخر اکتوبات ها به دست کوئنتین غیر فعال شد !

کوئنتین در آخر محل اکتاویوس را به مرد عنکبوتی و سیلور سیبل گفت و سریع از محل فرار کرد !

در آخر اونجرز دستگاه مودوک را غیر فعال کردند ...

و سیلور سیبل در مبارزه با راینو کشته شد ....

اکتاویوس به شدت مجروح شد و پیتر او را نجات داد ( بدون اینکه بداند در بعدها چه بلایی سرش می آورد !) ....

البته میستریو بعد ها در داستان مردان عنکبوتی کاری کرد که پیتر پارکر در دنیای اصلی وارد دنیای آلتیمیت بشود که در آن پیتر پارکر مرده است و مایلز مورالز جای آن را گرفته است .

ميستريو التميت

در واقع او یک پورتال بین دنیای اصلی آلتیمیت درست کرد و می توانست از بدن میستریو آلتیمیت استفاده کند ، ولی در نهایت  توسط نیک فیوری و اونجرز آلتیمیت دستگیر شد و در همانجا ماند و پیتر پارکر اصلی به خانه بازگشت !( این کمیک ها در سایت اسپایدی ترجمه شده اند (!

و البته نکته ای جالب گفته شد که بعدا می گویم !!!

و حالا ميرسيم به معرفي ميستريو هاي ديگر!

 

- فرانسیس کلام

فرانسيس كلام

«فرانسیس کلام» یک جهش یافته است که قدرت های مختلفی داره مثل تله پورت کردن (انتقال اشیا یا انسان ها از نقطه ای به نقطه ای دیگر)، تله پاتی (نفوذ روی افکار دیگران) و تله کِنِسیس (حرکت دادن اشیا با ذهن). او توسط برادر بزرگترش به نام «گریسون» (Garrison) مورد آزار و اذیت جنسی قرار میگرفت. گریسون همچنین کِلام را مجبور میکرد تا از قدرت های خودش برای دزدی استفاده کند. جالبه که خود گریسون هم یک جهش یافته بود ولی بیشتر روی توانایی ذهنی برادرش تکیه میکرد تا براش مواد مخدر بفروشه. سپس، گربه سیاه (فلیشیا هاردی) رد این دو برادر رو گرفت ولی گریسون تونست بر او غلبه کنه و قصد داشت به فلیشیا هم تجاوز کنه که فرانسیس بهش اجازه نداد و او را کشت. سپس فرانسیس متوجه شد که فلیشیا هم در گذشته مورد آزار جنسی قرار میگرفته و بنابراین اونا همدیگر رو درک کردند (چون گفتم که فرانسیس هم توسط برادر بزرگترش فرانسیس مورد تجاوز قرار میگرفت). اما اسپایدرمن پیدایش شد و در حالی که به اشتباه فکر میکرد فرانسیس میخواد به فلیشیا آسیب برسونه، بهش حمله کرد. در نهایت فرانسیس (که میخواست از اسپایدرمن انتقام بگیره) لباس و تجهیزات میستریو را از کینگ پین خرید و به میستریوی جدید تبدیل شد. او از توانایی های جهش یافته گی اش استفاده میکند و بنابراین اولین میستریو به حساب میاد که نیروهای فوق بشری دارد.

البته از یاد نبریم که فرانسیس کلام در داستان های پیرمردی به نام لوگان ، برای ولورین توهم ایجاد کرد که اعضای ایکس من را کشته است. اگر اين داستان زيبا را نخوانده ايد اينجا را كليك كنيد.

.

 

- میستریو آلتیمیت

ميستريو التميت

در دنیای التمیت (Ultimate) که در کمیک های مرد عنکبوتی نهایی خلق شد، تا مدتها اثری از میستریو نبود. تا اینکه در شماره 3 از کمیک Ultimate Spider-Man او را دیدیم که ظاهرش هم خیلی فرق داشت. در واقع یقه بزرگ و  سبز رنگ داشت که دودی را تولید میکرد که صورتش را میپوشاند! خیلی هم مرموز بود و سعی کرد رئیس جنایتکاران شهر بشه و حتی کینگ پین را نیز به قتل رساند! اما در کمیک "مردان عنکبوتی" که اینجا ترجمه شده است معلوم شد که او فقط یک رُبات است که توسط میستریوی واقعی (کوئنتین بک) و از  دنیای اصلی مارول کنترل میشده!

 

- میستریون

هویت این میستریو نامشخص است ! فقط میدونیم که سیاه پوست است. او سال 2012 و در شماره 22 از کمیک Avenging Spider-Man خلق شد یعنی زمانی که دکتر اختاپوس در ذهن و جسم پیتر پارکر فرو رفته بود و  خودش را «مرد عنکبوتی برتر»میدانست (این مقاله را بخوانید). او تجهیزات میستریو را از «رادریک کینگزلی» (هاب گابلین اریجینال) خرید و اسم خودش را «میستریون» گذاشت! بعدش با مرد عنکبوتی برتر جنگید ولی شکست خورد.

سپس مرد عنکبوتی برتر او را در کنار خبیث های دیگر زندانی کرد (در آزمایشگاه زیر آبی خودش). بعدشم هم تحت کنترل ذهنی قرار گرفت تا به نسخه قهرمانانه "شش خبیث" که توسط مرد عنکبوتی برتر ایجاد شده بود ملحق بشه. اما بعدا تونست خودش آزاد کنه. بعدش به مجسمه آزادی در نیویورک حمله کرد (با لشگری از دایناسورهای رُباتی!) ولی به دست «دختر سنجابی» و دیگر ابرقهرمانان شکست خورد!

!

نويسنده: Odyssey

All rights reserved © Spidey.ir 2015

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

مطالب مرتبط:

10 حقیقتی که باید درباره میستریو (MYSTERIO) بدانید

10 تا از بزرگترین و بدترین توهمات میستریو در دنیای کمیک

10 کمیک بوک برتر با حضور میستریو (MYSTERIO)

اولین حضور میستریو در دنیای کمیک ترجمه شد + لینک دانلود

معرفی دشمنان اصلی مرد عنكبوتی: «میستریو» (Mysterio) – قسمت اول

معرفی معروفترین دشمنان مرد عنکبوتی

معرفی گروه "شش خبیث" (Sinister Six)

معرفی دشمنان اصلي مرد عنكبوتی: دكتر اختاپوس (Doctor Octopus)

معرفی دشمنان اصلي مرد عنكبوتی: «والچر» (Vulture)

معرفی دشمنان اصلي مرد عنكبوتی: «آفتاب پرست» (Chameleon)

تصاویر فوق العاده از «میستریو» - قسمت اول

تصاویر فوق العاده از «میستریو» - قسمت دوم

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه‌ها   

kaito
+1 #1 kaito 1394-07-09 17:17
عالی، عالی، عالی
انگار کل داستانای مستریو رو ترجمه کرده باشین،
واقعا عالی بود، دستتون درد نکنه
نقل قول کردن
parker
#2 parker 1394-07-09 19:06
یه مقاله خیلی خوب و قوی . جای حرف نمی ذاره . فقط میتونم بگم که کارت معرکس . ;-)
نقل قول کردن
mtm
+1 #3 mtm 1394-07-09 19:12
یکی از بهترین مقالات سایت در ماه های اخیر
افرین به ادیسه
و افرین به معلومات استثنایی که درباره کمیک های مرد عنکبوتی داره
نقل قول کردن
Odyssey
+1 #4 Odyssey 1394-07-09 19:21
دوستان در مقاله یک ایستر اگ هست !
هر کی بفهمه خداست !
نقل قول کردن
Odyssey
#5 Odyssey 1394-07-09 19:26
ممنون هستم اقای ترابی !
ولی جدا باید کمیک گاردین دویل ترجمه بشه !
لامصب خیلی حماسیه !
فقط بخش دکتر استرنج اش خیلی ضایع است !
و اقای ترابی نظرتون درباره کوین اسمیت چیه ؟،
من ، یک گم به شدت آدم با خدایی هستش
شما چی ؟!
میستریو هم تو داستاناش خیلی خفنه !
اون از گاردین دویل !
اینم ازداداش فرانسیس و بلک کت !
نقل قول کردن
young spider
#6 young spider 1394-07-09 19:29
من از فرانسیس خوشم نمیاد . اونم به شدت. چون هیچکی تو ایران نمی تونه درکش کنه( تعداد انگشت های یه دست تو ایران هستند که می تونن)
نقل قول کردن
young spider
#7 young spider 1394-07-09 19:49
من نمی دونم ولی این فیلم ها رو تشخیص دادم:

spidey.ir/.../26.jpg

ترمیناتور و استار وارز
نقل قول کردن
Odyssey
#8 Odyssey 1394-07-09 19:53
نه باو !
اینو که خودم تو مقاله گفتم !
نقل قول کردن
j.jonah jameson
#9 j.jonah jameson 1394-07-09 21:20
نظر کلی ام رو ی این مقاله عالیه
ولی رو مستریو
میستریو خیلی نامردی با دردویل چی کار داشتی
میستریو آلتیمت شبیه گوست رایدر شده
راجب به فرانسیس کلام یکم بیشتر توضیح میدید راجب به قدرتش
نقل قول کردن
Odyssey
#10 Odyssey 1394-07-09 21:40
15
همین هاست که گفتم !
تله پاتی و توهم زایی
یجورایی نسخه واقعی میستریو هستش !

راستی کسی ایستر اگ رو پیدا نکرد؟ !
نقل قول کردن
Mg.sp
+2 #11 Mg.sp 1394-07-09 21:56
آقاي اوديسه خدا چيكارت كنه داغ دلمو تازه كرده چند ماه پيش داشتم كميك spider men رو از اول مي خوندم كه متوجه شدم ميستريو دنياي التيميت همون ميستريو دنياي اصليه :P اينقدر ناراحت شدم كه طوري ترجمه نكردم كه بقيه هم اگه متوجه نشدن متوجه بشن
واقعا آقاي ترابي راست ميگه كه هنر ترجمه جدا از زبان بلد بودنه به خصوص كميك كه بايد طوري ترجمه بشه كه هم تفاوت شخصيت ها معلوم بشه هم لحن كاراكتر
تازه دانش كميكيت هم بايد بالا باشه كه اگه به چيزي اشاره شد كه ممكنه خواننده ندونه متوجه بشه
نقل قول کردن
Odyssey
+1 #12 Odyssey 1394-07-10 09:15
البته شاید یکم در وهله اول میستریو بی دلیل بظر برسه ولی وقتی با خودم فکر کردم دیدم که برای مثال اون زنه تو فیلم مالهالند درایو که یک سورئال واقعی بود برای هنرپیشگی هر کاری کرد که خیلی وحشت آور و قابل تامل بود ! یا مثلا اد وود که بدترین کارگردان تاریخه تو فیلمش به کارگردانی تیم برتون و با بازی جانی دپ نشون داد با توجه به سابقه اش واقعا کارای عجیبی می کرد !
و البته کوینتین بک هم یک نمونه خباثت بی حد و اندازه بود بنظر من تو سریال دردویل می تونن یا از میستریو استفاده کنند یا از مستر فیر !
و صد البته امید وار هستیم از دنیای التیمیت نجات پیدا کنه !
نقل قول کردن
mtm
#13 mtm 1394-07-10 15:50
میستریو بعد از گرین گابلین شخصیت خبیث محبوب من تو دنیای اسپایدرمنه
عاشقشم!
از همه چیزش خوشم میاد ، از لباس مضحک اش که یاداور فیلم های علمی - تخیلی کم بودجه دهه 50 میلادیه تا خل بازی هایی که در میاره یا عقده های جذابی که داره
یکی از خصوصیات منحصر به فردی که داره (حتی در میان ویلن های دیگر قهرمان ها) اینه که میتونه بامزه باشه! یعنی میستریو تنها شخصیت منفی کمدین عالم مرد عنکبوتیه
اون مثال اد وود هم خیلی جالب و هوشمندانه بود.
به نظر منم کویینتین بک ورژن منفی اد وود هستش
نقل قول کردن
Odyssey
+1 #14 Odyssey 1394-07-10 16:41
آقا اینم از ایستر اگ :
تو تصویر بولزآی یک کتاب رو پرت می کنه که روش نوشته شده :
Silent Bob
Jay
که این ها شخصیت های معروفی هستند که کوین اسمیت نویسنده داستان تو اکثر فیلماش مثل دگما و کلرکز از اونا استفاده کرده !
هنرپیشه سایلنت باب هم خود کوین اسمیته !
و در ضمن بن افلک بازیگر بتمن هم رفیق فابریک کوین هست و تو اکثر فیلماش حضور داره !
راستی اقای ترابی نظرتون رو درباره کوین اسمیت نگفتید! ؟
نقل قول کردن
2m-had
#15 2m-had 1394-07-10 16:50
به نقل از Odyssey:
آقا اینم از ایستر اگ :
تو تصویر بولزآی یک کتاب رو پرت می کنه که روش نوشته شده :
Silent Bob
Jay
که این ها شخصیت های معروفی هستند که کوین اسمیت نویسنده داستان تو اکثر فیلماش مثل دگما و کلرکز از اونا استفاده کرده !
هنرپیشه سایلنت باب هم خود کوین اسمیته !
و در ضمن بن افلک بازیگر بتمن هم رفیق فابریک کوین هست و تو اکثر فیلماش حضور داره !
راستی اقای ترابی نظرتون رو درباره کوین اسمیت نگفتید! ؟

من میدونستم!حال نداشتم بگم :P
با جرات میتونم بگم قسمت دوم این مقاله از قسمت اولش خییلی پر محتوا تر و موشکافانه تره!
قصد داری دشمنای دیگه اسپایدی هم اینطوری به چالش بکشی؟
پ ن:
spidey.ir/.../...
نقل قول کردن
mtm
#16 mtm 1394-07-10 18:00
به نقل از Odyssey:
آقا اینم از ایستر اگ :
تو تصویر بولزآی یک کتاب رو پرت می کنه که روش نوشته شده :
Silent Bob
Jay
که این ها شخصیت های معروفی هستند که کوین اسمیت نویسنده داستان تو اکثر فیلماش مثل دگما و کلرکز از اونا استفاده کرده !
هنرپیشه سایلنت باب هم خود کوین اسمیته !
و در ضمن بن افلک بازیگر بتمن هم رفیق فابریک کوین هست و تو اکثر فیلماش حضور داره !
راستی اقای ترابی نظرتون رو درباره کوین اسمیت نگفتید! ؟


ایستر اگ جالبی بود
کوین اسمیت رو هم دوست دارم
چون یه geek به تمام معناست
(مخصوصا geek جنگ ستارگان)
ولی به نظرم اونقدری که روش سرمایه گذاری میکردن و میگفتن نابغه pop culture دنیاست، جواب نداده!
شاید چون استعداد کارگردانی فیلم های بزرگ و پرهزینه نداره (خودشم بهش اعتراف کرده)

در کل جاس ویدون رو از هر نظر بهش ترجیح میدم
یه چیز دیگه درباره اسمیت مربوط میشه به کمیک جنجالی the evil that men do. که برای مرد عنکبوتی و بلک کت نوشت
چند قسمت اولش عالی بود ولی یهو اسمیت بدقولی هاش شروع شد. ما هر چی منتظر شدیم قسمت بعدی داستان نیومد! فکر کنم شماره بعدی اش رو بعد از 2 سال بهمون داد! اونم که خیلی اشغال بود مخصوصا قضیه تجاوز به فلیشیا هاردی و ... :-x




نمیدونم چرا بعضی نویسنده ها برای گنده کردن خودشون از این جور داستانهایی که شوک جنسی غیر ضروری دارن استفاده میکنند
نقل قول کردن
2m-had
#17 2m-had 1394-07-10 18:11
2 ساااااال؟ :eek:
عجب...شاید به خاطر اینکه بعضی نویسنده ها با این چیزا سعی دارن فضای کمیک خودشونو سنگین تر کنن!(بیچاره ها نمیدونن بیننده هاشون کمتر میشه)
از این چیزا اخیرا تو کمیک ددپول و سیویل وار دیدیم!از نظر من اصن لازم نیست که این چیزا تو داستان ها باشه!یه بوسه هم زیاده ، چون بیشتر خواننده ها سنشون کمتر از 17 ساله!
و همین طور نکته اصاصی اینه که خوب جناب نویسنده این صحنرو نوشتی ، فکر می کنی بتونه موضوع داستان ابر قهرمانانرو عوض کنه؟
نقل قول کردن
Omid.J
+1 #18 Omid.J 1394-07-10 19:07
مقاله عالی بود چندوقت بود کمبود همچین مقاله‌ای احساس می‌شد.
فقط یه نکته درمورد میستریوی نهایی، من فک می‌کنم اونی که ربات میستریو رو ساخته بود میستریوی دنیای ۶۱۶ نبود، از دنیای ۱۶۱۰ بود چون وقتی تو کمیک Spider-Men اولین بار پیتر پارکرو دید (اگه درست یادم باشه) تعجب کرد و گفت ((تو که مرده بودی!))‌ یا یه همچین چیزی.
شایدم اشتباه می‌کنم ولی اینطوری تو ذهنم بود.
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید