10 لحظه برتر فیلم ها و سریال های مارول در سال 2021

10-لحظه-برتر-فیلم-ها-و-سریال-های-مارول-در-سال-2021-mcu-marvel

سال 2021 قطعا سال پرمشغله‌ای برای مارول بود، اما مهمترین و بهترین لحظات آثار مارول در سال گذشته کدامند؟

مقدمه: در سالی که گذشت، ما شاهد 4 فیلم سینمایی و 5 سریال تلویزیونی از مارول بودیم. از فیلم ها و سریال های ناامیدکننده‌ای همچون "بلک ویدو"، "اترنالز"، و "هاکای" گرفته تا آثار خوبی مثل "وانداویژن"، "فالکون و سرباز زمستان"، "لوکی"، "وات ایف؟"، "شانگ چی و افسانه ده حلقه" و فیلم معرکه‌ای به نام "اسپایدرمن: نو وی هوم". اگرچه بعضی از این آثار اهمیت بیشتری نسبت به بقیه دارند، اما به هر حال هر اثر جزی از MCU است و دارای لحظات مهم و تاثیرگذاری‌ می‌باشد. بنابراین در این مقاله قصد داریم که به رتبه‌بندی 10 لحظه برتر آثار مارول، که طرفداران در سال گذشته شاهد آنها بودند، بپردازیم.

مقالات زیر را نیز حتما بخوانید:

10 مرگِ شوکه‌کنندهٔ دنیای مارول در سال 2021

مهم ترین اتفاقات و تغییرات مارول در سال 2021

رتبه بندی فیلم های کمیک بوکی/ابرقهرمانی سال 2021

10 سریال برتر سال 2021

معرفی تمامی آثار مارول که در سال 2022 منتشر میشوند

 

10- گفتگوی یلنا و الکسی (بلک ویدو)

گفتگوی یلنا و الکسی (بلک ویدو)

بلک ویدو فیلم عجیبی است. مارول تصمیم گرفت فاز چهارم خودش را با فیلمی که واقعاً باید در فاز دوم یا سوم اکران می‌شد، راه‌اندازی کند. و اين باعث رنج هواداران شد زیرا به عنوان یک فلش بک با بازی شخصیت محبوبی بود که کشته شده و واقعا دل هواداران برایش تنگ ميشود. با این حال به نظر می‌رسه اين فیلم بیشتر گامی رو به عقب باشه تا رو به جلو چرا که مارول قبلا ژانر اکشن و جاسوسی رو خیلی بهتر به نمایش گذاشته است. به همین دلیل با وجود فیلم هایی مثل کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان، بعیده بلک ویدو توی فهرست تماشای مجدد کسی قرار بگیره. هسته اصلی این فیلم را خانواده ناتاشا تشکیل می‌دادند. گروهی از افراد شکسته و مشکل‌دار که در می‌یابند روابط بین‌شان باعث خوشبختی‌ آنها خواهد بود. در یکی از صحنه های برجسته فیلم، این خانواده چهارنفره دور یک میز می‌نشینند و به گفتگویی می‌پردازند که در نهایت منجر به یک دعوا میشود. ناتاشا از پدر و مادر خانواده اش ناراحت است که اجازه دادند او وارد اتاق سرخ شده، و به یک سلاح تبدیل شود. اما یلنا این‌گونه نیست چراکه این خانواده، تنها چیزی بود که یلنا داشت. در ادامه یلنا به اتاقش می‌رود تا تنها باشد اما الکسی به دنبالش می‌رود تا او را آرام کند. اگرچه از این صحنه ها به خاطر به حاشیه رفتن ناتاشا انتقاد میشود، اما به هر حال نمی‌توان بار عاطفی آن را انکار کرد. گفتگوی یلنا و الکسی از لحظات احساسی فیلم است، به ویژه زمانی که الکسی آهنگ "شیرینیِ پای آمریکایی" (American Pie) را می‌خواند و دخترش هم نمی‌تواند مانع همراه شدن با او شود. البته ای کاش الکسی در این صحنه، خاطرات چندش‌ آورش را فراموش میکرد.

 

9- نبرد پایانی اترنالز (ابدی‌ها)

ایکاریس

فیلم کلویی ژائو با الهام از کمیک‌های ابدی‌های جک کربی، رویکردی غیرعادی برای مارول دارد و یک تیم کامل از ابرقهرمانان مرتبط را معرفی می‌کند. ژائو فیلمساز برجسته ای است و عشق او به به ابدی های مارول احساسی واقعاً منحصر به فرد در mcu می دهد. دیدن اینکه مارول مایل است به کارگردانی اجازه دهد تا روی کاراکترهایی که دوست دارد کار کند و در نتیجه کاراکترهای فوق العاده ای ایجاد کند، فوق‌العاده لذت بخش بوده و عجیب غریب است! اما متأسفانه پرده سوم فیلم به یک سناریوی نسبتاً سنتی پایان جهان تبدیل می شود که با شخصیت پردازی صمیمی پرده اول و دوم در تضاد است. و در نتیجه اين حس به بیننده منتقل میشود که انگار فیلم ابدی ها دو فیلم مجزا است که به هم چسبیده شده. این فیلم گامی جسورانه به جلو برای مارول است، مخصوصاً از نظر تنوع، و دارای لحظات شخصیتی فوق‌العاده و لذت‌بخشی که هوادار را به وجد می آورند. شخصیت ها بسیار هماهنگ هستند و پرده اول و دوم فوق‌العاده است. اما اصطلاحاً فیلم یه چیزی کم دارد. هرچقدر که پرده سوم این فیلم بد باشد، اما صحنه های اکشن آن واقعا چشم‌نواز بودند. نبردی که در آن سرسی و دیگر اترنال ها برای نجات انسان ها مجبور به نبرد با هم‌نوعان خود، یعنی ایکاریس و اسپرایت و همچنین یک دیوایانت قدرتمند و در نهایت کشتن یک سلستیال میشوند. این سکانس از لحاظ بصری معرکه است. چه ماکاری که تمام سرعتش را به نمایش می‌گذارد و چه فاستوس که به شکل غیرمنتظره‌ای، با اختراعاتش وارد میدان نبرد میشود. ناتوانی ایکاریس در کشتن سرسی به خاطر حس عاشقانه اش به او، و همچنین خودکشی غافلگیرکننده او هم از لحظات مهم این صحنه بودند.

 

8- سم ویلسون میراث کاپیتان آمریکا را به دوش میکشد (فالکون و سرباز زمستان)

سم ویلسون - کاپیتان امریکا

وقایع سریال فالکون و سرباز زمستان دقیقا بعد از اونجرز: اندگیم رخ میدهند. بعد از اینکه استیو نام کاپیتان آمریکا و سپرش را به سم ویلسون محول کرد، سم سپر را به دولت آمریکا تحویل داد. این تصمیم او عواقب زیانباری به دنبال داشت که موجب همکاری او با باکی بارنز برای بازپس‌گیری سپر شد. این سریال به موضوعاتی چون نژاد پرستی و سرکوب سیاه‌پوستان، فشار های اجتماعی و اخلاقی و اوضاع جهان پس از بشکن ثانوس پرداخت. در نهایت فالکون میراث کاپیتان آمریکا را پذیرفت و در اپیزود نهایی سریال بعد از یک سخنرانی طولانی‌، به کاپیتان آمریکای جدید تبدیل شد. اگرچه این صحنه تا حد زیادی شعاری به نظر میرسید، اما قطعا از لحظات برجسته این سریال بود.

 

7- واندا تبدیل به اسکارلت ویچ میشود (وانداویژن)

اسکارلت ویچ

سال 2021 سال سریال های مارول در دیزنی پلاس بود. وانداویژن اولین سریال تلویزیونی مارول در سال گذشته بود و واقعا متفاوت تر از چیزی بود که طرفداران انتظار داشتند. بعد از وقایع اونجرز اندگیم، سریال وانداویژن برای باری دیگر زوج «الیزابت اولسن» (Elizabeth Olson) و «پل بتانی» (Paul Bettany) را در نقش های اسکارلت ویچ و ویژن گرد هم آورد. وانداویژن را می‌توان هم به عنوان یک ساختارشکنی ژانر سیتکام و هم یک اثر طنز روان‌شناختی در نظر گرفت. سریالی که کلیشه های معمول ژانر ها را می‌شکند و از آثار ابرقهرمانی فراتر میرود تا چیزی واقعا منحصر به فرد را خلق کند. البته اکثر مخاطبان از اپیزود نهاییِ ضعیف و ناامید کننده سریال انتقاد می‌کنند ولی وانداویژن هنوز هم ارزش دیدن را دارد. در پایان این سریال شاهد بودیم که واندا در نهایت به اسکارلت ویچ میشود و بدین ترتیب اگثا هارکنس را مغلوب خود می‌کند. همانطور که اگثا پیش‌تر گفت، اسکارلت ویچ موجودی قدرتمند است که توانایی خلق و نابودی بی‌چون و چرا را دارد و حتی جادوگر اعظم هم توانایی مقابله با آن را ندارد. موجودی که سرنوشت او نابودی جهان است. گذشته جذابیت بصری این صحنه، کاستوم جدید واندا به شکلی هوشمندانه طراحی شده، به طوری که در عین وفاداری به دنیای کمیک، برای دنیای سینما هم مناسب است. همچنین اسکارلت ویچ شدنِ واندا، از اهمیت زیادی در آینده MCU برخوردار خواهد بود که بیشترین تاثیر آن را در فیلم "دکتر استرنج در مولتی ورس" شاهد خواهیم بود.

 

6- بازگشت کینگ پین‌ (هاکای)

ویلسون فیسک ملقب به کینگ پین بدون شک بهترین ویلین سریال های کمیک بوکی است. او خبیث اصلی سریال تحسین شده "بی باک" (Daredevil) است که از همان زمانی که در فصل 1 مشاهده کردیم چگونه سر یک نفر رو فقط با استفاده از در ماشین از بدنش جدا کرد فهمیدیم که ویلن های قبلی فقط یک سوءتفاهم بوده اند! کینگ پین جزو عمیق ترین شخصیت های خبیث سریال های کمیک بوکی است و به روش خودش میخواهد از شهری که دوستش دارد (نیویورک) محافظت کند و مت مورداک/بی باک را سد راه خود میبیند. وینسنت دونافریو نقش خودش را با نوعی سکوت تهدید آمیز همراه میکرد و هر وقت هم که حرف میزند بسیار کم حرف بود ولی کلماتش را دقیق و سنجیده انتخاب میکرد. همه اینها باعث ميشد او در دل دشمنان و حتی كسانی که برایش کار میکردند ترس بیندازد. دونافریو تک تک صحنه هایی که در آن حضور داشت را از آن خود میکرد و با قدرتی که از خود بروز میداد حتی آرام ترین صحنه ها را نیز تنش زا میکرد. او به معنای واقعی کلمه تهدید آمیز بود و تماشاچی را دچار دلهره میکرد و البته سرگذشت او در این سریال و عاشق پيشه بودن او ازش شخصیتی سمپاتیک ساخت. واقعا کدام خبیثی را میشناسید که تمام این خصوصیات را یکجا داشته باشد؟! بنابراین تصور کنید که طرفداران چقدر خوشحال شدند وقتی وینسنت دونافریو برای ایفای نقش ویلسون فیسک به عنوان ویلین اصلی به سریال هاکای پیوست. البته اکثر طرفداران از شخصیت پردازی کینگ پین در این سریال انتقاد کردند، اما به هر حال بازگشت این ویلین جذاب، همراه با بازگشت مت مورداک در اسپایدرمن نو وی هوم، بسیار هیجان انگیز است. به ویژه حالا که پیشبینی میشود که این کاراکتر در آثار بعدی مارول هم نقش داشته باشد (زیرا شواهد زیادی از زنده بودن او بعد از شلیک مایا لوپز در پایان سریال هاکای وجود دارد).

 

5- پدر علیه پسر (شانگ چی)

فیلم شانگ چی

شاید بلک ویدو حس حال بد و غم انگیزی داشت، اما قطعا زمینه برای شانگ چی و افسانه ده حلقه آماده بود. اين فیلم به خوبی آگاه است که در جهانی مشترک و مملو از فیلم ها زندگی میکند! صحنه پس از تیتراژ اين فیلم، کاراکترهایش را به دنیای سینمایی مارول گره میزند. اما با اين حال، از نظر ظاهری و فضای فیلم، شبیه هیچکدام از آثار قبلی مارول نیست. سیمو لیو به زیبایی نقش شانگ چی را بازی میکند. هنرمندانه از پس نقش یک ابرقهرمان، یک انسان و پسر یک جنانتکار باستانی بر می آید. شاید بهتره بگم نسخه مارولی لوک اسکای واکر! بازیگران مکمل میدرخشند، بازی تونی لیانگ به رو به جرات ميشه عنوان یکی از با روح ترین و زنده ترین خبیث های MCU در نظر گرفت. همچنین نمیشه از بازی نورا لوم در نقش کتی گذشت که حال و هوای جدیدی دارد و به زیبایی به چشم می‌آید. از نظر بصری، شانگ چی کاملاً نفس گیره، سکانس های اکشن فوق‌العاده زیبا هستن. متأسفانه این موضوع چند تا از مبارزه های پرده سوم را تند و تیزتر می‌کند، فیلم قدرت بصری و ظاهری خود را از دست می‌دهد. چراکه شانگ چی در تاریکی با حریفانش مبارزه میکند. نقاط قوت شانگ چی بسیار چشمگیر بوده و از نقطه ضعف هایش بیشتره اما همچنان ميشه گفت کامل کامل هم نیست.

نقطه اوج فیلم نبرد پایانی شانگ چی با پدرش ونوو (Xu Wenwu) است. این صحنه که شامل یک تقابل رزمی هیجان انگیز است، یکی از سکانس های اکشن عالی فیلم های مارول می‌باشد و از نظر بصری واقعا خیره‌ کننده از آب در آمده. اما جذابیت این نبرد حماسی، بار احساسیِ پشت آن است. نبرد شانگ چی و ونوو خیلی بیشتر از یک تقابل خیر و شر ساده است. ونوو برخلاف همتای کمیک بوکی‌اش یک ابرشرور حریص و جاه طلب نیست، او پدر سوگواری‌ست که فقط می‌خواهد همسرش را دوباره ملاقات کند. شانگ چی هم یک قهرمان فداکار تکراری نیست، او پسری آسیب دیده است که می‌خواهد از مردی که او را به یک قاتل تبدیل کرده انتقام بگیرد. اما شانگ چی در نهایت تصمیم میگیرد که از جان ونوو بگذرد و به جای تبدیل شدن به قاتلی که از کودکی برایش تعلیم دیده، به مردی که او را بزرگ کرده کمک کند. این یک پایان تلخ و احساسی برای این صحنه معرکه است که موجب میشود که این لحظه، بسیار دیدنی تر از یک صحنه اکشن عادی باشد.

 

4- نگهبانان مولتی ورس علیه اولتران (وات ایف...؟)

نگهبانان مولتی ورس

سریال وات‌ ایف اولین سریال انیمیشنیِ MCU بود و توانست به خوبی خودش را در دل هواداران جا کند. این سریال به واسطه روایت های جذاب، اشارات متعدد به فیلم های MCU و پیچش های داستانی مناسب و شوکه کننده، توانست به اثری بسیار دیدنی تبدیل شود. نقطه اوج این سریال‌، نبرد اپیزود پایانی آن بود، یعنی جایی که واچر با جمع آوری قهرمانان مختلف از سراسر جهان های موازی مختلف، گروهی به نام نگهبانان مولتی ورس تشکیل داد تا با اولتران دارای سنگ های ابدیت مبارزه کنند. این مبارزه بسیار جذاب و خلاقانه بود و از طرفی تماشای قهرمانان اپیزود های قبلی در یک قاب، لذت خودش را داشت. همچنین شنیدن مجدد صدای «چادویک بوزمن» فقید هم برای بینندگان جالب بود. خوشبختانه این اپیزود توانست به شکل باشکوهی به فصل اول این سریال خاتمه دهد تا هیجان ما طرفداران برای فصل بعد دوچندان شود.

 

3- کنگ فاتح و آغاز مولتی ورس (لوکی)

با وجود اینکه لوکی بیشتر وقت خود را در MCU به عنوان یک خبیث جذاب و خاری در چشم قهرمانان گذراند، اما او همیشه محبوبیت زیادی نزد هواداران داشت و به همین دلیل در بسیاری از آثار این فرنچایز حضور یافته است. سریال تلویزیونی لوکی حتی پا را فراتر گذاشت و لوکی را از یک ویلین، به یک ضدقهرمان دوست داشتنی تبدیل کرد. قطعا تماشای نقش آفرینی «تام هیدلستون» (Tom Hiddleston)، «اوون ویلسون» (Owen Wilson) و «سوفیا دی مارتینو» (Sophia Di Martino) در صفحه نمایش تلویزیون بسیار لذت بخش است. به علاوه، سریال لوکی نقش مهمی را در MCU دارد و برای آینده این فرنچایز به خوبی زمینه چینی کرد؛ بنابراین تماشای آن برای طرفداران دنیای سینمایی مارول واجب است. اگرچه این سریال تنها شش اپیزود داشت اما بی‌شک به عنوان یکی از بهترین سریال های تلویزیونی مارول شناخته میشود. این سریال توانست با تم رازآلود، جلوه های بصری خیره کننده و داستان جذابش، تبدیل به سریالی با مضامینی چون غم، عشق و خودآگاهی بشود. اما بدون شک هیجان انگیز بخش سریال جایی‌ست که بالاخره معلوم میشود کسی که پشت این ماجراهاست، کسی نیست به جز خبیث معروف کمیک های مارول، یعنی کنگ فاتح. این لحظهٖ تکان دهنده، اگرچه باتوجه به حضور کنگ در فیلم "مرد مورچه ای و واسپ: کوانتومانیا" قابل پیشبینی بود، اما هنوز هم یکی از بزرگترین لحظات فاز چهار مارول است. به علاوه به دنبال مرگ کنگ، خط زمانی مقدس از کنترل خارج شد و بی‌شمار جهان موازی به وجود آند. در نتیجه حالا زمینه برای داستان های عظیم‌تر و جذاب تر فراهم شده.

 

2- مرگ زن عمو می (اسپایدرمن نو وی هوم)

از زمان اولین حضورش در فیلم "کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی"، مریسا تومی یک زن عمو می معرکه بوده است. او یک شیمی مادر-پسری قدرتمندانه با تام هالند برقرار میکند و شوخ طبعی خاصی هم به نقش تزریق کرده بود. او مرکزیت اخلاقی در "راهی به خانه نیست" را تشکیل میدهد زیرا اعتقاد راسخش در دادن شانس دوباره به دیگران باعث بلوغ پیتر ميشود.

بدون شک تکان دهنده ترین و غم انگیز ترین صحنه فیلم راهی به خانه نیست، صحنه مرگ زن عمو می است. او در ابتدا سعی میکند گابلین را درمان کند اما سرم درست کار نمیکند. در ادامه با وجود اینکه پیتر از می میخواهد که فرار کند، او جسورانه سر جایش می‌ایستد و مورد اصابت ضربه ناجوانمردانه گلایدر گابلین قرار میگیرد. او علی‌رغم اینکه میداند که چیزی تا مرگش نمانده و بی‌توجهی پیتر به هشدار های دکتر استرنج عامل مرگ اوست، اما باز هم اعتقادش به دادن شانس دوباره را از دست نمی‌دهد و هنوز باور دارد که پیتر کار درست را انجام داده. او همچنین قبل از مرگش جمله نمادین "قدرت زیاد مسئولیت زیادی به همراه دارد" را میگوید. تماشای اینکه پیتر با بازی بی‌ نقص تام هالند، بی توجه به ماموران پلیس با چشمان اشک آلودش بهت زده به جنازه می خیره شده و نامش را تکرار میکند، به معنای واقعی کلمه قلب‌ آدم را می‌شکند و او را به مجبور به اشک ریختن میکند. این اتفاق قطعا عذاب آور ترین بلایی بود که تاکنون بر سر پیتر پارکر MCU آمده. بی‌تردید این صحنه به عنوان یکی از احساسی ترین و غم انگیز ترین لحظات فیلم های مرد عنکبوتی و تمام فیلم های کمیک بوکی، یکی از برترین صحنه های اسپایدرمن نوی وی هوم است.

 

1- اتحاد مردان عنکبوتی (اسپایدرمن نو وی هوم)

اتحاد مردان عنکبوتی

خوشبختانه اسپایدرمن نو وی هوم لحظات خوب و ماندگار کم نداشت، اما مسلما نمی‌توان همکاری هیجان انگیز سه اسپایدرمن در انتهای فیلم را فراموش کرد. قرار گرفتن سه مرد عنکبوتی در یک فیلم کار ساده ای نیست و به راحتی میتوانست باعث ایجاد شدن اثری شلخته و بی‌ربط شود. اما خوشبختانه شیمی و رفاقت جذاب و دلچسبی میان این سه برقرار بود که قطعا یکی از نقاط قوت فیلم می‌باشد. یکی از جالب ترین لحظات فیلم وقتی است که اندرو گارفیلد میگوید که همیشه دلش برادر میخواسته. خوشبختانه او خیلی حسرت به دل به دنیای خودش برنگشت چون این سه مردعنکبوتی در فیلم شبیه برادر هستند که توبی برادر بزرگ‌تر که عاقل‌تر از بقیه است. اندرو برادر وسط که احساس می‌کند به اندازه کافی به او توجه نمی‌شود که بسیار به شخصیت پیتر او می‌نشیند و در نهایت تام برادر کوچکتر. همکاری شگفت انگیز این سه برای درمان شرورهایی که میخواهند آنها را بکشند به طرز باور نکردنی خیره کننده است. این صحنه کاری میکند که هر طرفدار اسپایدرمن، صرف نظر از اینکه با کدام فرنچایز مرد عنکبوتی بزرگ شده یا به کدام یک علاقه دارد، از خوشحالی جیغ بکشد و اشک شوق‌ بریزد! همچنین لحظه به آغوش کشیدن این سه نفر در انتهای فیلم، صحنه ای بسیار احساسی و فراموش نشدنی است. به علاوه این صحنه، فقط اکشن خالص نیست و ما در بینابین این نبرد، صحنه های احساسی هم به چشم می‌بینیم. مثل تجدید دیدار اسپایدرمنِ توبی مگوایر با دکتر اختاپوس، نجات ام‌جی به دست اندرو گارفیلد و مانع شدن توبی مگوایر از آلوده شدن تام هالند به خون گرین گابلین. از هر جهت این صحنه معرکه بود و بعید است که به این راحتی ها از ذهن‌مان فراموش شود.

 

کیارش یارویسی

(Kia Iron Man)

با بهره‌گیری از مقالات CBR و GR

 All rights reserved © Spidey.ir 2021

   (هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

مطالب مرتبط:

مهم ترین اتفاقات و تغییرات مارول در سال 2021

10 مرگِ شوکه‌کنندهٔ دنیای مارول در سال 2021

رتبه بندی فیلم های کمیک بوکی/ابرقهرمانی سال 2021

10 سریال برتر سال 2021

معرفی تمامی آثار مارول که در سال 2022 منتشر میشوند

مهم ترین داستان های مارول در 10 سال گذشته

برترین و مهم ترین شخصیت های جدید مارول در 10 سال گذشته

مهم ترین داستان های دی سی در 10 سال گذشته

مارول چطور ارباب سرگرمی جهان شد؟

10 نویسنده برتر مارول (MARVEL) در دهه گذشته

15 رویداد برتر مارول (TOP 15 MARVEL EVENTS)

15 رویداد برتر دی سی (TOP 15 DC EVENTS)

10 چیزی که برای دیدنشان در فاز 4 دنیای سینمایی مارول هیجان داریم!

داغ داغ! کمیک کان 2019: فیلم ها و سریال های فاز 4 دنیای سینمایی مارول فاش شد!

10 پیچش داستانی شوکه کننده در تاریخ انتشارات مارول

75 لحظه ماندگار در كمیك های مارول

15 اتفاق مهمی که سال 2016 در کمیک های مارول به وقوع پیوست

جنجالی ترین داستان های كمیك بوكی در 20 سال گذشته!

15 جنجال بزرگ در کمیک های مارول و دی سی در سال 2017

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn