این بار قراره خودمونو به قلب تاریکترین دنیاهای موازی در کمیکبوکها پرتاب کنیم...
مقدمه: خب در دنیای واقعی دهها و یا حتی صدها سال است که دانشمندان و صاحبنظران پیرامون وجود دنیاهای موازی بحث و جنجال دارند. اما در دنیای کمیکبوکها چنین نیست و شرایط کاملا متفاوت است؛ دنیاها و سیارات زیادی در کمیکها وجود دارد که ما اغلب آنها را شبیه به یکدیگر میپنداریم اما در حقیقت آنها تفاوتهای کلیدیای با هم دارند. انتشارات مارول و دیسی از عصر نقرهای کمیک تا به امروز از مفهوم دنیاهای موازی بهره گرفتند و از آن برای سراییدن داستانهایی خیالی خارج از دنیای اصلیشان استفاده کردند؛ همچنین یکی دیگر از دلایل این کار تبیین داستانهایی غیرمتعارف و جذاب است تا مخاطبین جدیدی را جذب کند یا بعضا تنوعی ایجاد نماید. مثلا داستانهای بتمن و سوپرمن جونیور، گردهمایی قهرمانان جوان برای مقابله با جنایتکاران جوان و یا خط داستانی Else worlds که در آن بتمن و اعضای لیگ عدالت مثل تعدادی کابوی با جک ریپر به مبارزه پرداختند، همه و همه از دنیای اصلی کمیکهایشان متمایز هستند. این استراتژی در انتشاراتی مثل ورتیگو، دیسی و مارول سابقهی بیشتری دارد. با این حال از بین این دنیاها و داستانهای موازی، آنهایی برجستهتر هستند که بسیار دارک، کمتحرک و نگرانکننده هستند؛ داستانهایی با تم آخرالزمانی، جایی که جهان بسان یک پوست سوخته در یَد تعدادی ابرقهرمان با خلق و خویی متفاوت است. مثلا در زمین شمارهی ۱۱۹۸ دیسی سوپرمن تحت نظارت نیروی شیطانی دارکساید بزرگ شده یا در دنیایی دیگر از مارول کل زمین در آتش سوزانی واقع شده که همگی ورای اتفاقات دنیاهای اصلی است. در جریان این کمیکها برخی از بهترین و ماندگارترین داستانها روایت شده که خالی از لطف نیست که بهشان پرداخته شود. ما اما در این لیست به بررسی ۱۰ تا از دارکترین آنها میپردازیم. پس با ما همراه باشید...
۱۰. JLA: Earth 2 (DC)
در زمین شمارهی ۱ دیسی معمولا بحرانها به طور پی در پی از بین میرفتند و پیچشها و تهدیداتی که دیگر دنیاهای بیکران دیسی را تهدید میکرد، زمین شمارهی ۱ را تهدید نمیکرد. اساسا شخصیتهای دنیاهای موازی با این الگو بوجود آمدهاند که: چه میشد اگر آدمخوبها به آدمبدها تبدیل شوند و یا بالعکس! مثلا الکساندر لوتر که نسخهی خوب لکس لوتر است در مبارزه و شکست دادن سندیکای جنایت آمریکا (CSA) که زندگی همه را به جهنم بدل کرده بود، به JLA یاری میداد. در واقع مشخص شد که دست دولت هم با CSA در یک کاسه است و همین امر باعث شد تا تلاشهای بتمن و سوپرمن و واندرومن برای کنترل اوضاع بیاثر باشد و در واقع این اولمن و اولترامن و سوپرومن بودند که کنترل را در دست داشتند. و بر خلاف دنیایی که عدالت کنترل همه چیز را در دست داشت ولی در زمین شمارهی ۲ این CSA بود که هر کاری دلش میخواست انجام میداد و از ترینیتی هم کاری بر نمیآمد؛ و خب به همین خاطر هم آنها پس از این که Brainiac را شکست داده و از فروریختن هر دو جهان جلوگیری کردند، زمین شمارهی ۲ را ناامیدانه به مقصد زمین دیگر ترک گفتند که این تاریکترین واقعهی LJA: EARTH 2 بود.
۹. Marvel zombies
زمین شمارهی ۲۱۴۹ زمینی بود که توسط رید ریچاردز دنیای اولتیمیت کشف شد و او دید که در این دنیا همه ابرقهرمانان به تعدادی موجود گوشتخوار (زامبی) تبدیل شدهاند و خلاصه دید که اوضاع خیلی قاراشمیشه و او هم از این دنیا فرار کرد. در این دنیا یکی از بزرگترین خبیثهای نامیرای مارول در کل مولتیورس ساکن است؛ آنها در واقع ابرقهرمانانی بودند که به واسطهی طلوع طاعون آلوده شده بودند و به این ترتیب بزرگترین قهرمانان مارول به بزرگترین دشمنان این جهان بدل شدند. مردعنکبوتی، کاپیتان آمریکا و دردویل و تعداد دیگری از قهرمانان به این ویروس آلوده شدند و به این ترتیب به آرامی دیگر جمعیت باقیمانده را هم که پاک مانده بودند، آلوده نمودند. جالبه بدونید که زامبیهای مارول حتی سابقهی خوردن گالاکتوس که خودش بلعندهی دنیاهاست رو هم دارند و خب با خوردن گالاکتوس نیروهای کیهانیاش را مال خود کردند و به قدرتمندترین خبیثهای نامیرا در کل جهان مارول تبدیل گشتند. در مجموع تم این دنیا بسیار دارک و تاریکه. میتونید کمیکش رو اینجا با ترجمه فارسی بخونید.
۸. Superman: Red son (DC)
Superman: Red son،نام کمیک بوکی است که دیسی در ماه آوریل سال ۲۰۰۳ در سری elseworld خودش منتشر کرد (elseworld به داستانهایی گفته میشه که در دنیای اصلی دیسی اتفاق نمیافتد و در واقع در دنیاهای نوازی جریان دارند). "مارک میلار" نویسندهی معروف و مشهور دنیای کمیک، این داستان را نوشت. ایدهی اصلی این داستان اینه که "اگه سوپرمن به جای آمریکا در شوروی سابق بزرگ شده بود چه میشد؟". این کمیک بسیار مورد توجه قرار گرفت و کاندید جایزهی بسیار معتبر آیزنر هم شد. در هر حال همانطور که گفته شد در این دنیا سفینهی سوپرمن بهجای آمریکا در شوروی فرود میاد(در واقع در مزرعهای در اوکراین). سوپرمن بهعنوان "قهرمان کارگران معمولی" بزرگ میشه و بنابراین، این نسخه از او ایدهآلها و آرمانهای متفاوتی داره ولی در قلب خود همچنان آدم خوبیه. ضمن اینکه همچنان با "لکس لوتر" در تضاده (جالبه که لکس لوتر در این دنیا یک دانشمند آمریکایی هستش که برای سازمان سیا کار میکنه و سعی داره از آمریکا در برابر ابرسلاح شوروی محافظت کنه!). او هر کاری میکنه تا سوپرمن را شکست بده و حتی سعی میکنه از روی او یک کلون ناقص بسازه.
۷. Earth X (Marvel)
زمین ۹۹۹۷ یا همون "Earth X" دنیایی موازی بود که در سال ۱۹۹۷ میلادی توسط الکس راس و جیم کلوگر خلق شد؛ در واقع مارول از آنها خواست تا دست به خلق و اجرای ایدههایی تاریک و دارک برای آیندهی ابرقهرمان بزنند و به این ترتیب دنیای ایکس هم دنیایی بود که در آینده جریان داشت و دارای فضایی دارک بود. الکس راس به همراه مارک وید حتی توانست این دنیا را از آنچه که انتظار میرفت هم دارکتر نشان بدهند. در این دنیا اتفاقات کلیشهشکنانه و دارک زیادی افتاده؛ مثلا بلک بولت، پادشاه ناانسانها، تعدادی از جهشیافتهها را به اتمسفر زمین فرستاد تا قدرتهای فرابشری بیشتری رو به دست بیاورند؛ اما در واقع با این کار تعدادی جهشیافته با قدرتهای فرابشری و با عدم کنترل آنها برجاموند که بدترین سبب ویرانی و خرابی در سطح کهکشان شدند و این زنجیرهی مشکلات زمانی اساسیتر شد که پای گالاکتوس هم وسط اومد و او با خوردن تخم سلستیالها باعث از بین رفتن هرچه سریعتر توازن این عالم شد. این زنجیرهی حوادث نیز سبب بروز یک ویروس در سطح کهکشان شد که سبب شد تا هر کسی دارای نیروی فوق بشری بشود و خب همانطور که بالاتر ذکر شد این امر سبب شد عدهای از قدرتهای خود سوءاستفاده کنند و عدهای هم که قصد بدی نداشتند اما با عدم آگاهیشان از چگونگی استفاده از قدرتهایشان و به قول معروف بواسطهی آموزش ندیدنشان، خود مشکلات جدیای را ایجاد نمودند. اما در این کمیکها اتفاقات بعضا جالب و جنجالیای هم رخ داده؛ مثلا لوکی در این دنیا، توانسته بود اودین را متقاعد کند که تور را به یک زن تبدیل کند! او اینطور میخواست که به خیال خودش کاری کند تا تور از این که به جنس ضعیفتر تبدیل شده و مورد بازیچهی هوا و هوس مردان قرار میگیرد عذاب بکشد! یا مثلا کاپیتان آمریکا در این دنیا حدود صد سالشه و خیلی درب و داغون شده. در مجموع این دنیا و کمیکهایش اکثرا دارای تمی دارک و تاریک برای روایت داستانهای خود هستند.
۶. Injustice (DC)
بازی injustice: gods among us یک بازی سبک مبارزهایست که داستانش در یک نسخهی متناوب از جهان لیگ عدالت میگذرد. در این دنیا جوکر با کشتن لوئیس لین و نابود کردن متروپولیس سوپرمن را تحریک و عصبانی کرد و باعث شد که سوپرمن تصمیم بگیرد عدالت را به سبک خودش اجرا و یک نظام جهانی جدید را ایجاد کند؛ در اولین اقدام او قلب جوکر را از سینهاش دراورد و کشتش! و در واقع به یک شخصیت ستمگر تبدیل شد. از آنجایی که ایدئولوژی جدید سوپرمن در تضاد کامل با ایدئولوژی بتمن قرار گرفت، باعث شد تا مرد خفاشی دیگر اعضای لیگ عدالت را از دیگر دنیاها فرا بخواند و گروهی شورشی را برای مقابله با نظام جدید اجراییِ توتالیتر توسط سوپرمن ایجاد کند. مبارزات بین این دو گروه به مدت پنج سال به طول انجامید و خب تصورش رو بکنید که وقتی این حجم از ابرقدرتها در تزاحم و رویارویی با یکدیگر قرار بگیرد چه خساراتی به بار میآید. در مجموع اتفاقات و روندهای داستانی این بازی به مراتب قویتر از کمیکهای injustice است و دارای تمی دارک و تاریک میباشد و در کل ایدهی اصلی این بازی از روی کمیک بود و در لیست ما هم این کمیک جا میگیره اما برای این که بیشتر براتون ملموس باشه بازی رو توضیح دادم که گوشی بیاد دستتون.
۵. Nazi excalibur (marvel)
عنوان نه چندان محبوب و شناختهنشدهی Excalibur،یکی از معدود عناوین مارول بود که در انگلستان واقع میشد و توانست استعدادهای درجهیکی مانند آلن مور و کریس کلرمونت را جذب خودش کند. گروه Excalibur به رهبری کاپیتان بریتانیا و شخصیت های فرعیاش که از اعضای سابق ایکسمن مانند نایت کرالر، شدوکت و ریچل سامرز تشکیل میشد، در طی ماجراهای مختلفی به سفرهای میان بُعدی زیادی رفتند؛ درست مثل عنوان Exiles که مدتی بعد منتشر شد. در طی یکی از این سفرها، گروه به خط زمانیای رفت که بهتر بود هرگز سراغش نمیرفتند. چرا که زمین ۵۹۷ جایی بود که در آن نازیها در جنگ جهانی دوم پیروز شدهاند و به همین ترتیب، اغلب ابرقهرمانان زمین برای رایش سوم کار میکنند. کاپیتان بریتانیا در این دنیا Hauptmann Englande نام دارد، که رهبر گروه Lightning Force است و قدرت هایش را از آزمایش های ژنتیک چارلز اگزاویر به دست آورده است. از طرفی قدرتهای شدوکتِ نازی به او اجازه میدهد که علاوه بر از کار انداختن وسایل الکترونیکی، بتواند مردم را هم بکشد، و نایت کرالر تبدیل به سلبریتی مشهوری شده بود که می توانست با هر دختری که دلش میخواست رابطه برقرار کند(حتی اگر دختره مایل به این کار نبود). فکر نمیکنم بیشتر از این لازم باشه از این جهان براتون بگم، واقعا لازمه؟ بهترین قهرمانان مارول در حال خدمت به نازیها؛ واقعا اعصاب خردکنه.
۴. Red rain (DC)
زمین ۱۱۹۱ در دنیای کمیکهای دیسی، زمینی بسیار دارک و متعلق به زامبیهاست؛ اما نکتهی دراماتیک ماجرا آن است که در این زمین تعداد بسیاری خونآشام هم میزیاند و نقطهی عطف ماجرا هم این است یکی از این خون آشامها کسی نیست جز بتمن!!! او که توسط دراکولا به یک خونآشام بدل شدهبود، دیوانه شده و به این زمین وارد شد و پس از مدتی، کمیسر گوردون و آلفرد در صدد توقف و دستگیری بتمن برآمدند. در نهایت داستان "batman & Dracula: Red rain" پنداشته شد که بتمن مرده است، اما ما خوب میدونیم که خون آشامها نخواهند مرد! اتفاقات دارک و دراماتیک زیادی طی این رویداد افتاد؛ هنگامی که بتمن مرده انگاشته شده بود، شهر گاتهام دوباره در منجلاب فساد در حال دست و پا زدن بود و بتمن هم که گویی نفرین شده تا در هر حالتی نگهبان گاتهام باشه، از وضعیت وخیمش در راستای پاکسازی گاتهام بهره برد، ولی نه با حفظ خطوط قرمز همیشگیاش، او که دیگر در راستای پاکسازی گاتهام، به اوج جنون خود رسیده بود جوکر و پویزن آیوی و پنگوئن و ریدلر و بسیاری از دشمنان و شروران شهر را به بدترین شکل ممکن به قتل رساند و این وسط حتی آلفرد و کمیسر گوردون هم توسط او کشته شدند؛ بعد هم که بتمن به خودش اومد و دید که چگونه نه فقط از خط قرمزها، بلکه از اصول انسانیت هم رد شده، خود را جلوی نور خورشید قرار داد و به نوعی خودکشی کرد.
۳. Days of future past (Marvel)
این داستان یکی از دارکترین و در عین حال بهترین runهای داستانیای است که در عالم کمیکهای مارول و ایکسمن نگاشته شده؛ این این سری کمیک که در واقع شمارههای ۱۴۱ و ۱۴۲ از سری کمیکهای اولیهی UNCANNY X-MEN بود و در زمین ۸۱۱ جریان داشت، توسط نویسندهای نابغه بهنام "کریس کلرمانت" و طراحی کارکشته بهنام "جان بیرن" خلق شد. با این داستان تم آشنای سفر میوتانتها از آینده به گذشته برای جلوگیری از حوادث فاجعهآمیز در عالم کمیکهای ابرقهرمانی تثبیت شد. در این داستان کیتی پراید از زمان آینده به زمان حال میآید تا جلوی قتلی را که باعث ظهور روباتهای سنتینل خواهد شد را بگیرد. در حقیقت اگر این اتفاق بیفتد باعث میشود تا روباتهای سنتینل در آینده به شکار میوتانتها بپردازند. این داستان کلاسیک هرگز قدیمی یا کلیشهای نخواهد شد، همانطور که دیدیم یکی از بهترین اقتباسهای کمیکی هم از روی این داستان انجام گرفت و فیلمی خوشساخت و راضیکننده از آن به هواداران ارائه شد. این داستان پایانی باشکوه بر همکاری مزدوج کلرمانت و بیرن هم بود.
۲. Kingdom come (DC)
زمین۹۶، جهانی که در آن مارک وید و الکس راس داستان یک نسخه کاملا غیرابرقهرمانی یونیورس دی سی را روایت میکنند و کاملا به درستی جای خودش را در جهان کمیکها و در لیست ما به دست آورده است. سوپرمن، بتمن و بقیه ابرقهرمانان در برابر ظهور یک گروه از موجودات فرابشری جوان، کاملا از مد افتاده و ناتوان به نظر میرسند. گروه جدیدی که همه تواناییهای نسلهای پیشین ابرقهرمانان منهای کدهای اخلاقی آنان را دارا هستند. این به اندازه کافی بد هست، اما بدتر از آن زمانی است که جوکر در پاسخ به این گروه و برای اینکه از آنان عقب نیفته به فعالیت هایش شدت میبخشد و در پاسخ لویز لین و بقیه کارکنان دیلی پلنت را میکشد. جوکر بعدا در راه دادگاه توسط مگوگ کشته میشود (اینجا اشاره کرده بودیم) و هیچ کس حتی ککش هم نمیگزد. سوپرمن از این وقایع منزجر شده و منزوی میشود و همه چیز خراب میشود.مگوگ و افراد جوانش با پاراسایت مبارزه میکنند، نبردی که بخش بزرگی از میدوست (منطقهای در آمریکا) را نابود می کند و این باعث می شود که ذخایر غذایی آمریکا به شدت کاهش پیدا کند. سوپرمن بالاخره ده سال بعد باز می گردد تا اوضاع را مرتب کند. البته اوضاع به آن سادگی که او انتظار داشت هم پیش نمی رود و هم از طرف قهرمانان جدید و هم از طرف دوستان قدیمیاش با مخالفت مواجه می شود، که در نهایت این وقایع به یک جنگ تمام عیار بین ابرقهرمانان و سازمان ملل منجر می شود و چندین کلاهک اتمی برای نابود کردن ابرقهرمانان و ابرشروران پرتاب می شود تا بقای بشریت تضمین شود. دارک بودن The Kingdom Come در داستان اصلی مشخص است اما در بسیاری جاهای دیگر هم قبل مشاهده است. از جمله داستان کشیشی به نام نورمن مککی که این روزگار سخت و عجیب را به عنوان یک آخرالزمان انجیلی می نمایاند؛ تلخی و دشمنی ای بین ابرقهرمانانی که ما آنها را عموما به عنوان بهترین دوستان یکدیگر می شناسیم بهوجود میآید که خیلی دارک است؛ و سبک هنری الکس راس که باعث می شود شخصیت های مورد علاقهتان شبیه پیرمردانی چاق در لباس های تنگ به نظر برسند هم بار فکاهی ماجرا رو خیلی بالا برده.
۱. Ruins (marvel)
خب به دارکترین مورد لیست میرسیم! Ruins رویدادی در کمیکهای مارول بود که طی آن شاهد جهانی از مارول هستیم که هیچی سرجای خودش نیست؛ ابرقهرمانها در این دنیا حال و روز دارک و فوقالعاده عجیبی دارن و حس خیلی عجیب و بکری رو به مخاطب القا میکنند؛ مثلا در این دنیا، ولورینی رو داریم که گوشت بدنش بهخاطر آلوده شدن به سمی خاص، از درون آدامانتیومهای پیوند خورده به استخوانش رو ذوب میکنه و یا هالکی رو داریم که بر اثر انفجار پرتوهای گاما به هیولایی با غدههای سرطانی سبز رنگ و وحشتناک و چندشآور بدل شده و جینگری هم داره به روسپیگری میپردازه و نیک فیوریای هم وجود داره که در واقع یک آدمخواره😐 و طی یک اوردوز جینگری رو میکشه!!! خلاصه دیگه نگم براتون که این دنیا حسابی قمر در عقرب و قاراشمیشه و اِلیس، بهعنوان طراح این کمیک، وقایع مذکور رو با جزئیات دقیق و حالبههمزنی تصویرگری کرده که خوشبختانه دیگه هرگز مجبور نشد یک هنچین جیزی رو تحویل بده و طراحی کنه چرا که همون یک بار دیدن سیلور سرفر که وسط فضا از از شدت عصبانیت قفسهی سینهی خودشو میشکافه برای هفت پشت هوادارها کافیه...
خلاصه دیدن این پلانها و داستان دارک و نامتعارفی مثل این برای همیشه در اذهان کمیکفنها باقی خواهد ماند.
محمدعلی رضائیهنجنی
(MoAli)
منبع: وبسایت whatculture
All rights reserved © Spidey.ir 2019
(هرگونه كپیبرداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز میباشد)
مقالات مشابه:
10 خط زمانی احتمالی که ممکنه پس از وقایع فیلم "پایان بازی" در MCU ایجاد شده باشه!
15 رویداد برتر مارول (TOP 15 MARVEL EVENTS)
معرفی مولتیورس (MULTIVERSE) دی سی - ساختار مولتیورس
15 رویداد برتر دی سی (TOP 15 DC EVENTS)
برترین شخصیت های خبیث جدید دی سی در 10 سال گذشته
10 داستان مارول که شما را برای فاز چهارم MCU آماده میکنند
10 داستان "وات ایف"(WHAT IF) که ممکنه در MCU ببینیم!
معرفی مولتیورس دی سی - تاریخچه مولتیورس
20 کراس اور عجیبی که در دنیای کمیک اتفاق افتادند
بدترین رویدادهای دنیای کمیک (THE WORST COMIC BOOK EVENTS)
10 داستان برتر MARVEL TEAM-UP
15 داستان و کراس اور برتری که میخواهیم پس از توافق دیزنی و فاکس در دنیای سینمایی مارول (MCU) ببینیم
دیدگاهها
شماره های9و3و1رو بیشتر دوست داشتم من
متاسفانه فضای دارک یه کم بیش از حد قابل توجه هوداران سینما و کمیک بوک هست. الان توی چند سال اخیر طوری شده که بعضی از کارگردانان و استودیوها فقط به خاطر روی فیلم های کمیک بوکی دارک سرمایه گذاری می کنن و معمولا فیلم هاشون خوب از آب در نمیاد.
نمونش فیلم های آقای زک اسنایدر یا فیلم های sony spider verse.
(من خودمم طرفدار بعضی از شخصیت های دارک مثل ونوم هستم ولی میدونم که ونوم ظرفیت یه اقتباس مستقل سینمایی
با درجه سنی PG-13 رو نداره.)
خوندم و بنظرم جزو بهترین و دارک ترین دنیا های مارول که خیلی میتونه بر روی دیگر سرزمین های موازی تاثیر بزاره.از نظر تبدیل شدن همه به میوتانت هم خیلی استقبال شده.
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا