اپدیت: این کمیک از نو و به صورت دیجیتال ادیت شد.
سایت Spidey.ir با کمال افتخار به اطلاع میرساند که یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین کمیک های مرد عنکبوتی و کل تاریخ کمیک بوک یعنی شماره 50 "اسپایدرمن شگفت انگیز" (The Amazing Spider-Man) که روایتگر تردیدها و دودلی های پیتر پاركر و در نهایت تصمیم تاریخی او مبنی بر كنار گذاشتن هویت اسپایدرمن میباشد، به زبان فارسی ترجمه شد!
در مقاله "مهم ترین داستان های کمیک بوکی مرد عنکبوتی" درباره این داستان مهم كه توسط «استن لی» و «جان رومیتا» خلق شده و آنقدر در تاریخ داستان های اسپایدرمن اهمیت دارد كه الهام بخش فیلم سینمایی "مرد عنكبوتی 2" نیز بوده (!!!)، میخوانیم:
" اسپایدرمن اولین بار در این داستان تاریخی بود كه واقعاً تصمیم گرفت حرفه ابرقهرمانی را كنار بگذارد و یك زندگی عادی و بی دغدغه را در پیش گیرد. از آن به بعد این تم بارها و بارها در كمیكهای اسپایدرمن مورد استفاده قرار گرفته است. این داستان برای اولین بار پرسشهایی اساسی مطرح كرد كه به نوعی به فلسفه وجودی اسپایدرمن مرتبط هستند: آیا پیتر پاركر حق ندارد هویت اسپایدرمن را رها کند و زندگی آرام و بیدغدغهای داشته باشد؟ پس مسئولیت او در قبال خود و اطرافیانش چه میشود؟"
مترجم: امیر حسین زاده
ویرایش: محمد شیرزاده
ادیتور و گرافیست: آرین نعمتی
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
نظر شما درباره این داستان چیست؟
برای خواندن دیگر كمیك هایی كه در سایت ترجمه كرده ایم اینجا را كلیك كنید.
مطالب مرتبط:
چگونه در كامپیوتر یا سیستم اندروید كمیك بخوانیم؟
بزرگان تاریخ كمیك های اسپایدرمن: جان رومیتا
75 لحظه ماندگار در كمیك های مارول – قسمت پنجم
10 دفعه ای که پیتر پارکر نخواست مرد عنکبوتی باشه !
لحظات ماندگار در كمیك بوک های اسپایدرمن
بهترین کمیک های مرد عنکبوتی به زبان فارسی
10 داستان برتر تاریخ کمیک بوک های مرد عنكبوتي+ لینك دانلود مستقیم
مهم ترین داستان های کمیک بوکی مرد عنکبوتی + لینك دانلود مستقیم
بهترین داستان های مرد عنکبوتی در 10 سال گذشته
مهم ترین داستان های مرد عنکبوتی در 10 سال گذشته
دیدگاهها
جناب حسین زاده هم همچنان به ترجمه آثار مهم و فاخر تاریخ اسپایدرمن ادامه خواهند داد
خودم هم اگه خدا بخاد کمیک Superior Marvel Team-up را از این به بعد ترجمه خواهم کرد!
پس منتظر باشید و به دوستان و آشنایان خود نیز اطلاع دهید
خیلی ممنون.
به طور مثال ، همانطور که در این داستان میبینید ، یک پسر بچه لباسی را که اسپایدرمن درون سطل آشغال می اندازد را نزد جیمسون می آورد و به او تحویل میدهد اما در فیلم این کار توسط یک رفتگر شهرداری انجام میشود!
و .........
بقیه اش را شما بگید!
ضمن این که علاوه بر کمیک هیچ چیزی نمیتواند جلوی بولدوزر را بگیرد که آماده شده و به زودی میتونید بخونیدش
یه سورپرایز دیگه هم از طرف من هست که به زودی متوجه میشید:دی
وقتی پیتر در فیلم اسپایدرمن شد سعی کرد که همون بچه عینکی و ضعیف بشه طوری که به مریجین اعتراف کرد:من حالا اگه یه مشت بخورم میمیرم!
تازه در فیلم گوئنی وجود نداشت.
نورمن آزبورن نمرده بود.
عمه می مریض نبود.
وقتی هم که لباسش رو از جیمسون گرفت براش یادداشت گذاشت و رو در رو باهاش حرف نزد.
خوب بود آقای ترابی
اگه میشه کمیک the amazing spider man 195 رو ترجمه کنین خیلی ازش خوشم میاد
دلمون برات تنگ شده بود
راستی آقای ترابی بعد از پایان دوره نویسندگی استنلی در Amazing spiderman باز هم برای اسپایدرمن کمیک نوشته؟ اخیرا اصلا کمیک مینویسه؟
تو صفحه استن لی تو ویکی پدیا بری قطعا تمام شماره هایی که برای اسپایدرمن نوشته رو پیدا میکنی
آقا دمتون گرم که کمیک های مرد عنکبوتی رو ترجمه می کنین. نمی دونین دل طرفدارها رو چقدر شاد می کنین.
راستی خوب شد spider-man عزیز این مشکل رو مطرح کرد. فکرکنم بعضی از کمیک های سایت، یا ناقص آپلود شدن یا هنگام تبدیل تصاویر به فایل cbr، مشکلی برای فایل پیش اومده. مشکل اینه که بعضی از صفحات کمیک ها نصفه نمایش داده میشن. برای مثال یه اسکرین شات از قسمت آخر مبارزه بزرگ اسپایدی با اختاپوس گرفتم. اونجا که اسپایدی بازوهای اختاپوس رو از جا درمیاره
همون طور که در این عکس می بینید، نصف تصویر اصلا معلوم نیست. این مشکل چند بار دیگه و در داستان های دیگه هم تکرار شده. تازه من از نرم افزار perfect viewer استفاده میکنم که همون نصفه رو هم میتونم ببینم وگرنه باقی نرم افزارهای اندرویدی مثل comicrack و ebookdroid، یا اصلا اون صفحه رو نشون نمیدن یا عکس صفحه قبل رو جاش میذارن و درنتیجه، یک صفحه دو بار تکرار میشه. amazing fantasy هم همین مشکل رو داره. البته کمیک های مشترک مرد عنکبوتی و بتمن که از همین سایت دانلود کردم، خیلی عالی و سالم بودن. نمیدونم چرا هرچی از پست "10 داستان برتر تاریخ کمیک های مرد عنکبوتی" گرفتم، همین مشکل رو داره.
گفتم شاید مسئولین سایت از این مشکل اطلاع نداشته باشن.
خوبیش این که چند تا داستان را به هم چسباندیدو
بدیش این یکی از متن های ترجمه خیلی خنده دار ترجمه کردید
اونجایی که میگه انگار چنگیز خان حمله کرده
به نظرم مشكل از طرف خود شماست چون اين فايل ها رو بارها چك ميكنيم و بعد روي سايت ميگزاريم
به طور مثال من الان دوباره خودم ترجمه شماره 15 فانتزي شگفت انگيز رو دانلود كردم و ديدمش . هيچ مشكلي هم نداشت!
اون عكسي هم كه شما گذاشتي من بدون هيچ عيب و نقصي ميبينم:
spidey.ir/images/img/content/motefareghe/spectacularspider-man079p09.jpg
پس يا ايراد از نحوه دانلود شماست
يا ايراد از كامپيوتر شماست
و يا اينكه بايد comic reader خود را عوض كنيد
(من خودم cdisplay را توصيه ميكنم)
پیشنهاد میکنم تو کامپیوتر با نرم افزار winrar کمیک ها رو باز کنین بعد بصورت عکس با کابل USB یا رم ریدر وارد تبلت یا گوشی اندرویدی خودتون کنید.
واقعا فوق العادس...
عنوانش هم خیلی جذابه :
"دیگر مرد عنکبوتی نیست !"
ممنون بابت تهیه کمیک و جدید و دیجیتالی کردن آن.
مثل اینکه شما مسئول ادیت و نو کردن کامیکهای خیلی قدیمی هستی. خیلی خوبه.
ممنون
آقای نعمتی واقعا خسته نباشید و خداقوت!
بازم برای فراهم کردن نسخه با کیفیت این کمیک از همه عزیزان متشکرم
کمیک خیلی زیبا و انگیزشی هستش و با خارق العاده ترین نحوه ممکن ما با دو راهی زندگی پیتر آشنا میشیم.
(خطر اسپویل!)
.
.
.
"دیگر مرد عنکبوتی نیست! " جمله ای که شاید برای هر کسی واقعا سخت باشد چون قهرمانی مثل مرد عنکبوتی بدون هیچ شکی کم شخصیتی نیست و برای همین نمیشه نباشه! پیتر پارکر کسی بوده که همیشه با مشکلات مالی و روحی دست و پنجه نرم میکرده و این خصوصیت جزو مهم ترین و حیاطی ترین ویژگی های شخصیتی اش را تشکیل داده. ما در این کمیک پر محتوا ، چیزی رو میبینیم که واقعا تاثیرگذار است ، دو راهی بین ابرقهرمان بودن و زندگی عادی. این تصمیم ها و دو راهی ها به قدری بینظیر است که در بیشتر کمیک ها و فیلم ها مورد استفاده دوباره قرار گرفتند: (مثل شماره ۱۰۰ از کمیک مرد عنکبوتی شگفت انگیز و یا فیلم مرد عنکبوتی ۲ سم ریمی). نکته تاثیرگذار دیگری که در این کمیک میبینیم ، سختی های مرد عنکبوتی بودن است یعنی نشون میده که اگه قدرتت زیاد باشه ، مسئولیتت هم بزرگتره و این مسئولیت های بزرگ باعث میشه در زندگی شخصی دچار مشکلاتی بشه مثل دیر رسیدن در سرکلاس و یا افت کردن در مسائل درسی که ما دقیقا همین را در این کمیک و فیلم مرد عنکبوتی ۲ دیدیم. مسئله دیگه ای که ما در این داستان باهاش مواجه میشیم مشکلات جامعه در نبود مرد عنکبوتی است که به نظرم بهترین بخش کمیک همین بخش است! یعنی ما در نبود مرد عنکبوتی دیگر در شهر احساس امنیت نمیکنیم و انگاری یه چیزایی فرق کردن. پیتر با صحنه حمله دزد ها به یک مرد ، دست به کار میشود و آن مرد را نجات میدهد و در پایان داستان او خودش را سرزنش میکند که چرا حرفه ابرقهرمانی اش را رها کرده زیرا او یاد مرگ عمو بن می افتد و بنابراین دوباره به حرفه ابرقهرمانی باز میگردد. علاوع بر داستان درامش ، شوخ طبعی ها عالی اند و واقعا از ته دل میخنداند مثل جیمسون که به اون پسر بچه برای پیدا کردن لباس مرد عنکبوتی به عنوان جایزه یک روزنامه مجانی داد! که واقعا خساست اش را میرساند. همینطور در پایان فیلم گفتگو مرد عنکبوتی و جیمسون خیلی ناب و خنده دار است. نکته جالب دیگه درباره اون پانلی هست که پیتر ، لباس مرد عنکبوتی رو می ان ازه داخل سطل زباله و میگه: "هر کسی باید اسباب بازی هایش را کنار بزاره و مرد بشه" برام خیلی جالب بود و این حرف بوی ناامیدی میداد که خواننده احساس میکرد محاله دیگه پیتر برگرده!
دوست دارم نقدم رو با یه جمله عمیق از پیتر بی پارکر از انیمیشن سفر به دنیای عنکبوتی تموم کنم که به مایلز برای اینکه بگه چجوری بفهمه که آماده است ، میگه:
راه نداره! باید بری تو دلش. همینو بس! باید بری تو دلش! این جمله خیلی جذاب بود و در این کمیک نشون داد که باید رفت تو دلش (باید بهش مسلط شد) که کار ها بر وقف مراد پیش بره.
اینم نقد من از شماره ۵۰ از کمیک مرد عنکبوتی شگفت انگیز... امیدوارم مورد پسندتون قرار گرفته باشه. خسته نباشید
نقد و بررسی شمارهٔ ۵۰ از سری کمیک های مرد عنکبوتی شگفت انگیز ( The Amazing Spider-Man )
هشدار : این نقد حاوی اسپویل است !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مقدمه :
شخصیت بسیار محبوب پیتر پارکر ملقب به مرد عنکبوتی برای اولین بار در شمارهٔ ۱۵ از کمیک « فانتزی شگفت انگیز » و به دستان خلاق و توانمند استن لی و استیو دیتکو خلق شد . محبوبیت این شخصیت بسیار زیاد ـه و سری های اختصاصی بسیار زیاد و موفقی رو پشت سر گذاشته . در سری کمیک های اصلی این شخصیت با عنوان « مرد عنکبوتی شگفت انگیز » ، داستانی در شمارهٔ ۵۰ روایت شد که تحسین خیلی از مخاطبان را از آن خود کرد . در این داستان ، مشکلات شخصی پیتر پارکر به اوج خودش میرسه و اون هم تصمیم میگیره که هویت ابرقهرمانی خودش رو برای همیشه کنار بذاره و دیگه مرد عنکبوتی نباشه و ... با اینکه سالهای زیادی از زمان انتشار این کمیک گذشته ، اما همچنان یک شاهکار خطاب میشه و توی لیست برترین داستان های مرد عنکبوتی قرار داره . با بنده یعنی « Scarlet Speedster » در نقد این کمیک جذاب همراه باشید ...
داستان ( پروتاگونیست و آنتاگونیست ) :
داستان این کمیک مهمترین و بزرگترین نقطهٔ قوت این کمیک ـه و باعث شده تا این کمیک انقدر در یاد ها باقی بمونه و درباره ـش صحبت بشه . "کنار گذاشتن هویت ابرقهرمانی" یکی از بهترین ایده هایی بود که استن لی در طول دورهٔ داستان های کلاسیک مرد عنکبوتی پیاده کرد و اون رو به بهترین شکل ممکن توی کمیک های این شخصیت جا داد . البته الان شاید این ایده یه مقدار قدیمی و کلیشه ای شده باشه ولی توی زمان خودش فوقالعاده بود . در واقع ما از ابتدای داستان مشکلاتی که پیتر پارکر داره رو مرور میکنیم و نویسنده سعی میکنه تا اول کاملاً در فضای داستان قرار بگیریم و بعد به اون پیچش جذاب و غافلگیر کننده برسیم . برای مثال ما مثل همیشه تنفر مردم از مرد عنکبوتی رو توی صفحات ابتدایی میبینیم ؛ بعدش هم که پیتر متوجه میشه که زن عمو می مریض شده و نتونسته به خاطر وظایفی که داره کنار زن عموش باشه . همچنین نمراتش در دانشگاه روز به روز افت میکنن و اصلاً وقت نمیکنه که به درس هاش برسه . جی. جوناه جیمسون هم که طبق معمول مرد عنکبوتی رو یک تهدید خطاب میکنه و در این باره حتی در تلویزیون هم سخنرانی (!) میکنه . خب ... آیا واقعاً ارزش داره ؟ آیا بهتر نیست پیتر بیخیال هویت "مرد عنکبوتی" بشه و از این به بعد و فقط "پیتر پارکر" باشه ؟ برای همین هم پیتر تصمیم میگیره که در لحظه ای تاریخی ، لباس اسپایدرمنی خودش رو توی سطل آشغال بندازه و به قول خودش "اسباب بازی خودش رو بذاره کنار و یه مرد بشه" ( انصافاً هم این لحظات طراحی های زیبا و ماندگاری دارن که بعداً بهشون میرسم ) بعد از این اتفاق پیتر بدون هویت مرد عنکبوتی یه زندگی آروم و بی دغدغه رو در پیش میگیره و به همهٔ کار هاش میرسه . در حالی که تا همین چند روز پیش باید کلی کار های ابر قهرمانی رو انجام میداد . پیتر انقدر به انجام این کار عادت کرده بود که هنوز هم بعد از شنیدن هشدار های پلیس فوراً میرفت تا بهش رسیدگی کنه و تازه بعدش به یاد میاورد که دیگه اون دوران تموم شده و دیگه اون تعهد سابق رو نداره . ولی این وسط وظایف ابرقهرمانی چی میشه ؟ کی جلوی جرم و جنایت هایی که در سطح شهر اتفاق میفته و جون مردم رو به خطر میندازه رو میگیره ؟ چند روز بعد پیتر ناخودآگاه به کمک نگهبان پیری که داره از چند نفر کتک میخوره ، میره و بعد هم متوجه میشه که قیافهٔ اون پیرمرد چقدر شبیه عمو بن ـه . آره ... همون عمو بنی که به خاطر بی مسئولیتی خود پیتر کشته شد و در نتیجه هم پیتر دوباره به یاد میاره که چرا سرنوشت ـش این ـه که همیشه مرد عنکبوتی باقی بمونه . بدین ترتیب نویسنده به پیچشی که داخل این شماره اتفاق افتاده بود به طور قانع کننده ای پاسخ میده . بگذریم ... در اینکه داستان این شماره همه چیز داره شکی نیست ؛ یعنی از شخصیت پردازی بگیر تا تعاملات و ... همه و همه سر جای خودشون هستند . شخصیت پردازی تمام کاراکتر ها که به خوبی رعایت شده و در این بین شخصیت پردازی پیتر از همه بیشتر میدرخشه . از شخصیت پردازی جی. جی.جیمسون هم خیلی لذت بردم و همونی بود که باید باشه . تعاملات جالبی رو هم بین شخصیت هایی مثل پیتر ، گوئن ، امجی و ... شاهد بودیم . نکتهٔ جالبی که ازش لذت بردم این بود که نویسنده همچنان که داستان پیتر رو روایت میکنه ، به جرایمی که در نبود مرد عنکبوتی رخ میده هم میپردازه و قدم به قدم قدرت گرفتن گروه تبهکاری زیر زمین رو با حضور کینگ پین نشون میده تا برای شماره های بعدی هم زمینه سازی بشه . در انتها میخوام یک بار دیگه بر جذاب و خواندنی بودن داستان این شماره تأکید کنم و بگم که این داستان واقعاً ارزش چاپ شدن در چنین شماره ای رو داشت . دوست دارم از همینجا استن لی کبیر رو تحسین کنم که این داستان های فلسفی و درگیر کننده و جذاب رو سالها پیش برای مرد عنکبوتی به نگارش در آورده . روحت شاد مرد بزرگ !
پروتاگونیست :
قطعاً بزرگترین نقطهٔ قوت این داستان در شخصیت پردازی منحصر به فرد و جذاب پیتر پارکر نهفته ست . پیتر توی داستان این شماره به نهایت ملموس و انسانی بودن دست پیدا میکنه . میدونید چیه ؟ هر قهرمانی رو نمیشه توی چنین داستانی تصور کرد . حتی برای خود پیتر هم تصور چنین چیزی سخته و همینم هست که باعث محبوبیت این شخصیت شده . یعنی پیتر زمانی که دید کلی سختی و بدبختی رو سرش ریخته و به هیچ یک از کار هاش نمیرسه و این حتی موجب بیمار شدن زن عموی عزیزش شده و تمام اینها با کنار گذاشتن هویت ابر قهرمانی ـش حل میشه ، به راحتی این کار رو انجام داد . همونطور که گفتم نمیشه هر قهرمان دیگه ای رو در چنین داستانی به جای پیتر گذاشت ، ولی اگه هر انسان دیگه ای رو به جای پیتر متصور بشیم ، داستان کاملاً واقعی و رئالستیک به نظر میاد . دلیلش هم فقط یه چیزه و اون یه چیز هم بار ها و بار ها گفته شده ... پیتر پارکر از ماست ! یه انسان از بین ما ! کسی که شخصیت پردازی واقعاً انسانی و ملموسی داره و برای همین هم با اون همذات پنداری می کنیم . و این بزرگترین نقطهٔ قوت شخصیت پردازی پیتر ـه که در این شماره هم به خوبی اون رو شاهد بودیم .
آنتاگونیست :
این شماره با یه مبارزه بین اسپایدی و چند تا خلافکار آغاز میشه و به نظر میرسه که آغازگر شماره ای پر از صحنات اکشن و بزن بزن باشه ؛ ولی اینطوری نیست و صحنات اکشن توی این شماره به نفع داستان کنار کشیدن . این یکی از بهترین تصمیماتی بود که میشد گرفت و نویسنده سعی کرده به جای اکشن ، صفحات بیشتری رو به روایت داستان اختصاص بده . در نتیجه در این شماره نه اکشنی داریم و نه آنتاگونیستی و این هیچ ضربه ای به داستان نزده . پس با اجازه میخوام به جای بخش آنتاگونیست ، به دیگر بخش ها بپردازم ...
طراحی :
طراحی های این شماره رو جان رومیتای بزرگ بر عهده داشته که واقعاً غوغا کرده . سبک طراحی رومیتا کاملاً بر فضای داستان غالب شده و میشه گفت عضو جدا ناپذیری از اون ـه و یکی از دلایل شهرت این کمیک ، طراحی های زیبای جان رومیتا ئه . نحوه ای که رومیتا شخصیت ها رو طراحی میکنه ، خیلی دلنشین ـه و کاملاً با سبک استیو دیتکوی مرحوم که یه ذره شخصیت ها رو لاغر و نحیف میکشید تفاوت داره . لی اوت ( Layout ) ـی که رومیتا برای این شماره انجام داده کاملاً برای روایت داستان مناسب ـه و برخی از ماندگارترین و مشهور ترین پانل های تاریخ کمیک بوک های مرد عنکبوتی توی این شماره و به طور استادانه ای توسط رومیتا خلق شده ؛ مثل پانل معروفی که در اون ، پیتر پارکر لباس اسپایدرمنی خودش رو توی سطل آشغال میندازه و ازش فاصله میگیره که اتفاقاً مورد ادای احترام های زیادی قرار گرفته . تعاملاتی که توی این شماره قابل رؤیت ـه ، به دلیل وجود طراحی های زیبای رومیتا از جذابیت خاصی برخوردار شده و چهرهٔ کاراکتر ها هم با دقت بسیاری طراحی شده و شما میتونید احساسات و تفکرات هر شخصیتی رو به صورت نمایان توی صورت ـش ببینید . پس زمینهٔ پانل ها هم با دقت و پر جزئیات طراحی شده و زیبایی خاصی به اتفاقاتی که داخل کمیک میفته و ... داده . اکشن این شماره با اینکه کوتاه ـه ، ولی به اندازهٔ کافی هیجان انگیز و دیدنی هست و رومیتا در این زمینه هم موفق بوده . کاوری که رومیتا برای این شماره خلق کرده ، یکی از جذاب ترین و معروف ترین کاور های تاریخ مارول ـه و بار ها و بار ها به اون اشاره و ادای احترام شده . راستش من هنوزم طراحی های استیو دیتکو برای ۳۸ شمارهٔ اول رو ترجیح میدم و به نظرم از نظر روایت داستان فوقالعاده بودند ، اما باید قبول کرد که هر چند نحوهٔ روایت داستان در طراحی های رومیتا به پای دیتکو نمیرسه ، اما از نظر زیبایی ، طراحی های جان رومیتا فوقالعاده هستند و انصافاً نمیشه از طراحی های ایشون توی این شماره ایرادی گرفت .
ترجمه :
از جناب آقای امیر حسین زاده بابت ترجمه های خوبی که در این شماره از خودشون ارائه دادند متشکرم ! ترجمه های شما خیلی محشر و روون بود و آدم از خوندن اونها لذت میبرد . همچنین واقعاً ترجمه ها آدم رو یاد کمیک های اون زمان مینداخت . خسته نباشید ! از آقای شیرزاده هم بابت ویرایش و نظارت بر ترجمه ها سپاسگزارم !
ادیت :
از آقای آریان نعمتی هم بابت ادیت های زیبایی که انجام دادند تشکر میکنم ! ادیت های شما خیلی زیبا و دیدنی بودند و لذت خوندن کمیک رو چند برابر کردند . همچنین کمیک تا جای ممکن فارسی سازی شده بود و کاور هم به زیبایی ادیت شده بود . به شما هم خسته نباشید میگم !
نکات مخفی ، اشارات و ایستر اگ ( Easter Egg ) ها :
( هنگام خواندن شماره اشاره یا ایستر اگ ـی توسط چشمان بنده یافت نشد )
نمرات :
داستان : ۱۰/۱۰
طراحی : ۱۰/۱۰
ترجمه : ۱۰/۱۰
ادیت : ۱۰/۱۰
در پایان ، سپاس بیکران از تیم اسپایدی که این کمیک جذاب و شاهکار رو در اختیار ما کمیک دوستان قرار دادند . همچنین تشکر میکنم از کسانی که تا اینجا نقد و بررسی این بندهٔ حقیر رو تحمل کردند .
روز و روزگارتون خوش !
امیدوارم حالتون خوب باشه !
اگه برای کسی مهم ـه ، باید بگم که ...
.
.
.
.
.
! I'm back
s19.picofile.com/.../...
آره ... من برگشتم !!!
بالاخره امتحانات هم تموم شد و من هم انقدر که منتظر این لحظه و بازگشت به سایت بودم ، اصلاً به خودم استراحت ندادم و فوراً برگشتم به سایت .
امیدوارم در این تقریباً سه ماه و ۲۰ روز تعطیلات پیش رو ، بتونم پیش شما عزیزان باشم و در کنار هم کلی خوش بگذره و از هم چیز های زیادی یاد بگیریم و اطلاعات کمیک بوکی خودمون رو بالا ببریم .
و راستی ...!
من به قولی که در اینجا spidey.ir/.../...
داده بودم هم عمل کردم و سعی کردم به نحوهٔ خودم امروز رو جشن بگیرم . یعنی بدین شکل :
_ اول که نقد و بررسی مینی سریز تحسین شدهٔ "بی قدرت ها" رو شروع کردم ( spidey.ir/.../... )
_ بعد هم که اولین نقدم رو برای فیلم های سینمایی مرد عنکبوتی ارسال کردم ( spidey.ir/.../... )
_ و حالا هم که توی کامنت بالا شمارهٔ ۵۰ از کمیک های مرد عنکبوتی شگفت انگیز رو مورد نقد و بررسی قرار دادم
سه نقد و بررسی در یک روز ! که برای خودم هم یک رکورد حساب میشه ! ( البته ناگفته نماند که نقد ها از قبل آماده شده بودند )
در هر حال ، مرسی که تا اینجا کنارم بودید و باید بگم که از الان به بعد فعالیت خودم رو خیلی بیشتر میکنم و دیگه از کم کاری و تنبلی و ... خبری نیست ( پس بدید به من نمرهٔ ... )
در آخر ...
.
.
.
.
.
این هم هدیهٔ من به دوستداران این شماره :
s19.picofile.com/.../...
با تشکر !
طاها قوامی پور ( Scarlet Speedster )
1400/3/12
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا