20 حقیقت مهمی که باید درباره «مون نایت» (MOON KNIGHT) بدانید

20 حقیقت مهمی که باید درباره «مون نایت» (MOON KNIGHT) بدانید

این مقاله به مناسبت انتشار سریال مون نایت تقدیم به شما عزیزان میشود.

مقدمه: اولین اپیزود از سریال مورد انتظار مون نایت امروز روی دیزنی پلاس رفت. قهرمان سفیدپوشی که به عنوان آواتار یک خدای باستانی به نام «خونشو»، با جرم و جنایت مبارزه میکند. این کاراکتر مرموز به واسطه اختلال تجزیه هویت، رابطه‌اش با خونشو و فضای دارک داستان هایش، به یکی از شخصیت های عمیق و جذاب مارول تبدیل شده. شاید شوالیه ماه جدیدترین قهرمان MCU باشد اما او سابقه طولانی در دنیای کمیک داشته است. بنابراین با انتشار سریال اختصاصی او، حالا بهترین موقع است که با این شخصیت آشنا شوید. پس در ادامه مقاله با من همراه باشید چون میخوایم سیر تا پیاز این کاراکتر رو شرح بدیم!

همچنین برای آشنایی با شخصیت های مکمل مون نایت این مقاله و برای آشنایی با دشمنان برتر او این مقاله را بخوانید. نسخه های عجیب و غریب او هم اینجا هستند!

 

1- مون نایت در ابتدا یک شخصیت خبیث بود

اولین حضور مون‌نایت در دنیای کمیک در سری "گرگ‌نمای شبانه" رقم خورد. این کمیک حال و هوای ترسناکی داشت و در دورانی که از نفوذِ ادارهٔ نظارت بر محتوای کمیک کاسته شده و کمیک‌های ترسناک روی بورس بودند نوشته شد. مون‌نایت در اولین حضورش در دنیای کمیک که در این سری رقم خورد در قالب یک فرد شرور آغاز به کار کرد؛ فردی که توسط کمیته استخدام شده بود تا با پوشیدن یک لباس مخصوص نقره‌ای با اسم مستعار مون نایت یک گرگینه را شکار کند‌. او اما پس از مدتی فهمید که دشمن اصلی نه آن گرگینه، بلکه خود کمیته است و این چنین به سمت قهرمان شدن تغییر شخصیتی پیدا کرد

بنابراین مون نایت که به عنوان یک ابرخبیث کارش را شروع کرده بود، بعد از اینکه سری کمیک های اختصاصی خودش را دریافت کرد، به تدریج از یک شخصیت منفی به یک ضد قهرمان و یک قهرمان تبدیل شد.

 

2- سرگذشت و اریجین

سرگذشت مون نایت

سال ها پیش، «مارک اسپکتور» (Marc Spector) در ایالت ایلینوی (Illinois) و شهر شیکاگو (Chicago) متولد شد. پدر او، یعنی «الیاس اسپکتور» (Elias Spector) یک خاخام یهودی بود که با فرار از اروپا، از ماجرای هولوکاست جان سالم به در کرده بود. مارک همیشه به خاطر اینکه پدرش به جای کمک به یهودیان و مبارزه با نازی ها، فرار را انتخاب کرده بود، او را سرزنش میکرد. همچنین مارک به این دلیل که پدرش عقاید صلح طلبانه داشت و در مقابل ظلم و ستم سکوت میکرد، او را فردی ترسو می‌پنداشت و همیشه از او متنفر بود. بنابراین او علیرغم مخالفت های پدرش به ورزش بوکسور روی آورد و یک تکاور دریایی شد. او سپس به سازمان سیا پیوست ولی بعد از مدتی از آن خارج شد و به عنوان یک مزدور مستقل فعالیتش را آغاز کرد. در دوره ای مارک برای تروریستی خشن به نام «رائول بوشمن» (Raul Bushman) کار میکرد. او به شدت از خشونت و بیرحمی بوشمن متنفر بود. در یکی از ماموریت ها، زمانی که مارک در مصر بود با یک گروه باستان شناس به رهبری دکتر" پیتر آلرائونه" (Peter Alraune) مواجه شد. این باستان شناس که قصد داشت یک مقبره مصری باستانی را حفاری کند، توجه بوشمن را به خود جلب کرد. بوشمن گمان میکرد که درون مقبره ثروت زیادی نهفته است. بنابراین او دکتر آلرائونه را کشت تا گنج درون مقبره را به دست بیاورد. او سپس قصد داشت که همراهان دکتر آلرائونه، از جمله دختر او یعنی «مارلین آلرائونه» (Marlene Alraune) را قتل عام کند. اما در این هنگام، مارک که از بیرحمی بوشمن علیه بیگناهان ناراضی بود به او حمله کرد و به مارلین فرصت فرار داد. ولی بوشمن به طرز وحشیانه ای مارک را زخمی کرد و او را در بیابان رها کرد تا زجرکش شود. مارک که به شدت مجروح شده بود، به سختی به سمت مقبره باستانی حرکت کرد. سپس مارلین و دوستانش مارک را پیدا کردند و نزدیک مجسمه خدای ماه و انتقام مصر باستان یعنی «خونشو» (Khonshu) قرار دادند. در نهایت مارک به دلیل جراحاتش کشته شد اما بعد از مدتی، او دوباره به زندگی بازگشت و ادعا میکرد که خونشو به او الهام کرده که حاضر است مارک را زنده کند؛ فقط به این شرط که مارک به شوالیه ماه تبدیل شود و به عنوان آواتار خونشو عدالت را برقرار سازد. اگرچه مارلین اعتقاد داشت که همه این ها توهمات مارک بوده اند، اما مارک لباس روی مجسمه خونشو را برداشت و پوشید. او سپس برای انتقام از بوشمن او را شکست داد و به آمریکا بازگشت و یک قهرمان شد.

 

3- معرفی هویت های مون نایت

همانطور که احتمالا میدانید مون نایت شخصیت های مختلفی درون خودش دارد. هر کدام از این هویت ها سبک زندگی، رفتار و شخصیت پردازی متفاوتی با یکدیگر دارند و معمولا کارهایی که دیگر شخصیت ها کرده اند را به یاد نمی‌آورند. علاوه بر مارک اسپکتور که شخصیت اصلی مون نایت است، او هویت های دیگری هم با نام های «‌استیون گرنت» (Steven Grant)، «جیک لاکلی» (Jake Lockley) و «آقای شوالیه» (Mr. Knight) دارد.

استیون گرنت یک کارآفرین میلیونر و خوشگذران است که هزینه های مالی تجهیزات مون نایت را تامین میکند. سرمایه او از ثروت مارک از دوران مزدور بودنش فراهم شده است. این چهره از مون نایت به طبقات بالای شهر نیویورک راه پیدا کرده است و همیشه در مصاحبه های خبری شرکت کرده و با اشخاص بانفوذ و ثروتمند شهر گفتگو میکند. این موضوع خیلی به مارک کمک میکند، زیرا بسیاری از نقشه های خلافکارانهٔ روسای جنایت، در همین جلسات و مهمانی ها کشیده میشوند. بدین ترتیب مارک با جهره استیون گرنت به طبقه ثروتمند جامعه نفوذ کرد. اما در مقابل او با هویت جیک لاکلی، به عنوان یک راننده تاکسی فعالیت میکرد تا بتواند از سطح خیابان ها هم اطلاعات لازم را به دست بیاورد. او همچنین شبکه ای از خبرچین ها را ایجاد کرد تا در این راه به او کمک کنند. جیک لاکلی خشن ترین هویت مون نایت است. او خیلی سریع جوش می‌آورد و معروف است که برای به‌دست آوردن چیزهایی که می‌خواهد. کارهای خوبی انجام نمی‌دهد.

آقای شوالیه یکی از شخصیت‌های جدید درون شوالیه‌ ماه است. برخلاف مون نایت که برای به ‌دست آوردن خواسته‌هایش از زور، خشونت و قساوت استفاده می‌کند، آقای شوالیه معمولا در محدوده‌ٔ قانون عمل می‌کند. او با بررسی سرنخ ها و با کمک مهارت های کارآگاهی‌اش به حل کردن پرونده های مختلف می‌پردازد و همانند پلیس های نیویورک به شکل قانونی با خلافکاران مبارزه میکند. به همین دلیل او برخلاف سایر هویت ها معمولا با پلیس همکاری میکند و با آنها مشکلی ندارد. البته توجه کنید که هویت های مون نایت فقط به این چهار مورد، که شخصیت های متداول او هستند، محدود نمیشوند و ما در داستان های مختلف شاهد شخصیت های جدیدی بوده‌ایم. برای مثال در برخی از کمیک های مون نایت دیدیم که مرد عنکبوتی، کاپیتان آمریکا و ولورین هم از شخصیت های مون نایت هستند!

 

4- اختلالات روانی مون نایت ریشه در کودکی او دارند

احتمالا منحصر‌به‌ فرد ترین عنصر داستان های مون نایت، اختلالات روانی اوست. در ابتدا گفته میشد که اسکیزوفرنی و اختلال تجزیه هویت مارک، به خاطر بازگشت او از مرگ پدید آمده اند. به عبارت دیگر، تجربه مارک مشابه مردن بود و بعد از اینکه خونشو او را زنده کرد، مغز مارک آسیب زیادی دید و به همین دلیل او دچار مشکلات روانی شد. اما بعدها فهمیدیم که همه چیز به گذشته او مربوط میشوند. همچنین فاش شد که خونشو از همان دوران کودکی مارک، او را به عنوان آواتار خود برگزیده بود، چراکه او اعتقاد داشت مارک ذهنی ضعیفی دارد. به هر حال‌، بعد از اینکه خونشو مارک را انتخاب کرد، او به طور تصادفی سر از زیرزمین خانه «یتز پرلمن» (یک خاخام یهودی و دوست نزدیک خانواده مارک) در آورد. پرلمن به مارک گفت که در واقع او یک نازی فراری به نام ارنست است که همچنان به قتل عام یهودیان ادامه می‌دهد. او حتی جلوی چشمان مارک یک یهودی خونین را شکنجه داد، اما مارک به سختی موفق شد که از آن زیرزمین تاریک جان سالم به در ببرد. بعد از آن اتفاق ارنست به طرز مرموزی تا ابد ناپدید شد. این واقعه شوکه کننده و ترسناک تاثیر بدی روی ذهن مارک گذاشت، به طوریکه ذهن او به تدریج به سمت فروپاشی پیش رفت و به اختلال تجزیه هویت مبتلا شد.

او مدام با دوستان جدیدش صحبت میکرد؛ دوستانی که اصلا وجود خارجی نداشتند و ساخته ذهن مارک بودند. این اشخاص خیالی بعدا هویت های مختلف مون نایت را شکل دادند. در آن زمان گاهی خونشو شخصا جلوی مارک ظاهر میشد و ادعا میکرد که پدر واقعی اوست! بعد از اینکه والدین مارک رفتار های عجیب او را دیدند، مارک در یک بیمارستان روانی قراد دادند. بعد از مرگ پدر مارک، او اجازه یافت که برای مراسم تشییع جنازه از بیمارستان خارج شود. اما بعد از مراسم، صدای خونشو درون سر مارک، باعث شد که او از ترس از خانه فرار کند. البته هنوز هم در این باره که آیا مارک در سنین پایین به صورت اتفاقی به اختلالات روانی مبتلا شده (که او را به میزبانی مناسب تبدیل میکرد) یا خونشو به صورت مخفیانه آن را به مارک تحمیل کرده، اختلاف نظر هایی وجود دارد. ولی در هر صورت اکنون میدانیم که منشا مشکلات ذهنی مارک چیست.

 

5- قدرت های مون نایت به چرخه ماه وابسته بودند

بعد از اینکه مارک به دست خونشو زنده شد، صاحب قدرت های جدیدی هم شد. برای مثال ساختار مغز او به کل تغییر کرد تا به هوش بالایی دست پیدا کند. او همچنین میتواند بدون هوای قابل تنفس هم زنده بماند. مون نایت به نوعی نامیراست و هربار که کشته میشود، توسط خونشو به زندگی بازمیگردد. در ضمن مارک به دلیل اختلالات روانی‌اش در برابر حملات تله پاتی مقاومت زیادی دارد. اما قدرت عجیب دیگری که در کمیک های مون نایت شاهد آن بودیم، این بود که شوالیه ماه زیر نور ماه به قدرت های فرابشری دست پیدا میکرد به طوریکه قدرت، سرعت و استقامت او افزایش می‌یافت. این توانایی ها به حضور ماه وابسته بودند و به همین دلیل مارک روزها قدرت هایش را از دست میداد و مجبور بود که شب ها فعالیت کند. به علاوه میزان توانایی های او هم بسته به چرخه ماه تغییر میکرد و هرچه ماه در آسمان کامل‌تر بود، قدرت مون نایت هم بیشتر میشد. مثلا در حالت ماه نو (زمانی که ماه در آسمان است اما با چشم غیرمسلح دیده نمیشود) قدرت فیزیکی مون نایت به اندازه ای زیاد میشد که او میتوانست 1000 پوند را بلند کند. اما در شب هایی که ماه کامل بود، مون نایت قادر بود که تا 4000 پوند را هم بلند کند. البته گفتنی است که خونشو در نهایت مارک را به خاطر یک نافرمانی مجازات کرد و این قدرت های فرابشری وابسته با ماه را برای همیشه از او گرفت.

 

6-مون نایت عضو تیم های ابرقهرمانی زیادی بوده است

مون نایت از آن دسته قهرمانانی‌ست که معمولا با گروه های قهرمانی مخالف است و تنهایی کار میکند. با این حال بارها شاهد بودیم که شوالیه ماه به گروه های ابرقهرمانی مختلف پیوسته. مثلا همانطور که قبلا در این مقاله گفتیم، مون نایت یکی از اعضای برتر اونجرز است. سال 2010 و پس از اتمام قضیه نورمن آزبورن و فروپاشی تیم دارک اونجرز، دولت آمریکا کاپیتان استیو راجرز را به عنوان رئیس سازمان "شیلد" برگزید و بهش مسئولیت و اختیار داد تا تیم های اونجرز را رهبری و مدیریت کنه. استیو هم گروه اصلی انتقام جویان را دوباره با اعضای اصلی تشکیل داد ولی در کنار آن تیمی هم شکل داد به نام Secret Avengers  تا به صورت مخفیانه بروند سراغ انجام یک سری ماموریت های خاص و جاسوسی. مون‌نایت هم به عنوان یکی از اعضای اولیه گروه انتقام جویان مخفی، به این تیم پیوست. در جریان داستان "دکتر استرنج: لعنت" ، وانگ نسخه جدیدی از گروه "پسران نیمه شب" (Midnight Sons) را ایجاد کرد و مون نایت هم عضو آن شد. همچنین زمانی که هاکای گروه "انتقام جویان ساحل غربی" (انتقام جویان ساحل غربی شعبه ای از اونجرز بود که در کالیفرنیا فعالیت میکرد) را تاسیس کرد، از مون نایت دعوت کرد که به این گروه بپیوندد. علاوه بر این ها، مون نایت سابقه عضویت در گروه های "مدافعان" (Defenders)، "شوالیه های مارول" (Marvel Knights) و "قهرمانان اجاره ای" (Heroes for Hire) را نیز داشته است.

 

7- مون نایت یک برادر خبیث دارد

برادر مون نایت

«رندال اسپکتور» (Randall Spector) برادر کوچکتر مارک و یکی از بزرگترین دشمنان اوست. رندال هم در کودکی به خاطر یهودی بودنش مورد آزار و اذیت قرار میگرفت و قلدر های مدرسه همیشه به او زور می‌گفتند. اما خوشبختانه مارک همیشه از او محافظت میکرد و نمی‌گذاشت رندال آسیب ببیند. از همان دوران کودکی، رندال به خاطر اینکه مارک در هر زمینه ای از او برتر بود، نوعی حس حسادت به او پیدا کرد. رندال هم درست مثل مارک یک مامور سازمان سیا و سپس یک مزدور شد. او در ماموریتی در ایتالیا تصمیم گرفت که به سازمان خیانت کند اما دوست دختر مارک یعنی «لیزا» (Lisa) از اقدامات او باخبر شد و قضیه خیانت او را به مارک گفت. بنابراین رندال هم لیزا را به قتل رساند و از دست مارک فرار کرد. بالاخره مارک رندال را پیدا کرد و او را با یک نارنجک کشت. بعدها معلوم شد که او نمرده و نجات پیدا کرده است. اما ذهن او به سمت فروپاشی پیش رفته و به یک قاتل زنجیره ای به نام «مرد تیشه ای» یا «هچت من» (Hatched Man) ‌تبدیل شده که پرستاران را به قتل میرساند. او در نهایت بازگشت و با برادرش جنگید و شکست خورد. اما سال ها بعد فاش شد که هچت من در واقع شیادی بوده است که خودش را به جای رندال جا زده. بعدها فهمیدیم که رندال از انفجار نارنجک مارک، جان سالم به در برده بود و به عنوان یک مزدور در مصر فعالیت میکرد. او بدون اینکه از وجود برادرش در آن کشور باخبر باشد، در یک گروه شورشی کار میکرد. او بر اثر اتفاقی وارد معبد خونشو شد و دید که برادرش مرد و سپس زنده شد و به عنوان آواتار خونشو برگزیده گشت. بعد از رفتن مارک، رندال به خونشو التماس کرد که او را آواتار خودش کند اما خونشو اعتنایی به او نکرد. سپس رندال در یک اتاق مخفی در مقبره، یک کاغذ پوستی باستانی را پیدا کرد که ادعا میکرد در گذشته دو تا خونشو وجود داشته اند و یکی از آنها با کشتن دیگری به قدرت رسیده است. رندال به این نتیجه رسید که رابطه اش با مارک، مشابه رابطه دو خونشو بوده است و او مجبور است که برادرش را بکشد و جای او را به عنوان آواتار خونشو بگیرد. بنابراین او به کمک معشوقه و دوست وفادارش یعنی «ساندال سوارن» (Sandahl Swarn) ملقب به «نپتیس» (Nepthys) ‌نقشه ای را کشید تا مارک را به قتل برساند. آنها ابتدا فردی را پیدا کردند و عمل جراحی ظاهر او را شبیه به رندال کردند. سپس او را شستشوی مغزی دادند تا گمان کند که رندال است و با هویت هچت من با مارک بجنگد. تا مدت ها رندال برادرش را از درون سایه ها زیر نظر داشت و با کمک نپتیس، قصد داشت که از برادرش انتقام بگیرد. سرانجام نپتیس با کمک تکنولوژی های پیشرفته و مواد شیمیایی، به رندال قدرت های فرابشری بخشید و او را به یک کپی تاریک از مون نایت، به نام «شدو نایت» (Shadow Knight) یا شوالیه سایه تبدیل کرد. البته این مواد شیمیایی عوارض بدی روی رندال گذاشتند به طوریکه ذهن او کاملا به ورطه جنون کشیده شد. همچنین ‌ظاهر او زشت و ترک خورده شد اما او در عوض بدنی نفوذ ناپذیر و قدرتمند پیدا کرد. در آخر مون نایت با پانیشر متحد شد و رندال به دست پانیشر به قتل رسید. البته رندال بعدها مجددا زنده شد و ثابت کرد که به این راحتی ها تن به مردن نمی‌دهد!

 

8- هاکای بود که سلاح های باستانی مون نایت را ساخت

مدتی بعد از رفتن مارک به آمریکا، او دوباره به مصر و مقبره خونشو بازگشت و در آنجا سلاح های جدیدی از کشیشان و پیروان خونشو دریافت کرد. این سلاح ها شامل دارت ها، بومرنگ ها و سلاح های سرد باستانی میشدند که 5000 سال قبل توسط هاکای ساخته شده بودند ولی هنوز هم کارایی بالایی داشتند. اما سوال اینجاست که چطور هاکای این سلاح ها را هزاران سال قبل ساخته است؟ در شماره 23 از کمیک های West Coast Avengers دیدیم که گروه انتقام جویان ساحل غربی به رهبری هاکای در طی نبرد با کنگ فاتح به زمان گذشته سفر کردند و به مصر باستان راه یافتند. آنها در آنجا مشغول جنگیدن با « راما توت» ‌شدند و بعد از نبردی با ارتش او، به مقبره خونشو پناه بردند. بنابراین هاکای هم در ازای لطف خونشو سلاح هایی برای او ساخت. خونشو هم که بسیار از آن سلاح ها خوشش می‌آمد، آنها را برای هزاران سال درون معبدش نگه داشت تا وقتی که به دست مارک اسپکتور رسید.

 

9- معشوقه های مون نایت

مون نایت تا حالا چندبار سابقه داشته که با شخصیت های مختلف مارول رابطه رومانتیک برقرار کند. همانطور که در مورد قبل گفته شد، زمانی که مارک در سازمان سیا فعالیت میکرد، دوست دختری داشته به نام «لیزا» که به دست برادر مارک کشته شد. زمانی که مارک عضو گروه انتقام جویان ساحل غربی بود‌، با یکی دیگر از اعضای گروه به نام «تیگرا» وارد رابطه شد

تیگرا - مون نایت

. رابطه آنها شهوت آلود و بی‌ثبات بود و چندان دوام نیاورد. پس از آن مون نایت در گروه اونجرز به «‌اکو» علاقه پیدا کرد. رابطه عاشقانهٔ آنها با مرگ اکو خاتمه یافت. اما بی‌شک معشوقه اصلی مون نایت، مارلین آلرائونه است.

همسر مون نایت

همانطور که قبل‌تر در مقاله گفته شد مارلین در اریجین مون نایت نقش داشته است. مارلین یک باستان شناس و دختر دکتر پیتر آلرائونه است که به دلایلی نامعلوم از شوهر سابقش، «اریک فونتین» (Eric Fontaine)، جدا شده بود. او از همان زمان که مارک جانش را نجات داد به او دل باخت و یار و همراه او شد. زمانی که مارک و مارلین به آمریکا برگشتند، مارک با پوشیدن لباس مون نایت به دستگیری خلافکاران پرداخت و مارلین هم او را در این راه تشویق میکرد. همچنین مارلین در یک عمارت در جزیره لانگ آیلند که متعلق به استیون گرنت بود، به عنوان منشی او مشغول به کار شد. در ضمن مارلین یک تیرانداز حرفه ای و یک ژیمناستیک کار با استعداد است که در مبارزه تن به تن مهارت دارد. به همین دلیل او در بسیاری از ماموریت های مارک، دوش به دوش او جنگیده است. به همین دلیل او بارها توسط دشمنان مارک آسیب دیده و تا پای مرگ هم پیش رفته است. ضمنا اسکیزوفرنی مارک و خطرات حرفه ابرقهرمانی او مشکلاتی را برای رابطه این دو ایجاد میکرد. به طوریکه مارک تصمیم گرفت از هویت مون نایت کناره گیری کند و با سبک زندگی استیون گرنت یک زندگی آرام را با مارلین در لانگ آیلند شروع کند. این وضعیت تا وقتی ادامه داشت که خونشو مارک را دوباره فراخواند و مارک باید بین مارلین و حرفه ابرقهرمانی‌اش یکی را انتخاب کند. بدین ترتیب مارک دوباره شوالیه ماه شد و مارلین به خاطر خطراتی که مارک و عزیزانش را تهدید میکرد، از او جدا شد و پیش شوهر سابقش برگشت. اگرچه مارلین بعد از مدتی دوباره به سمت مارک بازگشت اما رابطه آنها همیشه پرفراز و نشیب بوده است.

 

10- بازنشستگی و اعتیاد

اعتیاد مون نایت

تا حالا مون نایت چندبار سابقه کنار گذاشتن هویت مون نایت را داشته. مثلا همانطور که قبلا در همین مقاله خواندید، او برای مدتی لباس مون نایت را کنار گذاشت و با مارلین یک زندگی آرام را شروع کرد. البته همه دوران بازنشستگی های مارک مقطعی بوده اند اما مسلما شدیدترین آنها، مربوط به یکی از خطرناک ترین نبرد های او، با دشمن شماره یک خودش یعنی رائول بوشمن میشود. در این نبرد سهمگین، مون نایت در نهایت بوشمن را به قتل رساند و پوست صورت او را کند! اما متاسفانه پیروزی در این نبرد به قیمت شکسته شدن زانو ها و فلج شدن او تمام شد. پس از آن مون نایت افسرده شد و به مواد و الکل اعتیاد پیدا کرد. او سرانجام با انگیزه های دیگران، کمک های خونشو و از همه مهمتر، اراده محکم خودش، بر اعتیاد غلبه کرد و دوباره روی پای خودش ایستاد.

 

11- مون نایت دستیاران وفاداری دارد

با وجود اینکه مون نایت علاقه چندانی به داشتن دستیار ندارد و معمولا به تنهایی فعالیت میکند، اما به هر حال هر قهرمانی یک نفر را نیاز دارد که به او کمک کند. همانطور که قبل‌تر در این مقاله گفته شد، مارلین آلرائونه سابقه داشته که در مبارزات مون نایت به او کمک کند. علاوه بر مارلین، مون نایت دوستان دیگری هم داشته که در این راه به او کمک کرده اند.

«جنا لندرز» (Gena Landers) صاحب یک غذاخوری به نام " مکانی دیگر در بروکلین" است. او به همراه دو پسرش یعنی «رِی» (Ray) و «ریکی» (Ricky) به عنوان خبرچین برای مارک کار میکنند. همچنین جنا بارها ثابت کرده که دستیار قابل اعتمادی برای مارک است. البته «رِی» در نهایت کشته شد و جنا مارک را برای این اتفاق سرزنش میکرد. با این وجود، او به ریکی اجازه داد که یک خلبان هلیکوپتر شود.

«برترند کراولی» (Bertrand Crawley) یک بی‌خانمان و خبرچین دیگر مارک بود. او هم مثل جنا برای اولین بار در شماره 28 از کمیک های Marvel Spotlight حضور پیدا کرد. کراولی همیشه از سطح خیابان ها، اطلاعات مناسب و زیادی درباره عملیات های جنایتکاران به دست می‌آورد و از این جهت کمک زیادی به مون نایت میکند. او همچنین خیلی خوب نقش بازی میکند تا دیگران گمان کنند که او به جای یک بی‌خانمان، یک اشراف زاده بریتانیایی است! در ضمن زمانی که مارک از شوالیه ماه بودن دست کشیده بود، کراولی به او انگیزه داد تا دوباره به عرصه بازگردد.

دستیار مون نایت

اما بدون شک بزرگترین متحد مارک و بهترین دوست او «‌جین پل دوچامپ» (Jean-Paul DuChamp) ملقب به «فرنچی» (Frenchie) است. او یک مزدور بود که در مبارزه و به ویژه خلبانی مهارت داشت. زمانی که مارک یک مزدور بود، دوچامپ با او دیدار کرد و آنها به دوستان صمیمی تبدیل شدند. مارک به خاطر ملیت فرانسوی دوچامپ، او را با لقب «فرنچی» خطاب میکرد. بعد از اینکه مارک از مرگ بازگشت، فرنچی با کمال میل پذیرفت که  دستیار و خلبان او شود. بنابراین او از همان ابتدا رفیق مون نایت بوده و در بسیاری از ماموریت های مارک، او را در مبارزه با ابرشروران یاری کرده است. او حتی در طی نبرد با رندال اسپکتور، پاهایش را از دست داد و او مجبور شد که روی ویلچر بنشیند. او بعدها به کمک پا های سایبری توانست دوباره راه برود اما تصمیم گرفت که از مارک جدا شود و یک رستوران تاسیس کند. با این وجود، شاهد بودیم که فرنچی باز هم کمک هایش را از مارک دریغ نمی‌کند. او همیشه، حتی در بدترین شرایط هم پشت مارک بوده و ثابت کرده که حتی حاضر است جانش را برای او فدا کند.

کارآگاه فلینت (Detective Flint)

کارآگاه فلینت عضو گروهی از اداره پلیس نیویورک بود که روی پرونده های عجیب و غیرعادی تحقیق میکرد. او معمولا با مار اسپکتور در هویت مستر نایت برای حل معماها همکاری میکرد. بعد از مداخله وحشیانه مون نایت در یک گروگان‌گیری و در جلوی دوربین های فیلمبرداری، کارآگاه فلینت از پست خودش اخراج شد. البته او بعد ها به ماموریت نیمه شب پیوست.

ساموئلز (Samuels)

ساموئلز خدمتکار و راننده شخصی مارک است. در زمان هایی که مون نایت مشغول دستگیری خلافکاران است، ساموئلز به اوضاع منزل او سر و سامان میدهد. او همیشه در زمان هایی که نیاز است به مارک کمک میکند حتی سابقه داشته که جان او را نجات دهد.

ندا (Nedda)

ندا هم مثل ساموئلز برای مارک کار میکند و امور مربوط به خانه او را انجام میدهد. ندا یک یهودی بود که در زمان جنگ جهانی دوم از دست نازی ها فرار کرده بود. او هم مثل ساموئلز از محدود کسانی‌ست که از هویت مخفی مون نایت باخبرند.

 

12- مون نایت میتواند از میولنیر استفاده کند

میولنیر یا همان چکش معروف ثور از سلاح های قدرتمند دنیای کمیک است و تنها کسانی که لیاقت لازم برای بلند کردن آن را دارند، می‌توانند به قدرت ثور دست پیدا کنند. در کمیک "دکتر استرنج: لعنت" (برای خواندن این کمیک با ترجمه فارسی به اینجا بروید) دیدیم که مون نایت میولنیر را بلند کرد. البته در پانل بعدی دیدیم که این جین فاستر بود که چکش را بلند کرد نه مون نایت.

مون نایت چکش ثور

البته این پانل بیشتر جنبه فان داشت و مشخص نکرد که مون نایت لیاقت میولنیر را دارد یا خیر. مدت ها بعد در کمیک های اونجرز شاهد نبردی بین مون نایت و ثور بودیم. ثور میولنیر را به سمت مون نایت پرتاب کرد اما در کمال تعجب مون نایت موفق شد که کنترل پتک را به دست بگیرد! حتی خود ثور هم نتوانست میولنیر را پس بگیرد و مون نایت به سادگی او را شکست داد.

البته خود مون نایت هم توضیح داد که چرا قدرت به دست گرفتن میولنیر را دارد. میولنیر از جنس "اورو" (Uru) است (برای آشنایی با Uru این مقاله را بخوانید). قدمت اورو به قبل از جهان ما برمیگردد و در این کمیک هم، مون نایت فاش کرد که اورو از سنگ یک قمر متعلق به جهان قبلی ساخته شده. بنابرین از آنجا که میولنیر از جنس سنگ یک ماه است، مون نایت هم توانایی کنترل آن را دارد. البته اینکه مون نایت لیاقت میولنیر را داشته یا نه هنوز هم گنگ بود تا اینکه «دانی کیتس» اعلام کرد که شوالیه ماه لایق میولنیر نیست. به همین دلیل او نمی‌تواند آن را از روی زمین بلند کند و به همین دلیل، فقط وقتی که میولنیر روی هوا بود، توانست آن را به دست بگیرد.

 

13- مون نایت یک مجموعه تلویزیونی را بر اساس زندگی خودش ساخت!

در سال 2011 نویسنده‌ی فوق ستاره‌ی دنیای کمیک یعنی برایان مایکل بندیس، همکار قدیمی‌اش در سری شاهکار «دردویل» یعنی الکس مالف را به عنوان طراح فراخواند تا با هم روی سری ششم از کمیک‌های مون نایت کار کنند. در این سری دیدیم که مارک به لس انجلس نقل مکان کرد و در آنجا تهیه کنندگی یک مجموعه تلویزیونی، به نام "افسانه خونشو" (Legend of the Khonshu) را به عهده گرفت. داستان این سریال درباره خود مون نایت و زندگی او بود! البته مارک در این سریال، مجبور شد که نام برخی شخصیت ها را تغییر دهد (مثلا او اسم خودش را با «‌جیک» عوض کرد). بعد از اتمام این مجموعه، مارک از هالیوود رفت و عهد بست که دیگر به صنعت سینما برنگردد!

 

14- مون نایت میزبان نیروی فونیکس بوده است

نیروی فونیکس مون نایت

نیروی فونیکس به عنوان یکی از کهن ترین نیروهای کیهانی است.(قدمت او حتی به دنیای قبل از بیگ بنگ هم میرسد!)نیروی فونیکس جادوانه،شکست ناپذیر و دارای ظاهری انتزاعی است.قدرت فونیکس غیر قابل تصور است.او قادر است هر تکه از جهان جابجا یا محو کند،یا آن را به طور کامل نابود کنددر هر حال،  جین گری فقط با خودكشی توانست جلوی نیروی فونیكس را كه در درونش زبانه كشیده بود، بگیرد. البته نیروی فونیكس با مرگ جین گری از بین نمیرود و در كراس اور Avengers Vs. X-Men   دیدیم كه همچنان مایه دردسر است و میتواند در وجود دیگر اعضای مردان ایكس هم ظهور كند. در شماره 36 از کمیک های اونجرز شاهد بودیم که در اتفاقی غیرمنتظره، نیروی فونیکس مون نایت را به عنوان میزبانش انتخاب کرد و بدین ترتیب او به نیروی کیهانی فوق العاده قدرتمندی دست پیدا کرد. البته ارتباط او با نیروی فونیکس خیلی طول نکشید چون نیروی فونیکس مثل همیشه مدام تلاش میکرد که میزبانش را به سمت هدف پاک کردن بشریت هدایت کند. بنابراین مارک مجبور شد که نیروی فونیکس را رها کند.

 

15- مرگ دوم مون نایت

مرگ مون نایت

در شماره 60 از کمیک های "مارک اسپکتور: مون نایت" (Marc Spector: Moon Knight) یکی از دشمنان مون نایت به نام «سث فالکون» (Seth Phalkon) یک ویروس کامپیوتری را وارد اسپکتور‌کورپ کرد. بنابراین مون نایت با فداکاری،  دوستان و کارمندانش را نجات داد و در انفجار در گذشت. البته او خیلی زود توسط خونشو به زندگی بازگشت و دوباره تجسم او برای روی زمین شد. از آن زمان فاش شد که مون نایت به نوعی نامیراست زیرا همیشه خونشو او را از مرگ بازمیگرداند تا با شرارت مبارزه کند.

 

16- مون نایت دختری به نام «دیاتریس» دارد

دختر مون نایت

در سال های اخیر فاش شد که مارک و مارلین، صاحب یک فرزند هستند. بعد از اینکه مارلین برای بار دوم از شوهر سابق‌ش جدا شد، مجددا نزد مارک برگشت. البته این دو در نهایت به این نتیجه رسیدند که دور بودن از مارک برای مارلین بهتر است و به همین دلیل آنها برای باری دیگر از هم جدا شدند. اما به نظر میرسد که مدتی بعد از این اتفاق، مارک که در هویت جیک لاکلی بود، دوباره با مارلین ملاقات کرده و این دو، دوباره با هم وارد رابطه شدند. در نهایت مارلین و لاکلی صاحب یک فرزند شدند و آن را از سایر هویت های مارک پنهان کردند. ظاهرا مارلین این دختر را بزرگ کرد و زمانی که او کودک بود، به او اجازه داد که اسم خودش را هر چه دوست دارد انتخاب کند! دختر او هم نام «دیاتریس» را انتخاب کرد و با هویت «دیاتریس آلرائونه» (Diatrice Alraune) به زندگی ادامه داد. مارک هم تا مدت ها از وجود دخترش خبر نداشت تا اینکه یک شب گروهی از دشمنان مون نایت از این واقعیت باخبر شدند و از آن برای تهدید کردن او استفاده کردند. به هر حال مارک در نهایت از وجود دخترش مطلع شد و به او گفت که پدر حقیقی اوست. بعد از آن، ابرشروران مختلف چندبار تلاش کردند که از عشق پدرانه مارک سو استفاده کنند و با استفاده از دیاتریس به او صدمه بزنند. در آخر مارلین مثل همیشه به این نتیجه رسید که نزدیک بودن به مارک برای او و دخترش به شدت خطرناک است. بنابراین مارلین به همراه دخترش به خارج از کشور نقل مکان کرد.

 

17- مون نایت تقریبا اونجرز را شکست داد!

مون نایت - اونجرز

در داستان "عصر خونشو" ، دیدیم که خونشو دائما رویاهای وحشتناکی درباره آینده ای تاریک می‌دید. در این پیشگویی ها «مفیستو» موفق شده بود که تمام قهرمانان زمین را شکست دهد و به هدفش که حاکمیت بر کل جهان است، دست پیدا کند. بنابراین خونشو و مون نایت مجبور شدند که برای نجات زمین، مفیستو را بکشند. خونشو به شوالیه ماه دستور داد که قدرت های ماورایی اعضای اونجرز را از آنها گرفته و برای او بیاورد تا نیروی لازم برای مقابله با مفیستو فراهم شوند. البته به نظر میرسد که هدف دیگر خونشو از این کار، خصومت شخصی‌اش با اعضای گروه "انتقام جویان یک میلیون سال پیش از میلاد مسیح" (برای آشنایی با این گروه این مقاله را بخوانید)‌ بود. چراکه در زمان انسان های اولیه، خونشو همواره با این گروه که متشکل بود از اودین‌، آگاماتو، گوست رایدر، پلنگ سیاه، آیرون فیست، استار برند، فان فی و فونیکس، در جنگ بود. به هر حال مون نایت با اکراه درخواست خونشو را پذیرفت و با اونجرز و همتایان آینده دشمنان باستانی خونشو، وارد نبرد شد. در آن زمان خونشو قدرت های جدیدی مثل جذب قدرت های ماورایی دیگران، کنترل ارتش مومیایی های نامیرا و به حرکت در آوردن قمر های آسمانی را هم به مون نایت داد. سپس در کمال تعجب دیدیم که مون نایت موفق شد که بیشتر اعضای قدرتمند اونجرز را شکست دهد. او دکتر استرنج، آیرون فیست و گوست رایدر را شکست داد و قدرت های آنها را جذب کرد. او همچنین پلنگ سیاه را مغلوب کرد، ثور را با چند قمر آسمانی له کرد و میولنیر را نزد خونشو برد. در نهایت خونشو و مون نایت با نیرو هایی که جمع آوری کرده بودند موفق شدند که مفیستو را به قتل برسانند.

 

18- مون نایت در نهایت خونشو را سرنگون کرد

خونشو - مون نایت

بعد از مرگ مفیستو، معلوم شد که خونشو از مون نایت سو استفاده میکرده و هدفش استفاده از قدرت دیگر قهرمانان برای حکومت بر جهان بوده! خونشو سپس منهتن را تحت کنترلش در آورد و آن را "شهر تبس جدید" نامگذاری کرد! او سپس آغاز عصر خونشو و شروع یک فتح جهانی را اعلام کرد. در آن زمان اونجرز سعی داشتند از ‌«استار برند» (که هدف دیگر خونشو بود) محافظت کنند و همچنین خونشو را شکست دهند. متاسفانه هیچکس حریف خونشو نبود تا اینکه مون نایت با قدرت نیروی فونیکس به شکل غیرمنتظره ای خونشو را مغلوب خود کرد. در واقع مارک که از خیانت خدای خودش باخبر شده بود، ایمانش را به او از دست داد و بعد از یک گفتگوی طولانی با «نیک فیوری» (که بعد از وقایع رویداد گناه اصلی، جانشین واچر شده بود) تصمیم گرفت به او خیانت کند. در آخر خونشو شکست خورد و در زندان های آزگارد حبس شد. سپس همه چیز به حالت اول بازگشت؛ با این تفاوت که مون نایت دیگر خدایی به نام خونشو نداشت.

 

19- ماموریت نیمه شب

در سری جدید کمیک های مون نایت دیدیم که مارک علیرغم اینکه دیگر اعتقادی به خونشو نداشت، اما هنوز هم وظیفه خدای سابقش را در حفاظت از مردم ادامه می‌داد. مون نایت همچنین پایگاه جدیدی تاسیس کرد و هدف جدیدی برای خود انتخاب کرد. او تصمیم گرفت که با کمک گروهی از افراد دیگر و با نام "‌ماموریت نیمه شب" (Midnight Mission) به حفاظت از مسافران شب بپردازد و هر خطر ماورایی را که مردم را در خیابان ها تهدید میکند، از بین ببرند. از اولین نجات یافتگان این مجموعه، گروهی از انسان ها، از جمله زنی به نام «ریس» (Reese)، بود که به اجبار تبدیل به خون آشام شده بودند. پس از آن، ریس دست راست مون نایت و مسئول پذیرش ماموریت نیمه شب تبدیل شد.

شایان ذکر است که در همین کمیک ها با ابرشرور جدیدی به نام «دکتر بَدر» (Dr. Badr) ملقب به «ماه شکارچی» (Hunter's Moon) آشنا شدیم.

 او یک دکتر مصری بود که مورد حمله خون آشام ها قرار گرفت اما توسط خونشو نجات پیدا کرد. بعد از این اتفاق او به پرستش خونشو پرداخت و بعد از جدا شدن مارک از او، تصمیم گرفت که با لقب ماه شکارچی به آواتار خونشو تبدیل شود و مسئولیت های مون نایت را ادامه دهد. البته او در نهایت تحت تاثیر شجاعت «ریس» قرار گرفت و به این نتیجه رسید که اگر مون نایت انسان بدی بود، نمی‌توانست این گونه وفاداری دیگران را به دست بیاورد. بنابراین او به مارک کمک کرد.

 

20- حضور در گونه های دیگر سرگرمی

مون نایت سابقه حضور در انیمیشن ها و ویدیوگیم های مختلفی را داشته است.

انیمیشن مون نایت

مون نایت در انیمیشن "مرد عنکبوتی نهایی علیه شش خبیث" (Ultimate Spider-Man vs. the Sinister Six) در اپیزودی به نام "مون نایت قبل از کریسمس" (The Moon Knight Before Christmas) حضور پیدا کرد. صداپیشه او «دیدریچ بیدر» (Diedrich Bader) بود و به اسپایدرمن کمک کرد که میستریو را شکست دهد و در شام کریسمس هم پیش پیتر و زن عمو می ماند!

کارتون مون نایت

مون نایت در انیمیشن Avengers Assemble هم حضور داشت و «گیدئون اِمری» (Gideon Emery) وظیفه گویندگی او را به عهده داشت. مون نایت که ذهنش تحت کنترل قرار گرفته بود با آیرون من، کاپیتان آمریکا و بلک ویدو جنگید. او در نهایت از کنترل ذهنی خارج شد و به اونجرز کمک کرد. همچنین کاپیتان آمریکا از او درخواست کرد که به اونجرز بپیوندد ولی مون نایت قبول نکرد.

در انیمیشن جدید مرد عنکبوتی که پخش آن از سال 2017 آغاز شده بود، در اپیزود "انتقام ونوم" ، شاهد نسخه ای از مارک اسپکتور بودیم که بعد از مرگ یکی از عزیزانش، دیگر حاضر نبود شوالیه ماه باشد. اما بعد از گفتگویی با زن عمو می، او دوباره انگیزه پیدا کرد که مون نایت شود و به اسپایدرمن علیه تهاجم کلینتار کمک کند. در ضمن «پیتر گیلز» (Peter Giles) به جای او حرف میزد.

از مدت ها قبل اعلام شده بود که سریال اختصاصی مون نایت قرار است با بازی «اسکار آیزاک» (Oscar Isaac) ساخته شود. اولین اپیزود این سریال امروز روی دیزنی پلاس رفت و بدین ترتیب مون نایت هم به لیست قهرمانان MCU اضافه شد.

بازی های مون نایت

مون نایت در دنیای بازی هم حضور موثری داشته و تاکنون در بازی های مختلفی نظیر "اتحاد نهایی مارول"، "مرد عنکبوتی وب آو شادوز"، نسخه آلتمیت بازی "مارول علیه کپکام ۳"، "مارول استرایک فورس" ، "رقابت قهرمانان مارول" و ... به اشکال مختلف دیده شده.

 

کیارش یارویسی

(Kia Iron Man)

All rights reserved © Spidey.ir 2022

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

مطالب مرتبط:

15 دشمن برتر «مون نایت» (MOON KNIGHT)

معرفی شخصیت های مکمل کمیک های «مون نایت»

20 حقیقت مهمی که باید درباره «مون نایت» (MOON KNIGHT) بدانید

نسخه های عجیب و غریب از «مون نایت» در دنیای کمیک!

15 ابر قهرمانی که با بیماری زندگی می کنند !!

10 چیزی که باعث میشود برای سریال اختصاصی مون ‌نایت هیجان داشته باشیم!

10 شخصیتی که دوست داریم در سریال مون نایت حضور افتخاری (CAMEO) داشته باشند

10 ابرقهرمان برتر دنیای کمیک که هیچ دستیاری ندارند

شماره آخر کمیک مون نایت (MOON KNIGHT) ترجمه شد + لینک دانلود

100 شخصیت برتر مارول – قسمت سوم

10 چیزی که باعث میشود برای سریال اختصاصی مون ‌نایت هیجان داشته باشیم!

10 عاملی که سریال مون نایت برای موفقیت به آنها نیاز دارد

چرا مون‌نایت یک انتخاب ایده‌آل برای MCU است؟

10 خط داستانی مون‌نایت که احتمال دارد در سریال اختصاصی‌اش مورد اقتباس قرار بگیرد

 معرفی تمامی آثار مارول که در سال 2022 منتشر میشوند

15 شخصیت برتر کمیک های ترسناک مارول

10 چیزی که برای دیدنشان در فاز 4 دنیای سینمایی مارول هیجان داریم!

15 سلاح نیرومند که در دنیای سینمایی مارول مخفی شده اند!

10 حقیقت مهمی که طرفداران سریال وانداویژن باید درباره‌ی «دارک‌هولد» بدانند

10 حقیقت مهمی که باید درباره «بلید» (BLADE) بدانید

10 قهرمان برتر کمیک بوکی که رگ و ریشه شیطانی دارند!

10 حقیقت مهمی که باید درباره "موربیوس" بدانید

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه‌ها   

Kia Iron Man
#1 Kia Iron Man 1401-01-11 01:46
کاربران عزیز سایت اسپایدی، لطفا مثل همیشه مقاله رو بادقت بخونید و هر جا که غلط تایپی یا نگارشی دیدید اطلاع بدین تا درست بشه.
نقل قول کردن
amin Hajati
#2 amin Hajati 1401-01-11 02:09
درود
مقاله بسیار خوب و عالی بود اقای یارویسی ممنونم که اطلاع رسانی کردید که سریال شروع شده پخشش و اینم بگم که سایت اسپایدی یکی از کمیک بوک های مون نایت رو مثل همیشه تا شماره ی اخر با ترجمه و ادیت فوق العاده و رایگان در اختیار ما گذاشته و جا داره از آقای شیرزاده و اسد پور بابت ترجمه و ادیت کمیک مون نایت تشکر کنم.
من داخل یک مقاله ی دیگه هم گفته بودم که کاستوم مون نایت داخل سریال با پوستر و تریلر منتشر شده معلومه بده
داخل پستری که درون مقاله هست کاستوم بد مون نایت به چشم میخوره (در حالی که در دنیای کمیک و کارتون و بازی عالی و بدون نقص است)
اقای شیرزاد مقاله خیلی خوب بود فقط داخل بخش اخر که در مورد حضور در دیگر گونه های سرگرمی هست اسم بازی ها رو که نوشتید به انگلیسی کلمه ها جابجا شدن و بعضی اسم ها اشتباه خونده میشن مثل مردعنکبوتی تاری از سایه ها و مارول اتحاد نهایی که بین مارول و اتحاد نهایی ویرگول هست و یک کلمه فایت بین مارول استریک و کنتست اف هست. و اینم بگم شخصیت مون نایت داخل تمام بازی های لگویی مارول حضور دارد. مقاله بسیار عالی بود :-)
نقل قول کردن
Geralt of Rivia
#3 Geralt of Rivia 1401-01-11 09:26
یکی از بهترین‌ مقالات فکتس بود که درسایت به رشته تحریر درآمده است
تشکر از اسپایدی عزیز که همیشه بهترین مقالات مناسبتی رو داره
نقل قول کردن
s.p.i
#4 s.p.i 1401-01-11 14:02
سلام خیلی ممنون بابت مقاله از آقای کیارش یاورویسی
که مقاله فکتس همه چیز تموم برای ما آماد کرد
مورد شماره ۱ خب راستش زمانی که شوالیه ماه خلق شده ظاهرا قرار نبود قهرمان باشه و قرار بود خبیث باشه ولی به مرور شد ضد قهرمان و بعد قهرمان (درست مثل ونوم )
مورد شماره ۲ اوف خیلی خوب و عالی اورجین و سر گذشت مارک توضیح دادی انگار خود شوالیه ماه دینش یهودی هست و البته اختلافات با پدرش داشته
مورد ۳ خب هویت های مختلف شوالیه ماه کمک میکنه تا توی موقعیت های مختلف کار های زیادی انجام بده
مورد شماره ۴ راستش فکر میکرد قضیه دیوانه بودن مارک مربوط به دوران بزرگسالی هست نه کودکی
مورد ۵ خب آخرش شخصیت قدرت های ماورایی داره
مورد ۷ امان از دست این برادر ها و خواهر های خبیث
و البته‌ نمیدونستم شوالیه ماه یک دختر داره البته بگم شوالیه ماه حتی با وجود اینکه با مارلین هست ولی خب متاسفانه مارک نمیتونه با کسی باشه

تشکر
نقل قول کردن
raya1979
#5 raya1979 1401-01-11 15:06
سلام سلام
بابا چه مقاله ی خفنی دمتون گرم...چندتا از مواردش واسم تازگی داشت و خیلی حال کردم
درباره سریالش هم که امروز دیدمش..قبلا اصلا براش اشتیاق نداشتم اما امروز که دیدم واقا واسه قسمت بعدش هیجان زده م...اون تیکه ی آخر و گفت و گوی مارک و استیون انقدری باحال بود که از دیدنش سیر نمیشم
بازم ممنون برای این مقاله ی عالی
نقل قول کردن
mjkp
#6 mjkp 1401-01-11 18:03
سلام
ممنون بابت مقاله آقای یارویسی
خیلی اطلاعات منو نسبت به مون نایت بالا برد و باهاش آشنا شدم
غلط های تایپی
مورد ۳
در همین جلسات و مهمانی ها کشیده میشوتد
که میشوند درستشه
مورد ۴
مایک در یک بیمارستان روانی قراد دادند
مورد ۷
اما خوشبختانه مارک همیشه از او مخافظت میکرد
مورد ۸
او دوباره به مصر و مقبره خونسو بازگشت
نقل قول کردن
ali ghorbany
#7 ali ghorbany 1401-01-11 18:58
راجع به میولنیر نمیدونستم
دیروز سریال رو قسمت اول رو دیدم خیلی قشنگ بود مخصوصا اونجا که تو آینه با خودش حرف می‌زد یا حرف زدنش با خونشو
نقل قول کردن
Spider-Fan
#8 Spider-Fan 1401-01-11 19:43
مقالۀ فوق‌العاده از آقا کیارش کم نخونده بودیم ولی این یکی واقعاً شگفت‌آور بود. جامع، کامل، دقیق، پرمحتوا...
زیر و رو کردن تاریخچۀ یه شخصیت به این شکل منظم و ساختارمند کار آسونی نیست.
دست مریزاد و خسته نباشی...
نقل قول کردن
Kia Iron Man
#9 Kia Iron Man 1401-01-11 20:41
به نقل از Spider-Fan:
مقالۀ فوق‌العاده از آقا کیارش کم نخونده بودیم ولی این یکی واقعاً شگفت‌آور بود. جامع، کامل، دقیق، پرمحتوا...
زیر و رو کردن تاریخچۀ یه شخصیت به این شکل منظم و ساختارمند کار آسونی نیست.
دست مریزاد و خسته نباشی...

شما لطف دارین آقا صالح، ما که هنوز پیش شما درس پس میدیم :lol:
ولی حقیقتا خیلی برای این مقاله وقت گذاشتم. مون نایت همیشه یکی از 10 کاراکتر محبوبم توی دنیای کمیک بوده چون واقعا شخصیت عمیق و پیچیده ای داره.
راستی تو اپیزود اول مون نایت رو دیدی؟ خوشحال میشم نظرت رو در موردش بدونم.
نقل قول کردن
Spider-Fan
#10 Spider-Fan 1401-01-11 21:38
به نقل از Kia Iron Man:
به نقل از Spider-Fan:
مقالۀ فوق‌العاده از آقا کیارش کم نخونده بودیم ولی این یکی واقعاً شگفت‌آور بود. جامع، کامل، دقیق، پرمحتوا...
زیر و رو کردن تاریخچۀ یه شخصیت به این شکل منظم و ساختارمند کار آسونی نیست.
دست مریزاد و خسته نباشی...

شما لطف دارین آقا صالح، ما که هنوز پیش شما درس پس میدیم :lol:
ولی حقیقتا خیلی برای این مقاله وقت گذاشتم. مون نایت همیشه یکی از 10 کاراکتر محبوبم توی دنیای کمیک بوده چون واقعا شخصیت عمیق و پیچیده ای داره.
راستی تو اپیزود اول مون نایت رو دیدی؟ خوشحال میشم نظرت رو در موردش بدونم.

عزیزی.
مشخص بود چقدر وقت و انرژی گذاشتی برای مقاله.
قسمت اول مون نایت رو هم دیدم.
خیلی امیدوارکننده ظاهر شد واقعاً.
جدا از بازیِ مجذوب‌کنندهٔ اسکار آیزاک و خبیث جالب و کاریزماتیکی که ایتان هاک بازی می‌کرد و البته موسیقی متن که خیلی خوب روی کار نشسته بود، خوشم اومد که سریال از اون شیوهٔ روایت داستان کلاسیک کارای کمیک‌بوکی فاصله گرفت و داستانش رو از بعدِ مرگ و بازگشت مارک اسپکتور و تبدیل‌شدن به مون نایت و ... شروع کرد.
من که واقعاً حوصلهٔ شنیدن یه اُریجین استوری دیگه رو نداشتم!
این‌که داستان رو از زاویهٔ دید استیون گرنت روایت کردن هم تصمیم خیلی خوبی بود. یه رگهٔ رمز و راز به بیماری DID مارک اضافه کرد که خاطرات خوب «مستر ربات» رو برام یادآوری کرد...
در کل شروع خوبی بود برای سریال و با اومدن مستر نایت و جیک لاکلی و شخصیت‌های مکمل، مطمئناً با یکی از هیجان‌انگیزترین اتفاقات مارولیِ امسال سروکار داریم.
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#11 AM SM BM SM 1401-01-12 11:01
سلام
ممنون بابت مقاله.
آقا کیارش عزیز، من این مقاله رو همین الان خوندم و حسابی لذت بردم. واقعا فوق‌العاده بود. معلومه که حسابی روش وقت گذاشتی و زحمت کشیدی و خیلی جامع و دقیق بود و البته لایق شخصیت مون نایت بود. درواقع کلی اطلاعات درباره این شخصیت بسیار جذاب به دست آوردم که قطعا در دیدن سریال مون نایت هم کلی کمکم میکنه. واقعا دست مریزاد، خیلی عالی بود.
به نقل از Spider-Fan:
به نقل از Kia Iron Man:
به نقل از Spider-Fan:
مقالۀ فوق‌العاده از آقا کیارش کم نخونده بودیم ولی این یکی واقعاً شگفت‌آور بود. جامع، کامل، دقیق، پرمحتوا...
زیر و رو کردن تاریخچۀ یه شخصیت به این شکل منظم و ساختارمند کار آسونی نیست.
دست مریزاد و خسته نباشی...

شما لطف دارین آقا صالح، ما که هنوز پیش شما درس پس میدیم :lol:
ولی حقیقتا خیلی برای این مقاله وقت گذاشتم. مون نایت همیشه یکی از 10 کاراکتر محبوبم توی دنیای کمیک بوده چون واقعا شخصیت عمیق و پیچیده ای داره.
راستی تو اپیزود اول مون نایت رو دیدی؟ خوشحال میشم نظرت رو در موردش بدونم.

عزیزی.
مشخص بود چقدر وقت و انرژی گذاشتی برای مقاله.
قسمت اول مون نایت رو هم دیدم.
خیلی امیدوارکننده ظاهر شد واقعاً.
جدا از بازیِ مجذوب‌کنندهٔ اسکار آیزاک و خبیث جالب و کاریزماتیکی که ایتان هاک بازی می‌کرد و البته موسیقی متن که خیلی خوب روی کار نشسته بود، خوشم اومد که سریال از اون شیوهٔ روایت داستان کلاسیک کارای کمیک‌بوکی فاصله گرفت و داستانش رو از بعدِ مرگ و بازگشت مارک اسپکتور و تبدیل‌شدن به مون نایت و ... شروع کرد.
من که واقعاً حوصلهٔ شنیدن یه اُریجین استوری دیگه رو نداشتم!
این‌که داستان رو از زاویهٔ دید استیون گرنت روایت کردن هم تصمیم خیلی خوبی بود. یه رگهٔ رمز و راز به بیماری DID مارک اضافه کرد که خاطرات خوب «مستر ربات» رو برام یادآوری کرد...
در کل شروع خوبی بود برای سریال و با اومدن مستر نایت و جیک لاکلی و شخصیت‌های مکمل، مطمئناً با یکی از هیجان‌انگیزترین اتفاقات مارولیِ امسال سروکار داریم.

منم همین الان اپیزود اول مون نایت رو دیدم و کلی لذت بردم. خیلی عالی و امیدوارکننده بود. مخصوصا نمای پایانی و حضور مون نایت که اونقدر عالی بود که میخواستم از ته دل جیغ بکشم یک خندهٔ خیلی شرورانه از سر ذوق کردن روی صورتم بود. جدا از موارد کاملا درستی که شما ذکر کردید، من از شیوهٔ کارگردانی و فیلم برداری اثر هم خیلی لذت بردم. درواقع فیلم برداری در راستای مرموز بودن اتفاقات سریال بود و خیلی بهش کمک میکرد مخصوصا توی صحنه های گیج بودن استیون گرانت که شیوهٔ فیلم برداری به خوبی هرج و مرج ذهن مارک رو نشون میداد. نمای پایانی هم بسیار عالی نشون داده شد و خیلی خوب بود. چیزی که شما دربارهٔ این گفتید که نیومد از اول همه چیز رو توضیح بده و اوریجین و اینا رو بگه واقعا درست بود و برای مایی که از اوریجین مون نایت خبر داریم باعث میشه که کمتر حوصلمون سر بره و برای سریال بین های کژوال که خبری از مون نایت در دنیای کمیک ندارند، باعث رمز و راز هیجان انگیزی میشه. یعنی بازی دو سر برد. بازی اسکار آیزاک و ایتان هاک که دیگه نیاز به تعریف نداره و ما از قبل هم مطمئن بودیم که قراره بازی عالی از اونا ببینیم. فقط تنها چیزی که کمی من رو در این اپیزود اذیت کرد اون شوخی استیون دربارهٔ آواتار بود و اشاراتی که به فیلم "آواتار" (Avatar) و انیمه "آواتار: آخرین بادافزار" (Avatar: The Last Airbandar) داشت. میدونم که اون لحظه چرت و پرت گویی های مارک طبیعی هست ولی یه جورایی این شوخی اون حس سنگینی که ایتان هاک به وجود آورده بود رو خدشه دار کرد که امیدوارم دیگه این موضوع پیش نیاد(واقعا دوست ندارم بعد از هاکای سریال دیگه ای از مارول ببینم که گیر شوخی های بی جا هست). در کل این اپیزود خیلی زیبا و خوش ساخت بود و استارت خوبی بود و ببینیم در ادامه قراره چی بشه.
نقل قول کردن
Frank castle
#12 Frank castle 1401-01-12 12:09
خیلی مقاله جامعی بود ممنون
نقل قول کردن
Spider-Fan
#13 Spider-Fan 1401-01-12 13:22
مورد دیگه‌ای که دوست داشتم دربارۀ سریال این بود که سعی کرده بودن تا جای ممکن از بتمن فاصله بگیرن و این به نفع داستان از آب در اومد.
کاستوم اصلی مون نایت (که حالت مومیایی داره) و حتی کاستوم مستر نایت المان‌های ریز و درشتی از مصر باستان دارن. همین‌طور استیون گرنتِ میلیونر عیاش به یه کارمند گیفت شاپ سربه‌زیر تبدیل شده.
همۀ اینا تازگی خاصی اضافه کرده به سریال و باعث شده با یک اقتباس کمیک‌بوکی خوب طرف باشیم که تغییرات جالبی در منبع اقتباسش به وجود آورده و از جهاتی بهبودش داده. از طرفی هم شبیه اثر کمیک‌بوکی دیگه‌ای نیست.

و البته تعجب کردم که آخر سریال اسم «شان اسکات» رو به‌عنوان بازیگر کرالی آورده بودن. گویا اون اجراگر خیابانی که خودش رو به شکل یک مجسمۀ طلایی درآورده بود و استیون توی شهر باهاش حرف می‌زنه قراره ایستراگ و اشاره‌ای باشه به کرالیِ دنیای کمیک و متأسفانه بعیده به‌جز این دیگه اقتباسی ازش ببینیم...
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#14 AM SM BM SM 1401-01-12 22:30
به نقل از Spider-Fan:
مورد دیگه‌ای که دوست داشتم دربارۀ سریال این بود که سعی کرده بودن تا جای ممکن از بتمن فاصله بگیرن و این به نفع داستان از آب در اومد.
کاستوم اصلی مون نایت (که حالت مومیایی داره) و حتی کاستوم مستر نایت المان‌های ریز و درشتی از مصر باستان دارن. همین‌طور استیون گرنتِ میلیونر عیاش به یه کارمند گیفت شاپ سربه‌زیر تبدیل شده.
همۀ اینا تازگی خاصی اضافه کرده به سریال و باعث شده با یک اقتباس کمیک‌بوکی خوب طرف باشیم که تغییرات جالبی در منبع اقتباسش به وجود آورده و از جهاتی بهبودش داده. از طرفی هم شبیه اثر کمیک‌بوکی دیگه‌ای نیست.

بله، این نکات به ظاهر ریز میتونند در نهایت خیلی به سود سریال و کیفیتش تموم بشند.
من تا حالا یکی از اپیزودهای سریال مارول دیزنی پلاس رو در یک روز بیشتر از یک بار ندیدم (کلا غیر از لوکی و پنج قسمت از سریال "چه میشد اگر...؟" من سریال های دیزنی پلاس مارول رو بیشتر از یک بار ندیدم) اما اپیزود اول مون نایت رو تا الان دو بار دیدم و الان میخوام برم برای دفعه سوم هم ببینمش. شاید به خاطر سرگرم کننده بودنش یا جذابیت های روایی داستانش باشه ولی برای من خیلی جذاب بوده.
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

42

کمیک هویت آزبورن

مردعنکبوتی سیمبیوتی

کمیک های پادشاه سیاه پوش - فارسی - کامل

تولد مجدد قهرمانان

پاسخ به سئوالات مردعنکبوتی

مقالات اسپایدرمن راهی به خانه نیست

حقایق کمیک بوکی

50

تاپ 20 - سایت spidey.ir

27

دنیای ونومی

41

کمیک بوک های superman

Telegram     Facebook    Youtube red

Aparat     Instagram     Discord                                                                                   

       

 

کمیک بوک های امازینگ اسپایدرمن

نکات جالب مرد عنکبوتی

14

18

15

16

اسپایدرمن در تلویزیون

21

31

36

29

 لحظات ماندگار اسپایدرمن

28

25

40

39

24

بهترین داستان های اسپایدرمن

لباس های مختلف اسپایدرمن

23

22

دشمنان معروف مرد عنکبوتی

34

35

48

46

45

37