چیزهای جالبی که درباره مردعنکبوتی نمیدانستید! قسمت 57

چیزهای-جالبی-که-درباره-مردعنکبوتی-نمیدانستید-قسمت-57

بار دیگر در خدمت شما هستیم با یک سری فکت جالب و ناشناخته از دنیای عنکبوتی!

برای خواندن قسمت های قبلی بروید اینجا.

 

- آیا میدانستید که اولین مردعنکبوتی مارول یک قاتل بی رحم بود؟!

مارول کامیکس انتشاراتی است که قدمتی طولانی دارد و در دهه 40 میلادی اسمش "تایملی" بود. در آن دوران یکی از مهم ترین قهرمانان این شرکت «میس آمریکا» (Miss America) با نام واقعی «مادلین جویس فرانک» بود که سال 1943 و در شماره 49 از کمیک Marvel Mystery Comics خلق شد. همانطور که در این مقاله گفته بودم، خالقین او «اتو بایندر» و «ال گابریله» بودند. او یک دختر جوان پولدار بود که با دانشمندی ملاقات کرد. این دانشمند دستگاهی اختراع کرده بود که با رعد و برق فعال میشد و بهش نیروهای فوق بشری داد. البته وقتی از دستگاه استفاده کرد بیهوش شد. اون دانشمند هم فکر کرد که مادلین مرده. بنابراین دستگاهش رو نابود و خودکشی کرد! ولی وقتی مادلین بهوش آمد دید که قدرت های فوق بشری داره. او لباسی میهن پرستانه برای خودش درست کرد و اسم خودش را گذاشت «میس آمریکا».

میس امریکا

یکی از داستان های مشهور او در سال 1946 و در شماره 12 از سری کمیک بوکی Blonde Phantom Comics منتشر شد و اسمش بود "مصیبت مردعنکبوتی" (The Scourge of Spiderman)!

مصیبت مردعنکبوتی

(جالبه که نویسنده داستان «بیل فینگر» نام داشت که در واقع شخصیت بتمن را به همراه «باب کین» خلق کرد!).

در این داستان، میس آمریکا در حال رانندگی در شب است که با فریاد یک قربانی مواجه میشه و وقتی میره بررسی کنه چی شده با قاتلی روبرو میشه و باهاش میجنگه ولی قاتل از دستش فرار میکنه:

اسپایدرمن قاتل

این قاتل را بهش لقب مردعنکبوتی (Spiderman) داده اند که مدتیه مشغول شکار قربانیان در جنگل بوده و توری عجیب، براق و عنکبوت مانند ازش برجای میمونه که در اداره ی پلیس بررسی اش میکنند:

اولین مردعنکبوتی

سپس تصمیم میگیرند از یک حشره شناس به نام پروفسور «مورته» (Morte) کمک بگیرند. مورته اعتقاد داره این قتل ها توسط یک عنکبوت بزرگ انجام شده. به زودی مورته و دستیارش به اداره پلیس می آیند و میس آمریکا متوجه شباهت مورته با قاتل (مردعنکبوتی) میشه:

اسپایدرمن میس امریکا

میس آمریکا تصمیم میگیره دست پروفسور مورته را رو کنه و دوباره به جنگل میره و اونجا دوباره با مردعنکبوتی روبرو میشه:

میس آمریکا در نهایت او را تعقیب میکنه و به آزمایشگاه مورته میرسه و بهش میگه که فهمیده که مردعنکبوتیه ولی او انکار میکنه. ناگهان یک نفر دیگه از پشت سر به میس آمریکا حمله میکنه و با تور خودش گیرش میندازه:

سپس معلوم میشه مردعنکبوتی، دستیار پرفسور مورته بوده که خودش رو شبیه به مورته درآورده بوده تا قتل ها را بر گردن او بیندازه!:

او سپس آنها را به زیرزمین آزمایشگاه میبره و عنکبوت های بزرگی را نشان آنها میده که با خوردن خون آدمیزاد پرورش یافته اند تا باهاشون دنیا رو به تسخیر خودش دربیاره!

قاتل عنکبوتی

بعدش تصمیم میگیره خون میس آمریکا را خالی و به عنکبوت هایش بده ولی میس آمریکا موفق میشه خودش را آزاد کنه و با مردعنکبوتی مبارزه میکنه که در نتیجه ی آن، مردعنکبوتی به محفظه ی شیشه ای عنکبوت ها برخورد میکنه و عنکبوت هایش شروع به خوردنش میکنند:

خونخوار اسپایدرمن

در نهایت میس آمریکا به همراه پرفسور مورته از آزمایشگاه خارج میشوند و داستان به پایان میرسه:

و این بود سرنوشت اولین شخصیتی که با نام Spiderman در کمیک های مارول ظاهر شد و میتونم بگم شاید 99 درصد از علاقمندان به دنیای کمیک بوک از وجود چنین شخصیتی حتی خبر ندارند ولی خوشبختانه شما با خوندن این مقاله دیگه جزو اون 99 درصد نیستید!

 

- آیا میدانستید 50 سال قبل یک برنامه تلویزیونی موفقیت مردعنکبوتی در دنیای سینما را پیش بینی کرد؟!

همانطور که در این مقاله گفته بودیم، اسپایدرمن نخستین بار با سریال "كمپانی الكتریك" (The Electric Company) در تلویزیون ظاهر شد. كمپانی الكتریك در حقیقت یك برنامه آموزشی برای كودكان بود كه پخش آن از سال  1971  از شبكه PBS آغاز شد. البته اسپایدرمن از سال 1974 و از فصل چهارم وارد این سریال شد و بخش كوتاهی به نام "داستان های فوق العاده اسپایدی" (Spidey Super Stories) به او اختصاص یافت. نقش اسپایدرمن را در این سریال «دانی سیگرن» (Danny Seagren) ایفا میكرد. جالب اینكه اسپایدرمن صدا نداشت و حرف هایش مثل حباب های گفتگو  كمیك بوکی (speech balloons) از دهانش خارج میشد تا كودكانی كه برنامه را میدیدند مهارت خواندن و نوشتن خود را تقویت كنند!

 اولین سریال مردعنکبوتی

جالبه که در یکی از بخش های مربوط به مردعنکبوتی تحت عنوان "شبی در سینما" (A Night at the Movies) شاهد بودیم که یک زوج جوان مشغول تماشای فیلمی از اسپایدرمن در سالن سینما هستند و خانومه میگه که "من عاشق این فیلم های مردعنکبوتی هستم"!

(ویدئوش رو میتونید از اینجا دانلود کنید). بعدشم دراکولا (با بازی «مورگان فریمن» جوان) ظاهر میشه و چیزی نمونده که خانم را گاز بگیره که مردعنکبوتی جلویش را میگیره و ...

اسپایدرمن دراکولا

و اما نکته جالب اینه که در آن سالها اصلا چیزی به نام فیلم کمیک بوکی وجود نداشت (چه فیلم مارول یا دی سی) و مارول حتی یک سریال لایو اکشن تلویزیونی براساس شخصیت هاش ساخته نشده بود اما در این برنامه سالن سینما یکی از فیلم "های" مردعنکبوتی را داشت پخش میکرد و این یعنی سازندگان این برنامه ی تلویزیونی پیش بینی میکردند که سالها بعد فیلم های بسیاری از روی مردعنکبوتی ساخته خواهد شد که مردم عاشقش خواهند شد...

 

- آیا میدانستید که یکی از سارقین گمنام در کمیک مردعنکبوتی پس از 30 سال دوباره برگشت و دست به حرکت قهرمانانه ای زد؟!

یک فکت جالب درباره اسپایدرمن که به نظرم یک بار دیگر نشون میده این شخصیت با ابرقهرمان های هم نوع خودش فرق داره اینه در ششمین داستانش به یک مبارز فعال علیه جرم و جنایت تبدیل میشه! یعنی همانطور که در اینجا ترجمه شده، دیدیم که او در داستان های اولیه ی خودش بدست استن لی و استیو دیتکو، در اولین حضور خودش میره دنبال سارقی که عمویش را به قتل رسوند و قبلش علاقه ای برای دستگیری او نداشت. در دومین حضورش (که میشه شماره 1 از "مردعنکبوتی شگفت انگیز") او جان جان جیمسون (پسر فضانورد آقای جیمسون) رو از کپسول فضایی خودش نجات میده چون به طور اتفاقی اون اطراف بود و امیدوار بود که این کارش باعث بشه نظر جیمسون نسبت بهش عوض بشه! در داستان بعدی هم از سوی آفتاب پرست براش پاپوش درست شد و به همین دلیل رفت سراغش تا خودش رو تبرئه کنه. در داستان چهارم، مردعنکبوتی خودش رفت دنبال والچر فقط چون میخواست ازش عکس بگیره و به "دیلی بیوگل" بفروشه. در داستان پنجم نیز خودش میره که رادیوی خونه شون رو تعمیر کنه که به مخترع مخوف برخورد میکنه. تا اینکه در داستان ششم مردعنکبوتی که در شماره 3 از سری نخست "مردعنکبوتی شگفت انگیز" منتشر شد (اینجا ترجمه شده)، او در حقیقت برای اولین بار جلوی یک گروه خلافکار را گرفت:

کمیک اسپایدرمن

همونطور که خوندید، یکی از خلافکارا اسمش «چارلی» بود. در شماره بعدی، همون خلافکارا پیداشون میشه و وقتی مردعنکبوتی سر میرسه، موفق میشن جیزایی بهش بگن که نتونه دستگیرشون کنه (چارلی هم اونجا هست):

مردعنکبوتی چارلی

30 سال گذشت و دیگه هیچ خبری از این چارلی و رفقاش نبود. تا اینکه در سال 1993 و در شماره 38 از کمیک Spider-Man او را دیدیم و فهمیدیم که نام خانوادگی اش، «بیوکانان» (Buchanan) است. چارلی به یک کافه رفت و از اینکه همیشه توسط مردعنکبوتی دستگیر میشه و او حتی اسم یا صورتش را به یاد نداره ناراحت بود! (خودش گفت مردعنکبوتی 6 بار تا به حال دستگیرش کرده):

چارلی مردعنکبوتی

تا اینکه در شماره بعد ما بار دیگر چارلی رو میبینیم که این بار یک لباس ویژه برای خودش طراحی کرده و اسم خودش رو گذاشته "مرد تبهکار" (Crook-Man) و به مراسمی که در یک هتل برگزار میشه و جیمسون هم در آن حضور داره حمله میکنه:

کروک من crook man

پیتر پارکر هم در اون مراسم حاضره و داره عکسبرداری میکنه و خیلی سریع به مردعنکبوتی تبدیل میشه تا حساب «مرد تبهکار» رو برسه که ناگهان الکترو سر میرسه و همه چی بهم میریزه و چارلی موفق به فرار میشه (الکترو هم در این داستان از نوعی بحران هویتی در رنج بود). در شماره 40 چارلی که حالا دیگه ماسک بر صورت نداره، دختری به نام «سارا کلاین» که تازه در دیلی بیوگل مشغول به کار شده بود را نجات میده تا در میان ازدحام آسیب نبینه:

سارا دخترِ بهترین دوستِ آقای جیمسون بود و او را "عمو" صدا میزد! سارا سپس چارلی را نزد جیمسون برد و ازش خواست تا ازش به خاطر کار قهرمانانه ای که انجام داده تقدیر کنه و جیمسون هم گفت که فردا عکس چارلی را بر روی صفحه نخست روزنامه دیلی بیوگل منتشر میکنه! در انتها هم انگار نوعی رابطه رومانتیک بین سارا و چارلی شکل گرفت:

سارا اسپایدرمن

و از آن موقع تا به حال ما نه چارلی را در داستان های مردعنکبوتی دیده ایم و نه سارا را ...

 

- آیا میدانستید که مارول یک بار جلوی دن اسلات را گرفت و بهش اجازه نداد یکی ایده های خودش را در کمیک های مردعنکبوتی منتشر کند؟

مرد زنبوری swarm

دن اسلات نویسنده ایه که در سالهای گذشته داستان های بیشماری برای اسپایدرمن نوشته و ایده ها و داستان های جنجالی هم کم نداشته (این مقاله را بخوانید). اسلات مدتی قبل فاش کرد که داستانی را در ذهن داشته که سردبیران مارول بهش اجازه ندادند بنویسه! این داستان قرار بوده با حضور یکی از دشمنان نسبتا گمنام مردعنکبوتی به نام «مرد زنبوری» (Swarm) نوشته بشه (این مقاله را بخوانید تا باهاش آشنا بشید). طبق اعلام اسلات، مرد زنبوری قرار بوده نوعی عسل در این داستان خلق کنه که هر کسی ازش میخورد را تبدیل به نازی میکرد! (مرد زنبوری خودش قبلا یکی از دانشمندان ارتش آلمان نازی در جنگ جهانی دوم بوده). همچنین قرار بوده مردعنکبوتی با استفاده از ذرات پیم هیکل بسیار عظیم الجثه ای پیدا کنه و همچون کایجوها به جنگ مرد زنبوری و «فین فنگ فوم» بره! ولی سردبیران مارول بهش گفتند که ایده ی عسلی که مردم رو به نازی تبدیل میکنه به هیچ وجه امکان چاپ شدن نداره و اسلات هم در توئیتی قبول کرده که ایده ش خوب نبوده و میتونسته بدترین اشتباه عمرش باشه.

 

مهدی ترابی مهربانی

 All rights reserved © Spidey.ir 2023

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn