شماره آخر از کمیک "پادشاه سیاه پوش: سیارهٔ سیمبیوت‌ها" ترجمه شد + لینک دانلود

کمیک-پادشاه-سیاه-پوش-سیارهٔ-سیمبیوت‌ها-ترجمه-شد-لینک-دانلود

وب سایت spidey.ir با افتخار یکی از عناوین فرعی (tie-in) رویداد "پادشاه سیاه پوش" را با ترجمه فارسی تقدیم به شما میکند.

 

کنال، خدای بدطینت سیمبیوت ها اقدام به حمله همه‌جانبه به کره زمین رو کرده، و دسته ای شکسته از ابرقهرمانان به عنوان تنها مدافعان زمین باقی مانده اند.

اگر آنها نتوانند جلوی پیشرفت سپاهیان کنال را بگیرند، زمین تبدیل خواهد شد به... سیاره سیمبیوت ها!

داستان اول: وقتی اندی بنتون در دبیرستان بود، روحشم خبر نداشت که مربی ورزشش یعنی فلش تامپسون ، همان مامور ونوم است. بعد از دوره ای کوتاه به عنوان دستیارش، اندی بعدا توسط کارنیج، قاتل سریالی روانی مورد هدف قرار گرفت. تنها به وسیله مداخله یکی از  فرزندان ونوم نجات پیدا کرد، و حالا، اون با سیمبیوتی پیوند خورده که با هم و با قدرت و تعصبی مثال زدنی از بیگناهان  محافظت میکنند. او نامش است... اِسکریم!

داستان دوم: نیویورک پر است از خلافکاران عادی، فرازمینی، و فوق بشری. بیشترشان اینطور تشخیص داده میشوند که میتوانند محکومیت خود را را در زندان هایی عادی سپری کنند. ولی عدهء کمی از خلافکاران جهان مارول هستند که بیش از حد خشن یا بی ثبات هستند و نمیتوان آنها را در بازداشتگاه هایی استاندارد نگه داری کرد. بنابراین این دسته از گناهکاران به مکانی برای توانبخشی فرستاده میشوند به نام... راون کرافت، مؤسسه مجرمان روانی !

 

توصیه میشود قبل از خواندن این کمیک سری ها زیر را نیز بخوانید:

شماره آخر از کمیک "کارنیج مطلق: اسکریم" (SCREAM) ترجمه شد + لینک دانلود

شماره آخر از کمیک "تیمارستان راون کرافت" (RAVENCROFT) ترجمه شد + لینک دانلود

 

King in Black: Planet of the Symbiotes #1

 کمیک "پادشاه سیاه پوش" (King in Black) ترجمه شد + لینک دانلود کینگ این بلک کنال سیمبیوت

مترجم، ادیتور، گرافیست و طراح کاورعلی وفایی صفت

ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی

لینک دانلود مستقیم

لینک دانلود غیر مستقیم

لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)

 

King in Black: Planet of the Symbiotes #2

 کمیک سیاره سیمبیوت ترجمه شد + لینک دانلود کینگ این بلک کنال سیمبیوت

مترجم، ادیتور، گرافیست و طراح کاورعلی وفایی صفت

ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی

لینک دانلود مستقیم

لینک دانلود غیر مستقیم

لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)

 

King in Black: Planet of the Symbiotes #3

 کمیک سیاره سیمبیوت ترجمه شد + لینک دانلود کینگ این بلک کنال سیمبیوت

مترجم، ادیتور، گرافیست و طراح کاورعلی وفایی صفت

ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی

لینک دانلود مستقیم

لینک دانلود غیر مستقیم

لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)

 

نظر خودتون رو درباره داستان و طراحی های این کمیک با ما در بخش نظرات در میان بگذارید.

برای خوندن دیگر کمیک هایی که ترجمه کرده ایم اینجا را کلیک کنید.

 

مطالب مرتبط:

چگونه در كامپیوتر یا سیستم اندروید كمیك بخوانیم؟

کمیک پادشاه سیاه پوش ترجمه شد!

10 حقیقت مهمی که باید درباره تاکسین (TOXIN) بدانید

شماره آخر از کمیک "کارنیج مطلق: اسکریم" (SCREAM) ترجمه شد + لینک دانلود

شماره آخر از کمیک "تیمارستان راون کرافت" (RAVENCROFT) ترجمه شد + لینک دانلود

10 حقیقت مهمی که باید دربارۀ تیمارستان "راون‌کرافت" بدانید

10 حقیقت مهمی که باید درباره خدای سیمبیوت ها، کِنال (KNULL) بدانید

10 حقیقت مهمی که باید درباره سیمبیوت (SYMBIOTE) ها بدانید

رویداد بزرگ ونوم در سال 2019 (کارنیج مطلق/ABSOLUTE CARNAGE) - کامل + لینک دانلود

10 حقیقتی که باید درباره کارنیج (CARNAGE) بدانید

رویداد «کارنیج مطلق»  چطور آغاز شد؟

15 قدرتی که کارنیج دارد ولی ونوم ندارد!

 کمیک "سرگذشت ونوم" (WEB OF VENOM) ترجمه شد + لینک دانلود

معرفی سیمبیوت «اسلیپر» (SLEEPER): هفتمین فرزند ونوم! 

معرفی تمام سیمبیوت (SYMBIOTE)ها در کمیک های مارول

داستان کمیک بوکی "دنیای ونومی" (VENOMVERSE) به زبان فارسی (کامل)

نگاهی به VENOM های مختلف کمیک های مرد عنکبوتی

20 حقیقتی که باید درباره شخصیت ونوم (VENOM) بدانید

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه‌ها   

iron man Amir karimi
#1 iron man Amir karimi 1399-11-05 15:10
عالی بود
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک زیبا. از اقای وفایی صفت
و استاد ترابی ممنون
نقل قول کردن
Hossein Ojani
#2 Hossein Ojani 1399-11-05 15:17
بسیار عالی بود و ممنون بابت ترجمه و ادیت بی صبرانه منتظر قسمت های بعدی رویداد پادشاه سیاه پوش هستم .
نقل قول کردن
spider az
#3 spider az 1399-11-05 15:27
ممنون بابت ترجمه کلی شماره ۳ از رویداد و مرد عنکبوتی سیمبیوتی ۳ رو کی ترجمه میکنید
نقل قول کردن
Doctor.who
#4 Doctor.who 1399-11-05 20:58
قطعا همه چیز‌ توی پادشاه سیاه پوش به دیلان بساگی داره چون تا جایی که من می دونم ادی براک مرده و نمی دونم چطوری برمی گرده. کنال واقعا قراره از شخصیت های افسانه ای مارول بشه!
نقل قول کردن
Doctor.who
#5 Doctor.who 1399-11-05 20:58
قطعا همه چیز‌ توی پادشاه سیاه پوش به دیلان بساگی داره چون تا جایی که من می دونم ادی براک مرده و نمی دونم چطوری برمی گرده. کنال واقعا قراره از شخصیت های افسانه ای مارول بشه!
نقل قول کردن
hassan91
+1 #6 hassan91 1399-11-05 21:08
کمیک پادشاه سیاه پوش: سیاره سیمبیوتها یه عنوان فرعی محسوب میشه که مستقیما فجایعی که کنال برای دنیا به بار آورده رو نشون میده که همه آدمای دنیا درگیرشن و اینکه چه چیزهای خطرناکی دیگه‌ای هست که ممکنه در آینده دردسرساز بشه و اوضاع رو بی ریختر از قبل بکنه.
بخش اول که مربوط به اسکریم بود. سیمبیوت اسکریم که میزبانش «اندی بنتون» هست که تو داستانهای مامور ونوم رویت شد. میزبان اول اسکریم «دونا دیگو» بود که طی رویداد کارنیج مطلق کشته شد و سیمبیوت اسکریم با اندی بنتون پیوند خورد درست زمانی که کارنیج دنبال کدکسش بود. البته اندی بنتون دارای نشان جهنمی هم هست. به همین خاطر قدرتهای آتشی داره. کادرهای بنفش هم صدای اندی هستش که راوی داستان هست. (این در حالیه که حباب صدای اسکریم به رنگ قرمزه و صدای ونوم اسکریم حباب زرده که متنش رنگ قرمز داره :-* )
این داستان ترسناک شروع میشه. با چکیدن خون بر لبه تیز شیشه‌ که حاصل حادثه تصادف بود. تصادفی که یه بچه رو یتیم کرده. ونوم های حاصل آزمایش بنیاد حیات دنبال دیلان هستن که تحویل کنال بدن [که البته فکر میکنن اون بچه ست]. برادران و خواهران اسکریم می‌باشن چون همگی حاصل یه آزمایش مشترک بودن و بچه سیمبیوت ونوم یا همون ادی براک هستن. چیز جالبی که تو طراحی دیده میشه اینکه هر کدوم از ونومها، صدای رنگی خاص خودشون رو دارن.
در نوع خودش جالب بود که هر چهار ونوم لاشر، آگنی،‌ فیج و رایوت با هم ترکیب شدن که از صدقه سری حضور کنال بود. انصافا بسی جالب و عجیب بود مخصوصا اون دهان گشادی که وسط شکمشون بود :o . اینجاس که بعدش ما صدای کنال رو میشنویم.
شاید به خاطر قدرتهای اسکریمه که کنال قادر نیست تا از طریق کندو کنترلش کنه شایدم به خاطر قدرت جهنمی اندی، شایدم هر دو.
به هر حال اسکریم با قدرتهاش هر چهارتا ونوم ترکیب شده رو نابود کرد و کنال رو بی نصیب نذاشت.

قسمت دوم، تحت عنوان راون کرافت عجیب و جالب توجه بود. تابلوی فارسی شده راون کرافت بر سر در تیمارستان راون کرافت عالی و قابل توجه بود. راون کرافت که یک جای منحوس و شومه و علاوه بر مجرمان جنایتکارش بیشتر از نصف کارکنانش و مدیرانش هم جنایتکارا هستن! همین نحسی کنال رو هم جذبش کرد.
زنده شدن کورتلند کسدی پدر بزرگ کلتوس کسدی و همراه با قدرتهای مرگبار! (ونوم مومیایی! :sigh: ) که البته بعد از یه نبرد کوتاه با میستی نایت و جان جیمسون گرگنما خودش رو به یه جای دیگه تله پورت کرد.

در کل کمیک سرگرم کننده و نزدیک به موضوع اصلی پادشاه سیاه پوش بود. معمولا کمیکهای فرعی به موضوع اصلی نزدیک نیستن. طراحی ها هم عالی بودن و جذاب.


با تشکر از آقای وفایی صفت که یه تنه زحمت ترجمه و ادیت رو دوش کشیدن.
نقل قول کردن
mtm
#7 mtm 1399-11-05 23:06
نمیدونم چرا حتی یه نفر از اونایی که صد بار سوال میکردن که " ایا کمیک های فرعی روزداد پادشاه سیاه پوش رو هم ترجمه میکنید؟" به خودشون زحمت نمیدن یه نظری بدن یا دست کم یه تشکر خشک و خالی بکنن
کلا ۶ تا نظر که یکی تکراری و فقط یکی درباره خود کمیک!
کلا سایت ما خیلی ها رو بد عادت کرده. فقط بلدن طلب کار باشن.
نقل قول کردن
VenomNinja
#8 VenomNinja 1399-11-06 06:31
تشکر از همه دست اندرکاران که این کمیک رو برای ما آماده کردن تا ما هم لذت ببریم. مطمئن باشید اگه بخوان هیچ کمیکی ترجمه نمیشه چون نیازی ندارن و خودشون زبان اصلی میخونن و نیازی به ترجمه نیست که البته ادیت و ترجمه با بالا ترین کیفیت ارائه میدن.
.
.
.
میشه یکی بگه اون چه جانوریه رو کاور جلد دو که آخر کمیک عکسش هست؟
.
.
.
نقل قول کردن
spidermamad
#9 spidermamad 1399-11-06 08:24
سلام و وقت بخیر
اول از همه از شما و سایت خوبتون تشکر میکنم که کمیک هارو با بهترین کیفیت و سرعت ترجمه میکنید و به دست ما میرسونید.من واقعا خداروشکر میکنم که با سایت شما آشنا شدم.اما نقد کمیک:
خطر اسپویل
.
.
.
در داستان اول که داره داستان اندی بنتون رو روایت میکنه از همون اول با یه ضرب آهنگ خاصی شروع میشه و تا تقریبا آخر داستان ادامه پیدا میکنه.ما توی این داستان ادامه داستان خانواده سیمبیوتی رو میبینیم که با هم به دنبال دیلان میگردن و تو این هرکسی رو میبینن قلع و قلم میکنن.توی این داستان نویسنده به خوبی اون توانایی سیمبیوت هارو وقتی به کندو متصل هستن رو به خوبی نشون میده و توانایی های خاص اون هارو به خوبی تصویر میکشه.
اما داستان دوم اون ضرباهنگ رو نداره و یک حالت خاص و مرموزی داره که در اون خواننده سعی میکنه بفهمه قدرت های جد کلتوس کسدی چیه.همچنین نویسنده توسته به خوبی اون فضای راون کرافت رو نشون بده و ما هنوز هم میتونیم تاثیرات کارنیج مطلق رو ببینیم.
نمره ها:
نمره داستان:10
نمره طراحی:10
نمره ترجمه و ادیت و ... هم که مثل همیشه بیسته بیسته و 10
در آخر خواهش میکنم به نقد بنده نمره بدید
نقل قول کردن
hmdh
#10 hmdh 1399-11-06 10:17
عالی بود
ببخشید من در مورد داستان نظر نمیدم چون میخوام کمیک های اسکرین و راون کرافت رو بخونم تا داستان رو کامل بفهمم بعد نظرمو در مورد داستان میگم
نمیدونم چرا از وقتی من عضو شدم هیچ ارک یا رویداد جدید نیومده و حداقل یکم رفته و نمی تونم مثل بقیه کاربرای سایت باشم اون از اخرین بقایا اینم از پادشاه سیاه پوش
نقل قول کردن
Mr. Doctor
#11 Mr. Doctor 1399-11-06 12:33
خیلی ممنون بابت ترجمه این کمیک
راستش من همین الان این کمیک رو دیدم :lol:
و ببخشید که دیر نظر میدم
بنظرم خیلی حال و هوای ترسناک داشت این کمیک،مخصوصا داستان دومش؛البته طراحی ها به این موضوع بی ربط نبود(راستش از طراحیش خوشم نیومد :-* :-x )
با این اتفاقات و مشاهدات،حدس میزنم یه اتفاق غافلگیرانه و شاید اذیت کننده توی راه باشه.البته شاید فقط من این جوری حس میکنم :-*
نقل قول کردن
Viera_allen
#12 Viera_allen 1399-11-06 12:56
سلام خدمت تیم ترجمه و دوستان
آقا کارتون حرف نداره . در هفته حداقل سه شماره کمیک مختلف ترجمه میشه . تازه مقاله ها به کنار. یه خسته نباشید خدمت تمام دوستان عزیزی که زحمت ترجمه رو بر عهده دارند. کارتون بیسته ♡
نقل قول کردن
alireza123456789
#13 alireza123456789 1399-11-06 14:07
سلام و خسته نباشید مثل همیشه عالی فقط یه چیزی میگم که ممکنه اسپویل کنه یه قسمت مهم داستانو
.
.
.
.
اگه دقت کرده باشین تو کمیک ونوم شبح دیدید که کنال یه نقطه عکس داره که خدای روشناییه و تو این جلد هم دیدید که گرما و انرژی اسکریم چطوری روی سیمبیوتا تاثیر گزاشت و اون خدای روشنایی احتمال زیاد استار لرد هست که قدرت بسیار زیاد خورشیدی جذب کرده به علت بودن تو یه مکان پر از انرژی
نقل قول کردن
king venom
#14 king venom 1399-11-06 15:49
سلام و خسته نباشید خدمت شما دست‌اندرکاران سایت عالی اسپایدی
درمورد ادیت ترجمه واقعا حرفی براگفتن ندارم فقط عزیزان جوری این و بقیه کمیک هارو ترجمه و ادیت میکنن که ادم فک میکنه این کمیک تو ایران منتشر شده
ممنون
خطر اسپویل :
درمورد داستان داستان این کمیک دو چپتر دره که چپتر یکش متعلق به شخصیت اسکریم هستش
ما تو این داستان میبینیم که فضای شهر کاملا در تاریکی و مرگ و سیاهی نال غرق شده و بعد پسربچه ای رو داریم که مادروپدرش کشته شدن و این فقط دوتا از میلیون ها ادمای بیگناه و بداقبالی بودن که توی این قتل عام کشته شدن . خواهر و برادران اسکریم یعنی لاشر رایوت انگی فیج میخوان این بچه بیگناه رو بخورن ( که واقعا صحنه ناراحت کننده ای بود :sad:) اما اسکریم سر میرسه و جلشون رو میگیره اونا سعی میکنن اونو جذب کندو کنن اما اسکریم با استفاده از نشان جهنمی اندی برتون نابودشون میکنه و بچه هرو با خودش میبره .
چپتر دومش که مهم تر هستش میره به سمت تیمارستان روان کرافت سیمبیوت های نال به اونجا حمله میکنن و آواتار نال رو میبینیم که بالاسر کورتلند کسدی (جد کلتوس کسدی) وایستاده و یکی از پیروانش هم درحال دعا کردن کنارقبرشه نال کورتلند رو با نوعی سیمبیوت آلوده میکنه و اون تبدیل به نسخه گست رایدر مانندی از یه هیولای سیمبیوتی میشه (هرچند بعید میدونم که کرتلند به اندازه کلتوس وحشی باشه ولی خب ناسلامتی جد کارنیجه) نگهبانا و میستی نایت و جان جیمسون سعی میکنن جلشو بگیرن ولی هیچ غلتی نمیتونن بکنن
کسدی رهاشون میکنه تا به دستور خداش بره دنبال دیلان براک و اینجا داستان ترسناک این اشماره که مورو به تن آدم سیخ میکنه تموم میشه
و ما کاور قسمت دوم رو میبینیم که نوید یه نبرد کایجو ای بین هیولاهای نال و نسخه مارولی گودزیلا یعنی تاد زیلر یا با لقبش کایجوی آمریکایی ( the American kaiju ) خواهد داد .
نقل قول کردن
Agent-Anty-venom
#15 Agent-Anty-venom 1399-11-06 16:56
واقعاً عالی بود
خیلی ممنون که کمیک های فرعی رو نیز ترجمه میکنید
از سایت اسپایدی تشکر میکنم
نقل قول کردن
sirmgamer
#16 sirmgamer 1400-01-17 09:43
به نقل از alireza123456789:
سلام و خسته نباشید مثل همیشه عالی فقط یه چیزی میگم که ممکنه اسپویل کنه یه قسمت مهم داستانو
.
.
.
.
اگه دقت کرده باشین تو کمیک ونوم شبح دیدید که کنال یه نقطه عکس داره که خدای روشناییه و تو این جلد هم دیدید که گرما و انرژی اسکریم چطوری روی سیمبیوتا تاثیر گزاشت و اون خدای روشنایی احتمال زیاد استار لرد هست که قدرت بسیار زیاد خورشیدی جذب کرده به علت بودن تو یه مکان پر از انرژی

مگه تو آخرین کمیک پادشاه سیاه پوش نگفت که دشمنش کاپیتان یونیورسه؟!!
نقل قول کردن
Ehsan Spider
+1 #17 Ehsan Spider 1400-01-17 10:52
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام خدمت دست اندرکاران اسپایدی ، مدیریت گرامی ، استاد عزیز و دوستان خوبم .

قبل از نقد یه تشکری داشته باشم از تیم ترجمه فوق حرفه ای اسپایدی که واقعا با نهایت سرعت و بهترین کیفیت کمیک رو ترجمه و ادیت میکنید. دست گلتون درد نکنه.

نقد و بررسی کمیک شماره ۲ سیاره سیمبویت ها
( Planet of the Symbiotes #2 )
!!!هشدار این نقد هاوی اسپیول است!!!
.
.
.
توی نقد منظور از داستان اول همون تاد زیلر کایجو آمریکایی
منظور از داستان دوم همون هابی پراولر
.
.

نویسنده :
مارک برناردین که نویسنده کاملا نوپا و جدیدی هستش و چند تا کمیک کوچیک نوشته فکر کنم. منظورم اینه سری خاصی تو دستش نبوده مثلا کمیک شماره ۹۰۰ ولورین یه نقشی داشته و...

آقای جفری ثولر هم که فکر کنم نویسنده داستان هابی توی این کمیک بود یکم با تجربه تر از برناردین هستش ولی اونم باز نوپا میشه حسابش کرد.



داستان :
دو داستان با دو فضای کاملا متفاوت. داستان اول فضایی کاملا دارک داشت این تاد زیلر هم ارجینش تقریبا مثل کپ امریکا هستش ولی با این تفاوت که تبدیل به هیولا شده، اونم هیولایی که میتونه خودشو کنترل کنه یعنی دیونه نمیشه. فضای داستان دوم یکم باز تر و سفید تر بود که بعد از ورود سیمبویت ها یکم به تاریکی مایل تر شد.

این داستان قدرت جذب متوسطی داشت شاید هم کمتر، یعنی فکر نکم تعداد زیادی بخوان این سری رو بخونن ولی کسایی هم هستن که کینگ این بلک رو با تمام tie-in هاش دنبال میکنن که خوشبختانه ما هم جز اون دسته ایم و تقریبا بیشتر عناوین فرعی مهم کینگ این بلک رو میخونیم.
هردو داستان شروع متوسط داشتن یعنی شروع هیچکدوم توجه آدمو جلب نمیکنه. ولی شروع داستان اولی شاید یکم ضعیف تر بود چون اصلا نفهمیدیم که تاد چرا اینجاست و چطوری اومده، البته درک میکنم که جا برای اینا اصلا نبود ولی میشد توی 2 صفحه همه چیز رو توضیح داد یا یه فلش بک زد.
داستان اول که با درگیری تاد زیلر با سیمبویت ها شروع میشه که لابه لای حرف هاش میفهمیم که اونم مثل کپ روش یه سرم ابرسربازی تست کردن که ناپایدار بوده و تبدیل شده به اینی که هست و فکر نکنم کسی، کمیکی ازش خونده باشه.
شروع داستان دوم که بهتر از اولی بود به نظرم یعنی ما میدونیم که هابی چطور با سیمبیوت ها درگیر شد و مقدمه و اینارو خوندیم.
با هابی توی رستوران شروع میشه. هابی داره قول میده که دیگه پراولر نمیشه ولی مجبوره که پراولر بشه چون کره زمین سیمبویتی شده.
پایان هردو داستان چشمگیر تر و بهتر از شروعشون بود. توی پایان ما فهمیدیم که نقطه شروع تاد و هابی در دنیای سیمبویتی کجاست و از کجا شروع شده.
داستان اولی که پایانش خیلی بهتر از شروعش بود یعنی ما فهمیدیم که بعد از انتقام جویان، ارتش هم داره یه کمکی میکنه البته شاید گروهی که کایجو رو کنترل می‌کنه از ارتش جدا باشه و هنوز باید بخونی تا بدونی. با خوندن داستان میفهمیم که ماموریت های دیگه ای هم برای تاد هست و قراره بیشتر و بیشتر درگیر بشه.
پایان داستان دوم که سورپرایز بود یه پیچش جذاب بود یعنی تبدیل شدن هابی به هورنت. فکر کنم اسپایدی هم این لباس هورنت رو یه جایی پوشیده بوده اگه درست گفته باشم.

دیالوگ ها برای داستان اول که تقریباً همگی احساسات و بیانات تاد زیلر بود و آدم رو بیشتر با شخصیتش آشنا میکرد. که ادم جاه‌طلبیه.
دیالوگ های داستان دوم هم خوب بود. یعنی کار نویسنده و آقای وفایی صفت عالی بود ما اگه خودمونو توی اون موقعیت بزاریم همون حرف هارو میگفتیم. ولی فکر کنم بهتر بود هابی در عمل به اون یارو که سیمبویتی شد نشون بده نه با حرف، یعنی تبدیل به پراولر میشد.
تعاملات در داستان اول عجیب خوب بود، البته که چیز خاصی نبود ولی کلیت این ایده خیلی خوبه که یه هیولایی داشته باشیم که مثل هالک کارای خوبی میکنه ولی به یکی نیاز داره که به انسان تبدیلش کنه. درست مثل هالک و ناتاشای mcu که البته بیشتر بر مبنای احساس و اینا بود که اینجا منطق مطلق بود.
تعاملات بین هابی و میندی که جالب توجه بود. میندی میخواد هابی، پراولر نباشه که جونش در خطر نباشه اما هابی یه قهرمان شده دیگه و حس و حال ابرقهرمانی رو جدیدا داره تجربه میکنه و تازه میخواد حال کنه.

نویسنده ها هر کاراکتری رو سر جای خودش استفاده کرده بودن مثلا اون یارو که با هابی درگیری داشت خیلی خوب جایگذاری شده بود که نشون بده هابی آدم خوبی شده و نشون بده که هابی مشکلاتی از این دست خواهد داشت.

داستان اول پیچش خاصی نداشت ولی من با خوندن صفحه 2 فکر کردم که این کایجو یکی از سیمبویت هاست که توی صفحه 3 ورق کاملا برگشت.
داستان دوم هم پیچش آخر صفحه ای جذابی داشت یعنی هیچ کس فکرشو نمیکرد که هابی یه لباس جدید میپوشه و فکر کنم هم رفت به کمک اسپایدی خودمون.

داستان خیلی خوب روایت شده بود یعنی اگه این کمیک فقط یکی از این داستان هارو پوشش میداد شاید وسط های کمیک یکم خسته میشدیم. ولی توی یک کمیک دو داستان جایگذاری شده بود. یعنی بعد ۱۲ صفحه انگار دوباره از اول داشتیم داستان رو میخوندیم.
داستان اصلا فان نداشت و این با شخصیت هردو و بیشتر با شخصیت زیلر جور بود.

اکشن ها که متوسط بود به نظرم داستان اول یکم ضعف داشت یعنی فقط اکشن بود و این خوب نیست مثلا میتونستن نحوه ورود زیلر به اونجا و پرشش ار هلیکوپتر رو نشون بدن.
اکشن داستان دوم هم من احساس کردم یکم کم بود یعنی هابی بعد از اینکه پراولر شد حداقل دست کم یک صحنه اکشن 2 یا 1 صفحه ای باید تحویلمون میداد که شروع نکرده زدنش اونم با صوت، لتوپارشون کرد.

من اینجا نمیدونم نقطه اوج داستان رو کجا بدونم چون همه جا در یک سطح بود و خیلی این ور اون ور نبود ولی میشه پانل آخری همون پیچش فوق‌العاده تبدیل شدن به هورنت رو نقطه اوج داستان دونست.

از نکات مثبت داستان میشه به پیچش آخر صفحه ای و کاراکتر کایجو آمریکایی دانست که به نظرم میتونه کاراکتر معروفی بشه.

به نظرم صحنه اکشن زیادی توی داستان اول و اکشن کم توی داستان دوم رو نکات ضعف داستان دانست. و همچنین شروع داستان اولی که چندان جالب نبود و فوق‌العاده کنجکاو کننده بود.

صحنه ای که هابی اون سیمبویت هارو از میزبان ها جدا کرد، باز هم هوش هابی براون رو نشون میداد. البته نمیدونم با این صدا ها سیمبیوت ها آسیب میبینن یا نه حتی اگه صدا های گوشی ها ارتقاء یافته باشن ولی تا چه حد؟؟

امتیاز من طبق نقد بالا به داستان:

امتیاز 8.5 از 10

--------------------------

طراحی :
دو طرحی با دو سبک متفاوت. هردو سبک به نظرم مناسب و سازگار با شخصیت ها و داستان خودشون بود از نظر من طراحی ها خیلی پیشرفته و خوب بودن.

صحنه های اکشن که توی داستان اولی خیلی خوب به تصویر کشیده شده بودن فقط حیف یکم زیادی اکشن داشت.
ولی توی داستان دوم من از اکشن هاش خوشم نیومد طراحی همون اکشن کم هم خوب بود ولی میشد یکم گسترده تر کرد و اکشن رو افزایش داد.
چهره هابی و شخصیت هاش خیلی خوب و عالی طراحی شده بود و همچنین طراحی کایجو و شخصیت هاش هم به نحو احسن انجام شده بود من مشکلی باهاشون نداشتم.

رنگ پردازی هردو داستان خیلی چشمگیر و عالی بود. داستان اولی که با رنگ سیاه هنر کرده بودن داستان دومی هم با رنگ های روشن خیلی خوب به تصویر کشیده شده بود.

بک‌گراند ها یا همون زمینه یا پشت صحنه یا هرچی که شما بگید. به نظرم هردو خوب بود.
توی داستان اول اون جا هایی که بک گراند هارو به صورت ساختمان و اینا طراحی کرده بودن، فوق‌العاده زیبا بود ولی انگار بعضی جاها یادشون رفته بود همون ساختمون هارو توی اوی یکی پانل بیارن.
داستان دومی که بک گراند خیلی خوبی داشت یعنی ادم احساس میکرد که این صحنه و پانل بعدی همون جاست و همون رستورانه. طراح به خوبی توانسته بود فضای یه رستوران رو مجسم کنه.

امتیاز من به طراحی طبق نقد بالا:

امتیاز : 9.5 از 10

-------------------------


شخصیت پردازی :

شخصیت اصلی : من با زیلر که چندان آشنایی نداشتم ولی با توجه به حرف ها یا شاید بهتره بگیم احساساتش، شخصیت جالبی می‌اومد اون جاه طلبی که داشت آدمی جذب میکنه ولی همچنان جز شخصیت های خاکستری مارول هستش و باید دید چطوری میشه.
هابی که از نظر من خیلی خوب شخصیت پردازی شده بود و این هابی با اون هابی که توی داستان های اسپایدی شگفت انگیز و توطئه کلونی و... دیدیم کاملا یکی بود.

شخصیت خبیث: این شخصیت ها که شخصیت پردازی ندارن. و مثل همیشه بی احساس ولی خطرناک بودن.

شخصیت های مکمل : من چندان با شخصیت های مکمل آشنایی ندارم ولی فکر میکنم شخصیت پردازی میدنی کاملا درست بود، اون نگرانی و...

امتیاز من به شخصیت پردازی طبق نقد بالا :

امتیاز : 10 از 10

--------------------------

ترجمه و ادیت :

کارتون با ترجمه شاید فرا تر از گرد غوره بود فکر کنم ایندفعه از انگور استفاده کردید. واقعا ترجمه شما رو خیلی دوست دارم. کاملا دیالوگ ها مفهوم بود و دستتون درد نکنه.

جناب آقای وفایی صفت امروز خیلی عالی از اون گرد غوره استفاده کرده بودن عاشق طراحی کاور شدم. ماشاالله علی اقا ((( داشتم میگفتم علی بل‌بل که توی آخرین لحظه منصرف شدم )))
ادیت اون « یووووو سییییی اییییی » فکر کنم کار سختی باشه واقعا دستتون درد نکنه.
راستی بخش ایستراگ هارو بخوندید که کاملا به ادیت اقای وفایی صفت اختصاص داره.

امتیاز من به ترجمه و ادیت طبق نقد بالا :

امتیاز 10 از 10

---------------------------

جمع بندی کمیک : کمیکی خوب و خواندنی که باید بخونی که بدونی چیه. واقعا کاراکتر هابی خوش ساخته و همچنین از تاد هم خوشتون میاد مطمئنا.

--------------------------

ایستراگ ها و اشارات: این بخش مال شماست آقای وفایی صفت.

سلطان قلب مادر زن!!!! کلی سرش خندیدم، این چی بود علی داداش؛!!!


ماشاالله علی بل‌بل این روزا یه رستوران ۵ ستاره زدن کنارش هم یه گوشی فروشی اجاره کردن. ماشاالله پسر خیلی جنم داری ماشاالله مرد. روزی حلال خیلی خوبه.




عمو مختار به صنعت موسیقی خیلی خوش اومدی. آشنایی چیزی داری ماهم بیاییم؟؟؟


----------------------------

این هم امتیاز کلی من به کمیک طبق نقدی که بالا انجام دادم:

امتیاز : 9.3 از 10


باز هم ممنون از زحمات شما اساتید محترم

نقد شماره ۲ کمیک سیاره سیمبویت ها
( 2# Planet of the Symbiotes ) تقدیم به شما

نقد شده توسط : Ehsan Spider
نقل قول کردن
Erfan nakhaee
#18 Erfan nakhaee 1400-01-17 11:41
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک از اقای وفایی صفت.
حرف کلی ( این قسمت رو گذاشتم تا حرف دلم رو بزنم البته اسپویل هم داره ) : بخش اول داستان هیچ داستان خاصی نداشت فقط و فقط معرفی شخصیت دلپذیر تاد زیلر من به شخصه که شخصیت رو دوست داشتم شخصیت پردازی عالی داشت یه سرباز که دوست داره به شخص تاثیرگذار و خاصتی تبدیل بشه و البته به جون مردم اهمیت می ده ولی روی امریکا تعصب خاصتی داره ور حالی که اگر خودش رو نقد کنند مشکلی نیست ولی اگر امریکا رو مورد نقد قرار بدن چندان براش خوش ایند نیست.
بخش دوم داستان : من حس می کنم مارول این سری رو برای بیشتر کمیک های فرعی زده تا هم جم جور باشند هم چیز هایی زاعد نباشه ، خب برگردیم سر داستان ، بازم هم داستان خاصیتی نداشت فقط به روی کار اومدن پراولر بود و فقط مقدمه بود که به داستان اصلی پیوند پیدا کنه.
خب می رسیم به بخش مورد علاقه ای من ایستراگ ها اقای وفایی صفت واقعا شاهکار کرده.
توی صفحه ای دوم به صورت کاملا واضح می بینیم که روی پشت کامیون نوشته :
Mokhtar Petrol
و زیرش نوشته :
عشقم زک ، عشقش زک
بعد توی صفحه ای ۱۸ کنار در ورودی رو یه برگه ای زده نوشته :
عمو مختار به صنعت موسیقی باز می گردد
البته روی بیلبورد هم نوشته:
علی بلبل ، رستوران ۵ ستاره
البته دومی ناخواندست:
ی بلبل ، رکت تلفن سازی
حدس من اینه :
علی بلبل ، شرکت تلفن سازی
ولی یه ایستراگی هست که باید دقت کرد تا دید و وباره توی صفحه ای ۱۸ هست :
رجب قرقی
مدل ایکس پرو مکس
نکنه استاد مختار می خواد برگرده :lol:
خب می رسیم به نقد و بررسی من فقط می خوام نمره دهی کنم چون حرف دلم رو زدم.
داستان بخش اول : ۷ داستان خاصتی نداشت پس نمره بالا هم نمی خواد .
داستان بخش دوم : ۸.۵ داستان کوتاه و ساده بو.
شخصیت پردازی بخش اول : ۱۰ می دم البته فکر نکنم شخصیت اورجینالی باشه.
شخصیت پرادزی بخش دوم : ۱۰ به نظرم چیزی از هابی فرق نکرده بود.
طراحی ها هم :۱۰ هر دو با فضا داستان فیکس بود.
البته یه مشکلی پیش رو اومد گفتم حیفه اگر نگم توی صفحه ای اخر جای کایجوی امریکایی با هورنت عوض شده.
نقل قول کردن
a.v.s
#19 a.v.s 1400-01-17 13:24
با تشکر از تمام عزیزانی که بسیار لطف داشتند و تا اینجای کار نقد کردند (این تشکر هم شامل حال کسانی که در آینده میخوان نقد کنن هم میشه. تنبلیم میاد دوباره تشکر کنم :lol: )

فعلا تا اینجا نقد آقا احسان و آقا عرفان رو دیدم (چون سیستم commenting سایت جوریه که اول باید تایید و بعد دیده بشه، اگر کسی قبل از این کامنتم نقدی نوشته من عذر میخوام که تا اون موقع توی سایت نبود :lol: اگر بوده دست توی نازنین هم درد نکنه :D ) که خیلی به ما لطف داشتند و نقدشون رو منتشر کردند و درکل ما مخلص همه هستیم.

به نقل از Erfan nakhaee:

البته یه مشکلی پیش رو اومد گفتم حیفه اگر نگم توی صفحه ای اخر جای کایجوی امریکایی با هورنت عوض شده.


ادیت بخش مشخصات به عهده رجب قرقی بود. خودم هنوز صفحه مشخصات رو ندیدم ولی اگر کاری بوده ایشون کرده (یه جوری دارم حرف میزنم انگار طلبکارم :lol: !)

به نقل از Erfan nakhaee:

نکنه استاد مختار می خواد برگرده :lol:

فکر نکنم ولی به نظر میاد با وجود پافشاری های نامحسوسم در کمیک برمیگردند :lol:
فکر کنم سرشون به نمایندگی شرکت تلفن سازی مشغوله :D (اونایی که کمیک "هیچ‌کس نمیتواند جلوی جاگرنات را بگیرد" و "آخرین جلد سرگذشت کارنیج"رو خوندند، جریان رو کامل میدونند :lol:)
البته یه حسی بهم میگه سرشون به شرکت مجسمه سازی مشغوله (خخ!)

ولی ناموسا تکه این بشر. دوستش دارم.
نقل قول کردن
Ehsan Spider
#20 Ehsan Spider 1400-01-17 17:17
به نقل از sirmgamer:
به نقل از alireza123456789:
سلام و خسته نباشید مثل همیشه عالی فقط یه چیزی میگم که ممکنه اسپویل کنه یه قسمت مهم داستانو
.
.
.
.
اگه دقت کرده باشین تو کمیک ونوم شبح دیدید که کنال یه نقطه عکس داره که خدای روشناییه و تو این جلد هم دیدید که گرما و انرژی اسکریم چطوری روی سیمبیوتا تاثیر گزاشت و اون خدای روشنایی احتمال زیاد استار لرد هست که قدرت بسیار زیاد خورشیدی جذب کرده به علت بودن تو یه مکان پر از انرژی

مگه تو آخرین کمیک پادشاه سیاه پوش نگفت که دشمنش کاپیتان یونیورسه؟!!



داداش این کامنت قبل از اینکه بفهمیم کپ یونیورس همون خدای روشنایی هستش، منتشر شده!!!!!!!!!!!! ؟
نقل قول کردن
a.v.s
#21 a.v.s 1400-02-11 20:20
بزودی در سایت اسپایدی:


uplooder.net/.../...

توجه: این عکس، نسخه اصلی کاور است و در زمان انتشار نسخه ترجمه شده، با کاوری تقلبی کمیک را میخوانید
نقل قول کردن
THE THOR LOVER
#22 THE THOR LOVER 1400-02-12 12:43
به نقل از a.v.s:
بزودی در سایت اسپایدی:


uplooder.net/.../...

توجه: این عکس، نسخه اصلی کاور است و در زمان انتشار نسخه ترجمه شده، با کاوری تقلبی کمیک را میخوانید

واااااااااااااا ااااااااااااااا ای خیییییییییللللل لللییییییی بااااااحاااااال لللل بووووددددد :lol: :-) :D :lol: :D :D :lol: :D آقای وفایی صفت عالی این عاااااالی :D :D
نقل قول کردن
mtm
#23 mtm 1400-02-13 21:59
تاکسین برگشت ...
نقل قول کردن
Ehsan Spider
#24 Ehsan Spider 1400-02-13 22:19
به نقل از mtm:
تاکسین برگشت ...


درسته استاد
توی مقاله اختصاصی تاکسین هم این وعده رو داده بودید
نقل قول کردن
Ehsan Spider
#25 Ehsan Spider 1400-02-14 00:22
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام خدمت دست اندرکاران اسپایدی ، مدیریت گرامی ، استاد عزیز و دوستان خوبم .

قبل از نقد یه تشکری داشته باشم از تیم ترجمه فوق حرفه ای اسپایدی که واقعا با نهایت سرعت و بهترین کیفیت کمیک رو ترجمه و ادیت میکنید. دست گلتون درد نکنه.

نگاهی به کمیک شماره 3 سیاره سیمبویت ها
( Planet of Symbites #3 )

!!!هشدار این نقد هاوی اسپیول است!!!
.
.
.
.
.

طبق نیمچه هایپی که توسط استاد عزیز توی مقاله تاکسین شده بودم، خیلی واسه این شماره کنجکاو بودم. ولی انتظار داشتم تاکسین با همکار پلیس خودش یعنی پاتریک مولیگان برگرده، به نظرم این زوج خیلی شیمی خوبی باهم داشتند، البته کمیکی نخوندم ولی طبق اون مقاله استاد درباره تاکسین، این حس خوبه رو گرفتم. ولی پیوندش با این بزرگ مرد کوچک از نظر فانی داستان هاش رو احتمالا خیلی ببره بالا جالبه که بهش میگفت سرطان بد خیم، یعنی سر این موضوع کلی خندیدم خیلی هم انگار بهش برخورد.
این کمیک کلوک چ داگر رو خیلی خوب به تصویر کشید موضوع خیلی خوبی بود اون تنش بین این دوتا زیبا و جذاب بود ولی حیف که یکم کوتاه بود. ولی شاید اگه یه کمیک اختصاصی براشون مینوشتن کمتر کسی میخوند ولی به نظرم ارزش خوندن رو حسابی داشت.

داستان:

فضای داستان اول و هم داستان دوم به واسطه اینکه از tie-in های کینگ این بلک هستن حالتی دارک داشت، ولی داگر انگار یکم به داستان اول نور بخشیده بود.
ریتم هردو داستان حالتی تند داشت که دلیلش اینه که جا برای آرام رفتن نبود ولی برای این فضا ریتم مناسب و سازگار بود ولی قطعاً این ریتم واسه صفحات بیشتر جواب نمیده.
شروع داستان اول و هم دوم حالت برو رو اصل مطلب داشت که بازم میگم واسه این حالت و صفحات کم یک داستان خیلی مناسب بود، اصلا شروع بدی نبود هیچی رو از دست ندادیم و دست نویسنده درد نکنه.
پایان داستان توی اولی یکم حالت دراماتیک داشت ولی هایپش به شدت کمتر از دومی بود، به نظرم اگه مقایسه کنیم داستان دوم اینجا سر تر بود یعنی میفهمیم که تاکسین با یه نوجوان پیوند خورده!!! (یاد پیتر نوجوان اون دوره‌ها افتادم) و پدرش هم واسه الکمکس کار میکنه که با سیمبیوت ها سر جنگ داره، اینم یه تنش پدر پسری جذاب که نویسنده قشنگ زمینه و مبنای محوری ادامه داستان های تاکسین رو بنا کرد به نظرم بهترین بازگشت ممکن رو داشت تاکسین.
دیالوگ ها توی داستان اولی از عمق بیشتری برخوردار بودند به نظرم. توی داستان دومی اون رابطه سیمبیوت و میزبانی که من همیشه از خوندن این حالت و تم لذت میبرم وجود داشت ولی این رابطه هنوز نپخته و عمق نگرفته میتونم به ونوم قبل از کیتس تشبیهش کنم.
تعاملات بین کلوک و داگر که همیشه خدا جذابن. به خصوص الان که کلوک یکمی منحرف شده و تنش خاصی ایجاد میشه که یه جذابیت این تعامل افزون میکنه. تعاملات بین تاکسین و میزبانش برن رو هم که گفتم هموز نپخته ولی اگه بزارنش رو شعله گاز (یه ران کیتس طور براش بزنن) احتمالا خیلی خوب میپزه و ارتباط با این نوجوونه به نظرم جذاب میاد هرچند خودم تاکسین مدل پاتریک مولیگان رو بیشتر دوست داشتم.
کاراکترهای اصلی توی هردو داستان، تمرکز صد در صدی رو از آن خودشون کرده بودن و اصلا فضایی برای پرداختن به سایر نکات نبود ولی باز هم تیم نویسنده ها کار رو خیلی خوب از آب در آوردن.
کاراکترها خبیث چندانی توی داستان نبود ولی قطعاً میتونم بگم ویلن داستان دوم در ادامه تبدیل به نورمن آزبورنِ تاکسین میشه شک نکنید، البته اگه بتونن نگهش دارن تاکسین رو. پس نتیجه میگیریم داستان دومی از لحاظ ویلن بر داستان اولی برتری داشت.
فان در داستان اول که انگار با توجه به فضا و شخصیت ها جایی نداشت ولی جون میداد واسه داستان دومی. که نویسنده خیلی خوب از این پتانسیل استفاده کرده بود و داستان دومی فان جالب توجهی داشت.
اکشن توی هر دو داستان اندازه خوبی داشت هرچند توی داستان اولی انگار واسه عمیق تر کردن کاراکتر کلوک و افزایش عمق اون تنش بود و کار خاصی انجام نمیداد ولی توی داستان دوم اکشن هدف دار بود و ورود تاکسین رو به نمایش میگذاشت و اینکه تاکسین با چه هدفی اومده و بیشتر حالت معارفه‌ای بود برای بازگشت تاکسین.


راستی اون پسره چه باحاله میخواست تاکسین کاری کنه اون بزرگ به نظر بیاد، این میتونه اگه ادامه داشته باشه که مارول نصفه ول نمیکنه چیزی رو، قطعا میتونه از شاخصه های این پسر جوان باشه.
--------------------------
طراحی :

صحنه های اکشن کاملا خوب و درست بود هرچند نقدم بیشتر دلیه ولی قطعاً از چیزی که خوشم بیاد میگم خوبه و اگه نیاد میگم بده.
چهره ها هم من خیلی باهاش حال کردم هردو داستان از لحاظ چهره‌ها عالی بود ارتباط خیلی خوب برقرار میشد و....
رنگ پردازی و بک گراند ها هم که قطعا سازگار با حالت کینگ این بلکی خودش بود.

-------------------------


شخصیت پردازی :

راجب شخصیت ها اطلاعات کافی ندارم ولی شخصیت پردازی هم تاکسین و هم کلوک داگر در نوع خودشون جالب بودن برام
--------------------------

ترجمه و ادیت :

مترجم که اقای وفایی صفت باشه یعنی perfect تمام

ادیتور هم ایشون باشن یعنی perfect تر و تمام

خیلی ممنون از استاد وفایی صفت واقعا خیلی زحمت کشیدید دستتون درد نکنه و همچنین استاد ترابی عزیز که همیشه اسمشون همه جا هست خیلی ممنون.

-------------------------

باز هم ممنون از زحمات شما اساتید محترم

و خیلی شرمنده هم دیر وقت بود و هم فردا باید خیلی زود بیدار بشم واسه همین نتونستم آنچنان که باید و شاید مطالب بنویسم ولی بازم ازم قبول کنید لطفاً


با احترام : Ehsan Spider
نقل قول کردن
a.v.s
#26 a.v.s 1400-02-16 00:23
درود به اعضای گرامی،

نقد و بررسی بدون جزئیات کمیک پادشاه سیاه‌پوش: سیارهء سمبیوت ها جلد سوم (آخر) همراه با اسپویل:

مقدمه: راستش وقتی این کمیک هارو ادیت میکردم، درواقع خیلی خوب داستان هارو جلو میبردند. داستانک های اکشن و قوی که بیننده رو به خودش جذب میکنه، ولی این شماره با تمام شماره های دیگه فرق داره. اونم بخاطر داستان اولش. هرچند با این حال درباره داستان دوم هم صحبت میکنیم.


داستان اول:
ما در این داستان شاهد کلوک هستیم که سرگردانه و نمیدونه چیکار کنه. داگر کنارشه ولی کلوک بهش بی توجهی و بی اعتنایی میکنه. تنها کاری که کلوک میکنه اینه که هرکسی رو که پیدا میکنه در تاریکی خودش حبس میکنه. و تنها کاری هم که داگر میکنه اینه که مجبوره نگاه کنه. ناگهان کلوک به سمت کلیسایی میره. به قول خودش دنبال پناهه. خودشم خسته شده از این حس و حالی که داره، و چیزی که اتفاق میوفته، اینه که داگر کلوک رو بغل میکنه تا تاریکی درونی کلوک رو التیام ببخشه. با گفتن این جمله: "فقط بزار وارد شم".

شاید بگیریم این حتی به ذهن نویسنده هم نرسیده ولی بهش اشاره میکنم. کلوک نماد یک انسان سردرگمه. کسی که حس میکنه کارایی مفیدی برای جهان نداره و باور داره جهان پوسیده است و همه در تاریکی حبس هستند. او نماد کسیه که وقتی نگران یا عصبانی میشه یا انرژی منفی دور و برشو گرفته، همه رو هم تو دام خودش میندازه. همه رو مثل یک سیاهچاله به طرف خودش میکشه. کلوک باید نور رو پیدا کنه. نوری که باعث بشه کلوک از این همه سیاهی در بیاد. نوری که میتونه از طرف خدا باشه. پس داگر نماد خداست. کلوک اولش نور رو پس میزنه درست مثل تمام انسان هایی که از نور میترسند چون به تاریکی درونشون عادت کردند. ولی از یک طرف میخوان نور رو در جای دیگه پیدا کنند. این افراد نور رو نمیبینند، چون نور دقیقا صاف کنارشون ایستاده و داره تماشاشون میکنه. خدا منتظر دعوت انسانه تا به قلب آدمی راه پیدا کنه. خدا هیچوقت بدون اجازه انسان وارد قلب آدم نمیشه.
کلوک با وجود تاریکی مطلق درونش، میره کلیسا. کلیسا نماد جایگاه نوره. نماد اینه که بالاخره فرصت رهایی از افسردگی و آزار و اذیت دیگران به انتها رسیده و باید به خودش رحمت کنه و دیگه انقدر سرگردان نباشه همچنین باید ابعاد دیگه وجود خودشو بشناسه. و داگر راه رو به کلوک نشون میده. و داگر بهش میگه باید "ایمان" داشته باشی. در اینجا "ایمان" نماد اینه که شما اصلا نباید به خاطر هرچیزی خودتو ناراحت کنی چون هرچیزی تهش به برنده شدن ختم میشه. این چیزیه که همهء ما باید یاد بگیریم. یاد بگیریم که وقتی هر رخدادی پیش میاد زودی خودمون رو نبازیم و درعین حال که با شرایط وقف پیدا میکنیم، باید اون شرایط رو درست کنیم.
برای همینه که وقتی داگر به کلوک روشنایی رو نشون میده، کلوک متحول میشه و میگه هر اتفاقی بیوفته ما با کنال مبارزه میکنیم.



داستان دوم:
این داستان از فرمول اکشن مارولی پیروی میکنه و مثل داستان قبلی معنوی نیست. اینکه میفهمیم سرنوشت تاکسین پس از مدت ها چی بوده. در نگاه اول همه چی عادی و در عین حال ترسناکه. رابطه تاکسین و برن بامزه است. شوخ طبعی تاکسین واقعا منحصر به فرده و جوری که طراح چهره تاکسین رو به تصویر کشیده واقعا بامزه و دارای کاریزما است. اون صرفا یک سمبیوتی که بخواد مغز بخوره نیست، بلکه کسیه که چون با انسان های خوبی گشته، مثل همونا شده، و دارای شخصیت و کاراکتر خودش شده. این قسمت از داستان واقعا جذاب بود که توی دو قسمت یعنی سه صفحه آخر کمیک و صحبت تاکسین با بورود واقعا bold هستش. و حالا میرسیم به نبرد تاکسین و گاردزمن. گاردزمن یک شخصیتی به تصویر کشیده شده که دیوانه کشتن سیمبیوت ها است چون سیاره رو تسخیر کردند. درواقع آدم یاد رابطه هالک و ژنرال راس میوفته و انگاری از اون الهام گرفته. این تیکه شاید زیاد برای بیننده چیز خیلی مهمی نباشه، ولی ناگهان دو تا پیچش میبینیم.

پیچش اول: میزبان تاکسین یک نوجوانه.
خیلی جالب بود که اینطوریه و به نوبه خودش جدید و نو بود. اینکه از این کلیشه که میزبان سمبیوت یک بزرگسال باشه بیرون اومده و پا به فراتر گذاشته. درواقع از لحاظ داستانی هم چالش بیشتری داره چون یک نوجوان باید با یک سمبیوتی که قابلیت کشت و کشتار داره همزیستی کنه. شخصیت "برن واترز" هم باحال و coolـه و کل کل هایی که با سیمبیوت داره عالیه (مخصوصا اونجا که سمبیوت بهش میگه این حرفت کاملا نابودم کرد داداش و باید تو خاطره نامه فضایی یه متن طولانی دربارش بنویسم). و حالا در آخر چیزی میبینیم که بیننده رو شوک میکنه.

پیچش دوم: گاردزمن بابای برن است.
این پیچش واقعا عالیه. غیر از اینکه دشمنش بابای خودشه، بلکه هیچ کدوم از طرفین خودشون حتی خبر ندارند که هویت واقعیشون چیه. اون یکی میخواد اینو نابود کنه و اون یکی هم میخواد از دستش فرار کنه و هم به هر حال نابودش کنه. اگر در آینده این پیچش به درستی بهش شاخ و برگ داده بشه میتونه داستان های هیجان انگیزی ازش در بیاد.



نتیجه گیری: همونطور که گفتم، این داستان با 2 شماره قبلی تفاوت داره. داستان اول فضایی معنوی و عرفانی داره برخلاف ظاهرش و روند آرومی داره، و داستان دوم یک داستان جذابیه که برای کمیک های دیگه (شاید جلد های جدید کمیک تاکسین) کشش داره همچنین از فضای کمدی و اکشن این داستان لذت خواهید برد.
این کمیک به شما توضیح میشه چون به طرز مناسبی به داستان ها میپردازه.


داستان 9.5/10
طراحی 10/10
خود ترجمه: 100/10
ادیت: 1000/10

کلا مترجم (به همراه زحمات ناظر ترجمه) و ادیتور کارش بیسته و عیبی نمیتونم از کارش بگیرم :lol:

پایان نقد
موفق و پیروز باشید
نقل قول کردن
a.v.s
#27 a.v.s 1400-02-16 00:56
#25
ممنون از نقد زیبایی که نوشتید.
خوشحالم که از کمیک استقبال کردید و براش نقد نوشتید. این بسیار حائز اهمیته که همیشه کسی هست که به ما اهمیت میده و از شما ممنونم. این وجود شماست که برای ادیت و ترجمه به ما روحیه میده. این انرژی شماست که انگیزه کار بیشتر رو پیدا میکنیم تا همگی راضی باشید و کمیک هارو با بهترین کیفیت داشته باشید.

از یه طرف هم میخوام ازتون تشکر کنم که بهم لطف داشتید و میاید لقب "استاد" رو برایم میزارید. این از لطف شماست. هرچند بنده همیشه دوست دارم یک "شاگرد" باشم و از اتفاقات درس بگیرم.

درکل موفق و زنده باشید ;-)
نقل قول کردن
Ehsan Spider
#28 Ehsan Spider 1400-02-16 08:52
به نقل از a.v.s:
#25
ممنون از نقد زیبایی که نوشتید.
خوشحالم که از کمیک استقبال کردید و براش نقد نوشتید. این بسیار حائز اهمیته که همیشه کسی هست که به ما اهمیت میده و از شما ممنونم. این وجود شماست که برای ادیت و ترجمه به ما روحیه میده. این انرژی شماست که انگیزه کار بیشتر رو پیدا میکنیم تا همگی راضی باشید و کمیک هارو با بهترین کیفیت داشته باشید.

از یه طرف هم میخوام ازتون تشکر کنم که بهم لطف داشتید و میاید لقب "استاد" رو برایم میزارید. این از لطف شماست. هرچند بنده همیشه دوست دارم یک "شاگرد" باشم و از اتفاقات درس بگیرم.

درکل موفق و زنده باشید ;-)


خیلی ممنون از شما، شما به بنده لطف دارید. خیلی خوشحالم که کامنتمو خوندید.


میخوام بدونید که بنده همیشه هستم هم نقد های طولانی رو میخونم و هم هر کمیکی که میاد جدا از ربطش به فلان رویداد و one shot و.. هرچی روی سایت قرار بگیره میخونم و حدا المکان سعی میکنم مفت خونی نباشه و براش یه کامنتم بدم.


نقد شما هم برام جالب بود واقعاً نقطه هایی گفتید که اصلا بنده یادم رفته بود. مثلا اون پیچش دومی رو فکر کنم یادم رفته تو نفد بنویسم و...
نقل قول کردن
king venom
#29 king venom 1400-02-18 08:07
سلام
جسارتا میخواستم بپرسم شماره پنج رویداد رو کی توی سایت قرار میدید چون الان نزدیک یک ماهه که منتظریم
ممنون میشم اگه جواب بدید
درضمن ترجمه و ادیت این کمیک وکلا رویداد بی نظیره مخصوصا اون قسمت "عمو مختار به صنعت موسیقی باز میگردد" خیلی خفن بود
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

کمیک هویت آزبورن

کمیک های پادشاه سیاه پوش - فارسی - کامل

تولد مجدد قهرمانان

50

27

کمیک امپراتوری مخفی

توطئه کلونی

دنیای ونومی

41

کمیک بوک های superman

Telegram     Facebook    Youtube red

Aparat     Instagram     Discord                                                                                   

       

 

کمیک بوک های امازینگ اسپایدرمن

بزرگان تاریخ اسپایدرمن

مهم ترین داستان های مرد عنکبوتی

006

 

38

0010

اسپایدرمن در تلویزیون

21

30

29

 لحظات ماندگار اسپایدرمن

008

009

39

24

بهترین داستان های اسپایدرمن

لباس های مختلف اسپایدرمن

دشمنان معروف مرد عنکبوتی

بررسی فیلم های مرد عنکبوتی

48

37