در ادامه مجموعه مقالاتم برای موننایت، به عواملی خواهم پرداخت که نشاندهندهی الزام ساخت سریال برای این شخصیت است...
مقدمه: در دهه هفتاد و در شماره ۳۲ از کمیک "گرگنمای شبانه" موننایت نقش یک آنتاگونیست را ایفا میکند که توسط سازمانی جنایی به نام کمیته استخدام شده بود تا گرگنمای شبانه را به قتل برساند؛ او اما پس از مدتی با تغییر مسیر خود به یک قهرمان بدل شده و در مقابل کمیته میایستد. او توسط داگ مونچ(از خالقین شانگچی) و دون پرلین(از نویسندگان گروه مدافعان) صاحب سری اختصاصی و اوریجین منحصر به فردش شد. داستانی که او در آن با امثال گرگوروف و یعقوب راسل تعامل داشت. خلاصه او که در حال انجام ماموریتهای مزدوری خود بود پای مجسمهی خدای ماه مصریان کشته شد و طی ماجرایی که شنیدید توسط او به شرط گماشته شدن به عنوان مامور او به زندگی بازگردانده شد. اما با تمام این داستانها شاید براتون سوال بشه که چرا از بین این همه شخصیت، مون نایت باید صاحب سریال اختصاصیاش در دیزنی پلاس بشود؟ واقعا هم چه دلیلی دارد که شخصیتی مثل موننایت بخواهد دارای سریال اختصاصی خود شود؟ خب ما در این مقاله به بررسی ۱۰دلیلی میپردازیم که ایجاب میکنند تا موننایت صاحب سریال اختصاصیاش شود. پس با ما همراه باشید...
10- کارایی و عملکردی منحصربهفرد
همان طور که چارلی کاکس بهعنوان بازیگری کمترشناختهشده از راه رسید و نقش مت مورداک را به بهترین شکل ممکن، گویی که برای این نقش زاده شده باشد بازی کرد، موننایت هم کموبیش شرایط یکسانی را تجربه میکند. او نیز موارد و خصوصیات زیادی را در خود دارد که انتخاب یک بازیگر کمترشناختهشده می تواند به نتیجهی مطلوبی برسد و در عین حال این خصیصه نشان میدهد که همانطور که سریال دردویل توانست با شرایط کموبیش مشابهی در قالب یک سریال به موفقیت برسد، موننایت هم میتواند به همان سرمنزل مقصود دست یابد. خب باتوجه به اینکه مارک سابقهی افسر نیروی دریایی بودن را دارد و دارای شخصیتهای متعدد است و توسط یک خدای باستانی(خونشو) هم به دنیا بازگشته، همهی اینها نشان میدهد که علاوه بر اینکه بازیگران زیادی برای انتخاب بعنوان این نقش لهله میزنند، خود سریال هم الزاما محکوم به موجودیت و ساخته شدن توسط سازندگان است!
9- داشتن گجتها و تجهیزات گسترده
موننایت همیشه دوست دارد تا در درگیریها و ماموریتهای خود در سطح خیابانها، از تجهیزات و فناوریهای گستردهی خود استفاده کند. مثلا باوجود اینکه او خودش تقریبا همیشه در همه نقاط شهر حضوری مستمر و پررنگ دارد، اما باز او هواپیمای صوتی و مونکاپتر خود را برای زیر نظر داشتن هر چه بهتر و بیشتر سطح شهر به کار میگیرد. همچنین طی رویداد "مشت خونشو" (که در مقالات بعدی بهش اشاره خواهم نمود) او توسط کاهنان خونشو به سلاحهایی ویژه، همچون عصای طلایی و عاج منحصربهفردی مجهز شد. همچنین او برای محافظت از خود در برابر گلولهها و ضربات چاقو کاستومی نقرهای و منحصربهفرد از جنس آدامانتیوم ساخت(همان فلز پیوند خورده با استخوانهای ولورین). همچنین او برای نبردهای فیزیکیاش دستکشی با پنجههای تیز شده دارد که میتواند کار حریفش را بهسرعت یکسره کند. خلاصه دیدن اینهمه گجت و ابزار و اسباببازی! و کاستوم پیرامون شخصیتی پرکاریزما مثل موننایت خود دلیل بزرگی به حساب میآید که ساخت سریالی بر اساس این شخصیت را الزامی بدارد تا بتوانیم به خوبی لذت دیدن پوزیشنهای مختلفی از او را داشته باشیم.
8- قهرمانان اجارهای
خب نتفلیکس توانست با استفاده از شخصیتهایی همچون دردویل و آیرونفیست و جسیکا جونز و لوک کیج، گروه مدافعان را پایهگذاری کرده و سریالی را از آنان بسازد. اما مارول هنوز گروهی دیگر موسوم به "قهرمانان اجارهای" را در آستین دارد؛ گروهی که در آن قهرمانان به جای اینکه روزها داوطلبانه و از روی حس نوعدوستی به فعالیت ابرقهرمانانه بپردازند، توسط گروهی از مشتریان به طور زیرزمینی استخدام میشوند تا به حفاظات خصوصی و فعالیتهایی از این قبیل بپردازند. البته که موننایت که عضوی از این گروه بود در طی کمیک "سرزمین سایه" علیرغم اکراهی که داشت از این گروه جدا شد و به همکاریاش با سیلور سیبل و الکترا و بلک ویدو و گوست رایدر پایان داد اما بههرحال این رانِ داستانی یکی از کمیکهای درگیرکنندهی مارول است و موننایت هم نقش پررنگی در این سری داشته، به طوری که درگیریهای درونی او جنبهای سوررئال به این سری بخشیده. حالا در مقالات بعدی به داستانهایی که مارول میتواند از آنها برای اقتباس در سریال استفاده کند خواهم پرداخت اما به هر حال همین سری کافیست تا ما بخواهیم برای دیدنش در قالب یک سریال(مثل مدافعان) لحظهشماری کنیم خصوصا اینکه در آن کمیک موننایت نقشی غیرقابلانکار را داشت و میتواند بهعنوان رانی برای اقتباس در سریال اختصاصیاش نیز به کار رود.
7- رقابت و نبرد دو برادر!
رندال اسپکتور، برادر مارک اسپکتور، یکی بهترین شروران کمیکهای مارول است که از داستانهای موننایت بیرون آمده است. او که با حضورش در کمیکها به آنها فضایی ترسناک و اسلشر میداد، خود را بهعنوان قاتلی سریالی تحت عنوان مرد تیشهای یا hatchet man معرفی کرد. طی کمیکی که موننایت و پانیشر با هم تیمآپ داشتند، مارک بهدنبال برادر خود بود تا او را به پرستاران تیمارستان روانی تحویل دهد چرا که روان رندال دچار آسیب جدیای شده بود. او سیمای زشتی پیدا کرده بود و سطح پوستش از هم شکافته شده بود اما اندامهای داخلی او در عوض بسیار شکستناپذیر بودند. او در طی کمیک "shadow land" و در حالی که ادعا میکرد تجسمِ برحق خونشو است به کمیکها بازگشت و به دردسر جدی مارک بدل شد. خلاصه همواره این درگیری و نزاع و نوعی رقابت برادری که بین مارک و رندال برقرار است باعث میشود شیمی بین آنها کاملا خاص و منحصربهفرد و پیچیده شود و همین نکته خود عاملی است برای چرایی نیاز اختصاص یافتن یک سریال اختصاصی برای این شخصیت(راستش خودم در کل خیلی نگران این سریال هستم و امیدوارم یکوقت خدایی نکرده دیزنی این سریال را تینیجرپسندانه و به دور از فضای مورد نیازش نسازد😰😢(.
6- روشنشدن چشممون به جمال مستر نایت!!!
در طول رانِ فوقالعادهی وارن الیس و دکلان شولی از شخصیت موننایت که اینجا ترجمه کردیم (انصافا هربار کمیکشو میخونم جیگرم حال میاد!)، بر روی سه شخصیت از شخصیتهای متعدد شوالیهی ماه تمرکز شد؛ او بهعنوان مستر نایت کتوشلوار و ماسک تمام سفیدی را به تن میکرد و سوار بر لیموزین اعیونی و بدون رانندهاش مینشست و به حل معماهایی در سطح شهر میپرداخت و از آنجایی که ذهنی عجیب و مشکلدار دارد دائما با خودش در حال حرف زدن بود. خلاصه که این جنبهی شخصیتی او در قالب مستر نایت یکی از جذابترین رانهای کمیکبوکی است به طوری که آنقدر جذابیت دارد که یک تنه کافیست برای اینکه سران مارول استودیو مجاب شده و این الزام را حس کنند که اثر اختصاصی این کاراکتر را بسازند. اگر هم زمانی سازندگان خواستند از شر شنل موننایت خلاص شوند و نمایشی منحصربهفرد از او را در مدیوم تلویزیون نشان دهند، باز هم این داستان مستر نایت است که راهگشا خواهد بود.
5- مبارزات منحصربهفرد
یکی دیگر از ملازماتی که ساخت سریال اختصاصی موننایت را ایجاب میکند، صحنات مبارزهای فراوان و منحصربهفرد این مبارز شنلپوش است؛ او در همان کمیک مستر نایت الیس، طی یک پلان مجبور میشود برای یافتن کودکی بیگناه در یک ساختمان چند طبقه گیر افتاده و مبارزه کند؛ طی چند صفحه ما یکی از جذابترین و خشنترین مبارزات کمیکیرا شاهد هستیم که طی این مبارزات او باید طبقه به طبقه به پاکسازی ساختمان و پیشرویاش ادامه دهد. امکان ندارد شما این صفحات را ببینید و یاد صحنهی مبارزهی تونی در فیلم The Protector و یا مبارزهی بروسلی در فیلم "بازی مرگ" نیفتید؛ جایی که پروتاگونیستهای داستان باید پلهپله وطبقه به طبقه به پاکسازی دشمنانشون میپرداختند و این اکشنها به طور بیعیب و نقصی در این صفحات به بار نشست. راستی این وسط یک یادی هم از سریال فقید دردویل باید بکنیم؛ چرا که اگر قرار باشد همچین اقتباسی از مبارزات موننایت را شاهد باشیم، سازندگان کار سختی در پیش دارند چون باید از سکانس مشابهی که سریال دردویل در دل خود داشت پیشی بگیرند؛ دارم از سکانس بینظیر نبرد راهپله در سریال دردویل صحبت میکنم.
4- سازمان "کمیته"
هایدرا در دو فیلم اول کاپیتان آمریکا یک جورهایی نقش آنتاگونیست اصلی را ایفا میکرد. گروه عرفانی و عجیبِ "دست" هم اهمیت و حساسیت خودشون رو در سریال دردویل و آیرونفیست نشان دادند و ثابت کردند وجود یک سازمان بعنوان آنتاگونیست میتواند بسیار جالب و چالشبرانگیز باشد و جواب دهد. حالا در سریالهای دیزنی پلاس هم ما به یک همچین سازمانی نیاز داریم که بتواند در آثار مختلف نقش شرور اصلی را ایفا کند و از قضا موننایت درگیر یکی از مخوفترین همین سازمانهاست و آن سازمانی نیست جز سازمان شیطانی کمیته. آنچه که کمیته را از دیگر سازمانهای شیطانی جدا میکند اعضای آن است که شامل تعدادی تاجر حریص و خطرناک است. تاجرانی که از راههای غیرقانونی و غیراخلاقی به افزایش ثروت خود میپردازند. حال که موننایت سریال اختصاصی خود را در دیزنی پلاس پیدا کرده، میشود حتی به اشارات فرامتنیای هم درخصوص چگونگی شکلگیری نظام سرمایهداری و توپولوژی یعنی ثروتمند شدن ثروتمندان و فقیرتر شدن فقیران هم اشاره کرد که موننایت را به اثری متفاوت مبدل خواهد نمود.
3- بلک اسپکتِر
کارسون نولز، ملقب به بلک اسپکتِر بهعنوان بزرگترین دشمنی که موننایت تا به حال با آن روبرو شده است معرفی میشود. کارسون که در شمارهی ۱۰۸ از کمیکهای دردویل و در سال ۱۹۷۴ خلق شد، یک قهرمان جنگ ویتنام بود که ناخواسته از جنگ بازگشت و توسط جامعه طرد شد و علاقهی خانوادهاش را از دست داد. او پس از آن تصمیم گرفت راه خود را عوض کرده و از مردم و جامعه انتقام بگیرد و به این سبب به کشتن مردم و افراد بیگناه روی آورد. او اما در قالب یک سیاستمدار هم برای شهرداری نیویورک با مارک به رقابت پرداخت. مارک باید در یک کشمکش سیاسی رقیب جنایتکار خود را شکست میداد. چیزی که این کمیک را خاص میکرد این بود که ما با جنبهی هیجانانگیز و جالب دیگری از مارک اسپکتور به دور از نزاعها و مبارزات را شاهد بودیم و آن درگیریها و کشمکشهای سیاسی بود که او در قالب یک سیاستمدار انجام میداد و این خاص بودن و جامع بودن داستانهای او را نشان میدهد و اینکه چقدر دلیل وجود دارد برای میل به ساخت این اثر توسط سازندگان آن هم با این همه منبع اقتباس غنی.
2- میدنایت
در سری "مارک اسپکتور: موننایت" اتفاقی رخ داد که هنوز هم تکاندهنده است: کشتن نوجوان وابسته به مارک. مارک درحال آموزش فردی به نام جف وایلد بود که خود را میدنایت نامیده بود و میخواست از سایهی پدرش آنتوان موگارت که خود را مرد نیمهشب میخواند فرار کند.اما طی یک ترور ظالمانه جف توسط عضو هفتم گروه شیطانی امپراطوری مخفی درست جلوی موننایت به ضرب گلوله کشته میشود. با این ترور سعی شد تا بلایی سر موننایت آورده شود که او در عذاب وجدان و سوگواری خود غرق شده و از اهداف خود منحرف گردد؛ در حالی که میدنایت بعدها در قالب یک سایبورگ به زندگی بازگشت. در کل این داستان هم میتواند سند و دلیلی باشد بر وجوب ساخت سریال موننایت.
1- برای این سریال تقاضای زیادی مطرح است
اما از همهی این دلایل مطروحه که گذر کنیم، اصلیترین دلیلی که مارول را به ساخت این سریال سوق و الزام ساخته شدنش را نشان داده قطعا و یقینا خواست و مطالبهی چندسالهی هواداران است. به هر حال موننایت یک قهرمان شناخته شده در بین دوستداران کمیک است. او یک قهرمان سطح پایین نیست که کسی چیزی از او نشنیده باشد که دیزنی بخواهد نگران او و سریالش شود. او در طی سالیان حتی پایش به آثاری مثل مجموعه کارتونی اولتیمیت اسپایدرمن و یا شش خبیث هم باز شده. خب محبوبیت او هم فقط به خاطر شنلپوش بودن و یا اسلحه داشتن و مبارزهکردنش نیست؛ بلکه این محبوبیت و ایجاد تقاضا ریشه در شخصیتپردازی و داستانها و دیگر پارامترهای منحصربهفردی دارد که در بطن این شخصیت گنجانده شده است و در مقالاتی جداگانه حتما به آنها خواهم پرداخت. در مجموع طی سالیان این مطالبه و خواست هواداران بود که موتور محرک اصلی مارول برای سوق به ساخت این سریال بود و بس!
خب دیگه چه دلیلی میخواین که یک سریال بخواد ساخته بشه؟!
محمدعلی رضائیهنجنی
(MoAli)
All rights reserved © Spidey.ir 2020
(هرگونه كپیبرداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز میباشد)
مطالب مرتبط:
10 عاملی که سریال مون نایت برای موفقیت به آنها نیاز دارد
شماره آخر کمیک مون نایت (MOON KNIGHT) ترجمه شد + لینک دانلود
15 شخصیت برتر کمیک های ترسناک مارول
معرفی خشن ترین قهرمانان مارول
20 وسیله نقلیه برتر در دنیای کمیک: مون کاپتر
100 شخصیت برتر مارول – قسمت سوم
15 ابر قهرمانی که با بیماری زندگی می کنند !!
10 بازیگری که میتونند گزینه خوبی برای ایفای نقش مون نایت باشند
دیدگاهها
فقط یه سوال: تا زمانی که این فیلم اکران بشه چند تا از این مقاله ها تو سایت میذارید؟؟
مچکر از شما که وقت گذاشتید و مطالعه کردید.
به نقل از Captain-spidey:
البته که این یک سریال خواهد بود و در دیزنی پلاس منتشر میشه...
اما در مورد سوالتون، همونطور که قبلا هم گفتم، تا زمان انتشار سریال، تعدادی مقالهی پیشمقدمهای مثل این دو مقالهای که تا بحال تقدیم حضورتون شد، کار میشه. بعد که سریال منتشر شد ایشالا اصل مقالات که شامل معرفی ترینهای او و حقایق پیرامونی اون هست تقدیمتون خواهد شد.
خیلی مقاله مفیدی بود و واقعا نقص نداشت.
همونطور که تو مقاله قبلی از شما درخواست کرده بودیم که این شخصیت رو کامل برای ما توضیح بدین دادین.
و واقعا چیز های زیادی درباره این شخصیت تو این مقاله به ما گفتید.
و راستی اگه مشکلی نیست بعد از این مقالات کمیک های این شخصیت (بخصوص اینایی که تو مقاله معرفی کردید.) رو ترجمه کنید
بازم ممنون بخاطر مقاله
ممنون از شما
این مقالات البته حکم یه جور دست گرمی و امادگی ذهنی رو دارن' اصل جنس زمان انتشار سریال تقدیم حضورتون میشه
کمیکها رو هم انشاالله هنگام انتشار سریال روش کار میکنیم
چون معمولا قهرمانای دارک خفنی مثل بتمن،دردویل یا همین موننایت وقتی زیادی با قهرمانای دیگه خودمونی میشن یا تو
فیلم وسریالشون سنت شکنی میشه (مثل مشروب خوردن بتمن تو فیلمجاستیس لیگ یا استفاده از اسلحه) یا از بازیگر نامناسب استفاده میشه، گند می خوره به شخصیت.
کاملا موافقم باهاتون
بجز افلک بقیه گند زدن تو بتمن
بی خیال، واقعا؟
به نظرم واقعا افلک انتخاب بدی بود.
در عوض کریستین بیل به شاهکار بود.
ولی با این حال من همچنان دوستش دارم.
کاملا موافقم.
با خواندن مقالات آقای هنجنی نتیجه گرفتید موننایت کپیِ بتمنه؟!
پس به اندازهٔ کافی توجه نمیکنید...
مگه تقلید و کپی فقط به ظاهر شخصیته؟!
تقلید یعنی بیای ذات و جوهرهٔ شخصیت رو دوباره استفاده کنی.
مثلاً چرا میگیم Batman Beyond از اسپایدرمن کپی کرده؟! چون ذات و شخصیتپردازیِ اسپایدرمن توی این شخصیت دیده میشه.
شباهت موننایت و بتمن صرفاً ظاهری ئه.
موننایت یه بیمار شیزوفرنیک و چند شخصیتهست.داستا نهاش رگههای اسطورهای دارن. قطعیتی در مورد اتفاقاتی که براش میفته وجود نداره؛ چون تضمینی وجود ندارد که همهٔ اینا توی سرش نگذشته باشن [و بسیار مورد دیگه که ساعتها میشه بهشون پرداخت.]
حالا کدوم یکی از اینها رو بتمن داره؟!
هر موقع شباهت در شخصیتپردازی دیدیم میتونیم ادعا کنیم که تقلید اتفاق افتاده...
بلللله؟!!!!
واقعا متوجه نمیشم،شما چطور همچین برداشتی از این مقالات کردید!
موننایت نه تنها یک کپی از شخصیت بتمن نیست بلکه از جهات بسیار زیادی حتی به بتمن برتری دارد! جهاتی که اینقدر زیاد هستند که میتونید در مجموع مون نایت رو تو این مقایسه پیروز بدونید. ایشالا طی یک مقاله جدا گانه به این برتری خواهم پرداخت.
این که شما بیای و این حرف رو بزنی یفنی خیلی دید و برداشت سطحیای داری و نمیتونی درست به عمق یک کاراکتر غور کنی.
البته ایشالا سعی میکنم با سند و لیل و استدلال در مقالات بعدی این ظلم نا عادلانه و بسیار بزرگی که به موننایت شده رو از بین ببرم.
درود بر شما آقای حیدری!
دقیقا نکاتی که گفتید مفصلا در مقالات بعدی و خصوصا هنگام انتشار سریال بهش پرداخته میشه(احتمال در ذهن بودن همه رخدادها و...)
البته یک همچین برداشت سطحیای طبیعیه چون تا به حال سعی در شناسوندن موننایت به کمیکدوستان نشده و اونها صرفا رو حساب ظاهر و شنیدههای سطحی اطرافشون قضاوت میکنند.
البته شبیه بودن یا کپی بودن اینقدرهم بد نیست که شما ناراحت شدی.چون گاهی اوقات کپی ها با کمی تغییر به یه چیز عالی تبدیل میشن.
برتری در چی؟در قدرت؟درانسانیت؟...
من فکر می کنم این جبهه گیری ها نسبت به dcوmarvel موجب میشه ما گاهی اوقات شخصیت ها رو زیر سوال ببریم و یاحتی کوچیکشون کنیم.
خیلی از شخصیت ها به بتمن برتری دارند اما آیا می تونن کار هایی که او در دنیای کمیک انجام داده رو انجام بدن؟
یا همین مون نایت دوستداشتنی خودمون خیلی از شخصیت ها به اون برتری دارند اما آیا می تونن کار هایی که او در دنیای کمیک انجام داده رو انجام بدن؟
مسأله خوب یا بد بودنِ ذات تقلید/الهام/... نیست!
مشکل درکِ سطحی برخی دوستانه از واژهٔ تقلید.
فکر میکنن اگه دو نفر ظاهرشون مشابه باشه، اونکه دیرتر خلق شده تقلیدی بوده از اولی ئه.
در حالی که برای چنین ادعایی، آدم باید تاریخچهٔ دو شخصیت، وضعیت کمیکاستریپ در اون دوره، دلیل خلقشون و بلوغ و پیشرفت شخصیت طی گذر زمان رو بدونه.
و وقتی هم به این موارد نیاز میشه که دو کاراکتر از هر جهت مشابه باشند!
پیشینه و شخصیتپردازی بتمن و موننایت زمین تا آسمون فرق میکنه.
بالاتر گفتم چرا و مطمئنم آقای هنجنی برنامهها دارند برای اثباتِ این مدعا.
جبههگیری؟!
زیر سوال بردن؟!
مقایسهی اعمالی که هر کاراکتر میتونه انجام بده یا نده؟!
تو رو خدا از این شوخیها نکنید، به حرفهای آدم توجه و تفکر کنین، کی این بحثها مطرح شد یا از کلامم برداشت کردین که قراره به این صورت مطرح بشه؟!
ببینید دوست عزیز، بذارید مسئله رو براتون روشن کنم؛ بحث هرگز این نیست که ما بخواهیم شخصیتی رو خدایی نکرده کوچیک کنیم؛ یا بخوایم بگیم فلانی بده فلانی خوبه، این بچهبازیها در حد این سایت و ما نیست و برای گروهها و کانالهای هجو و زرد تلگرامیه. بلکه لااقل حرف بنده در این سری مقالاتی که برای موننایت شروع کردم و ایشالا ادامه خواهد داشت صرفا آشنایی هر چه بیشتر کمیکدوستان محترم کشورمون در مورد این شخصیته که متاسفانه جزو قدرندیدهترین شخصیتهای کمیکی در ایرانه(میشه گفت قدرندیدهترین)
اما در مورد مقایسه با بتمن، ببینید همونطور که در بیوی بنده هم مشخصه و بارها هم گفتم، این دو شوالیه(موننایت و بتمن) برای بنده محبوبترین کاراکترهای کمیکی هستند و بیشتر از همه دوستشون دارم پس مطمئن باشید قرار نیست شخصیتی رو خراب کنیم چون شخصیتهایی مثل اسپایدرمن یا بتمن و... اونقدر برای خودشون هویت و پیشینه و تاریخ و شخصیت دارند که اگه کسی همچین قصدی داشته باشه خودش کوچیک میشه و تاثیری نداره. اگر من بعنوان کسی که این دو شوالیه، محبوبترین قهرمانانشه، میام و میگم مقالهای رو کار خواهم کرد که به اثبات برتری موننایت به بتمن میپردازه، دلیل دارم و طبیعیه الآن که مقاله منتشر نشده(و تا انتشار سریال هم منتشر نخواهد شد) شما دچار سوءتفاهم بشی و همچین فکری بکنی. اما همین قدر بگم که همونطور که آقای حیدری بهش اشاره کردن، عدهای با یک نگاه سطحی و بدون آگاهی با نگاه به برخی کاراکترها، متوجه یکسری شباهتهای سطحی اونها با کاراکترهای دیگری میشن و بعد در حالی که فکر میکنن به یک کشف اقلیدوسی رسیدن "یافتمیافتم"گو یان نعره میزنن که فلان شخصیت کپی دسته چندمی از فلان شخصیته و این رو دستاویزی برای کوچیک کردن اون شخصیت استفاده میکنن. حالا وقتی همچین جوی برایکاراکتریب ا پیشینهی غنیای مثل موننایت وجود داره، من رسالت خودم میدونم که این بنای غلط رو تخریب کنم، به همین خاطر لازمه که بیان بشه که بابا باور کنین این موننایتی که شما میگین کپی بتمنه، نه تنها کپی اون نیست، ببکه با تفاوتهای بنیادین و فاحشیکه داره دارای مارامترهاییه که در بتمن نیست و میشه حتی اون رو مبارز شنل پوش برتر دونست!
حرف زیاد شد، امیدوارم منظورم رو بهتون رسونده باشم.
موفق باشید
بله من منظور شما رو می فهمم نه تنها من بلکه افرادی مثل شما که کمیک های متعددی مطالعه کردید و اطلاعات کاملی دارید منظور رو می فهمند.
ولی کلمه "برتری داشتن"به چشم بعضی ها منظور غلط رو می رسونه. مثل قانون مسابقات کشتی کج که یا محبوبند یا منفور و حدوسطی وجود نداره.
مقالات شما -در یک کلام- حرف نداره.
پیشرفتتون توی مقاله نویسی توی این مدت کوتاه باورنکردنیه.
از طرفی،از اونجایی که ظاهرا شیفته شخصیتپردازی Moon Knight هستید، مشخصه این مقالات رو با عشق و علاقه می نویسید و همین باعث شده تا این حد باطراوت و مفید باشن. بنظرم یکی از نکاتی که توی مقالاتتون میشه دید، توضیح دادن جزئیات یک موضوع به شیوهای کاملا سرگرم کننده هست، به همین خاطر ادم از مقالاتتون خسته نمیشه و تا تهش رو میخونه. منتظر مقالات بیشتری از جانب شما و همچنین ادامهی مجموعه مقالات اختصاصی Moon Knight هستم
سلامت باشین آقای حیاتی عزیز!
همینکه همکاران، دوستان و کاربران عزیز این سایت به حقیر اظهار لطف میکنم اصلیترین عامل موتور محرک بندست.
امیدوارم بتونم در این راه با یاری و حمایت عزیزانی چون شما در این مسیر حرکت کنم.
بازم ممنون از اظهار لطف شما
مثل سری قبل مقالات شما، از این مقاله لذت کافی رو بردم و منی که تا قبل از انتشار تریلر مون نایت رو نمیشناختم تقریبا الان دیوونش شدم
این چند شخصیتی بودن مون نایت باعث میشه تا عاشقای کامیک بیشتر ازش لذت ببرن.
کامنت های قدیمی چقدر بحث سر کپی بودن و نبودن هست
کاری ندارم ولی فقط در صورتی میشه به یک شخصیت گفت کپی کرده که ذات شخصیت مثل هم باشه
از این که بگذریم امیدوارم سریال همه قسمتاس عالی باشه
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا