نقد و بررسی فیلم لوگان (Logan)

دیروز بلاخره تونستم فیلم لوگان را در سالن سینما تماشا کنم و این هم از نقد من.

هشدار! این نقد حاوی برخی اسپویلر هستش.

فیلم در حالی آغاز میشه که میبینیم لوگان یا همان ولورین معروف در سال 2029 حضور داره . او یک راننده ماشین های تشریفاتی (لیموزین) هستش و کلی هم ناراحته و افسرده شده. بعد معلوم میشه سالهاست که دیگه نسل میوتانت ها منقرض شده. اندک اندک اطلاعات دیگری هم به تماشاچی داده میشه و متوجه میشویم که پرفسور اگزاویر به همراه میوتانت دیگری به نام کالیبان با لوگان و در جایی دورافتاده زندگی میکنند. اما بعد با پیدا شدن سر و کله یک پرستار مکزیکی داستان وارد فاز جدیدی میشه . او دختری به نام لورا را به ولورین معرفی میکنه و ادعا میکنه که موسسه ای هستش که به طور مصنوعی میوتانت درست میکنه. سپس این پرستار میمره و لوگان مجبور میشه به تشویق پرفسور اگزاویر این دختر را به جای امنی برسونه تا از تعقیب کنندگانش که یک سری سایبورگ هستند در امان باشه و ...

نقد فیلم لوگان

در مجموع لوگان فیلمی هستش که سعی میکنه از ژانر ابرقهرمانی فراتر بره. قبلا شاهد بودیم که فیلم "شوالیه تاریکی" هم همین کار را کرد. منتهی بر خلاف اثر تحسین شده آقای نولان، لوگان هیچ وقت فراموش نمیکنه که یک اثر کمیک بوکیه و تا اخر رگ و ریشه های کمیک بوکی خودش رو حفظ میکنه و ازشون استقبال میکنه. لوگان در ضمن علاوه بر اینکه احساسات و عواطف تماشاچی رو میریزه تو دستگاه هم زن و حسابی آدم رو منقلب میکنه اما فراموش هم نمیکنه که فیلم کمیک بوکی باید "حال تماشاچی رو خوب کنه" و بنابراین در طول فیلم تمرکز روی قهرمان داستان باقی میمونه ، نه دیگر شخصیت ها. در نهایت شما قطعا اخر فیلم راضی هستید از انچه از "آخرین" فیلم ولورین بر پرده سینما دیدید. یعنی همه چیز اونجور که باید باشه تموم میشه.

نقد فیلم ولورین

ضما میتونید اهمیت به دنیای کمیک رو در اون کمیک هایی که ایکس 23 میخونه و به لوگان میده درک کنید. لوگان اولش اونا رو مسخره میکنه و میگه تو دنیای واقعی اینا همه پشم هستند و برخلاف دنیای کمیک تو این دنیای بیرحم آدما میمیرن ولی کارگردان چقدر قشنگ در نهایت نشون میده که همین کمیک ها سرنخ حل مشکل هستند و میبینیم که لوگان این مجلاتی که قبل بی ارزش میدونسته با خودش حمل میکنه.

فیلم لوگن

اتفاقا چقدر خوبه که برخلاف فیلم های قبلی ولورین یا مردان ایکس ما با اشباع شدگی میوتانت ها مواجه نیستیم. یعنی به عبارتی دیگر چقدر خوبه که ما در اصل فقط چهار میوتانت اصلی و شناخته شده از کمیک های ایکس من در فیلم داریم: ولورین، پرفسور ایکس ، کالیبان و البته ایکس 23. همه این شخصیت ها برای هدفی در فیلم هستند. ولورین که شخصیت اصلیه. پرفسور ایکس هم که نقشش تو فیلم اینه که بار دیگر به ولورین کمک کنه تا بتونه بعد از مدتها با احساسات و خوی انسانی خودش ارتباط برقرار کنه و ایکس 23 رو هم مثل دختر خودش بدونه. کالیبان رو هم نمیگم که نقشش تو فیلم چیه که اسپویل نشید ولی توانایی های او در ردیابی میوتانت ها کاملا در خدمت داستانه و خودتون که فیلم رو ببینید متوجه میشید چرا وجودش تو فیلم لازمه.

فیلم wolverine

و چقدر هم خوبه که داستان فیلم در اینده ای باورپذیر رخ میده. آینده ای که مثل دنیای "مد مکس" کاملا در هم و برهم و آخر الزمانی نیست ولی در عین به قدر کافی در هم ریخته است. داستان فیلم با هوشمندی خودش رو از فیلم های قبلی ولورین و ایکس من جدا میکنه ولی میشه کاملا باور کرد که این فیلم دنباله سری قبلی ایکس من هستش. بنابراین وقتی دارید فیلم رو نگاه میکنید قطعا دیگه براتون مهم نیست که این فیلم چه ربطی به فیلم های قبلی داره و اینکه ایا تو دنیای مجزایی رخ میده یا نه. یعنی اونقدر غرق در داستان میشید که اصلا به این چیزا فکر نمیکنید . ضمن اینکه فیلم با هوشمندی چیزی بهتون نشون نمیده که فیلم های قبلی رو نقض کنه بلکه با زرنگی از وصل کردن کامل خودش به او "اجتناب" میکنه.

دشمن ولورین

هسته اصلی داستان فیلم رابطه میان لوگان و ایکس 23 هستش. ما میبینیم که لوگان چطور رفته رفته باهاش خو میگیره و دوباره یاد میگیره که چطور مهربان باشه و بدبینی خودش رو کنار بزاره. این رابطه پدر و دختری در 30 دقیقه پایانی فیلم به اوج خودش میرسه و دیدن اینکه لوگان جون خودش رو میده تا ایکس 23 و دوستانش رو نجات بده واقعا دردناکه. در واقع 20 دقیقه پایانی فیلم اونقدر از نظر احساسی و عاطفی آدم رو تحت تاثیر خودش قرار میده که صد در صد مطمئن هستم اشکتون در میاد .من که خودم خیلی مقاومت کردم ولی اون لحظه آخر و جایی که ایکس 23 صلیب چوبی روی قبر ولورین را برمیداره و به حالت ایکس قرار میده دیگه تحملم تموم شد و بغضم ترکید ... اشکم نه فقط برای ولورین بلکه کل خاطراتی بود که با دنیای فیلم های ایکس من داشتم و با ولورین دفن شدند ...

جیمز هاولت

اکشن فیلم بینظیره در حالی که جلوه های ویژه خاصی نداره. این فیلم رو به صورت دو بعدی دیدم چون نیازی به سه بعدی نیست. صحنه های زد و خورد و تعقیب و گریز با ماشین واقعا نفس گیره و آدم رو یاد فیلم اخیر مد مکس میندازه. ضمن اینکه حریف ولورین در این فیلم کسی هستش که با دیدنش و اون مبارزات نفس گیرش با ولورین شما رو کاملا به یاد فیلم برتری همچون "ترمیناتور " میندازه. موسیقی فیلم و اون حالت توقف ناپذیری حریف ولورین قطعا نشون میده که کارگردان فیلم (جیمز منگولد) از ترمیناتور جیمز کامرون الهام گرفته که واقعا عالیه و همون حسی که در نوجوانی و با دیدن شاهکاری مثل ترمیناتور 2 در من ایجاد شد دوباره با دیدن فیلم لوگان برام تکرار گردید. یک سکانسی هم در اتاقی که در هتل محل اقامت پرفسور اگزاویر اتفاق میفته . و چون امپولی که برای کنترل نیروهای چارلز بهش تزریق نشده، چارلز داره از نیروهاش استفاده میکنه که ممکنه همه رو به کشتن بده. لوگان هم مجبوره که به هر زحمتی هست خودش رو برسونه به چارلز و البته در راه رسیدن به اتاق داره افراد گروه دونالد پیرس رو هم لت و پار میکنه. این صحنه واقعا شگفت انگیزه. و با اینکه به نظر میرسه جلوه های ویژه خاصی نداره اما به شدت نفس گیر و فوق العاده از اب دراومده. مخصوصا که هیو جکمن عالی این سکانس رو بازی کرده.

خشم ولورین

من دوست دارم بیشتر درباره حریف اسرار آمیز ولورین در این فیلم براتون بگم چون خیلی ربط داره به اینکه ولورین در این سالها چقدر فرق کرده و میتونم با مقایسه کردن او با این حریف کلی درباره این وجه داستان بنویسم ولی نمیخوام اسپویل بشید. چون واقعا حیفه . فقط بگم که فاکس خیلی خوب و عالی نذاشت هیچ چیز از این حریف به بیرون درز بکنه. من که واقعا سورپرایز شدم. در کل به نظرم تریلرها و کلیپ های فیلم ما رو خیلی خوب تونستن گول بزنن.

فیلم logan

یکی از نقاط قوت فیلم اینه که در عین حال که بسیار تاریک و خش و خفنه اما لحظات خنده دار و فان هم داره که کاملا به جا هستن و نوعی استراحت برای ذهن درگیر تماشاچی محسوب میشن. مثلا اونجایی که لوگان ، چارلز رو دستشویی میبره، یا نحوه بازی کردن ایکس 23 با هر چیزی که به دستش میرسه (مثل دکمه های آسانسور) یا اونجایی که لوگان سیگار برگ از اون فروشگاه برمیداره ... همگی بامزه هستن . این نشون میده که کارگردان چقدر کارش رو خوب بلده و اینکه اگه فیلم R میسازی و خشن حتما دلیل نمیشه هیچ لحظه fun ای توش نباشه.

هیو جکمن

بازی های فیلم واقعا شگفت انگیزه. هیو جکمن که واقعا عالی بوده و الان دیگه پخته تر از قبل از هم شده. بوید هولبروک در نقش دونالد پیرس هم واقعا عالیه. ادم واقعا ازش در طول داستان متنفر میشه. پاتریک استوارت در نقش چارلز اگزاویر هم که معلومه کارش حرف نداره. استفان مرچنت در نقش کالیبان هم واقعا خوب و موثر بازی کرده و قطعا شما رو تحت تاثیر قرار میده. اما من بیش از همه تحت تاثیر بازی دافه کین در نقش ایکس 23 قرار گرفتم. این دختر واقعا کارش حرف نداره و تمام خصوصیاتی که از شخصیتش انتظار میره رو بروز میده. چون مثل ولورین هیو جکمن باید هم خشونت داشته باشه و هم در موقع لزوم سکوت کنه و هم اینکه بتونه عاطفی بشه و اشکتون رو در بیاره. و در کمال شگفتی این کار رو میکنه.

بررسی فیلم logan

اگر قرار باشه ایرادی از فیلم بگیرم شاید فقط بتونم بگم که گاهی اوقات در خشونت زیادی روی میکنه که البته با توجه به درجه R فیلم شایدم طبیعی باشه. ضمن اینکه دوست داشتم کمی بیشتر درباره سازمانی که مسئول ساخت ایکس 23 بود و انگیزه هاش بهم توضیح میدادن ولی برام قابل درکه که منگولد با این کارش نمیخواسته فیلم رو پیچیده تر از قبل بکنه و پای امثال «مستر سینیستر» رو باز کنه (هر چند معلوم میشه که دکتری که مسئول این کار هست به نوعی به اون پروژه Weapon X سابق ربط داره) در حقیقت منگولد میخواسته فیلمنامه فیلم رو تا میتونه جمع و جور کنه تا داستانش شلوغ نشه.

کشتار لوگان

و در پایان بهتون توصیه میکنم این فیلم رو حتما با یه کیفیت خوب ببینید. چون حیفه. اگه انگلیسی تون خوبه حتما با زیر نویس دقیق انگلیسی ببینید . اگر نه که صبر کنید با یک زیرنویس فارسی درست و حسابی ببینید. من که با این فیلم خیلی حال کردم. خیلی ازش راضیم. بهتر از خیلی فیلم هایی بود که در سالهای اخیر دیده بودم. راستش همچین طراوتی رو فقط در دکتر استرنج دیده بودم (البته این فیلم از دکتر استرنج هم بهتره) . لوگان فیلمیه که از چارچوب ژانر ابرقهرمانی فراتر میره ولی نه به قیمت فراموش کردن ریشه های خودش. من این فیلم رو یکی از بهترین فیلم سینمایی چند سال اخیر میدونم و قطعا یکی از 5 فیلم برتر تاریخ فیلم های کمیک بوکی هستش. و البته خوشحالم که هیو جکمن کبیر با همچین وداع باشکوهی از نقش ولورین خداحافظی کرد ...

هیو جکمن