معرفی 10 قهرمان تکامل یافته مارول که وقتی خلق شدند زیاد با اقبال و موفقیت مواجه نشدند!
مقدمه: مارول کامیکس شماری از محبوب ترین و موفق ترین قهرمانان تمام دوران را خلق کرده است و تاثیر دائمی و شگرفی روی فرهنگ عامه پسند (pop culture) گذاشته است. شخصیت هایی مثل مرد عنکبوتی از همان بدو خلقت خود محبوبیت پیدا کردند ولی برخی دیگر زیاد خوش اقبال نبودند. البته درسته که بسیاری از آنها بعدا بسیار محبوب و نمادین شدند ولی باید قبول کرد که اولش اونقدر موفق نبودند که خالقین آنها دوست داشتند که باشند. در واقع ویژگی ها و پارامترهایی که باعث میشود یک شخصیت موفق از آب درآید ممکنه گاهی بسیار غیرقابل پیش بینی باشند و ممکنه یک شخصیت دارای اون پارامترهایی نباشه که باعث بشه فورا محبوب بشه. در این مقاله به 10 تایی میپردازیم که وقتی خلق شدند چندان مورد توجه قرار نگرفتند و چندین سال طول کشید تا درجه یک شدند!
مقالات زیر را هم حتما بخوانید:
10 شخصیت خبیث برتر مارول که ابتدا زیاد محبوب و شناخته شده نبودند!
15 شخصیت گمنام دنیای کمیک که به شهرت دست یافتند!
15 شخصیت برتر دنیای کمیک که اولش فقط یک شوخی بودند!
10- ددپول (Dedapool)
میگن ددپول اولش که خلق شد قرار بود فقط یک شخصیت فرعی باشه و چیزی در حد یک هجویه. همانطور که در این مقاله هم گفتم تا مدتی دشمن گروه ایکس فورس بود. ولی از اولین حضورش نشون داد که حتی در سخت ترین شرایط هم دنبال بذله گویی و شوخی کردنه و همین باعث شد در دل خوانندگان بتونه خودش رو جا کنه. بدین ترتیب هواداران کمیک بوکی داستان های بیشتری را از او طلب کردند. بعد از دو سال اولین مینی سریز مختص ددپول چاپ شد و بعدشم یکی دیگه تا اینکه سال 1997 سری اختصاصی و ماهانه ددپول به بازار اومد. و جالبه که در دنیای سینما هم ددپول به سختی خودش رو مطرح کرد. «رایان رینولدز» که بازیگر نقش ددپوله و بارها اعلام کرده که عاشق این شخصیته اولش در فیلم "ریشه های مردان ایکس: ولورین" نقش ددپول رو بازی کرد که از هر نظر افتضاح بود. مثلا دیدیم که ددپول در این فیلم دهان نداره! واقعا چطور ممکنه یکی از خصوصیت ها و حتی سلاح های مهم ددپول رو که وراجی کردن هستش ازش بگیرن؟! ولی باز هم نا امید نشد و اونقدر پیگیر فیلم جدیدی شد که بالاخره سال 2016 فیلم ددپول رو بازی کرد و چقدر هم این فیلم به ذات ددپول وفادار بود و چقدر هم موفقیت داشت که برای مدتی موفق ترین فیلم درجه R تاریخ سینما لقب گرفت.
9- آیرون فیست (Iron Fist)
دنی رند ملقب به مشت آهنین یا آیرون فیست، شخصیتی بود که مارول آن را خلق کرد تا از محبوبیت بی نظیر فیلم های رزمی و سبک کونگ فو در اواخر دهه 60 و دهه 70 میلادی بهره برداری کنه. این شخصیت وقتی بچه بود والدین پولدار خود را از دست داد و سر از خاور دور و شهر افسانه ای کون لون درآورد که در آنجا مهارت های رزمی دید و ملقب به جنگجوی بزرگ، آیرون فیست شد. درسته که سالها بعد پس زمینه داستان های آیرون فیست غنی تر و معلوم شد قبل از او نیز اشخاص دیگری با نام آیرون فیست وجود داشته اند ولی کمیک اختصاصی اولیه این شخصیت چندان پیچیدگی و عمق نداشت (جالبه که دشمن ولورین به نام سیبرتوث هم اولین بار در این سری خلق شد!). به همین دلیل چندان محبوب نبود تا اینکه سری مشترک او با شخصیت دیگری به نام لوک کیج منتشر شد. بعدش هم محبوبیت او گاهی نزول پیدا میکرد و گاهی بالا میرفت ولی او هر وقت با رفیق صمیمی اش ، لوک، باشد موفق تر است! البته او در سالهای اخیر به لطف سریال اختصاصی اش در شبکه نتفلیکس شناخته شده تر شده است.
8- استار لُرد (Starlord)
«پیتر کوئیل» ملقب به «استار لرد» در اواخر دهه 70 میلادی در کمیک Marvel Preview ظاهر شد . بعدا زوج بی نظیر «کریس کلرمانت» و «جان بیرن» شخصیت استار لرد را در همان سری احیا کردند . این کمیک با استقبال خوبی هم مواجه شد . ولی بعدش دیگه خبر چندانی از این شخصیت نبود و ظرف مدت 25 سال فقط 5 بار دیگر در دنیای کمیک دیده شد تا اینکه سال 2004 در کمیک «ثانوس» نوشته کیث گیفن به کار رفت. گیفن بعد از چند سال او را در داستان Annihilation: Conquest به کار برد که باعث شد در نهایت پیتر کوئیل گروه محافظین کهکشان جدیدی رو تشکیل بده. اما بعدش دوباره استار لرد دچار گمنامی شد ولی وقتی مارول فهمید قراره تو فیلم محافظین کهکشان باشه ازش بیشتر استفاده کرد تا اینکه «کریس پرت» نقشش رو تو فیلم محافظین کهکشان بازی کرد که باعث شد یکی از بزرگترین ستاره های سینما در حال حاضر بشه! الانم که داره تو دنیای کمیک جولان میده و ظاهرش هم کاملا مثل دنیای سینمایی شده! (این مقاله را بخوانید).
7- مردان ایکس (X-Men)
راستش رو بخواهید اولش کمیک های اولیه ایکس من زیاد محبوب نبودند و مارول قصد داشت اونا رو کنسل کنه ولی در هر حال پایه و اساس مردان ایکس در همون صفحات کمیک های اولیه گذاشته شد. ما با «هنک مک کوی» (Beast) آشنا شدیم که باهوش و شوخ طبع بود و بسیار چالاک، «اسکات سامرز» که جوانی خجالتی و دارای تردید بود که البته رهبر گروه هم بود و به خاطر اینکه از چشم هایش اشعه های مرگبار ساطع میشد باید عینکی خاص میزد و بهش میگفتند سایکلاپس، «بابی دریک» به عنوان دلقک کلاس که قدرت های یخی داشت و بهش میگفتند مرد یخی، «جین گری» به عنوان دختر جدید کلاس که همه دوست داشتند باهاش دوست بشوند (!) و قدرت های ذهنی زیادی داشت (لقب Marvel Girl هم بهش داده بودند)، «وارن ورثینگتون سوم» (Worthington III) که یک بچه پولدار پُررو و جسور بود و با بال هایی که از کمرش بیرون می آمدند لقب آنجل را به خودش اختصاص داده بود . و البته پرفسور «چارلز اگزاویر» با اون قدرت های ذهنی عظیم خودش که موسس گروه بود و البته موسس مدرسه آموزش جهش یافته های جهان. میشه گفت تا مدت نسبتا طولانی به ترکیب تیم اریجینال دست نزدند و فقط در انتهای دهه 60 میلادی بود که هاوک (برادر اسکات سامرز) و پولاریس (دختر مگنتو) به جمع آنها اضافه شدند. همانطور که گفته شد این گروه ابتدا موفقیت خاصی نزد خوانندگان به دست نیاوردند و حتی مارول به سرش زده بود كمیك های مردان ایكس را به خاطر فروش پایین كنسل كند! اما ناگهان در سال 1975 یكی از بزرگترین ریبوت های تاریخ كمیك انجام شد و كمیكی به نام Giant Size X-Men به بازار آمد كه در آن «پرفسور اگزاویر» گروهی جدید از جهش یافته ها را استخدام كرد: استورم، كلاسوس، نایت كرالر و البته ولورین! سایکلاپس و جین گری هم به آنها اضافه شدند. اعضای دیگری هم بودند که اهمیت چندانی نداشتند. مثل «بنشی» (Banshee) و «سان فایر» که هرگز شخصیت های چندان معروفی نشدند . این گروه جدید جان تازه ای به كميك هاي مردان ایكس بخشید و به زودی و با اضافه شدن نویسنده ای افسانه ای به نام «كریس كلرمانت» و طراح نابغه به نام «جان بیرن» كمیك های X-Men به اوج محبوبیت رسیدند. در واقع در این دوران بود که بسیاری از محبوب ترین شخصیت های تاریخ ایکس من به خوانندگان معرفی شدند.
6- اسکات لانگ (Scott Lang)
هنک پیم به عنوان مرد مورچه ای یکی از نخستین و مهم ترین قهرمانان مارول در عصر نقره ای (دهه 60 میلادی بود) ولی او همانطور که در اینجا گفته شد بسیار بی ثبات بود و دچار تغییرات زیادی شد. تا اینکه مرد مورچه ای جدیدی به نام اسکات لانگ معرفی شد و به اونجرز و سپس چهار شگفت انگیز ملحق شد. درسته که خیلی ها او را بهترین نسخه از مرد مورچه ای میدانند ولی راستش را بخواهید او ابتدا فقط یک شخصیت حاشیه ای بود. چند سالی طول کشید تا به قول معروف "بگیره". البته همون موقع هم طرفداران پر و پا قرصی داشت (مثل کارگردان معروف «ادگار رایت» که سالها در تلاش بود فیلم مرد مورچه ای رو بسازه ولی در نهایت به مشکل برخورد. این مقاله را بخوانید) ولی محبوبیت گسترده ای نداشت. تا اینکه با نقش آفرینی «پال راد» در دنیای سینمایی مارول به کار رفت و بسیار محبوب شد.
5- هاکای (Hawkeye)
هاکای شخصیتی هستش که از وقتی به اونجرز ملحق شد به خاطر روحیات منحصر به فرد خودش مثل سرسختی، کله شقی و جسارتش محبوب شد ولی قبلش او در واقع یک شخصیت شرور بود که به عنوان یکی از دشمنان مرد آهنی در Tales of Suspense #57 خلق شد! او پس از این حضور تقریبا از دنیای کمیک ناپدید شد تا اینکه سرانجام به عنوان عضو جدید و اصلاح شده به اونجرز پیوست. البته در سالهای اولیه هم کمی تقلا کرد تا محبوب بشه و یه مقدار طول کشید تا اون خصوصیات جذابی که گفتم در او جا بیفته و بتونه شخصیت مستقلی برای خودش دست و پا کنه.
4- هایپریون (Hyperion)
خلق شدن گروه "اسکادران برتر" در نوع خودش خیلی جالب بود که قبلا در این مقاله به طور مفصل بهش اشاره شده. در واقع اعضای این گروه در نتیجه توافق بین دو نویسنده از مارول و دی سی خلق شدند و چیزی جز یک شوخی نبودند! در میان اعضای اسکادران برتر، شخصیت «کایل ریچموند» ملقب به نایت هاک، در واقع هجویه ای بود بر بتمن. این شخصیت خیلی زود با پیوستن به گروه "مدافعین" برای خودش جا و مکانی در مارول پیدا کرد ولی دیگر عضو گروه که از او مهم تر بود، یعنی «هایپریون» (که قرار بود نسخه ای از سوپرمن باشد)، تا سالهای سال گمنام باقی ماند. تا اینکه در دهه 80 میلادی، مارک گرونوالد یک مینی سریز برجسته برای اسکادران برتر نوشت که بسیار مورد توجه قرار گرفت ولی همچنان هایپریون ناشناخته باقی ماند و هر از گاهی به عنوان یک ابرشرور یا یک قهرمان سر و کله اش پیدا میشد! ولی در سالهای اخیر به لطف حضور در برخی رویدادها تونسته محبوب بشه و برای خودش شخصیت مطرحی به حساب میاد که خودشو از سوپرمن جدا کرده. او و دیگر اعضای اسکادران برتر اخیرا ستاره های رویداد معرکه مارول به نام "تولد مجدد قهرمانان" بودند که اینجا ترجمه شده.
3- هالک (Hulk)
همانطور که در این مقاله گفته بودم، ما در دنیای کمیک هالک نسخه خاکستری هم داریم. ولی شاید ندانید که هالک کلا قرار بود خاکستری باشه! یعنی «استن لی» و «جک کربی» او را با رنگ خاکستری خلق کردند. در یکی دو شماره نخست هم رنگش خاکستری بود. ولی چون شرکت چاپ کننده کمیک های مارول در پرینت گرفتن از روی رنگ خاکستری مشکل داشت بنابراین استن و جک به ناچار رنگ هالک را سبز کردند! و اینم بگم که کلا شخصیت پردازی هالک در دو شماره نخست خود بسیار عجیب و متفاوت از آن چیزی بود که ما الان ازش سراغ داریم. گفتیم که او رنگش خاکستری بود. ضمنا میتونست حرف بزنه و یک هدف هم داشت: فتح دنیا! یعنی انگار هالک از بروس بنر از نظر شخصیتی کاملا جدا و متمایز بود! نکته عجیب دیگر این بود که به نظر نمیرسید بروس بنر به خاطر عصبانیت به هالک تبدیل میشه. اجازه بدهید توضیح بدهم: بروس بنر شبها به هالک تبدیل میشد! به احتمال بسیار زیاد استن لی و جک کربی میخواستند یک جور گرگینه (werewolf) از او بسازند!!! اما مشکل اینجا بود که این باعث میشد دست نویسنده بسته باشه و هالک شخصیتی قابل پیش بینی باشه. سپس دیدیم که بروس بنر به همراه نوجوانی که همراهی اش میکرد یعنی «ریک جونز» یک جور پناهگاه برایش ساختند تا شبها در آنجا باشه و نتونه بیرون بیاد و به کسی آسیب برسونه! در شماره 3 هم اتفاق عجیبی افتاد و هالک فهمید دیگه نمیتونه به بروس بنر تبدیل بشه! او در واقع مثل یک زامبی بی مغز شده بود که توسط ریک جونز کنترل ذهنی میشد!!! بعدشم که یه جورایی هالک انگار مغز بروس بنر رو پیدا کرده بود ولی رفتار خشن هالک رو داشت و لهجه اش هم مثل باگزبانی شده بود! خلاصه اینکه اون 6 شماره نخست هالک مشخص بود استن لی و جک کربی تعریف مشخصی از هالک ندارند و نمیدونند باید باهاش چیکار کنند. به همین دلیل هم بعد از 6 شماره کمیک هالک کنسل شد چون مخاطبین به دلیل همین مشکلاتی که گفتم نتونسته بودند باهاش ارتباط برقرار کنند. البته او خیلی زود دوباره برگشت و با افزوده شدن تغییرات و پیچیدگی های فراوان تبدیل شد به یکی از 10 قهرمان برتر و محبوب مارول.
2- پانیشر (The Punisher)
وقتی شخصیت فرانک کسل ملقب به پانیشر (مجازاتگر) در کمیک های مرد عنکبوتی خلق شد، با اون ماشین کشتاری که امروزه ازش سراغ داریم خیلی فرق داشت. درسته که سرگذشت او یکسان بود ولی ابرشروری به نام شغال به راحتی سرش را شیره مالید تا بره و اسپایدرمن را شکار کنه! یعنی او به صورت نوعی مزدور اجاره ای به تصویر کشیده شد. تا اینکه در دهه 80 میلادی شخصیت پردازی او عوض و تبدیل شد به یک وجلنتی (یعنی یک "نگهبان خودگمارده قانون" که برای اجرای عدالت خودش دست به مجازات خلافکاران میزند). و اینچنین شد یك آدم كش حرفه‌ای كه همیشه به دنبال كیفر دادن كسانی كه به تشخیص او اعمال تبهكارانه انجام داده‌اند، ميگردد. این وضعیت بسیار به محبوبیت او کمک کرد. چون منعكس كننده وضعیت اجتماعی روزگار خود بود. به عبارتی دیگر در دهه 80 میلادی تیتر اكثر روزنامه‌ها اكثراً به جنایات خلافكاران شهر اختصاص پیدا می‌كرد به طوری كه عامه مردم جرأت نمی‌كردند پس از غروب آفتاب در خیابان‌های تاریك راه بروند. پس طبیعی است كه در چنین شرایطی، پانيشر به شهرت برسد. علاوه بر این، پانیشر سمبل روحیه پرخاش گر و عصیانگری است كه كم و بیش در وجود همه ما یافت میشود. همه ما گاهی آنقدر از وضعیت موجود خسته میشویم كه دوست داریم بی عدالتی ها را خودمان اصلاح كنیم. بنابراین پانیشر سردرمدار Vigilante ها میباشد؛ كسانی كه قانون را برای اجرای عدالت ناقص و ناتوان میدانند و خودشان مستقیما دست به اجرای عدالت میزنند.
1- ولورین (Wolverine)
ولورین یکی از برترین و محبوب ترین شخصیت های کل تاریخ دنیای کمیکه. در این شک نکنید. ولی راستش اولش که خلق شد یک جور شخصیت یک بار مصرف بود که به عنوان حریفی برای هالک خلق شد تا باهاش بجنگه (این کمیک اینجا ترجمه شده) صادقانه باید گفت که چیز خاصی یا "شاخی" درباره ش به چشم نمیخورد! تا اینکه به عنوان یکی از اعضای اصلی تیم احیا شده مردان ایکس به کمیک تاریخی Giant-Size X-Men #1 پیوست. اون موقع هم خیلی محبوب نشد تا اینکه کریس کلرمونت و جان بیرن نویسنده ایکس من شدند و رفته رفته خصوصیات رفتاری او را تثبیت کردند و رفته رفته او را به یک شخصیت تمام عیار و جذاب با گذشته ای مرموز و خفن تبدیل کردند که پولسازترین جهش یافته کل تاریخ لقب گرفت!
مهدی ترابی مهربانی
منبع: سایت CBR
All rights reserved © Spidey.ir 2021
(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز میباشد)
مطالب مرتبط:
10 شخصیت خبیث برتر مارول که ابتدا زیاد محبوب و شناخته شده نبودند!
10 لحظه برتر «هاکای» (HAWKEYE) در دنیای کمیک بوک
معرفی 20 عضو "اترنالز" (ETERNALS)
15 شخصیت گمنام دنیای کمیک که به شهرت دست یافتند!
چند تا مرد مورچه ای داریم؟
15 شخصیت برتر دنیای کمیک که اولش فقط یک شوخی بودند!
10 دوره (RUN) برتر نویسندگان و طراحان در تاریخ کمیک بوک
15 شخصیت برتر دنیای کمیک که اولش فقط یک شوخی بودند!
نخستین حضور ولوورین در دنیای کمیک ترجمه شد + لینک دانلود
10 ابرقهرمانی كه بهترین اریجین (ORIGIN) را دارند + ویدئو
20 حقیقتی که باید درباره هالک (بروس بنر) بدانید
10 حقیقت مهمی که باید درباره "اسکادران برتر" بدانید
10 حقیقت مهمی که باید درباره هاک آی (HAWKEYE) بدانید
20 حقیقتی که باید درباره کمیک بوک های X-MEN بدانید
10 فیلم سینمایی که روی دنیای کمیک بوک تاثیر گذاشتند!
10 کمیک گمنام که باید به فیلم سینمایی تبدیل شوند
این مطلب را به اشتراک بگذارید :
دیدگاه‌ها
ممنون بابت مقاله.
قهرمانان متنوع مارول بسیار محبوب هستند و هر کدومشون داستان های خوب مخصوص به خودشون رو دارند. خب بعضی ها فقط به مدت کوتاهی استفاده میشن و شانس بقیه شخصیت ها رو ندارند که بخورند به تور نویسنده مستعدی تا محبوب بشن و برای همین فقط ابزاری برای داستانگویی هستند یا به کل فراموش میشن! بعضی ها هم در همون شماره اول پایه و اساشون اونقدر محکم گذاشته میشه که مثل اسپایدی کمیک هاشون میترکونن و باعث میشن که ناشر ها برای جیبشون هم که شده کمیک هاش رو منتشر کنند. چون همین اسپایدرمن از همون اول، اوریجینش اونقدر خوب بود که دیگه نیازی به تغییر نداشت و خصوصیاتش از همون اول اونقدر مشخص و عالی بود که دیگه نه نیاز به تغییر داشت نه نیاز به محبوب تر شدن! اما برخی دیگر از شخصیت از اون اول نتونست ند محبوبیت خاصی به دست بیارند و مدتی طول کشید که این اتفاق براشون بیفته. حالا یا مثل استاد لرد و تقریبا تمام اعضای جدید دیگر "نگهبانان کهکشان" یا اسکات لانگ توی اقتباسی اونقدر محبوب شدند که توی دنیای کمیک هم زیادی به کار گرفته شدند یا مثل خیلی از شخصیت های دیگه این لیست در داستانی به دست نویسنده های خوبی به شهرت رسیدند. مثلا من عاشق شخصیت ولورین هستم! اما شاید بشه گفت اون اول خیلی شخصیت کله شق امروز رو نداشت اما رفته رفته و مخصوصا توی run معرکه "جان بیرن" و "کریس کلرمونت" شد اون شخصیتی که امروز میشناسیم. یا حتی پانیشر که در اولین کمیکی که حضور داشت که یکی از کمیک های اسپایدرمن بود اون "وجلنتی" که ما میشناختیم نبود اما بعدا تونست گلیم خودش رو از آب بیرون بکشه.
با تشکر.
پانیشر رو تا ۳ سال گذشته نمیشناختم تا اینکه سریالش رو تو بازار پیدا کردم. اصلا برام شخصیت خاصی نبود؛ ولی با spidey تونستم پتانسیل واقعا بالای این کاراکتر رو درک کنم.
درمورد هالک هم که گفتم از همون اول عاشقش بودم.
لگوی هایپریون رو هم توی اسباب بازی فروشی پیدا کردم. اول حدس میزدم کاپیتان ماروله؛ ولی میدونستم نیست
با بقیه ی گزینه ها هم از دنیای فیلم و انیمیشن آشنا شدم.
البته یه جورایی میشه گفت با تمام این شخصیتا از spidey آشنا شدم؛ ولی خب نگاه اولم بهشون، به شرح بالا بود.
به نقل از mtm:
برای زمان الان ما که شانگ چی خیلی شخصیت نا شناخته ای هستش؛ ولی خب ماجرا درمورد زمان خلق شدنشون صدق میکنه. احتمال میدم cbr هم از این جهت بهش نگاه کرده باشه.
ببخشید اگه اشتباه تایپی داشتم چون خیلی سریع سعی کردم نظر بدم. بازم ممنون از spidey!
واقعا بعضی از موارد برام جالب و عجیب بود،واقعا ولورین معرکه است،خسته نباشید.
ممنون بابت مقاله. بعد از مقاله ی چند روز پیش حالا عکس مقاله ی خبیث هارو شاهد هستیم. مقاله ی خیلی خوبی بود و خسته نباشید. جالبی این لیست برای خود من شماره ی 8 لیست بود (شاید بدونید چرا) که حضورش داستان دار بوده. داستان و علت سبز بودن هالک موردی بود که خیلی برام جالب بود.
باز دوباره ببخشید بابت اسپم
خوراک‌خوان (آراس‌اس) دیدگاه‌های این محتوا