هیو جکمن ولورین

هیوجکمن در این 17 سال در نقش ولورین چه کرد ؟!

مقدمه : چند وقت پیش بالاخره فیلمی رو دیدم که انتظار زیادی براش کشیدم، لوگان. طبق خبر هایی هم که از قبل به گوش خورده بود ظاهرا این آخرین بازی هیوجکمن در این هویت عظیم می باشد. از سال 2000 و اولین فیلم مردان ایکس که یک اثر کمیک بوکی بسیار موفق واقع شد در صورتی که فیلمسازی کمیکی در اون دوران ضعف های بزرگی داشت، ما شاهد ولورین در دنیای سینما بودیم و اون فیلم هم ریشه فیلم های کمیک بوکی حال حاضر می باشد. هیوجکمن از همان موقع در این نقش درخشید و نشان داد کاملا لایق چنین شخصیتی در عالم سینمایی می باشد. رفته رفته در اثرات بعدی تجربه هیو بالاتر رفت و حضور خود را تاثیرگذار تر از قبل به تصویر می کشید و برای این نقش پخته تر شد. ما در طول فیلم های مردان ایکس حفره های شکست متعددی را دیده ایم و فیلم های اختصاصی ولورین بیشترین افت را بین روال آن ها حاصل کرده است، البته قسمت سوم این مجموعه یک شاهکار پیروز بود. همگان متوجه این شدند که تصور کسی جز هیوجکمن در نقش ولورین ناممکن است و به معنای واقعی کلمه او خود ولورین می باشد. همواره استایل و شیوه خاص خود را به اجرا می گذارد و هر بار همه را در بهت و حیرت فرو میبرد و مارا به عمق این کاراکتر وارد میکند. در این مقاله گزینه هایی را بیان می کنیم که نوع و پیچش شخصیت ولورین در سینما و چگونگی بازی هیوجکمن در این پست را نشان میدهد. به مناسبت فیلم لوگان و گذشتن از آخرین حضور هیوجکمن در پست ولورین این مقاله را تقدیم تمام دوست داران و طرفداران ولورین می کنیم.

نکته : این مقاله ممکن است بعضی از قطعه های فیلم لوگان را اسپویل کند.

(برای خواندن نقد فوق العاده فیلم لوگان این مقاله را بخوانید)

1- تاثیر بالقوه بر شخصیت ولورین در دنیای کمیک

هیوجکمن به گونه این شخصیت را ایفا میکند که از ذات حقیقی ولورین هیچ فاصله ای نمیگیرد و به قول معروف وسط خال می زند. در عالم کمیک ولورین از محبوب ترین شخصیت های مارول می باشد و جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است. او مانند برخی دیگر از کاراکتران بزرگ یک فرورفتگی جداگانه دارد و از متفاوت ترین ابرقهرمانان می باشد. این نشات گرفته از پردازش و رسیدگی قوی مارول به ولورین است، همان طور هم محکم در دنیای سینمایی این حالت را شاهد بودیم و ولورینی به شدت سنگین و موثر را به چشم دیده ایم. این شخصیت پردازی شگفت انگیز باعث شده کاراکتر او حتی به سبک اجرا هیو جکمن کمی تغییر پیدا کند و شخصیتش در کمیک مقابل سینما تاثیرپذیر شده است. در حقیقت پس از موفقیت و به نمایش درآوردن چهره ای کاملا مناسب از ولورین در آثار سینمایی، در داستان های او هم ما دیده ایم که سعی شده ولورین را به مقام ءش در سینما نزدیک تر کنند. تصویر شناخته شده ولورین در بین جهانیان اکثرا مدیون بازی بی نقص هیوجکمن می باشد در واقع او محرک اساسی این ماشین بوده است.

2- او یک اسلحه کشنده را به ما القا می کند

ولورین همیشه کاراکتری داشته که از بالاترین جنبه خشونت برخوردار می باشد. در واقع از کلیدی ترین کیفیت های موجود در شخصیت او که باعث چنین محبوبیتی شده همین خشونت و وحشی گری او می باشد. به هر حال هر کسی که بخواهد او را در عالم سینما نشان دهد باید از چنین صفتی در ذات خود استفاده کند و این ویژگی را به عنوان سرفصل خصوصیت های ولورین قرار دهد. هیوجکمن یک اسلحه مرگبار به تمام معنا را به ما نشان میدهد و این شاخه را به ما قالب میکند. از ابتدا کار خود در این نقش همین گونه بوده و هرگز سستی را در این حکم مشاهده نکردیم، به اضافه اینکه به مراتب این خشونت را کوبنده تر جلوه میدهد و با مرور زمان در این صفت جهش کرده است. در شاهکار لوگان که امسال به پرده سینماها رفت این طبع را والا تر از همیشه می بینیم و یک ولورین بی رحم که ماشین کشتاری بدون توقف برای دشمنان می باشد را در این اثر تجربه کردیم.

3- توانایی خلق لحظات ماندگار

شخصیت ولورین، با خاصیت های متعددی به یکی از برترین شخصیت های دنیای کمیک تبدیل شده است. از عناصر اصلی آن داستان هایی می باشد که تا مدت ها در ذهن همگان اثر خود را می گذارند. نویسندگان و طراحان بزرگی از روی این شخصیت کمیک چاپ کردند و این کاراکتر کبیر را شکل دادند. این روال در دنیای سینمایی او هم صدق می کند و فیلم های او حاوی لحظات بی نظیری هستند. از آن جایی که هیوجکمن با این نقش کاملا خو گرفته است در بسیاری از پانل های حتی نه چندان پر اهمیت صحنه های عظیم و به یادماندنی می سازد. یک تنه تمامی این عوامل را جلو میبرد و به تنهایی سطح درخشش داستان را فراهم میکند. از بزرگترین این گزینه ها میتوان به انتهای فیلم لوگان اشاره کرد که چطور با رخساری در خور و متناسب با زمینه و جملات اون لحظه یک تودیع و خداحافظی تا همیشه متصل به اذهان را خلق کرد، این پایان اشک هر شخصی را سرازیر می کند. این از برترین ویژگی های او هنگام کارایی نقش خود می باشد که میتواند قطعه های حائز اهمیتی را به وجود بیاورد. اینکه چگونه با بازی خود موجب ایجاد چنین لحظاتی می شود لله و اعلم.

4- هیوجکمن قابض جزئیات ولورین می باشد

این یک حقیقت است که ولورین از اون دسته شخصیت هایی می باشد که انواع و اقسام حالات جزئی در نحوه رفتار و فرم صورت خود دارد، این محتویات در کنار هم کیفیتی بی مانند به او میدهند که همین موضوع بخشی از سیر شخصیت ءش می باشد. حتی در داستان های او هم ما هنگامی که شاهد لحظاتی برتر از ولورین هستیم، جزئیاتی در حالت ها و نگاه او میبینیم که باعث بیشتر تاثیرگذاری اون صفحه می شود و ولورین، کلید تابان آن است. با نحوه بازی و پرداختن به ویژگی هایی که از هیو جکمن در قالب ولورین دیده ایم، به جرئت میتوان گفت هیچ شخصی نمیتواند به این صورت فوق العاده چنین نکات ریزی از ریشه این شخصیت را نمایان کند. بسیاری از لحظات تاثیرگذار فیلم های او حاکی رعایت این نکات در هیو جکمن می باشند. در صحنه های عظیم داستان، جکمن با فتح ریزخرده وجه های ولورین و به کار گیری آن در طی فیلم موجب می شود که حس کنیم یک قطعه زنده کمیک از ولورین را تماشا می کنیم. حتی نگاه های تند و خشن او از دیگر مندرجات الزامی برای روایت این شخصیت می باشد که هیو
جکمن به عالی ترین شکل ممکن این مسئله را حل می کند.

5- اندام متناسب

در دنیای کمیک همواره شخصیت های داستان از اندامی ترکه ای و مناسب به هویت خود برخوردار هستند. باید قبول کنیم که هیکل ولورین در کمیک هایش دقیقا مرتبط به شخصیت و مزاج او می باشد. درست است که در اولین فیلم های مردان ایکس هیکل هیو جکمن کمی نا مناسب و به نحوی ناقص برای به تصویر کشیدن ولورین بود، اما کم کم و در فیلم های بعدی هیو جکمن تمرینات سخت خود را آغاز کرد و واقعا اندامی باب کاراکتر ولورین ساخت که ظاهر او را هم تکمیل می کند. در واقع او ماه ها سخت تمرین می کرد تا به هیکلی که در حال حاضر دارد، برسد. این نشان میدهد که برای تکامل این نقش واقعا تلاش کرد و با کوشش بسیار به این سطح رسید. اندام شکیل او باعث می شود که در بسیاری از لحظات ولورین، عرضیت ظاهر مستحکم تر واقع شود و در نتیجه لحظه ای کامل تر به وجود آید. در اکشن فیلم و نبرد های داستان هم چنین اندامی از واجبات عمل می باشد و به طبع، جنگی ولورینی را می سازد.

6- بخشی که همواره با اوست

به کل شخصیت ولورین یک وجود سختی کشیده و رنجور را نشان میدهد. او مسیر پر پیچ و تابی داشته و این فرو رفتگی های زندگی ءش همیشه ذهن او را مشغول کرده اند و به گونه ای این بی رحمی و خشونت او را پدید آوردند. شخصیت هایی مثل ولورین و نورمن آزبورن و... که گذشته سختی داشتند، همه وقت این سنگینی رو در روح خود حس می کنند. البته چنین تاریخچه ای بود موجب شکل دادن این کاراکتر جذاب از ولورین شد. او همواره از نظر روحی در حال ضربه خوردن است و این از بخش های اصلی قعر شخصیت او می باشد. هیو جکمن این موضوع را هم از یاد نبرده و در شخصیت خود یک شکستگی همیشه آشکار قرار داده است که ما هرگز رویداد های سابق او را فراموش نکنیم. این ویژگی به خصوص در فیلم های اولیه مردان ایکس دیده می شد و حتی در خنده و شادی او انکساری متضمن از درد و عذاب درونی ءش را می بینیم. در اثر ماندگار مردان ایکس 2 که اوایل راه ولورین را به نمایش گذاشت و در ادامه، ظهور استرایکر، باعث شد این مسئله پررنگ تر جلوه داده شود و جکمن هم تطبیق خود با
اون فضای دردناک را به شکلی یه گانه روایت کرد، واقعا توانایی او در شرح کاراکتر ولورین جای تشویق دارد.

7- استایل های بی همتا

این از منحصر به فرد ترین ویژگی های هیو جکمن در حین ایفا نقش ولورین می باشد. در واقع ولورین به دلیل نوع قدرت خودش و اون چنگال های براق و برنده ادمانتیومی، ژست و استایل هایی میگیرد که هر کدام از جذابیت های ویژه ای برخوردار هستند. داستان های او چنین حالت هایی را در خود داشتند و قطعا استایل های هنگام نبرد یا گارد های دفاعی او توجه همگان را جلب کرده است و مجذوب این خصوصیت او شده ایم. سهم چشمگیری از زیبایی و نفوذ اکشن های آثار او مدیون سبک و حالت های خاص ءش هنگام نبرد می باشند که عینا، ولورین را جلوی چشم میاورد. جدا از صحنه های نبرد، در بسیاری از مواقع دیگر ایستایش های دیوانه وار و جذاب از او دیده می شود و ما میتوانیم در بسیاری از لحظات فیلم نظاره گر عکس العمل های پرخلاقیت هیو جکمن باشیم.

8- در چهره او میتوان ولورین را یافت !

در حال حاضر برای انتخاب بازیگر بعدی که در نقش ولورین ظاهر شود، گزینه هایی دیده می شود. اما از هر جهت انصافا چهره هیو جکمن در فیلم به خصوص با اون ریش های زبر و چروک های صورت، بیشترین شباهت را به ولورین دارد، در داستان ها هم دیدیم که ولورین فیسی خشن مانند گرگ و غرش کننده همانند شیر دارد و در هنگام جنگ و کشت و کشتار یک حیوان وحشی بدون توقف را از ظاهر او میتوان یافت. کاراکتر ولورین به خودی خود باید چنین خصوصیاتی را در ظاهر داشته باشد و این از بدو خلق او در دنیای کمیک آشکار بود که با یک درنده تمام عیار طرف هستیم. هیو جکمن همان ابتدا هم با تریپ لوگان در فیلم، ظاهری به دست میاورد که به راحتی می شد ولورین را به او نسبت داد. با گذشت سال های سال هم که تغییراتی کرده و سن او بالاتر رفته، از جنبه تشابه به ولورین فاصله نگرفته و همچنان یک موجود کشنده و ترسناک می باشد. تازه به عقیده من با مرور زمان صفت وحشی گری بیشتری را میتوان در چهره او پیدا کرد و یافتن فیس ولورین حقیقی در صورتش صریح تر می باشد.

9- پیدا کردن مرز بین خوب و بد

چندی پیش درباره بی رحمی و کشنده بودن ولورین می گفتیم و از او به عنوان شخصیتی خشن یاد کردیم. اما قطعا چنین ویژگی هایی برای ولورین از اخلاق های مطلق او نمی باشند و همواره با چنین خواصی پیش نمی رود. هیو جکمن چنین خویی را درک کرده و کاملا میداند که چگونه با رفتار و حالت های خود اخلاقی متغیر بین خوب و بد را نشان دهد. در حقیقت بخشی از وجود او از خشونت مطلق پر شده، ولی ما در داستان ها هم شاهد اخلاقیات خیر و کار های حتی فداکارانه از او بوده ایم و همین بی نظمی در نوع کردار های درونی باعث شده شخصیت او تا این حد کاریزماتیک واقع شود. این جذابیت در عالم سینمایی او هم صدق می کند و هیو جکمن در عین حال به گونه ای سعی در به نمایش گذاشتن هر دو ویژگی خیر و شر ولورین دارد و فردی به ظاهرا خشمگین و عصبانی اما در باطن مهربان و فداکار را نشان میدهد که رو به روی افراد خودی آرام و همچون دوستی پشت آن ها می باشد و برای دشمنان زهری سمی تر از افعی است.

10- خوی درندگی درون

شاید هیج کاراکتری به اندازه ولورین اون خلق و خوی درندگی و وحشی گری را نداشته باشد که همواره در درون خود چنین قسمتی را داشته و معمولا این خصوصیت تبدیل به کابوس مرگ دشمنان او می شود. در واقع از همان زمانی که مارول تصمیم بر خلق چنین شخصیتی گرفت، پس از کمی دغدغه درباره چگونگی کاراکتر او و در نتیجه تصمیم بر ایجاد جهش یافته ای با این روحیات، از لوگان موجودی آتش گیر و گرگ وار ساختند. در تمامی روایت های این شخصیت، او تند خویی و سبع درون خود را داراست. قطعا آوردن همچین کاراکتری بر پرده سینما میتوانست جالب شود. هیو جکمن به گونه ای از پس این نقش بر آمد که همه را یک جا شگفت زده کرد. او ولورینی طوفانی و درنده خو را به تصویر کشید که این خوی درونش از ذات و ریشه همیشگی کاراکتر او می باشد و در هر لحظه میتوانیم این ماهیت و سرشت متلاطم او را ببینیم و با تمام وجود یک ولورین واقعی را در بازی او حس کنیم.

11- رابطه او با دیگران

در مجموع، کلا شخصیت ولورین از معاشرت مناسبی با اشخاص جور واجور برخوردار است. در داستان های متنوع از او هم در وضع و موقعیت های متفاوت ما دیدیم که رابطه او با هر کسی دقیقا متناسب با نوع رفتاری که باید با اون شخص شود، می باشد. با دشمنان سخت و با دوستان نرم. اما این گزینه در رابطه ءش با اطرافیان پردازش دارد، ما دیدیم که گاهی اخلاق و رابطه ای که با دیگران برقرار می کند حتی از مایه های اصلی جذابیت آن داستان می باشد. در عالم سینمایی و با نقش آفرینی هیو جکمن هم چنین فقره ای ملاحظه شده است. در واقع درست است که ظاهر هیو جکمن همانند ظاهر اجباری ولورین، خشن و مستحکم است اما با این حال در عمق وجود خود به راحتی احساسات را پدید میاورد و منشا انتقالش به ما می شود. روابطی که ولورین جکمن در روایت آثارش با دیگران خلق می کند، حتی گاهی از مهم ترین خطوط داستان شمرده می شود و برخی اوقات پانل های مرتبط با این معاشرت، برترین سکانس های فیلم را رقم می زند. جاده اساسی فیلم لوگان رابطه لورا و لوگان بود که جریان این رابطه از ابتدا تا انتها و تغییرات آن، یکی از شیرین ترین روابط فیلم ها کمیک بوکی را به وجود آورد. به علاوه اینکه مرگ دردناک ولورین که پایانی بر پیوند این دو بود باعث شد نمایش وابستگی بین آن ها عمیق تر و مرگ لوگان ماندگار تر ثبت شود.

12- نوع جنگیدن محتویات نبرد

دنیای کمیک بوک سرشار از کاراکتر هایی می باشد که در جنگیدن مهارت دارند و توانایی مبارزه آن ها در سطح بالایی قرار دارد. چنین مبارزانی چه در بین شخصیت های مارول و چه دی سی همواره وجود داشته و کمبودی در این زمینه ندارد. اما ما بعضی اوقات شاهد این بودیم که برخی از شخصیت ها با یک حالت خاص و جداگانه همراه دیگر روش های نبرد، به جنگ می پردازند و همه وقت استایل بی مانندی به خود می گیرند. این موضوع بعضی داستان ها را حاوی نبرد هایی ماندگار می کند. شخصیت هایی مثل مرد عنکبوتی، کاپتان آمریکا، ولورین، بت من و... هر کدام شیوه و روال مخصوص خود را به کار می گیرند و همیشه دیدن لحظات نبرد آن ها با دشمنان، جذاب و تماشایی بوده است. فیلم هایی با حضور ولورین در سینما از اکشن های قابل قبول و گاهی تاثیرگذار و ماندگار برخوردار هستند و از این بابت کاستی نداشتند. پنجه های فلزی او این ویژگی ءش را موثر تر کرده و یک خصوصیت یگانه را در او قرار داده است. ولورین شخصیتی می باشد که همواره سلاح خود را دارد و آسیب پذیری ءش به صفر می رسد. هیو جکمن با فرم استثنایی خود هنگام جنگ و اون ذره حرکات کوچک و فریاد های رسا اکشنی فوق العاده به فیلم می بخشد و اصل و بنیاد ولورین در این بخش را برای ما شرح می دهد. این سبک به تصویر کشیدن ولورین از مکملات لازم قطعه های شخصیت او می باشد که جکمن در این قسمت هم سربلند و موفق بیرون آمد و باید به او احسنت (!) گفت.

13- خود را با تم داستان وفق می دهد

هیو جکمن بازیگر برجسته ای است و در فیلم های خود همیشه یک تنه پیشران داستان می باشد. عملی که موجب نفوذ ولورین در آثار خودش شده است شخصیت پردازی سفت و شگفت انگیز او می باشد که به جرئت میتوان گفت یکی از برترین شخصیت های فیلم های کمیکی را به وجود آورده است. هیو جکمن ولورین را از تمامی جوانب می نگرد. ما در همه فیلم های او دیده ایم که چگونه خود را با فضای داستان وفق می دهد و هم رنگ جریان فیلم میشود. او در هر اثر، لوگان را با جو داستان حرکت میدهد و جاری می کند. از دلایلی محکمی که باعث شده شخصیت ولورین تا این حد قوی به تصویر کشیده شده باشد و از بهترین کاراکتر های داستان شود این است که جکمن بهتر از هر فرد دیگری اتمسفر فیلم را با کاراکتر خود مطابقت می دهد. ما در اثر جدید ولورین با نام " لوگان " هم کاملا دیدیم و درک کردیم که لوگان داستان یک سر و گردن استوار تر از دیگر شخصیت ها می باشد و هیچ کدام از کاراکتر ها با اون فضای به ظاهر آخرالزمانی به اندازه جکمن نتوانستند راه بیایند. طوری با بازی خود داستان را به جلو هل می دهد که با تک تک سلول های بدن خود، پرباری و سنگینی فیلم را حس کردیم و به نحوی مستقیم این مفهوم را به ما قالب کرد.

14- تعدیل کردن خود با تغییر ولورین طی سال ها

لوگان قدمت زیادی در دنیای کمیکی مارول دارد و طی این سال ها تاریخچه محکم او پابرجا مانده است. تکامل شخصیت او کاراکتری دگرگون شده را به وجود میاورد و به دلیل اریجین و الگو کاراکتریش، همواره تغییراتی در بطن این شخصیت رخ می دهد. جرقه حضور ولورین در دنیای سینمایی فرصت به نمایش در آوردن شخصیت حقیقی او را رقم زد. و با توجه به گونه این شخصیت، از اولین فیلم مردان ایکس تا به حال تغییراتی را در ظاهر و باطن او دیده ایم. منش نمایی این کاراکتر در تک تک اثر های او کاملا مناسب می باشد و هیو جکمن با شخصیت و احساسات او حرکت می کند. عملا شخصیت ولورین از اولین حضورش در سینما تغییراتی کرده و از چال و چوله هایی گذشته که در تشکیل کاراکتر فعلی او دست داشته اند. عینی است که جکمن به نحوی محکم پشیروی کرده و کاملا با این تغییرات ولورین که طی سال های سال صورت گرفته هم تراز شده است. در فیلم لوگان هم که به فتح و تحول بالا شخصیت لوگان بر اثر اتفاقات ناخوشایند اخیر نگاهی دارد، جکمن نقش آفرینی بی نظیری را در حالت فعلی ولورین ایفا کرد. او به خوبی تکامل کاراکترش و تغییرات و دگرگونی اجباری ذاتی او را درک کرده است و شاخص ترین نوع این شخصیت را بر صفحه نمایش جای داد.

15- شخصیت مملو و چند وجهی

از جذاب ترین شخصیت های مارول ولورین می باشد. درست است که خشونت او بخش عظیمی از کاراکترش را پر کرده اما هرگز نباید قسمت های دیگر موثر این قهرمان را از یاد برد. در واقع او با همین بی کسری شخصیت خود باعث شده که به این اندازه بین طرفداران کمیک بوک جا بیفته و محبوبیت بالایی را بین آنان داشته باشد. شاید ایجاد چنین شخصیتی بی حد و حصر در سینما مشکل و روایت آن سخت باشد. اما هیو جکمن پدیده ممتاز این عمل می باشد و خود را در نقشش آزاد کرده است. در هر لحظه اون قبال و فرمی که باید ببینم را از او شاهد هستیم و در هر مسیر دست پررنگی دارد. ولورینی را نشان میدهد که ضرب خورده و از عذاب های ذهنی فزونی درد می کشد. شخصیتی که در یک لحظه از کنترل خارج شده و یک ابزار کشنده فعال می شود. شخصی که برای دوستان و نزدیکان خود همانند برادر و برای برخی جایگاه پدر را دارد. فردی که صرفا توانایی رهبری تیم و ترقی کار ها را به عهده می گیرد. در بازی هیو جکمن میتوان نما های مغلوب نشدنی زیادی را از ولورین یافت که بار دیگر یادآور آن می شود که چرا او را به عنوان بهترین گزینه برای این نقش می دانیم.

16- فراتر رفتن از شخصیت

هیو جکمن به حالتی در به نمایش درآوردن شخصیت ولورین درخشید و تا حدی سطح بالا این کاراکتر را پردازش کرد که یقینا فراتر از آنچه باید می بود، به عمل آمد. نقطه نورانی و خاستگاه روشنی فیلم های مردان ایکس و آثار اختصاصی ولورین، هیو جکمن کبیر در هیبت ولورین می باشد که تمام انتظارات را برآورده می کند. حتی در برخی از این فیلم ها که شکست خوردند و نتوانستند آنچه که باید را تحویل دهند (مانند قسمت چهارم مردان ایکس / اریجین ولورین) باز هیو جکمن در نقش خود غوغایی به پا کرد. او منبع توقف ناپذیر موفقیت این سری می باشد. قسمت سوم مجموعه فیلم های اختصاصی خودش که تک عنوان موفق بین این سه گانه به شمار میاید، حجم عظیمی از این سرسبزی خود را مدیون اجرای شگفت انگیز هیو جکمن در پست ولورین می باشد. فیلم لوگان از یک اثر کمیک بوکی به سمت درجات بالاتری جهش کرده است، عامل این توفیق نمایش فوق العاده جکمن می باشد به طوری که از حوزه کاراکتر فراتر می رود و این از ویژه ترین توانایی های او هنگام اجرا است. او از یک شخصیت کمیکی درون فیلم به سطوح بالاتری پیشروی کرده و کاراکتر باورکردنی و عمیق خود را از تمامی جهات کامل میکند.

17- هیوجکمن، ولورین و یک دوره 17 ساله

" من در کاری که می کنم، بهترینم "

و در آخر : به احتمال قوی فیلم لوگان آخرین اثر ولورینی بود که می شناختیم. آخرین بازی هیو جکمن در نقش ولورین. به اتمام رسیدن دوره ای ماندگار و تکرار نشدنی. 17 سال گذشت. جکمن، ولورینی را نمایان کرد که عصری مختلف را در تاریخ فیلمسازی به خود اختصاص داد. فیلم های ایکس من آغاز موفقیت های آثار کمیک بوکی هستند و هیو جکمن هم در این ترقی کم نقش ندارد و به جلوه درآوردن شگفت انگیز ولورین در اولین قسمت ایکس من موجب شد تا این حد به شفافی دیده شود و راه صاف و درازی را برای فیلم های بعدی کمیکی باز کرد. هیو جکمن فردی بود که تمام حالات ولورین را بهتر از هر کس دیگری درک کرده است. او کاراکتری تاریخی را به سینما هدیه داد و قالب قسمتی از سینما را به رنگ "ولورین" تغییر داد. گزینه هایی که در مقاله ذکر شد چشمه ای از اصلی ترین ویژگی های هیو جکمن حین اجرا نقش ولورین بودند و میتوان صد ها مثال دیگر را به مقاله اضافه کرد. این مقاله مختص کسانی است که در جادوی ولورین گرفتار شدند و از همین جا به آن ها می گویم که هیو جکمن هر چقدر هم در سینما از نقش ولورین فاصله بگیرد ولی باز همواره در درون او این شخصیت دیده می شود و همیشه میتوان با دیدن جکمن، واضح ترین تصویر از ولورین را تماشا کرد.

نویسنده : Cap-Spider Potter