سرباز زمستان یکی از خطرناکترین و مرموزترین شخصیتهای مارول است. به مناسب پایان سریال «فالکون و سرباز زمستان»، در این مقاله 15 حقیقت مهم درمورد او را بررسی خواهیم کرد.
مقدمه: هنگامی که باکی بارنز (Bucky Barnes) برای اولین بار معرفی شد، یکی از محبوبترین دستیاران جوان در داستانهای کمیک بود. باکی همان نقشی را برای کاپیتان آمریکا (Captain America) ایفا میکرد که رابین (Robin) برای بتمن (Batman). بسیاری از طرفداران، باکی را بهعنوان سرباز زمستان (Winter Soldier)، ابراسلحهای روسی که از جیمز باکانان بارنز (James Buchanan Barnes) دوست کاپیتان آمریکا ساخته شده بود، میشناسند. در طول تاریخِ کمیکهای مارول (Marvel Comics)، باکی حتی در نقش آدمکشی خشن، شخصیتی مهم و محبوب بوده است. جالبتر اینجاست که باکی بیشتر عمر خود را در کمیکها، مرده سپری کرده است.
درست است که در داستانهای کمیک بوکی مرگ میآید و میرود، اما عمو بن (Uncle Ben) و باکی بارنز شخصیتهایی بودند که قرار بود برای همیشه مرده بمانند. با این حال، خوشبختانه چه در کمیکها و چه در دنیای سینمایی، باکی دوباره زنده شد و یکی از بازیگران اصلی دنیای فعلی مارول است. سرباز زمستان، رازهای بسیار تاریکی هم دارد. حقیقتهای خوب و بدی دربارهی او وجود دارند، که ممکن است شما ندانید. او زندگی جنایتکارانه، عاشقانه، خطرناک و قهرمانانهای را پشت سر گذاشته است. از تقابل با خانواده و دوستانش گرفته تا مبارزه با کمونیسم و تقلب در مرگ، تنوع داستانهای باکی در کتابهای مصور بسیار زیاد است. از قهرمانی نوجوان تا قاتلی حرفهای، زندگی سرباز زمستان پر از رمز و راز بوده است. واقعاً چقدر باکی بارنز را می شناسید؟
1- استن لی از باکی متنفر بود
باکی بارنز، سابقهای طولانی در دنیای کمیک دارد؛ سابقهی حضور او حتی به قبل از اینکه نام مارول کامیکس (Marvel Comics)، «مارول کامیکس» باشد، باز میگردد. او بهخوبی امتحان زمان را پشت سر گذاشته و ثابت کرده است كه دستیاری ارزشمند برای استیو راجرز (Steve Rogers)، یكی از شناخته شدهترین و موفقترین شخصیتهای مارول در تمام دوران است. چه کسی میتواند از باکی بارنز متنفر باشد؟ او کسی نیست جز استن لی (Stan Lee) نویسندهی اسطورهای مارول. مشهور است که استن لی از دستیاران نوجوان خوشش نمیآمده است؛ به همین دلیل شخصیتهای بسیار کمی مانند «رابین» در جهان مارول وجود دارند. با این حال، استن لی جور دیگری از باکی که یکی از اولین دستیاران نوجوان کمیکها بود، متنفر بود. او در کتاب خود بهنام «ریشههای مارول کامیکس» (Origins of Marvel Comics)، چنین مینویسد: «یکی از شخصیتهای اعصاب خُرد کن برای من، همیشه دستیار نوجوان ابرقهرمانی متوسط بوده است». خوشبختانه جک کربی (Jack Kirby) (و استیو راجرز) احساس متفاوتی داشتند و باکی را پیش خود نگه داشتند.
2- باکی یک بار رابین شد!
باکی، بهعنوان دستیار نوجوان کاپیتان آمریکا مشهور است. در کمیکها، او با استیو وقتی با هم در ارتش بودند دوست شد، هویت مخفی او را کشف کرد و آموزش دید تا دستیار او شود. در دنیای سینمایی مارول (Marvel Cinematic Universe)، باکی و استیو از کودکی بهترین دوستان یکدیگر بودند و با هم به ارتش پیوستند. در هر کدام از این جهانها، استیو و باکی، جدایی ناپذیرند و باکی همیشه دست راست کاپیتان آمریکا بوده است. باکی و کاپیتان آمریکا همیشه با هم بودهاند به جز در مواقعی که باکی با بتمن وقت میگذراند. بله، بتمن و کاپیتان آمریکا از دو دنیای کاملاً متفاوت هستند و دنیای دیسی و مارول معمولاً با هم ترکیب نمیشوند؛ اما گاهی اوقات دیدن کراس اوور (Crossover) بین این دو جهان دلچسب است. در یکی از کمیکهای تک قسمتی (one-shot) که در سال 1996 میلادی توسط جان برن (John Byrne) نوشته و طراحی شد، در زمان جنگ جهانی دوم، باکی برای مدت کوتاهی جای دیک گریسون (Dick Grayson) یکی از رابینهای بتمن را گرفت. همچنین دیک گریسون هم برای همین مدت دستیار کاپیتان آمریکا شد. اگر مارول و دیسی دوباره بخواهند داستان مشترکی داشته باشند، دیدن سرباز زمستان در شهر گاتهام (Gotham) بسیار جالب خواهد بود.
3- باکیهای دیگری هم وجود دارند
باکی بارنز کاراکتر برجستهای است. او نه تنها از دهههای گذشته دستیاری باشهامت برای کاپیتان آمریکا در کمیکهای مارول بوده است، بلکه شخصیت سرباز زمستانِ او در جهان سینمایی مارول بسیار مورد استقبال قرار گرفته است. اگر فکر میکنید دقیقاً میدانید باکی کیست و تنها نام «جیمز باکانان بارنز» در ذهتان با او گره خورده است، اطلاعات مهمی را نمیدانید. جیمز «باکی» بارنز اولین باکی کمیکها بود که در سال 1941 معرفی شد؛ اما آخرین نبود. فرد دیویس (Fred Davis) حضور کوتاهی بهعنوان باکی در خط زمانی کمیکهای«چه میشد اگر؟» (What If?) در سال 1977داشت. جک مونرو (Jack Monroe) قبل از اینکه به نومَد (Nomad) تبدیل شود، در مقام دستیاری کاپیتان آمریکا کمی بیشتر دوام آورد. ریک جونز (Rick Jones) قبل از اینکه به هکری معروف بهنام نجواگر (Whisperer) تبدیل شود، باکی بود. لمار هاسکینز (Lemar Hoskins) که بعداً بتلاستار (Battlestar) شد، پنجمین باکی بود. بعد از او نیز، یک باکی زن هم با اسم ریکی بارنز (Rikki Barnes) در جریان داستان «تولد مجدد قهرمانان» (Heroes Reborn) معرفی شد. حتی یک باکی بسیار کم سن بهنام جولیا وینترز (Julia Winters) وجود داشت که توسط نومد به فرزندی پذیرفته شد.
4- باکی و بلک ویدو رابطه رمانتیک داشتند
در دنیای سینمایی مارول، ناتاشا (Natasha) شیمی بهتری با کاپیتان آمریکا ، هاکای (Hawkeye) و حتی هالک (Hulk) نسبت به سرباز زمستان داشت. برعکس، در کمیکها، رابطهی آنها روند دیگری پیدا میکند. ناتاشا احتمالاً یکی از معدود افرادی است که عملاً میتواند باکی بارنز را حتی پس از تبدیل شدن به قاتلی معروفی بهنام سرباز زمستان، مهار کند. ریشهی روسی و سابقهی پر دردسر آنها ممکن است به گفتوگوی عاشقانهی خوبی منجر نشود، اما آنها بدونشک اشتراکهای زیادی دارند. اگرچه این رابطه در کمیکهای اخیر کنار گذاشته شده است، اما دیدن زوجی قاتل با لباسهای سیاه براق همیشه جالب خواهد بود. متأسفانه بعید بهنظر میرسد که طرفداران بتوانند رابطهی عاشقانهی آنها را در سینما و تلویزیون ببینند. ضمن آنکه باکی، گذشتهای مبهم دارد. او روابط خطرناکی با روسیه دارد که ممکن است دیزنی نخواهد شما از آنها مطلع شوید. جهان سینمایی مارول به برخی از ریشههای تاریک سرباز زمستان پرداخته است، اما برخی از اسرار او هنوز فاش نشدهاند. وقتی باکی بارنز در جریان جنگ جهانی دوم در اثر انفجار هواپیما جان خود را از دست داد، تا ابد نمرد. او بهدست ژنرال واسیلی کارپوف (General Vasily Karpov) و خدمهاش که او را با زیردریایی گشت روسی خود یافتند، دوباره زنده شد. اگرچه بازوی چپ خود را از دست داده بود، اما این امر مانع نشد که روسها یک بازوی جایگزین الکترومکانیکی مرگبار به او بدهند و او را بهعنوان یک قاتل روسی که برای اطاعت از دستورات و کشتن اهدافشان شستوشوی مغزی شده است، آموزش دهند. او حتی در نزدیکی محلی که در آن بزرگ شده بود، یعنی فیلادلفیا (Philadelphia)، حملهای تروریستی انجام داد.
5- بازوی او جداگانه هم کار میکند
همه میدانید که باکی بارنز مُرد و بعداً بهعنوان سرباز زمستان دوباره زنده شد. روسهایی که او را پیدا کردند، ظاهراً علاقهای به تربیت آدمکشی مخفی، بدون بازوی چپ نداشتند؛ چرا که اولین مسئلهای که آنها پس از بازگشت باکی به زندگی به آن پرداختند، همین بود. آنها دست کندهشدهی باکی را با بازوی مصنوعی الکترومکانیکی قدرتمندی جایگزین کردند. این بازوی سایبرنتیک، مانند پروتزهای روباتی به مغز باکی متصل است و او می تواند آن را دقیقاً مثل بازوی واقعی خودش کنترل کند. با این حال، کنترل این بازوی مصنوعی فقط به زمانی که کاملاً به شانهی باکی متصل است، محدود نمیشود. بازوی فلزی باکی حتی در صورت دور بودن از بدنش میتواند به مردم مشت بزند. دیدن بازوی فلزیای که بهسمت شما پرواز میکند، یکی از معدود مواردی است که میتواند ترسناکتر از هجوم یک قاتل آموزش دیدهی روسی به سمت شما باشد.
6- او یک باکی دیگر را هم کشته است!
باکی در سانحهی هواپیما کشته شد، درست است؟ خب، هم بله و هم نه. او توسط روسها احیا شد و آموزش دید که سلاحی خطرناک باشد. او را شستوشوی مغزی دادند و تبدیل به آدمکشی ماهر کردند. در این مدت، سرباز زمستان با حملات تروریستی گستردهای که انجام داد، صدها نفر را به قتل رساند. یکی از افرادی که او کُشت، جک مونرو یا همان نومد بود. شاید این اتفاق خیلی مهم به نظر نرسد، اما جک مونرو همیشه نومد نبود. قبل از اینکه این عنوان را بگیرد، او دستیار استیو راجرز بود. جک مونرو وقتی با کاپیتان آمریکا کار میکرد، باکی بود؛ اگر بخواهیم دقیق باشیم سومین باکی. در چرخهی عجیب سرنوشت و تصادف، باکی اصلی، که در آن زمان سرباز زمستان شده بود، باکی جایگزین خود، جک مونرو را به قتل رساند. آگهی فوت او حتماً یکی از گیجکنندهترین نوشتههای تاریخ مارول بوده است. ظاهراً باکی عنوانی است که بخت و اقبال بسیار بدی همراه خود دارد.
7- او ترس از ارتفاع دارد
قرار است ابرقهرمانان شکستناپذیر باشند، اما کمیکهای موفق عناصر انسانی را به شخصیتهای فوقبشری خود میافزایند. بتمن دلتنگ پدر و مادرش است. هالک نمیخواهد هیولا شود. مردآهنی (Iron Man) با مشروبات الکلی مشکل دارد. همین نقاط ضعف قهرمانان است که آنها را قابل درک و واقعگرایانه میکند. نقطه ضعف انسانی باکی، چیزی است که بسیاری از ما هم با آن درگیر هستیم. او از ارتفاع زیاد وحشت دارد. ترس باکی از ارتفاع در دوران کودکی او ریشه دارد. پدر باکی درحال آموزش نحوهی پرش از هلیکوپتر به سایر سربازان گروهش، پس از باز نشدن چترنجاتش کشته شد. ارتفاع یکی از بزرگترین قهرمانان زندگی باکی یعنی پدرش را از او گرفت و این چیزی است که همیشه در ذهن یک پسر بچه خواهد ماند. بسیار کنایهآمیز و ناراحتکننده است که مرگ خود باکی هم در یک حادثهی هوایی اتفاق افتاد.
8- ولورین از او متنفر است
بهنظر میرسد ولورین (Wolverine) و باکی باید خوب با هم کنار بیایند. هر دوی آنها قهرمانان قدرتمندی هستند که توسط دشمنانشان از نظر جسمی تغییر یافتهاند، و همیشه بین آدم خوبی بودن و آدم کمتر خوبی بودن در رفتوآمد هستند. در واقع، ولورین و باکی هنگام اولین دیدارهایشان با یکدیگر همکاری هم کردهاند؛ درآن زمانی که باکی هنوز آدمکش بود، به ولورین کمک کرد تا از آزمایشگاههای سلاح ایکس (Weapon X) فرار کند. تا اینجا رابطهی آنها بهنظر عالی میآید؛ اما آزاد کردن ولورین تمام کاری نبود که باکی برای انجامش به آنجا رفته بود. او مسئول قتل همسر ولورین، ایتسو (Itsu) نیز بود. ایتسو پسر ولورین داكن (Daken) را باردار بود. داكن پس از آنكه از شکم مادرش بیرون کشیده شد، به طرز معجزهآسایی زنده ماند؛ اما بزرگ نشد كه قهرمان شود و خبیث شد. ولورین بههمین خاطر از باکی متنفر بود. باکی بعداً وقتی داکن برای کشتن پدرش آمده بود به ولورین کمک کرد؛ اما بهخاطر اینکه از ابتدا تمام این مصیبت تقصیر او بود، هیچ وقت نتوانست بهطور کامل کارش را جبران کند.
9- باکی زندانی شده است
سرباز زمستان، آدمکشی ماهر با سابقهای طولانی و خطرناک است. او تقریباً در کار برای روسها، مبارزه با انتقامجویان و ساختن فهرستی طولانی از قتلهای برجسته، مهارنشدنی است. البته، او دستگیر هم شده است. این اتفاق فقط توسط انتقامجویان نیفتاده است؛ باکی مدتی هم در روسیه زندانی بود. او بهخاطر همهی جنایاتی که انجام داده بود در این زندان مجازات نمیشد، بلکه برای اتهاماتی که اصلاً به او مربوط نبود، بازداشت شده بود. باکی قطعاً بیگناه نبود، اما واقعاً آن جنایات خاص را انجام نداده بود. باکی که همیشه میخواست تقریباً کار درست را انجام دهد، ابتدا سعی کرد بیگناهی خود را ثابت کند؛ اما وقتی موفق نشد، روش خشنتری را درپیش گرفت. خوشبختانه، دیوارهای هیچ زندانی نمیتوانند مردی مانند او را برای مدت طولانی درون خود نگه دارند. او فرار كرد، و در راه خروج تمام زندان را ازبین برد.
10- او ناپدری پسر شیطانی استیو راجرز است (البته در دنیایی دیگر)
در دنیای اصلی مارول، باکی بارنز هرگز فرصتی برای سر و سامان گرفتن پیدا نکرد. او پس از حضور در ارتش، دستیار کاپیتان آمریکا شد، مرگی نابههنگام را پشت سر گذاشت و سپس بهعنوان قاتلی روسی زنده شد. با چنین زندگی پر فراز و نشیبی که در قسمت زیادی از آن اصلاً زنده نبود، باکی وقت زیادی برای ازدواج و تشکیل خانواده نداشت. در دنیای نهایی (Ultimate Universe) یا همان زمین شمارهی 1610، باکی پیرمردی به نام «باک» بود که فکر میکرد استیو راجرز در آخرین ماموریت خود کشته شده است. او با بیوهی استیو، گِیل (Gail) ازدواج کرد و خانوادهای را با هم تشکیل دادند. این خانواده عضو دیگری هم داشت؛ پسر استیو و گیل که پسرخواندهی باکی شده بود. این پسر وقتی بزرگتر شد به رِد اسکال (Red Skull) آن دنیا تبدیل شد. این نسخه از رد اسکال بسیار وحشی و بیرحم و سادیستی بود. در واقع دولت سعی کرد بچه استیو را در محلی مخفی نگهداری کند تا بلکه از او نیز یک ابرسرباز بسازد. ولی وقتی به 17 سالگی رسید اعضای محلی که در آنجا نگهداری میشد را به قتل رساند و پوست صورتش را با چاقو کند و خودش را اسکال نامید و در طول سالهای بعد در انواع و اقسام جرم و جنایت و جنگ ویتنام و جنگ شوروی سابق در افغانستان و ... نقش داشت. او در نهایت با به دست آوردن مکعب کیهانی دست به آشوب زد ولی کشته شد ولی قبل از مرگ فاش کرد که میخواسته با استفاده از مکعب کیهانی زمان را به عقب برگرداند و جلوی گم شدن پدرش (کاپیتان آمریکا) را بگیرد تا بتواند در کنار او زندگی عادی داشته باشه.
11- بعدا مشخص شد که او فقط یک دستیار نوجوان و کم سن و سال نبوده
در کمیکها، باکی وقتی معرفی شد نوجوانی کم سن بود. او را برای آموزش به ارتش منتقل کردند و اغلب او را علامت خوششانسی اردوگاهشان میدانستند. او طرفدار دوآتشهی کاپیتان آمریکا بود. روزی باکی استیو را در حال عوض کردن لباسش دید و به هویت مخفی او پیبرد. سپس آنها تصمیم گرفتند که با هم برای عدالت بجنگند و باکی دستیار کاپیتان آمریکا شد؛ اما متأسفانه چند وقت بعد در سانحهای هوایی به طرز فجیعی کشته شد. مرگ دلخراش باکی در چنین سن کمی دلیل اصلی کم بودن تعداد دستیاران جوان در کمیک های مارول است؛ هیچ نوجوانی چنین سرنوشتی را دوست ندارد. باکی حتی بهعنوان سرباز زمستان هم بسیار جوان به نظر میرسد، در حالی که بیش از 100 سال سن دارد. اما بعداً در دنیای کمیک فاش شد که او در واقع یک سرباز بسیار مجرب و آموزش دیده و متخصص عملیات های پیچیده نظامی بوده که برای آنکه لو نرود خودش را یک دستیار نوجوان و کم تجربه نشان میداده!
12- او جانشین کاپیتان آمریکا شده است
در سال 2005 همه شوکه شدند وقتی فهمیدند قاتل مرموز روسی یعنی سرباز زمستان همان باکی بارنز معروف است که سالها مرده پنداشته میشد. ولی معلوم شد که این دستیار نوجوان استیو راجرز در دوران جنگ جهانی در تمام این سالها زنده بوده و توسط کمونیست ها شستشوی مغزی داده شده بوده تا دست به قتل بزند. اما در هر حال بعد از مدتی حافظه خودش را به دست اورد و بعد از مرگ معروف استیو راجرز در نتیجه بلوای "جنگ داخلی" برای مدتی جانشین او شد. باکی عضو New Avengers هم شد و با دشمنان کلاسیک کاپیتان آمریکا مثل رد اسکال جنگید. او وقتی استیو برگشت، باز هم کاپیتان آمریکا بود تا اینکه Sin (دختر رد اسکال) در جریان رویداد Fear Itself تا حد مرگ او را کتک زد.
13- او با انتقامجویان جنگیده است
در فیلمهای اخیر مارول، باکی خاطرات خود را بازیابی کرد، با کاپیتان آمریکا ارتباط برقرار کرد و به انتقامجویان هم کمک کرد. در کمیکها، در زمانی که همه فکر میکردند مرده است، به پایگاه نظامی قدیمی خود، جایی که برای اولین بار با استیو راجرز ملاقات کرده بود، بازگشت. باکی در تلاش بود تا خاطرات خود را بازیابی کند و بهیاد بیاورد که واقعاً کیست و موفق هم شد. او تونی استارک (Tony Stark) را مقصر مرگ استیو راجرز میدانست؛ بنابراین به این نتیجه رسید که تنها راهی که میتواند انتقام بهترین دوستش را بگیرد، کشتن مردآهنی است. باکی در تلاشهایش برای رسیدن به استارک با بلک ویدو نیز مبارزه کرد. بدیهی بود که انتقامجویان نمیگذاشتند این باکی سرگشته و عصبانی بدون هیچ مبارزهای به تونی استارک برسد، پس با او درگیر شدند. در دنیای سینمایی مارول نیز، سرباز زمستان در ابتدا بهعنوان یک آدمکش معرفی شد و دشمن انتقامجویان بود.
14- دی سی ایده رِد هود را از سرباز زمستان گرفت!
سال 2005 در داستانی معروف شاهد بودیم که دستیار سابق بتمن به نام «جسیون تاد» که سالها مرده پنداشته میشد ، زنده است و هویت «رد هود» را انتخاب کرده و خبیث هم شده. ولی مشکل اینجا بود که قبل از این اتفاق هم معلوم شده بود که دستیار سابق کاپیتان آمریکا نیز که سالها مرده پنداشته میشد یعنی «باکی بارنز» ، زنده بوده و به صورت شخصیتی خبیث به نام «سرباز زمستانی» برگشته! هر دوی این شخصیت ها اولش با مرشدهای سابق خود درگیر شدند ولی بعدا نوعی قهرمان یا ضد قهرمان شدند. عجب تشابهی!
15- باکی مکعب کیهانی را نابود کرد
شما حتماً در مورد مکعب کیهانی (Cosmic Cube) چیزهایی شنیده اید، مگر نه؟ البته که شنیدهاید، مکعب کیهانی یکی از قدرتمندترین سلاحها در دنیای مارول و عنصری جداییناپذیر در طرح داستان کمیکهای «انتقامجویان» است. اما چرا باکی آن را شکست؟ خب، او همیشه حواسجمعترین قهرمان نبوده است. البته فکر نکنید که او بهطور تصادفی آن را رها کرد یا اجازه داد که هالک پایش را روی آن بگذارد، بلکه آن را از قصد خرد کرد!
در شماره 15 از کمیک «کاپیتان آمریکا»، باکی به این نتیجه میرسد که از سرباز زمستان بودن عصبانی است و با بهیاد آوردن خاطراتش، احساس گناه و سردرگمی پیدا میکند. پس، مکعب کیهانی را از ژنرالی اهل شوروی بهنام الکساندر لوکین (Aleksander Lukin) دزدید و بهجای اینکه کار مفیدی با آن انجام دهد، تصمیم گرفت حرصش را سر مکعب کیهانی خالی کند و آن را بشکند تا حالش بهتر شود. او حتی برای رویارویی با عواقب کارش در آنجا نماند و رفت.
رامین نمکی
(Rayman)
All rights reserved © Spidey.ir 2021
(هرگونه كپیبرداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز میباشد)
مطالب مرتبط:
معرفی شخصیت های مکمل در کمیک های کاپیتان آمریکا
10 حقیقت مهمی که درباره «زیمو» (ZEMO) بدانید
10 جاسوس برتر دنیای کمیک بوک!
10 نبرد برتر کاپیتان آمریکا
10 حقیقت مهمی که طرفداران سریال فالکون و سرباز زمستان باید درمورد «جان واکر» (کاپیتان آمریکای جدید) بدانند
15 حقیقتی که باید درباره "فالکون" بدانید
10 اتفاق بدی که برای کاپیتان آمریکا افتاده است!
معرفی شخصیت: جانشینان کاپیتان آمریکا
15 ابرقهرمان برتری که خبیث شدند
10 کاور برتر "کاپیتان آمریکا" (CAPTAIN AMERICA)
15 دفعه ای که دی سی از ایده های داستانی مارول تقلید کرد
دیدگاهها
مقاله قشنگی بود
خسته نباشید
وای وای، خیلی ممنون آقای نمکی عزیز واقعا شما قبلا کجا بودی ما نمیدونستیم؟؟ توی این یکی دو ماهه حسابی گل کاشتی داداش دست گلت درد نکنه.
من با mcu این کاراکتر رو شناختم. متاسفانه سریال اختصاصیش با فالکون رو ندیدم ولی فیلم هاش رو توی mcu دیدم، واقعا کاراکتر جالب و آسیب پذیریه یعنی اون کتاب نقطه ضعفش بود. توی جنگ داخلی هم زیمو با همین کتابه دوباره دیونش کرد.
مورد ۱۴ خیلی جالب بود، قبلا اصلا بهش فکر نکرده بودم، ولی با همین داستان البته اقتباس انمیشنی با بتمن آشنا شدم و داستانش رو دوست داشتم اون زمون ها، نگو یه شاهکار دیگه توی مارول بوده که از تماشاش توی فیلم کپ امریکا سرباز زمستان خیلی لذت بردم.
توی جنگ داخلی هم واقعا لحظه آخرش که معلوم میشه ایشون پدر مادر تونی رو کشته، کاملا رفاقتش با کپ تو چشم بود، یادمه به تونی میگه این دوستمه اونم میگه منم دوستتم.
راجب ترس از ارتفاع باید بگم که تنها نیستی داداش منم از ارتفاع ترس دارم. البته تا همین سال قبل نداشتم ولی نمیدونم چطور یهویی اومد سراغم، منم یه بار پام شکسته.
با ولورین فکر میکنم حسابی شیمی خوبی در بیاد. موافق نیستید؟
بابت مقاله خوبتان
باکی ام سی یو واقعا یک حس خوبی بهم میده و چه حقایقی جالبی داشت راستی نمی دونستم عشق بلک ویدو است.
درکل عالی بود.
ممنون.
خسته نباشید
حیف که من هنوز فرصت نکردم که سریال فالکون و سرباز زمستان رو ببینم،ولی حتما تلاشمو میکنم که هرچ زودتر ببینمش
راستی،منم تقریبا با استن لی موافقم
خیلی با دستیار های نوجوون حال نمیکنم
مخصوصا با رابین(البته با دیک گریسون مشکلی نداشتم)
ولی همیشه باکی رو دوست داشتم،چون بنظرم رابطه ی متفاوتی از رابین،با کاپیتان داشت
ممنون از شما
ممنون بابت مقاله.
حقایق خیلی جالب بودند و واقعا میشه خوندشون و ازشون لذت برد. اون اولی هم درباره استن لی برام عجیب بود اما خب یه جورایی راست میگه. بعضی وقت ها دستیار های نوجوون در داستان ها واقعا اضافی به نظر میان و برخی ها هم مثل جناب بتمن دیگه شور این قضیه رو در آوردن!
سرباز زمستان شخصیتی داره که جالب و در عین حال پیچیده و عجیبه. چه در دنیای کمیک و چه در دنیای سینما. شخصیتی که در دوران خودش به ظاهر کشته میشه اما در دنیا میمونه و بدون ادراک خودش دست به قتل میزنه و وقتی که میفهمه که کیه بین مردم یک آدم منفوره! تغییراتی هم که توی دنیای سینمایی مارول توی سرباز زمستان به وجود آوردن اغلب به جا و درست بوده. مثلا اینکه باکی بزرگ تر باشه و رفیق استیو باشه هم باعث میشه که شخصیتش جدی تر گرفته بشه ( آخه میدونید. وقتی یه نوجوون بیاد و توی اون شرایط قرار بگیره انگار بیشتر کاپیتان مثلا میخواد بهش حال بده و خیلی جدی به نظر نمیاد. اینکه هم بگن که اون یک مامور مجرب خب... یه خورده عجیبه. ) هم اینکه لحظات زیبایی در تعاملات اونا خلق بشه و مرگ اون تاثیر بیشتری رو استیو بذاره. ( البته میشه گفت وقتی باکی نوجوون باشه استیو بیشتر احساس گناه میکنه ولی خب اینطور تعاملات بهتری انجام میشه. و البته خب این قضیه باعث میشه اونایی که انیمیشن" بتمن: زیر نقاب سرخ" رو دیدن بیان و بگن که مارول از دی سی تقلید کرده!!! ) وقتی هم که برمیگرده روی اون جنبه قاتل بودنش و اینکه پیش مردم مقبولیت نداره بسیار خوب کار میشه و داستان های خوبی رو هم درست میکنه.
تشکر از آقای نمکی.
(این رد اسکال پسر استیو راجرز بود. در واقع ، او 4 ماه پس از گم شدن استیو راجرز در جنگ جهانی به دنیا آمد. بعدش وقتی باکی با بیوه استیو به نام «گیل» ازدواج کرد به ناپدری این بچه تبدیل شد).
فقط تو کدوم شماره مشخص شد باکی یک سرباز مخرب است
و البته تشابهاتی بین رد هود و باکی هست
خیلی ممنون بابت مقاله
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا