توجه: اين نقد حاوي برخي اسپويلرهاي جزئي ميباشد
براي دانلود تك تك قسمت هاي اين سريال به طور مستقيم اينجا را كليك كنيد
دردويل (Daredevil) با هر آنچه قبلا از مارول ديده ايد فرق ميكنه، در واقع اين سريال با تمام سريال هاي كميك بوكي كه تا به حال ديده ايد يا هر هفته ميبينيد هم تفاوت دارد. براي خيلي از شما ها ممكن است تشابهاتي ميان اين سريال و سريال Arrow و حتي سريال "گاتام" وجود داشته باشد چون زمينه هر سه سريال تقريبا يكسان است اما چون دردويل بودجه بيشتري دارد و در جايي پخش ميشود به نام نت فليكس كه محدوديت هاي شبكه تلويزيوني را ندارد، از هر نظر از Arrow و گاتام سرتر به نظر ميرسد. در واقع روايت قصه Vigilante ها يا كساني كه خودشون قانون را در جامعه اجرا ميكنند در سريال دردويل خيلي بهتر انجام ميشود چون فضاي دارك تر و خفن تر و فيلمنامه هاي منسجم تري دارد و هيچ ابايي از خشن بودن ندارد. ضمن اينكه سريال دردويل به نسبت ديگر سريال ها زمان بيشتري براي تثبيت و وقت گزاشتن روي فضاي تاريك داستان هاش ميگذارد.
من سيزن 1 را ديده ام و با اطمينان خدمت شما عرض ميكنم كه تا به حال چيزي نظيري دردويل نديده ايد. تاريكي و خشونت استيليزه شده اين سريال در ميان فيلم مارول يا ديگر فيلم هاي سوپرهيرويي بي سابقه است. استيون دي نايت تهيه كننده اين سريال سابقه كار روي سريال خشن "اسپارتاكوس" را دارد. درو گودارد (كه زمزمه هاي زيادي مبني بر كارگرداني فيلم بعدي اسپايدرمن توسط او به گوش ميرسد) هم مغر متفكر اين سريال است و در عرصه تلويزيون سابقه طولاني دارد (او روي سريال هاي محبوبي همچون "بافي شكارچي خون آشام" و "انجل" كار كرده) . آنها به كمك هم و با استادي و ظرافت رئاليزم خفن منطقه Hell's Kitchen شهر نيويورك و همچنين المان هاي جنايت شهري را داخل اين سريال به تصوير كشيده اند.
براي كساني كه با origin دردويل آشنا نيستند بايد عرض كنم كه نقش او را «چارلي كاكس» (Charlie Cox) بازي ميكند . دردويل در واقع اسمش «مت مورداك» است كه روزها وكيل است و شبها يك قهرماني كه با جرم و جنايت ميجنگد. او در نوجواني و پس از آنكه جان مردي را نجات داد كور شد (او به كاميوني برخورد كرد كه محموله خطرناكي حمل ميكرد) مواد راديو اكتيو موجود در آن محموله بينايي اش را از مت گرفت ولي ديگر حواس او را تا سطحي فوق بشري ارتقا داد و به او اجازه داد تا به شكل هاي ديگر محيط پيرامون خودش را ببيند. اين نيروها به همراه مهارت هاي او در نبرد و جنگ تن به تن باعث شد تا به او لقب "بي باك: مرد بدون ترس" (Daredevil: The Man without Fear) داده شود.
چارلي كاكس تا قبل از اين فقط در سريال شبكه HBO به نام Boardwalk Empire حضور داشت و نقش شخصيت فرعي را بازي ميكرد . بنابراين خيلي ها ترديد داشتند كه آيا از پس نقش مت مورداك/دردويل بر مي آيد؟ ولي با اطمينان ميگويم كه او اين كار را انجام داده و خيلي راحت شخصيت دوگانه دردويل را به تصوصير كشيده و با استادي ژرفا و طيف متنوعي را به شخصيتي ميدهد كه بايد يك وكيل كاريزماتيك و يك قهرمان سخت جان باشد. يعني او در حضور زنان زيبا فوق العاده دلربا ظاهر ميشود و در عوض وقتي لباس دردويل را ميپوشد از انجام هيچ كاري ابايي ندارد و يك vigilante خشن و سختكوش ميشود. كاكس موفق شده از مت مورداك و دردويل دو شخصيت كاملا مجزا بسازد ولي در عين حال آنقدر كارش خوب است كه ميتوان ارتباطاتي ميان آنها مشاهده كرد. به عبارت ديگر ببيننده كاملا باور ميكند كه مت مورداك و دردويل يك نفر هستند.
سريال دردويل به كاكس كميك ميكند تا از طريق فلش بك هاي هوشمندانه به نقش آفريني خود جان دهد. ما از طريق اين فلش بك ها با كودكي و نحوه تربيت مت مورداك توسط پدرش آشنا ميشويم. پدر مت ملقب به "جك مبارز" (Battling Jack) كه نقش اش را «جان پاتريك هيدن» بازي ميكند يك بوكسور خرده پا بود كه گاهي اوقات دست به تقلب و كارهاي خلاف ميزد تا درآمد بيشتري براي خود و پسرش فراهم كند ولي سپس پس از اينكه از انجام يك تقلب در مسابقه بوكس سر باز زد ، به قتل رسيد. فلش بك هايي كه از مت و پدرش ميبينيم كمك ميكند تا شخصيت و انگيزه هاي مورداك در ذهن ببيننده بهتر تثبيت شود. اين صحنه ها به ما نشان ميدهد كه چرا مت بعد از اين همه مشت خوردن در مسابقه باز هم سعي ميكند روي پاي خودش بايستد (يعني ما ميفهميم او انگيزه خود را از پدرش گرفته) اين مسئله مثلا در قسمت دوم و جايي كه دردويل سعي ميكند بچه اي كه توسط گروه تبهكاران روسي ربوده شده را نجات دهد نشان داده ميشود يعني جايي كه او با وجود برداشتن زخم هاي متعدد و عميق باز هم ادامه ميدهد ...
البته ديگر بازيگران سريال هم عملكرد خيره كننده اي دارند. كلا سريال بايد خيلي متشكر باشد از گروه بازيگران قدرتمند خودش. «وينسنت دونافريو» در نقش «ويلسون فيسك» يا همان «كينگ پين» تقريبا ستاره بي چون و چراي سريال است. كينگ پين دشمن اصلي دردويل است و در اين سريال ما origin او را هم ميبينيم. او در چند اپيزود اوليه ديده نميشود (به جاي او دستيار اولش «وزلي» كارهايش را ميكند) . تا اينكه در پايان قسمت سوم سر و كله كينگ پين پيدا ميشود (جايي كه او يك نقاشي را از از يك خانم زيبا در يك گالري هنري خريداري ميكند). دونافريو نقش خودش را با نوعي سكوت اما تهديد آميز همراه ميكند و هر وقت هم كه حرف ميزند بسيار كم حرف است ولي كلماتش را دقيق و سنجيده انتخاب ميكند . همه اينها باعث ميشود او در دل دشمنان و حتي كساني كه برايش كار ميكنند ترس بيندازد.
هيچ كس اسم فيسك را با صداي بلند نمي آورد (انگار او Voldemort كتاب هاي هري پاتر است!!) و وقتي يك نفر اسم او را به دردويل لو ميدهد خودكشي ميكند تا به خشم كينگ پين دچار نشود! خودكشي او جوري است كه بيننده را به ياد كاري مي اندازد كه خود اين فرد با يك نفر ديگر انجام داده بود. كينگ پين مثل مورداك سعي دارد محله Hell's Kitchen را احيا كند ولي بر خلاف مورداك او هدفش كنترل و كسب درآمد از خيابان هاي اين محله است. در ضمن او هم مثل مورداك از خط و خطوط قانوني فراتر ميرود
البته همه چيز اين سريال دارك نيست. مثلا همكار مورداك به نام «فاگي نلسون» (با بازي «الدن هنسون» ) لحظات كميك و بامزه اي خلق ميكند. «دبرا آن وول» در نقش منشي مت به نام «كارن پيج» هم ميدرخشد. كارن از فساد كارفرماي سابق خود آگاه است و به همين دليل براي او پاپوش دوخته شده است و جنايتكاران قصد كشتن او را دارند. در حقيقت تجربه تراژيك او در بخش هاي زيادي از سيزن اول داستان را جلو ميبرن و باعث ميشود تا با ژورناليستي به نام «بن يوريك» در ارتباط باشد (يوريك هم دارد روي پرونده هاي فساد تحقيق ميكند و مربط ارتباط آنها با ويلسون فيسك ميشود) . با وجود اينكه در كميك ها نوعي رابطه رومانتيك بين كارن پيج و مت مورداك شكل ميگيرد اما در ابتداي سريال كه خبري از اين رومانس نيست. به نظر ميرسد رابطه رومانتيك مت با پرستاري باشد به نام «كلر تمپل» كه نقش اش را «روزاريو داوسن» بازي ميكند.
از نظر بصري دردويل يك سريال خارق العاده است. اين سريال آدم را ياد سريال زيباي "هانيبال" مي اندازد و اينكه چطور به صورت استراتژيك با نور و سايه بازي ميكرد تا حس تعليق را افزايش بدهد و باعث بالا رفتن حس هيجان ميشود. نيويوركي كه در سريال ارائه ميشود اصلا از نظر رنگ و رو با نيويورك سريال "مامورين شيلد" قابل مقايسه نيست و ادم باورش نميشود كه اين سريال در همان عالم سينمايي مارول جريان دارد. Easter egg هاي سريال هم جوري تنظيم شده كه به تماشاچي تيزهوش يادآوري كند كه اين سريال با دنياي سريال و فيلم مارول در ارتباط است ولي از سويي دنياي خاص خودش را دارد. اگر مثلا اونجرز نماينده مارول در سطح جهاني باشد ، دردويل هم نماينده مارول در سطح محلي است.
نبردهاي سريال در يك كلام عالي است و ميتواند با سريال Banshee رقابت كند. يقينا هواداران دردويل از اين نبردها سيراب خواهند شد . نوع مبارزه دردويل واقعي و حتي كثيف است و شبيه نزاع هاي خياباني است تا نبردهاي سوپر هيرويي. البته گاهي بيش از حد طولاني ميشوند ولي يقينا عمده قوت سريال هستند.
يكي ديگر از نقاط قوت سريال اين است كه با دقت و حوصله داستانش را شكل ميدهد و شخصيت هايش را تثبيت ميكند و انگيزه هايش را شكل ميدهد . به همين دليل در ابتدا دردويل لباس معروف خود را بر تن ندارد. يك صحنه فوق العاده جايي است كه مورداك نزد كشيشي ميرود تا براي گناهاني كه قرار است مرتكب شود طلب آمرزش كند.
خوب،اين خلاصه اي بود از سريال دردويل . اين سريال باعث ميشود تا بييندگان و هواداران كميك بوكي درك تازه و جديدي از مارول پيدا كنند. آنهايي كه فكر ميكردند با مارول آشنايي دارند و شخصيت هايش را ميشناسند با ديدن اين سريال متوجه ميشوند كه چقدر اشتباه ميكردند و ميفهمند كه دنياي مارول چقدر ميتواند متنوع و گسترده باشد. اين سريال فصل جديد حكمراني مارول بر دنياي سرگرمي است ... در اين شك نكنيد .
نويسنده: خانم «كيتلين توماس» از سايت TV.com
مترجم: عمو مختار
All rights reserved © Spidey.ir 2015
(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)
مطالب مرتبط:
رتبه بندی فیلم های دنیای سینمایی مارول (MCU)
ایستر اگ(EASTER EGG)ها و اشارات سریال "پانیشر"
نقد و بررسی سریال پانیشر (The Punisher)
نقد فصل دوم سریال پانیشر (PUNISHER)
15 ایستراگ (EASTER EGG) برتر فصل دوم سریال "مجازاتگر"
ایستراگ (EASTER EGG) ها و اشارات فصل دوم سریال "آیرون فیست"
ایستراگ های سریال آیرون فیست (IRON FIST EASTER EGGS)
نقد و بررسی سریال جسیکا جونز (Jessica Jones)
ایستراگ (EASTER EGG)ها و اشارات فصل دوم سریال "جسیکا جونز"
نقد فصل دوم سریال لوک کیج (LUKE CAGE)
اشارات و ایستر اگ های فصل دوم سریال بی باک (DAREDEVIL)
ایستراگ (EASTER EGG) ها و اشارات فصل سوم سریال "دردویل" (DAREDEVIL)
نقد و بررسی فصل اول سریال مدافعان (The Defenders)
اشارات و ایستر اگ های فصل اول سریال مدافعین (Defenders)
10 نكته جالب (Easter Egg) در سریال تلویزیونی Daredevil
این مطلب را به اشتراک بگذارید :
دیدگاه‌ها
خب من بالاخره و با فراز ونشیب های بسیار زیاد تونستم این سریال یعنی دردویل رو تا قسمت پایانی دنبال کنم و ببینم.هر چند که کلا برای دیدن سریال وقت زیادی نمیگذارم و به عنوان مثال اصلا سریال های دیگر مارول مانند مامور کارتر و یا ماموران شیلد رو نگاه نمیکنم.با این وجود و با نقد هایی که توسط عمو مختار وبقیه ی بچه ها در مورد این سریال نوشته شده بودند و البته احساس خاصی که بهش داشتم،تصمیم خودم رو گرفتم تا یه نقد خیلی کم و کو چولو هم براش بنویسم.(البته من منتقد حرفه ای مانند حسن آقا و آقا صالح نیستم ولی گفتم حالا بد نیست که من هم نظر خودم رو درباره ی این سریال بدم).
همونطور که خودتون میدونیدفصل اول این سریال توسط شبکه آنلاینی به نام نتفلیکس پخش شد که در یه سری موارد از جمله پخش تمامی قسمت های فصل اول با شبکه های دیگه تفاوت داشت.البته این نکته ویژگی های خوبی هم داشت و ما نمیخواستیم هر هفته برای دیدن قسمت بعدی صبر کنیم و هر وقت که فرصتش رو داشتیم میتونستیم اون رو دنبال و یا به اصطلاح ببینیم
از همون اول هم با دیدن نقد های بسیار مثبت که توسط منتقدینی که این سریال رو قبل از منتشر شدنش دیده بودن متوجه این شده بودم که با یک سریال تمام عیار کمیک بوکی طرف هستیم.این سریال البته به قول عمو مختار چهره ی دیگری رو از شخصیت های مارول نشون میده و ما با دیدنش میتونیم درک کنیم که چقدر این سریال با دیگر فیلم ها و سریال های مارول تفاوت دارد..در واقع این ویژگی به خاطر دارک و (خفن)بودنش هست و این موضوع رو به ندرت در فیلم های مارول پیدا میکنیم.
بعضی از صحنه های اکشن فیلم مرا به یاد فیلم و انیمیشن های بتمن می انداخت. البته این رو هم عرض کنم که به قول آقای ترابی دارک بودن اول از دردویل شروع و بعد به بتمن رسیده. ولی به نظرم بتمن در این قضیه موفق تر بوده.و شاید هم نبود یه فیلم یا سریال درست و حسابی از این شخصیت باعث شده تا من یه همچین فکری رو بکنم.با این وجود قسمت به قسمت این سریال با این قضیه کنار اومده و سطح اکشن بسیار بالایی دارد و آدم در بعضی مواقع از دیدنشون لذت میبرد. دردویل شخصیتی هست که روز ها با ویکیلی و وکالت و شب ها با لباس اولیه ی سیاه خودش به کمک مردم میپردازد و این دو چهره کاملا با هم متفاوت است.
او روز ها مردی بسیار پرتلاش و زحمت کش و البته برای زنان جذاب و شب ها مردی بدون ترس و شبهی برای آدم بد های سریال است.ما این رو به خوبی بابازی چارلی کاکس میتونیم بفهمیم. در ضمن فلش بک هایی که در بعضی از قسمت ها به عنوان مثال بین مت و پدرش و همنیطور او و رفیق صمیمیش و خانواده فیسک وجود دارد باعث میشود که این شخصیت ها رو بهتر بشناسیم.
ویلسون فیسک شخصیتی هستش که با لطمه خوردن در کوچکی خودش دوست دارد این رو به تمامی مردم شهر ثابت کند و به قول خودش شهر رو به جایی بهتر تبدیل کند. فیسک در بیشتر اوغات یا حرف نمیزند و یا اگر میزند خیلی دوست دارد که سنجیده و درست حرف بزند و هیچ کس به غیر از مرد بدون ترس نمیتونه جلوی اون بایتسه و نقشه هاش رو نقشه بر آب کنه.
و در آخر هم باید بگویم که این سریال برای من خیلی جذاب و در جه یک بود و توانست دردویل رو به من بشناساند و اینکه از هیچ تلاشی برای رسیدن به هدفش دریغ نمیکند برای من همچون پند و اندرز باقی میماند.
با تشکر
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا