به بهانه پخش فصل دوم سریال کارتونی "شکست ناپذیر" که حسابی کولاک کرده این مقاله را تقدیم به شما میکنیم.
(برای آشنایی با دشمنان شکست ناپذیر، این مقاله و برای مطلع شدن از شوکه کننده ترین لحظات او در دنیای کمیک نیز این مقاله را بخوانید)
1- شکست ناپذیر در یک نگاه
نام واقعی: ماركوس سباستین گریسون
خلق شده توسط رابرت كركمن و كوری واكر در سال 2002
ناشر: Image Comics
«شكست ناپذیر» (The Invincible) قهرمانی است كه سال 2002 توسط انتشارات Image به چاپ رسید. نام واقعی قهرمان این سری «ماركوس سباستین گریسون» (Markus Sebastian Grayson) است که البته او را «مارک» صدا میکنند. مارک قدرت های خودش را از پدرش به نام «نولان گریسون» ملقب به «آمنی – من» (Omni-Man) به ارث برده که اهل سیاره «ویلتروم» یا «ویلترام» (Viltrum) است (نژادی از بیگانه های فضایی که شبیه به انسان ها هستند ولی قدرت های فوق بشری شگفت انگیزی دارند. قبل از اینکه این سیاره در "جنگ ویلترومی" نابود شود ، بهشت جنگجویان فاتح محسوب میشد). ولی مادر مارک اهل زمین است . مارک واقعا از داشتن این قدرت های فوق بشری لذت میبرد و خیلی هم خوشحال بود که میتونست راه پدرش را ادامه بده و به پدرش به عنوان قهرمان نگاه میکرد. پس ببینید که چقدر شوکه کننده است وقتی که فاش میشه آمنی – من در واقع ماموریت داشته تا به زمین بیاید تا زمینه را برای تهاجم هم نوعان خود فراهم سازد! (آمنی - من به مارک پیشنهاد میکند تا در کنارش باشد ولی او که در میان مردمان زمین بزرگ شده، قبول نمیکند. در نتیجه نبردی ماندگار بین آنها در میگیرد که در آیتم شماره 4 بهش اشاره میشه). در واقع معلوم شد پدرش وقتی به زمین آمد داستانش را عوض کرده بود تا چهره یک صلح طلب را به خودش بگیرد (البته او بعدا سعی کرد یک قهرمان باشد). در هر حال توانایی های فوق بشری مارک به سوپرمن شباهت دارد ولی حال و هوا و شخصیت او بسیار شبیه به پیتر پاركر است. «رابرت كركمن» (خالق این شخصیت كه كمیك های Walking Dead را هم خلق كرده) بارها گفته چون اسپایدرمن شخصیت محبوب تمام زندگی اش بوده، این شخصیت را از او الهام گرفته. البته کرکمن گفته برای خلق کمیک های Invincible از آثار «استیون اسپلیبرگ» و «کوئنتین تارانتینو» به طور همزمان تاثیر گرفته! یعنی درام خانوادگی این سری و ارتباطات بین شخصیت ها را از فیلم های اسپیلبرگ و خشونت گرافیکی و تم های بزرگسالانه اش را از آثار تارانتینو یاد گرفته!
این شخصیت در ضمن عضو گروه های ابرقهرمانی مثل "نگهبانان كره زمین"، "تیم نوجوانان" و ... بوده است. خیلی ها در حال حاضر كمیك های شكست ناپذیر را جزو برترین آثاری میدانند كه با تم سوپرهیرویی تولید میشوند. در ضمن، اولش وقتی با مارک آشنا شدیم یک نوجوان دبیرستانی بود و سپس به دانشگاه راه یافت ولی به دلیل مشغله های مختلف مجبور به ترک تحصیل شد و این مادرش را بسیار ناراحت کرد. ولی دلیل او این بود که کسی که برای دولت کار میکند و حقوق کافی دریافت میکند دیگر به مدرک دانشگاهی نیاز ندارد!
2- اولین حضور او در کمیک Savage Dragon بود!
«ساوج دراگون» از قهرمانان برتر و اریجینال انتشارات "ایمج" است که توسط «اریک لارسن» خلق شد (برای آشنایی با او ، این مقاله را بخوانید). جالبه که بدونید اولین حضور شخصیت شکست ناپذیر در کمیک های او رقم خورد! البته او از همان ابتدا کمیک بوک اختصاصی خودش را داشت ولی به عنوان پیش نمایشی چند صفحه ای او را در شماره 102 کمیک Savage Dragon دیدیم که در ماه ژانویه سال 2002 منتشر شد.
همین مساله باعث شده تا قیمت این کمیک بسیار بالا برود و خیلی از کلکسیونرهای دنیای کمیک به دنبال به دست آوردنش باشند!
3- کمیک بوک های شکست ناپذیر بسیار خشن هستند و سعی میکنند کلیشه ای نباشند
احتمالا آنهایی که سریال انیمیشن Invincible را دیدند اولش با دیدن اپیزود نخست فکر کردند با یک اثر متداول دیگر در ژانر ابرقهرمانی روبرو هستند تا اینکه در صحنه پس از تیتراژ ناگهان با دیدن سکانس قتل عام فجیع گروه "نگهبانان کره زمین" (Guardians of the Globe) که در واقع اعضایش هجویه ای بودند بر تیم "جاستیس لیگ" به دست «آمنی – من» شوکه شدند! در دنیای کمیک هم کمیک های "شکست ناپذیر" بسیار جدی و دارای خشونت گرافیکی و چندش آور بوده اند و این در حالیه که دیزاین شخصیت ها و سبک طراحی این کمیک شاید در نگاه اول بسیار عادی و حتی بچگانه به نظر بیاد. در واقع چیزی که این سری رو متمایز میکنه و باعث میشه نوعی حالت رئالیسم داشته باشه همین خشونت غافلگیر کننده است. جای تعجبی هم نداره زیرا خالق آن یعنی «رابرت کرکمن» با سری Walking Dead خود نیز نشان داده بود هیچ ابایی از نشان دادن خشونت بی سابقه نداره. به طور مثال آمنی – من اونقدر قویه که باید وقتی به کسی مشت میزنه خون از تمام اعضای بدنش بزنه بیرون و همین باعث میشه بسیار ترسناک باشه. در واقع نویسنده و طراحان این کمیک از خشونت و صحنه های خونین به طوری استفاده میکردند که به خواننده قدرت واقعی ابرقهرمانان و ابرشروران را نشان دهند. و اینکه اگر خودشان را کنترل نکنند چه فاجعه ای رخ میدهد! همچنین رابرت کرکمن پس از آنکه در شماره های ابتدایی داستانی سرراست و خطی را روایت کرد ، ناگهان وقتی آمنی من چهره واقعی اش را نشان داد دیگر هیچ چیز قابل پیش بینی نبود و کرکمن مثل «ام. نایت شیامالان» هر از گاهی پیچشی عجیب در داستان هایش رو میکرد که خواننده را شوکه میکرد. کرکمن همچنین در کمیک های Invincible سعی میکرد نقدی هم داشته باشه بر کلیشه ای رایج در ژانر ابرقهرمانی. به طور مثال شکست ناپذیر از پوشیدن شنل امتناع میکرد زیرا به نظرش چیز واقعا احمقانه و دست و پا گیر است، به ویژه در دنیای خطرناک ابرقهرمانان. او همچنین از دیدی متفاوت و نو به اخلاقیات ابرقهرمانان نگاه میکرد و آن را تنها با کلیشه های رایج خیر علیه شر نمی سنجید و پیچیده تر می دانست. ایده های کرکمن برای قدرت های شکست ناپذیر هم در نوع خودش منحصر به فرد بود و مثلا او هر چقدر بیشتر ورزش میکرد قدرت هایش هم بیشتر میشد! کرکمن همچنین به مساله اینکه آیا نظارت دولت روی ابرقهرمانان لازم است می پرداخت و همه این مسائل باعث میشد کمیک Invincible با کمیک های مشابه فرق داشته باشد.
4- مبارزه شکست ناپذیر با پدرش از برترین های تاریخ کمیک بوک است
واقعا شوکه کننده است وقتی که فاش میشه آمنی – من در واقع یک مامور از نژاد متخاصم فضایی است و به زمین آمده تا زمینه را برای تهاجم به آن فراهم سازد! او به مارک پیشنهاد میکند تا در کنارش باشد ولی او که در میان مردمان زمین بزرگ شده، قبول نمیکند. در نتیجه مارک که یک جوان ایده آلیست است با پدرش میجنگد؛ یعنی با کسی که تمام عمرش به عنوان الگو بهش نگاه میکرده. نبرد آنها به شدت وحشیانه و دردناک بود و از همان ابتدا زمینه را برای کل سری کمیک های Invincible که عمق عاطفی زیادی هم دارد آماده کرد. نبرد با شکست مارک خاتمه یافت و هنوز هم برایم شگفت انگیز است که چقدر بار عاطفی و تنش چند لایه در این نبرد انباشته شده بود (این مقاله را بخوانید).
5- عشق حقیقی شکست ناپذیر، «اتم ایو» (Atom Eve) است
عشق حقیقی شکست ناپذیر در دنیای کمیک دختری است به نام «سامانتا ایو ویلکینز» (Samantha Eve Wilkins) که با لقب «اتم ایو» (Atom Eve) شناخته میشود و احتمالا از خود او نیرومند تر است! او توسط دولت خلق شد تا نوعی سلاح باشد و در هنگام تولد او را با نوزادی دیگر عوض کردند تا والدین واقعی اش مشکلی با این قضیه نداشته باشند. او نابغه ای در علوم مختلف بود. بعدا معلوم شد نبوغ او یکی از نخستین نشانه های قدرت هایش بوده. در واقع او میتونه مواد رو در سطح مولوکولی بازسازی کنه و اینگونه قادره که پرواز کنه، اشیا سبک ولی مقاوم بسازه و خودش رو فورا احیا کنه. در دنیای کمیک او و مارک گریسون در یک دبیرستان درس میخواندند ولی برای مدتی نسبتا طولانی فقط با هم دوست بودند و رابطه رومانتیکی بینشان نبود ولی در نهایت با هم ازدواج کردند و صاحب فرزند شدند.
در واقع ایو وقتی در عضویت تیم نوجوانان بود با هم تیمی خودش (Rex Splode) رابط رومانتیک داشت ولی پس از خیانت او به سمت مارک متمایل شد و با هم شدند.
6- یک بار یکی از دشمنان شکست ناپذیر پای همسرش را کَند!
شخصیت «روبات» (Robot) کار خودش رو به عنوان یک ابرقهرمان در کمیک های Invincible آغاز کرد و عضو "تین تیم" بود و البته دوست شکست ناپذیر» بود اما با گذشت زمان او بالغ تر شد و تونست ذهن خودش رو به بدن کلون شده شخصیتی به نام Rex Splode منتقل کنه و بدین ترتیب جسم از ریخت افتاده خودش را کنار گذاشت. او سپس به گروه «نگهبانان کره زمین» پیوست و ماموریت یافت اعضای جدیدی برایش پیدا کند. مدتی اوضاع بر وفق مرادش بود تا اینکه او به همراه ابرقهرمانی به نام «دختر هیولا» (Monster Girl) در بُعدی دیگر گیر افتاد (دختر هیولا میتونه خودش رو به یک غول تبدیل کنه و جالبه که هر وقت این کار را میکنه جوان تر میشه!). در این بعد زمان جور دیگری سپری میشد. این مساله روی او و دختر هیولا تاثیر منفی گذاشت و آنها را وادار کرد تا این بعد را به تسخیر خود دربیاورند و وقتی به دنیای خود بازگشتند دهه ها گذشته بود. او تصمیم گرفت دنیای خودش را نیز تسخیر کند ولی نه با قصد و نیت پلید (یعنی باور داشت میتونه کره زمین را با حکمرانی بر آن نجات بده!). او در ضمن میدونست که شکست ناپذیر با این قضیه موافق نخواهد بود. بنابراین او را به دنیایی موازی فرستاد. وقتی شکست ناپذیر به دنیای خودش برگشت فهمید که روبات همسر باردارش یعنی «ایو» را گروگان گرفته است و در حالی که شکست ناپذیر میخواست اوضاع را با گفتگو تحت کنترل خود دربیاورد ناگهان روبات پای ایو را کَند!!! این اتفاق اونقدر ناگهانی و بدون اخطار بود که تا مدتها در ذهن هواداران کمیک های Invincible باقی ماند!
7- شکست ناپذیر ابایی از استفاده از خشونت و روش های بی رحمانه نداره
شکست ناپذیر شخصیتی است که قویا به اخلاقیات اعتقاد داره و پایبنده ولی یکی از تم های اصلی سری کمیک بوک های او اینه خوبی و بدی میتونند هر لحظه جای خود را با هم عوض کنند. به همین دلیل، او خیلی وقتها مجبور شده با حقایق تلخ و سختی درباره دنیا روبرو بشه و این باعث شده تا چندین بار به این نتیجه برسه که روش های بی رحمانه و حتی عبور از خطوط قرمز برای حفاظت از جان مردم بی گناه ضروری است و به همین چندین بار مجبور به کشتن دیگران شده یا اینکه اشتباهاتش به طور غیر مستقیم منجر به مرگ افراد گردیده.
8- شکست ناپذیر دشمنان خاص خودش را دارد
ابرقهرمانان برتر دنیای کمیک همواره مجموعه اختصاصی جذابی از دشمنان را دارند که بهش Rogues' Gallery گفته میشه. شکست ناپذیر هم از این قاعده مستثنی نیست. در واقع او 15 دشمن اصلی دارد که همگی تاثیرات زیادی روی او و زندگی اش گذاشته اند. مثلا «آنگسترام لِوی» (Angstrom Levy) که بین بُعدهای مختلف سفر میکند، «دایناسوروس» (Dinosaurus) که یک انسان دایناسورنمای ابر باهوش است، «ثراگ» (Thragg) که رهبر انتقام جوی نژاد ویلتروم است، «تایتان» (رهبر خونسرد گروه های مافیایی)، «دکتر سایزمیک» که در ایجاد زمین لرزه تخصص دارد، «دی. ای. سینکلر» که یک دانشمند دیوانه است، «بتل بیست» (Battle Beast) که یک شیر بیگانه عاشق خونریزی است، کلون های خبیثی که به نام «دوقلوهای ماولر» شناخته میشوند (و مدام با هم بر سر اینکه کدامیک کپی و کدامیک اریجینال است جر و بحث میکنند!) و یا «انیسا» که از اعضای قدرتمند امپراطوری ویلتروم است و ...
ولی شاید هیچ کدام از این ویلن ها رابطه اش با شکست ناپذیر شخصی تر از دوست او به نام «روبات» نباشد که مثل «الترون» در انتشارات مارول سعی کرد به زور کنترل دنیا را بر دست بگیرد تا صلح و نظم را در آن تضمین کند. همانطور که در آیتم شماره 6 گفته شد او پای همسر باردار مارک را از جا کند! او اولش یک هوش مصنوعی مثبت و قهرمان بود و گروه "تین تیم" را تاسیس کرده بود و یک رهبر قوی بود و در نهایت وقتی اعضای "نگهبانان کره زمین" به قتل رسیدند وظیفه یافت تا نسخه جدیدی از آن را با حضور اعضای جدید تشکیل دهد و برای این کار از قهرمانان جورواجوری تست گرفت.
9- «سیسِل استدمن» و گجت های باحال!
یکی از جنبه های لاینفک دنیاهای ابرقهرمانی داشتن سازمان مخفی دولتی و گجت های باحال است! به طور مثال عالم مارول ، نیک فیوری و سازمان شیلد را دارد و کمیک های شکست ناپذیر «سیسل استدمن» (Cecil Stedman) و "آژانس دفاعی جهان" (Global Defense Agency) را دارند. سیسل یک رابط بسیار عالی رتبه دولتی است و همچنین رئیس آژانس مذکور. شکست ناپذیر اولین بار در شماره 13 از کمیک هایش با سیسل ملاقات کرد و اونجا بود که فهمیدیم چقدر نفوذ بالایی در سطح کل جهان دارد. او در واقع کسی بوده که آمنی من را به استخدام درآورد تا از کره زمین دفاع کنه. در واقع آمنی من یک beeper (دستگاه پیجر بوقی) با خودش حمل میکرد که هر وقت دنیا با خطر مواجه میشد از سوی سیسل بهش پیام میداد. و وقتی هم که آمنی من از زمین رفت او پسرش (شکست ناپذیر) را استخدام کرد تا به جای پدرش عمل کند. سیسل شخصیت شگفت انگیزی دارد و او کسی بود که پس از کشته شدن اعضای "نگهبانان کره زمین" از «روبات» خواست تا تیمی جدید درست کند. درجه و حد نفوذ سیسل بدون حد و مرز است و در طول سری با گجت های باحال او آشنا شده ایم. به طور مثال در شماره 13 او اشاره میکنه که آبی که مردم آمریکا استفاده میکنند به ماده شیمیایی آغشته است که باعث میشه برخی از فرکانس های نوری را نبینند و او از این فرکانس ها استفاده میکنه تا یک سری چیزها را در ملأ عام پنهان کنه!
البته شخصیت های خبیث هم گجت های باحالی دارند و برای نمونه «دوقلوهای ماولر» (که در قسمت اول سریال هم بودند و به محل اقامت رئیس جمهور آمریکا حمله کردند تا او را به قتل برسانند)، همواره ما را با نبوغ و مهارت وسیع خود در عرصه مهندسی برای ساخت گجت ها و سلاح های باحال غافلگیر کرده اند. و یا برای «آنگسترام لِوی» دستگاهی ساختند تا حافظه کپی های مختلف از خودش از دنیاهای دیگر را در ذهنش ذخیره کنه!
10- شکست ناپذیر یک برادر ناتنی به نام «الیور» دارد
پس از آنکه معلوم شد «آمنی من» دارد به طور مخفیانه زمین را برای تهاجم بیگانه ها آماده میکند، با خجالت سیاره ما را ترک و سیاره ای به نام Thraxa (که محل زندگی حشرات غول آسا بود) پناه گرفت. از آنجائیکه عمر ساکنین این سیاره بسیار کوتاه بود، آنها وی را رهبر خود کردند. آمنی من در دوران نسبتا کوتاهی که آنجا بود متوجه شد اهالی سیاره از نظر ژنتیکی با اهالی سیاره ویلتروم سازگاری دارند و در نهایت از یکی از آنها صاحب فرزندی شد. این بچه (به نام «الیور») توسط شکست ناپذیر بزرگ و در نهایت تبدیل به قهرمانی به نام «کید آمنی من» (Kid- Omni-Man) شد و به عضویت "ائتلاف سیاره ها" (Coalition of Planets) در آمد.
11- دنیاهای موازی و سفرهای زمانی
دنیاهای موازی بسیار در کمیک بوک های ابرقهرمانی متداول هستند و بارها دیده شده که شخصیت های کمیک بوکی از بعد یا دنیای خود به بعد یا دنیای دیگری رفته و با نسخه موازی از خودشان مواجه شده اند و شکست ناپذیر هم از این قاعده مستثنی نبوده است. اصلا یکی از بزرگترین دشمنان او ، «آنگستروم لوی» است که در سفر بین بعدهای مختلف تخصص دارد و وقتی خواست ذهن خود را با ذهن نسخه های دیگر خودش ترکیب کند، دیوانه شد! او شکست ناپذیر را در دنیاهای موازی اسیر کرده و حتی نسخه های خبیث او را آورده تا عذابش دهند و حتی وقتی سعی کرد با جانفشانی خودش را تبرئه کنه ، DNA اش توسط «روبات» استفاده شد تا شکست ناپذیر را به دام بیندازد. یک بعد عجیبی هم هست که در آن زمان متفاوت سپری میشه و پدر شکست ناپذیر و دوستانش قرن ها در آن گیر افتاده اند در حالی که در دنیای اصلی انگار فقط چند ماه غیبشان زده بود!
بحث سفرهای زمانی نیز در کمیک های Invincible مورد اشاره قرار گرفته و باید اینو بدونید که برای مارک گریسون سفرهای زمانی بدترین چیز در دنیاست! چون یک بار به گذشته سفر کرد و در خط زمانی متفاوتی گیر افتاد و وقتی به زمان حال برگشت فهمید 5 سال گذشته و دوران کودکی دخترش را از دست داده است!
12- شخصیت های مکمل
وقتی صاحب یک سری باشی که بیش از 100 شماره طول میکشه پس قطعا دارای شخصیت های مکمل و فرعی نیز در داستان های خودت میشی! شکست ناپذیر هم همین طور بوده. مادر او «دِبرا» (Deborah) نام داره که بسیار صبوره و خیلی وقتها سعی کرده به پسرش در مواقع مهم و خطیر کمک کنه.
او همچنین همواره زنی وفادار و دلسوز برای همسرش ، نولان ، بود و وقتی فهمید چه نقشه خبیثی در سر داشته افسرده شد.
«رکس اسلون» که با لقب Rex Splode شناخته میشود نیز از شخصیت های مهم داستان های شکست ناپذیر است که از اعضای اصلی "تین تیم" هم بود و میتونست اشیاء رو به مواد منفجره تبدیل کنه (مثل «گمبیت» در کمیک های مارول).
او دوست پسرِ عوضی «ایو» بود که بهش خیانت کرد و باعث شد ایو به مارک گریسون علاقمند بشه. اما به مرور و به ویژه پس از آنکه دستش توسط یکی از اعضای "لیزارد لیگ" خورده شد، شاهد بلوغ شخصیتی او بودیم.
«آلن ِ بیگانه» (Allen the Alien) که از نژاد بیگانه های تک چشم Unopan است و دوست شکست ناپذیر به حساب میاد و رهبر "ائتلاف سیاره ها" نیز هست.
«دختر هیولا» (Monster Girl)، قهرمانی که عضو نسخه جدید "قهرمانان کره زمین" است و میتونه به غولی سبز رنگ مثل «هالک» تبدیل بشه ولی نفرینش اینه که هر وقت تغییر میکنه سنش کاهش پیدا میکنه. در نتیجه علیرغم اینکه فردی بالغ است اما مثل یک دختر بچه به نظر میاد!
«ضدگلوله» (Bulletproof) با نام واقعی «زنداله رندالف» (Zandale Randolph) که میتونه انرژی جنبشی را جذب بدنش کنه و با آن به قدرت های فوق بشری دست پیدا کنه و وقتی کاملا شارژ بشه میتونه پرواز کنه.
او هم عضو گروه "نگهبانان کره زمین" بود و برای مدتی که شکست ناپذیر قدرت هایش را از دست داده بود جانشین او شد.
«دوپلی-کیت» (Dupli-Kate) و خواهر دوقلویش به نام «مالتی – پل» (Multi-Paul) که میتونند از خودشون نسخه های بیشمار تکثیر کنند و پس از عضویت در "تین تیم" به "نگهبانان کره زمین" پیوستند.
«سیسل استدمن» را هم که در مورد شماره 9 بهش اشاره کردم.
و اما شاید از همه جالب تر، «فنا ناپذیر» (Immortal) باشد که به نوعی مرشد شکست ناپذیر محسوب میشه.
او خیلی خیلی ساله که عمر کرده و یادش نمیاد که چطور به قدرت های خودش دست پیدا کرده. گفته میشه از افسانه "شاه آرتور" هم قدیمی تره و یکی از شوالیه های او بوده! او بود که آمریکای شمالی را کشف کرد و در جنگ های استقلال آمریکا به نفع استقلال طلبان مبارزه کرده. حتی تحت نام مستعار «آبراهام لینکلن» به عنوان رئیس جمهور آمریکا خدمت کرده است!!! بعدشم که یک ابرقهرمان شد و به عضویت گروه اریجینال "نگهبانان کره زمین"درآمد. قدرت او اینه که نامیرا باشه. یک بار هم دیده شده که سرش قطع شد ولی نتونست سر جدیدی برای خودش داشته باشه! یعنی دانشمندان مجبور شدند سرش رو دوباره بهش وصل کنند! پس او هم مثل «دِث استروک» نمیتونه اندام بدنش رو از نو تولید کنه.
13- شکست ناپذیر عضو تیم های مختلفی بوده است
تیم های ابرقهرمانی بسیار رایج هستند و ما در اینجا 10 تای برتر را معرفی کرده ایم. شکست ناپذیر هم با تیم های مختلفی همکاری کرده مثل "تین تیم"، The Pact، "نگهبانان کره زمین"، "ائتلاف سیاره ها" و البته با دولت آمریکا. او همچنین شرکتی به نام Invincible Inc. را تاسیس کرد تا از قدرت هایش سود مالی کسب کند. یعنی خدمات حفاظتی خود را به اشخاص خصوصی و یا موسسات مورد حمله قرار گرفته ارائه میکرد.
14- تصمیم ناگهانی کرکمن برای به پایان رساندن کمیک های شکست ناپذیر
رابرت کرکمن اولش اصلا میل نداشت که کمیک بوک های Invincible را تمام کند. یعنی همیشه گفته بود که میخواهد یک روز مثل استن لی بازنشسته شود و مسئولیت نوشتن این سری را به نسل جدیدی از نویسندگان بسپارد. با این حال تقریبا وقتی به دو سوم run خود رسیده بود ناگهان متوجه شد که به صورت ناخودآگاه دارد داستان را سوی یک فینال اجتناب ناپذیر میبرد (در حالی که دوست نداشت این کار را کند!). بنابراین در نهایت اجازه داد تا حس غریزی اش بر او غلبه کرده و سری Invincible را در شماره 144 به سرانجام رساند.
البته یک سری مسائل ناتمام باقی ماند و ما دیدیم که مارک به همراه همسرش ، ایو، و دخترشان «ترا» با خوبی و خوشی دارند زندگی میکنند و به عنوان حاکمین جدید امپراتوری ویلتروم معرفی شده اند ولی دخترشان اعتقاد دارند آنها بیش از آنکه خودشان باور داشته باشند جنگ طلب شده اند. همچنین پسر شکست ناپذیر به نام «مارکوس» نیز مشکلات خاص خودش را به عنوان یک ابرقهرمان در زمین دارد و همچنین جنگ داخلی در حال رخ دادن در سیاره ویلتروم هاست و ... اما به نظر میرسد کرکمن عمدا این موضوعات را مطرح کرده بود که اگر روزی خودش یا نویسنده ای دیگر خواست سری را ادامه بدهد به آنها بپردازد!
15- شکست ناپذیر با اسپایدرمن و بتمن ملاقات کرده!
در سال 2005 ، مارول آقای رابرت کرکمن را استخدام کرد تا نویسنده سری جدیدی از کمیک های Marvel Team-Up باشد که در آن مرد عنکبوتی در هر شماره با یک یا چند تن دیگر از ابرقهرمانان مارول تیم آپ میکرد. در شماره 14 از این سری و در اقدامی جالب و غیر منتظره کرکمن از مخلوق خودش یعنی شکست ناپذیر در کنار مرد عنکبوتی استفاده کرد (این کمیک زیبا اینجا ترجمه شده است). داستان بدین شکل بود که اسپایدرمن داشت با دکتر اختاپوس مبارزه میکرد که ناگهان یک پُرتال میان بعدی باز و شکست ناپذیر وارد مبارزه شد! او کمک کرد اسپایدرمن به راحتی دشمنش را شکست دهد و سپس متوجه شدیم شکست ناپذیر توسط یکی از دشمنان خود به بعدهای دیگر فرستاد میشود ، به امید اینکه او را خسته کند تا بتواند شکستش دهد. اولش مارک و پیتر با هم یک مقدار اصطکاک دارند (به اسم های همدیگه گیر دادن!) ولی با هم رفیق میشن.
این داستان علیرغم اینکه fun بود اما کاملا به حال و هوا و خطوط داستانی آن دوره از کمیک های اسپایدرمن و شکست ناپذیر مرتبط بود.
همچنین در شماره 33 از کمیک Invincible که درباره همین سفرهای شکست ناپذیر در بعدهای مختلف بود، در یک پانل دیدیم که یکی از بعدهای که بهش سفر کرده شهر گاتهام بوده و با بتمن ملاقات کرده:
(او همانطور که به اسم اسپایدرمن گیر داده بود به اسم بتمن هم گیر داد و بهش گفت که خیلی در انتخاب اسم تنبل بوده و چون لباس خفاش تنش میکنه اسم خودش رو گذاشته «بتمن»!).
مهدی ترابی مهربانی
All rights reserved © Spidey.ir 2023
(هرگونه كپیبرداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز میباشد)
مطالب مرتبط:
10 ابرقهرمان برتر دنیای كمیك كه به مارول یا دی سی تعلق ندارند
معرفی 15 دشمن برتر «شکست ناپذیر» (INVINCIBLE)
کمیک مشترک مرد عنکبوتی و شکست ناپذیر (MARVEL TEAM UP: SPIDER-MAN & INVINCIBLE) ترجمه شد+ لینک دانلود
شوکه کننده ترین لحظات در کمیک بوک های شکست ناپذیر
آزار دهنده ترین پانل های کمیک بوکی!
10 مبارزه برتر دنیای کمیک بوک
10 نویسنده و طراحی که بیشترین تعداد کمیک را برای یک شخصیت خلق کرده اند!
10 کمیک مهم انتشارات ایمج (IMAGE)
دیدگاهها
آقای ترابی الان میتونین بگین این جز بهترین انیمشن های کمیک بوکیه؟
مثل همیشه عالی
فقط امنی_من یکم شبیه استن لی نیست
بله . تا اینجا بوده و من خیلی دوستش دارم
ممنون بابت مقاله.
بحث بوده که شکست ناپذیر که شخصیتی مهم در کمیک ها ایمیج هست، شخصیتی دارد که علیرغم ظاهر و قدرت های عجیب و سوپرمنیش از مرد عنکبوتی الهام گرفته شده و شخصیتی نزدیک و شبیه به او داره. من هم دوست داشتم که با این شخصیت بیشتر آشنا بشم و خوشبختانه این مقاله بسیار زیبا و دقیق بود.
رابطه شکست ناپذیر با پدرش موضوع پیچیده ای است. واقعا سخته و ضربه روحی زیادی به آدم وارد میکنه و بدتر اونکه تا قبل از او به ظاهر یک آدم خیر خواه بوده باشه. من رو هم یاد رابطه پیتر کوئیل و پدرش ( ایگو) توی فیلم نگهبانان کهکشان 2 میندازه. وقتی که بین دو راهی باید یکی رو انتخاب کنه. واقعا سخته.
کمیک های شکست ناپذیر که خشونت زیادی در آنها یافت میشود مشخصه که دوست دارند متمایز بشن و از کلیشه های رایج کمیک فاصله بگیرند. خب این در اصل چیز بدی نیست تفاوت که بد نیست اما تا زمانیکه این تفاوت قابل قبول باشه، نه وقتی که دیگه نشه اسم کمیک روش گذاشت.
نبرد شکست ناپذیر با پدرش هم بسیار عجیب و شوکه آور و خشن هست و مو به تن آدم سیخ میکنه. ( خب همه میدونیم که اغلب موفقیت های ایمیج کامیکس به خاطر سبک طراحی متفاوتش بوده.) حالا که ایشون هم میره به اسم بتمن و مرد عنکبوتی گیر میده منم یک سوال ازشون دارم. تو که تو نبرد با پدرت شکست خوردی چطوری اسم خودت رو گذاشتی شکست ناپذیر؟ تو که شکست رو پذیرفتی. یعنی مجبور بودی بپذیری.
صحنه ای هم که روبات پای همسر مارک رو میکنه واقعا شوکه آور هست و به قول آقای ترابی واقعا یکی از پانل های آزر دهنده دنیای کمیک هست.
( مورد 10 این مقاله:
spidey.ir/.../...)
شخصیت روبات هم ظاهرش و هم هدف و کارهاش شباهت زیادی به آلترون داره و با این کار متفاوت تر جلوه میکنه.
( البته آلترون هم فکرنکنم کمتر از روبات از این کارها کرده باشه و شاید چیزی که باعث فرق آنها میشه سرگذشت اوناست)
بقیه موارد هم بسیار جالب بودند.
خدا قوت
خیلی ممنون استاد عزیز
مقاله خیلی عالی و کامل بود.
من قبلا در حد اسم این شکست ناپذیر رو میشناختم. ولی به لطف شما یه دید کلی نسبت بهش پیدا کردم.
کاراکتر خوش ساختیه و ظاهرش هم جذابه و آدمو جذب میکنه
داستان های خوب و منحصر به فردی هم داره که جذابن
دستتون درد نکنه
خیلی از شخصیتش خوشم اومد (نمیشناختمش) ولی حالا عاشقش شدم.
آقای کرکمن واقعا شخصیت خیلی خوب رو طراحی کرده و الهام کننده هاش که عالین.
استاد یک سوال از روی کنجکاوی:شما کمیک مورد 2 رو دارین؟
من یک از دلیل هایی که از شکست ناپذیر خوشم میاد وحشی بازی و خونریزیش است و باید هم الهام کننده ی آقای کرکمن آقای تارانتینو باشه(به خاطر فیلم هایی مثل بیل را بکش و داستان عامه پسند و حرامزاده های لعنتی و....).
من از رابطه های عاشقانه جدا ناپذیر خیلی خوشم میاد و این عکسی هم که در مورد 4 انتخاب کردین خیلی زیباست.
در مورد 6 دیگه بیش از حد وحشیانه است(راستی پاش کنده شد دوباره خوب شد؟).
دشمنان شکست ناپذیر هم جالبی خودشونو دارند.
دنیایی موازی و سفر های زمانی هم در هر جایی عالی هستند ولی خیلی بده که مارک نتونست کودکی دخترش رو ببینه.
شخصیت های مکمل خیلی توپی هم داره مخصوصا فنا ناپذیر.
خوب است که آقای کرکمن این داستانو تمام کرده اند چون بالاخره باید داستان ها یک پایان خوش هم داشته باشند.
جالب بود با مرد عنکبوتی و بتمن هم کمیک داره.
در کل ممنون.
بله
اگه نسخه با کیفیتش رو پیدا کنم ترجمه ش میکنیم
استاد دوستان مترجم هنوز زیرنویس فارسی کامل ندادند بیرون ولی اینجوری که پیداست سریال معرکه ای هست حتی تو imdb نمره 8.8 گرفت .
فکر کنم یه جا با زیرنویس به هم چسبیده داشت
ولی ما که imdb رو قبول نداریم و خودم دیدم جالب بود
آقای ترابی انشالله اگه زیرنویسش رو پیدا کنم میبینم چون خیلی کنجکاو شدم.. ولی انصافی خیلی ترکونده تو IMDb نمره اش ۸.۸ شده
تو راتن تومیتوز نمره خارقالعاده ۹۶ داره ولی نمیدونم چرا تو متا نمره هست ۷۳ آخه مگه میشه این همه اختلاف
خب نمره بالای 70 تو متا خیلی خوبه
دلیلش اینه که متا نقد منتقدای معتبر تر رو فقط میزنه
ولی راتن خیلی منتقد بیشتری داره
شبیه جی جیمسونه
اتفاقا فکر کنم جی کی سیمونز به جاش تو انیمیشن invincible حرف میزنه
با اینکه متاکریتیک از بقیه جدیدتره ولی از همه معتبر تره.... یکی از بهترین نقد هایی که ازش دیدم ، نقد سفر به دنیای عنکبوتی بود که نمره اش ۸۷ زده بود البته راتن تومیتوز بالای ۹۰ زده بود ولی من واسه متاکریتیک خیلی کیف کردم
یکی دیگه هم نقد فیلم دانکرک بود که نمره ۹۴ داده بود و نوشته بود بهترین فیلم کریستوفر نولان... واقعا فیلم قشنگی بود.
طبق تعریف هایی که شما کردید خیلی مشتاق شدم ببینمش. یه دوری زدم والا زیرنویس هنوز نیومده اونی هم که گفتید چسبیده باز نمیکنه احتمالا مشکل داره.
این مدت سرم با سریال های انیمشن مرد عنکبوتی گرمه و همینطور بعضی از فیلم های mcu که فرصت نکرده بودم ببینیم ولی لابهلاش وقت میزارم اگه زیرنویس اومد اینم میبینم. اگه شما خوشتون اومده پس حتما ارزش دیدن داره.
مخصوصاً که توی متا بالای ۷۰ امتیاز اورده!!
خسته نباشید !
بابت این مقالهٔ زیبا و مفیدی که به مناسبت پخش سریال این شخصیت نوشتید ، سپاسگزارم !
چند وقت پیش که خبر ساخت سریال « شکستناپذیر » ( Invincible ) منتشر شد و بعدش هم که تریلر معرکه ای ازش پخش شد ، به این شخصیت علاقهمند شدم و با جست و جو توی سایت با خوندن مقالات مختلف سایت اطلاعاتی رو دربارهٔ این شخصیت به دست آوردم . ولی الان میتونم تمام اون اطلاعات به اضافهٔ یه سری اطلاعات بیشتر رو توی این مقاله مرور کنم .
مارک گریسون هم شخصیت جالبی داره و دوست دارم با خوندن کمیک های بیشتر از اون دربارهـش اطلاعات بیشتری به دست بیارم . و البته شخصیت های خبیث و فرعی مختلفی که در این سری کمیک ها وجود داره ، این طور که به نظر میاد یکی از نقاط قوت کمیک های Invincible هستن . آمنی من هم یکی از شخصیت های اصلی داستان های شکستناپذیر ـه و میتونم حدس بزنم که داستان های Invincible در زمانی که قصد و نیت آمنی من فاش شد چقدر جذاب بودن و خواننده ها از چه لذتی برخورد شدن . و همچنین همونطور که خودتون گفتید چهرهٔ آمنی من فوقالعاده شبیه چهرهٔ جی. جوناه جیمسون در کمیک های مرد عنکبوتی ـه .
یکی از نکاتی هم که هنگام خوندن مقاله به ذهن من رسید این بود که بعضی از تصاویر کمیک هایی که قرار دادید چقدر به طراحی های رایان اوتلی در run نیک اسپنسر شبیه هستن و به ویژه در تصویر آیتم شمارهٔ ۵ مقاله چهرهٔ مارک با چهرهٔ پیتر پارکر در همین run مو نمیزد . خواستم ازتون بپرسم که آیا واقعاً آقای اوتلی طراح کمیک های Invincible بوده ؟ در غیر این صورت طراح این کمیک ها چه کسی بوده که انقدر به طراحی های اوتلی شباهت داشته ؟
میدونم که سرتون بابت ترجمهٔ کمیک های روز خیلی شلوغ ـه ؛ ولی ازتون درخواست دارم که به مناسبت پخش سریال Invincible اگه فرصت کردید شمارهٔ ۱۴ کمیک Marvel Team-Up ( تیم آپ شکستناپذیر و مرد عنکبوتی ) رو ترجمه کنید . به امید خدا اون موقع اگه کاربران سایت همکاری کنن با نقد های مختلف سپاسگزاری خودمون رو نسبت به شما و زحماتتون نشون میدیم
بابت نمراتی که این سریال به دست آورد هم خیلی خوشحال ـم و امیدوارم تا انتهای سریال همینطور جذاب و دیدنی باقی بمونه . حتماً سر فرصت میشینم از تماشای این سریال جذاب لذت میبرم . انشالله که در آینده یه نقد ( اگه ممکنه تا جای ممکن بدون اسپویل ) از این سریال منتشر کنید تا بتونیم نمرهٔ سایت اسپایدی رو هم نسبت به این سریال تحسین شده بدونیم .
باز هم ازتون بابت زحماتی که کشیدید تشکر میکنم !
روز و روزگارتون خوش !
از اینجا امتحان کردی؟
digimoviez.com/.../invincible
بله رایان اوتلی طراح بیشتر شماره های این سری بوده
بله استاد دقیقا همین رو میگم که مشکل داره و باز نمیشه
همین الان پیداش کردم استاد با زیرنویس
البته یه سایت داخلی که نمیدونم گفتن اسمش درسته یا نه؟؟
من نمیدونم چون با زیرنویس نگاه نمیکنم
از اونجا که لینک گزاشتم گرفتم چون کامل و بدون سانسور گذاشته
درسته استاد ولی ما مثل شما انگلیسیمون خوب نیست ولی به خودم قول دادم سال بعد همین موقع جز مترجمین شما بشم و پیشرفتم هم خوبه ( بیشتر دیالوگ هارو هم میفهمم البته بیشتر کتبی ) ولی تا اون موقع باید با همین زیر نویس ها سر کنیم و باهاشون حتی زبان یاد بگیریم.
بعد از اینکه سریال رو دیدم سعی میکنم توی همینجا بخش کامنت ها یه نقد هم واسش بنویسم. من کلا از نقد کردن خوشم میاد هر کمیکی هم که میاد سه سوته نقد رو میفرستم.
من فقط تونستم قسمت یکش رو پیدا کنم با زیرنویس.
فقط من نمیفهمم این مارک چطوری میخواد با پدرش بجنگه! همه چیز رو اون بهش یاد داده. خیلی سخته. آمنی من واقعا خیلی عالی بِسان یک آدم خوب به تصویر کشیده میشه که وقتی که اون پیچش دربارش رخ میده حسابی آدم رو شوکه کنه! البته هنوز هم میشه یک رگه های خبیث بودن توش دید مثل مشت مجکم زدنش به مارک یا فشار آوردن به اون اما اینها خیلی معلوم نیستن و اون قهرمان بودنش به راحتی عیان تره.
به نقل از mtm:
من اسمش رو توی تیتراژ آخر دیدم.
اتفاقا خیلی هم شبیه جی جونا جیمسونه.
.
.
.
.
همونطور هم که گفتن آقای ترابی این گروه محافرین زمین خیلی شبیه لیگ عدالت هستند.
ببینید.
uupload.ir/.../...
مارشن منهانتر، فلش، بتمن، واندر وومن ( که اسمش وار وومن بود! )
این یارو هم خیلی شبیه فلش تامپسونه.
uupload.ir/.../...
اینم من رو یاد والچر میندازه.
uupload.ir/.../...
آمنی من هم زادگاهش و قدرت هاش و رنگ قرمز لباسش کم شبیه سوپرمن نیست و البته رابطش با اونی که شبیه بتمنه.
خود شکست ناپذیر هم کم شبیه اسپایدی نبود. اینکه مثلا قبل از اون لباس اصلی یک لباس تقریبا درب و داغون داشت! یا رابطه مارک با مادرش که مارک رو کمک کرد.
اون صحنه آخر هم خیلی عجیب و خشنه.
واقعا خیلی لذت بخش بود اینهمه توضیحات جالب
ممنون از آقای ترابی
سلام خدمت دست اندرکاران اسپایدی ، مدیریت گرامی ، استاد عزیز و دوستان خوبم .
قبل از نقد یه تشکری داشته باشم از همگی به خاطر زحماتی که میکشید.
نقد سریال شکست ناپذیر قسمت ۱ ( invincible )
خطر اسپیول
.
.
.
.
.
این قسمت منهای 10 دقیقه پایانی کلا ارجین مارک رو پوشش میداد از معرفی سیاره ای که اومده و اینکه هرکسی که بالغ میشه میره تو کهکشان دنبال کار های ابرقهرمانی تا معرفی دوستش و آشنایی با گروه محافظین زمین و کلا بیشتر به نحوه به دست آوردن قدرت ها و تعاملش با پدر و مادرش و همچنین آموزش و.... اشاره داشت.
از ظاهر که این سریال رو ارزیابی میکنی درواقع چهره ها یا زیاد چی میگن بهش طراحی ها خیلی حالت نوجوانانه مایل به کم سن و سال داره که خیلی جذابه ولی 10 دقیقه پایانی رو ببینی قلبت میاد تو دستت.
قسمت اول صحنه اکشن به جا و خوبی داشت و کم بودی از این لحاظ احساس نشد.
راستش چیزی که برام عجیبه اینه که این همه چی داره اکشن دارن ، فان داره ، تعاملات زیبا داره، خشونت داره و...
فان و خشونت ( واقعا خشونت این سریاله خیلی بالاس اگه تحمل نمیتونی بکنی پیشنهادا نبین ) خب خشونت و فان، این دو تارو کنار هم جور کردن هنر لازم داره این سریال یه جوری هم فان و هم خشونت و ترس رو کنار هم چیده بود که آدم بیشتر لذت میبرد اصلا خسته نمیشد و تا آخر هیجان داشت.
هیجان این قسمت تقریبا توی 35 دقیقه اولیه ملایم بود و کنجکاوی داشتیم که قراره چطوری قدرت بگیره و اینا، ولی توی 10 دقیقه پایانی ضربان و هیجان حسابی رفت تو اوج.
میرسیم به ریتم، ریتم از شروع ملایم و پایین بود بعضی وقتا بالا میرفت و دوباره پایین میاومد که خسته نشیم از دیدنش.
تعاملات مارک و مادرش بسیار زیبا و چشمگیر بودن و ادم از تماشا لذت میبرد تعاملات مارک و پدرش هم حال و هوای یه پدر پسر خفن و باحال رو به تصویر میکشید که اینم در نوع خودش از نقطه قوت های قسمت یک بود.
شروع طوفانی و پایان طوفانی تری داشت کلا از بیخ و بن سریال خفنیه و مطمئنا لذت میبری از تماشاش.
فکر کنم این مجموعه به منبعش هم حسابی وفادار بوده باشه یعنی هیچکدام از مواردی که توی مقاله گفتن نقض نشد
شخصیت پردازی مارک در نوع خودش واقعا جالبه، یه پسر نوجون خوش قلب که حسابی میخواد قدرت داشته باشه و تبدیل به قهرمان بشه.
این گروه محافظین کره زمین رو که دیدم فکر کردم دارم جاستیس لیگو میبینم!!!! یعنی در این حد شبیه بود!! تقریبا خود فلس اینجا بود و واندوومن که اسمش هم وار وومن بود و بتمن که اسمش اگه درست یادم باشه بلک وینگ یا یه همچین چیزی بود که البته اسمش بیشتر شبیه نایت وینگ بود و....
اون یارویی که مارک رو کتک میزد کپی برابر اصل فلش بود واقعا ماشاالله. همچنین اون صحنه ای که از پشت بوم پرید بی شباهت به صحنه ای توی فیلم مرد عنکبوتی ۲ ساخته سم ریمی نبود. من با تماشاش یاد اون صحنه افتادم.
و همچنین کلی مطلب دیگه..........
ببخشید اگه نقدم مشکل داشت چون اولین باری بود که یه سریال نقد میکردم قبلا فقط تو کار نقد کمیک بودم و تجربه ای در این زمینه نداشتم.
نقد شده توسط : Ehsan Spider
#21
احسان ببین باید با فیلترشکن وارد بشی.وقتی هم که خواستی یه اپیزودو دانلود کنی فیلتر شکنو خاموش کن.
مقاله عالی ای بود
فکر کنم نصف قسمتای بعدی سریال برام اسپویل شده دیگه
من می بینم خیلی هم باهاش کیف کردم،خیلی خوشحال شدم که این مقاله رو دربارش رفتید
واقعا اوریجینش خیی خوبه و تونست منو جذب خودش کنه و صحنه های اکشنش همخوب از آب دراومده الان هم که عکسای بالا رو دیدم فهمیدم خیلی شبیه به کمیک طراحی شده و ازین نظر باحاله.
استاد یه سوال به نظرتون این انیمیشنو مثل کمیکش تا انتها می برن یانه؟مثل کمیک که فرمانروا میشه؟ چون فک کنم خیلی طولانی بشه ولی اگه اینکارو کنن به نظر من میتونه محبوبیت خاصی پیدا کنه
من که هفته پیش دانلود کردم درستبود،فک کنم باید از داخ منو گزینه ساب تایتل زیرنویسشو انتخاب کنی
درسته همین کار رو کردم درست بود
قسمت اول رو هم دیدم بالا هم یه نقد واسش نوشتم
نویسنده های سایت لطفا اعلام آمادگی کنن!
شوکه کننده ترین لحظات شکست ناپذیر (البته مورد آخر گبر فنی داره نمیشه ترجمه ش کرد ):
b2n.ir/k02909
۱۵ دشمن برتر شکست ناپذیر:
b2n.ir/e78039
یا ابوالفضل ، استاد مورد آخرش خیلی ناجوره اصلا باور نمیکنم تو کمیک اتفاق افتاده باشه .
جالبش اینه نویسنده دوست داره این اتفاق تو سریال هم بیوفته
والا فک کنم یه جایی خوندم که رابرت کرکمن گفته این سریال میتونه ۷ فصل ادامه پیدا کنه
پس معلومه برنامه های زیادی دارن
ولی بازم شاید بستگی داره چقور استقبال بشه ازش
البته آمازون با سریال the boys نشون داد میخواد مخاطب خاص رو جذب کنه که میخوان یه چیز "متفاوت" در ژانر ابرقهرمانی تماشا کنند
با شکست ناپذیر هم به نظرم دنبال همچین چیزی تو دنیای کارتونه
انصافا هم تا اینجا کارش خوب بوده
مثلا یه سایت خارجی معتبر ادعا کرده سکانس های پرواز شکست ناپذیر تو این سریال علیرغم اینکه کارتونی هستند ولی بهترین حس پرواز رو برای یه ابرقهرمان در خارج از دنیای کمیک بهمون ارائه مبکنه که به نظرم حرف درستیه
من که هیچ شناختی ازش نداشتم همینجوری تریلرشو تو پیج امازون دیده بودم کف کردم گفتم ایول عجب چیز باحالی به نظر میاد بعد رفتم یکم در موردش تحقیق کردم و اون مقاله ی برترین قهرمانان غیر مارول و دیسی رو خوندم باعث شد بیشتر هایپ شم.
راستی چند قسمته کلا؟چون خودم منتظرم کلش بیاد بعد اشتراک آمازون رو بخرم
خسته نباشید
با این تعاریفی که از این سریال کردید واقعا مشتاق شدم که ببینمش
ولی بیشتر از اون دوست دارم کمیک هاش رو بخونم
اینکه شبیه پیتر هستش هم خیلی باحاله
بنظرم حال و هوای کمیک هم پر نشاطه(اون طوری که بنظر میرسه،چون نخوندم و نمیدونم )
اگه بشه که نسخه ی ترجمه شده این کمیک رو پیدا کنم،خیلی خوب میشه(البته فکر کنم نیست ترجمه این کمیک)
اقای ترابی،یه سوال داشتم ازتون(ببخشید اگه فضولیه)
میخواستم بپرسم که سایت اسپایدی برنامه ای واسه ی ترجمه بعضی از ارک های کمیک شکست ناپذیر رو نداره؟
میدونم که حسابی سر مترجم ها و ادیتور ها و مخصوصا شما این روزا (البته میشه گفت همیشه) شلوغه،پس ببخشید اگه سوالم پرروییه
ممنون از شما
خواستم بگم قسمت دوم این سریال رو دیدم و قسمت سوم رو هم مجور شدم گذرا ببینم تا فقط بخش های مهمش رو ببینم. (چون مشکل اینترنت بود هم وقت نداشتم اون لحظه.)
فقط بگم که بسیار سریال خوش ساختیه رابطه مارک با پدرش بسیار باور پذیره. شما خودت رو یک لحظه بذار جای کسی که نمیدونه آمنی من خبیثه. الان اصلا میدونی چه خبره؟ میگی این که اینقدر با پسرش خوبه و مردم رو نجات میده پس چرا اون کار رو با لیگ عد اِه اِه... ببخشید محافظین زمین کرد؟ ( البته ما توی آخر قسمت هم میبینیم که با روش های خشن اون مهاجم ها رو شکست داد ) واقعا هم هیچ سریالی تا به حال این حس زیبای پرواز کردن رو به این صورت زیبا نشون نداده بود.
من سه تا نکته توی قسمت دوم دیدم.
اولی اینکه این یارو ها که به زمین حمله کردند
uupload.ir/.../...
بی شباهت به اسکرال نیستن.
www.spidey.ir/.../Cadre_K.jpg
و این صحنه براتون آشنا نیست؟
uupload.ir/.../...
بله این شبیه صحنه ای مشابه در کمیکی بود که توش گربه سیاه به دست دکتر اختاپوس زخمی شد.
spidey.ir/.../...
این کارآگاه اهریمنی هم
uupload.ir/.../...
آدم رو یاد پسر جهنمی میندازه.
spidey.ir/.../...
این قسمت بیشتر نقش معرفی و مقدمه داشت.از نظر بصری بد نبود.لحظات اکشن خوب بودن ولی جا داشت خلاقیت بیشتری براش به خرج بدن.تعامل کاراکتر ها در یک کلام عالی بود،به ویژه امنی من و مارک.باید قبول کرد شخصیت پردازی مارک بیشباهت به پیتر پارکر نیست.از همون مشکلاتی که در دبیرستان داشت تا تردیدی که در وجود خودش داشت(البته این تردید ها با هم فرق دارن) و همچنین شوخ طبعی که در هر دو وجود داره.واقعا رابطه پدر و فرزندی که بین مارک و امنی من برقراره خیلی خوب و باور پذیر نمایش داده شد.من عاشق تعامل بین این دو شدم.از سکانس تمرینی که کردن تا صحبتاشون توی شهر.ارتباط برقرار کردن با مارک و رابطه ای که با پدرش داره واقعا راحت و سریع اتفاق میفته.به روابط خانوادگی و غیرعادی بودن خانواده مارک هم که وجود داشت به اندازه کافی پرداخته شد(نه کم نه زیاد)،مثل جمله ای که امنی من گفت"بهتر میشد اگه اصلا قدرت نداشت"(دقیق یادم نیست ولی یه همچین چیزی گفت)چون همونطور که از ابتدای این قسمت دیدیم،مارک بچه مسئولیت پذیریه و حتی وقتی میدونست که نمیتونه،سعی کرد با اون قلدر مدرسه دربیفته. قدرت زیاد مسئولیت زیاد به همراه داره ولی مارک بدون قدرت هم احساس مسئولیت میکرد با اینکه به قول دوستش"تو امنی من نیستی"پس طبیعتا وقتی که قدرتشو داره نمیتونه زندگی عادی داشته باشه(قدرت بیشتر،مسئولیت بیشتر)امنی من هم پسرش رو میشناخت.اون سکانسی هم که مارک از امنی من میخواد که بهش مشت بزنه فوقالعاده اس.مارک میخواست خودشو به پدرش ثابت کنه و بگه که میتونه میراثش رو نگه داره. هر کسی که جای مارک باشه این تردید در دلش به وجود میاد،به هر حال پدرش مرد بزرگیه و میخواد میراثشو به خوبی نگه داره ولی تردید داره که شاید نتونه.به پدرش هم میگه من میخوام مثل تو باشم(احتمالا شما هم یاد سکانس معروف اسپایدرمن:بازگش ت به خانه افتادید.مگه نه؟).این تردید هم در گفتگو با مادرش به وضوح معلومه.تعامل مارک و مادرش دلچسب و جذابه.به نظرم شخصیت پردازی مارک عالیه،مارک خیلی ملموس و زمینیه و حداقل من باهاش ارتباط برقرار میکنم.پایان این قسمت بسیار خشن و خونینه.چهره واقعی امنی من اینجا فاش میشه ، وقتی اعضای نگهبانان کره زمین رو به طرز فجیعی میکشه.البته به نظرم اگه این اتفاق در اپیزود دوم اتفاق میفتاد بهتر بود.چون که ما خیلی با اعضای این تیم آشنا نشدیم و طبیعتا از مرگشون هم خیلی اندوهگین نشدیم.ما فقط در چند دقیقه اول این اپیزود اون ها رو دیدیم.به علاوه مدت کوتاهی هم قبل اینکه به مقر فرماندهی برسن بخشی از زندگی روزمره شون رو دیدیم(خود سازنده ها هم میدونستن که صحنه جنگ اول کافی نیست و این صحنه های کوتاهو ساختن).ولی بهتر میشد اگه در ایپزود بعد بیشتر بهشون پرداخته میشد و وقتی مردن ناراحت تر میشدیم.البته من هنوز بقیهشو ندیدم و البته باید حق داد چون هر اپیزود بیشتر از ۴۰ دقیقه اس اگه یه اپیزود فقط برای این کار میزاشتن هم از کیفیت خط داستانی کم میشد هم اینکه شاید فکر میکردن نیازی نیست خیلی برای شخصیت هایی که اوایل سریال میمیرن وقت گذاشت.به هر حال کلیت سریال خوب و جذابیه.صحنه های اکشن بد نیستن و جا دارن بهتر بشن. شخصیت های اصلی فوقالعاده ان و نوع تعامل بین اونها از نقاط قوت این اپیزود بود.این سریال ارزش دیدنو داره.
این آخری خیلی خیلی ناجوره.
با کمال احترام میخواستم یک سوال بپرسم.من از نویسندگان سایت نیستم ولی میتونم ترجمه کنم.هیچ اصراریم ندارم.اگرم جواب منفیه لطفا فقط این کامنتو پاک کنید.
من فهمیدم که اون ماهی هم توی محافظین زمین هجویه بر آکوآمن بوده چون اسمش فکر کنم آکوآتورس یا شبیه به این بوده.
نمیدونم فقط برای من اینطور بوده یا همه ولی اون صحنه ای که آمنی من میره صحبت کنه کلا من یاد اون حال هوای به خاک سپردن سوپرمن توی انیمیشن مرگ سوپرمن بود.
یعنی اونجا همه بودن به جز سوپرمن ( و بتمن که نتونست حاضر بشه )، اینجا همه رفتن به جز اون که ظاهرش شبیه سوپرمنه.
uupload.ir/.../...
بعد یک نفری که به ظاهر یک آدم خیر خواه و قهرمانه و مردم باورش دارن اما باطنش خبیثه میاد که در سوگ قهرمانان سخنرانی کنه.
اونجا لکس لوثر
uupload.ir/.../...
اینجا هم آمنی من.
uupload.ir/.../...
و این همدردی و حرف زدن ربات با اون دختر هیولا که به همون داستان مورد ۶ اشاره داره.
uupload.ir/.../...
البته منطقی هم هست چون اونا یک وجه مشترک دارند: هر دو به واسطه ظاهری که دارند جدی گرفته نمیشن و شاید بعضی وقت ها هم مسخره بشن.
.
.
.
.
من که فعلا تا قسمت ۳ دیدم و به نظرم سریال خوبیه. همین معمای آمنی من برای تماشاچی که از قضیه خبر نداره خیلی هیجان انگیزه. شخصیت آمنی من بسیار خوب شبیه یک پدر دلسوز به تصویر کشیده میشه. یعنی بعضی وقت ها میبینیم که رفتار های عجیبی ازش سر میزنه اما باز هم فکر میکنیم فقط تصویر یک پدر خوب رو میبینیم که شاید مثلا اگر محافظین زمین رو به قتل رسونده شست و شوی مغزی داده شده. صحنه های اکشن هم چیز کمی نداشتند. البته اگر راستش رو بخواید من سبک بصری یک کوچولو مشکل دارم. کمی. به نظرم بعضی جاها احساسات چهره رو خوب منتقل نمیکنه. ( البته با کارتونی و ساده بودنش مشکلی ندارم مثل مرد عنکبوتی خارق العاده) البته بیشتر جاها خوبه ولی بعضی وقت ها این مشکل برای من پیش میاد که البته شاید شخصی باشه. اما صحنه هایی که قدرت های شکست ناپذیر رو نشون میده خیلی زیبا و چالش برانگیز هستند.
و البته آمنی من با اینکه خبیثه ولی مثل اینکه این همه سال نقش بازی کردن روش تاثیر گذاشته و زمانی که مارک از ماموریت برگشت و او باهاش حرف زد، یک حرف بسیار درستی گفت. یعنی قهرمان ها بعضی وقت ها مجبورن بین کارهایی که دوست دارند و کارهایی که باید بکنند یکی رو انتخاب کنند. مرد عنکبوتی مثال بارز این رفتاره. مثل جایی توی فیلم بازگشت به خانه که توی مهمونی رفت دنبال والچر یا توی فیلم دور از خانه که مجبور شد اپرا رو ترک کنه. ( با وجود اون پسره پررو. بِرَد.) صدا پیشگی ها هم مشکلی نداشتند. راستش اوایل قسمت اول با صدای مارک مشکل داشتم یعنی انگار احساسات خوب منتقل نمیشد اما توی همون قسمت هم در ادامه این مشکلم بر طرف شد.
خشونت یه خصلته که جا و مکان خودشو داره و توی کمیک های invincible کاملا رعایت شده
واسه کسایی که از دست یه اپیزود سریال سوپرگرل کلی حرص خوردن میتونه ارام بخش خوبی باشه!
من میخوام شروع کنم ببینم
و استاد بابت مقاله ممنون بابت اطلاعات
و معلومه خیلی طرفدارش هستید
من اعلام آمادگی میکنم
فکر کنم استاد از نویسنده ها قبلش یک تست میگیره
سازندگان سریال قصد دارن مثل کمیکآقای کرکمن یه اثر متفاوت و به قول خودشون "غیر کلیشه ای" نشون بدن . یعنی بگن دنیای ابرقهرمانان همیشه گل و بلبل نیست و اینجوری نیست که بری ویلن رو درب و داغون کنی و همه چی روبراه بشه و بره پی کارش.
قسمت پنجم دقیقا همینو گفت. میخواست بگه مارک چقدر ساده لوحه و چقدر این خوش بینی احمقانه ش میتونه عواقب داشته باشه. دیدیمچقدر مبارزه ش با افراد ماشین هد خشن بود. خیلی هم خشن بود. ولی دیگه افراطی نبود به نظرتون؟ پدر مارک واقعا به مرگ پسرش راضی میشه؟ چرا دخالت نکرد؟ حتما میگید که میخواست سختی های زندگی رو یادش بده و احتمالا صحنه پس از تیتراژ هممیخواست بگه یه نفر از اهالی ویلتروم رونمیشه کشت چون سلول هاشون غیر قابل تخریب هستن و ... ولی دوستانش که کشته شدن چی؟
ولی اینقدر بیرحمی و شقاوت به نظرم خیلی بده. ابرقهرمانان و دنیای اونا باید الهام بخش باشن وگرنه دنیای واقعی که سراسر بدبختی و وحشگری هستش
به نظرم سازندگان سریال فقط به خاطر متفاوت بودن دارن رسالت خودشون رو از دست میدن و قربانیش میکنن
این سریالممثل boys احتمالا واسه یه سری نوجوان اولش به نظر باحال و متفاوت بیاد ولی در نهایت چیز ماندگاری نیست که آدم بارها و بارها بهش رجوع کنه
الان به حدی رسیده سریال که من واقعا دارم ازش منزجر میشم
خوشحال میشم نظر شما رو هم بدونم دوستان
ممنون از نظر شما. به نظرم یکی از قابل تامل ترین و پخته ترین نظرات بوده که اخیرا تو سایت قرار داده شده. منم راستش مطمئن نیستم که آیا از سمت وسویی که سریال داره به سمتش میره خوشم میاد یا نه ولی در هر حال این خوبه که به منبع اصلی خودش وفاداره
سلام استاد
بنده میبینم و تا اینجا خوشم اومده خیلی سریال خوبی و به شخصه سبک انیمیشن رو هم دوست دارم برام مثل یه کمیک بوک زنده میمونه
فقط در سریال به جدا از خون و صحنه های خشن از الفاظ و بعضی وقت ها صحنه هایی استفاده میشه که برای کودکان بد باشه یا شاید متوجه آن نشن
کاملا درست میگید.این انیمیشن فوقالعاده به دنیای کمیک وفاداره.تمام کاراکترا از نظر ظاهری(به جز رکس اسپلود)با دنیای کمیک مو نمیزنن.شخصیت پردازی ها و داستان هم بسیار به کمیک وفاداره.مثلا علاقه ای که ربات در دنیای کمیک مانسترگرل داره و در اپیزود های ۴ و ۵ بهش اشاره شد.یا مثلا اینکه ربات از رکس اسپلود مخفیانه خون گرفت و از دوقلوی های ماولر کمک خواست ، دقیقا در دنیای کمیک اتفاق افتاده. و احتمالا مثل دنیای کمیک ربات ذهنشو به کلونی که از رکس اسپلود خواهد ساخت انتقال میده.
یه تغییری که سازندگان ایجاد کردند این بود که برخلاف دنیای کمیک دکتر سایزمیک رو داخل ماگما انداختند.البته این اتفاق هم در دنیای کمیک افتاده ولی نه در اولین حضورش بلکه خیلی بعد تر.به علاوه ولکانیکا دکتر سایزمیک رو به مگمانیت تبدیل کرد ولی احتمالا در این سریال بر اثر همون سقوط اولش به درون مواد مذاب به یه موجود گدازی ای تبدیل میشه و بعد ها شاهد ارتش مگمانیت های دکتر سایزمیک خواهیم بود.
همچنین برخی ابرشرور ها هستند که در دنیای کمیک هستند ولی تا الان خیلی ندیدیمشون مثل لیزارد لیگ که ندیدمیشون ولی ذکر خیرشون بود و میتونستیم در اون هولوگرام ها کینگ لیزارد رو ببینیم.قضیه سکوئید ها هم مثل دنیای کمیک بود و طبق کمیک در آینده قراره شاهد بازگشت سکوئید ها و نبرد قهرمانان در فضا باشیم.
من از بتل بیست این سریال خیلی خوشم اومد.دقیقا همون شخصیت تشنه خون و باابهت رو تحویلمون دادن و کاملا انگیزه هاش مشابه دنیای کمیک بود.
ولی مطمئنا وفاداری صد در صد به کمیک نداره(نبایدم داشته باشه)مثلا فلکسن ها به راحتی توسط آمنی_من مچاله شدند ولی در دنیای کمیک وقتی نولان وارد پورتال شد فلکسن ها ماهها نولان رو شکنجه میدادن(البته معادل چند روز دنیای اصلی)
به هر حال این سریال یکی از وفادارترین سریال های انیمیشنی به دنیای کمیکه.قبول دارم به شدت خشن و خونینه و تا حدی اغراق میشه ولی هنوز حداقل منو مشتاق نگه میداره تا ادامهشو ببینم.
سریال خوبیه به دیدنش میارزه. خشونتی هم که داره اغراق امیزه ولی به هر حال خاص این سریاله. کلا کاراکترهای باحالی داره. من از دارک بلاد خیلی خوشم اومد که کارآگاه جهنمی بود.
البته مقاله رو همون روز اول خوندم ولی چون اخیر تا قسمت ۶ام دیدمش گفتم که یک عرض اندامی (به ظاهر ) بکنیم.
آفرین . باهات موافقم. منم به همین نتیجه رسیده ام
شخصیت سیسل دقیقا از روی نیک فیوری برداشته شده
با همون روحیه و اخلاق تند و شخصیت tough
کارکرد و نقش او هم در داستان عین نیک فیوریه
نیک یه چشم نداره و او هم صورتش زخم شده
کلا این سریال و کمیکش از خیلی جاها کپی برداری کردن ولی خوشبختانه تا حد زیادی هویت خاص خودش رو هم داره
مثلا مارک مثل پیتر همیشه دیر سر قرار میره و اونم مثل پیتر که ند رو داره ویلیام رو داره که هویتش رو میدونه و دربارش باهاش حرف میزنه!!واقعا خیلی قشنگه و به نظرم من این سریال خیلی خیلی محبوب تر خواهد شد
من تا قسمت هفت دیدم و به نظرم عالی بوده اقای ترابی نظر شما دربارش چیه؟
اره خیلی کپی برداری کرده بخصوص از جاستیس لیگ!
مثلا واندروومن به اسم واروومن(warwoma n)تو سریال بود و برخلاف واندروومن بجای شمشیر یجور گوی داره!
راش من هم که دقیقا خود فلشه!
اکوامن هم به شکل یه ماهی ظاهر شده!
مارشن من هانتر هم هست که اسمش یادم نمیاد
بتمن هم هست با اسم دارک وینگ!
ولی درکل خیلی خوب و قشنگه و من واقعا راضی بودم بجز جاهایی که خشونت فوق العاده چندش اوری داشت
با اینکه کلیت و استخوان بندی داستان مشابه کمیک بود ولی فرعیاتی که وجه تمایز و تفاوت بین سریال و کمیک هست باعث شد سریال یک سر و گردن بهتر از کمیک باشه و داستان جذاب تری هم برای ارائه داشته باشه .
استاد آیا میشه انتظار داشت اسپایدی لاقل یه تعدادی از کمیک های شکست ناپذیر و یا سگا (اونی که برای ایمیج بود ) رو ترجمه کنه هم چون خیلی مشتاقشیم و هم کامیک های با ارزشی اند و هم اینکه ترجمه فارسی ای ازشون نداریم و اخر و مهمترین نکته بخاطر ترجمه های خوب اسپایدی؟الان کهبنده با بدبختی saga رو پیداکردم بخاطر حجم کلمات سخت انگلیسی تقریبا باید یه تیکه ها یی رو کلا از روی حدس دنبال کنم.
ممنون میشم روش فکر کنید
اگه فهمیدید چی گفتم ماشاالله چون خودم نفهمیدم
امروز داشتم این مقاله رو دوباره میخواندم(برای بار هزارم ) که یه چیزی فکرم رو درگیر کرد
توی مورد ۱۲ام اونجا که راجب دوپلی-کیت نوشته بعدش نوشته که خواهر دوقلوی اون مولتی-پال درصورتی که مولتی -پال برادر دوقلوشه(اینو قبلا گذری دیده بودم الان کامل متوجهش شدم)
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا