15 کارگردان برتر فیلم های کمیک بوکی

15-کارگردان-برتر-فیلم-های-کمیک-بوکی-سوپرهیرویی-ابرقهرمانی-کامیک-استریپی-سازنده-فیلمساز

وقتی کارگردانان بزرگ پشت دوربین قرار میگیرند میتونند اثری شایسته براساس شخصیت های کمیک بوکی بسازند.

مقدمه: میگن در دنیای کمیک بوک اگه داستان به خوبی نوشته نشه، حتی شخصیت های برتر هم میتونند ضعیف و حوصله سر بر ظاهر بشوند. در واقع قصه شخصیت ها، آیینه تمام نمای آنهاست. به خاطر همینه که بسیاری از شخصیت های کمیک بوکی دوام داشته اند چون داستان هاشون به ندرت غیرجذاب بوده اند. یک قصه گوی خوب بلده چطور از قصه خودش برای به نمایش درآوردن بهترین ویژگی های شخصیت هاش استفاده کنه. چنین چیزی برای اقتباس های سینمایی صورت گرفته از روی شخصیت های کمیک بوکی هم صادقه و البته سبک و سیاق کارگردان هم میتونه اگر درست به کار گرفته بشه به عمق این کاراکترها اضافه کنه و همین باعث میشه یک سری از کارگردانان آثار موفق کمیک بوکی بسازند و ما رو وادار کنند ازشون در این مقاله نام ببریم!

 

- جان فاورو (Jon Favreau)

جان فاورو (Jon Favreau)

جان فاورو سال 2008 با فیلم ابرقهرمانی "مردآهنی" که اولین فیلم MCU بود پایه مستحکمی برایش بنا نهاد که همچنان ادامه با قدرت و استوار باقی مانده است. ساخت فیلم با ایده های مبتکرانه آقای فاورو مانند بدیهه سازی دیالوگ ها و اجازه دادن به «رابرت داونی جونیور» برای اضافه کردن طنز های مخصوص خود به فیلمنامه پیش رفت و حتی زمانی که مراحل ساخت شروع شد فیلمنامه هنوز کامل نبود! در هر حال هوش و عملکرد عجیب فاورو و دیگر عوامل هنگام ساخت، نهایتا منجر به موفقیت بیشتر فیلم شد. کاراکتر تونی استارک در فیلمش یک شخصیت خشک و تک بعدی نیست و دیگر ارکان اصلی نیز به بهترین شکل ممکن انجام شد. نقطه قوت اصلی فیلم این بود که به بهترین نحو ممکن شخصیت پردازی جذابی از تونی استارک ارائه کرد که عاشقش شدیم. همانطور که گفته شد این فیلم به بهترین شکل تونست پایه های تنومند دنیای سینمای مارول (MCU) را بنا و استانداردها و دستورالعمل هایی را برایش ایجاد کنه که تا به حال از آنها تبعیت شده است و جان فاوروی دوست داشتنی یکی از اصلی ترین کسانی است که ما موفقیت MCU را مدیونش هستیم.

 

15- پَتی جنکینز (Patty Jenkins)

پَتی جنکینز (Patty Jenkins)

«واندر وومن» (Wonder Woman) شخصیت پردازی چند وجهی یا عمیقی در دنیای کمیک نداره که بشه ضرورتاً از رویش فیلم خوبی ساخت ولی این اتفاق افتاد و میشه ادعا کرد فقط «پَتی جنکینز» بود که میتونست فیلم قابل تحملی از روی این شخصیت بسازه. به همین دلیل "زن شگفت انگیز" بدون شک یکی از بهترین ساخته های DCEU است. جنکینز روی بار درام و احساسی فیلم کار کرد که از نقاط قوت فیلم محسوب میشود چون برخلاف دنیای کمیک، میشه با قهرمان اصلی همذات پنداری کرد. داستان و سبک فیلم سازی جنکینز نیز تماشاچیان سینما را جذب خود کرد و هر نکته منفی که در ساخته های DCEU بوده در این فیلم بسیار کم به چشم آمد. یعنی برای اولین بار در دنیای سینمایی دی سی ما با فیلمی سر و کار داشتیم که روح دارد و مخاطب میتوانست از لحظات عاطفی اش لذت ببرد و با شخصیت ها همزاد پنداری کند. شخصیت های مکمل نیز خوب بودند و خبری از کاراکتر های کلیشه ای و کسالت آور نبود! جنکینز با ظرافت زنانه خود پیامی ضد جنگ نیز در لا به لای داستان خودش قرار داد. و البته افسوس که او با ساخت قسمت دوم ("زن شگفت انگیز 84") حسابی ما را مایوس کرد چون به هیچ وجه در حد و اندازه های قسمت اول نبود و به همین دلیل خانم جنکینز در این رتبه از لیست ما قرار گرفته است.

 

14- رایان کوگلر (Ryan Coogler)

رایان کوگلر (Ryan Coogler)

«رایان کوگلر» با ساخت "بلک پنتر" قطعا یکی از متفاوت ترین ساخته های مارول را تحویل داد. او از این فیلم چیزی فراتر از یک فیلم ابرقهرمانی / کمیک بوکی رایج ساخت، فیلمی که قصد بیان مسائل و حقوق سیاسی را دارد. قبل تر فیلمی این چنینی از مارول ندیده بودیم. به لطف کارگردانی هوشمندانه آقای کوگلر و علیرغم اینکه این فیلم دارای لایه های سیاسی – اجتماعی است اما هرگز لطمه ای به فیلمنامه وارد نگردید و از سرگرم کننده بودن خارج نشد. در واقع "پلنگ سیاه" همچنان فیلمی بلاک باستری با تم هنری است که با شخصیت پردازی های ویژه و در ضمن ویلن عالی و قابل درک، بازی های بهتر و چاشنی های مختلف دیگر ( درام عالی و ... ) خود را تبدیل به اثری خوش ساخت و قابل تامل و دوست داشتنی کرده است که بین همنوعانش نظیرش را کمتر دیده بودیم. ضمن اینکه این فیلم به خوبی از پس دنیا سازی برآمد و تصویری عالی، چشم نواز و جذاب از "واکاندا" و قبایل مختلف آن را به مخاطب تحویل داد.

 

13- باب پرسیچتی، پیتر رمزی، رودنی روثمن (Bob Persichetti, Peter Ramsey & Rodney Rothman)

 باب پرسیچتی، پیتر رمزی، رودنی روثمن (Bob Persichetti, Peter Ramsey & Rodney Rothman)

اصلا شک نکنید که «باب پرسیچتی»، «پیتر رمزی» و «رودنی روثمن» بهترین انیمیشن سینمایی تاریخ را ساخته اند که تم ابرقهرمانی دارد و از روی کمیک بوک ساخته شده است: "اسپایدرمن: سفر به دنیای عنکبوتی"! همانطور که اینجا گفته شد، آنها از نظر سبک انیمیشن، کارگردانی ، صدا پیشگی، صحنه های اکشن و تعقیب و گریز، وفاداری به تاریخ کمیک بوک های اسپایدرمن موارد فنی، جلوه های ویژه فیلمنامه و ... اثری بی نظیر برایمان خلق کردند که به بهترین شکل ممکن ذات اسپایدرمن رو به تصویر کشید. "سفر به دنیای عنکبوتی" یک کمیک بوک زنده است. یک نعمت بزرگه که سونی از طریق این کارگردانان به ما داده؛ نعمتی که تک تک هواداران اسپایدرمن و همه هواداران کمیک بوک باید قدرش رو بدونند چون محاله دیگه نظیرش ساخته بشه. انیمیشنی است که تمام ثانیه هاش داره به امثال من و شما ادای احترام میکنه و اونم چه ادای احترام باشکوهی چون کارگردانان آن باور داشتند که انیمیشن بهترین مدیوم برای به تصویر کشیدن و ادای احترام به دنیای کمیک است زیرا بهشون اجازه داد از تکنیک های 70 ساله هنر کمیک برای زبان بصری شاهکار خود بهره بگیرند.

 

12- جان واتس (Jon Watts)

جان واتس (Jon Watts)

احتمالا برخی با دیدن این نام ما رو متهم خواهند کردند که پارتی بازی کرده ایم و چون سایت اسپایدرمن هستیم آقای واتس را در لیست قرار داده ایم ولی واقعا اینطور نیست. اولاً اینکه جان واتس کلا در این سالها بسیار دست کم گرفته شده است در حالی که بیشترین ثبات را در میان کارگردانان کمیک بوکی داشته است و اولین کارگردان MCU است که خودش یک تریلوژی (سه گانه) را شروع و تمام کرد. او کسی است که با گوشت و پوست خود دنیای فیلم هایی فانتزی و کمیک بوکی را میشناسد (از کودکی عاشق کمیک بوک های مارول و فیلم های "جنگ ستارگان" بوده) و به زیبایی شناختی خاص خودش از این ژانر رسیده و به خواسته های هواداران احترام میگذارد. او به خوبی تونست با تلفیق سبک فیلم های ساخته شده توسط «جان هیوز» (که رد پایش را به عنوان نویسنده، تهیه کننده یا کارگردان میتوان در موفق ترین فیلم های کمدی دهه های 80 و 90 میلادی مثل "کلوپ صبحانه"، "تنها در خانه" و ... پیدا کرد) با عناصر سری کمیک بوک های اولیه مردعنکبوتی خلق شده توسط «استن لی» و «استیو دیتکو» تونست حال و هوای تازه، خلاقانه و باطراوتی برای این قهرمان نامدار در عالم سینما خلق کنه که قبلاً نظیرش را ندیده بودیم. این در حالیه که او در دو فیلم نخست خود اجازه نداشت از دشمنان درجه یک مردعنکبوتی استفاده کنه ولی به لطف شخصیت های ریز و درشت دوست داشتنی تونست هم آثاری شایسته برای اسپایدرمن خلق کنه و هم اینکه ارتباط منطقی و معناداری با MCU داشته باشه. استعداد او در شاهکاری به نام "راهی به خانه نیست" به بهترین شکل بروز پیدا کرد و به همه نشان داد کاملا میتونه اثری بلاک باستری بسازه با شخصیت ها و بازیگران بزرگ که هم هواداران را راضی میکنه و هم دل منتقدین را به دست بیاره.

 

11- جیمز گان (James Gunn)

جیمز گان (James Gunn)

واقعاً چه کسی فکر میکرد روزی برسد که فیلمی درباره این شخصیت های نسبتا گمنام در کمیک بوک ها ساخته و مورد تحسین همگان واقع شود ؟ "نگهبانان کهکشان" به کارگردانی «جیمز گان»، اثری متمایز، گرم، خودمانی و گیرا در میان آثار مارول است. فیلم پُر بود از خلاقیت ها و لحظات تاثیرگذار و صدالبته فان که ردپای جیمز گان در تمامی آنها دیده میشد! این فیلم به لطف فضا سازی، کارهای فنی تحسین برانگیز، داستان جالب، کاراکترهای خارق العاده، شخصیت پردازی عالی، بازی ها و صدا پیشگی های خوب و... کاری با بیننده انجام داد که در پایان دلش برای کاراکتر ها تنگ شود! این کار هنر و ذهنی خلاق را میطلبد که خوشبختانه جیمز گان از این نظر حرف ندارد. گان در "نگهبانان کهکشان" ذات كمیك بوكی اغراق آمیز و فانتزی خودش رو در آغوش گرفت و بدون آنکه ذره اي خجالتي بکشد، هيچ سعی نکرد اثری تحویلمون بده كه اصطلاحاً همه چیز توش "واقعیه" یا "داركه" یا "خفن". گان در عوض سعی کرد "قصه" داشته باشه؛ قصه ای كه جذابه، شخصیت های جذاب داره و مهم تر اینكه به نحو احسن روایت میشه. این فیلم بار دیگر ثابت کرد كه برای موفقیت لازم نیست حتما شخصیت های معروف داشته باشی یا جلوه های ویژه بزرگ و پر زرق و برق! گان در قسمت دوم هم در همان مسیر پیشین حرکت کرد و با ساخت "جوخه خودکشی" پس از سالها آبرو و اعتبار جدیدی برای دی سی و وارنر به دست آورد؛ هرچند که کاراکترهای فیلم هرگز از نظر جذابیت و گیرایی به پای نگهبانان کهکشان نرسیدند.

 

10- متیو وان (Matthew Vaughn)

متیو وان (Matthew Vaughn)

پیش از اكران "مردان ایكس: كلاس اول" (X-Men: First Classآنقدر شایعه و حرف و حدیث پشت سرش بود كه همه خود را آماده یك افتضاح كمیك بوکی دیگر كرده بودند. اما این فیلم بار دیگر ثابت نمود كه هرگز نباید تنها براساس شنیده‌ها یا تیزر و تبلیغات یك اثر سینمایی درباره‌اش قضاوت كرد. فیلم از نقاط مثبت فراوانی مثل كارگردانی فوق‌العاده، نقش آفرینی‌های معركه، فیلمنامه محكم و تفكر برانگیز، كاراكترهای باور‌پذیر، جلوه‌های ویژه‌ای كه در خدمت داستان هستند و ... سود می‌برد ولی بارزترین نكته‌ای كه در تمام لحظات آن به چشم می‌خورد این است كه کارگردانش یعنی «متیو وان» نه تنها موفق شد پیش درآمدی باطراوت بر فیلم‌های پیشین مردان ایكس بسازد و گذشته كاراكترها را مو به مو برایمان حلاجی کند بلكه دنیای منحصر به فردی را خلق کرد كه میتوانست روی پای خودش بایستد و شبیه هیچ اثر دیگری نباشد. متیو وان را باید ترکیبی از تخیل و اکشن ناب سم ریمی با حس واقع گرایی کریستوفر نولان دانست. البته او یک سال قبل با قسمت اول فیلم "کیک – اس" غوغا کرده بود که یکی از غیر منتظره ترین فیلمهای ساخته شده در سال 2010 بود و با فرم روایت عجیب اش، توانست یکی از موفق ترین آثار سال لقب بگیرد. در این فیلم ما با قهرمان هایی مواجه بودیم که همانند بسیار از داستانهای اَبرقهرمانی، لباسی مخصوص به تن می کردند و به مبارزه با جرم و جنایت می پرداختند. منتقدین و هواداران این فیلم با به خاطر جسارتش، شوخ طبعی نابش و همچنین نقش آفرینی خانم «کلویی گریس مورتس» در نقش هیت گرل ستودند. و البته از یاد نبریم که آقای وان سازنده سری موفق فیلم های "کینگزمن" هستش که طرفداران خاص خودشون رو دارند و اقتباس آزادانه ای هستند از سری کمیک بوکی نوشته شده توسط «مارک میلار». 

 

9- جاس ویدون (Joss Whedon)

جاس ویدون (Joss Whedon)

"انتقام جویان" آنقدر فیلم عظیم و محشری بود که عملاً دهان‌ها را بست و ذهن‌ها را تسخیر کرد! نمایش پر جنب و جوش و بی پروایی بود که به قدر كافی صحنه های انفجار و اکشن داشت، اما به هیچ وجه یکنواخت و بی روح نبود. در واقع، دست اندرکاران مارول سالها برای ساخت این فیلم مقدمه چینی کردند و در نهایت با انتخاب كارگردانی فوق‌العاده مستعد به نام «جاس ویدون» به هر موفقیتی كه فكرش را بكنید دست یافتند. ویدون با تبحر مثال‌زدنی خود در دیالوگ نویسی توانست تعامل بسیار جذاب و ملموسی میان كاراكترهای انبوه فیلم ایجاد كند. شخصیت‌پردازی‌ها و نقش‌آفرینی‌ها هم بسیار عالی بود. اما شاید دلیل اصلی موفقیت فیلم را باید در این نكته جستجو كرد كه ویدون بدون هیچ ترس و خجالتی به ریشه‌ها و اِلمان‌های كمیك‌های انتقام‌جویان (كه ممكن است در نگاه اول كمی كارتونی و مضحك به نظر برسند) وفادار باقی ماند. "انتقام‌جویان" پس از سالها به هالیوود یاد داد كه میتوان اثری fun ساخت و در عین حال به شعور مخاطب نیز احترام گذاشت. درسته که قسمت دوم نتونست توقعات را برآورده کنه ولی فیلم بدی نبود و البته بزرگترین اشتباه ویدون این بود که قبول کرد به جای «زک اسنایدر»، پروژه درب و داغون "جاستیس لیگ" را به سرانجام برسونه و گرنه او الان رتبه بهتری در این لیست داشت.

 

8- برایان سینگر (Bryan Singer)

برایان سینگر

به عنوان اولین فیلم از مجموعه فیلم های ایکس من که سال 2000 اکران شد، «برایان سینگر» تونست اثبات کنه که ابر قهرمانها لیاقت اینو دارن که روی پرده سینما اونها رو به عنوان یک فیلم قابل احترام نگاه کنند و کیفیت این ژانر رو با بقیه ژانر ها مقایسه کنند. خیلی ها از ساختن فیلم مردان ایکس وحشت داشتند. میگفتند اونا تو دنیای کمیک عالی هستند ولی در دنیای سینما جواب نمیدن و ... ولی این فیلم فراتر از تصورات ما نسبت به این ژانر قرار گرفت که دلیل اصلی ش ساختاری بود که سینگر برایش طراحی کرد. این فیلم به خوبی تونست با داستان قوی اش و بازیگری تحسین بر انگیز ما رو با دنیای جهش یافته ها و تم و هسته این فرنچایز آشنا کنه. و البته کسی هرگز فراموش نمیکنه که این فیلم بود که از هیوجکمن و شخصیت ولورین یک ابرستاره ساخت. سینگر سپس با قسمت دوم آن تحت عنوان "ایکس 2: اتحاد مردان ایکس" توانست با بهره‌گیری از افکت‌های ویژه‌ی بهتر، کاراکترهای اصلی و فرعی بیشتر و داستانی گیراتر، یکی از بهترین اقتباس های کمیک بوکی تاریخ را رقم بزند که از هر نظر از قسمت اول بهتر بود. درسته که با برگزیدن "بازگشت سوپرمن" به عنوان پروژه بعدی خود، اشتباه بزرگی کرد (در حالی که میتونست بمونه و دو فیلم ایکس من خودش را به یک سه گانه ماندگار تبدیل کنه) ولی چند سال بعد برگشت و فیلم های سری X-men را که مدتی بود دوره سقوط خود را تجربه میکردند، بار دیگر با فیلم خوش ساخت و مهم Days of Future Past به اوج برگرداند.

 

7- گی‌یرمو دل تورو (Guillermo del Toro)

گی‌یرمو دل تورو (Guillermo del Toro)

به سختی می‌توان تصور کرد که فیلمساز دیگری به غیر از «گی‌یرمو دل تورو» کارگردان مکزیکی‌الاصل هالیوود می‌توانست چنین اقتباس های باشکوه و وفادارانه‌ای از کمیک‌های "پسر جهنمی" روانه‌ی پرده‌ی سینماهای جهان کند. دل تورو در فیلم هایش تعادل دلپذیری میان صحنه‌های اکشن و شخصیت پردازی ایجاد کرد. او از «ران پرل‌من» در قالب پسر جهنمی به طور استثنایی بازی گرفت و بهش کمک کرد پرسوناژی جذاب خلق کند که می‌توان به راحتی شیفته‌اش شد؛ ابرقهرمانی که در پس تمام توانایی‌های فوق بشری و ظاهر نامتعارفش، قلبی از طلا دارد. دل تورو در دو فیلم خودش از پسر جهنمی با بهره‌گیری از لشکری از کاراکترهای فرعی جذاب، ثابت کرد که ترکیب همگون ژانر ابرقهرمانی با عناصر فانتزی، ماوراء‌الطبیعه و رُمانتیک (!) چقدر می‌تواند خوش‌آیند باشد. و البته انصافا اقتباس فیلم "بلید 2" او که از روی شخصیتی به همین نام از کمیک بوک های مارول ساخت نیز بسیار خوب بود که متاسفانه کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

 

6- جیمز منگولد (James Mangold)

جیمز منگولد (James Mangold)

یکی از بهترین کارهایی که فاکس برای سری های ایکس من انجام داده اینه که به کارگردانان این سری های جدید این اجازه رو داده که تم های گوناگونی و ژانر های مختلفی رو بکار ببرند. مثلا در "ددپول" ما شاهد تم هایی کمدی در فیلم بودیم اما «جیمز منگولد» تم های مختلفی نظیر ژانر وسترن رو به هم چسبوند و با المان های کمیک بوکی ترکیب کرد و در آخر شاهد یک اثر احساسی-حماسی فوق العاده در "لوگان" بودیم. آوردن ژانر وسترن در این فیلم (جیمز منگولد کارگردان فیلم تحسین شده "3:10 به یوما " نیز بوده است)، به خوبی با این فیلم تطبیق داده شده یکی از مزیت های خوبی که منگولد در این فیلم رعایت کرده اینه که تا حد ممکن داره داستان خودش رو روایت میکنه و تا حدودی مستقل از سری های قبلی خودش هست اما هنوز رگه هایی از گذشته هم در این فیلم شاهد هسیتم مثلا رابطه لوگان با پروفسور اگزاویر در این 17 سال از این سری به مرحله تکامل میرسه. "لوگان" فیلمی بود که از چارچوب ژانر ابرقهرمانی فراتر رفت ولی نه به قیمت فراموش کردن ریشه های خودش. خیلی ها این این فیلم رو یکی از بهترین فیلم های سینمایی چند سال اخیر میدونند و قطعا یکی از آثار برتر تاریخ فیلم های کمیک بوکی هستش. و البته خوشحالیم که هیو جکمن کبیر با همچین وداع باشکوهی از نقش ولورین خداحافظی کرد. البته منگولد در سال 2013 هم با فیلم "ولورین" اثری خوبی ساخته بود ولی در "لوگان" بود که انگار با فراغ بال و بدون محدودیت تونست تمام اون چیزی که در ذهنش داشت را پیاده کنه و یک شاهکار بسازه.

 

5- تیم برتون (Tim Burton)

تیم برتون (Tim Burton)

فیلم "بتمن" به کارگردانی تیم برتون وقتی در سال 1989 اکران شد که خیلی موفق بود و باعث شد ژانر ابرقهرمانی دوباره احیا بشه و در رشته بهترین صحنه پردازی کاندید اسکار شد. البته فیلم بی عیب و نقصی نیست و خیلی از هواداران کمیک بوک های بتمن به خاطر برخی تغییراتی که در شخصیت های مهم به وجود آورده ازش ناراضی هستن. ولی باید اعتراف کرد که حال و هوا و رنگ و روی خاصی داشت که از ذهن خلاق نابغه ای به نام «تیم برتون» نشات گرفته بود. فیلم های تیم برتون در مجموع همیشه چنین حالتی دارند و از نظر بصری بسیار خارق العاده به نظر میان. در حقیقت، علاقه و گرایش خاص برتون به رُمانس و تخیل گوتیک و سورئالیست در مایه‌های اصلی کارش مشهود است که ریشه در دوران کودکی اش دارد. همین سبب شده تا او قصه گویی فوق العاده باشد. تعلق او به ژانر و سینمای اکسپرسیونیسم نیز به اثبات رسیده. ترکیب تمام این عوامل باعث پیدایش دنیای برتون شد که نشانه هایش را میتوان به روشنی در فیلم "بتمن" دید. این فیلم و موفقیت آن باعث شد تا هالیوود پس از چند سال بار دیگر متوجه ارزش و قدرت اقتباس های کمیک بوکی بشه. در واقع سبک خاص و نوآر گونه این فیلم باعث شد فرهنگ عامه پسند (pop culture) آمریکا تغییر کند و موجی شروع شود برای ساخت فیلم های ابرقهرمانی. و اما برتون با قسمت دوم یعنی "بازگشت بتمن" کاملا به سیم آخر زد و اثری ساخت که کاملا با چارچوب فانتزی منحصر به فرد خودش منطبق بود. این فیلم نسبت به قسمت اول کمتر فروش کرد ولی هواداران اصیل دنیای کمیک به خاطر لحن و سبک کارگردانی برتون از آن استقبال بیشتری کردند. تغییرات به وجود آمده در شخصیت پردازی و اریجین شخصیت های فیلم هم بسیار موثر بود و باعث شد تا زن گربه ای و پنگوئن لحظات نمادین بسیاری را خلق کنند. و چقدر حیف که پس از این فیلم برتون دیگر نتونست به ساخت فیلم های بتمن ادامه بده.

 

4- ریچارد دانر (Richard Donner)

ریچارد دانر (Richard Donner)

"سوپرمن" محصول سال 1978، فیلمی است که هنوز هم در جان و دل هواداران کمیک بوک جای دارد و برای اولین بار ثابت کرد که اقتباس های کمیک بوکی میتونند تا این حد موفق باشند. «ریچارد دانر» مشخصه اصلی فیلم را برپایه وفاداری به ذات و جوهره شخصیت سوپرمن قرار داد و برای نخستین بار در عالم سینما در ترکیب دلپذیر خصوصیت های فرا زمینی و باورنکردنی با المان های زمینی و ملودراماتیک خوش درخشید. باید گفت که بدون نقش آفرینی خارق العاده «کریستوفر ریو» فقید در نقش سوپرمن این موفقیت امکان پذیر نبود که او نیز شخصا توسط دانر برای این نقش انتخاب شد. ریو هم یک سوپرمن عالی و هم یک کلارک کنت محشر بود و باعث شد تا تماشاچی با شخصیت سوپرمن ارتباط برقرار کند. شعار پوسترهای فیلم این بود: "باورتون میشه یک مرد میتونه پرواز کنه". اُسکاری که این فیلم در زمینه بهترین جلوه های ویژه گرفت نشون میده شعار مذکور چقدر درست بوده. و البته دانر بخش اعظمی از "سوپرمن 2" را نیز ساخت که هنوزم یکی از 10 فیلم برتر کمیک بوکی تاریخ سینما به شمار میاد و به لطف داستان زیبا و انسانی خود تمام جوهره و فلسفه‌ی وجودی کاراکتر سوپرمن را به تصویر كشیده و هوش و ذهن تماشاچی را به كلی در‌گیر می‌كند.

 

3- کریستوفر نولان (Christopher Nolan)

کریستوفر نولان (Christopher Nolan)

با تمام احترامی که برای فیلم‌های بتمن آقای «برتون» قائل هستم، اما باید اذعان کرد که «کریستوفر نولان» اولین کارگردان تاریخ سینماست که در "بتمن آغاز می‌کند" سرگذشت و اُریجین بتمن را به درستی روی پرده سینما روایت میکند. او با تکیه بر سبک منحصر به فرد خود در کارگردانی، دنیایی واقع‌گرایانه و تاریک‌اندیش خلق کرد که در آن هیچ خبری از شخصیت‌های خبیث لوده، لوکیشن‌های پر زرق و برق یا دیالوگ‌های بچگانه نیست. اما شاید مهم‌ترین ویژگی فیلم این بود که برای اولین بار چهره‌ای از «بروس وین» ارائه داد که از شخصیت بتمن و دشمنان او جذاب‌تر بود. یعنی در "بتمن آغاز می‌کند" تماشاچی کاملا حضور بروس وین را باور میکرد و با خودسازی روحی و جسمی او همراه میشد. و اما نولان میدانست که برای آنکه از قسمت اول پیشی بگیرد به یک خبیث درجه یگ نیاز دارد: جوکر! و به لطف این شخصیت او با "شوالیه تاریكی" نظر كسانی را كه ژانر فیلم‌های كمیك‌بوکی را جدی نمی‌گیرند، عوض کرد و توقعات تماشاچی را بالا برد زیرا نهایت سعی خود را کرد تا با جسارتی كم‌نظیر قواعد مرسوم این ژانر را به هم بریزد و به استانداردی جدید دست یابد. او به لطف نقش آفرینی حیرت انگیز «هیث لجر» نشان داد که "شوالیه تاریکی" تنها داستانی ساده در مورد تقابل خیر و شر نیست. و درسته که بخش سوم تریلوژی او خیلی ها را ناامید کرد ولی همچنان از نظر فنی و ریزه کاری های وسواس گونه آقای نولان بهره داشت.

   

2- سم ریمی (Sam Raimi)

سم ریمی (Sam Raimi)

برای مدت زمانی طولانی ژانر فیلم های ابرقهرمانی با تریلوژی اسپایدرمنِ «سم ریمی» تعریف میشد (ژانر یا genre در دنیای سینما به سبک یا گونه خاص فیلم ها گفته میشود). اصلا نمیشه تکذیب کرد که این فیلم ها روی صنعت فیلمسازی تاثیری ماندگار داشتند و البته روی ژانر سوپرهیرویی. اولین قسمت از سری فیلم های اسپایدرمن یک فرنچایز را کلید زد، رکوردهای گیشه های فروش را شکست و بدعتی تازه و شیرین برای قهرمانان سینمایی بر جای نهاد. ممکنه که الان با گذشت قریب به 20 سال مثل سابق برایمان به نظر نرسند ولی تاثیر فیلم های سم ریمی را هنوز هم میتوان حس کرد. به ویژه اینکه دنیای سینمایی مارول (MCU) بدون این فیلم ها نمیتوانست در وضعیتی باشد که الان هست. از بسیاری جهات، هر فیلم MCU انعکاسی است از عناصری که سنگ بنای آن در تریلوژی به یاد ماندنی ریمی نهاده شد. ریمی فهمیده بود که کلید ساختن یک فیلم موفق از اسپایدرمن در این نهفته است که چقدر خوب و موثر بتونی به کنکاش درباره انسانیت این شخصیت بپردازی و این مساله در تک تک فیلم های مردعنکبوتی او جاری و نمایان است. همچنین "اسپایدرمن" فیلمی بود که بسیار به چشم آمد زیرا از اینکه به ریشه های کمیک بوکی اش وفادار باشد ترسی نداشت. به جای فضای غالب ناشی از لباس های چرمی مشکی و ادا و اطوارهای مرسوم دهه 90 میلادی، با برگردانی مستقیم از داستان های اولیه مرد عنکبوتی در دنیای کمیک خلق شده توسط استن لی و استیو دیتکو مواجه بودیم: شوخی های سرخوشانه، رُمانس، روایتی پرحوصله و اریجین محور، ویلن های اغراق آمیز ولی سمپاتیک و دارای انگیزه های قابل درک، که البته با سبک منحصر به فرد و انرژیک ریمی در ساخت سکانس های اکشن و ماندگار ترکیب شدند تا معجونی ایده آل را به مخاطبین تحویل دهند. ریمی قطعا پس از ریچارد دانر، اولین کارگردانی بود که ثابت کرد اگر نسبت به منبع اقتباس خود "تعهد" داشت میتوان شاهکار تحویل داد.

 

1- برادران روسو (Russo Brothers)

برادران روسو (Russo Brothers)

وقتی مارول استودیوز آنتونی و جو روسو را برای کارگردانی "کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان" به خدمت گرفتند خیلی ها تعجب کردند چون حتی اسمشون رو هم نشنیده بودند و شک داشتند که بتونند از پس این کار برآیند ولی آنها به خوبی کارشون رو انجام دادند و این فیلم لقب بهترین MCU تا آن زمان را به خود اختصاص داد. روسوها ثابت کردند هم بلدند اکشن حماسی بسازند و هم اینکه ریزه کاری های شخصیتی و تعامل بین کاراکترها را به نحو احسن به تصویر بکشند. آنها سپس با "جنگ داخلی" نشان دادند با کثرت قهرمانان نیز مشکلی ندارند و براحتی میتونند برای آثار پرخرج و شلوغی مثل "اونجرز" مناسب باشند. به همین دلیل مارول استودیوز سکان جاه طلبانه ترین پروژه های خود به نام "جنگ بینهایت" و "پایان بازی" را به دستان پرتوان این دو برادر داد و نتیجه کار هرگز نمیتوانست بهتر از حماسه بی نظیری باشد که روسوها با ما تحویل دادند. در حقیقت، این دو فیلم هر چه که میخواستیم را به ما اهدا کردند و حتی فراتر از آن! سازندگانش به وعده خودشون عمل کردند و به خوبی از پس به اوج رسوندن اون 10 سال زمینه چینی براومدند. چیزی که به ما دادند پر بود از لحظات حماسی، لوکیشن ها و دکورهای باورنکرنی، پچیش های داستانی جسورانه، شوک های بزرگ، نقش آفرینی های درخشان، سکانس های اکشن و مبارزه تکرار نشدنی، ایستراگ‌ها و وفاداری به منابع اصلی، احترام به آثار قبلی و البته فیلمنامه ای دقیق و حساب شده. روسوها هدیه ای دادند از صمیم قلب برای ما خوره های کمیک بوک و تمام عاشقین سینما که دوست دارند وقتی فیلم میبینند تمام حس های بشری رو تجربه کنند: غم، شادی، امید، یاس، هیجان، لذت و ... و قطعا بارها و بارها اون رو تماشا خواهید کرد و قطعا دیگر چیزی نظیر حماسه بینهایت روسوها در عالم سینما نخواهید دید. آفرین به مارول به خاطر اعتمادش و برادران روسو به خاطر جسارتشون و به خاطر حس تعهدی که نسبت به هواداران MCU داشتند.

 

مهدی ترابی مهربانی

 All rights reserved © Spidey.ir 2022

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

مطالب مرتبط:

نقد و بررسی فیلم های سینمایی مرد عنكبوتی

50 فیلم ابرقهرمانی و کمیک بوکی برتر تاریخ سینما

رتبه بندی فیلم های دنیای سینمایی مارول (MCU)

20 انیمیشن ابرقهرمانی برتر تاریخ

20 سال بعد: میراث فوق العاده مرد عنکبوتیِ سم ریمی

10 تاثیر فیلم های مرد عنکبوتی ساخته سم ریمی بر روی دنیای سینمایی مارول

20 نکته جالبی که شاید درباره فیلم های X-MEN نمیدانستید

رتبه بندی فیلم های دنیای ایکس من (X-MEN FILMS)

10 انیمیشن ابرقهرمانی برتر تاریخ سینما

15 مشکل سری فیلم های "شوالیه تاریکی"

10 فیلم ناامید كننده ابرقهرمانی

20 انیمیشن ابرقهرمانی برتر تاریخ

10 فیلم ناامید كننده ابرقهرمانی  

بدترین فیلم های كامیك بوكی تاریخ سینما!

بدترین بازی های ابرقهرمانی

15 اشتباه بزرگی که کریستوفر نولان در فیلم های بتمن مرتکب شد

رتبه بندی اقتباس های سوپرمن در دنیای سینما، انیمیشن و تلویزیون

10 فیلم ابرقهرمانی/کمیک بوکی فراموش شده سینما

10 فیلم و مجموعه برتر ابرقهرمانی که هواداران ساخته اند + لینک دانلود

10 بازی کمیک بوکی برتر تاریخ

10 لحظه برتر ولورین در عالم سینما

20 خبیث برتر فیلم های کمیک بوکی مارول

10 نقش آفرینی برتر فیلم های کمیک بوکی

برترین خبیثان فیلم های کمیک بوکی

10 انیمیشن ابرقهرمانی برتر تاریخ سینما

نقد انیمیشن سینمایی "اسپایدرمن: سفر به دنیای عنکبوتی"

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn