10 دفعه ای که ابرقهرمانان قدرت های فوق بشری خود را از دست دادند!

10 دفعه ای که ابرقهرمانان قدرت های فوق بشری خود را از دست دادند!

مقاله ای جالب که نشان میده از دست رفتن قدرت های خارق العاده چه تاثیری روی ابرقهرمانان دنیای کمیک بوک میگذاره!

 ضمنا توصیه میشه مقاله زیر را هم از دست ندهید:

وقتی پیتر پارکر قدرت های فوق بشری خودش را از دست داد ...

10 دفعه ای که ابرشروران کمیک بوکی قدرت های جدیدی به دست آوردند

 

10- سوپرمن در داستان "چه بر سر مرد فردا آمد؟"

  سوپرمن در داستان "چه بر سر مرد فردا آمد؟"

در طول دوران سوپرمن در دنیای کمیک با انواع و اقسام رنگ های ماده کریپتونایت (که سوپرمن بهش نقطه ضعف داره) آشنا شده ایم. ولی چیزی که ندیده ایم کریپتونایت طلایی است که در شماره 299 از کمیک Adventure Comics معرفی شد و بعدش سالها نویسندگان آن را نادیده گرفتند تا اینکه سر و کله اش در صحنه های پایانی کمیک برتر سوپرمن به نام "چه بر سر مرد فردا آمد؟" پیدا شد (این کمیک تاریخی اینجا ترجمه شده است). سوپرمن پس از چند نبرد نفس گیر با برخی از برترین و قدیمی ترین دشمنان خود، فهمید همه چیز زیر سر «میکسیزپیتلیک» است و در نهایت او را کشت. اما او که وجودش از ناراحتی و افسوس بابت این عمل خود لبریز شده بود تصمیم گرفت اون نقشه ای رو اجرا کنه که قرار بود اگر روزی کار بدی انجام بده اجرا کنه! در نتیجه وارد تالار کریپتونایت طلایی شد که به طور دائمی قدرت های او را ازش گرفت. البته ما حس میکردیم شاید سوپرمن در پایان داستان کشته شود (چون روند داستان به این شکل بود) ولی جالب بود که فقط قدرت هایش را از دست داد و دیدیم که در کنار زن و بچه اش دارد زندگی خوبی را سپری میکند.

  

9- ولورین در شماره 6 از سری پنجم کمیک بوک های Wolverine

 ولورین در شماره 6 از سری پنجم کمیک بوک های Wolverine

در سال 2014 سری کمیک های ولورین راهی را رفتند که قبلا  آن را نرفته بودند. در شماره 6 میبینیم که جهش یافته محبوب قلبها به ویروسی بیگانه مبتلا شده که قدرت خود شفا دهی (healing power) او را ازش گرفته است! شاید در نگاه اول این ترفندی به نظر برسه برای اینکه ولورین را در وضعیت آسیب پذیر قرار بدهند ولی قضیه فراتر از این حرفا بود و قهرمان ما در هر شماره پس از این اتفاق در ماموریت های خطرناک تری ظاهر میشد و هر لحظه انتظار داشتیم که کشته شود! شاید قضیه از دست دادن قدرت خودشفا دهی ولورین را یه کم زیادی کش دادند ولی باید قبول کرد که به طرز جالبی به نمایش درآمد و به نویسندگان اجازه داد با قدرت های تثبیت شده یکی از بزرگترین قهرمان دنیای کمیک بازی کنند!

 

8- کاپیتان آمریکا در شماره 21 از سری هفتم کمیک بوک های Captain America

 کاپیتان آمریکا در شماره 21 از سری هفتم کمیک بوک های Captain America

برای اکثر ابرقهرمانان از دست دادن قدرت هایشان تاثیر فیزیکی کمی روی آنها دارد و فقط ممکن است باعث شود تا مثلا نتوانند از چشمان خود لیزر شلیک کنند یا از روی ساختمان های بلند پرش انجام دهند. ولی برای کاپیتان آمریکا فرق میکند و تاثیر دیگری هم رویش میگذارد چون از یادمان نرود که جسم استیو راجرز از نظر فنی در دهه نهم زندگی اوست و الان بیش از 90 سال عمر کرده است. پس وقتی ابرخبیثی به نام Iron Nail سرم ابرسرباز را از بدنش بیرون کشید ناگهان پسر طلایی آمریکا شروع کرد به پیر شدن سریع! این مساله ابرقهرمان ما را در وضعیت خطیری قرار داد زیرا زندگی اش به خطر افتاد و حتی پس از بهتر شدن حالش نمیتوانست در میدان نبرد ظاهر شود و بنابراین تبدیل شد به کسی که بیرون گود نشسته و به دیگران دستورالعمل ارائه میدهد. دوست قدیمی اش یعنی سم ویلسون ملقب به فالکون جای او را به عنوان کاپیتان آمریکا گرفت. او مدتی در این وضعیت بود تا اینکه پس از دو سال (یعنی در سال 2016) در شماره 7 از کمیک Captain America: Sam Wilson دوباره نیروهای خودش را به دست آورد و کاپیتان آمریکا شد.

  

7- زن شگفت انگیز در شماره 172 از سری نخست کمیک بوک های Wonder Woman

  زن شگفت انگیز در شماره 172 از سری نخست کمیک بوک های Wonder Woman

وقتی عزیزان آدم را ترک میکنند بسیار سخت است مخصوصا وقتی که ترک کردن آنها باعث بشود قدرت های شگفت انگیزتون هم شما  را ترک کنند! این دقیقا موردی بود که در شماره 179 از کمیک Wonder Woman رخ داد و دیدیم که وقتی خانواده آمازون تصمیم گرفتند بُعد فعلی را ترک کنند تا قدرت هایشان را از نو شارژ کنند ، قدرت های دایانا هم از او جدا شدند (دایانا اونقدر دلبسته جهان ما بود که با آنها نرفت). راستش را بخواهید داستان عجیبی بود ولی دیدن یک واندرومن بدون قدرت تا حدی جالب بود زیرار باید خودش را از نو برای نبرد آموزش میداد (استاد هنرهای رزمی Mr. Ching او را آموزش داد). ولی در نهایت تنها پس از چند شماره قدرت های او دوباره برگشتند.

 

6- هل جوردن در رویداد "بحران نهایی" (Final Crisis)

 هل جوردن در رویداد "بحران نهایی" (Final Crisis)

یکی از بدی های اینکه یک گرین لنترن باشی اینه که باید خود را درگیر مسائل سیاسی پیچیده در فضا بکنی. این مساله در رویداد "بحران نهایی" (که در اینجا معرفی شده است) به خوبی به نمایش درآمد و دیدیم که هل جوردن به عنوان معروف ترین گرین لنترن زمینی وقتی از خواب بیدار شد دید که یک سری لنترن های آلفا دورش جمع شده اند و بهش میگویند که به خاطر قتلی که خودش از آن خبر ندارد باید دستگیر شود! علیرغم اینکه او باید خودش را تبرئه کند ولی قدرت هایش را به طور مقطعی ازش گرفتند زیرا آنها چنین قابلیت را داشتند. این موضوع نشان دهنده حقیقت تلخی است که گاهی اوقات به دلیل بوروکراسی پیچیده گرین لنترن ها به وجود می آید و میشه گفت به اندازه جنگیدن با یک خبیث قدرتمند میتواند برایشان دردسرساز شود.

 

5- دکتر استرنج در شماره 19 از سری دوم کمیک بوک های Doctor Strange

 دکتر استرنج در شماره 19 از سری دوم کمیک بوک های Doctor Strange

خیلی سخته که استفن استرنج را در قالب جادوگر اعظم نبینیم و این دقیقا اتفاقی است که در شماره 19 از سری دوم کمیک بوک های برایش رخ داد. در این شماره او پیشنهاد مرشد خود یعنی «اینشنت وان» را برای اینکه با کیهان یکی شود را رد کرد (ظاهرا این آخرین تست برای یک جادوگر اعظم است!). استفن این تصمیم را گرفت زیرا علاقمند بود تا بقیه عمر خود را در کره زمین بگذراند و در هر حال قدرت های او در نتیجه این تصمیمش از او گرفته شدند و یکی  دیگر جایگزین او شد. البته این موضوع زیاد طول نکشید و استفن پس از مقابله با خبیثی به نام In-Betweener دوباره به قدرت ها و منصب سابق خودش رسید.

  

4- ددپول در شماره 52 از سری دوم کمیک بوک های Deadpool

  ددپول در شماره 52 از سری دوم کمیک بوک های Deadpool

کل زندگی و دنیای ددپول بر پایه قدرت های فوق بشری او بنا شده است زیرا او با علم به اینکه زخم هایش سریعا خوب میشوند خود را در معرض تمام خطرات و ریسک های بزرگ قرار میدهد. اما در شماره 52 از سری دوم کمیکهای Deadpool ناگهان ورق برگشت چون دستیار او به نام Bob سرمی بهش تزریق کرد که در آن ویروسی بود که باعث میشد بدنش نتونه زخم هایش را شفا ببخشه. اولش فکر میکنیم این کار بخشی از نقشه Bob بوده ولی بعدش معلوم میشه خود ددپول میخواسته این اتفاق بیفته! (زیرا او دیگر از دست قدرت های فوق بشری خود خسته شده بود و میخواست راهی برای مردن پیدا کنه!). ولی نقشه او در نهایت شکست میخوره زیرا میفهمه که باید Bob را از دست خبیث هایی که قصد کشتنش را داشتند نجات بده و بنابراین دوباره قدرت هایش برمیگردند!

  

3- قهرمانان دی سی در کمیک JLA: Act of God

 قهرمانان دی سی در کمیک JLA: Act of God

یکی از دیوانه وارترین داستان های دنیاهای موازی دیسی را در کمیک JLA: Act of God شاهد بودیم که در آن اکثر ابرقهرمانان قدرت های فوق بشری خود را از دست دادند و سپس شاهد بودیم که چطور هر کدام از اعضای جاستیس لیگ از نظر روحی و روانی نسبت به از دست دادن این توانایی ها واکنش نشان میدهند و نویسنده میخواهد به نوعی نشان بدهد که برای قهرمان بودن و انجام کارهای خوب حتماً نیازی به داشتن قدرت های فوق بشری نیست. ولی در این میان فلش و گرین لنترن با مشکلات عدیده ای روبرو شدن و از نظر روحی روانی حسابی بهم ریختند. JLA: Act of God یک کمیک خاص است زیرا جنبه های مثبت و منفی چنین اتفاقی و همچنین تاثیرات آن روی زندگی ابرقهرمانان و جهان پیرامونی آنان را به تصویر میکشد.

  

2- سوپرمن در شماره 40 از سری سوم کمیک بوک های Superman

 سوپرمن در شماره 40 از سری سوم کمیک بوک های Superman

شماره 40 از Volume سوم سری کمیک بوک های سوپرمن را بهش لقب 'Powerless' داده اند که در آن سناریوی جالبی را مطرح میکند که در آن سوپرمن متوجه میشود میتواند اشعه عظیمی از انرژی خورشیدی را از بدنش آزاد کند که البته یک عارضه جانبی داره و اونم اینه که برای 24 ساعت تمام قدرت های فوق بشری اش را از او میگیره! این یک داستان نامتعارف است و بیشتر تمرکزش روی اینه که سوپرمن در چنین وضعیتی چطور با دنیا تعامل برقرار میکند تا اینکه او را در چنین وضعیتی رو در روی یک ابرشرور قرار دهد و همین باعث خلق شدن نوعی نگاه منحصر به فرد در داستان شده است. همچنین این داستان به fun ترین شکل به قضیه از دست دادن قدرت های سوپرمن اشاره میکند که تا به حال ندیده بودیم و او که بسیار به قدرت های خود مثل پرواز کردن عادت کرده ناگهان باید خودش را با شرایط جدید وفق دهد که در نوع خود بسیار بامزه است!

 

1- اکثر جهش یافته ها در عالم مارول در رویداد "خاندان ام"

در سال 2005 اسكارلت ویچ تنها با گفتن سه كلمه یعنی No more mutants (= جهش یافته دیگه بسه") به طور عظیمی دنیای مارول را تغییر داد. در حقیقت در رویداد "خاندان اِم" (که اینجا ترجمه شده است) اسكارلت ویچ برای آنكه فرزندان خود را زنده كند یك دنیای جديد خلق كرد که در آن واقعیت تغییر کرده و جهش یافته ها در جنگ علیه انسان های عادی پیروز شده بودند و دیگر مجبور نبودند خود را پنهان کنند و بر انسان ها حکمرانی میکردند. اما پس از اینكه ابرقهرمانان مارول متوجه این موضوع شدند و حقیقت برای مگنتو آشکار شد، او بسیار خشمگین شد و پسر خودش (کوئیک سیلور) را کشت. سپس اسکارلت ویچ ظاهر شد و برادرش را زنده کرد. او  که بسیار خشمگین شده بود به پدرش گفت: "ما عجیب الخلقه هستیم، جهش یافته هستیم ... تو این را برای ما انتخاب کردی و تو باعث نابودی ما شدی ... بابا!" . او سپس آن سه كلمه را بر زبان آورد و در نتیجه جمعیت جهش یافته های جهان از چند میلیون نفر به صدها نفر كاهش یافت. حتی مگنتو هم از خشم اسكارلت ویچ در امان نبود و نیروهای خود را از دست داد... کی فکرش رو میکرد مارول همچین کاری رو بکنه؟

 

مترجم:  امیر علی قادری

منبع: سایت WhatCulture

All rights reserved © Spidey.ir 2023

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

مطالب مرتبط:

وقتی پیتر پارکر قدرت های فوق بشری خودش را از دست داد ...

10 دفعه ای که ابرشروران کمیک بوکی قدرت های جدیدی به دست آوردند

وقتی پیتر پارکر قدرت های فوق بشری خودش را از دست داد ...

قسمت آخر از کمیک "بی قدرت ها" (POWERLESS) ترجمه شد + لینک دانلود

20 قدرت فوق بشری برتر در دنیای کمیک بوک

15 دفعه ای که قدرت ابرقهرمانان کمیک بوکی در سریال و فیلم تغییر کرد!

معرفی نقطه ضعف قهرمانان دی سی!

10 شخصیت برتر دنیای کمیک که نمیمیرند!

معرفی نقطه ضعف قهرمانان مارول!

10 قهرمان برتری که قدرت های فرابشری ندارند

10 ابرشرور برتر دنیای کمیک که قدرت فوق بشری ندارند!

بی مصرف ترین ابرقهرمانان کمیک بوکی!

15 حقیقت مهمی که باید درمورد اسکارلت ویچ (واندا ماکسیموف) بدانید

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn