این مقاله را براساس وقایع و خطوط زمانی احتمالی دنیای کمیک براتون تهیه کرده ایم!
وقتی در فیلم "انتقام جویان: پایان بازی" قهرمانان داستان سعی کردند قضیه "بشکن" (Snap) ثانوس را از طریق به دست آوردن دوباره سنگ های بینهایت و سفرهای زمانی تصحیح کنند، مشکلاتی ایجاد شد. یعنی نه تنها باید ایده و مفهوم سفرهای زمانی را در فیلم معرفی میکردند بلکه باید قوانین خاص خودشان را نیز برای آن ایجاد میکردند که این قوانین بیشتر بر پایه فرضیات علمی بود تا چیزهایی که در فیلم هایی نظیر "سفر به آینده" دیده بودیم. با این حال چیزی که در پایان فیلم به آن زیاد اصرار شد این بود که اگر سنگ های بی نهایت به سر جای اصلی خود برگردند همه چیز درست میشه اما به نظر این طور نیست زیرا در طول داستان اتفاقاتی افتاد که احتمالا باعث ایجاد خطوط زمانی (timelines) جدیدی در MCU شده باشند . برخی از این خطوط زمانی در دنیای کمیک دارای نسخه بدل هستند که در این مقاله دوست داریم به آنها بپردازیم.
10- ماشین زمان مرد آهنی
اگر در فیلم تونی استارک نتونسته بود اون مشکل سفر زمانی رو حل کنه، نقشه موسوم به "سرقت زمان" (Time Heist) مرد مورچه ای هم جواب نمیداد! پس میشه گفت این تونی استارک بود که در نهایت ماشین زمان را در این فیلم ساخت. در کمیک های مارول ما چندین دستگاه برای سفرهای زمانی داریم که شاید معروف ترین آنها "سکوی زمان" (Time Platform) دکتر دووم باشه یا "سفینه زمان" (Time-ship) کَنگ فاتح. ولی تونی استارک هم ماشین زمان خودش رو ساخته است. در داستان In Shining Iron که سال 2002 و در شماره های 59 تا 61 از سری سوم کمیک های The Invincible Iron Man منتشر شد، دیدیم که وقتی تونی استارک به همراه پپر پاتس ماشین زمان خودش رو ساخت، یک کلاهخود مرد آهنی در یک اکتشاف باستان شناسی کشف شد! تونی هم به گذشته رفت تا ماشین خودش رو امتحان کنه و بفهمه این کلاهخود چه منشایی داشته و از کجا اومده. او با این کارش از قرون وسطی سر در آورد و با ساحره ها و اژدهایان جنگید! در MCU هم میشه یک تایم لاینی را در نظر گرفت که در آن تونی استارک قبل از اینکه با هم تیمی های خودش به سال 2012 میره، یک سفر دیگر هم برای تست کردن ماشین زمان به قرون وسطی میکنه!
9- خلق شدن کاپیتان آمریکای هایدرایی!
وقتی در فیلم "پایان بازی" تیمی از اونجرز به شهر نیویورک در سال 2012 سفر کردند اتفاقاتی افتاد که پیش بینی نکرده بودند. اتفاقاتی مثل فرار کردن لوکی با سنگ فضا که گفته میشه در سریال اختصاصی لوکی در دیزنی پلاس بهش پرداخته خواهد شد. اما استیو راجرز هم در اون آسانسور برای به دست آوردن عصای لوکی به اعضای هایدرا به دروغ گفت "زنده باد هایدرا"! درسته که این مساله یک ایستراگ باحال پدید آورد که در این مقاله بهش اشاره شده ولی میتونه خطرناک باشه زیرا در دنیای کمیک هم ما در داستان معروف "امپراتوری مخفی" (که اینجا ترجمه شده) شاهد بودیم که بنا به دلایلی کاپیتان آمریکا رهبر هایدرا شد! پس یکی از خطوط زمانی میتونه مربوط به زمانی بشه که نسخه قدیمی کاپیتان آمریکا در سال 2012 پس از درگیری با نسخه آینده خودش از خواب بیدار میشه (در حالی که استیو آینده از قدرت سنگ ذهن برای شکست دادنش استفاده کرده) و اعضای هایدرا سعی کنند از او به عنوان یکی از مزدوران هایدرا استفاده کنند که این خودش میتونه رخدادهای جالبی رو ایجاد کنه!
8- خلق شدن زره دارای درک و شعور تونی استارک!
نقشه تونی و مرد مورچه ای برای ایجاد نوعی حواس پرتی در نیویورک سال 2012 باعث شد تا آرک راکتور در سینه تونی مشکل پیدا کنه و او به نوعی دچار حمله قلبی بشه. این مساله میتونه برای تونی سال 2012 نوعی تایم لایم متفاوت به وجود بیاره. یعنی کاری بکنه که تونی بخواد برای اینکه مشکل قلبی خودش رو حل کنه یک زره جدید بسازه به نام زره باادراک (sentient armor)! اجاره بدید درباره این زره براتون توضیح بدم: در شماره های 26 تا 30 از سری سوم کمیک های Invincible Iron Man که سال 2000 منتشر شد، ما داستان عجیبی دیدیم که در آن تونی استارک برای حل کردن مشکلات سلامتی خودش، روی به درست کردن زرهی جدید آورده بود. این زره جدید سپس به طور ناگهانی با رعد و برق آسمان و سلاح های یکی از دشمنان آیرون من به نام «ویپلش» ترکیب شد و زره با ادراک به وجود آمد! بهش میگن با ادراک چون دارای درک و شعور بود! عاشق تونی هم بود ولی بر علیه او شد و حتی بهش حمله کرد! خلاصه اینکه نوعی شخصیت مستقل برای خودش پیدا کرد! پس در MCU هم میشه تایم لاینی را متصور شد که در آن نسخه سال 2012 تونی استارک به خاطر حمله قلبی در فیلم "پایان بازی" به سوی ساختن زره باادراک حرکت میکنه که بر علیه خودش قیام میکنه! میتونه داستان جالبی باشه، نه؟
7- نبرد انتقام جویان با مدافعین (Avengers/Defenders War)
وقتی در نیویورک سال 2012 لوکی سنگ فضا رو دزدید خیلی چیزها در خط زمانی اون سال تغییر میکنه. به احتمال بسیار زیاد انتقام جویان سال 2012 به دنبال او خواهند رفت تا پیدایش کنند. از طرفی در اون خط زمانی ما «اینشنت وان» رو داریم که باارزش ترین چیز خودش یعنی سنگ زمان را به بروس بنر/هالک داده. پس او دیگر نمیتونه از زمین در مقابل دشمن اصلی خودش یعنی «دورمامو» محافظت کنه. پس ما یک دورمامویِ رها شده را داریم و یک لوکیِ فراری! اینها میتونه همه چیز رو به سمت یک تایم لاینی ببره که در آن میشه از داستان معروف "نبرد انتقام جویان و مدافعین" اقتباس کرد. در این داستان (که تو این مقاله بهش پرداخته شده) دورمامو و لوکی با هم متحد میشوند و بین دو گروه ابرقهرمانی به نام های انتقام جویان و مدافعین اختلاف ایجاد میکنند تا با هم بجنگند!
6- شکل گیری گروه توطئه گر (Cabal)
فرار کردن لوکی با سنگ فضا در سال 2012 در فیلم "پایان بازی" میتونه به خودی خود خطوط زمانی زیادی را ایجاد کنه که احتمالا در سریال لوکی به آنها پرداخته خواهد شد. اما یکی از آنها میتونه مربوط به خطی بشه که در آن لوکی گروه خبیثی به نام «گروه توطئه گر» را تشکیل میده! در دنیای کمیک این گروه نقطه عکس گروه «ایلومیناتی» است و اعضایی دارد مثل لوکی، نیمور، دکتر دووم و البته نورمن آزبورن! (برای آشنایی با ایلومیناتی، این مقاله را بخوانید) ضمن اینکه لوکی وقتی در این گروه بود به حالت مونث خودش درآمده بود (عجب جیگری هم شده بود لامصب!). پس اینم نکته جالبیه که میتونه مورد استفاده قرار بگیره!
6- شکل گیری Infinity Watch
ما در کمیک های مارول گروهی داریم به نام "نگهبانان بی نهایت" (Infinity Watch) که وظیفه دارند از سنگ های بینهایت محافظت کنند تا به دست افراد خبیث و ناصالح نیفتند. در شماره 5 از کمیک "جنگ های بینهایت" (که اینجا ترجمه شده است) دیدیم که لوکی تیم جدیدی از نگهبانان بی نهایت تشکیل داده و به نوعی قهرمان تبدیل شده است! حالا با آخر و عاقبت این قضیه کاری نداریم ولی در MCU میتونیم شاهد این تکرار این قضیه باشیم. یعنی منظورم اینه که برخلاف مورد قبلی که گفتیم لوکی بره و گروه توطئه گر رو تشکیل بده، میتونیم یک خط زمانی رو شاهد باشیم که او پس از به سرقت بردن سنگ فضا بره و تیمی تشکیل بده که از سنگ های بینهایت بر علیه ثانوس دفاع کنند!
5- شکل گیری آزگاردی های کهکشان
در فیلم "پایان بازی" شاهد بودیم که تیمی که به سال 2014 و سیاره "موراگ" رفت نیز با مشکلاتی مواجه شد. ضمن اینکه حضور نبیولا در آن سال و سفر ثانوس سال 2014 و افرادش به سال 2023 باعث ایجاد یک تناقض زمانی عظیم در MCU میشه (این رو هم در نظر بگیرید که آنها در نهایت با بشکن تونی پودر شدند) . پس بدون نبیولا، ثانوس و گامورا در خط زمانی اصلی ، شرایط برای شکل گیری گروه محافظین کهکشان دیگه فراهم نیست. در نتیجه به جای اون ممکنه که شاهد به وجود آمدن گروهی باشیم به نام «آزگاردی های کهکشان» (Asgardians of the Galaxy ). این گروه در دنیای کمیک اعضایی داشت به نام های آنجلا، ولکری، ثراگ (قورباغه رعد و برق!) و یک سری شخصیت fun دیگر! این خط زمانی میتونه جالب باشه ولی در عین حال فقدان محافظان کهکشان رو چطور تحمل کنیم؟!
3- دستکش بینهایتِ نبیولا
اون تناقض زمانی که در مورد قبلی بهش اشاره کردیم میتونه خیلی مشکل ساز بشه زیرا نسخه زمان حال نبیولا نسخه قدیمی خودش رو در فیلم کشت و در کل موجودیت او الان زیر سئوال رفته. یعنی ما میتونیم شاهد خط زمانی باشیم که در آن نبیولا پس از اتفاقات "پایان بازی" داره میمیره (چون نسخه سابق خودش کشته شده) و او برای این که زنده بمونه بره سراغ "سنگ های بینهایت" ! در داستان "دستکش بینهایت" که اینجا ترجمه شده است، ثانوس تصمیم گرفت نبیولا را جوری شکنجه بده که انگار تا ابد در وضعیت مردن/نمردن قرار دارد! اما نبیولا در آخر تونست کنترل دستکش رو به دست بگیره و خودش رو به وضعیت سابق برگردونه و تصمیم داشت با استفاده از قدرت های دستکش بینهایت از ثانوس انتقام بگیره ولی چون ظرفیت این قدرت های شگرف را نداشت خشم موجودات کیهانی عالم را برانگیخت و ...
2- «سوپر ایگو» وارد میشود!
اگر تناقض زمانی ثانوس سال 2014 باعث بشه که گروه محافظین کهکشان هرگز تشکیل نشه، این میتونه یک خط زمانی بسیار خطرناک ایجاد بکنه. یعنی اگر این گروه تشکیل نشه و پیتر کوئیل خودش به تنهایی در کهکشان وِل بچرخه (!) پس به احتمال زیاد پدر خبیثش یعنی «ایگو» خیلی راحت او را پیدا میکنه و خیلی هم راحت او را گول میزنه چون اعضای گروه محافظین کهکشان کنارش نیستند که بهش کمک کنند از نقشه واقعی ایگو سر دربیاره! در نتیجه ایگو میتونه در این خط زمانی نقشه پلیدش رو پیش ببره و خودش رو در عالم گسترش بده. ما یک بار در کمیک های Tales of Asgard شاهد بودیم که ایگو به نوعی تکامل پیدا کرده و به سوپر-ایگو تبدیل شده و اگر سلستیال ها بهش حمله نکرده بودند کل کهکشان را بلعیده بود!
1- گامورای خبیث!
تناقض زمانی سال 2014 باعث شد تا گامورا از زمان گذشته به 2023 بره. چیزی که میشه حدس زد اینه که او شخصیت خوب و مثبتی میشه و احتمالا به محافظین کهکشان هم ملحق میشه ولی احتمال خبیث شدنش هم هست! همانطور که در رویداد "جنگ های بی نهایت" دیدیم او میتونه به خبیثی به نام Requiem تبدیل بشه. او در این رویداد نه تنها سنگ های بینهایت رو جمع میکنه بلکه ازشون استفاده میکنه تا نوعی تعادل به سبک خودش در عالم به وجود بیاره. ضمناً همانطور که در این مقاله هم گفته بودیم او سر از بدن ثانوس جدا کرد!
مهدی ترابی مهربانی
منبع: سایت CBR
All rights reserved © Spidey.ir 2019
(هرگونه كپیبرداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز میباشد)
مطالب مرتبط:
10 سوال مهمی که پس از دیدن «انتقام جویان: پایان بازی» برایمان پیش آمد
10 داستان مارول که شما را برای فاز چهارم MCU آماده میکنند
10 داستان "وات ایف"(WHAT IF) که ممکنه در MCU ببینیم!
10 صحنه برتر و تاثیرگذار فیلم "انتقام جویان: پایان بازی"
نقد و بررسی فیلم "انتقام جویان ۴: پایان بازی"
10 شخصیت مارول که احتمالا خبر نداشتید در MCU حضور دارند!
رتبه بندی 15 سلاح قدرتمند در دنیای سینمایی مارول (MCU)
لینک دانلود کمیک های WHAT IF? مرد عنکبوتی
10 شخصیت مارول که احتمالا خبر نداشتید در MCU حضور دارند!
15 صحنه در دنیای سینمایی مارول که مستقیما از کمیک بوک گرفته شدند!
15 خطوط داستانی مهم که از دنیای سینمایی مارول (MCU) حذف شدند
دیدگاهها
اصلا دوست ندارم اتفاق بیفته.
رتبه بندی منطقیایه باتوجه به حوادث اندگیم خیلی پیچش جالبی میشه این گامورای خبیث...
اونجرز علیه دیفندرزش جالبه البته فعلا که دیفندرزی نداریم
گروه خبیثا هم خیلی خوب میشه
اسپم با عرض شرمندگی:
گفته بودید اقای فقیه هم قراره جوکر رو نقد کنن درسته؟
میتونم نظر شما رو در مورد فیلمش بدونم استاد؟
من که هنوز جوکر رو ندیدم
اقای فقیه رو هم مدتیه ازش خبر ندارم
ولی عوضش دیشب روزی روزگاری هالیوود رو دیدم که به نظرم معرکه بود (البته به جز پایانش)
ولی روزی روزگاری جزو آثار ضعیف کارنامه تارانتینو بود، در مقابل پالپ و ...زاده های لعنتی و کیل بیل و هشت نفرت انگیز و سگهای انباری واقعا فاصله دار بود
فیلمنامش به هم ریخته بود ولی نمیشه از طراحی لباس و صحنه و قابهای شگفت انگیز و صد البته بازیگری بینظیر برد پیت و دیکاپریو گذشت. پایان فیلمم تارانتینویی بود یه جورایی
راستی بحث جوکر شد، استاد میگم جوکر رو زودتر ببینید، من تازه دیدمش درگیر یه سری افکار ضد و نقیض در مورد فیلمم باید در موردش بحث کنیم تو کامنتا
روزی روزگاری اثریه ساخته شده توسط یه عاشق سینما برای عشاق سینما
برهه ای که فیلم توش رخ میده برای من خاطره انگیزه
دوره استیو مک کویین و بروس لی , سام پاکین پا و وسترن های اسپاگتی و سرجیو لئونه و رومن پولانسکی و بچه رزماری و ... و البته از ترکیب واقعیت با فیکشن خوشم اومد
برای من قتل شارون تیت توسط اون خانواده عجیب و غریب همیشه یه حس و حال عجیبی داشته
توصیه میکنم داستان زندگی شارون تیت رو بخونید . میفهمید تارانتینو چقدر زیبا واقعیت و فیکشن رو بهم ربط داده
اتفاقا برای من این فیلم به مثابه بازگشت استاد به دوران طلایی گذشته بود
درست میگین فیلم جنبه های نوستالژی هم داره که خیلیا رو درگیر میکنه.
البته سنم به اون دوران و فضای فیلماش نمیخوره
استاد جوکر ارزش یکبار دیدن رو داره به نظرم.
بازی فینیکس فوقالعادهست!
اما خودِ فیلم همچنان همون مشکل قدیمی رو داره:
«وقتی از ظاهر و سبک بصری خفن و دارک فیلم گذر میکنیم متوجه میشیم که با یک اثر سطحی طرف هستیم که محتوایی در چنته نداره و فقط داره ادا و اطوار در میاره ...»
انشاءالله وقتی نقد آقای فقیه منتشر شد بیشتر در موردش صحبت کنیم...
و درباره جوکر هم باید بگم که من فیلم رو ندیدم ولی باتوجه به نقد های مثبت زیادی که داشته و البته بازی خواکین فینیکس و کارگردانی تاد فیلیپس مطمعنا فیلم بسیار جذابی برای من خواهم بود.
طبق شنیده های من از منابع مختلف از جمله اسپایدی جوکر یک فیلم اجتماعی-ابرقهرم انی هست و اگر که فیلم رو ببینم و واقعا اینطوری باشه مطمعنم که می پسندم چون من ترکیب ژانر ها رو خیلی دوست دارم.
و درباره روزی روزگاری در هالیوود هم باید بگم که بازیگران و کاگردان درجه یکی داره و استاد ترابی هم که ازش تعریف کردن پس حتما با یک اثر خوب طرف هستیم
من جوکر رو دیدم . خوشم نیومد. بیشتر ادا و اطوار بود. ولی واسه یه بار دیدن بد نیس. اونم واسه بازی فینکس. البته هر کسی نظری داره. شاید شما ببینی و خوشت بیاد. نقداش هم اتفاقا زیاد مثبت نبودن. ولی شما توجه نکن. نظر خودت مهمه
بله؛ هست. یعنی قرار بود باشه!
اما به عنوان یک نقد اجتماعی واقعاً ضعیفه. فیلم مدام به موضوعات جدیای ناخنک میزنه که جرئت عمیقشدن در اونها رو نداره...
البته اینجا جای صحبت درموردش نیست.
انشاءالله سر جای خودش مفصل درموردش صحبت میکنیم.
بنظر من اگه خط زمانی سوپر ایگو ادامه پیدا کنه خیلی باحالتر میشه، چونکه سوپر ایگو بهترین ویلنیه که بعد تانوس میشه انتظارشو داشت که نه تنها زمینو تهدید بکنه، بلکه گسترش پیدا کنه و کل جهانو ببلعه
البته ترکیب شیطانی لوکی و دورمامو هم ایده ی باحالیه.
ولی چند تا مورد هست که مایل هستم اشاره کنم :
1: دورمامو 2012 هنوز کاملا آزاد نیست. تو فیلم دکتر استرنج انشنت وان و وانگ توضیح میدادن که 3 تا ساختمون رو زمین هست که در مقابل تهدیدات عرفانی و ماورا الطبیعه یه جور سپر به وجود میارن. آخر فیلم این سه تا نابود شده بودن که دورمامو داشت میومد.
2: اون قضیه نبیولا اصلا با منطق سفرای زمانی فیلم جور نیست. نبیولای 2014 و 2023 هیچ ربطی به هم ندارن فقط کاملا با هم مشابهن. مثل دو تا کپی.
3: ایگو وقتی فهمید استارلرد تونسته سنگ قدرتو نگه داره فهمید نیروهای سلستیالی داره و افتاد دنبالش. رو حالت عادی مثل یکی از هزاران بچش میمونه و دلیلی نداره تو اون موقع خودش مخصوصا بره دنبال استارلرد.
4: تو فیلم گاردینز 1 یه دقیقه بعد از این که استارلرد اورب رو برداشت و داشت میرفت آدمای رونان رسیدن اونجا و اون از دستشون فرار کرد. الان تو اون خط زمانی که رودی و نبیولا تو اندگیم رفتن بهش استارلرد بیهوشه. بعد کاپیتان میاد سنگو تو همون لحظه میذاره سر جاش و چند دقیقه بعد آدمای رونان میرسن اونجا و سنگو میبرن واسه رونان و استارلرد رو میکشن یا میگیرن. تانوس اون سال هم که مرد، حالا یه رونان دیوونه هست با سنگ قدرت و بدون تانوس و گاردینز و میزنه کل دنیا رو میترکونه!
منم موافقم و یه سوالی که برام پیش اومده اینه که دوستان عزیز سنشون به فیلم های درجه Rمیخوره اصلا؟!
ما از یه فیلم تعریف نکنیم بعد برید ببینید مدیون پدر و مادرتون بشیم یه وقت
من با ایده گامورای خبیث. زره دارای درک و شعور تونی.و شکل گیری گروه توطئه گر خیلی خوشم میاد
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا