به مناسبت انتشار نسخه بلوری فیلم سینمایی "انتقام جویان: جنگ بینهایت" و حضور شخصیت «کاپیتان آمریکا» در این فیلم ، این مقاله دوباره در صفحه نخست سایت قرار میگیره.
براي اشنايي بيشتر با شخصيت كاپيتان آمريكا و دشمنش «رد اسكال» توصيه ميشه اين مقاله و اين مقاله را بخوانيد.
10- کاپیتان آمریکا به دنیای جدیدی میرود!
چاپ شده در سری هفتم كمیك های Captaian America
این داستان و این دنیای جدید در حقیقت ایده «جک کربی» (خالق Cap و يكي از بزرگترين طراحان تاريخ كميك) ل بوده است ولی در آن زمان طبق معمول مارول زیاد به این ایده بها نداد. نویسنده این کمیک «ریک رمندر» با طراحی فوق العاده «جان رومیتا جونيور» موفق شد خیلی زیبا این دنیای بیگانه که توسط دشمن قديمي كاپيتان آمريكا يعني «آرنیم زولا» حکمرانی میشود را با الهام از کربی به تصویر بکشد. به جرات می توان گفت این آرک بهترین آرک کمیک کاپیتان آمریکا به نویسندگی رمندر است. اگر فرصتش پیش بیاید این داستان را ترجمه خواهم کرد.
مطالب مرتبط:
بزرگان تاریخ كمیك های اسپایدرمن: جان رومیتا جونیور
9- اونجرز محاصره میشود
چاپ شده در شمار های 270 تا 277 كمیك Avengers
در این داستان دشمن كلاسيك Cap يعني «بارون زیمو» و گروهش به نام "اربابان شرارت" (Masters of Evil) به محل اقامت انتقام جویان حمله میکنند و آنها را غافلگیر و شکست میدهند. هر چند زیمو دارای خشونت بیش از حد بود و باعث میشد کمیک کمی نامطلوب به نظر برسد ولی نویسندگی «راجر استرن» کاری میکند که این موضوع کمرنگ شود. او همواره توانایی این را داشته که خیلی ساده و پر از احساسات نویسندگی کند که باعث کلاسیک تر شدن داستان میشود،و این موضوع درمور این داستان هم صدق میکند.
مطالب مرتبط:
75 لحظه ماندگار کمیک های مارول: جارویس کتک میخورد!
بزرگان تاریخ كمیك های اسپایدرمن: راجر استرن
8- همكاری كاپیتان آمریكا با رد اسكال!
چاپ شده در شماره های 444 تا 448 كمیك Captain America
در اواسط دهه 90 مارول فن شدن کار دشواری بود. مردان ایکس بصورت مفتضحانه ای پیچیده و دشوار بود. داستان مزخرف clone saga که صد درصد آن را می شناسید وضعیت مردعنکبوتی را وخیم کرده بود و در بین دیگر عناوین مارول خلاقیت خیلی کم بود.در این میان نویسنده و طراحی به نام های «مارك وید» و «ران گارنی» به کاپیتان آمریکا با داستان زیبایشان جان بخشیدند. این کمیک بسیار هیجان انگیز و زیبا کشیده شده بود که باعث شده بود کاپیتان آمریکا درست و عالی به نظر بیاید.آن ها به شکلی کاپیتان آمریکا را نشان داده بودند که به تمام مردم یادآوری شد که کاپیتان راجرز چیزی بیشتر از تنها یک سپر و یونیفرم است.گرچه اهمیت کمیک بعدا کمی از دست رفت چون خیلی زود نوعی ریبوت را در عالم مارول شاهد بودیم. این کمیک بیشتر مورد علاقه کسانی بود که سبک اکشن را می پسندیدند.
مطالب مرتبط:
10 همكاری جالب میان ابرقهرمانان و شخصیت های خبیث!
معرفي شخصيت هاي خبيث دنياي كميك: رد اسكال
7- ماموریت بين المللي كاپیتان آمریكا
چاپ شده در شماره های 193 تا 200 كمیك Captain America
«جك كربی» (خالق كاپیتان آمریكا و اسطوره دنیای كمیك) با این داستان به داستان های كاپیتان آمریكا بازگشت و بار دیگر نشان داد كه صحنه های اكشن اش حرف ندارد . داستان از این قرار است که کاپیتان و فالکون ( کاپیتان آمریکای حال ) ماموریت های خود را به طور مستقیم از رئیس جمهور گرفتند. آینده آمریکا به این ماموریت بستگی دارد با وجود اینكه که این ماموریت خارج از آمریکا است. کربی با ایده چگونگی یک کمیک ابرقهرمانی بازی کرد. در آن زمان خیلی ها او را مسخره میکردند، ولی آن داستان انقلابی در کمیک به وجود آورد گرچه پایانش از پتانسیل کمتری برخوردار بود.
مطالب مرتبط:
75 لحظه ماندگار تاريخ مارول: فالكون خلق ميشود!
۵ داستان برتر کاپیتان آمریکا و فالکون
6- Origin كاپیتان آمریكا به روز میشود
چاپ شده در شماره های 247 تا 255 كمیك Captain America
این داستان نه قسمتی توسط تیم خلاق راجر استرن و جان بیرن توانست دشمنان مسخره کاپیتان را به یک تهدید واقعی تبدیل کند: «باتروک»، «آقای هاید» و خون آشامی به نام Blood Baron . بیرن برخی از معروف ترین و به یادماندنی ترین پانل های کاپیتان آمریکا را خلق کرد. اما مهم ترین كاری كه استرن و بیرن در این داستان انجام دادند این بود اریجین یا منشا كاپیتان آمریكا را تا حدی به روز كردند.
مطالب مرتبط:
معرفی متحدين مرد عنكبوتي: «کاپیتان امریکا»
5- اولین شماره کمیک کاپیتان آمریکا
همه چیز از این کمیک شروع شد. توسط خالقان کاپیتان آمریکا یعنی جک کربی و «جو سایمون». رقیبی برای بتمن و سوپرمن. این کمیک درحالی وارد دکه های روزنامه فروشی شد که روی جلد آن کاپیتان آمریکا دارد به هیتلر مشت میزند. این کمیک بحث برانگیز بیش از ۱ میلیون نسخه فروخت. کمیکی که اوریجین کاپیتان را به این شکل نشان داد: جوان کوچک اندامی که توسط ارتش رد شده است حال به یک مرد قدرتمند و وطن پرست تبدیل شده است. اوریجین کاپیتان تا حال تغییری دلیلش مشخص است؛ زیرا نیازی به هیچ تغییر و ویرایشی ندارد.اوریجین این شخصیت به سادگی توانسته قطاری از خصوصیات مختلف را به همراه داشته. ترکیب مشکلات واقعی جهان با تخیلات کمیک، قسمت اول کمیک کاپیتان آمریکا را به کمیکی تبدیل کرده که به هیچ تغییری نیاز ندارد. به نظر من این کمیک را باید تمام کمیک بازان بخوانند.
مطالب مرتبط:
لحظات برتر تاريخ مارول: كاپيتان آمريكا خلق ميشود
4- کاپیتان آمریکا دیگر نه!
چاپ شده در شماره های 332 تا 350 كمیك Captain America
با وجود موفقیت افرادی مانند مارك وید یا جان بيرن، این نویسنده ای به نام «مارك گرونولد» است كه یا سالها سابقه در نوشتن كمیك های كاپیتان آمریكا نام خودش را به عنوان استاد مسلم داستان های Cap در تاریخ ثبت كرد. داستان های کاپیتان آمریکا که توسط او نوشته شده است کمیک های اکشنی بودند که مورد علاقه تمام طرفداران بوده اند. همچنین این داستان ها تفسیر اجتماعی را نیز بالا برده اند. این داستان یک شاهکار ۱۸ قسمتی از این نویسنده بود. داستان درمورد بازنشستگی اجباری کاپیتان بعد از امتناع کردن از مامور حمایتی دولت بودن است.قرار دادن کاپیتان آمریکا علیه دولت آمریکا یک ایده جدید بود و همچنین قابل تحسین. درحالیکه دولت به دنبال جایگزینی برای او است،او با هویتی تازه و خارج از قانون شروع به کار کرد. داستان ایستادن استیو راجرز دربرابر دولت برای حفظ عقاید خود باعث جالب تر شدن و بهبود یافته تر شدن کاپیتان شد. کلمه فوق العاده برای توصیف این داستان کافی نیست.
مطالب مرتبط:
75 لحظه ماندگار تاريخ مارول كاميكس: كاپيتان آمريكا از دولت نااميد ميشود
3- مرگ کاپیتان آمریکا
چاپ شده در شماره های 25 تا 42 سری پنجم كمیك های Captain America
تصمیم گرفتم رتبه های برتر را به داستانی از نویسنده برتر مارول یعنی «اد بروبیكر» اختصاص بدم و رتبه سوم رسید به مرگ کاپیتان آمریکا! مرگ در کمیک بوک هیچ معنی ندارد(بجز مرگ تاثیر گذار گوئن و جورج استیسی). بنابراین، وقتی کاپیتان آمریکا در این داستان مرد ، طرفداران میدانستند که مطمئنا مارول نمی آید سوپر قهرمان انتقام جویش را برای همیشه از دنیای مارول پاک کند. با این حال، آنها نمیدانستند که این داستان بی نقص خواهد بود. بروبیكر با حذف کردن کاپیتان آمریکا از کمیک خود داستانش را حتی فوق العاده تر از قبل هم کرد. با تبدیل شدن شریک دیرین استیو (یعنی باکی بارنز) به کاپیتان جدید، نویسنده به کاپیتان آمریکا سطح آسیب پذیری و عدم اعتماد به نفسی اضافه کرد که هیچ گاه در این شخصیت دیده نشده و همین باعث جذابیتش است. این داستان شامل جنگ با مرد آهنی،دختر رد اسكال و شرکت های فاسد بود که باعث پیچیده تر و ارزشمندتر شدن این کمیک زیبا شد. همچنین بروبیكر به داستان انبوهی از تفسیر سیاسی، رمز و راز، اکشن و احساسات متلاطم اضافه کرد. در حقیقت مرگ کاپیتان آمریکا نقطه عطفی برای این کمیک بود. وجود این همه ویژگی در یک داستان فقط از پس نویسنده ماهری مانند بروبیكر بر می آید.
مطالب مرتبط:
لحظات ماندگار تاريخ مارول: مرگ كاپيتان آمريكا
2- سرباز زمستانی وارد میشود!
چاپ شده در شماره های 1 تا 14 سری پنجم كمیك های Captain America
این داستان کمیکی یکی از برترین داستان های کمیکی مارول است که حتی فیلمی از آن ساخته شده و یکی از برترین فیلم های کمیک بوکی هم نام گرفت. نشان دادن سرباز زمستان، دوست و یار قدیمی کاپیتان آمریکا که مرده تصور میشد، به عنوان یک ماشین کشتار باعث ایجاد یک داستان فوق العاده شده بود. این کمیک با ظرافت توسط «مایک پرکینز» ، «استیو اپتینگ» و «مایکل لارک» طراحی و توسط بروبیكر نوشته شده و من به شخصه خواندن این کمیک و دیدن فیلمش را به تمام طرفداران مارول پیشنهاد میکنم.
مطالب مرتبط:
نقد و بررسي فيلم "كاپيتان آمريكا: سرباز زمستاني"
1- اگر كاپیتان آمریكا الان از یخ خارج میشد، چی میشد؟
چاپ شده در كمیك پنج قسمتی CAPTAIN AMERICA: MAN OUT OF TIME
و اما رتبه اول میرسد به این داستان که با ظرافت و دقت تمام نوشته شده. به راحتی میتوان گفت برترین داستان کاپیتان آمریکا در این دهه این داستان است که توسط نویسنده ای که از نظر من برترین نویسنده کاپیتان آمریکا در این دهه است نوشته شده یعنی «مارك وید»! .در این داستان کاپیتان آمریکا کمی دیرتر از یخ خارج میشود یعنی در قرن بیست و یکم. این داستان دقیقا نماد کمیکی است که برای سرگرم کردن یک مخاطب هیچ احتیاجی به اکشن کامل ندارد. زیرا دارای مفهومی عمیق و کامل میباشد.
مطالب مرتبط:
تصاویر فوق العاده از مرد عنكبوتی و كاپیتان آمریكا!
75 لحظه ماندگار مارول: كاپيتان آمريكا از يخ خارج ميشود
نويسنده و مترجم :
امير حسين سرافراز
All rights reserved © Spidey.ir 2016
(هرگونه كپیبرداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز میباشد)
مطالب مرتبط:
معرفی 10 دشمن برتر کاپیتان آمریکا
اولین حضور کاپیتان آمریکا در دنیای کمیک ترجمه شد + لینک دانلود مستقیم
کمیک "کاپیتان آمریکا: سفید" ترجمه شد + لینک دانلود
دیدگاهها
البته کاپیتان تو فیلم سون یا هیچ جای دیگه ای به دست یه قهرمان کشته نخواهد شد!حالا اون شخصیت میخواد آیرون من باشه یا پانیشر!
تو کمیکم به دست مامور 13 که مغزش توسط جمجمه سرخ کنترل میشد تیر آخرو خورد!
کمیکایی هم که معرفی شد حتما میخونم
و باز هم تشکر
از اون داستان شماره9هم میشه به صورت خیلی جالبی در آینده در فیلم های مارول استفاده کرد.
ولی مطمئن باشید خیلی زود در جریان جنگ های مخفی کپ اصلی برمیگرده و فالکون میره پی کارش.
به شخصه از کاپیتان فقط فیلماش رو دیدم و از اونجا شناختمش و هیچ اطلاعات اضافی ای ندارم.
فیلماش به خصوص سرباز زمستان عالی بود.
هر کدوم زیبایی خاص خودشون رو داشتن.
واقعا حیف که جای کاپیتان رو با فالکون پر کردن که نتونسته از پسش بر بیاد.
هیچی به پای استیو راجرز نمیرسه.
هرگز از کاپیتان امریکای سرباز یا داستان های که cap رو تو جنگ جهانی نشون میده خیلی خوشم نیومده
یا داستان هایی که سعی میکنن cap رو خیلی واقعی نشون بدن
من cap سوپرهیرو رو دوست دارم با ماجراجویی های تمام عیار!
کسی که دشمنای اغراق امیز مثل رد اسکال میجنگه
از داستان هایی که تم سیاسی یا جاسوسی میدن به cap هم بدم میاد
البته این نظر منه و احتمالا اشتباهه ولی فکر میکنم ریشه در تصاویری داره که در دوران کودکی از روی جلد برخی کمیک های پر زرق و برق و اغراق امیز cap تو ذهنم مونده
از کمیک های cap تو دهه 90 هم خوشم میاد
مخصوصا اونایی که گرونولد مینوشت و خیلی حس و حال سوپرهیرویی داشت
یا مثلا از شماره 10 این مقاله خیلی خوشم میاد هر چند که خیلی ها میگن بیش از حد علمی تخیلیه
البته از فیلم winter soldier هم خیلی لذت بردم
ترکیبی ایده ال از تم های جاسوسی و سوپرهیروییl
در هر حال ممنون بابت این مقاله خوب
کسی یادشه این اپیزود رو؟
راستی cap ایده آل شما کیه؟
بله اقای ترابی من یادمه واقعا این کارتون یکی از بهترین کارتون های دنیا بود
اقای ترابی خدایی آرک no more خیلی خوبه
البته با شما شدیدا موافقم که کاپ هرچی سوپرهیرویی تر بهتر , ولی خب کلا کاپ یه جورایی یه تم سیاسی داره که حس میکنم نهفته تو عمق شخصیتش و نمیشه کاپ رو از اون دور کرد .
ولی کاپ رو بعد بازی خیلی خوب کریس ایوانز تو کارای مارول بیشتر دوسش دارم , در واقع کاملا بهش علاقمند شدم
ممنون ... جان بابت مقاله
خب اقاي .... دست شما بابت این مقاله درد نکنه. راستشو بخواهید از همون اولا که بچه بودم اصلا از این شخصیت مارول یعنی کاپیتان امریکا خوشم نمیومد و باخودم فکر میکردم که اخه این شخصیت هیچ چیز جالب و خفنی نداره و به قول تونی در فیلم انتقام جویان فقط یه موش ازمایشگاهی بوده.
ولی از وقتی که با یونیورس مارول اشنا شدم و در مورد هر کدوم شخصیت هایی که تقریبا معروفیت بالاتری نسبت به بقیه داشتن تحقیق کردم و چند کمیک در موردشون خوندم نتیجه گیری کردم که تمامی این ها دردنیای خودشون و درنوبت خودشون منحصر به فردن!!!
واین ذهنیت با دیدن فیلم هایی همچون انتقام جوی اول و سرباز زمستانی بابازی کریس اوانز مستحکم تر شد.
راست میگی
cap سینما از cap دنیای کمیک جذاب تره
ادم بیشتر و بهتر باهاش ارتباط برقرار میکنه
مقاله درباره شخصیت مورد علاقم بود
ولی به نظرم شماره 9 رو یکم رتبشو بالاتر میزاشتی بهتر بود
spidey.ir/.../...
خودشون مقاله را نوشته ولي جوري رفتار ميكنه كه كسي شك نكنه
بابا شما ديگه كي هستيد...
اشك در چشمانم جمع شد.
واقعا چطور اين اقاي ايليا شريف دلش مياد جواب اين همه مرام و معرفت ربا فخش و ناسزا بده ؟
اين كامنت رو هم بخون
خيلي مفهوم داره:
spidey.ir/.../...
والا من درحدی نیستم که از بزرگان و تصمیماتشون ایرادا بگیرم ولی وقتی بحثش رو پیش کشیدید پس قاعدتا اجازه اینو داریم که نظرمونو بگیم:
به نظرم کارتون از ابتدا اشتباه بود. وقتی فهمیدید مطلب واسه کس دیگه ایه، دلیلی نداشت بخواید آبروداری داری کنید، بعد اینکه یه نفر دیگه مطلبی رو بنویسه و به اسم کس دیگه ای هم چاپ کنه، کار اشتباهیه به نظرم. مثلا من مطلبی نوشتم که به اسم فرد دیگه جای دیگه چاپ شده دیگه حالا چهارتا مطلب باحال دیگه به اسمم چاپ بشه، باید خوشحال شم؟ کلا این کار از اولش اشتباه بود و اشتباه بزرگتر اینه که الان اومدید همه چی رو گفتید.
یعنی شما از یه خاطی حمایت میکنید، یه مقاله خودتون رو هم بخاطرش حروم میکنید، بعد حالا چون رفته دری وری گفته پشت سایت، دوباره خرابش میکنید؟
به نظرم فقط با این کار لطف خودتون رو حیف کردید.
امیدوارم دیگه این جور مسائل پیش نیاد تو سایت.
موفق باشید
اولا از به كار گيري كلمه دزد خودداري كنيد
خيلي زشته
دوما ما به خاطر حفظ ابروي اين فرد با نويسنده به توافق رسيديم . اگر اين سرافراز موافقت نميكرد قطعا اين كار رو نميكرديم
سوما اين اقا خيلي وقته به ما فحش ميده
ولي اين اخيرا ميخواستيم مقاله رو اپديت كنيم به خاطر جنگ داخلي ولي مديران سايت فرام انيمه مدتيه به ما فشار اوردن كه اين كار رو بكنيد و نام نويسنده رو عوض كنيد . بنابراين وقتي مقاله بايد ميومد صفحه اول و دوباره در معرض ديد انها قرار ميگرفت بايد اين كار رو انجام ميداديم
والا من اصلا دوست نداشتم حتي همين الان اين راز بر ملا بشه
ولي با يه بخش حرف هاي شما موافقم
بعضي ها ارزش اين همه راز داري و زحمت رو ندارن
اينم شد يك تجربه جديد براي شخص بنده
اميدوارم توضيحات من براي شما به قدر كافي واضح بوده باشه
والا چی بگم؟
فق ط میتونم دوباره بگم که امیدوارم از این مسائل دیگه پیش نیاد.
حرف شما هم بلافاصله اعمال شد و اون کلمات رو درست کردم، شما هم نقل قولم رو پاک کنید که دیگه کلا نبینه کسی
مدیران سایت واقعا بخشندن
من بهت امید داشتم ایلیا شریف !
همیشه فکر میکردم آدم صالحی هستی حتی اون زمان که میگفتند تو به اعضای سایت بی احترامی کردی من باور نکردم !
ولی الان یه چیز بهت میگم : بزدل !
.
.
.
.
ممنونم از آقای سرافراز بابت این مقاله !
#22
عمو چه حسی داشتی وقتی این کار رو کردی !
ته دلتون ناراحت بودید ، میددونم ولی به نظرم خوشحالم بودید که با این کار آبروی اون جوون نمیره !
ولی اگر اسمتون رفت زیر مقاله قول میدید یه دستی تو مقاله ببرید و توضیحات بیشتری بدید ؟؟
درباره خود مقاله بايد بگم خوب بود ولي به نظرم از run شگفت انگيز ادبروبيكر بايد بيشتر گزينه ميزاشتين توي ليست.
مارك گرونولد هم نويسنده اي خارق العاده بود كه سالها نويسنده cap بود و داستان هاي ماندگار كم نداشت
اسكرين شات بگير با طلا قاب كن!
آگاه باش كه بيخودى خود اصلى وجودت مثل خود هاى ديگر نشود معنيش واضحه يعنى هميشه به نداى درون و دلت و خود أصليت يعنى نداى خدا كه درون روح تو هست گوش بده يعنى اينكه اگه پيش هر استادى هستى و ازش و از سايت پر بارش مطلب ياد ميگيرى نمك نخور نمكدون بشكون،اين سايت بيطرفانه و عالمانه و كاملا تخصصى و منطقى نسبت به همه چيز موضع ميگيره و هميشه يك چيز درست در سرزمين ما براى خيلى ها ناخوشاينده و اصطلاحا يك سيب تميز و سالم و درست خودشو بين سيب هاى گنديده نمايان ميكنه و مورد توجه هست پس اميدوارم ايليا جان شريف تو اون سيب سالم رو انتخاب كنى و از اشتباه خودت درس بگيرى و تحت تاثير يك عده آدم متعصب و طرفدار نما نباشى و اگه اشتباهت رو قبول كنى ما با آغوش باز منتظر اسم kaito هستيم،يا على و موفق باشى
میدونم که الان کایتو اخراج شده
ولی الان این مقاله رو دوباره دیدم و اون ماجرا یادم اومد
ولی الان میخوام چیزهایی بگم علی رغم اینکه شاید به هیچ دردی نخورند:
ولی اصلا فکرش رو نمیکردم که کایتو چنین آدمی باشه. نمیخوام از کلمه دزد یا کلاه بردار استفاده کنم ولی چه قبول کنیم یا نه، این کار کلاه برداری حساب میشه حالا چه به کایتو بگیم کلاه بردار و چه نگیم. اون موقع ها که باهم توی کمیک فن داغ بودیم و نظر می دادیم و باهم تقریبا دوست بودیم، خیلی باهم چرت و پرت میگفتیم و عین خیالمون هم نبود و میدونم یادتونه که چه نظرهای ناهنجاری آن موقع میدادم. آقای یانگ اسپایدی مدام بهم تذکر می داد و به قول شما عزیزان اگه آن موقع نظر میدادید، با من لج بود (اون موقع ها رابطه مون از اولش شکرآب بود ولی بالاخره بعد از اینکه شانسی توی تلگرام پیداش کردم علی رغم اینکه وقتی بهش گفتم من a.v.s هستم. منو بدجور مورد مجازات قرار داد (به هر حال دارم راست میگم و اون موقع خیلی به غلط کردن (!) افتادم) باهم دوست شدیم). فکر میکردم بی مصرفم ولی با گذر زمان دیدم که چه آدم های شارلاتان و مارموزی توی سایت ما بودند و ما خبر نداشتیم (میدونم که نباید به کسی انگ شارلاتان بودن زد ولی بازم میگم که این به هر حال یک حقیقته. چه بخواهیم قبولش کنیم و چه نخواهیم) من اون موقع ها از خودم خلاقیت خرج میکردم و بهش میگفتم کایتوی بزرگ گوار (حداقل ما اون موقع ها به این امید بودیم که باهامون مصاحبه ای انجام بشه) بعد فهمیدم که بزرگ گوار نیست. چون آن کسی که بزرگواره، از کسی دزدی نمیکنه (بازهم شرمنده که از کلمه دزد استفاده میکنم چون کلمه دیگه ای برایش پیدا نمیکنم) درکل کایتو، امیدوارم که دیگه با کسی دشمنی نکنی و امیدوار هستم که تا الان به راه راست هدایت شده باشی. اگر هم نشدی، دعا میکنم که هدایت بشی چون ما هیچ کاری بهت نداشتیم و خودت شروعش کرده بودی. به هر حال شرمنده که در این مقاله ارزشمند، در این مورد صحبت کردم چون باید تجربیاتم را می گفتم
انشاالله که من و آقای حاتمی و آقای حسن زاده بعدا اجازه این را پیدا کنیم که دوباره کمیک فن داغ را احیا کنیم و با بچه های سایت مصاحبه کنیم چون از این به بعد قراره که ما سه نفر به کار ساخت کمیک مشغول شویم و دل شمارا شاد کنیم و امیدوارم که همه مون تا آخر خط پایش وایستیم. که یعنی تا آن موقع کسی هست که باهاش مصاحبه شود (حداقل امیدوارم) و درضمن ما سه نفر در بعدها تلاش خواهیم کرد که برای شما همین طور داستان های خارق العاده ای خلق کنیم و شمارا راضی نگه داریم و امیدواریم که آقای ترابی این اجازه را به ما بدهند تا با ایشان درباره مسائل مختلف مثل تاسیس رسمی "گروه کمیک بوکی spidey.ir" صحبت کنیم
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا