فیلم هایی که مرد عنكبوتی در آنها حضور داشته سرشار از صحنه ها و سكانس های دیدنی و ماندگار هستند و ما در این مقاله دو قسمتی به برترین آنها اشاره خواهیم كرد (مقاله به روز رسانی شد).
برای خواندن قسمت اول به اینجا بروید.
این مقالات هم فراموش نشود:
نقد و بررسی فیلم های سینمایی مرد عنكبوتی
برترین مبارزات مردعنکبوتی در عالم سینما
17 شوخی برتر مرد عنکبوتی در دنیای سینما
رتبه بندی صحنه های پایانی (سکانس اختتامیه) در فیلم های مردعنکبوتی
رتبه بندی صحنه های آغازین (سکانس افتتاحیه) در فیلم های مردعنکبوتی
نفس گیر ترین مبارزات مردعنکبوتی در سگانهی "سم ریمی"
لحظات برتر و به یادماندنی مردعنکبوتی در MCU
30 دیالوگ برتر فیلم های سینمایی مرد عنکبوتی
30- استن لی كتابدار مدرسه میشود ("مرد عنكبوتی شگفت انگیز")
«استن لی» اسطوره دنیای كمیك و كسی كه شماری از محبوب ترین و پول سازترین شخصیت های كمیك بوكی را به كمك طراحان خلق كرد، همیشه در یك صحنه كوتاه و افتخاری (cameo) در آثاری كه از روی شخصیت های مارول ساخته میشود، حضور میافت. به عقیده بسیاری كارشناسان بهترین و بامزه ترین حضور او در فیلم های مردعنکبوتی مربوط به فیلم "مرد عنكبوتی شگفت انگیز" ميشود: همانطور كه اسپایدرمن و لیزارد در پس زمینه مشغول نبرد و البته تخریب كتابخانه مدرسه میباشند، استن لی دارد بی خبر از همه جا به موسیقی گوش میدهد! «مارك وب» (کارگردان این فیلم) نشان میدهد كه حتی در بحبوحه یك سكانس پر تنش هم میتواند تماشاچی را خنداند.
29- قبول نکردن دعوت تونی استارک ("مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه")
این یک مورد واقعا پیتر رو خیلی خاص کرد و یقینا تو یاد همگان خواهد موند. در آخر فیلم "مردعنکبوتی: بازگشت به خانه" اتفاق مهمی افتاد؛ زمانی که تونی اون لباس خفن رو به پیتر نشون داد و خبرنگارها منتظر بودند تا اسپایدرمن به اونها معرفی شود به ناگاه پیتر درخواست تونی را رد کرد. این انتخاب خاص یک انتخاب سخت اما کاملا درست بود. انتخابی که حاوی این پیام بود که شما برای این که یک قهرمان باشید نیازی به تجهیزات و دم و دستگاه خفن ندارید، بلکه مهم است که خودتان چه درکی از خود و قابلیت های خودتان دارید؛ با اینکه پیتر درخواست تونی را رد کرد اما با توجه به ماهیت این تصمیم، حتی باعث شد تا تونی احترام بیشتری برای او قائل شود چرا که از یک نوجوان انتظار اتخاذ یک همچین تصمیم پختهای نمیرفت. این سکانس به بهترین شکل اجرا شد و ما اون تامل و اون ایجاد تکامل شخصیتی رو در وجود پیتر دیدیم که تام هالند با اوج احساسش بازیش کرد و در سنگبنای ذهنمان حک نمود.
28- پیتر هویت مخفی خود را برای گوئن آشكار میكند ("مرد عنكبوتی شگفت انگیز")
تصاویر و تریلرها قبل از اكران فیلم "مرد عنكبوتی شگفت انگیز" كاملا مشخص كرده بودند كه گوئن استيسي از هویت مخفی اسپایدرمن خبر دارد. این موضوع باعث به وجود آمدن برخی انتقادات از سوی هواداران شد زیرا به عقیده آنها این موضوع كاملاً برخلاف كمیك ها میباشد (گوئن در دنیای کمیک هرگز تا قبل از مرگ از هویت مخفی پیتر پارکر خبردار نشد). ولی پس از اكران معلوم شد صحنه ای كه پیتر به گوئن میگوید كه اسپایدرمن است ، نقطه عطف فیلم است زیرا نه تنها به لطف بازی حیرت انگیر «اما استون» و «اندرو گارفیلد» بسیار طبیعی و قابل باور درآمده بلكه باعث شد تا رابطه گوئن و پیتر وارد مرحله جدید و بسیار جالبی شود.
27- در آغوش گرفتن تونی استارک ("انتقام جویان: پایان بازی")
یکی از مشکلاتی که همیشه با شخصیت بتمن داریم اینه که چطور به خودش اجازه میده یک نوجوان به نام رابین را دستیار خودش بکنه و هر شب با خودش ببرتش بیرون تا با همدیگه با جرم و جنایت بجنگند؟ آیا با این کارش جون این "بچه" رو به خطر نمیندازه؟ وقتی قرار شد تو فیلم "جنگ داخلی" شاهد رابطه مشابه ای بین تونی و پیتر باشیم کمی نگران شدیم ولی کاملا بی مورد بود چون تونی بارها و بارها نشان داد نگران پیتره (یادتونه حتی بهش گفته بود وقتی با کاپیتان آمریکا مبارزه میکنه ازش فاصله بگیره؟) تو فیلم "بازگشت به خانه" هم این مساله را شاهد بودیم که ماه ها گذشت ولی خبری از ماموریت جدید برای پیتر از سوی تونی نبودیم چون نمیخواست جونش به خطر بیفته. اوج این مساله را در "جنگ بینهایت" شاهد بودیم. تونی اصلا نمیخواست پیتر به فضا بره. وقتی هم که پیتر پودر شد تونی واقعا عزادار شد و حتی میشه گفت در فیلم "پایان بازی" هم با دیدن عکسی از پیتر مجاب شد تا بره و به قهرمانان در انجام سفرهای زمانی کمک کنه. البته فیلمنامه نویسان این فیلم (که باید بهشون حتما جایزه اسکار میدادن)، همه چیز رو فوق العاده زیبا بهم ربط داده اند. یعنی استرس و اضطراب تونی در قبال پیتر، از این نشات میگیره که نسبت به او حس پدری داره و ما میدونیم که تونی الان بچه دار شده و البته در "جنگ بینهایت" همسرش باردار بود و همین حس باعث شده بود در قبال پیتر هم حسش مسئولیت پذیرتر از گذشته بشه (اونایی که پدر شده اند اینو خوب درک میکنند). در هر حال وقتی بشکن ثانوس خنثی میشه شاهد صحنه بسیار عاطفی در بحبوحه نبرد هستیم و تونی یهویی احساسات خودش رو بروز میده و در حالی که چشمانش پر از اشک شده پیتر رو در آغوش میگیره . واقعا صحنه فوق العاده ای را شاهد بودیم. ضمن اینکه در واقع اشاره ای هم داره به اون صحنه خنده دار در فیلم "اسپایدرمن: بازگشت به خانه" که پیتر فکر کرد تونی میخواد بغلش کنه در حالی که میخواست دَر ماشین رو براش باز کنه!
26- گیر افتادن مایلز در دنیای شماره 42 ("اسپایدرمن: در میان دنیای عنکبوتی")
در انتهای "در میان دنیای عنکبوتی" معلوم شد که اون دستگاه مایلز رو به جای دنیای خودش فرستاده به دنیای شماره 42 (همون دنیایی که اون عنکبوتی که نیشش زد و بهش قدرت داد ازش اومده بود). اونجا هم مردعنکبوتی نداشته (چون عنکبوتی که قرار بوده مایلز اونجا رو نیش بزنه رفته بوده به دنیای مایلز اصلی) و بنابراین مایلز مورالز دنیای 42 پدرش رو از دست داده و به خاطر عموی خلافکارش (آرون) تبدیل به پراولر خبیث شده! و برخلاف برخی که از پایان انیمیشن شکایت داشتند (چون باید در خُماری قسمت بعدی بمانند) اما باید اون رو از نقاط قوت دونست چون تماشاچی های پر و پا قرص سینما را به یاد اون پیچش شگفت انگیز یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینما یعنی "بازگشت به آینده 2" میندازه. یعنی اونجایی که مایلز با نسخه ی خبیث خودش مواجه میشه آدم به یاد اون جایی میفته که تو "بازگشت به آینده 2"، «مارتی مک فلای» از آینده به زمان خودش میاد و متوجه میشه همه چی به همین ریخته (پدرش مرده بود و مادرش با خبیث داستان ازدواج کرده بود و ...). در هر حال، خیلی پیچش باحال و غیرمنتظره ای بود. مخصوصا اینکه همراه شده بود با حضور گوئن عنکبوتی در دنیای مایلز تا آدم به اشتباه فکر کنه مایلز تو دنیای خودشه.
25- مرد عنکبوتی اندرو گارفیلد امجی را نجات میدهد ("مردعنکبوتی: راهی به خانه نیست")
بهترین و احساسی ترین لحظه اسپایدرمن اندرو گارفیلد در فیلم شاهکار "نو وی هوم"، در نبرد پایانی رقم خورد. بعد از اینکه گرین گابلین مانع تام هالند شد که امجی را نجات دهد، اندرو سعی کرد کار ناتمام او را تمام کند. او در کسری از ثانیه اقدام به نجات ام جی میکنه (انگار که قبلا بارها و بارها صحنه رو تو ذهنش مرور کرده و فکر کرده که کاش فلان حرکت رو انجام میداده). در نتیجه بزرگترین اشتباه خودش رو جبران میکنه (یعنی اقدامی که شاید میتونست برای نجات جان گوئن انجام بده ولی نداد) و حالا سرانجام میتونه به زندگی عادی خودش برگرده. این صحنه به نوعی پایانی عالی رو رقم زد برای فرنچایز "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" که سونی از ما دریغ کرد (بغضی که وقتی با ام جی فرود اومدن در او میبینیم و نوع نگاه حزن انگیزی که به او میکنه فوق العاده است).
24- جی. جونا جیمسون معرفی میشود ("مرد عنكبوتی")
شاید بتوان به راحتی ادعا كرد كه هیچ بازیگری تا به حال نتواسته مثل «جی. كی. سیمونز» اینچنین كامل و بی عیب و نقص یك كاراکتر كمیك بوكی را روی پرده سینما به تصویر بكشد. در واقع، او به بهترین شیوه به شخصیت صاحب بد اخلاق، بامزه و دوست داشتنی روزنامه "ديلي بيوگل" یعنی «جی. جونا جیمسون» جان بخشید. او درست همانی هست كه باید باشد: شخصیتی كه قرار است بار كمدی فیلم را یك تنه بر دوش بكشد، مسلسل وار حرف بزند و اغلب اوقات به اسپایدرمن بد و بیراه بگوید! اولین باری كه او را میبینیم در فیلم "مرد عنکبوتی 1" و در حال رد كردن عكس هایی است كه پیتر پاركر از اسپایدرمن گرفته. او میگوید: "آشغاله ... آشغاله ... اینم كه يه فوق آشغاله (crap ...crap...megacrap). بعدشم سعی میكند سر و ته اش قضیه را با شندر غاز پولی كه به پیتر میدهد بهم آورد! آخرش میگوید: "برای كریسمس هم یه تیكه گوشت هدیه میفرستم دم در خونتون"! بیچاره پیتر فقط هاج و واج به او نگاه کرد....!
23- رها کردن لیز برای متوقف کردن والچر ("مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه")
اگر شما میخواستید خود را جای پیتر قرار دهید پیش خود میگفتید خب انتقامجویان و کلی قهرمان خفن و قوی هستند که بخوان بروند و با والچر مبارزه کنند و او را متوقف کنند و دیگر نیازی نیست که من بخواهم بروم چرا که کسی هم از من درخواستی نکرده. اما با این حال پیتر قرار عاشقانه و رومانتیک خود با لیز را در فیلم "بازگشت به خانه" ترک کرد زیرا اهمیت مسئولیتپذیری رو تازه داشت درک میکرد (میدونم دارین به چه جمله معروفی فکر میکنین؛ نگران نباشین بهش میرسیم). در اون لحظه حتی تماشاچیان هم دوست داشتند پیتر را در حال گذراندن وقت کنار دوستش که کل فیلم در حسرتش بود ببینند اما او "رفتن" و "جلوگیری و مبارزه با والچر" را انتخاب کرد. درسته که ما هیچ وقت نتوانستهایم که عمو بن را در MCU ببینیم اما با این کارِ پیتر برای همه ما جمله تاریخی "قدرت زیاد مسئولیت زیاد بههمراه داره" تداعی شد. هرچند که این جمله نهایتا توسط زن عمو می گفته شد ولی پیتر با این کار نشون داد نه فقط با بقیه هم سن و سالاش بلکه با باقی قهرمانان هم فرق داره و خیلی خاصه. همهای اینها این سکانس را به یکی از بهیادماندنیترین لحظات اسپایدی در تاریخ سینما بدل کرد.
22- پودر شدن در آغوش تونی استارک ("انتقام جویان: جنگ بینهایت")
یکی از دردناک ترین سکانس های فیلم "جنگ بینهایت"، لحظه پودر شدن مردعنکبوتی بود. به لطف برادران روسو ، بیشترین زمان مربوط به مرگ و میر های ناشی از بشکن ثانوس، به مرگ اسپایدرمن اختصاص یافت و در نتیجه قاعدتا تبدیل به ماندگارترین آن مرگ ها نیز شد. وقتی پیتر جوان که عملکرد قوی و متحیر کننده ای در نبرد ها داشت و کمک های عالی ای نیز به هم رزم های خود کرد، با استفاده از حس عنکبوتی اش فهمید که قرار است اتفاقی بیوفتد ، به آغوش تونی استارک پناه برد و و خواهش میکرد که بلکه او کاری کند و سپس در چشمی به هم زدن پودر شد. این سکانس بدون شک احساس همدردی و دلسوزی بینندگان را بر می انگیزد و کاری میکند که بیننده کاملا شرایط را درک کند. همچنین جدای از دردناکی مرگ خود پیتر ، این اندوهی بزرگ برای تونی استارک است چونکه او خود را مسئول مرگ پیتر دانست.
21- كدامشان را نجات میدهی؟ ("مرد عنكبوتی")
درسته كه این صحنه در حقیقت داستان مشهور "مرگ گوئن استیسی" را به نوعی دستكاری ميكند ولی در هر حال یكی از دراماتیك ترین لحظات در كل فیلم های مرد عنكبوتی است. همانطور كه میدانیم زندگی مرد عنكبوتی با چالش و دوراهی عجین شده است. در اینجا هم میبینیم كه گرین گابلین مرد عنكبوتی را بر سر دوراهی عجیبی قرار میدهد: نجات جان كودكانی كه در یك تراموای هوایی گیر كرده اند یا نجات دختری كه دوستش دارد («مری جین»). او سپس در اقدامی جنون آمیز هر دو را پرت میكند ولی اسپایدرمن در نهایت موفق میشود به سختی آنها را نجات دهد. یک صحنه به یادماندنی که به بهترین شکل دغدغه همیشگی و درونی پیتر پارکر را نشان میدهد: کدام گزینه درست تر است؟
20- مرگ عمو آرون/پراولر ("اسپایدرمن: سفر به درون دنیای عنکبوتی")
پیرنگهای داستانی مایلز در انیمیشن تحسین شده "سفر به دنیای عنکبوتی" فوقالعاده تاثیرگذار بودند و شامل تمامی تکه پازلهای معرفی کننده شخصیتی مردعنکبوتی میشدند. ارجاعات جالبی هم در اُریجین او نهفته بود. مثلا اگر پیتر پارکر با توصیه عمو بن برای "قدرت زیاد مسئولیت زیادی به همراه داره" به اون ایمان رسید، مایلز هم با جملهی پیتر پارکر که میگفت "هر وقت زمانش رسید که مردعنکبوتی باشی مطمئن نیستی ولی باید بهش ایمان داشته باشی" از بالای آسمانخراش پرید و مردعنکبوتی شد و یا همانطور که پیتر پارکر با مرگ عمویش دچار تکامل شخصیتی شد، همین اتفاق هم برای مایلز افتاد که اتفاقا الآن با همین مورد کار داریم. خب فیلم از همون اول روی رابطهی بین مایلز و عمویش، آرون، تکیه داشت و اینکه او به جای پدرش گویا با عمویش عیاقتر است. به همین خاطر زمانی که او دریافت عمویش همان پراولر مخوف است و برای کینگ پین کار میکند خیلی دچار شکست احساسی شد. همین هم کافی بود برای این که عمویش هم دچار استحاله شخصیتی بشود! این خلاقیت تیم سازنده بود. وقتی کینگپین تعلل را در پراولر دید متوجه شد که او دیگر اون مزدور حلقهبهگوش سابق نخواهد شد و همین امر سبب شد تا او را بکشد. لحظهی جان دادن او کنار برادر زادهاش مایلز یکی دیگر از لحظات ماندگار اسپایدی را در سینما رقم زد. از سوی دیگر کاملا هم به ذات شخصیت پردازی مرد عنکبوتی وفادر بود چون به قول معروف در تبدیل شدن یک نفر به مرد عنکبوتی همیشه یک "تراژدی" باید وجود داشته باشد و البته، همیشه پای یک "عمو" در میان است!
19- توهمات میستریو ("مرد عنکبوتی: دور از خانه")
از موارد این لیست با یک حساب سرانگشتی ساده میتوان به کیفیت بالای فیلم "دور از خانه" پی برد؛ اما در همین فیلم باکیفیت، یکی از لحظاتی که در یادها حک شد بیشک لحظاتی بود که میستریو با توهمات تو در تو و تعلیقآمیز خود حسابی اسپایدی را گیج و مبهوت کرده بود، به طوری که او حتی در استفاده از حس عنکبوتی خود هم عاجز شده بود. نکته مهم و ظریف این سکانس این بود که میستریو در عین این که با جلوههای ویژه حرفهای و توهمات قویاش در حال زجر دادن اسپایدی بود اما عامل قویتری که باعث شد اسپایدی کلا از قافله پرت شود و حتی نتواند از خارش پیتری (!) یا همون حس عنکبوتیش استفاده کند این بود که میستریو با روان پیتر بازی کرد، به طوری که طی آشنایی که در این مدت با او پیدا کرد به احساسش نسبت به تونی پی برد و از همین نقطه ضعف پیتر برای له کردن او استفاده کرد و این عامل بصری که نظیرش شاید فقط در فیلم دکتر استرنج دیده شده بود در کنار عامل روانی مذکور باعث شد تا این صحنه ها هرگز از ذهن هیچ هواداری پاک نشود و به یکی از لحظات ماندگار، خلاقانه و برتر مردعنکبوتی در دنیای سینمایی مارول تبدیل شود. انصافا "مرد عنکبوتی: دور از خانه" بهترین جلوه های ویژه در بین کل فیلم های مرد عنکبوتی را دارد همین مساله باعث شد سکانس های توهم های میستریو شاهکار بشوند.
18- مرگ نورمن آزبورن ("مرد عنكبوتی")
مرد عنكبوتی هرگز كسی را نمیكشد. به همین دلیل در پایان نبرد او با گرین گابلین در فیلم نخست سم ریمی شاهد هستیم كه «نورمن آزبورن» درست مثل كمیك ها، بر اثر اصابت تیغ برنده گلایدر خود به قتل میرسد (این مقاله را بخوانید تا بفهمید بهترین نبرد مرد عنکبوتی در دنیای کمیک با همین گرین گابلین بود). اما این آخرین جمله نورمن است كه عمق و معنای خاصی به این مرگ میدهد: "به هری چیزی نگو". این جمله تكان دهنده نشان میدهد كه هنوز هم یك انسان در پس هیولایی به نام گرین گابلین قرار دارد، جمله ای كه انعكاس و تاثیر آن بارها و بارها در تریلوژی ریمی به چشم مي آيد.
17- حضور جی. جونا جیمسون در MCU و لو رفتن هویت اسپایدرمن ("مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه")
خب هیچ مخاطبی نبود که با دیدن اون صحنه پس از تیتراژ عجیب و غریب فیلم "مرد عنکبوتی: دور از خانه" و با دیدن چهره پرحرارت و عصبی و نوستالژی ایجاد کن جی کی سیمونز در غالب جی جونا جیمسون هیجان زده و شوکه نشده باشد، اکثر ما هواداران اسپایدی همواره به سگانه حماسی ریمی برای اسپایدرمن مینازیم خصوصا 2 قسمت اول که قطعا تو تاپ 10 خیلیهامون جاداره و اکثرمون مثل بت میپرستیمشون؛ با این مقدمه میشود فهمید که یک ارجاع کوچیک هم به این سگانه میتونست چقدر تو ذهن تماشاگران بمونه و براشون مقدس باشه؛ اما اگر فکر کردید این تنها لحظه مهم این صحنه پس از تیتراژ است سخت در اشتباهید! صحنه تکاندهنده تر چند ثانیه بعد برای اسپایدی رقم میخورد، یعنی زمانی که اون فیلم کذایی از میستریو در برنامه جناب جیمسون پخش شد که طی اون میستریو هویت اسپایدرمن رو فاش کرد. حتی از روی ماسک هم میشد استرس رو تو چشمهای پیتر دید؛ بیشک این لحظه و شوکه شدن و "دو دستی بر سر زدن پیتر" تا آخر حضور اسپایدی در MCU فراموش نخواهد شد و باید به این امر هم توجه کرد که اهمیت این مسئله کل آرک داستانی آینده پیتر در دنیای سینمایی مارول را تحتالشعاع قرار داد.
16- برو بگیرشون آقا ببره! ("مرد عنكبوتی 2")
رابطه رومانتیك و البته پر فراز و نشیب پیتر پاركر و «مری جین» در پایان فیلم "مرد عنكبوتی 2" به اوج خود میرسد. مری جین كه به تازگی به هویت مخفی اسپایدرمن پی برده ، بار دیگر بلوغ شخصیتی خود را به رخ میكشد و با وجود آنكه میداند اگر با پیتر باشد ممكن است زندگی اش مدام با خطرات جورواجوری روبرو شود، به آپارتمان پیتر میرود و به او میگوید: "آیا وقت آن نیست كه یك نفر هم زندگی تو رو نجات بده؟". سپس و در حالیكه برق امید در چشمان پیتر موج میزند ، صدای آژیر ماشین های پلیس به گوش میرسد و پیتر متوجه میشود كه باید بار دیگر به یاری مردم بشتابد. اینجاست كه مری جین آن جمله مشهور خود را تكرار میكند: "برو بگیرشون آقا ببره" (آقا ببره لقبی است كه مری جین در كمیك ها به پیتر داده است) اما شاید از این صحنه ماندگارتر آنجایی باشد كه مری جین با چشمانی نگران دارد از پنجره اتاق پیتر بیرون را مینگرد و به مخاطب نشان میدهد تصمیمی كه گرفته چه روزهای سختی را برایش رقم خواهد زد. واقعا سام ریمی چه زیبا شاهكار خود را به پایان میبرد...
15- تاب خوردن مرد عنكبوتی در سطح شهر ("مرد عنكبوتی")
ریمی خوب میدانست كه برای موفقیت فیلم اسپایدرمن نیاز دارد تا به طرز قانع كننده ای لحظات مربوط به تاب خوردن اسپایدی در سطح شهر را به تصویر بكشد. اوج این تاب خوردن را در سكانس پایانی فیلم "مرد عنكبوتی" میبنیم یعنی جایی كه مرد عنكبوتی از روي پشت بام به سوی خیابان های نیویورك شیرجه میزند و با سرعت و تار زنان از روی خودروهای در حال گذر عبور میكند. این صحنه آنقدر هیجان انگیز است كه گفته میشود هواداران اسپایدرمن با دیدن آن در سالن سینما از فرط شادی و شعف شروع به كف زدن میكردند! ضمناً این سكانس آنچنان با استقبال روبرو شد كه در فیلم بعدی اسپایدرمن هم تكرار شد (و حتی در "مرد عنكبوتی شگفت انگیز" و به نوعی در "دور از خانه") .
14- غلبهی نهایی بر میستریو ("مرد عنکبوتی: دور از خانه)
در طول فیلم "مردعنکبوتی: دور از خانه" پیتر همواره در حال دست و پنجه نرم کردن با توهماتی بود که میستریو برایش ایجاد کرده بود. اوضاع برای پیتر خیلی طاقتفرسا شده بود چرا که از فرط سردرگمی حتی نتوانست حس عنکبوتی یا "خارش پیتری"اش را فعال کرده و ازش استفاده کند. اما همه این ناخوشیها و سردرگمیها در طول نبرد انتهایی به سر آمد. میستریو با استفاده از آن پهبادها سعی داشت در مقابل اسپایدی بایستد و او را برای اجرای نقشه شوم خود از میان بردارد. پیتر که دیگر بعد از توهمات فراوانی که توسط میستریو برایش ایجاد شده بود عاصی شده بود، سرانجام نفس عمیقی کشید و خودش رو جمع و جور کرد و تونست حس عنکبوتیش رو متمرکز کنه و بدین صورت طی اون سکانس حماسی از همه اون پهبادها قسر در بره و سبب نابودی اونها بشه، حتی قضیه به همینجا هم ختم نشد و اگر این دلایل براتون کافی نیست پلانی رو بهیاد بیاورید که میستریو سعی کرد هنگام شکست، آخرین تیرش رو هم در تاریکی پرتاب کنه و اتفاقا این یکی طبیعیتر و خطرناکتر از بقیه هم بود، چرا که طیِ یک توهم جدید و کاری وانمود کرد که شکست خورده در حالی که در همون لحظه از طرف راست پیتر شلیکی به اون شده بود اما پیتر که دیگه به اعتماد به نفس لازم رسیده بود و خودشو پیدا کرده بود تونست با اتکا به حس عنکبوتیش از این یکی هم جون ساله به در ببره و بدین ترتیب آخرین تیر میستریو هم به سنگ خورد.
13- رویدادهای سرنوشت ساز ("اسپایدرمن: در میان دنیای عنکبوتی")
اوج کمیک بوک بازی در قسمت دوم انیمیشن "سفر به دنیای عنکبوتی" را باید در قضیه ی Canon جستجو کرد. البته باید اعتراف کرد که باید به هر کسی تریلرهای "در میان دنیای عنکبوتی" رو ساخته جایزه اسکار بدن! (واقعا ایده ی خوبیه که به بهترین تریلرهای فیلم های سینمایی هم یه اسکار بدن، نه؟) چون هر کی بود عالی تونست خط اصلی داستان را پنهان کنه. ما هرگز فکر نمیکردیم که همه چی مربوط بشه به وقایع "کَنون" یا Canon (اگه نمیدونید که کنون چیه برید این مقاله رو بخونید). یعنی همه چی مربوط میشه به اینکه اتفاقات ثابت و مهم و سرنوشت ساز مثل "مرگ عمو بن"، "مرگ سروان استیسی" (پدر گوئن استیسی) و ... و اگر مختل بشوند آن وقت دنیایی که این اختلال در آن به وجود آمده از بین میره! این خیلی جالبه و اوج وفاداری به خط داستانی کمیک بوک های مردعنکبوتی رو نشان میده و ما حتی شاهد هستیم که دقیقا پانل های کمیک بوکی شماره 90 از "مردعنکبوتی شگفت انگیز" (اینجا ترجمه شده) که در آن پدر گوئن استیسی در نتیجه ی یک اقدام قهرمانانه (نجات جان یک پسر) کشته میشه به نمایش در میان. برای کسانی مثل من که سالهاست میگن همه چیز این ابرقهرمانان از دنیای کمیک شروع میشه و کمیک بوک منبع اصلی همه این شخصیت هاست، این خیلی غرورآمیز بود که کمیک های اسپایدرمن را منشاء همه اتفاقات سرنوشت ساز در دنیای سینما، انیمیشن و گیم نشون بدن.
12- بوسه وارونه مرد عنكبوتی و مري جين ("مرد عنكبوتی")
هر ابرقهرمانی نیازمند صحنه ای نمادین (iconic) از خود در دنیای سینما است و به نظر میرسد صحنه نمادین اسپایدرمن در مقایسه با دیگران كمی رومانتیك تر باشد! او در فیلم "مرد عنكبوتی" و پس از نجات مری جین از دست اراذل و اوباش خیابانی، به مری جین اجازه میدهد تا به سبك خودش از او تشكر كند! و صد البته مری جین هم زیر باران و در حالی كه اسپایدرمن در حالتی سر و ته به سر میبرد (!) تشكری از او به عمل می آورد كه تا اخر عمر یادش نرود! (شرمنده، دیگه بیشتر از این توضیح جایز نیست!) در هر حال، این صحنه بسیار مهم است و آنقدر از روی آن تقلید شده، مورد اشاره قرار گرفته یا باهاش شوخی شده كه دیگر تعدادش از دستمون در رفته! این صحنه در ضمن باعث شد تا مخاطبین مونث به مشتریان پر و پا قرص فیلم های مرد عنكبوتی تبدیل و متوجه شوند كه رومانس بخش لاینفك ماجراهای اسپایدی است. یک نکته جالب و باحال هم درباره این صحنه هست که در آیتم شماره 37 این مقاله بهش اشاره شده.
11- ملاقات اسپایدرمن با پسربچه ای که میخواهد به جای او از شهر محافظت کند ("مرد عنکبوتی شگفت انگیز 2")
شاید هیچ فیلم دیگری به اندازه "مرد عنکبوتی شگفت انگیز 2" ما را ناامید نکرده باشد. فیلمی که پتانسیل شاهکار شدن را داشت ولی قربانی برنامه های سودجویانه سونی برای گسترش دنیای سینمایی اسپایدرمن شد و اونقدر شخصیت و موضوعات اضافی در آن چپانده شد که کاملا از کنترل خارج شد. اما سکانس پایانی این فیلم یکی از بهترین پایان بندی هایی را دارد كه تا به حال برای یک اثر كمیك بوكی ساخته شده است (این مقاله را بخوانید). واقعا دیدن پیتر محزون سر قبر گوئن و سپس حضور «راینو» در شهر ، آمدن آن پسر بچه ای كه پیشتر توسط اسپایدرمن نجات یافته و در نهایت بازگشت اسپایدرمن به عرصه تجربه منحصر به فردی است كه مطمئناً تا آخر عمر در ذهن مرور خواهیم کرد. بهترین "بازگشت قهرمان به میدان پس غیبتی طولانی " را در تاریخ ژانر کمیک بوکی را در این سکانس شاهد بودیم ...
10- دكتر اختاپوس به هوش می آيد ("مرد عنكبوتی 2")
ریمی در این سكانس برتر "مرد عنکبوتی 2" بار دیگر به ریشه های خود در ژانر وحشت برمیگردد. در واقع ما شاهد هستیم كه «اتو اكتاویس» پس از حادثه ای كه برایش پیش آمده چطور روی تخت بیمارستان به هوش آمده و بازوان مكانیكی اش چه خونی به پا میكنند! ریمی سكانسی بسیار نفس گیر و حتی غافلگیر كننده خلق میكند كه شاید تماشای آن اصلاً برای مخاطبان كم سن و سال مناسب نباشد. جالب این است كه در میان تمام آن جیغ ها میتوان اشارات ظریفی به سری كالت و كلاسیك ریمی یعنی "كلبه وحشت" (Evil Dead) پیدا كرد (مثلا تاكید روی اره برقی یا نحوه ای كه بازوان اختاپوسی دنبال قربانیان خود میروند و ما آن را از طریق دوربین داخل بازوها میبینیم).
9- مرگ عمو بن ("مرد عنكبوتی" و "مرد عنكبوتی شگفت انگیز")
در كمیكی كه مرد عنكبوتی نخستین بار در آن خلق شد (یعنی شماره 15 "فانتزی شگفت انگیز") پیتر پاركر در صحنه مرگ عمو بن حضور ندارد و فقط خبر مرگ عمویش را میشنود. اما سازندگان فیلم های مرد عنكبوتی در اقدامی نبوغ آسا كاری كرده اند كه پیتر هنگام مرگ «بن»، كنارش باشد. این باعث شده تا بر میزان تاثیرگذاری مرگ او افزوده شود. جالب اینكه هم در فیلم "مرد عنكبوتی" و هم در "مرد عنكبوتی شگفت انگیز" پیتر پس از مشاجره با عمویش و در حالیكه دلش نخواسته به حرفهای او درباره مسئولیت پذیر بودن گوش دهد، با مرگ عمویش روبرو میشود. این هم نكته ای است كه احساس گناه را در او تشدید كرده و باعث میشود تا خودش را بیش از پیش در مرگ عمویش مقصر بداند. این صحنه ها بیشترین تاثیر را در تغییر و تحول روحی روانی و شخصیتی پیتر پارکر ایفا میکنند.
8- تولد مرد شنی ("مرد عنكبوتی 3")
صحنه ای كه در آن «فلینت ماركو» در "مرد عنکبوتی 3" در آن دستگاه از دل شن ها برمیخیزد و آرام آرام و به سختی خودش را باز میابد و به هیبت انسانی خود تبدیل میشود بسیار بسیار چشم نواز و تاثیر گذار است و آنجایی كه او سعی میكند عكس دختر بیمار خود را به دست بگیرد ولی نمیتواند ، اشك را در چشمان بيينده جمع ميكند. به همه اینها موسیقی شگفت انگیز فیلم را كه همپای تلاش های فلینت ماركو اوج میگیرد و همچنین جلوه های ویژه فوق العاده تیم سازنده را اضافه كنید تا بفهميد چرا اكثر كارشناسان تولد مرد شنی را یكی از سكانس های برتر در تاریخ فیلم های كمیك بوکی میدانند.
7- مرگ سروان استیسی ("مرد عنكبوتی شگفت انگیز")
بدون شك نقطه عطف و شوك آور فیلم "مرد عنكبوتی شگفت انگیز" مربوط به لحظه ای میشود كه «سروان استیسی» (پدر گوئن استیسی) به دست «لیزارد» كشته میشود. این لحظه غم انگیز بسیار به كمیك های مرد عنكبوتی وفادار است زیرا شاهد هستیم كه سروان استیسی در راستای عملی قهرمانانه و در جهت كمك به مرد عنكبوتی و نجات مردم شهر جان خود را از دست میدهد. اما بدون شك اهمیت این صحنه بیشتر به این خاطر است كه سروان استیسی از پیتر قول میگیرد تا از دخترش فاصله بگیرد. این قول باعث میشود تا كاملاً برای قسمت بعدی زمینه سازی شود و نوعی تنش و درام پر كشش در داستان ایجاد شود زیرا این چالش جدی تا ابد به پيتر پاركر یادآوری خواهد كرد كه كارهایی كه در قالب اسپایدرمن انجام میدهد و تصمیماتی كه میگیرد عواقبی دارد كه مستقيماً روی عزیزانش تاثیر خواهد گذاشت.
6- آخرین دیدار پیتر پارکر با دوستانش/ورود پیتر به آپارتمان خود در سکوت و تنهایی ("مردعنکبوتی: راهی به خانه نیست")
یکی از غم انگیز ترین لحظات "راهی به خانه نیست" وقتی رخ میدهد که پیتر متوجه میشود که برای نجات جهان، دکتر استرنج باید طلسم پاک شدن پیتر از یاد و خاطره دیگران را اجرا کند. این بدان معناست که دیگر هیچکس پیتر را به یاد نخواهد آورد. بنابراین او بعد از یک در آغوش کشیدن به یاد ماندنی با دیگر مردان عنکبوتی، پیش ند لیدز و امجی میرود تا با آنها خداحافظی کند. در این صحنهٔ بسیار اشک درآور، پیتر و ند دست دادن خاصشان را اجرا میکنند و پیتر قول میدهد که بعد از اجرای طلسم خاطراتشان را به یادشان خواهد آورد. همچنین او یک گفتگوی دلخراش و ناراحت کننده با امجی انجام میدهد و در حالیکه اشک در چشمان هر سه تای آنها حلقه زده، پیتر آنها را ترک میکند تا بعدا خاطراتشان را احیا کند.
و اما پایان فیلم که دیگه هیچ بهانه ای برای یاوه گویان باقی نمیگذاره. بهترین پایان ممکن رو داشت این فیلم. چقدر تلخ بود خداحافظی پیتر با دوستان صمیمی اش و چقدر خوب بود وقتی زخم روی پیشانی ام جی رو دید و تصمیم گرفت به خاطر حفظ جان خودش چیزی بهش نگه (چقدر این پسر مسئولیت پذیر شده) و چقدر دردناک بود وقتی تک و تنها وارد آپارتمانش شد... دیگه کسی نمیتونه بگه که این پیتر به تکنولوژی استارک و لباس های ساخته شده توسط او متکیه. این پایان باعث شد مرد عنکبوتی به اون نقطه ای برسه که خیلی از ما دوستش داریم و ما را برای فیلم های آینده هیجان زده میکنه و خدایا شکرت که آخرش پیتر لباس دست ساز خودش رو بر تن میکنه چون این مساله خیلی روی مُخ هواداران بود که اولین بار تونی لباس نمادین پیتر رو براش درست کرد.
5- مایلز مورالز به پشتوانهی ایمانش مردعنکبوتی میشود ("اسپایدرمن: سفر به درون دنیای عنکبوتی")
همیشه گفته ایم که انیمیشن اسکار گرفتهی "مردعنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی" یک موهبت و نامهی عاشقانه به نه فقط هواداران اسپایدی بلکه عاشقان کمیک بود. گویا طی یک معجزه، صفحات و پانلهای کمیکبوکی در جلوی چشمانمان میرقصیدند و ما را در اتمسفر عجیب خود غرق میکردند. سکانس به سکانس، شات به شات و فریم به فریم این اثر شاهکار بود. اما چیزی که بیش از همهی اینها به دلمون نشست وفاداری به منبع اقتباس و روایتی زیبا و گیرا از فلسفهی مردعنکبوتی بودن و فراتر از آن فلسفهی ابرقهرمان بودن بود. و در این روایت، مایلز مورالز بازیگر اصلی بود! اثر تمرکز خود را روی او گذاشته بود و خب طبعا لحظات ماندگار و دراماتیک اثر هم یا مستقیما به او مرتبط بود یا او هم درش نقش داشت. این صحنه دیدنی ترین و ماندگارترین لحظهی کل فیلم بود. ماجرا از این قرار بود که اگرچه مایلز خیلی زود و در همان ابتدا قدرتهای خود را به دست میآورد اما تا زمانی که دست به عمل حقیقی قهرمانانهای نزند و به ایمانش به این مسئولیت جامهی عمل نپوشاند نمیتوان بهش لقب مرد عنکبوتی داد، یعنی پس از اتفاقاتی که در طول فیلم افتاد و او از زندگی در سایهی اشخاص دیگر رهانیده شد، ماسک و کاستوم مخصوص به خود را به تن کرد و به بالای اون ساختمون رفت و آمادهی پرش شد. مایلز در این صحنه کلیدی توصیه های پدرش، عمویش و مرشدش، مرد عنکبوتی، را به خاطر آورد و پرشی از سر ایمان انجام داد. اِلِمانهای مختلفی بار احساسی و حماسی این صحنه را بالا میبرد. از قطعه موسیقی what's up danger گرفته تا رسیدن به این تصمیم که مایلز باید به ندای درونش و انتظار شهرش برای فعالیت قهرمانانهاش ایمان و باور داشته باشد. نتیجهی کار منجر به ماندگارترین و مهم ترین لحظه فیلم شد زیرا صعود کاراکتر مایلز مورالز را برای قهرمان شدن به تصویر کشید و نقطه اوج داستان را رقم زد و آنقدر از نظر اجرا و تکنیک انیمیشن زیبا و جذاب بود که ما را به وجد می آورد. قطعا این یکی از معدود صحنه های تاریخ اقتباس های سینمایی از روی کمیک بوک است که هرگز از دیدنش خسته نمیشوید!
4- مبارزه مرد عنكبوتی و دكتر اختاپوس روی قطار ("مرد عنكبوتی 2")
سكانس درگیری اسپایدرمن و دكتر اختاپوس روی قطار شهری در فیلم "مرد عنكبوتی 2" همه آن چیزی است كه تمام آثار اكشن باید داشته باشند: سریع، سیال، هیجان انگیز، نفس گیر، غير قابل پيش بينی، خلاقانه و دارای حسی كه حضور یك خطر واقعی را به بیننده منتقل میكند. مرد عنكبوتی و دكتر اختاپوس در این سكانس نفس گیر در بالا و پایین و كنار یك ترن شهری حسابی از خجالت یكدیگر در می آیند. اما از همه جالب تر این است كه اسپایدرمن در نهایت برای نجات جان مسافرین حتی حاضر به افشای هویت مخفی خود میشود و ماسك از صورت برمیدارد. صحنه ای هم كه او هر آنچه در توان دارد را مصرف میكند تا قطار را از حركت بازدارد و سپس بی جان و بی حال همچون یك شهید روی دست مسافرین به حركت در می آید تا ابد در ذهن مخاطب میماند. آنجایی هم كه یكی از مسافرین میگوید: "این كه فقط یه بچه است" (He is just a kid)، دربرگیرنده تمام عصاره و جوهره شخصیت مرد عنكبوتی است.
3- مرگ زن عمو می "مردعنکبوتی: راهی به خانه نیست")
از زمان اولین حضورش در فیلم "کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی"، مریسا تومی یک زن عمو می معرکه بوده است. او یک شیمی مادر-پسری قدرتمندانه با تام هالند برقرار و شوخ طبعی خاصی هم به نقش تزریق کرده بود. او مرکزیت اخلاقی در "راهی به خانه نیست" را تشکیل میدهد زیرا اعتقاد راسخش در دادن شانس دوباره به دیگران باعث بلوغ پیتر ميشود. بدون شک تکان دهنده ترین و غم انگیز ترین صحنه فیلم "راهی به خانه نیست"، صحنه مرگ زن عمو می است. او در ابتدا سعی میکند گابلین را درمان کند اما سرم درست کار نمیکند. در ادامه با وجود اینکه پیتر از می میخواهد که فرار کند، او جسورانه سر جایش میایستد و مورد اصابت ضربه ناجوانمردانه گلایدر گابلین قرار میگیرد. او علیرغم اینکه میداند که چیزی تا مرگش نمانده و بیتوجهی پیتر به هشدار های دکتر استرنج عامل مرگ اوست، اما باز هم اعتقادش به دادن شانس دوباره را از دست نمیدهد و هنوز باور دارد که پیتر کار درست را انجام داده. او همچنین قبل از مرگش جمله نمادین "قدرت زیاد مسئولیت زیادی به همراه دارد" را میگوید. تماشای اینکه پیتر با بازی بی نقص تام هالند، بی توجه به ماموران پلیس با چشمان اشک آلودش بهت زده به جنازه می خیره شده و نامش را تکرار میکند، به معنای واقعی کلمه قلب آدم را میشکند و او را به مجبور به اشک ریختن میکند. این اتفاق قطعا عذاب آور ترین بلایی بود که تاکنون بر سر پیتر پارکر MCU آمده. بیتردید این صحنه به عنوانیکی از احساسی ترین و غم انگیز ترین لحظات فیلم های مرد عنکبوتی و تمام فیلم های کمیک بوکی قلمداد خواهد شد.
2- مرگ گوئن استیسی ("مرد عنکبوتی شگفت انگیز 2")
همانطور که در این مقاله گفته بودیم، «گوئن استیسی» دوست دختر پیتر پارکر بود که در شماره 121 از کمیک مرد عنکبوتی شگفت انگیز به دست «گرین گابلین» کشته شد (این کمیک رو میتونید اینجا با ترجمه فارسی بخونید). در فیلم "مرد عنکبوتی شگفت انگیز 2" شاهد اقتباسی از این لحظه مهم و تاریخی بودیم. یعنی جایی که گوئن از ارتفاع میفته و کشته میشه. در مجموع رابطه و شیمی بین گوئن و پیتر که با استادی تمام توسط اما استون و اندرو گارفیلد ایجاد شده بود، نقطه قوت اصلی سری فیلم های «مارک وب» بود و تماشاچی ها بسیار دلبسته این عشق تماشایی شده بودند. یعنی هر ایرادی که بشه از سری فیلم های مرد عنکبوتی شگفت انگیز گرفت اما نمیشه از رابطه بین پیتر و گوئن انتقادی کرد . بنابراین صحنه کشته شدن گوئن واقعا دل تماشاچیان را به درد آورد و قلبشون رو شکست. مخصوصا با اون بازی حیرت انگیز اندرو گارفیلد که پیکر بی جان گوئن را بغل کرده بود و اسمش رو فریاد میزد. این صحنه واقعا قلب آدم را به درد می آورد. ولی از اون تلخ تر جایی بود که دیدیم پیتر هر روز به سر خاک گوئن میره و فصل ها میان و میرن و او همچنان آنجاست ...
1- گیر افتادن پیتر زیر آوار ("مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه")
شماره 33 از مجموعه کمیکهای مردعنکبوتی شگفتانگیز دارای یکی از نمادینترین صحنهها در تاریخ کمیکهای مارول است که بارها به آن ادای احترام شده است (این کمیک در اینجا ترجمه شده است)؛ صحنهای که طی آن پیترپارکر زیر آوار به دام افتاده و باید خودش را از مرگ حتمی نجات دهد (این مقاله را بخوانید). فیلم "اسپایدرمن: بازگشت به خانه" در بازآفرینی و ارجاعدهی به این صحنه بینظیر عمل میکند. پیتر در مواجهه با والچر در سکانسهای پایانی فیلم، بدون بر تن داشتن لباس خفنی که تونی برایش ساخته بود زیر آوار گرفتار شد؛ او باید به تنهایی و بدون لباس و تجهیزات راهی برای بیرون رفتن از زیر اون حجم بالای آوار پیدا میکرد. همچنین این سکانس حاوی یکی از بهیادماندنیترین اسطورهشناسیهای تاریخ فیلمهای ابرقهرمانی است؛ لحظهای که طی یک تحول شخصیتی، پیتر بر خلاف عقیده ابتداییاش که خود را بدون لباس و تجهیزات هیچ میدانست و خودش را وابسته به آنها قلمداد میکرد، تونست با رسیدن به یک معرفتشناسیِ نو به ماهیت ابرقهرمان بودن پی ببرد، به این که مسئولیت یک قهرمان سوای هرگونه لباس و تجهیزاتی تعریف میشود، به این که قدرت زیاد مسئولیت زیاد به همراه دارد و هیچ وقت نباید تسلیم شود؛ و به این ترتیب ضمن ایجاد یک ایستراگ جذاب (این مقاله را بخوانید)، بهترین لحظه اسپایدرمن در دنیای سینما را تا به این لحظه به علاقهمندان این شخصیت دوستداشتنی تقدیم کرد. واقعاً کیف کردیم وقتی دیدیم پیتر زیر اون همه آوار گیر افتاده ولی تسلیم نمیشه و خودش رو آزاد میکنه. آره .. این همون پیتر پارکریه که میشناسیم.
این بود از قسمت پایانی این مقاله. آیا شما موافقید که این صحنه ها جزو برترین ها هستند؟ آیا با انتخاب های ما موافق هستید؟ به نظر شما کدام صحنه ها و سکانس ها در فیلم های مرد عنکبوتی از همه بهتر هستند؟ بیصبرانه منتظر خواندن نظرات شما هستیم!
مهدی ترابی مهربانی
(mtm)
All rights reserved © Spidey.ir 2024
(هرگونه كپیبرداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز میباشد)
مطالب مرتبط:
صحنه های برتر فیلم های مرد عنكبوتی- قسمت اول
10 صحنه برتر و تاثیرگذار انیمیشن "اسپایدرمن: در میان دنیای عنکبوتی"
15 لحظه برتر و به یادماندنی مردعنکبوتی در MCU
مقالات مربوط به فیلم "مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست"
ایستراگ (EASTER EGG) ها و نکات و اشارات پنهان انیمیشن "مردعنکبوتی: در میان دنیای عنکبوتی" – بخش دوم
ایستراگ (EASTER EGG) ها و نکات و اشارات پنهان انیمیشن "مرد عنکبوتی: در میان دنیای عنکبوتی" – بخش اول
مقالات مربوط به فیلم "مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست"
10 صحنه احساسی فیلم "مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست"
17 شوخی برتر مرد عنکبوتی در دنیای سینما
30 دیالوگ برتر فیلم های سینمایی مرد عنکبوتی
50 حقیقتی که باید درباره فیلم اسپایدرمن (2002) بدانید
ایستراگ (EASTER EGG) ها و اشارات فیلم مرد عنکبوتی 2 (2004)
ایستراگ (EASTER EGG) ها و اشارات فیلم مرد عنکبوتی 3 (2007)
ایستراگ (EASTER EGG) های فیلم مرد عنکبوتی (2002)
رتبه بندی صحنه های آغازین (سکانس افتتاحیه) در فیلم های مردعنکبوتی
رتبه بندی صحنه های پایانی (سکانس اختتامیه) در فیلم های مردعنکبوتی
10 لحظه از مردعنکبوتی در MCU که نشان میدهد او بهترین است!
رتبه بندی دشمنان مرد عنکبوتی در فیلم های سینمایی
برترین مبارزات مردعنکبوتی در عالم سینما
نفس گیر ترین مبارزات مردعنکبوتی در سگانهی "سم ریمی"
10 لحظه برتر فیلم “انتقام جویان: جنگ بی نهایت” (AVENGERS INFINITY WAR)
ایستر اِگ (EASTER EGG) ها و اشارات فیلم "مرد عنکبوتی: دور از خانه"
ایستر اِگ (EASTER EGG) ها و اشارات فیلم "مرد عنکبوتی: دور از خانه"
10 صحنه برتر و تاثیرگذار فیلم "انتقام جویان: پایان بازی" (AVENGERS: ENDGAME)
نقد و بررسی فیلم های سینمایی مرد عنكبوتی
رتبه بندی فیلم های دنیای سینمایی مارول (MCU)
15 صحنه در دنیای سینمایی مارول که مستقیما از کمیک بوک گرفته شدند!
رتبه بندی لباس های مرد عنکبوتی در دنیای سینما
رتبه بندی دشمنان مرد عنکبوتی در فیلم های سینمایی
رتبه بندی بازیگران فیلم های سینمایی مرد عنکبوتی
دیدگاهها
معركه بود
با همشون موافقم
من از اين صحنه ها هم حيلي خوشم اومد:
اونجايي كه تو فيلم اول پيتر ديپلم گرفته و برميگرده تو اتاقش. بعد زن عمو مي مياد ميبينه كه داره گريه ميكنه چون دلش خيلي براي عمو بن تنگ شده
واقعا تاثير گذاره
يا اونجايي كه تو "مرد عنكبوتي 2" پيتر مياد پيش زن عمو مي . بعد زن عمو مي بهش روحيه ميده و باعث ميشه دوباره اسپايدرمن ميشه رو هم خيلي دوست دارم
از اين هم تو اسپايدرمن 3 خوشم مياد:
يه جور شيطنت خاص و بامزه اي توش هست. مخصوصا اونجايي كه شصت اش رو برعكس ميكنه!
یکی از صحنه هایی که عاشقشم هم همون مورد 7 هست.که توی مردعنکبوتی 1 و 2 عالی کار شده بودن و به لطف موسیقی عالی فیلم خیلی عالی تر شده.من هر وقت میرسه به این قسمت توی مردعنکبوتی 1و 2 موی تنم سیخ میشه واقعا حرف ندارن.
كريستن دانست هم اونجا رو عالي بازي ميكنه
به نظرم يكي از هنري ترين صحنه هاي پاياني تاريخ سينماست
يا به قول خودت اونجايي كه مردم تو قطار عين يه شهيد دارند حركتش ميدن:
همون جايي كه پيتر رفته مراسم به خاك سپاري جرج استيسي ولي نميتونه خودش رو نشون بده
يا به گوئن بگه كه اومده اونجا
واقعا صحنه تكان دهنده اي هستش
به هر حال دستتون درد نکنه...
راستی کاشکی میزاشتید مرد عنکبوتی شگفت انگیز 2 بیاد که اونم تو این مقاله باشه...
قطعا 30 صحنه براي فيلم هاي مرد عنكبوتي كمه
ولي من عمدا اين كارو كردم تا شما و ديگر كاربران هم به لحظات يا صحنه هايي كه به نظرتون برترينه اشاره كنيد (درست مثل همون كاري كعه مختار كرده)
این صحنه در نیو یورک فیلم برداری نشده بلکه تو شیکاگوست
یاد لحظه ای افتادی هویت واقعی عموی سوباسا لو رفت نه
ولی بهترین صحنه همون قطاره
اون جا که دکتر اختاپوس مریجینو میبره پیترو پرت میکنه بعد پیتر بلند میشه و قدرتاشو دوباره بدست میاره هم قشنگه
اونجایی که پیتر میره اون دختربچه رو بدون قدرتش از آتیش نشون میده هم عالیه
چرا اینا همشون از مرد عنکبوتی ۲ شد! من عاشق این فیلمم!
واقعاً خاطرات من رو با اسپایدی زنده کردید. من به نظرم صحنه نبرد اسپایدی و هری در برابر ونوم و مرد شنی هم خیلی جالب بود. صحنه مبارزی مرد عنکبوتی با دکتر اختاپوس روی قطار رو هرگز یادم نمیره... اون موقع همش 5 سالم بود گریم در اومد گفتم تو می تونی اسپایدی! قطارو نگه دار! خواهش می کنم!
به نظرم بهتر بود از صحنه های مرد عنکوتی شگفت انگیز 2 هم استفاده کنید. بازگشت اسپایدی خیلی قشنگ بود. صحنه مرگ گوئن هم خیلی زیبا بود. اون حالتی که تار پیتر مثل یک دست باز شد تا گوئن رو بگیره و آهنگ فیلم شما رو کاملاً تو حس می برد.
در نهایت از آقای ترابی برای این مقاله تشکّر ویژه می کنم.
صحنه ی معرفی پیتر هم با حال بود.(که می افته دنبال اتوبوس)
ولی واقعا با مرد شنی موافقم.(کلا با90% مقاله موافقم )
آقا موارد پایین از نظر موسیقی و تاثیرگذاری (جوری که اشکت درآد ) عالی بودن.
1.مرگ هری / 2.عذرخواهی فیلینت مارکو از پیتر "مخصوصا جایی که میگه : دخترم مریض بود ، پول لازم داشتم ، ترسیده بودم ، به عموت گفتم فقط ماشینشو لازم دارم اون به من گفت: چرا اسلحه تو زمین نمیذاریو برنمیگردی خونه ..../؟ بعد همدستم رو دیدم که داره فرار میکنه ..... اسلحه دست من بود بومب" / 3.مردشنی عکس دخترشو نمیتونه برداره که تژادی که بعد از اون از انتقام و کینه نشأت میگیره / 4.انداختن .جی و بچه ها در مردعنکبوتی 1 / 5.مرگ سروان استیسی و مراسم ختمش / 6.کمپلت مراسم ختم ها :) / 7. تاب خوردن در شهر مردعنکبوتی 1 و 2 و شگفت انگیز 1 / 8.مرگ نورمن و دیده شدن پیتر توسط هری / 9.تعقیب همدست قاتل عمو بن در مردعنکبوتی 1 / 10. خدافظی با پیتر توسط پدر مادرش
موارد زیر نفس گیر ، هیجانی ، اکشن و.... بودن ...
1)مبارزه با دکتر اختاپوس در روی قطار 2)مبارزه با گرین گابلین در "مردعنکبوتی1" 3)مبارزه با ونوم و مرد شنی...... "یه جا یه نفر گفت توی سه گانه ریمی سکانس ها هیجانی نیستند آخه آدم عاقل ونوم با تارش و مشت های مردشنی زمانی که همه فک میکردن پیتر پارکر مرد یکهو هری میاد میگه دیر که نیومدم و پیتر به طعنه مگه یه دو دقیقه زود میومدی بدک نبود ....(بعدا توضیح میدم ای کسی که گفتی اینطوری...)" 4)مردعنکبوتی و لیزارد در آزکورپ 5)تخریب شهر "مردعنکبوتی2"
به نظرم صحنه ماندگاري هستش
من از اونجایی خوشم میاد که پیتر توی مرد عنکبوتی شگفت انگیز ۱ یا ۲ روبه روی ماسکش نشسته...
فکر کنم بعد مرگ سروان استیسی باشه ولی زیاد مطمعن نیستم
که اونجا باشع
توی مقاله هم فکر کنم بود(مستقیم اشاره نشد فقط)
حدسمم تو قسمت قبلی در مورد شماره ۱ هم درست بود
چقدر این صحنه خوبه که منی که اطلاعات زیادی نداشتم به عنوان بهترین دونستمش
من خودم اون صحنه پشیمون شدن جیمسون رو خیلی دوست دارم. یه لحظه واقعا فکر کردم که از ته دل پشیمون شده ولی به محض بازگشت اسپایدی خودشم برگشت مخصوصا اینکه معتقد بود یک تهدیدی برای کل شهره.
اون لحظه که برق دستگاه دکتر اکتاویوس رو قطع کرد ولی دوباره داشت کار میکرد خیلی دلهر آور بود. بعدشم اون گفتگوش با دکتر اکتاویووس خیلی عالی بود. هیچ ابر اقهرمانی رو ندیدیم که با حرف ویلنش رو راضی کنه.
اون سکانسی هم که پیتر از هری کمک میخواست و با چهره سوخته هری مواجه شد خیلی صحنه دلخراشی بود.
ولی واقعا همشون عالی بودن متشکرم
اولین فیلمی که ۱هفته بعد از اکران دیدم
چون مردعنکبوتی سم ریمی بچه بودم نمیدونستم چیه بعدا ۲سال که داشتم دیدم
شگفت انگیز هم ۲۰۱۶ دیدم هردو را
صحنه آخر فیلم مردعنکبوتی بازگشت به خانه را نفهمیدم الان که فکر میکنم عالی هستش
۵ تا صحنه از فیلم راهی به خانه نیست اضافه شده که همگی لیاقت بودن رو داشتند و به شدن تکان دهنده بودند مثله اون صحنه ای که اندرو ام جی رو نجات میدهد
تشکر می کنم از آقای ترابی و رضایی برای نوشتن این مقاله
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا