سال 2021 شاهد مرگ های شوکه کننده زیادی در آثار مارول بودیم که در این مقاله به مهم ترین و شوکه کننده ترین آنها میپردازیم.
سال 2021 را میتوان یکی از بزرگترین سالهای تاریخ مارول برشمرد. از رویدادهای کمیکبوکی بزرگ گرفته تا موفقیّت بیحدوحصر فیلم «مردعنکبوتی: راهی به خانه نیست»، همه و همه دلایلی بودند تا هواداران را به سوی دنیای مارول سوق دهند. این آثار موفّق همچنین مرگ تعداد قابلتوجّهی از شخصیتهای این کمپانی را از گوشهوکنار مولتیورس، چه در دنیای سینمایی مارول چه در دنیای کمیک به همراه داشتند. در این مقاله به شوکهکنندهترینِ این مرگها خواهیم پرداخت.
- مرگ «بتلاستار» در سریال «فالکون و سرباز زمستان»
یکی از مرگهای شوکهکنندهای که هواداران دنیای سینمایی مارول را میخکوب کرد مرگ شخصیت «لِمار هاسکینز» ملقب به «بتلاستار» بود. این شخصیت که بهعنوان دوست و دستیار «جان واکر» در سریال «فالکون و سرباز زمستان» (The Falcon & The Winter Soldier) معرفی شد، در حال مبارزه با خبیث اصلی سریال (که بر خلاف او دارای قدرتهای فوقبشری بود) کشته شد. مرگ بتلاستار نه تنها به خودیِ خود شوک بزرگی بود، بلکه زمینه را برای فروپاشی روانی جان واکر نیز فراهم کرد و هواداران هنوز صحنهٔ قتل دلخراش یکی از فلگاسمشرها به دست واکر در مقابل مردمِ وحشتزده و سپرِ آغشته به خون کاپیتان آمریکا در دست او را به خاطر دارند. مرگ بتلاستار حادثهای بود که مسیر کلّی سریال را دگرگون کرد و جان واکر را گامی در مسیر تبدیلشدن به «یو اس ایجنت» پیش برد.
10- مرگ تعداد زیادی از ابرقهرمانان در رویداد کمیکبوکی «دوران تاریک»
«دوران تاریک/عصرتاریکی» (Dark Ages) به نویسندگی تام تیلور و طراحی ایبان کوئلو (که اینجا ترجمه شدهاست) هواداران را با نسخهای از دنیای مارول آشنا کرد که در تاریکی فرو رفته بود. حضور تیلور در جایگاه نویسندهٔ داستانی که در دنیایی موازی جریان دارد، ما را آمادهٔ مرگهای عدیدهای کرد که بسیارشان در همان شمارهٔ اوّل رخ دادند! وقتی یک موجود ماشینیِ باستانی به نام «Unmaker» پس از میلیاردها سال در هستهٔ زمین از خواب بیدار شد و سعی کرد از آن خارج شود، «دکتر استرنج» برای خنثیکردن تهدید او گروهی از ابرقهرمانان شامل «زن نامرئی»، «ثینگ»، «اسکارلت ویچ» و «ویژن» را گرد هم آورد. پیش از آنکه دکتر استرنج در نهایت با آزاد کردن پالس الکترومغناظیس قدرتمندی از بُعدی دیگر Unmaker را متوقف کند و خود نیز به دست او بمیرد، این هیولا ثینگ و اسکارلت ویچ را به طرز فجیعی به قتل رساند. علاوهبراین، پالس الکترومغناطیس یادشده باعث از کار افتادن هر دستگاه و شخصیتی که زندگیاش مبتنی بر الکتریسیته بود (از جمله «ویو ویژن») شد و زمین را در تاریکی فرو بُرد. مرگهای خونین «دوران تاریک» امّا به این ختم نشد و در ادامه شاهد ازدسترفتن افراد بیشتری از جمله «هاکای» و «نیک فیوری» نیز بودیم.
9- مرگ تعداد بیشتری از ابرقهرمانان در رویداد «دارکهولد»
پخش سریال «وانداویژن» و معرفی کتاب باستانی «دارکهولد» در آن بهانهٔ خوبی برای انتشارات مارول بود تا رویدادی با محوریت «اسکارلت ویچ» و این کتاب اسرارآمیز به چاپ رساند. در رویداد «دارکهولد» (Darkhold) چندی از قهرمانان مارول (از جمله «اسپایدرمن»، «آیرون من»، «بلک بولت»، «بلید» و «واسپ») برای بهدستآوردن قدرت لازم برای جلوگیری از ظهور خدای ارشد هرجومرج دنیای مارول یعنی «کثان» در زمین، مجبور به خواندن دارکهولد شدند. اینکار امّا نتیجهٔ عکس داد و این افراد با خواندن دارکهولد با نسخههایی جهنمی از خود در دنیاهای دیگر روبهرو شدند و در نتیجه به ورطهٔ جنون کشیده شده و خود تبدیل به آن خبیثها شدند! در حقیقت در دنیاهای یادشده داستان زندگی این افراد به وحشتناکترین شکل ممکن رقم خورده بود (برای مثال تونی استارک با زره آهنیاش پیوند خورده بود و تبدیل به هیولایی منزجرکننده از گوشت و آهن شده بود!) و از این رو مرگومیرهای پرشمار و شوکهکنندهای را در آنها شاهد بودیم. ناگفته پیداست که طولی نکشید تا این تغییرات افراطی به حالت قبلی بازگشته و خبیث داستان مهار شود.
8- «مرگ دکتر استرنج»
«مرگ دکتر استرنج» (The Death of Doctor Strange) رویدادی هیجانانگیز بود که همانطور که از عنوانش مشخص است در آن شاهد مرگ شوکهکننده و مرموز جادوگر اعظم زمین بودیم. در این داستان دکتر استرنج در خانهٔ خود به قتل میرسد و دیگر شخصیتهای مارول باید در کنار بررسی معمای قتل او، جای خالی او را نیز پُر کنند چرا که چندی از دشمنان کلاسیک استرنج پس از مرگ او فرصت را برای بازگشت به زمین مناسب دیدند! با وجود اینکه این رویداد به پایان رسید و قهرمانان داستان باری دیگر پیروز شدند، امّا دکتر استرنج کماکان مُرده است که انتشار داریم در سری جدید Strange به دست معشوقهاش یعنی «کلیا» که جادوگر اعظمِ فعلی زمین است، نجات پیدا کند.
7- مرگ «ادی براک» در سری جدید «ونوم»
ادی براک که پس از پایان ران فوقالعادهٔ دانی کیتس در کمیکهای «ونوم» (Venom) به مقام پادشاه سیاهپوش رسید، در کمال تعجب در شمارهٔ اوّل از سری جدید کمیکهای این شخصیت در حملهای نظامی از سوی سازمان «بنیاد حیات» کُشته شد! البته اینطور که به نظر میرسد هنوز نمیتوان او را با اطمینان مُرده قلمداد کرد و این صرفاً جسم فیزیکی ادی براک است که نابود شده و او جایی دیگر در فضا و زمان هنوز زندهاست. با وجود اینکه هنوز معمای مرگ این شخصیت در کمیکهای ونوم حل نشده و باید منتظر ماند و دید تیم نویسندگی این عنوان چطور داستان خود را پیش خواهند بُرد، امّا مرگ زودهنگام ادی براک اتفاقی شوکهکننده و نویددهندهٔ تغییراتی گسترده در دنیای این شخصیت پس از ران فعلی بود. شما میتونید این داستان را در اینجا با ترجمه فارسی بخوانید.
6- مرگ اعضای آیندهٔ انتقامجویان در سریال «چه میشد اگر...؟!»
سریال کارتونی موفق «چه میشد اگر...؟!» (What If...?!) مطابق انتظاری که از عنوانش میرود، لحظات مهمی از سرتاسر فیلمهای دنیای سینمایی مارول را برگزیده و با اعمال تغییری در آنها داستان متفاوتی از آنچه پیشتر دیده بودیم را روایت کرد. در قسمت سوم از این سریال شکلگیری گروه انتقامجویان دستمایهٔ تغییر قرار گرفت و در آن تلاشهای ابتدایی نیک فیوری برای گردهمآوردن انتقامجویان را شاهد بودیم که با مرگ بهتآور تکتک اعضای مدنظر او به پایان رسید! قاتل اسرارآمیز این افراد نیز کسی نبود جز «هنک پیم» ملقب به «یلوجکت» که پس از مرگ تراژیک دخترش «هوپ» در دوران فعالیتش در سازمان شیلد، به ورطهٔ جنون کشیده شده و درصدد انتقام برآمد. هرچند او در نهایت متوقف شد، امّا قتل اعضای انتقامجویان زمین را در برابر حملهٔ لوکی و لشکریانش بیدفاع گذاشت...
5- مرگ احتمالی «کینگپین» در سریال «هاکای»
«ویلسون فیسک» با بازی «وینسنت دونافریو» از همان ابتدا که در سریال دردویل معرفی شد به یکی از محبوبترین شخصیتهای هواداران بدل شد و با کنسلشدن سریالهای مارول-نتفلیکس سرنوشتش برای مدّتی در ابهام قرار داشت. این شخصیت امّا در قسمتهای پایانی سریال هاکای رسماً به دنیای سینمایی مارول بازگشت که واکنشهای ضدونقیض هواداران را به دنبال داشت. در هر حال، در پایان این سریال «مایا لوپز» ملقب به «اکو» بهظاهر به کینگپین شلیک کرده و انتقام قتل پدرش را از او میگیرد. هرچند با توجّه به اتفاق مشابهی که در دنیای کمیک رخ داده و شلیکِ اکو به کینگپین صرفاً موجب کورشدن مقطعی او شد، بعید میدانیم که داستان ویلسون فیسک در MCU به این زودیها به پایان رسیده باشد، امّا کماکان این صحنه یکی از شوکهکنندهترینها در میان آثار مارولی امسال بود.
4- مرگ «ایکاریس» در فیلم «اترنالز»
ساختهشدن فیلم «اترنالز» (Eternals) با تیم بازیگری مشهور و کارگردان خوشنامش نویدبخش شروعی دورانی تازه در دنیای سینمایی مارول بود که متأسفانه به ناامیدی بزرگی بدل گشت. در این فیلم پس از افشای هدف واقعی سلستیالها از فرستادن اترنالز به زمین، دیدیم که چطور «ایکاریس» با بازی ریچارد مدن بر خلاف دیگر اعضای اترنالز به سلستیالها وفادار ماند و در طول داستان تلاش کرد تا فرآیند تولّد سلستیال جایدادهشده در هستهٔ زمین بدون مشکلی انجام شود. در نهایت و پس از مبارزه با دیگر اعضای اترنالز که با انسانها خو گرفته بودند، او اجازه داد تا زمین نجات داده شود. ایکاریس سرانجام پس از شکست در مأموریتش مستقیماً به سمت خورشید پرواز کرد و مرگ (احتمالیِ) نه چندان تأثیرگذار، امّا غیرمنتظرهای را تجربه کرد.
3- مرگ «زنعمو می» در فیلم «مردعنکبوتی: راهی به خانه نیست»
نسخهای که «مریسا تومی» از زنعمو می در دنیای سینمایی مارول به تصویر کشید با تمام نسخههای پیشین متفاوت بود. او نه تنها بهنسبت جوانتر از پیش شده بود، بلکه بیش از پیش به پیتر پارکر نزدیک و در زندگیِ او حاضر بود. او برای اسپایدرمنِ دنیای سینمایی مارول، نقش عمو بن را داشت که با مرگ غمانگیزش مفهومِ مسئولیتپذیری را به پیتر آموخت و شعارِ نمادین این شخصیت را که به عمو بن نسبت داده میشود بر زبان آورد. مرگ تأثیرگذار زنعمو می بار احساسی خاصی به این فیلم بخشید که بدون شک یکی از غمانگیزترین صحنههاییست که تابهحال در دنیای سینمایی مارول دیدهایم.
2- مرگ «ویژن» در سریال «وانداویژن» برای چندمینبار!
سریال خوشساخت «وانداویژن» (WandaVision) آغازگر سلطهٔ سریالهای دنیای سینمایی مارول در شبکههای استریمی بود که با معطوفکردن تمرکزِ خود بر سوگ واندا ماکسیموف پس از ازدستدادن عشق زندگیاش، تجربهای جدید را برای دنبالکنندگان این دنیای سینمایی به ارمغان آورد. در این سریال واندا با تغییر واقعیت، دنیای ایدئالی برای خود در شهر وستویو ساخت که در آن ویژن از مرگ بازگشته بود. رفتهرفته حقایق هولناکی دربارهٔ این دنیای تصنعی فاش شد و فهمیدیم که ویژن هیچگاه بازنگشته و شخصیتی که دیده بودیم چیزی نیست جز تجسمی از ویژن اصلی که واندا با قدرتهای خود او را به وجود آوردهاست. این ویژن در نهایت با این حقیقت کنار آمد و مرگ تراژیک دوبارهای را تجربه کرد. پایان سریال امّا راه را برای بازگشت ویژن در قالب «وایت ویژن» به دنیای سینمایی مارول باز گذاشت و با وجود گفتههای عوامل مبنی بر عدم وجود برنامهای برای بازگشت او، میتوان انتظار حضور او در فیلمهای آینده را داشت.
1- مرگ کامل یک دنیا در سریال «چه میشد اگر...؟!»
تراژدی و ازدستدادنِ عزیزان با داستانهای ابرقهرمانی عجین شده و از پرتکرارترین عواملیست که شخصیت اصلی را در مسیر تبدیلشدن به یک قهرمان تمامعیار سوق میدهد. در قسمت چهارم از کارتون «چه میشد اگر...؟!» امّا روی دیگرِ این سکه را دیدیم که در آن قهرمانی که با غمِ ازدستدادن معشوقهاش کنار نیامده یک دنیا را به کلّی ویران کرد! در این اپیزود تحسینشده، هواداران با نسخهای موازی از استفن استرنج آشنا شدند که در حادثهٔ رانندگی به جای دستانش، معشوقهاش «کریستین پالمر» را از دست داده و با استفاده از قدرتهای جادوییاش تلاش میکند تا از مرگ او جلوگیری کند. او برای رسیدن به قدرت لازم برای بازنویسی سرنوشت کریستین (که از نقاط تثبیتشدهٔ زمانی است) روح شیاطین بسیاری را جذب کرد و خود فاسد شد. در آخر نیز با جذب قدرت همتای خود در همان دنیا به قدرت کافی برای احیای کریستین رسید؛ درحالیکه اینکار به قیمت نابودشدن کامل دنیایش تمام شد. این شخصیت که با نام «استرنج اعظم» (Strange Supreme) شناخته میشود در فینال سریال نیز نقش مهمی در متوقفکردن «اولتران بینهایت» (Infinity Ultron) داشت و ممکن است ادامهٔ داستان او در قسمت دوم فیلم سینمایی دکتر استرنج روایت شود.
نویسنده و مترجم: محمدصالح حیدری
Spider-Fan
مطالب مرتبط:
رتبه بندی فیلم های کمیک بوکی/ابرقهرمانی سال 2021
رویداد جدید مارول در سال 2021 ترجمه شد: "عصر تاریکی" (DARK AGES) + لینک دانلود
20 لحظه ی شوکه کننده در سریال «چه میشود اگر» (WHAT IF)
10 حقیقت مهمی که طرفداران سریال فالکون و سرباز زمستان باید درمورد «جان واکر» (کاپیتان آمریکای جدید) بدانند
مقالات مربوط به فیلم "مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست" (SPIDER-MAN NO WAY HOME)
10 مرگ جنجالی در دنیای کمیک بوک که هواداران را شاکی کرد!
مزخرف ترین مرگ های دنیای کمیک بوک!
15 دفعه ای که مرد عنکبوتی کشته شد!
10 مرگ بزرگ و تاثیرگذار در دنیای کمیک
10 مرگ در عالم كمیك كه هنوز پا برجا هستند!
10 سوالی که پس از دیدن سریال هاکای (HAWKEYE) برایمان پیش آمد!
سری جدید کامیک بوک های "ونوم" (VENOM) ترجمه شد + لینک دانلود
10 سریال برتر سال 2021
10 سوالی که پس از دیدن سریال هاکای (HAWKEYE) برایمان پیش آمد!
10 صحنه احساسی فیلم "مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست"
تحلیل و بررسی تریلر "دکتر استرنج در مولتی ورس جنون" + نکات و ایستراگ ها
15 سؤالی که پس از دیدن سریال «لوکی» برایمان پیش آمد!
دیدگاهها
ممنون بابت مقاله.
امسال مارول مثل اینکه حسابی برای هوادارانش برنامه داشته و داره. چه در دنیای کمیک، چه سینما، چه سریال و چه انیمیشن که شاهد اتفاقات مهمی در این بخش ها بودیم. هر کدوم مواردی (یا حداقل موردی) برای سرگرم رو جلوی پای ما میذاشتند و از ما میخواستند تا انتخاب کنیم و ازشون لذت ببریم. بررسی اینکه مارول چقدر در این زمینه موفق بود و کارش رو درست انجام داد جاش اینجا نیست. فعلا میخوایم به یک موضوع دیگه در بین آثار سرگرمی مارول بپردازیم: مرگ های شوکه کننده، غافلگیر کننده که بیننده رو تا مدتی در بهت فرو میبرند. لازمهٔ این مرگ ها برای حضور در این مقاله، میزانِ تاثیرگذاریشون یا داستان زیبا و مهمی که پشتشون قرار داره نیست، بلکه اینه که چقدر این مرگ ها غیر منتظره و شوکه کننده بودند. مرگ هایی که پیشبینیشون واقعا سخت بود اما اتفاق افتادند و هواداران رو غافلگیر کردند. مارول هم با این همه محصولاتی که در امسال داشته، از این نوع مرگ های در کارنامهٔ ۲۰۲۱ او موجوده که حالا در این مقاله اونا مور بررسی قرار میگیرند.
مرگ "لمار هاسکینز" با نام ابرقهرمانیِ "بتل استار" در سریال "فالکون و سرباز زمستان" از نقاط عطف این سریال به شما میاد. این مرگ جایی بود که جان واکر با فروپاشی روانی رو به رو شد و حسابی قاطی کرد. همین چند لحظه بعد دیدیم که چطور یکی از فلگ اسمشرها رو درحالی که هی بهش میگفت کار من نبوده و یه جورایی التماس میکرد که نکشتش به قتل رسوند. در اینکه سریال "فالکون و سرباز زمستان" تا حدی ناامید کننده بود و به جز اینکه خود سریال چیز خاصی نداشت، تاثیراتی بعضا عجیب هم در mcu داشت شکی نیست و البته با اینکه مرگ لمار هاسکینز در سریال با توجه به شخصیت باحال و نسبتا دوست داشتنی که داشت ناراحت کننده بود، اما نمیشه اون رو خیلی تاثیرگذار و درگیر کننده دونست. اما از همهٔ اینا گذشته، مهم اینه که این مرگ چقدر شوکه کننده بوده که واقعا هم مرگ لمار و هم قتل یکی از اعضای فلگ اسمشرها به دست جان واکر، شوکی رو به بیننده وارد کردند.
مرگ تعداد زیادی از ابرقهرمانان یکی از دنیاهای موازی مارول در "عصر تاریکی" اون هم تازه در شمارهٔ اول این داستان به دست یک موجود بسیار قوی واقعا شوکه کننده بود و کمتر کسی انتظارش رو داشت. تاثیراتِ این فاجعهٔ بزرگ رو در شمارهٔ دوم این رویداد دیدیم و حالا باید ببینیم در ادامه این رویداد کارش رو چطور ادامه میده. مرگ دکتر استرنج هم در طی یکی از مهم ترین رویداد های امسال رُخ داد که یکی از مهمترین شخصیت های مارول به طرز عجیبی به قتل رسید. درسته که این مرگ شوکه کنندگی رو داشت(البته یه جورایی میشه گفت نه زیاد، چون به هر حال اسم رویداد "مرگ دکتر استرنج" بود دیگه. خب ممکنه خیلی هامون حدس میزدیم که این اتفاق برای استیون استرنج بیفته. البته این در حالی هست که تاثیرات اسم رو در داستان حساب کنیم) اما شاید جذابتر از مرگ دکتر استرنج، دیدن واکنش های اطرافیان او به مرگش و سعی اونا در راست و ریست کردن کارهای استرنج هست که نقش مهمی در ادامهٔ دنیای مارول داره. مرگ ادی براک هم درسته که فعلا نمیشه خیلی بهش اعتماد کرد، اما هرچی که نباشه مرگ ادی براک اونم زمانی که پادشاه سیاه پوش شده اونم در شمارهٔ اول سری جدید کمیک هاش، یعنی خط و نشون هایی که نویسندهٔ این سری داره برای ما میکشه.
قسمت سومِ سریال "چه میشد اگر...؟" با اینکه اپیزود عالی و بی نظیری نیست و هنوز هم در اون زمان حس نمیکردیم که موتور این سریال به طور جدی روشن شده، اما در ارائهٔ یک اپیزود کنجکاوی برانگیز و سرگرم کننده جالب بود و میشه گفت که آروم آروم میتونستیم احساس کنیم که این سریال داره به سمت بهتر شدن میره. سوال نسبتا خوبی رو مطرح میکنه که چه میشد اگر یکی از اعضای انتقامجویان طی یک اتفاق حسابی قاطی کنه و بزنه دهن انتقامجویان و نیک فیوری رو سرویس کنه؟ نکتهٔ خیلی مهم و عمیقی در داستان دیده نمیشه اما بعضی از اتفاق ها واقعا غیر منتظره بودند. چون نمیشد انتظار داشت که یهو تمام انتقامجویان به جز کاپیتان آمریکا که هنوز توی یخ ها بود کشته شدند. البته راستش به نظرم این اپیزود با افشای راز پایانیش و اینکه اینا همه کار هنک پیم بوده، یه جورایی ناامید کننده بود و درسته که هنک پیم یک اتفاق سخت رو پشت سر گذاشته و ناراحت شده، اما دلایلش بعضی وقت ها (مثلا دلیل کشتن ثور)، احمقانه میشدند. و صدالبته که این اپیزود در مقابل اپیزود فوقالعاده و جذاب بعدیش، بیشتر شبیه یک بچه بازی احساس میشه!
دربارهٔ مورد ۵ اولا که من امید دارم که کینگ پین نمرده و به نظرم همینطوره. چون اگر این اتفاق واقعا افتاده باشه یک ضدحال بدجور و بزرگه که حسابی من رو از این سریال هاکای و کارای مارول کفری میکنه. اون از حضور بد کینگ پین که اصلا از اون اقتدارش توی سریال دردویل خبری نبود، اینم که حالا باید مرگش رو تحمل کنیم. ببینم مارول اگر میخواد خاطرات ما رو از دردویل خراب کنه، چرا اینجوری میکنه؟ خب یهو بیاد بگه اونا توی دنیای mcu نبودن دیگه! من بازم میگم امید دارم که کینگ پین نمرده باشه و نظرم هم همینه اما اگر مرده باشه و of screen کردن صفحه به خاطر درجه سنی سریال یا حتی اینکه هواداران روی سر مارول خراب نشن باشه، جدا از شوکه کنندگیش خیلی بده. خود سریال هاکای هم به نظرم اصلا سریال خوبی نبود و من دلایلم رو بارها ذکر کردم.
مرگ زن عمو می در فیلم "مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست" که اصلا نیاز به گفتن نداره. بسیار بار گفتیم که چقدر این صحنه زیبا، احساسی، اشک درار و در جای خودش بسیار شوکه کننده بود. پیشبینی کردن این صحنه واقعا سخت بود باتوجه با اینکه می چند لحظه پاشد و راه رفت و خیلی خوب با پیتر حرف زد و ما فکرمیکردیم که حالش خوبه و مشکلی نداره. اما در یک لحظه او روی زمین افتاد و با اینکه مرگ آرومی رو تجربه کرد، اما بازهم اون لحظه بسیار شوکه کننده و غافلگیر کننده بود و در ذهن هواداران اسپایدی باقی میمونه.
با اینکه به شخصه سریال "وانداویژن" رو خیلی دوست دارم، ولی نمیتونم کتمان کنم که این سریال مشکلات مهمی مخصوصا در پایان بندیش داشت و پایان بندی اون ناامید کننده بود. اما بازهم این دلیل نمیشه که پایان بندیش کلا تعطیل باشه و بازهم لحظات از بین رفتن ویژن و بچه های واندا لحظهٔ زیبا و از نظر احساسی قدرتمند بود. اینکه حالا واکنش واندا به این اتفاق چیه هم خیلی مهمه که در ادامه آثار مارول میشه این موضوع رو دید. البته راستش به نظرم مرگ ویژن و جمع بندی داستان او تا حدی در این سریال قابل پیشبینی بود و به نظرم بهتر بود که این مورد در رتبه های پایین تری قرار میگرفت و مرگ زن عمو می رتبهٔ دوم رو برای خود میکرد. اما بازهم مرگ بچه های واندا غافلگیری مهمی بود.
و میرسیم به سرور هرچی مرگ های غافلگیر کننده که در امسال بود که به نظرم جایگاهش کاملا شایسته اش بود. مرگ کل دنیا در اپیزود چهارم سریال "چه میشد اگر...؟" اونقدر غیر منتظره و شوکه کننده بود، که من بعدش تا چند دقیقه همینطوری به صفحهٔ مانیتور زل زدم! چون نکته اش این بود که ما همه انتظار داشتیم که الان استیون قضیه رو جمع جور کنه یک کمکی براش برسه و همش نشانه هایی از این موضوع میومد. مثلا یه لحظه میگفتیم الان اون نسخهٔ دیگهٔ دکتر استرنج این استرنج گمراه رو شکست میده، بعدش میگفتیم شاید خود این استرنج از این کار دست بکشه، بعدش گفتیم شاید واچر حالا بهش کمک کنه، حتی به شخصه تا ثانیه آخر که دنیا داشت به یک نقطه ای تبدیل میشد انتظار داشتم که استرنج با قدرت هاش جلوی این اتفاق بگیره و دنیا رو به حالت اولش برگردونه (حتی با فدا کردن جونش) اما هیچ کدام این اتفاق ها نیفتاد و در نهایت اون دنیا در لحظه ای تراژیک و غافلگیر کننده به پایان رسید. حالا که فکرش رو میکنم این پایان بندی بهترین پایانی بود که میشد برای این اپیزود تصور کرد چون خیلی عالی شخصیتِ استرنج رو با دنیای فیلم مجازات کرد و قوس شخصیتی اون و درسی که گرفت حالا به شکل بهتری کامل شد و اون فهمید که این غروری که داشت چه قدر به ضرر خودش و کل دنیای تموم شد. چون بیاید قبول کنیم که اگر این اپیزود هر طور دیگه ای به پایان میرسید، ممکن بود کلیشه ای و شعاری احساس بشه. اینکه استرنج خودش این کار رو انجام نده یا مثلا جونش رو فدا کنه و در لحظه ای قهرمانانه بمیره و هر چیز دیگه یک دنیای ساده و معمولی رو به تصویر میکشه و پایان بندیِ در ایده خیلی خوبی نیست. اما حالا مثل دنیای خودمون و دنیای معمولی، هرکاری، ریز و درشت عواقبی داره و استرنج هم عواقب کارهاش رو دید و مجازات شد و این پایان بندی عالی بود. اولش فکرکردم این کیفیت عالی این اپیزود فقط به خاطر پایانش بود ولی باز بازبینی چند بارهٔ این اپیزود متوجه شدم که نه، قضیه فقط پایان بندی نیست و این زمینه چینی هست که این پایان بندی رو تا این اندازه جذاب و غافلگیر کننده بود. شخصیت پردازی ها و اتفاقات داستان و تعاملات همگی عالی بودند و یک اپیزود شگفت انگیز رو تحویل مخاطبان بودند که به شخصه هنوز هم بازبینیش میکنم. در کل این مقاله برام جالب بود و بسیار خوب بود که برترین غافلگیری های امسال در دنیای مارول رو ببینیم و هم رتبه بندیِ cbr و هم ترجمهٔ آقای حیدری بسیار خوب بود.
خیلی عالی بود ، خسته نباشید ،انشالله شتد و سالم باشید
من کمی با رتبه زن عمو می مشکل دارم،چون واقعا غم انگیز ترین و البته شوکه کننده ترین مرگ کل فیلم های مارول بود(از نظر من) و انقدری ناراحت شدم که تا دو روز بعد از دیدن نو وی هوم اعصابم داغون بود.
و در مورد کینگ پین
به جرات میتونم بگم تا حالا تو عمرم انقدر به هیچ بنی بشری نفرین نفرستاده بودم !!!!! همون بهتر که بمیره و تو جهنم بسوزه بعد از اون همه کار وحشیانه و غیر انسانی ای که کرد
سلام داداش چطوری
دمت گرم یه مقاله دیگه زیر مقاله ا مینویسی
خوندن نظراتت از خوندن مقاله ها سخت تره
شوخی میکنما یه وقت ناراحت نشی
خب مارول توی دنیای کمیک و دنیای سینما و سریال برنامه های زیاد و هیجان انگیزی تدارک دیده میشه گفت مرگ های زیادی هم تو سال ۲۰۲۱ اتفاق افتادن
شماره ۱۰ میشه گفت همنطور که از اسم رویداد پیدا هستش قرار شاهد اتفاقات زیاد و البته مرگ های بسیاری شاهد باشیم مردم عادی این وسط مردن قهرمان هایی همانند واندا و جانی مشعل انسانی و بن گریم و و حتی هاکای و نیک فیوری بعید شخصیت های بیشتری هم بمیرند
شماره ۹ من رویداد نخندم ولی همنطور که هممون میدونیم دارک هولد یک کتاب شیطانی هست بنابراین استفاده ازش چه در راه خوب چه راه بد اتفاقات عجیب و غریبی در پیش داره
شماره ۸ خب مرگ دکتر استرنج توی دنیای کمیک شخصیت ها همیشه بر میگردن مرگ در دنیای کمیک معنا نداره ولی خب مرگ برای مدتی تاثیر داره مرگ دکتر استرنج هم صدرصد روی دنیای کمیک تاثیر میزاره اینکه بقیه قهرمان ها چه واکنشی از خودشون نشون میدن چیکار میکنن حالا که دکتر استرنج میرده کی از دنیا در برابر شیاطین حفاظت میکنه
شماره ۷ به نظرم خیلی نمیشه به مرگ ادی براک اعتماد دست کم شاید مرده باشه ولی در آخر برمیگرده البته بگم احتمالا بدنش انتقال داده به سیبمیوت
شماره ۶ به نظرم دنیای بدون انتقام جویان نمیتونه دووم بیار گرچه نمیدونم انگار این اپیزود ضعیف بود
شماره ۵ کینگ پین به نظرم نمیرسه امیدوارم حالا که دردویل و کینگ پین و بقیه شخصیت های نتفلیکس اومدن یه mcu دیزنی خوابشون نکنه و توی شخصیت پردازی دست نبره و خدا بخیر کنه خاطرات مارو خراب نکنه که نمیکنه امیدوارم
شماره ۳ مرگ زن عمو می غمانگیز بود و البته میشه گفت پیتر سومین نفر از دست میده عمو بن (با اینکه عمو بن ندیدیم )
تونی استارک و حالا هم زن عمو می و باید ببینیم پیتر چطوری میخاد زندگیش ادامه بده البته پیتر ادامه میده مثل همیشه
شماره ۲ با اینکه سریال وانداوویژن سریال خوش ساخت و زیبایی بود اما قسمت آخر مشکلات زیادی داشت ولی به هرحال ویزن با اینکه یک ربات بود اما احساسات انسانی داشت و البته مرگش برای چندمین بار برای واندا دردناک بود
و شماره۱ به نظر من و حتی خیلی های دیگه بهترین اپیزود این سریال بود و البته دارک استرنج عالی بود و میشه گفت نشون نباید توی زمان دست ببریم من همیشه از داستان های سفر در زمان خوش میومد دارک استرنج هم احتمالا توی قسمت دون فلیم دکتر استرنج هست
تشکر
سلام
ممنون.
دیگه وقتی توی سایت هستم باید اونقدر پیشرفت بکنم که دیگه خوندن کامنت هام سخت نباشه، بلکه غیرممکن باشه!
ولی خب در کل از تبادل نظر خوشم میاد و حالا برای کامنت اول اینقدر طولانی کردم که شاید جریانی ایجاد بشه و بقیهٔ کاربران هم در بحث مشارکت کنند و نظر خودشون رو بگن.
راستش خیلی جسته و گریخته دنبال کردم داستانش رو. نظر دقیقی نمیتونم بدم.
ولی ایدههای جالبی توش پیدا میشه بهعلاوۀ یک سری موتیف تکرارشونده توی کمیکهای دکتر استرنج.
اگه برای اولینباره که میخواید کمیکهای جدیدتر دکتر استرنج رو بخونید من ران جیسون آرون رو پیشنهاد میکنم.
هم داستان حماسی و جذابی داره (که کاملاً مناسبه برای خوانندههای جدید) و هم طراحی درجهیکی. اولینبار بود که من از کار کریس باشالو انقدر خوشم اومد!
مقاله ی جالبی بود فقط من برام سوال شده در آیتم ۹ که تعداد از قهرمانان اون کتاب رو میخونن و با نسخه. های جهنمی خودشون مواجه میشن مثل تونی که با زره خودش پیوند خورده و یک سوال دارم و اونم اینه که نسخه ی جهنمی مرد عنکبوتی چجوری بوده؟ و این کمیک داخل سایت ترجمه شده؟
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا