بتی برنت به پیتر پارکر سیلی میزند

همانطور كه میدانید «بتی برانت» (Betty Brant) اولین دختری بود كه پیتر پاركر بهش علاقه رومانتیك پیدا كرد. بتی منشی آقای «جی جونا جیمسون» بود و پیتر هم مدام به دفتر او رفت و آمد داشت.

تا اینكه علاقه ای بین آنها ایجاد شد. ولی این رابطه هرگز جدی نشد و در نهایت «بتی برانت» با یكی از خبرنگاران بیوگل به نام «ند لیدز» (Ned Leeds) ازدواج كرد. ازدواج آنها خیلی زود دچار مشكلاتی شد. این مشكلات سپس پیچیده تر هم شد چون «ند» ماموریت پیدا كرد پرده از هویت مخفی شخصیت خبیثی به نام «هاب گابلین» بردارد و به تعقیب او پرداخت. ولی هاب گابلین متوجه شد و او را به دام انداخت. هاب گابلین سپس ند لیدز را شستشوی مغزی داد تا برای مدتی جایش را بگیرد (برای كسب اطلاعات بیشتر درباره این قضیه اینجا را كلیك كنید) . در نتیجه ند لیدز رفتارش دچار تغییر شد و بدون اینكه خودش بخواهد بد اخلاق و پرخاشگر شد (او حتي همسرش را كتك ميزد) تمام این موارد باعث شد تا بتی تصمیم گرفت ازش جدا شود و دوباره با پيتر طرح دوستي بريزد (البته او هنوز از ند رسماً طلاق نگرفته بود) در شماره 184 كميك مرد عنكبوتي شگفت انگيز ديديم كه پيتر پاركر به آپارتمان خود ميرود و در كمال تعجب با بتي مواجه ميشود!

بتي برانت در آپارتمان پيتر پاركر

بتي به او گفت كه «ند» را ترك كرده و ميخواهد دوباره با پيتر باشد. اما پیتر آن موقع با «مری جین» رابطه داشت. او حتی از مری جین خواستگاری كرده ولی جواب رد شنیده بود. ولی آنها هنوز دوستان خوبی برای هم بودند. از طرفي پيتر فكر ميكرد كه آمدن بتي به خانه اش تنها يك واكنش عجولانه به بدرفتاري هاي شوهرش بوده است بنابراين بتي را تشويق كرد نزد شوهرش برگردد. ولي بتي در تصميم خود مصمم بود و چند بار سعي كرد رابطه خودش را با پيتر صميمي كند. مثلاً در شماره 186 مرد عنكبوتي شگفت انگيز ديديم كه بار ديگر به آپارتمان پيتر آمد و تا دير وقت با او درد و دل كرد و حتي ميخواست شب را پيش او بماند ولي پيتر بهانه اي آورد و او را به نوعي از خانه اش بيرون كرد!

پيتر پاركر بتي را از خانه بيرون ميكند

سپس در شماره 192 كميك "مرد عنكبوتی شگفت انگیز" دیدیم كه مری جین با پیتر قرار دارد ولی پیتر در هیبت اسپایدرمن مشغول مبارزه با روباتی است كه یكی از دشمنان قدیمی اش به نام «اسپنسر اسمایت» ساخته. بدین ترتیب مری جین كه حسابی از دست پیتر كفری شده و مدت زیادی را هم زیر باران منتظر او شده است، به خانه اش زنگ میزند و وقتی میفهمد پیتر گوشی را جواب نمیدهد صبرش لبریز میشود و با خودش میگوید كه دیگر حاضر نیست پیتر را ببیند!

مري جين شاكي ميشود

در شماره بعد پیتر به مری جین زنگ میزند و سعی میكند قضیه را توجیه كند ولی او بهش میگوید كه دیگر از دست بهانه هایش خسته شده و از پیتر میخواهد كه شماره تلفن اش را فراموش كند !!! در این لحظه ناگهان بتی برانت وارد خانه پیتر میشود. و به او میگوید كه این اواخر خیلی نگرانش بوده.

اما چند لحظه بعد شوهرش «ند» سر میرسد و اشتباهاً فكر میكند پیتر و بتی با هم رابطه مخفیانه دارند! به همین دلیل با مشت به صورت پیتر میكوبد و بهش ميگه "اگه از زندگي بتي خارج نشي ميكشمت"!

ند به صورت پيتر ميزند

پیتر هم كه از قضیه بیخبر است فقط هاج و واج نگاهشان میكند! بتی هم سعی میكند به ند توضیح دهد كه پیتر بی تقصیر است ولی فایده ای ندارد ...

پيتر تقصيري نداشته

تا اینكه در شماره 195 پیتر را میبینیم كه در دانشگاه محل تحصیل خود حضور دارد. دوستان نزديك او مثل «فلش تامپسون» و «هری آبورن» هم آنجا هستند. تا اینكه ند و بتی وارد میشوند و به سمت پیتر می آیند. ند به پیتر میگوید: "بسیار خوب پاركر ... این قضیه باید همین الان خاتمه پیدا كنه. به همسرم بگو كه دیگه نمیخوای ببینیش."

بتی هم میگوید: " مجبور نیستی همچین حرفی بزنی پیتر ... بهش بگو كه برای من ارزش قائل هستي".

ند پيتر را تهديد ميكند

پیتر كمی فكر میكند و چون نمیخواهد رابطه زناشویی ند و بتی به هم بخورد با بیرحمی تمام میگوید: "ارزش قائلم؟ منو خنده ننداز! اون روز هم كه خونه راهت دادم به خاطر این بود كه مری جین منو ول كرده بود!"

بتی هم كه با شنیدن این جملات خونش به جوش آمده سیلی محكمی به صورت پیتر میزند و گریان محل را ترك میكند.

بتي به صورت پيتر سيلي ميزند

برخورد پیتر با بتي آنقدر بد به نظر ميرسيد كه دوستانش هری و فلش با دلخوری از آنجا رفتند.

هري و فلش ناراحت ميشوند

تا اینكه در شماره 199 دوستان پیتر به خانه اش می آیند و بحث بتی وسط كشیده میشود و از او گله ميكنند كه چرا آن حرف هاي بيرحمانه را بهش زده است. پیتر هم توضیح میدهد كه برای بتی خيلي ارزش قائل است ولی آنروز به این خاطر آن جملات را به بتی گفت تا بلكه عقلش سر جایش بیاید و بار دیگر پیش «ند» برگردد و زندگی زناشویی خود را ادامه دهد.

دوستانش از شنیدن این حرف تعجب میكنند و متوجه میشوند كه پیتر آدم سرد و بی احساسی نیست بلكه به این دلیل با بتی آنطور رفتار كرده تا ازدواجش به هم نخورد....

اینم از اون لحظاتی بود كه فقط شخصیت با وجدان، با اخلاق و منحصر به فردي مثل پیتر پاركر/مرد عنكبوتی ممكنه خلق كنه ...

ضمنا شما میتونید این داستان را در اینجا با ترجمه فارسی بخونید.

مهدی ترابی مهربانی