به مناسبت مرگ و بازگشت پیتر پارکر در کمیک "پایان دنیای عنکبوتی" این مقاله تقدیم به شما میشود.

مقدمه: پیشتر در سایت خودمون در مقاله ای جدا که میتونید در اینجا آن را مطالعه کنید، به 15 دفعه ای که مردعنکبوتی در دنیاهای موازی و کمیک های "وات ایف ...؟" (What If …?) کشته شد اشاره پرداخته بودیم. اما به مناسبت اینکه پیتر پارکر دنیای اصلی کمیک های مارول (دنیای شماره 616) اخیرا و ظاهرا به دست افراد «شاثرا» در رویداد "پایان دنیای عنکبوتی" کشته شد، میخواهیم در این مقاله نگاهی بیندازیم به تمام دفعاتی که پیتر پارکر در دنیای اصلی مارول کشته شد و اینکه چطور به زندگی برگشت. انشاله به زودی مقاله ای مشابه نیز برای دفعاتی که مردعنکبوتی در خارج از دنیای کمیک بوک کشته شد برایتان خواهیم نوشت.

نکته: این مقاله رتبه بندی ندارد و آیتم ها براساس سال انتشار کمیک ها مرتب شده اند.

- کشته شدن بدست گرین گابلین

راستش رو بخواهید این مورد رو نباید مرگ یا کشته شدن برای مردعنکبوتی به حساب آورد ولی شاید دونستنش براتون جالب باشه و به همین دلیل اون رو داخل آیتم های مقاله قرارش نمیدم.

در داستان "گردهمایی پنج نفره" (The Gathering of Five) که سال 1998 منتشر شد و در این مقاله گفتیم از بدترین های مرد عنکبوتیه، نورمن آزبورن سعی میكنه یك لوح جادویی كه به 5 تكه تقسیم شده را به هم بچسبانه . قراره 5 نفری كه این كار را میكنند، هر کدام یکی از این چیزها را دریافت كنند: دانش، قدرت، مرگ، جنون یا فنا ناپذیری. البته واضح و مبرهن است كه نورمن فقط یكی از این تكه ها را دارد و بنابراین كلی وقت صرف میكنه تا بقیه تكه ها رو پیدا كنه و ما در اكثر قسمت های داستان میبینیم كه نورمن یا مزدورانش چطور به تكه ها دست پیدا میكنند و ... در هر حال نورمن موفق میشه این كار را بكنه و در نهایت نورمن خیال میكنه "قدرت" رو دریافت كرده. سپس نبردی شدید بین گرین گابلین و اسپایدرمن را شاهد هستیم که سبب خرابی زیادی در سطح شهر میشه ولی گرین گابلین موفق به شکست حریف دیرینه میشه و مقابل دیدگان جمعیت ماسک از روی صورت او برمیداره و سپس با یک بمب او را میکشه!

تا اینکه در شماره 98 از کمیک Spider-Man متوجه میشیم این اتفاقات حقیقت نداشته چون نورمن به جای قدرت، جنون را دریافت کرده و در ذهن مریضش این اتفاقات رو خیال میکرده!

سپس میبینیم که حقیقت اینه که مردعنکبوتی او را دستگیر کرده ...

1- کشته شدن در اولین رویداد بزرگ مارول به دست دکتر دووم

اولین رویداد گسترده مارول در سال 1984 به نام "جنگ های پنهان" (Secret Wars) چاپ شد که بسیار اهمیت دارد چون اولین رویداد گسترده ی کل دنیای کمیک بوک بود که تمام عناوین را درگیر میکنند (به این رویدادها در زبان انگلیسی گفته میشه: company-wide crossover event). گفته میشه هدف اصلی مارول از انتشار این رویداد این بود که اکشن فیگور بیشتری بفروشه! ولی انصافا داستان خوبی داشت که پر بود از لحظات بسیار ماندگار که هنوز هم بهشون ارجاع میشه (مثلا لباس سیمبیوت فضایی اسپایدرمن اولین بار در این داستان ظاهر شد). ایده اصلیش هم اینه: موجودی مرموز و نیرومند به نام بیاندر برای اینکه سرگرم بشه تعدادی از ابرقهرمانان و ابرشروران مارول رو در سیاره ای گرد هم جمع کرد تا با هم بجنگند. سپس دکتر دووم قدرت های بیاندار رو برای مدتی دزدید. در شماره ی 11 از این رویداد شاهد بودیم که دکتر دووم (که گفتیم تونسته بود قدرت های بی حد و حصر بیاندر را برای خودش برداره) با ارسال یک اشعه ی انرژی عظیم اعضای اونجرز، ایکس من، چهار شگفت انگیز، هالک و مردعنکبوتی و زن عنکبوتی را به قتل میرسونه! من در تصویر زیر مردعنکبوتی را با رنگ سبز برایتان مشخص کرده ام:

و خب معلومه که مارول همین جوری نمیاد محبوب ترین قهرمانان خودش را به کشتن بده. بنابراین در شماره بعدی شاهد بودیم که دووم (که دچار بی ثباتی شده) تردید میکنه که شاید نتونسته باشه دشمنان خودش را بکشه و به خاطر اینکه کنترل کامل روی قدرت هاش نداشت به طور ناخودآگاه اراده میکنه که قهرمانان دوباره وجود داشته باشند! و اینجوری مردعنکبوتی هم دوباره زنده میشه:

البته این وسط شخصیت کلا (Klaw) هم بود که تحت کنترل بیاندر بود و روی ذهن دووم تاثیر داشت و قضیه ی زنده شدن کلاسوس توسط شخصیتی به نام Zsaji که در نهایت منجر به زنده شدن دیگر قهرمانان توسط رید ریچاردز شد و ... که به نظر میومد همه ی این اتفاقات سناریویی در ذهن دووم بود که توسط Klaw بهش الهام شده بود و دووم بود که در ذهنش این سناریو را ممکن ساخت و باعث بازگشت قهرمانان شد.

2- به صلیب کشیده شدن توسط کولان کاث

در یکی از داستان های خشن از سری Uncanny X-men (شماره 191) که در سال 1985 منتشر شد، شاهد بودیم که چطور یکی از دشمنان کونان بربر به نام کولان گاث (Kulan Gath) که یک جادوگر نیرومند است شهر نیویورک و مردمش را به حالت قرون وسطی بدل کرده بود. اسپایدرمن به نظر تحت تاثیر قرار نگرفته بود ولی اسیر و شکنجه داده میشه. سپس گاث مردعنکبوتی را در مراسمی به صلیب میکشه تا طلسم خودش رو گسترش بده.

اما اسپایدرمن در آخرین اقدام قهرمانانه ی خود خودش را از صلیب آزاد میکنه و سعی میکنه به دوستان قهرمان تغییر یافته ی خودش کمک کنه ولی مورد اصابت طلسم دیگری از سوی کولان گاث قرار میگیره و روی زمین میفته و میمیره:

ولی در نهایت دکتر استرنج به کمک جهش یافته ای به نام ایلیانا راسپوتین (ملقب به ماجیک) همه رو نجات میده و جریان زمانی را به برمیگردونه به قبل از این واقعه (یعنی به قبل از طلسمِ کولان گاث) و اینجوری پیتر و دیگران زنده میشن، در حالی که خبر ندارن چه بر سرشون اومده!

3- کشته شدن به شیوه ای فجیع به دست مشعوقه ی جدید ثانوس

بعد از وقایع کمیک "جستجوی ثانوس" (Thanos Quest) که در آن ثانوس تونست سنگ های بینهایت رو به دست بیاره و دستکش بینهایت رو ساخت (که بهش میگفتند قوی ترین سلاح کل جهان) رسیدیم به رویداد "دستکش بینهایت" که در اینجا ترجمه شده و دیدیم که ثانوس چطور داره از قدرت خودش استفاده میکنه تا بر تمام عالم حاکم بشه و دل معشوقه خودش (مرگ) رو به دست بیاره (در شماره نخست با یک اشاره انگشت نصف عالم رو نابود کرد!) سپس دشمن قدیمی او، آدام وارلاک، زنده شد تا رهبری قهرمانان جهان رو علیه ثانوس بر عهده بگیره و ... و اما در شماره 4 که در ماه آگوست سال 1991 منتشر شد، ثانوس قهرمانان مارول را تار و مار کرد و دیدیم که چطور امثال کاپیتان آمریکا، ثور، ولورین، سایکلاپس و مرد آهنی نابود شدند. ولی مرگ مردعنکبوتی شاید از همه فجیع تر بود زیرا به دست معشوقه ثانوس به نام ترکسیا (Terraxia) و با ضربات سنگ کشته شد! (ترکسیا بدست خود ثانوس خلق شده بود).

اما در نهایت دیدیم که چطور دخترخوانده ی ثانوس به نام نبیولا به دستکش دست یافت و اوضاع را به 24 ساعت قبل برگرداند و اینگونه مردعنکبوتی هم زنده شد!

4- کشته شدن در یک انفجار شیمیایی

در شماره ی 17 از سری نخست کمیک بوک های Spider-Man که در ماه دسامبر سال 1991 منتشر شد، مردعنکبوتی مجبور به نجات جان دو کارگر شیشه پاک کن از سقوط از ارتفاع میشه ولی سپس انفجاری در مخزن های گاز فریون (freon) رخ میده. همزمان مادر و دختری سیاه پوست در معرض خطر مرگ قرار میگیرند و اسپایدرمن سعی میکنه آنها را نجات بده ولی دختر میمیره. خود اسپایدرمن هم میمیره:

و سپس در جایی که شاید آخرت یا برزخ باشه بیدار میشه و ثانوس را رو در روی خودش میبینه!

اینجاست که دیالوگ های جالب و عمیقی بین آنها مبادله میشه. مثلا ثانوس بهش میگه که قهرمان بودن کاری بی فایده است و اینکه مردعنکبوتی با تلاش خود برای نجات مردم در امور معشوقه اش یعنی بانوی مرگ (Death) مداخله میکرده و به همین دلیل به این سرنوشت دچار شده! ثانوس همچنین به پیتر نشان میده که مادر آن دختر سیاه پوست ازش متنفره که چرا به جای او، دخترش رو نجات نداده و ... سپس پیتر با ثانوس مبارزه میکنه و ازش میخواد تا دختر را پیش مادرش برگردونه، حتی اگه مجبور باشه خودش بمیره. همزمان به نظر میرسه همه ی این قضایا زیر سر خود ثانوس بوده تا با فراهم کردن زمینه مرگ اسپایدرمن، دل معشوقه خودش را به دست بیاره. سپس بانوی مرگ در حالی که انگار که تحت تاثیر تلاش های ایثارگرانه پیتر برای نجات دختر قرار گرفته، او و دختر را به دنیای زندگان برمیگردونه.

در نهایت پیتر زنده میشه و دختر را به بیمارستان میبره.

5- کشته شدن توسط زهر والچر

در این مقاله گفته بودیم که یک بار وقتی که والچر تونسته بود جوان بشه، سعی کرد گذشته خودش را پاک کنه و هر کسی که قبلا مسخره اش کرده بود یا باهاش دشمنی کرده بود را به قتل برسونه. او با یکی از خبیث هایی که قبلا با مرد عنکبوتی جنگیده بود به نام «جغد» همکاری میکنه و یک سم شیمیایی مرگبار را از یک آزمایشگاه ارتش میدزده و ادعا میکنه هیچ پادزهری برایش وجود نداره! سپس در شماره 396 از کمیک "مردعنکبوتی شگفت انگیز" که سال 1994 منتشر شد، پنجه های لاشخورهای خودش را به این زهر آغشته میکنه و یکی از این لاشخورها به اسپایدرمن ضربه میزنه و بدین ترتیب اسپایدرمن به زهر آلوده میشه و در آستانه ی مرگ قرار میگیره!

و حتی میبینیم که انگار رفته اون دنیا چون با برخی از عزیزان و رفقای مرحوم خودش مثل عمو بن و هری آزبورن ملاقات میکنه:

ولی دکتر اختاپوس بهش کمک کرد تا خوب بشه زیرا دوست نداشت دشمن اصلی زندگی اش توسط چیزی پیش و افتاده مثل زهر از پا دربیاد و البته دوست نداشت کسی یا چیزی دیگری به جز خودش مرد عنکبوتی را بکشه! بنابراین در داستانی که به Web of Death معروف است و در بحبوحه رویداد منفور "سرگذشت کلون" در دهه 90 میلادی به چاپ رسید، شاهد بودیم که دکتر اختاپوس هر کاری میکنه تا مردعنکبوتی را نجات بده (حتی بهش شوک الکتریکی و تنفس دهان به دهان هم میده!)  و در نهایت موفق میشه.

در کل این داستان جنبه جدیدی از رابطه بین مردعنکبوتی و دکتر اختاپوس را نشان خوانندگان داد که قبلش به ندرت دیده بودیم: احترام!

6- مردن روی تخت بیمارستان

این یکی مربوط میشه به داستان معروف ولی منفور "کلون ساگا" در دهه ی 90 میلادی و زمانی که بن رایلی به عنوان کلون (موجود همسان ژنتیکی) ساخته شده از روی پیتر پارکر، جانشین او در هیبت مردعنکبوتی شده بود. پیتر پارکر در آن دوره بازنشسته شده بود و دیدیم که در داستان The Final Adventure قدرت های فوق بشری اش رو از دست داده (مورد شماره ی 3 از این مقاله را بخوانید). سپس در شماره 70 از کمیک Spider-Man بر روی زمین میفته و با عجله به بیمارستان منتقلش میکنند. در شماره بعدی حالش بسیار بدتر شده.

پیتر چیزی با مرگ فاصله نداره و کاری هم از دست همسرش مری جین و بن رایلی برنمیاد. در پایان شماره 71 که سال 1996 منتشر شد، پیتر سرانجام تسلیم این بیماری مرموز میشه و در بیمارستان جان به جان آفرین تسلیم میکنه (البته قبلش از بن رایلی میخواد که میراثش رو ادامه بده). سپس شماره ی 237 از کمیک The Spectacular Spider-Man را داشتیم که در صفحات ابتدایی اش مری جین و بن رایلی در حال عزاداری برای پیتر بودند که ناگهان او به طرز معجزه آسایی بیدار میشود و میبینیم که حتی قدرت هایش نیز بازگشته اند!

7- مرگی که پس از کشتن مورلان به سراغ پیتر پارکر آمد

مورلان از دشمنان نیرومند اسپایدرمنه که سال 2001 خلق شد و بعدا فهمیدیم که عضو خانواده مخوفی به نام «وارثان» هستش و ماجراهای دنیای عنکبوتی و قیامت عنکبوتی پیش آمد و ... اما سال 2006 و وقتی هنوز قضیه وارثان پیش نیامده بود، مورلان به عنوان یکی از دشمنان بسیار نیرومند اسپایدرمن به حساب می آمد که به دلیل شکستی که از اسپایدرمن در داستان معروف "مبارزه تا مرگ" خورده بود میخواست ازش انتقام بگیره. ضمناً اون موقع قضایای داستانThe Other  به وجود آمده بود و همانطور که در مورد مربوط به Tracer در این مقاله گفته شد، پیتر پارکر دچار سرگیجه، توهم و ... بود و میدونست قراره بمیره. همزمان مورلان حمله شدیدی به اسپایدرمن کرد و حتی یک از چشمان او را از کاسه درآورد و خورد!!!

سپس در شماره 3 از سری نخست کمیک بوک های Friendly-Neighborhood Spider-Man دیدیم که اسپایدرمن در بیمارستان بستری شده و مورلان آمد تا کارش رو تموم کنه. مری جین سعی کرد جلوی مورلان رو بگیره که مورلان دستش رو شکست و این کار اونقدر اسپایدرمن رو عصبانی کرد که رفت سراغ مورلان و کله ش رو کَند!

خب البته مشخصه که اسپایدرمن حال و روز خوشی نداشت و تحت تاثیر نیرویی تاریکی که نوعی توتِم عنکبوتی به نام The Other (اون یکی) بود، قرار داشت (همانطور که در تصویر هم دیدید ظاهر پیتر هم شیطانی شده بود و از مچ دستانش تیغه هایی به بیرون درآمدند!). در هر حال، پس از کشته شدن مورلان، پیتر پارکر هم مُرد:

جسد پیتر که در خانه مانده بود انگار از درون تُهی شد:

 در واقع "اون یکی" محتویات داخل جسد پیتر رو به زیر پل بروکلین برد و یک پیله برایش ایجاد کرد و همچون یک خدای عنکبوتی بزرگ در ذهن پیتر پارکر ظاهر شد و بهش گفت که بخش انسانی اش مُرده و اگر میخواهد به زندگی برگردد باید از بخش عنکبوتی وجودش استقبال کند و آن را در آغوش بگیرد:

پیتر با اکراه قبول کرد و دیدیم که از پیله بیرون زد در حالی که زخم هایش خوب شده و به قدرت های جدیدی هم دست یافته است (این مقاله را بخوانید).

8- مُردن در جسم دکتر اختاپوس

اولین و شاید یکی از بدترین اتفاقاتی که در دوره ای که دن اسلات نویسنده اسپایدرمن بود رخ داد این بود که ذهن و حافظه اش با دکتر اختاپوس عوض شد. یعنی ذهن دکتر اختاپوس اومد داخل بدن پیتر پارکر/اسپایدرمن و برعکس! منتهی مساله این بود که بدن و جسم دکتر اختاپوس درب و داغون بود و در نتیجه پیتر در شماره 700 از کمیک اسپایدرمن شگفت انگیز که سال 2012 به بازار آمد و در حالی که در آغوش دکتر اختاپوس بود، درگذشت!

نحوه مرگ پیتر در بدن دکتر اختاپوس با انتقادات فراوانی روبرو گشت. در هر حال اتفاقات جوری رقم خورد که دکتر اختاپوس وارد جسم و ذهن و حافظه پیتر پارکر شد. او سپس هویت مرد عنكبوتی برتر را برای خود انتخاب كرد و تصمیم گرفت یک جور ضد قهرمان باشد که با روش های خاص خودش جنایت را سرکوب میکند. بدش هم نمیومد کسی را که فکر میکنه باید بُکشه، بُکشه! البته در نهایت پیتر پارکر دوباره به جسم خودش برگشت. در واقع، اكتاویس به این نتیجه رسیده كه پیتر مرد عنكبوتی بهتریه پس خودش رو قربانی میكنه و زمینه بازگشت روح و خاطرات پیتر رو فراهم میکنه تا مرد عنكبوتی برتر حقیقی (یعنی پیتر پارکر) برگرده و شهر رو از شر گرین گابلین و ارتشش خلاص کنه و عشقش به نام آنا ماریا مارکونی رو نجات بده (این مقاله را بخوانید).

9- کشته شدن بدست ددپول (اونم نه یک بار، بلکه دوبار!)

در سری کمیک بوکی Spider-Man/Deadpool که سال 2016 منتشر شد شاهد بودیم که در شماره ی 4 در اقدامی غیرمنتظره، ددپول که به دلیل دسیسه های خبیثی ملقب به Patient Zero متقاعد شده بود که پیتر پارکر و شرکتش ("صنایع پارکر") دارند آزمایشات غیرقانونی روی انسان ها انجام میدن رفت دم در خونه ی پیتر و یک گلوله تو مغزش خالی کرد! (مشخص شد Patient Zero وقتی در جهنم بوده با «مفیستو» به توافق رسیده تا کاری کنه روح اسپایدرمن به جهنم بیاد).

(راستی چرا حس عنکبوتی پیتر بهش اخطار نداد؟!)

ولی ددپول خیلی زود دچار شک و تردید شد و از همسرش به نام شیکلا (Shiklah) خواهش کرد که پیتر رو دوباره زنده ش کنه ولی به محض اینکه زنده شد و دوباره بهش شلیک کرد و کشتش! (این بار با یک شات گان!):

وقتی شیکلا ازش پرسید چرا دوباره این کارو کرده بهش گفت که هنوز شک داشته که پیتر پارکر خبیثه یا نه (!) ولی از اونجایی که روح پیتر به جهنم نرفته بود پس دیگه مطمئن شد که اشتباه میکرده و پیتر آدم خوبیه. منتهی شیکلا فقط یک بار میتونست کسی رو زنده کنه. پس ددپول این بار به سراغ معشوقه سابق خودش یعنی بانوی مرگ رفت و ازش درخواست کرد پیتر رو زنده کنه چون روح پیتر در آخرت گیر افتاده بود! (بانوی مرگ هم قبول کرد در ازای هزینه ای این کار رو براش بکنه). و در نهایت دیدیم که پیتر زنده و در تختخواب خودش بیدار شد:

10- قطع شدن از شبکه ی تار و پود هستی

اونایی که اخیراً "پایان دنیای عنکبوتی" رو خوندن میدونن که بعد از این همه سال در این رویداد مشخص شده دشمن اصلی عنکبوتی های عالم کسی نیست جز شخصیتی خبیث به نام «شاثرا» (این مقاله را بخوانید). او با جمع آوری لشکری از عنکبوتی هایی که نیش زده و فاسد شده بودند میخواست شبکه ی تار و پود هستی عنکبوتی ها را به شبکه زنبوری ها تغییر شکل دهد! شاثرا بسیاری از عنکبوتی ها معروف مثل مردعنکبوتی نوآر، دختر عنکبوتی، گوئن عنکبوتی و ... را با نیش زدن به سمت خودش کشوند و پلید کرد. از سوی دیگر، عنکبوتی ها به رهبری «جولیا کارپنتر» (مادام وب) سعی کرده اند تا با شاثرا مقابله کنند. و اما در همون شماره اول با شوک بزرگی در داستان روبرو شدیم: اسپایدرمن نوآر که گفتیم خبیث شده، با خنجری به نام "خنجر توتمی" به جسیکا درو (زن عنکبوتی) ضربه زد و کشتش! (عکسش اینجاست). و ای کاش فقط میکشتش چون متوجه شدیم قابلیت این خنجر جادویی اینه که قربانیان رو از شبکه ی تار و پود هستی قطع میکنه. یعنی طوری از صفحه ی روزگار پاک میشن که انگار تا به حال اصلا وجود نداشته اند!! و در شماره سوم هم شاهد بزرگترین غافلگیری بودیم: کشته شدن پیتر پارکر دنیای اصلی!!!

یعنی در شماره سوم دیدیم که پیتر پارکر دنیای اصلی سعی کرد راهی برای بازگرداندن جسیکا پیدا کنه و به همراه «نایت اسپایدر» و «آرانا» رهسپار معبدی در آمریکای مرکزی شد ولی در آنجا از سوی نیروهای مدام در حال افزایش شاثرا غافلگیر شدند. سپس در حین نبرد، پیتر نیز خودش توسط گوئن عنکبوتی خبیث شده و با خنجر توتمی مورد اصابت قرار گرفته و از صفحه ی روزگار محو شد! اما خیلی زود معلوم شد که خنجر باعث شده بخش عنکبوتی پیتر پارکر از عالم محو شود و خود پیتر پارکر به صورت یک فرد علیل که با عصا راه میرود و به قهرمان عنکبوتی اصلی شهر یعنی سیلک کمک میکند همچنان در دنیای اصلی مارول حضور دارد!

تا اینکه اتفاقاتی دیگر پیش آمد و مشخص شد در تمام این مدت این سیلک بوده که عنکبوتی برگزیده بوده و با شکست دادن شاثرا، مردعنکبوتی هم دوباره برگشت (بدست نوعی بُت یا مجسمه ی طلایی عنکبوتی متعلق به نام «نیث» که البته چند تا عنکبوتی دیگر رو هم برگردوند):

مهدی ترابی مهربانی

All rights reserved © Spidey.ir 2023

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

مقالات و مطالب مشابه و مرتبط:

15 دفعه ای که مرد عنکبوتی کشته شد!

رویداد "پایان دنیای عنکبوتی" ترجمه شد + لینک دانلود

بدترین داستان های مرد عنكبوتی

کشته شدگان ”قیامت عنکبوتی“!

كشته شدگان دنیای عنکبوتی! - قسمت اول

كشته شدگان دنیای عنکبوتی! - قسمت دوم

15 رویداد برتر مارول

10 زنده شدن غیر قابل باور در دنیای كمیك!

معرفی 10 نقطه ضعف مرد عنکبوتی

کمیک "مرگ مردعنکبوتی نهایی" ترجمه شد + لینک دانلود

10 داستان مهم مرد عنکبوتی که هرگز در دنیای سینما یا انیمیشن مورد اقتباس قرار نگرفته اند

10 مرگ در عالم كمیك كه هنوز پا برجا هستند!

10 مرگ بزرگ و تاثیرگذار در دنیای کمیک

لحظات ماندگار در کمیک بوک های اسپایدرمن: مردعنکبوتی نهایی کشته می‌شود!

10 دفعه ای که پیتر پارکر نخواست مرد عنکبوتی باشه !

5 دفعه ای که دشمنان مردعنکبوتی جانش را نجات دادند!

نقد شماره 700 كمیك "اسپایدرمن شگفت انگیز"

10 حقیقت مهمی که باید درباره «مورلان» (MORLUN) بدانید

این مطلب را به اشتراک بگذارید :