اینها بهترین صحنه های سریال فوق العاده محبوب و موفق "مردگان متحرک" (The Walking Dead) هستند!
سریال مردگان متحرک یا همان The Walking Dead از سال 2010 از روی کمیک بوکی با همین نام که از سال 2003 تا الان منتشر شده ، از شبکه amc شروع به پخش کرد و به علت نداشتن تماشاگر زیادی شبکه می خواست پخشش را متقوقف کند اما فرانک دارابونت،کارگردان و توسعه دهنده سریال،مانع این کار شد.هر فصل از سریال به بینندگان سریال افزوده می شد تا جایی که قسمت اول فصل چهارم مردگان متحرک پربیننده ترین سریال جهان با 16.7 میلیون بیننده را به خود اختصاص داد،فصل بعدی سریال یعنی فصل پنجم رکورد قبلی خود را با 17.1 میلیون بیننده شکست.
سریال اسم «مردگان متحرک» را یدک می کشد ولی درحقیقت مرده های متحرک سریال یا همان زامبی ها بیشتر نقش نخودی داستان را ایفا می کنند و هر از گاهی از جلوی دوربین رد می شوند،چرخه ی اصلی داستان دست انسان هاست انسان هایی که بازمانده اند و باید با مردگان متحرک و انسان هایی بدتر از مردگان متحرک دست و پنجه نرم کنند و همین است که این سریال را از فیلم های زامبی محور دیگر متمایز می سازد.سریال پر از صحنه های عاطفی ،اکشن و خشن است که صحنه های فوق العاده ای را تشکیل میدهند،در مقاله زیر به برخی از صحنه های مهم سریال پرداخته می شود که تا نیم فصلِ فصل پنجم(قسمت 8 فصل 5) پخش شده اند و مخاطب از دیدن آنها به وجد آمده است.
*اگر سریال را ندیده اید این مقاله دارای اسپویل فراوانی می باشد که داستان را لو میدهد.
*تماشای این سریال به علت داشتن صحنه های خشن در بعضی قسمت ها به افراد زیر 15 سال توصیه نمی شود و چون این مقاله دارای توضیح و تعریف کردن برخی صحنه های خشن است برای کسانی که از روحیه ی لطیفی برخوردارند توصیه نمی شود.
ریک گرایمز به آتلانتا می رود!
فصل 1 قسمت 1
ریک به امید این که همسر و فرزندش در آتلانتا جزو بازماندگان در قرنطینه نگه داری می شوند با اسب (چون بنزین تموم کرده بود) به آتلانتا میرود،اما در کمال ناباوری می بیند مردمان آتلانتا هم تبدیل به مرده متحرک شده اند (چون تو سریال کلمه زامبی نداریم از این کلمه استفاده میشه) و او راگیر انداخته و اسب ریک را میخورند و ریک هم به داخل تانکی پناه می برد.
ریک و بازماندگان آتلانتا از سی دی سی (مرکز کنترل و پیشگیری بیمارهای آمریکا) در میروند!
فصل 1 قسمت 6 (آخر(
ریک و گروه بازماندگان به سی دی سی پناه می برند چون شنیده اند که CDC دنبال راهی برای درمان بیماری ست،آنها مدت کمی صاحب پناه گاه می شوند ولی تنها پزشکی که جان سالم به در برده بود به آنها میگوید که بیماری چه کار می کند و راه درمانی نیست و قرار است مکانی که حضور دارند به علت تمام شدن منابع انرژی منفجر شود! و همه آنها به نوعی سعی میکنند تا شروع زمان انفجار از آنجا بیرون بروند، حین رفتن دکتر درگوش ریک میگوید که همه ی آنها مبتلا به بیماری هستند (البته در قسمت آخر فصل دوم معلوم میشه چی در گوش ریک گفته بود) و بالاخره قبل از منفجر شدن از آنجا خارج میشوند.
سوفیا از انبار بیرون می آید!
فصل 2 قسمت 7
برخی از این صحنه به عنوان بهترین صحنه سریال یاد میکنند چرا که کاملا با روح و روان آدم بازی میکند و بد تر از صحنه های خشن سریال اعصاب آدم خراب می شود! ریک و گروهش در مزرعه ی فردی به نام هرشل کمپ زده و آنجا را سرپناه خود قرار داده اند(با اینکه هرشل راضی نیست) هرشل تمام اعضای فامیل و مرده های متحرک اطراف مزرعه را در انباری در مزرعه خود زندانی کرده است به امید اینکه روزی درمان بیماری پیدا می شود،اعضای گروه ریک هم قبل از آمدن به مزرعه دختر کارول ،سوفیا، را اطراف مزرعه گم کرده بودند و 4،5 روز را صرف گشتن دنبال سوفیا کرده بودند،از راز هرشل خبر دار میشوند و میفهمند که خطر کنار گوششان است تصمیم میگرند هرشل را متقاعد کنند که آنها باید از بین بروند اما شین (دوست صمیمی ریک که تبدیل به شخصیت منفی می شود) در انبار را باز میکند و مرده ها بیرون می آیند یکی یکی همه آنها را میکشند،در حین اینکه دختران هرشل روی اجساد بستگانشان گریه میکنند سوفیا از انبار بیرون می آید و ریک با اسلحه معروفش به او شلیک میکند!
پدر و پسر شین را میکشند!
فصل 2 قسمت 12
شین دوست صمیمی ریک که بعد از جریان پخش شدن ویروس با فکر اینکه ریک مرده است از همسر و فرزند ریک مراقبت میکند و سرپرستی آنها را بر عهده میگیرد،بعد از بازگشت ریک، شین از دلبستگی به لوری (همسر ریک) بر نمی دارد و در کنار این ، پلیدی های درونش آشکار میشود،چند بار سعی میکند که ریک را بکشد ولی ریک راه صلح را پیش میرود ولی اینبار قبل از شلیک شین ریک چاقویی را به شکم شین فرو میکند و او را از صفحه ی روزگار محو میکند! بعد از گریه و زاری ریک سر و کله پسر ریک ،کارل، پیدا میشود و با گریه و زاری روی پدرش اسلحه میکشد وبه کله مرده متحرک شین شلیک میکند:) ( بنا به گفته دکتره تو CDC چون همه مبتلا به بیماری هستن بعد از مردن تبدیل به مرده ی متحرک میشن اما کارل فکر میکنه شین گاز گرفته شده(
مردگان متحرک به مزرعه حمله می کنند!
فصل 2 قسمت 13 (آخر(
گله ای مرده ی متحرک به مزرعه ی هرشل حجوم می آورد و پس از کش و قوس های فراوان و مردن چند نفر،گروه ریک به همراه خانواده هرشل از مزرعه فرار میکنند و سرپناهشان از بین می رود! (البته به همین سادگی هم نه،پس از کش و قوس های فراوان)
جودیوث در هاگیر واگیر متولد میشود!
فصل 3 قسمت 4
وقتی ریک و گروهش به زندانی پناه می برند و در آنجا را از مرده ها پاک سازی میکنند،با عده ای زندانی که از قبل آنجا بودند روبرو میشوند،ریک یکی از آنها را میکشد و دو نفر دیگر به گروه ریک می پیوندند و یک نفر آنها می گریزد،فردی که گریخته مرده ها را وارد زندان میکند و همه ی آنها فرار میکنند،همسر ریک،پسرش و مگی (دختر هرشل و همسر گلن) در جایی از زندان پناه میگیرند،لوری که باردار است در آن هنگام وقت زایمانش میشود و ناچارا مگی شکم لوری را می شکافد و جودیوث دختر ریک را بیرون می آورد،همه که در محوطه زندان منتظر آنها هستند صدای بچه میشنوند و یک صحنه گریه دار رقم میخورد!
ریک و اعضای گروهش گلن و مگی را از دست فرماندار نجات می دهند!
فصل 3 قسمت 8
فرماندار که یک شهر به نام وودبری را اداره میکند (سرتا سر شهر رو دیوار کشیدن تا مرده های نیان) شخصیت پلیدی است که گلن و مگی را گروگان میگیرد تا بفهمد در کجا زندگی میکنند و پس از فهمیدن میخواهد وودبری را به زندان منتقل کند و گلن و مگی را بکشد ولی ریک و گروهش سر می رسند و صحنه ای اکشن را رقم میزنند!
گلن و مگی فرماندار را شکست می دهند!
فصل 3 قسمت 16 (قسمت آخر(
فرماندار با عده ای از اعضای وودبری داخل زندان میروند تا ریک و گروهش را قتل عام کنند و صاحب زندان شوند،اما گلن و مگی همه ی آنها را پشیمان میکنند و فرماندار نا امید در راه کسانی را که از وودبری آورده بود را میکشد و در می رود و در آخر ریک و گروهش با وودبری صلح میکنند و آنها را به زندان می آورند.
فرماندار با گروه جدیدش زندان را نابود میکند!
فصل 4 قسمت 8
کل این قسمت اختصاص دارد به این ماجرا : فرماندار که بعد از گریختن صاحب همسر و فرزند جدید شده بود و به کمپی جدید ملحق شده بود، رئیس کمپ را که رفیق قدیمی ش بود میکشد و با فردی که قبلا از ارتش بود و یک تانک داشت با اعضای کمپ به زندان حمله میکنند به امید تصاحب زندان ! هرشل و میشون را گروگان می گیرد و هرشل را جلوی زندان میکشد و با تانک به زندان شلیک میکنند و حصار ها و ساختمان زندان تخریب می شود،و پس از صحنه های اکشن فراوان فرماندار به وسیله ی میشون کشته شد می شود و ریک و گروهش به صورت گروه های چند نفره جدا از هم آواره می شوند.
ریک گلوی جو را جر می دهد!
فصل 4 قسمت 16 (آخر(
ریک،میشون و کارل بعد از قضیه ی زندان از بقیه ی گروه جدا میشوند و برای مدتی در خانه ای مستقر میشوند ،میشون و کارل برای تهیه آذوقه بیرون می روند و وقتی ریک تنها بود،عده ای آدم بد به رهبری فردی به نام جو خانه آنها می آیند و ریک با کشتن یکی از آنها فرار میکند،اما یکی از آنها ریک را دیده و آنها به دنبال ریک برای انتقام عضو گروهشان راه می افتند، در راه دریل که بث را گم کرده است،ناچارا و به علت تهدید به مرگ به آن گروه ملحق میشوند، جو و گروهش ریک،میشون و کارل را گیر می اندازند،دریل سعی میکند مانع شود ولی او را کتک میزنند،ریک با جو درگیر می شود و تنها راهی که میبیند دندان هایش را روی گلوی جو میگذارد و گلویش را جر میدهد!
ریک و دوستانش به ترمینوس می رسند!
فصل 4 قسمت 16 (آخر(
بعد از نابودی زندان توسط فرماندار،اعضای زندان در گروه های چند نفری از هم جدا شده اند،هر کدام از آنها به خط های راه آهن می رسند تابلو هایی می بینند که آنها را به پناهگاهی واقع در انتهای خطوط راه آهن به نام ترمینوس (همون ترمینال خودمون) دعوت می کند،عده ای از گروه همراه افراد جدیدی به آنجا می رسند ،اما ریک و دوستانش بعد از رویارویی با جو و گروهش به ترمینوس می رسند،ریک چون نمی داند آنها چگونه افرادی هستند با دوستانش از پشت وارد ترمینوس می شوند و آنها را غافلگیر میکنند،اعضای ترمینوس (به رهبری گرت)از آنها استقبال می کنند اما ریک لوازم و وسایل گروهش را در اختیار اعضای ترمینوس می بیند و مشکوک شده و باعث درگیری می شود،در نهایت اعضای ترمینوس آنها را در واگنی که اعضای بازمانده زندان هم آنجا هستند مزندانی میکنند،و ریک با جمله ای فصل چهار را تمام میکند:با بد آدمایی در افتادن!
گروه ریک ترمینوس را نابود می کنند!
فصل 5 قسمت 1
این قسمت که عنوان پر بیننده ترین سریال را با 17.1 میلیون بیننده در جهان را به سریال اختصاص داده است،واقعا حقش هم هست،این قسمت همه چیز دارد،اکشن،صحنه های عاطفی،خشونت و .... تمام چیز هایی که یک شروع عالی را برای فصل 5 جلوی روی مخاطبان قرار داد.ریک و گروهش که در واگنی زندانی هستند بدون آنکه بدانند چه چیزی پیش روی آنهاست،همه ی آنها آماده می شوند تا وقتی در باز شد با اهالی ترمینوس وارد جنگ شوند،اما آنها با گاز اشک آور غافلگیر شده و چهار نفر از آنها را می برند،کارول و تایریس به همراه نوزاد ریک ،جودیوث، هنوز به ترمینوس نرسیدند یکی از اعضای ترمینوس را بیرون گروگان میگیرند و میفهمند که دوستانشان در خطرند،کارول با منفجر کردن شبکه گاز رسانی ترمینوس ریک و دوستانش را نجات می دهد،آنها می فهمند که اهالی ترمینوس آدم ها را می خورند ! و با نابودی ترمینوس از آنجا فرار می کنند.
ترمینوسی ها پای باب را می خورند!
فصل 5 قسمت 2
عده ای که از ترمینوس باقی مانده اند (به رهبری گرت)،همچون گروه ریک آواره شده ند و منتظرند تا از آنها انتقام بگیرند،ریک و گروهش که در کلیسایی اقامت دارند،باب شبانه وقتی در محوطه کلیسا قدم می زد و گریه می کرد،ترمینوسی ها ضربه ای به سر او می زنند،وقتی چشمانش را باز میکند می بیند که ترمینوسی ها جلوی چشمانش پای چش را قطع کرده و روی آتش کباب کرده و می خورند (بهش میگن خیلی خوشمزه ای) اما در قسمت بعدی معلوم می شود که باب توسط مرده متحرکی گاز گرفته شده و قرار بود بمیرد به خاطر همین جلوی کلیسا گریان بود.
ریک به قولش عمل میکند !
فصل 5 قسمت 3
ریک که در ترمینوس به گرت اعتراف می دهد کیفی را پر از تجهیزات بیرون ترمینوس برای احتیاط قایم کرده است،به او قول می دهد قمه ی دسته قرمزی که در آن کیف وجود دارد وی را می کشد،پس از نابودی ترمینوس،و اقامت در کلیسا،به ترمینوسی ها یک دستی می زنند و آنها را غافلگیر میکنند،اینجاست که ریک به قولش عمل میکند و با قمه ی دسته قرمز کله ی گرت را......
بث برای هیچ و پوچ می میرد!
فصل 5 قسمت 8
بث که در فصل 4 دزدیده شده بود در فصل 5 خود را در بیمارستی در آتلانتا می بیند که به او اجازه ی خروج از آنجا را نمی دهند،دریل و کارول به دنبال ماشینی که اورا دزدیده بود و علام صلیب داشت به بیمارستان می رسند،اما کارول هم گرفتار آنها می شود،دریل برای بازگرداندن بث به کلیسا برمی گردد تا ریک و گروه را برای بازگرداندن بث به آتلانتا ببرد،ریک و گروهش سه تن از اعضای بیمارستان را گروگان می گیرند (یکیشون خریت میکنه و ریک میکشتش) و در ازای باز گرداندن آنها بث و کارول را می خواهند،هنگام بازگشت دان،رئیس بیمارستان،پسری به نام نوآه که از بیمارستان فرار کرده و به گروه ریک ملحق شده بود را میخواهد نوآه باز میگردد اما بث با قیچی که در دستش پنهان کرده بود به دست دان فرو میکند و دان ناخودآگاه به سر بث شلیک می کند و دریل سریعا به سر دان شلیک میکند و بث الکی الکی می میرد.
نظر شما چیست؟ شما کدام صحنه ها را برتر میدانید؟
نویسنده: عرفان آدیگوزلی
All rights reserved © Spidey.ir 2015
(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)
مطالب مرتبط:
بهترين بازيگران سريال هاي كاميك بوكي سال 2014
برترین سریال های سال 2014 در ژانر های کمیک بوکی، علمی تخیلی، فانتزی و یا ترسناک
5 صحنه برتر نیم فصل اول سریال فلش
این مطلب را به اشتراک بگذارید :
