10 درسی که وارنر باید از فیلم "جنگ بینهایت" یاد بگیرد

10 درسی که وارنر باید از فیلم "جنگ بینهایت" یاد بگیرد

دی سی و وارنر اگه عاقل باشند و بخوان سر و سامانی به دنیای سینمایی خودشون بدهند باید حتما به این 10 مورد توجه کنند.

 

مقدمه: تا به حال فیلم "انتقام جویان: جنگ بینهایت" موفق شده بیش از 1 میلیارد و 800 میلیون دلار در سرتاسر جهان بفروشه و تبدیل بشه به پرفروش ترین فیلم تابستانی تاریخ سینما. احتمال اینکه به 2 میلیارد هم برسه وجود داره و البته تونسته لقب پرفروش ترین فیلم کمیک بوکی تاریخ رو هم به خودش اختصاص بده. واکنش منتقدین هم خوب بوده. اما از همه مهم تر اینکه سازندگانش تونسته اند فیلمی بسازند که هواداران و تماشاچیان را راضی میکنه و هر کی فیلم رو میبینه ازش تعریف میکنه. اما از سوی دیگر وارنر هنوز نتونسته از پتانسیل شخصیت های دی سی در دنیای سینما استفاده کنه. این در حالیه که بر خلاف مارول که حتی الانم رایت سینمایی همه شخصیت های درجه یک خودش رو نداره اما وارنر از همون اول رایت همه شخصیت های دی سی را داشت. ولی "جاستیس لیگ" که سال گذشته اکران شد واقعا از هر نظر افتضاح بود و فروشی کرد که آبروی دی سی و وارنر را برد. همه منتقدین هم بهش تاختند. شاید بعضی ها بگن که مارول 10 سال زمان گذاشت تا به اینفینتی وار برسه ولی این اشتباهه چون در واقع مدت زمان بین فیلم " آیرون من" و "اونجرز" برابری میکنه با مدت زمان بین "مرد پولادین" و "جاستیس لیگ"!

در هر حال در این مقاله بررسی میکنیم که وارنر چطور میتونه از استودیوی رقیب خودش یعنی مارول یاد بگیره. مطمئن هستم با تمام از این موارد موافق هستید و قطعا حرف های زیادی برای گفتن در بخش نظرات خواهید داشت ...

 

 1- شخصیت ساخته شده توسط رایانه (CGI) میتونه افتضاح به نظر نرسه!

 شخصیت ساخته شده توسط رایانه (CGI) میتونه افتضاح به نظر نرسه!

میگن بسیاری از صحنه های مربوط به شخصیت خبیث "جاستیس لیگ" یعنی «استپن ولف» در فیلمبرداری های مجدد (reshoots) عوض شده ولی این دلیل نمیشه که جلوه های ویژه اش اینقدر بد باشند. این در حالیه که جلوه های ویژه «دومزدی» در فیلم BvS و «آرس» در «واندرومن» هم اصلا خوب نبودند. ولی مارول از فیلم "آیرون من" و "هالک" همیشه جلوه های ویژه رایانه ای خودش رو بهتر کرده و  از این نظر خیلی خوب بوده. پس چرا وارنر نمیتونه این کار رو بکنه؟ مخصوصا اگه قراره یک خبیث در داستان باشه که از اول تا آخرش به صورت CGI ساخته شده باشه. ببینید «ثانوس» در "جنگ بینهایت" چه شاهکاری شده که همه لب به تحسین آن گشوده اند. شما تک تک حرکات صورت و بازی حیرت انگیز «جاش برولین» را در ثانوس مشاهده میکنید. همین باعث شد اینقدر با ابهت و ترسناک به نظر برسه ولی استپن ولف انگار از دل یک بازی PS3 بیرون آمده بود! ثانوس معرکه بود و وارنر هم باید به جای اینکه پولش رو خرج ساخت پس زمینه های رایانه ای بکنه روی شخصیت های رایانه ای هزینه کنه.

 

2- قهرمان داستان میتونه ریش هم داشته باشه!

قهرمان داستان میتونه ریش هم داشته باشه!

واقعا خیلی راحت تر میشد بازگشت سوپرمن به دنیای زنده ها رو با ریش او نشان داد تا اینکه با اون روش مضحک و تابلو سیبیل «هنری کویل» (بازیگر سوپرمن)  رو حذف کنند. یعنی وارنر میتونست این کار رو بکنه و به ظاهر سوپرمن هم در دنیای کمیک که با ریش زنده شد ادای احترام کنه و بعد برای برخی صحنه های پایانی از CGI برای حذف سیبیل کویل اقدام کنه ولی نکرد . در حالی که کاپیتان آمریکا در جنگ بینهایت ظاهر همیشگی خودش رو کنار گذاشت و با ریش برگشت و چقدر هم ازش استقبال شد (حتی نظر سنجی ها نشون داد برجسته ترین نکته در اولین تریلر جنگ بینهایت از نظر بیننده ها همین ریش حماسی «کریس اوانز» بوده!). ولی وارنر مثل همیشه ترسید که بیاد روی ظاهر سوپرمن تغییراتی ایجاد کنه. البته درستش این بود که از اول تا آخر سوپرمن با ظاهر کلاسیک خودش دیده بشه ولی کویل باید به خاطر تعهدش برای بازی در فیلم "ماموریت غیر ممکن 6" سیبیل میذاشت . پس وارنر باید تغییراتی را در برنامه های خودش میداد (حتی به صورت مقطعی). واقعا سوپرمن ریشو اونقدر میتونست بد باشه؟ یعنی از اون لب و دهن مصنوعی و وحشتناک هنری کویل در جاستیس لیگ هم بدتر میشد؟!

 

3- ایجاد تعادل و تعامل بین چند تا شخصیت اینقدرا هم سخت نیست!

دی سی مارول

فیلم "جاستیس لیگ" در مقایسه با "جنگ بینهایت" از نظر تعداد شخصیت خیلی کوچک تر بود ولی واقعا در ایجاد تعادل بین اونا و برقراری تعامل سازنده و جذاب بینشون عاجز بود. برخی از قهرمانان در این فیلم به قدر کافی زمان برای حضور نداشتند و برخی هم بیش از حد حضور داشتند. از سرگذشت شخصیت هایی مثل «سایبورگ» و «فلش» هم چیز خاصی عایدمون نشد ولی در "جنگ بینهایت" برادران روسو تونستند با تقسیم قهرمانان به گروه های کوچک به طور کامل به هدف خودشون برسند و تمام شخصیت ها به قدر کافی حضور داشتند. یعنی واقعا کسی نمیتونه بگه فلان شخصیت حضورش کم بود یا زیادی بود. تازه بین یک عالمه تعامل جالب و معنا دار دیدیم. مثلا بین تونی استارک و دکتر استرنج یا بین ثور و استار لرد، بین گامورا و ثانوس و ... وارنر و کارگردانان دی سی باید بررسی کنند که چطور مارول میتونه اینقدر خوب از پس تعدد کاراکترها بربیاد. ضمن اینکه مارول خیلی خوب بلده بین کدوم شخصیت ها تعامل و تیم آپ ایجاد کنه ولی وارنر ...

 

4- زمینه سازی چیز خوبیه!

http://www.spidey.ir/images/img/content/copycats/dceu-mcu.jpg

دیگر هرگز فیلمی نظیر "انتقام جویان : جنگ بینهایت" نخواهد بود. نه فقط به خاطر اینکه شاهکاری است در فیلمسازی (که در نوع خودش واقعا کم نظیره) ولی به خاطر اینکه هیچ استودیوی دیگری حاضر نیست 10 سال صبوری کنه و میلیون ها دلار سرمایه گذاری کنه تا به همچین فیلمی برسه. الان هالیوود دنبال اینه که خیلی فوری و شلیکی به سود برسه و اصلا دیگه قابل تصور نیست که بیاد و همون کاری رو بکنه که مارول ظرف 10 سال کرد. شاید آخرین نمونه برمیگرده به سری "ارباب حلقه ها" که سالها وقت صرف شد تا آماده بشه ولی بعدش دیدید که وارنر چقدر به پیتر جکسون سر سه گانه "هابیت" فشار آورد تا هر چی زودتر بسازتش و نتیجه رو هم دیدید که چقدر از ارباب حلقه ها ضعیف تر بود. ولی کاری که مارول استودیوز کرد دقیقا کاری بود که در دنیای کمیک انجام شده و میشه : به آرامی و در طول سالها شخصیت ها را تثبیت کردن و بعد اونا رو در یک کراس اور بزرگ گرد هم آوردن. ولی واقعا الان کدوم استودیو حال و حوصله همچین کاری رو داره؟ فقط مارول استودیوز! و دی سی و وارنر باید ازش یاد بگیرن. من تقریبا یک سال قبل از اکران فیلم "بتمن علیه سوپرمن" در این مقاله این مساله رو گفته بودم قطعا از فیلم "جنگ داخلی" بدتر میشه چون مارول برای این شخصیت ها از قبل برنامه ریزی کرده و قبلا اونا رو تو فیلم های اختصاصی خودشون وارد کرده بوده. به نظرم وارنر به جای اینکه شخصیت هایی مثل «ویکتور استون» (سایبورگ)، «آکوامن» یا «بری آلن» (فلش) رو از طریق ویدئوهای احمقانه «لکس لوثر» در فیلم "بتمن علیه سوپرمن" به ما معرفی میکرد باید یه نقش کمی بهشون تو اون فیلم میداد تا برای حضور بعدی شون زمینه سازی کنه. اینجوری تماشاچیان لااقل علاقه بیشتری پیدا میکردند به اینکه اونا رو در فیلم های بعدی ببینند ، نه اینکه یهویی در "جاستیس لیگ" سر و کله شون پیدا بشه. کاملا معلومه «زک اسنایدر» و «جاس ویدون» سر این قضیه خیلی با خودشون کلنجار رفتن ولی تقصیری هم نداشتن چون اینا باید قبلا معرفی میشدن. اما در عوض دیدید مارول چقدر استادانه ظرف 18 فیلم برای جنگ بینهایت خودش زمینه سازی کرد؟ وارنر هم باید یاد بگیره این کار رو و  باید بدونه که گذشت اون زمانه ای که با یه فیلم یهویی یه مقدار پول به جیب میزد و تمام! الان دیگه اگه میخوای موفق باشی باید برنامه ریزی کنی ... باید زمینه سازی کنی.

 

5- مک ‌گافین های شما باید هدفمند و معنادار باشند

مک گافین 

«مک‌ گافین» (MacGuffin) مفهومی در سینما است که توسط کارگردانی بزرگ به نام «آلفرد هیچکاک» متداول شده‌ است. نوعی وسیله یا تکنیک در داستان سرایی است که در آن شخصیت های قصه به دنبال هدفی مشترک میروند. در دنیای مارول این مک گافین همان "سنگ های بینهایت" هستند و مارول سالها وقت گذاشت برای معرفی اونا به تماشاچیان. یعنی قبل از اینکه در "جنگ بینهایت" دیده بشوند به اونا در فیلم های قبلی اشاره شده بود و اینکه چه تهدید بزرگی میتونند باشند و حتی اینکه چه قدرت های مخربی هم دارند. بنابراین وقتی در جنگ بینهایت اونا رو دیدیم دیگه برای تماشاچی مشخص بود که چی هستن و چیکار میتونن بکنند. در نتیجه سازندگان فیلم به راحتی رفتند سراغ شخصیت های دیگه و بقیه داستان. ولی در جاستیس لیگ شاهد پس زمینه ای بی معنا برای قضیه "مادرباکس" ها بودیم و یک توضیح کلی ارائه شد که اگه قدرتشون آزاد بشه میتونند دنیا رو نابود کنند. خوب این نابودی دنیا که تقریبا تو همه فیلم های علمی – تخیلی و فانتزی هست، درسته؟! به نظرتون نباید از قبل بیشتر روی مشخصات این قضیه کار میکردند تا خاص تر و متفاوت تر بشن؟ در کل باید فیلم های دی سی راهی پیدا کنند تا این مک ‌گافین ها هدفمند تر و معنا دار تر بشن.



6- مخاطب را غافلگیر کنید!

مخاطب را غافلگیر کنید

از اون پیچش احمقانه "مارتا" در فیلم "بتمن علیه سوپرمن" که بگذریم، واقعا یادتون هست آخرین دفعه ای رو که فیلمهای دی سی شما رو واقعا سورپرایز کرده باشن؟ حتی بازگشت سوپرمن هم کاملا معمولی و کلیشه ای بود. فیلم های دی سی معمولا همونی هستن که انتظار میرن (البته به جز قضیه پیچش جالب Godkiller بودن واندرومن که استاد ترابی در این مقاله بهش اشاره کردند). ضمن اینکه واقعا دپارتمان بازاریابی وارنر معمولا بیش از حد تو تریلرها چیز لو میده! پس واقعا آیا چیزی میمونه برای غافلگیری تماشاچی؟ اما مارول کاملا در گمراه کردن تماشاچی استاد شده و حتی دیدیم که صحنه هایی مختص تریلر خلق میکنه! اما وارنر واقعا چیکار میکنه؟ خودشم نمیدونه! مثلا عالم و آدم میدونستند قراره سوپرمن در "جاستیس لیگ" برگرده ولی جوری تریلرها رو ساخت و نمایش داد که سعی داشت بازگشت سوپرمن رو یک راز بزرگ نگه داره! وارنر کلا باید راه هایی رو برای سورپرایز کردن ما پیدا کنه و نوعی تعادل بین مخفی کاری و تشنه نگه داشتن تماشاچی داشته باشه.

 

7- کمی درباره این که کی قراره رئیس باشه فکر کنید!

کوین فایگی

این چیزیه که بارها قبلا بهش اشاره شده ولی وارنر هنوز باهاش مشکل داره. یعنی واقعا یکی نیست که ناظر و رهبر دنیای سینمایی دی سی باشه. درسته برای مدتی «جف جانز» مسئول این کار شد ولی ایشون نویسنده خیلی خوبیه و قرار نیست که قطعا تو دنیای سینمایی هم خوب عمل کنه! در واقع جانز با افتضاحی به نام فیلم "گرین لنترن" نشون داده بود که نمیتونه در دنیای سینمایی موفق عمل کنه چون بالاخره دنیای سینمایی مختصات خاص خودش رو داره (جانز یکی از ناظرین فیلمنامه فیلم "گرین لنترن" بود). یعنی باید کسی رو پیدا کنند مثل «کوین فایگی» که هم سابقه خوبی در سینما داشته باشه و هم اینکه دنیای کمیک رو بشناسه و خودشم یک فن باشه (فایگی قبل از اینکه بیاد مارول استودیوز، با سونی در ساخت فیلم های اسپایدرمن همکاری میکرد). اما برعکس مارول، همش خبر میشنویم از اخراج و انتصابات جدید در وارنر. و البته اگه از اول کسی بالای سر «زک اسنایدر» بود دیگه اجازه نداشت تو سه فیلم گند بزنه و بعد تازه اخراجش کنند!

 

8- reshoot به معنای فیلمبرداری مجدد کل فیلم نیست!

 reshoot به معنای فیلمبرداری مجدد کل فیلم نیست!

صحنه هایی که بعدا فیلمبرداری و به فیلم اضافه میشوند الان خیلی در سینما متداول شده اند و خیلی از استودیوها وقتی واکنش های اولیه تماشاچیان را میبینند میان و برخی صحنه ها رو دوباره فیلمبرداری و به فیلم اضافه میکنند. به این کار میگن reshoot. الان مثلا "اونجرز 4" در حال reshoot است و فکر کنم "جنگ بینهایت" هم reshoot داشت. اما مساله اینه که وارنر در "جوخه خودکشی" و مخصوصا "جاستیس لیگ" در این کار زیاده روی کرد. واقعا فیلمبرداری مجدد کل صحنه های سوپرمن مسخره است . اصلا استودیو باید اونقدر به کارگردانش اعتماد داشته باشه که اجازه بده کل فیلم رو بسازه و بعد برخی موارد رو با reshoot اصلاح کنه . نه اینکه بیاد کل صحنه ها رو از اول بسازه! ضمن اینکه این کار باعث میشه وارنر صدها میلیون دلار صرف reshoot های گسترده خودش نکنه و در عوض پولش رو بذاره واسه جلوه های ویژه فیلم!

 

9- لطفا بی خیال داستان های قبلی نشوید!

 بیخیال داستان های قبلی نشوید لطفا!

الان دوره ای شده که هواداران و تماشاچیان سینما به داستان سرایی سریالی علاقمند شده اند . حتی قبل از دنیای سینمایی مارول هم اونا با علاقه نشان دادن به سری فیلم های "ارباب حلقه ها" و "جنگ ستارگان" و مخصوصا "هری پاتر" این رو ثابت کرده بودند. ولی وارنر اصلا به این قضیه اهمیت نمیده. واقعا چی شد اون قضیه فلش که در BvS اومد و به بتمن درباره تهدیدی قریب الوقوع هشدار داد؟! اون کابوس بتمن درباره خبیث شدن سوپرمن در آینده که بهش لقب Knightmare دادند و این همه وارنر تو تریلرهای BvS رویش مانور داد چی شد؟ آقا شما وقتی تماشاچی رو به کفش خودتون هم حساب نمیکنید خوب معلومه فیلمتون اندازه "مرد مورچه ای" فروش میکنه دیگه! ولی مارول همیشه داستان ها و وقایع قبلی خودش رو پیگیری میکنه و با اینکار نشون داده به تماشاچی خودش احترام میگذاره. دیدید چطور کل وقایع "بازگشت به خانه" مرد عنکبوتی رو ربطش داد به "جنگ داخلی"؟ صدها نمونه دیگر رو میشه مثال زد ولی اوجش رو در "جنگ بینهایت " دیدیم که قضیه گم شدن «رد اسکال» رو پس از 7 سال به سرانجام رسوند!

 

10- چیزی به هواداران نشان بدهید که واقعا دوست دارند ببینند!

 چیزی به هواداران بدهید که دوست دارند ببینند!

"مرد پولادین" و واکنش ها به آن جوری بود که وارنر باید میفهمید ملت دوست ندارند نسخه دارک و جعلی از سوپرمن ببینند. ولی وارنر همچنان اجازه داد تا زک اسنایدر همون لحن و برنامه رو برای "بتمن علیه سوپرمن" هم پیاده کنه . حتی اجازه دادند که همین برنامه رو برای "جاستیس لیگ" هم پیش ببره ولی بعدش به غلط کردن افتادن و اون همه reshoot برای صحنه های سوپرمن انجام دادند. مساله اینه که وارنر باید با هواداران در تماس باشه و ببینه واقعا چی میخوان. الان ببینید جنگ بینهایت چقدر صحنه های ماندگار خلق کرد که برای هواداران لذت بخشه و چقدر تیم آپ باحال بین قهرمان ها ایجاد کرد که هواداران از کودکی منتظر دیدن شون بودند. الان اگه سوپرمن و «بلک آدام» در فیلم "شزم" حضور نداشته باشند پس معلوم میشه وارنر هرگز درک نمیکنه که هوادارای دی سی چی میخوان!

 

خب نظر شما چیه؟ به نظرتون وانر دیگه چه چیزهایی میتونه از MCU و به ویژه "جنگ بینهایت" یاد بگیره؟

 


 
عمو مختار

All rights reserved © Spidey.ir 2018

(هر كسي بدون اجازه يا بدون ذكر نام نويسنده و منبع از اين مقاله يا ديگر مقالات سايت در وبلاگ يا سايت خود استفاده كند، مورد پيگرد قانوني قرار خواهد گرفت)

 

مطالب مرتبط:

چرا جنگ داخلي از بتمن  علیه سوپرمن بهتر خواهد بود + لینك دانلود ویدئو
نقد و بررسی فیلم "جاستیس لیگ" (Justice League)
نقد و بررسی فیلم "انتقام جویان: جنگ بینهایت" (Avengers: The Infinity War)
50 دلیل برای تنفر از فیلم "بتمن علیه سوپرمن"
 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn