8 لحظه عجیب و غریب در کمیک های اولیه لاک پشت های نینجا

اگه دلتون میخواد بیشتر با کمیک های اولیه و اریجینال لاک پشت های نینجا آشنا بشید حتما این مقاله رو بخونید.

مقدمه: اولین کمیک لاک پشت های نینجا که به قلم «پیتر لیرد» و «کوین ایستمن» در سال 1984 منتشر شد ، هرگز تصور نمی شد که تا این حد جهانی شود! حدودا 3000 نسخه از اولین کمیک که با پولی که ایستمن و لیرد از بستگانشان قرض کرده بودند در قالب مجله های سیاه و سفید منتشر شد. در واقع اولین قسمت از این کمیک (که اینجا در سایت ما ترجمه شده است) نوعی Parody و هجو بر کمیک های "بی باک" و "جهش یافته های جدید" بودند. قسمت اول تا حدی موفق بود که ایستمن و لیرد به سرشان زد که قسمت دوم این کمیک را منتشر کنند که آن هم بسیار موفق بود و بعد قسمت سوم و... ایستمن و لیرد در این سری از ایده های عجیب غریب و تا حدی خشن و بی ادبانه و دارک برای این سری کمیک استفاده کرده اند که در حال حاضر با توجه به سریال محبوب و زیبای «لاک پشت های نینجا 1987» کمتر کسی کمیک های اولیه این شخصیت های دوست داشتنی را به یاد دارد زیرا آن سریال کارتونی تقریبا زمین تا آسمان با کمیک ها فرق داشت. علاوه بر این کارتون از آن به بعد انیمیشن ها و فیلم ها و کمیک هایی که در آینده منتشر شدند سعی کردند تا حد زیادی از خشونت های سری لیرد و ایستمن کمی دور شوند و کمی با کارتون 1987 شباهت پیدا کنند.

تقریبا برای نخستین بار در ایران قصد دارم به ایده ها و المان های عجیب و غریبی که در کمیک های اولیه ایستمن و لیرد مورد استفاده قرار گرفتند که شامل شماره 1 تا 11 سری اول کمیک های TMNT می باشند را برایتان بازگو کنم.

8- هجویات زیاد!

همانطور که در طول اولین کمیک لاک پشت های نینجا مشاهده می شود هجویاتی بر کمیک های معروف هم عصر آن زمان یعنی در دهه 80 میلادی که شامل "دردویل" ، "جهش یافته های جدید" ، "Cerebus" و "رانین" بود. به عنوان مثال اریجین TMNT به اریجین دردویل شباهت زیادی دارد و عجیب است که مارول از ایستمن و لیرد شکایت نکرده بود.(البته شاید همچون درختی که در جنگل انبوه می افتد این میکرو کمیک چاپی منطبق با "ایده سرا" (لقب مارول) نگه داشته شد.) در این کمیک ما مشاهده می کنیم که مردی کور نزدیک است که با کامیونی تصادف کند (مثل دردویل) قبل از اینکه کامیون با مرد کور تصادف کند مردی جوان او را هل و نجات میدهد (بازم مثل دردویل) که از کامیون قوطی فلزی به بیرون پرتاب می شود و با تنگ شیشه ای پسر بچه ای که چهار لاک پشت را حمل می کند برخورد می کند که هم لاک پشت ها و هم قوطی فلزی به فاضلاب سقوط کرده و مایع رادیو اکتیوی (که بعدا با نام Ooze شناخته شد) برخورد کردند و باعث جهش لاک پشت ها شدند (باز هم اشاره به اریجین دردویل که مایع رادیو اکتیوی باعث شد «مت مورداک» کور بشه اما به قدرت های فرابشری دست پیدا کنه.) در ضمن بعدا در شماره های بعدی نیز شاهد شخصیت معروف «کیسی جونز» بودیم که در واقع تا حدی اریجین و انگیزه هایش از «فرانک کسل» ملقب به «پانیشر» الهام گرفته شده بود.( یه خبر خوب هم براتون دارم شما میتونید این کمیک رو از اینجا به صورت رایگان و با ترجمه فارسی بخونید!)

7- مغز درون شکم!

طرفداران سریال کارتونی TMNT 1987 خوب شخصیت «کرنگ» رو که به شکل موجودی فضایی و مغز شکل که از "بعد ایکس" (Dimension X) آمده بود را یادشون هست.متاسفانه در کمیک های «میراژ» (ناشر کمیک های TMNT که توسط ایستمن و لیرد تاسیس شده بود) کرنگ حضور نداشت اما موجوداتی مشابه با نام «اوترام» (Utrom) به شکل مغز که تا حدی هم روحیه لطیفی داشتند و در زمین گیر افتاده بودند را شاهد بودیم و در واقع کرنگ الهامی از اوترام می باشد. واقعا ایده خیلی عجیبی بود که این مخلوقات عجیب غریب را در شماره 3 این سری شاهد بودیم.تازه عجیب تر این بود که ما دیدیم که آنها درحال نوشیدن نوعی نوشابه هستند!واقعا در نوع خود آن زمان بسیار عجیب بود که لاک پشت ها و موش انسان جسه و دارای ویژگی های انسان با نوعی موجودات فضایی مغز شکل حال بهم زن مواجه شوند ، را در یک کمیک ببینیم!

6- موشگیر ها

موشگیر ها یا همان Mousers اختراعی از دانشمندی دیوانه به نام «بکستر استاکمن» محسوب می شوند که روبات های هوشمندی بودند که برای کشتار موجودات جونده (همچون موش) ساخته شده بودند.(برخلاف سریال کارتونی 1987 در کمیک های میراژ استاکمن هرگز تبدیل به موجود جهش یافته مگس مانند نشد) استاکمن آنها را به تونل های زیرزمینی و فاضلابی فرستاد و با استفاده از آنها به بانک ها دستبرد زد (نه به خاطر اینکه به پولش نیاز داشت ، چون میتونست هرکاری کنه!) همچنین نشان داده می شود که استاکمن دستیاری با نام «آپریل اونیل» دارد (برخلاف کارتون او یک خبرنگار نیست) به همراه او از موشگیر ها رونمایی میکنند (البته بعدا از اهداف شرورانه استاکمن با خبر می شود و فرار میکند) که در طراحی های ایستمن و لیرد ما شاهد هستیم که موشگیر یک موش بیچاره را میخورد و خون آن موش بیچاره از آرواره های فلزی اش سرازیر می شود! با این کار ایستمن و لیرد قصد داشتند موشگیر ها را به عنوان تهدیدی ترسناک نشان دهند که تا حدی نیز زیاده روی شده بود.

5- ادای احترام خارق العاده به «جک کربی»!

در سری کمیک های کوتاه و تک قسمتی که با نام "TMNT Micro-Series" شناخته میشدند که یک شماره از آن مختص به «دوناتلو» بود ما شاهد هستیم که طی اتفاقی او با مردی آشنا میشه به اسم «کربی کینگ» (Kirby King) که با کریستال مخصوصی که به مدادش متصل بود هرچه روی کاغذ می کشید زنده می شد! در واقع اگر کربی کینگ را برعکس کنیم میشه «کینگ کربی» که ادای احترام معرکه ای توسط پیتر لیرد و کوین ایستمن به «جک کربی» کبیر (از خالقین چهار شگفت انگیز ، کاپیتان آمریکا و New Gods و...).کربی در اولین مواجه با دوناتلو بهش میگه : "من یادم نمیاد که تو رو طراحی کرده باشم.پس احتمالا تو واقعی هستی".آیا ممکنه که لیرد و ایستمن به عنوان دو هنرمند مستقل به نوعی به مارول و دی سی درباره چگونگی برخوردشان با حقوق خالقین کنایه زده باشند؟در کل این شماره از کمیک یکی از جالب ترین و جذاب ترین کمیک های تاریخ TMNT هست.

4- پیدا کردن «استاد اسپلینتر» در محفظه شیشه ای مرموز توسط لاک پشت ها

کلا در این سری کمیک ها خیلی لحظه ها و صحنه های ناراحت کننده وجود داره. مدتی بود که استاد اسپلینتر ناپدید شده بود و لاک پشت ها سخت به دنبالش بودند که به طور اتفاقی با ساختمان TCRI برخورد کردند. در واقع TCRI همون اسمی بود که روی قوطی فلزی حامل مایع Ooze نوشته شده بود ، و لاکپشت ها هم برای پیدا کردن راز اینکه آن ماده چه بود و چرا باعث جهش ژنتیکی آنها شد به آن ساختمان نفوذ کردند تا بزرگترین راز زندگی شان را بفهمند.در پی کند و کاو معلوم شد که این شرکت متعلق به اوترام ها است و کمی جلو تر ناگهان اسپلینتر را دیدند که در محفظه شیشه ای که بسیار به آن لوله و تجهیزات متصل بود گیر افتاده بود و حرکت نمیکرد گویی که مرده بود! و همگی لاکپشت ها و همینطور خواننده های کمیک حسابی ناراحت شدند چون از نظر بصری بسیار غم انگیز طراحی شده بود. البته دوناتلو به عنوان نابغه گروه به همه میگه که این محفظه نوعی محفظه حیات هستش و اسپلینتر زنده است که بعدا معلوم شد اوترام ها برای درمان اسپلینتر که آسیب دیده بود مدتی او را نگه داشته بودند.

3- مبارزه با ترایسراتون ها

در پی اتفاقات آیتم قبلی لاک پشت ها به طور اتفاقی وارد دستگاه تلپورتر اوترام ها شدند و به طور ناخواسته وارد سیاره دیگری شدند(تلپورت شدند) و با ربات تحت تعقیبی به نام «فیوجیتوید» (The Fugitoid) آشنا شدند که از سوی ارتش فدریشن ها (Federation) و ترایسراتون ها (Triceraton) که موجودات فضایی دایناسور مانندی بودند که به نژاد دایناسور «تریسراتوپس» ها در دنیای واقعی شباهت داشتند و لاکپشت ها توسط آنها دستگیر شدند و در مراسم مبارزه ای که برای سرگرمی مردم و فرمانده ترایسراتون ها برگزار شده بود با مبارزین نژاد خودشان مبارزه میکردند. طراحی های مبارزه هنوز هم تا حدی خشن بود و به خوبی نشان داده میشد که لاک پشت ها با تمام جانشان مبارزه میکنند و فرمانده آنها هم با لذت مبارزه را تماشا میکرد که در واقعی هجوی بود بر سرگرمی های مدرن اینگونه که برای سرگرم کردن مردم جامعه از تلویزیون پخش می شد. در کل این آرک داستانی ترایسراتون ها یکی از مهم ترین آرک های TMNT هستش.

2- بیماری اجتماعی «رافائل»

رافائل همیشه اخلاق عجیبی داره او به شدت عصبیه و گاهی عصبانیت باعث میشه تو دردسر بیفته و اگه کسی حرصش میداد حتی اگه برادرش هم بود میخواست اونو بکشه! قبل از اینکه همه چیز مثل کارتون های الان لاک پشت ها و البته سری 1987 (به جز 2003) بیشتر گل و بلبل شود ایستمن و لیرد رافائل را که همیشه نوعی اضطراب و عصبیت از او موج میزنه در کمیک تک قسمتی رافائل وقتی همه باهم تمرین میکردند و رافائل از «لئوناردو» در تمرین شکست میخوره عصبی میشه و «مایکل آنجلو» هم میره رو اعصابش و تا حدی که میخواست با میله ای فلزی او را بکشد! ولی کمی متوجه اشتباهش می شود و سر به بیرون از خانه میذارد تا کمی آرام شود. در واقع همچون «ولورین» که گاهی اوقات اصلا اعصاب ندارد و روی خوشی به اعضای «ایکس من» نشان نمی دهد ولی فرق ولورین با رافائل این است که ولورین گذشته واقعا سختی داشته است ولی رافائل بدون پیش زمینه اینگونه مایکل آنجلو را مجروح کرد.البته بعدا در سری کمیک های متعلق به شرکت IDW تا حدی سعی شد توجیه شود.

1- کشتن شردر!

شخصیت «شردر» همیشه و تا ابد آنتاگونیست اصلی و همیشگی لاک پشت های نینجا بوده و خواهد بود. در واقع در شماره اول کمیک TMNT شردر کشته میشه! (اون موقع کسی فکرش رو هم نمیکرد این کمیک موفق بشه ولی بعدا که موفق شد ایستمن و لیرد تصمیم گرفتند که شردر را زنده کنند) ولی نکته مهمی که وجود داره نحوه کشته شدنش هستش که توسط یکی از قهرمانای داستان یعنی لئوناردو انجام میشه! درواقع لاک پشت ها برای انتقام استاد مرحوم اسپلینتر که «هاماتو یوشی» نام داشت با شردر جنگیدند و با فرو بردن شمشیر لئوناردو در بدن شردر او را کشتند و انتقامش را گرفتند (البته لاک پشت ها به او فرصت دادند که به روش خودکشی سامورایی که با نام (هاراکیری یا شکم دری به ژاپنی "切腹" که روشی شرافتمندانه برای پایان دادن به زندگی خودشان محسوب می شود.) و البته پیامد مهم تر از همه این بود که تا آن موقع کم تر قهرمانانی را می شد دید که دشمن خودشان را به قتل برسانند و این تا حدی عجیب و ترسناک بود و نشانگر این است که اوایل لاک پشت ها همان لاک پشت های شوخ طبع و عاشق پیتزایی نبودند که همگی سراغ داریم بلکه کمیک های خشن و بعضا دارک داشتند. البته از شماره دوم که منتشر شد دیگر شاهد کشتار توسط آنها نبودیم خیالتان راحت!

قربانعلی