شماره آخر از کمیک "وات ایف ... مایلز مورالز؟" ترجمه شد + لینک دانلود

کمیک-وات-ایف-مایلز-مورالز؟-ترجمه-شد-لینک-دانلود-چه-میشد-اگر-چه-میشود-اگر-what-if-miles-morales-مورالس

یک سری فوق العاده جذاب براتون داریم درباره نسخه های مختلف از شخصیت مایلز مورالز در دنیاهای موازی. دوست دارید بدونید چی میشد اگر مایلز مورالز به کاپیتان آمریکا، ولورین یا هالک و ... تبدیل میشد؟!

 

What if…Miles Morales #1

What if…Miles Morales #1 کمیک بوک

مترجم: هادی علیزاده

ادیتور و گرافیست: محمد راستگردانی

برگردان کاور: سحاب نصراللهی

ناظر کیفی: مهدی ترابی مهربانی

لینک دانلود مستقیم

لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)

لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودبوی)

 

What if…Miles Morales #2

What if…Miles Morales #2 کمیک بوک

مترجم: هادی علیزاده

ادیتور و گرافیست: محمد راستگردانی

برگردان کاور: محمد صالح حیدری

ناظر کیفی: مهدی ترابی مهربانی

لینک دانلود مستقیم

لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)

لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودبوی)

 

What if…Miles Morales #3

What if…Miles Morales #3 کمیک بوک

مترجم: عبدخدایی

ادیتور و گرافیست: حسام سرخانی

برگردان کاور: عرفان نجم صادقی

ناظر کیفی: مهدی ترابی مهربانی

لینک دانلود مستقیم

لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)

لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودبوی)

 

What if…Miles Morales #4

What if…Miles Morales #4 کمیک بوک

مترجم: عبدخدایی

ادیتور، گرافیست و برگردان کاور: عرفان نجم صادقی

ناظر کیفی: مهدی ترابی مهربانی

لینک دانلود مستقیم

لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)

لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودبوی)

 

What if…Miles Morales #5

What if…Miles Morales #5 کمیک بوک

مترجم: عبدخدایی

ادیتور، گرافیست و برگردان کاور: عرفان نجم صادقی

ناظر کیفی: مهدی ترابی مهربانی

لینک دانلود مستقیم

لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)

لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودبوی)

 

نظر شما درباره این داستان چیست؟

برای خواندن دیگر كمیك هایی كه در سایت ترجمه كرده ایم اینجا را كلیك كنید

 

مطالب مرتبط:

چگونه در كامپیوتر یا سیستم اندروید كمیك بخوانیم؟

سری جدید کمیک بوک های "مایلز مورالز: اسپایدرمن" ترجمه شد + لینک دانلود

15 حقیقتی که باید درباره مایلز مورالز (MILES MORALES) بدانید

10 داستانی که پس از به اتمام رساندن بازی مایلز مورالز میتوانید بخوانید

شماره 200 از كمیك "مرد عنكبوتی نهایی" ترجمه شد + لینك دانلود

میراث "مرد عنكبوتی نهایی" (ULTIMATE SPIDER-MAN)

شماره آخر از كمیك "مایلز مورالز: مرد عنكبوتی نهایی" ترجمه شد + لینك دانلود

10 کمیک برتر "چه می‌شود اگر...؟"

کمیک "چه میشد اگر مرد عنکبوتی گوئن استیسی را نجات میداد" ترجمه شد + لینک دانلود

10 کمیک WHAT IF كه واقعاً اتفاق افتادند!

کمیک "مایلز مورالز": پایان ترجمه شد + لینک دانلود

شماره آخر کمیک BATTLEWORLD ULTIMATE END ترجمه شد + لینک دانلود مستقیم

ایستراگ (EASTER EGG) ها و اشارات مخفی بازی "مرد عنکبوتی: مایلز مورالز"

معرفی تمامی لباس های بازی مایلز مورالز (SPIDER-MAN: MILES MORALES)

نقد و بررسی بازی "مرد عنکبوتی مایلز مورالز

10 پیش بینی برای قسمت دوم بازی اسپایدرمن PS4

10 حقیقتی که فقط با خواندن کمیک بوک ها و رُمان "مرد عنکبوتی PS4" کشف میکنید!

 معرفی تمامی لباس های بازی مردعنکبوتی (MARVEL’S SPIDER-MAN)

مهم ترین داستان های مرد عنکبوتی در 10 سال گذشته

شماره آخر از کمیک "مرد عنکبوتی PS4: شهر در جنگ"  ترجمه شد + لینک دانلود

شماره آخر از کمیک "مرد عنکبوتی PS4: سرعت" ترجمه شد + لینک دانلود

شماره آخر از کمیک بوک "مرد عنکبوتی: گربه سیاه ضربه میزند" ترجمه شد + لینک دانلود

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه‌ها   

mjkp
#1 mjkp 1401-02-28 02:50
ممنون بابت ترجمه کمیک
مایلز مورالز دیگه به یکی از شخصیت های اصلی مارول تبدیل شده پس طبیعیه که سری کمیک وات ایف و یا نسخه های موازی مخصوص خودش داشته باشه (مثل گوئن استیسی در کمیک دنیای گوئنی که ما نسخه ی ثور گوئن رو میبینیم)
داستان خوب و سرگرم کننده ای داشت(ولی من مردعنکبوتی بودنش رو ترجیح میدم :lol: )
بجز مایلز ما شاهد نسخه های متفاوت شخصیت ها توی دنیای موازی بودیم
مثل فالکون که مثل دنیا‌های ۶۵ و ۱۱۵۱ مونث بود
و مخترع مخوف که جوان بود (مثل فیلم بازگشت به خانه با این تفاوت که اینجا سیاه پوسته)
عمو آرون هم مثل کمیک های اصلی مایلز مورالز به یک خبیث تبدیل میشه
ادیت و ترجمه و برگردانی کاور هم مثل همیشه عالی
نقل قول کردن
mtm
#2 mtm 1401-02-28 18:56
بر خود لازم دونستم از طرف همه اونایی که این کمیک رو خوندن از زحمات ادیتور و مترجم محترم تشکر کنم
واقعا زحمت کشیدید
نقل قول کردن
Hellblazer
#3 Hellblazer 1401-02-28 21:23
ممنون بابت ترجمه و ادیت و قرار دادن کمیک.
همیشه از کمیک های وات ایف خوشم میاد، امیدوارم اینم خوب باشه.
نقل قول کردن
Hellblazer
#4 Hellblazer 1401-02-28 21:25
به نقل از mtm:
بر خود لازم دونستم از طرف همه اونایی که این کمیک رو خوندن از زحمات ادیتور و مترجم محترم تشکر کنم
واقعا زحمت کشیدید

If my exams let me survive, I will criticize it soon.
Thanks a lot again.
نقل قول کردن
Hellblazer
#5 Hellblazer 1401-02-28 21:28
مترجم: جناب آقای هادی علیزاده؟


کراس اور میان وبسایت های اسپایدی و تیم ققنوس.

(البته این اولین کراس اور نیست، عرض تشکر و خسته نباشید.)
نقل قول کردن
Hellblazer
#6 Hellblazer 1401-02-28 21:57
و از مقدمه این صفحه میشه متوجه شد که این کمیک، «تک جلدی» نیست و دنباله داره!
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#7 AM SM BM SM 1401-02-30 19:34
سلام
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
و دربارهٔ شمارهٔ اول از کمیک "چه میشد اگر...مایلز مورالز؟" (What If...Miles Morales).
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم

داستان، اتفاقات و شخصیت پردازی:
میدونید این کمیک من رو بیشتر از همه یاد چه چیزی انداخت؟ یاد قسمت اول سریال "چه میشد اگر...؟" (?...What If) که پگی کارتر رو در قالب کاپیتان کارتر نشون میداد که این بار، این پگی کارتر بود که سِرُم ابرسرباز بهش تزریق شد. این رو نه به خاطر اینکه اینجا هم مایلز مورالز در نقش کاپیتان آمریکاست میگم، بلکه به خاطر شباهت نوع داستان این دو اثر و مسیری که پیش گرفتند میگم. اگر از من بپرسید، قسمت اولِ "چه میشد اگر...؟" ضعیف ترین قسمت سریال بود و مثل اکثر قسمت های سریال جذاب نبود. دلایل زیادی برای این موضوع وجود داشت اما شاید مهم ترینش که "ریشه ای ترین" هم بود و دیگر مشکلات اکثرا از اون بخش به وجود میومدند، رویکردی بود که سریال برای بررسی ایدهٔ خودش پیش گرفته بود. مشکل اون اپیزود این بود که از اول تا آخر زمان اون قسمت، کل سوالی که از خودش و مخاطب هاش داشت این بود که "چه میشد اگر سرم ابرسرباز به جای استیو راجرز به پگی کارتر تزریق میشد و جای شخصیت ها چطور عوض میشد؟". یعنی درواقع اون اپیزود علاقه ای به موشکافی و عمیق شدن در ایده اش نداشت، بلکه فقط میخواست جای استیو و پگی رو عوض کنه و دقیقا همون اتفاقاتی که برای استیو راجرز اتفاق افتاد را با حداقل تغییری برای پگی هم رقم بزنه. به عنوان مثال اپیزود چهارم اون سریال گرچه با این سوال شروع میشه که "چه میشد اگر استیون استرنج قلب خودش رو از دست میداد؟" (یعنی به جای اینکه دست هاش ضعیف بشن و عصب هاشون قطع بشه، کریستین پالمر بمیره)، اما فقط به این بسنده نمیکنه و نشون میده که "این اتفاق چه تاثیری روی اتفاقات و شخصیت های داستان استرنج میذاره؟" و عمیق تر به موضوعش میپردازه. ناگهان اپیزودی که با ایدهٔ ساده ای شروع شد (درواقع شاید بشه گفت ایده اش چندان برتری نسبت به ایدهٔ پگی و استیو نداره) به موضوعات جالبی میپردازه و نشون میده که بعضی وقت ها یک خصوصیت شیطانی و زشت (غرور) میتونه از دل یک چیز پاک و زیبا (عشق) به وجود بیاد و جلوهٔ دیگری از غرور استیون استرنج رو به ما نشون میده. درحالی که اپیزودِ مربوط به پگی کارتر، فقط تمام اتفاقات مربوط به داستان استیو راجرز رو این بار با پگی تکرار کرد و تغییری در رویه اش نداد(مثل اینه که اپیزود چهارم میومد تمام مسیری که استیون در فیلم دکتر استرنج طی کرد رو دوباره طی کنه، فقط این بار با چاشنی غم و اندوه بیشتر برای کریستین). در بازگشت به شمارهٔ اول کمیک "چه میشد اگر...مایلز مورالز؟" که نشون میده چه اتفاقاتی میفتاد اگر مایلز به کاپیتان آمریکا تبدیل میشد، این کمیک هم دقیقا همین رویکرد رو در پیش گرفته و تغییر زیادی در منبع الهامش به وجود نیاورده. جوری که حتی نمیشه بهش لقب یک داستان اتفاق محور رو داد. در داستان دقیقا مشاهده میکنیم که یا اتفاقات استیو راجرز برای مایلز تکرار میشه یا شخصیت های دنیای مایلز یا شخصیت های دیگه با شخصیت های معمول دنیای استیو و مارول عوض شدند. مایلز تبدیل به کاپیتان آمریکا میشه، دوست مایلز تبدیل به فالکون میشه، مایلز عموش رو مثل باکی بارنز از دست میده، عموی مایلز مثل باکی در قالب یک جور ضدقهرمان برمیگرده، سم ویلسون جای نیک فیوری رو میگیره، اسکال خاکستری جای رد اسکال رو میگیره، گنکی (فکر کنم این درست تر باشه، توی بازی "مرد عنکبوتی: مایلز مورالز" که میگفت گنکی) جای مخترع مخوف رو میگیره و... اگر این اتفاقات در نهایت به داستان خوبی ختم میشدند خب، مشکلی نبود، ولی مسئله اینه که داستان تمام تمرکزش رو روی همین جا به جایی ها میذاره که اصلا جذابیتی ندارند. به شخصه فکر میکنم شاید اگر کمیک تمرکزش رو روی مسیر مایلز به سمت کاپیتان آمریکا شدن میذاشت، شاید نتیجهٔ بهتری روی شاهد بودیم ولی به هر حال فعلا چندان نمیشه از این داستان فعلی چیز جذابی پیدا کرد و کمیک اصلا توی ایده اش عمیق نمیشه. برای همین مثلا وقتی که مایلز از مسئولیت سنگین کاپیتان آمریکا بودن و قهرمان بودن حرف میزنه و از این میگه که این کار بیشتر از اینکه براش لذت بخش باشه سخته، ما با این دیالوگ اصلا ارتباط نمیگیریم و بیشتر فکر میکنیم مایلز میخواد الکی عموش رو آروم کنه که حالا چیز خاصی رو هم از دست ندادی! چون ما تا حالا هرچی از این مایلز دیدیم اصلا ربطی به مسئولیت پذیری و کار سختش نداشت و فقط یکدونه مرگ عمو آرونش بود که ایشون هم الان سُر و مُر و گنده هستند. مسئله اینه که توی کمیک ها و محصولات "چه میشد اگر...؟" ما باید یه تغییری توی این شخصیت با شخصیت اصلی ببینیم. باید ببینیم اتفاقی که برای اون شخصیت افتاده اون رو تغییر داده. این شاید پایه ای ترین اتفاقی هست که باید در داستان های "چه میشد اگر...؟" بیفته. اما توی این کمیک اینجور نیست. کاپیتان مورالزی که کاملا مثل مایلز مورالزِ اسپایدرمن هست، دقیقا چه جذابیتی داره؟ یعنی داستان سعی نمیکنه که مخاطب فکر کنه که این مایلز فرق میکنه. شاید این مایلز میتونست وطن پرستی داشته باشه یا اصول گرا تر باشه ولی من به شخصه فرق خاصی در مایلز این کمیک با مایلز اصلی احساس نکردم. پیچش های داستانی هم نقش خاصی در داستان نداشتند. دیگه فکر کنم هممون به هزار و یک دلیل میدونستیم که عمو آرون زنده است و همون پراولره. البته سوالی که من داشتم اینه که چطور آرون دیویس راضی شد بگه که "هرکی کپ رو بکشه یه جایزه خوبی پیش من داره"؟ یعنی به این راحتی میخواد برادرزاده اش رو بکشه؟ شاید کمیک با این روش میخواست نشون بده که عطش این قدرت چه بلایی سر آرون آورده ولی ما اصلا هیچ چیزی بر این اساس ندیدیم و این موضوع هم به حال خودش رها شد. دیگه فکر نکنم نیاز باشه که بگم انگیزه های اسکال خاکستری که برای پول و اینا بود چقدر مسخره و بیخود بود. شوخی ها هم کم رمق بودند و خیلی بانمک نبودند که البته دوست مایلز یعنی همون فالکون کمی شیرینی به این داستان تزریق کرد. روی هم رفته این شروع اصلا شروع جذابی نبود و من از این داستان لذت نبردم و اگر شماره های بعدی هم همینطور باشند، نمیشه به این کمیک خیلی امیدوار بود. گرچه خودم خدایی مشتاق مایلز در قالب ولورین هستم چون ولورین بعد از اسپایدی قهرمان محبوب من در مارول هست و دوست دارم ببینم شمارهٔ بعدی قراره چطور باشه.

طراحی:
توی چنین کمیکی که داستان آنچنان خوبی نداره، شاید اهمیت طراحی کم نباشه. به هر حال اگر طراحی بتونه گیرا و خوب باشه کمیک رو با ارزش تر میکنه و میشه چند باری بهش سر زد و از طراحی هاش لذت برد. با اینکه در مجموع به نظرم طراحی بد نبود، ولی اونقدر هم خوب نبود که بتونیم بگیم ارزش این شماره رو بیشتر کرد و اون رو تونست به کمیک بسیار جذاب تری تبدیل کنه. طراحی با اینکه میتونه در بعضی از صحنه ها یک کاپیتان مورالزِ باحال رو به تصویر بکشه، اما در کل فاقد کیفیت بسیار بالا و ماندگاری هست. سبک طراحی در همین راستا قرار میگیره. یعنی اصلا بد نیست، ولی به اون شکل هم نیست که بتونم بگم واقعا اعجاب انگیز بود. چون مشکل اینه که از این سبک استفاده های بهتری نشده و نمیشه اون رو خیلی خوب دونست. اما مشکل اصلی در طراحی چهره هاست. طراحی خود چهره و قیافه بد نیست اما چهره ها در اکثر مواقع تهی از احساس هستند و خیلی مواقع چهرشون به اون وضعیت اون زمان نمیخوره. این موضوع باعث میشه که برخی مواقع خواننده از وضعیت و اتفاقات درون کمیک به بیرون پرت بشه و نتونه خیلی با شخصیت های این کمیک ارتباط برقرار کنه. البته طراحی لباس کاپیتان آمریکا خیلی خوب انجام شده و با اون رنگ های مشکی واقعا شیک به نظر میاد (مثل لباس فیلم "کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان") و البته لباس فالکون هم خوبه، گرچه که شبیه لباس سم ویلسون، زمانی که به کاپیتان آمریکا تبدیل شد هست و شاید بهتر بود لباسش بیشتر شبیه "فالکون" باشه، اما همینطوری هم زیباست. اکشن ها هم رمق و هیجان خاصی نداشتند. بقیهٔ موارد هم در سطح متوسطی بودند و زیاد برجسته نبودند. هنوز هم میشه تا حدی با طراحی ها ارتباط گرفت و ازشون لذت برد اما اگر نقاط ضعف طراحی ها برطرف میشدند مخصوصا در بخش طراحی چهره ها، طراحی ها میتونستند دلنشین تر باشند.

ترجمه و ادیت:
هم ترجمه و هم ادیت بسیار عالی و در بهترین شکل ممکن انجام شدند. مثل همیشه کار سایت خیلی خوب و روان بود و به شخصه هیچ مشکلی در خوندن کمیک نداشتم.
خسته نباشید.

با تشکر.
نقل قول کردن
The amazing spiderman
#8 The amazing spiderman 1401-02-30 22:03
یک شروع رویایی برای یک سری مهیج
قراره هر شماره هیجانی تر هم بشه
نقل قول کردن
hassan91
#9 hassan91 1401-03-01 00:26
با سلام

دیدن این عنوان برای من حقیقتا جذاب بود. مایلز مورالزی که کاپیتان آمریکا شده! بنابراین همین موضوع باعث شد تا با ذهنیت مثبت به سراغش برم.

قبل انیمیشن درخشان سفر به دنیای عنکبوتی من خودم ‌‌(و فکر کنم خیلیا) مایلز مورالز رو به چشم جانشین و جایگزین پیتر پارکر میدیدن. یعنی اون موقعها زیاد نمیشد تصور کرد که مایلز بیاد جای پیتر پارکر رو بگیره. مارول هم همه جانبه تلاششو کرد تا مایلز خیلی به چشم بیاد. اما در نهایت مایلز هم توی قلب طرفدران عنکبوتی جا باز کرد و درخشید. حالا چه میشه اگر مایلز به جای مرد عنکبوتی جای سایر قهرمانا رو بگیره؟ من جمله کاپیتان آمریکا؟

تبدیل شدن مایلز به کاپیتان آمریکا درست مثل سایر عناصر این قسمت با اریجین مرد عنبکوتی هم گره خورده بود. یعنی کاملا تصادفی رخ داد. منتها بعد این قضیه یکم داستان روند نرمالی رو طی کرد. در واقع آدم میشد ادامه‌ی داستان رو حدس بزنه. و اینکه بعضی چیزها هم با هم جور در نمیودند. مثلا سرباز زمستان تو سری کاپیتان آمریکا شستشوی مغزی شده بود که به یک خبیث تبدیل شده بود. درسته تو این قسمت عمو آرون همون پرالر مونده بود ولی بازم انگیزه درست و درمونی برای شرارت نداشت. یا حداقلش نه بعد از اون ماجراهایی که با خود مایلز داشت.

از اون طرفم هم اسکال یا جمجمه خاکستری رو داشتیم. انگیزهاش درسته که پول و ثروت و قدرت بودند اما به نظرم برای روند این سری اثر مثبتی داشت. چرا که پای سایر نسخه های مایلز رو به این سری باز کرد. به هر حال رد اسکال هم به عنوان دشمن کاپیتان آمریکای اصلی همیشه دنبال قدرت و حکمرانی بوده. بعدشم نمیشه از هر شماره‌ای انتظار داشت که یک ویلنی تحویلمون بدن که سمپاتیک باشه!

منتظر قسمت بعدی هستم.
با تشکر.
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#10 AM SM BM SM 1401-04-08 13:15
سلام
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
نقد و بررسی شمارهٔ دوم از کمیک "چه میشد اگر...مایلز مورالز؟" (What If... Miles Morales).
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
داستان، اتفاقات و شخصیت پردازی:
کمیک "چه میشد اگر...مایلز مورالز؟" یکی از ایده های نسبتا جالب مارول هست که بر اساس یکی از شخصیت های جدید و معروف این شرکت درست شده. درواقع خود این ایده از صفر چندان چیز جذابی و یک وات ایف مثل بقیهٔ این نوع کمیک هاست؛ اما داستان های خوبی که میشه با این ایده نوشت باعث میشه که برای شماره های این کمیک خیال پردازی کنیم. اما شمارهٔ اول اصلا در جذب کردن من موفق نبود و یک کمیک کاملا معمولی و خنثی بود. دلیلش هم ساده بود و برمیگشت به رویکردی که اون شماره در پیش گرفته بود. کل درگیری که اون کمیک به خودش اختصاص داده بود این بود که "ببینید اگر مایلز مورالز کاپیتان آمریکا میشد شخصیت های دنیای مایلز و استیو راجرز چه تغییراتی میکردند!". همین و بس و شمارهٔ قبلی اصلا هدفش روایت یک داستان خوب نبود. درواقع اون شماره از خودش نپرسیده بود که "چه اتفاقاتی میفتاد اگر مایلز جای استیو راجرز رو میگرفت؟" بلکه فقط میخواست جای شخصیت ها رو به سادگی عوض کنه و یک کمیک بسیار معمولی رو تحویل مخاطب بده. اما خوشبختانه این موضوع به طور کامل در شمارهٔ دوم ادامه پیدا نکرده و اینجا با کمیک بهتری طرف هستیم. گرچه این شماره هم با روایت یک داستان خیلی جذاب و استخراج کردن نهایت پتانسیل ایده اش ناتوانه، اما بازهم ضروریات پایه ای داستانگویی رو روایت کرده و برخلاف شمارهٔ قبل دربارهٔ یک قهرمان که باید بره دهن یک موجود تماما خبیث رو سرویس کنه، نیست. گرچه بعضی از ایده هاش رو مثل مشکلات سیاه پوستان و چرا برای پروژهٔ ایکس فقط از کودکان سیاه پوست استفاده شد رو خام و نپخته نگه میداره و ازشون استفاده نمیکنه (درحالی که مایلز مورالزی که جای ولورین رو گرفته پتانسیل روایت چنین داستانی رو به خوبی داره) اما باز هم کمیکی نیست که از خوندنش پشیمون بشید و به خاطر برخی نکات و دیالوگ های خوبی که داره ممکنه دوباره به سراغش بیاید. اول اینکه افتتاحیهٔ این کمیک بسیار خلاقانه و جالب بود که خیلی سریع ما رو به فضای داستان پرتاب کرد و شرایط دنیای فیلم رو به ما نشون داد که با چه چیزهایی دست و پنجه نرم میکنه. البته توی این مونولوگ های اخبار اشاره هایی هم به زندگی بد سیاه پوستان وجود داشت که همونطور که گفتم در ادامهٔ این کمیک اشارهٔ خاصی به این موضوع نشد. و البته یکی از مهم ترین مشکلات من در شمارهٔ قبلی، مربوط به شخصیت پردازی کاراکترهای داستان بود که شاید پایه ای ترین و پیش پا افتاده ترین انتظاری بود که از داستان شمارهٔ قبلی داشتیم که در رسیدن بهش ناتوان بود. مایلز مورالز در قالب کاپیتان آمریکا دقیقا همون مایلز خودمون بود. یعنی هیچ تغییری به خصوص و قابل توجهی نکرده بود. و دقیقا دیدن همون مایلز که فقط لباسش عوض شده، در یک داستان خشک و خالی چطور میخواد توجه مخاطب رو جلب کنه؟ اما خوشبختانه این موضوع دربارهٔ این شماره صدق نمیکنه و حداقل از نظر شخصیت پردازی مایلز کار این شماره خوب انجام شده. مایلز مثل ولورین بددهن و خشن هست و گرچه هنوز با اطرافیانش بدرفتار میکنه و اونا رو از خودش دور میکنه، اما بازهم در آخرین لحظه سعی میکنه بهترین تصمیمات رو انجام بده و با اینکه کارهای اشتباه و وحشتناک زیادی انجام داده (قتل سناتور و زن و بچهٔ کوچکِ بیگناهش) اما حالا سعی میکنه خشونتش رو بیشتر کنترل کنه و از کشتن آرون دیویس صرف نظر میکنه. گرچه به نظرم بهتر بود بیشتر به شکل "لوگان" واری حرکت مایلز از تاریکی به سمت روشنایی رو ببینیم و بهتر بود بیشتر بدرفتاری های پدر و مادر مایلز با اون (که البته ایدهٔ خوبی بود و نشون میده خشم ذاتی و درونی مایلز از کجا سرچشمه میگیره) میبودیم اما باز هم تغییر شخصیتی ساده ای که مایلز در این شماره باهاش رو به رو هست به دل میشینه و اون شخصیت پردازی خوبی داره. و این موضوع تا حدودی دربارهٔ پدر مایلز هم صدق میکنه. خبیث داستان هم شاید آنچنان عالی نباشه اما پس زمینهٔ تراژیک و تلخی داره و البته به عنوان یکی از عناصر گناه های متحرک مایلز تبدیل میشه و از این نظر خوبه و خیلی بهتر از اشکال خاکستری شمارهٔ قبلی بود که دیگه یعنی نویسندگان نمیدونستند بهتره دورهٔ چنین خبیث هایی با چنین انگیزه های پیش پا افتاده ای رو تموم کنند یا حداقل بیشتر بهش پر و بال بدن؟ البته حتی این کمیک هم از گناه زیاده روی در نشون دادن شخصیت مایلز در قالب دنیای شخصیت های جدیدی که بهشون پیوند میخوره، مُبرا نیست. اون صحنه گانکه لی در قالب پروفسور اگزاویر چندان واکنش به خصوصی از مخاطب نمیگیره و به نظرم بهتره این کمیک دست از این کارها بکشه و به جای اینکه نشون بده که شخصیت های دنیای مایلز در قالب این شخصیت های دنیای جدید چطور هستند، بهتره نشون بده که این تغییر مایلز مه تاثیری بر اونا میذاره. و البته باز هم میگم داستان میتونست بیشتر با ایده هاش درگیر بشه و اونا رو بهتر بررسی کنه اما به لطف شخصیت پردازی خوب مایلز و برآورده کردن حداقل انتظارات مخاطب، این کمیک به سرنوشت بد شمارهٔ قبلی دچار نمیشه(که شاید بخشیش هم به خاطر این هست که کلا ولورین پتانسیل بیشتری از کاپیتان آمریکا در داستانگویی داره). یکی از نکات دیگه ای هم که در این کمیک به خوبی صورت گرفتن دیالوگ های بودند که بعضی از اونا خیلی خوب نوشته شدند. مثل "در آخر خانواده است که میمونه" (که اشاره ای هم به خانوادهٔ مردان ایکس برای ولورین داره) یا "وقتی یه روز تموم میشه، یه روز جدید شروع میشه" یا "من بچه نیستم و تو باید گم میشدی" و... که خیلی جذاب نوشته شدند. در نهایت به نظرم این کمیک خیلی بهتر از شمارهٔ قبلی تونست به داستانش درگیر بشه و با اینکه هنوز کمبودهای مهمی داره، ولی تونست یک کمیک جالب رو برای مخاطبانش خلق کنه.

طراحی:
از جمله چیزهایی که در این شماره از شمارهٔ اول پیشی گرفته و بهتر شده، طراحی های این کمیک هست. طراحی های شمارهٔ قبل خیلی بد نبودند اما خب ضعف هایی داشتند که مانع لذت بردن کامل مخاطب از طراحی ها داشت مثل طراحی چهره ها یا اکشن ها که در شمارهٔ قبلی اصلا نتونستند در نقاط قوت کمیک قرار بگیرند. و وقتی که طراحی ها هم نتونستند اون حس کامل از زیبایی های طراحی رو به مخاطب القا کنند، شمارهٔ قبلی آخرین شانسش برای رستگاری رو هم از دست داد و خیلی زود حداقل برای من فراموش شد. اما توی این شماره طراحی ها تونستند پیشرفت بهتری رو داشته باشند و یک کمیک زیباتر و یکدست تر رو از نظر طراحی شاهد باشیم که بعضی وقت ها نماهای جالبی رو هم تحویل مخاطب میدن. بافت بصری صفحه های اول که برای نشون دادن آمریکای قدیم و فضای نسبتا تیره ای که داستان داشت، کم رنگ و روتر بودند و بیشتر به فضای داستان میخوردند. یه سری ارجاعات و نکات جالب هم دربارهٔ این موضوع وجود داره که آدم واقعا حس میکنه در آتلانتای قدیم هست. مثل نحوهٔ لباس پوشیدن مایلز و دیگر شخصیت ها یا مدل موی مایلز و چهرهٔ دیگر شخصیت ها. رنگ آمیزی های خیلی خوب باعث شدند که بیشتر از طراحی های این کمیک لذت ببریم، مخصوصا به خاطر اینکه بسته به حال و هوا و شرایط تغییر میکنند و مثلا همونطور که گفتم در ابتدای کمیک بافت تیره ای دارند، جلوتر کمی فانتزی تر میشن، جلوتر دارک تر و خونین تر میشن و... و این باعث شده که خواننده واقعا احساس کنه که طراحی های این کمیک چندتا خط خطی نیستند و روی اونا فکر شده و خوب از آب در اومدن. سبک طراحی که به نظرم خوب و جذاب بود و همونطور که گفتم نماهای زیبایی رو هم مخصوصا در لحظات پایانی کمیک و نبردهای مایلز نشون میداد، مثل اونجایی که مایلز میخواست آرون دیویس رو بکشه و بعد ازش صرف نظر میکنه. با طراحی چهره ها هم مشکلی نداشتم و همشون بسیار خوب انجام شدند. و صدالبته نمیشه به لباس مایلز اشاره کرد که اینجا مایلز در قالب ولورین یک لباس شیک و جذاب داره که حتی از لباس خود ولورین هم دارک تر و واقعا گرایانه تر هست(یه جورایی برخلاف لباس اصلی ولورین این یکی رو میتونم توی یک اقتباس سینمایی تصور کنم). ترکیب رنگ های قرمز و مشکی بسیار خوب از آب در اومدن و خود مایلز هم توی این لباس واقعا جفت و جور شده. توی شمارهٔ قبلی هم لباس های کاپیتان آمریکا و فالکون خوب طراحی شدند اما راستش رو بخواید به نظرم مایلز کاملا توی این لباس قرار نگرفته بود و کامل بهش نمیومد و شاید بهتر بود تغییراتی توش اعمال میشد، اما توی این شماره لباس ولورینی مایلز بسیار جذاب و زیبا از آب در اومده. البته راستش رو بخواید آرون دیویس که در قالب سیبرتوث قرار گرفته، کمی توی ذوق میزنه و سرش خیلی خوب در بقیه قالب های بدن سیبرتوث پیوند نخورده. اکشن ها هم از شمارهٔ قبلی بهتر هستند که شاید به خاطر پتانسیل بیشتری هست که ولورین نسبت به کاپیتان آمریکا در مبارزات داره و اینجا با اکشن های خونین تر و شکیل تری رو به رو هستیم، گرچه اکشن ها هنوز به اون حد کمال که کاملا بهشون برچسب "عالی" بزنم نرسیدن و جای کار و بهتر شدن دارند. لی اوت ها هم به شکل خلاقانه و خوبی به تصویر کشیده شدند و بعضی وقت ها به بهتر شدن طراحی ها کمک میکردند. در نهایت برخلاف طراحی های خنثی شمارهٔ قبل، طراحی های این شماره به سبک ولورین، تیزتر و بُرنده تر و خونین تر بودند و این خیلی خوبه.

ترجمه و ادیت:
در حین خوندن این کمیک حتی یک بار هم در ترجمه و ادیت به مشکل برنخوردم و تیم کار روی این کمیک رو واقعا تحسین میکنم چون کارشون رو بی نقص انجام دادند. هم ترجمه و هم ادیت بدون اشکالی بودند.
خسته نباشید.

با تشکر.
نقل قول کردن
Wayne
#11 Wayne 1401-04-08 13:37
به عوامل ترجمه این کمیک خسته نباشید میگم
در این شماره به مسائل خوانوادگی توجه بیشتری شده و سعی شده بود معنای خانواده رو به مخاطب منتقل کنه. یک سری رگ و ریشه های ضد نژادپرستی هم داخلش داشت و نکته قابل توجهش این بود که حال و هوای قرن بیستم رو خیلی خوب به تصویر کشیده بود‌.
راستی اونطوری که من متوجه شدم طراح این کمیک ایرانیه؟
نقل قول کردن
best of the best
#12 best of the best 1401-04-09 20:01
به نقل از Wayne:

راستی اونطوری که من متوجه شدم طراح این کمیک ایرانیه؟

آره البته فقط قسمت دوم
نقل قول کردن
best of the best
#13 best of the best 1401-04-09 20:02
دیشبم داشتم سریال اوبی وان کنوبی رو میدیدم . دیدم اخرش نوشته : نویسنده حسین امینی :o ایرانی ها همه جا میدرخشن
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#14 AM SM BM SM 1401-04-09 22:04
به نقل از best of the best:
به نقل از Wayne:

راستی اونطوری که من متوجه شدم طراح این کمیک ایرانیه؟

آره البته فقط قسمت دوم

و ایشون قبلا هم طراحی کمیک "تولد مجدد قهرمانان: نایت گوئن" بودند که توی سایت هم ترجمه شده و توی اون کمیک هم طراحی بسیار خوبی داشتند.
spidey.ir/.../...
اینجا هم طراحی ایشون بسیار بهتر از طراحی های شمارهٔ قبلی بود و باعث شد با کمیک بیشتر ارتباط بگیرم. کاملا مشخصه ایشون طراحی بااستعدادی هست و توی لی اوت و طراحی لباس های زیبا هم معلومه که تبحر خوبی داره.
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#15 AM SM BM SM 1401-05-07 14:53
سلام
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
نقد و بررسی شمارهٔ سوم از کمیک "چه میشد اگر...مایلز مورالز" (What If...Miles Morales) با عنوان "چه میشد اگر...مایلز مورالز تبدیل میشد به هالک؟".
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
داستان، اتفاقات و شخصیت پردازی:
در بین قهرمانان مارول که عموما شامل مشکلات ملموس و انسانی بسیار اذیت کننده ای هستند، هالک یکی از استثنایی ترین ها و یکی از محبوب ترین های من بوده. نمیتونم بگم که در top 5 قهرمانان مورد علاقه ام و در top 10 شخصیت های مورد علاقه ام قرار داره و میزان علاقه ام به هالک به اندازهٔ ولورین برای شمارهٔ قبلی نیست اما همیشه چیزی داشته که من رو به سمت خودش جذب میکنه و اون تضاد جذاب بین بروس بنر آروم و نابغه و هالک کندذهن و تخریبگر بوده. بعضی وقت ها این موضوع دست کم گرفته میشه اما داستان های هالک برخلاف چیزی که در ظاهر احساس میشه پر از پتانسیل های محشر برای درام پردازی هستند. تضاد این دو شخصیتِ متناقض و شخصیت زجرکشیدهٔ بروس بنر و تنشی که بین اونا وجود داره همیشه میتونسته میزبان داستان های جذابی باشه. اما متاسفانه بعضی وقت ها استفادهٔ جذابی از این پتانسیل های سرشار نمیشه. حتی هالک در mcu که عموما ازش به عنوان بهترین اقتباس این شخصیت یاد میکنند، به اندازهٔ چیزی که لایقش هست و پتانسیلش رو داره دارای توجه نبوده و ازش استفاده ای اندازهٔ شخصیت های تونی استارک و استیو راجرز و پیتر کوئیل که نسخه های کمیک بوکیشون رو هم به راحتی پشت سر میذارند نشده. البته که هالک پر از داستان های جذاب مثل run پیتر دیوید که شخصیتش رو از این رو به اون رو کرد و شخصیتش رو به مراتب جذابتر کرد داره اما به نظرم همیشه لیاقت توجه بیشتری رو مخصوصا خارج از دنیای کمیک داره. اینجاست که شمارهٔ سوم کمیک "چه میشد اگر...مایلز مورالز" با محوریت مایلز مورالزی که به هالک تبدیل میشه وارد میدون میشه. اون هم در سری که هنوز میزبان فوران پتانسیل هاش نبوده. شمارهٔ اول به دلیل رویکرد اشتباهی که برای پرداخت به سوژه اش داشت از خشت اول اشتباه بنا شده بود و شمارهٔ دوم هم پیشرفت بسیار بزرگی بود و از لحاظ سرگرم کنندگی و شخصیت پردازی در سطح بسیار خوبی قرار گرفت اما اونطوری نبود که بشه با خیال راحتی اون رو عالی دونست. شمارهٔ سوم با اینکه با سرگرم کنندگی و شخصیت پردازی های جالب شمارهٔ فاصله داره و به استانداردهای اون کمیک نمیرسه (البته با فاصلهٔ نه چندان زیادی) اما به هیچ عنوان به فستیوال و مراسم خسته کنندگی و کسل آوری شمارهٔ اول نزدیک هم نمیشه و درجایی در این بین قرار میگیره. اول باید بگم که تصمیم مارول برای اینکه برای هر شماره نویسنده و طراح متفاوتی در نظر بگیره بسیار تصمیم هوشمندانه و درستی برای ماهیت آنتالوژی این کمیک بود. چیزی که به نظرم شاید درست ترین تصمیمی بود که آنتونی پایپر در مقام نویسنده برای این کمیک گرفت، تمرکز روی مایلز مورالز به جای هالک بود. شخصیت پردازی و قوس شخصیتی مایلز مورالز با توجه به محدودیت صفحه و به نوعی زمان که در این کمیک وجود داشت بسیار خوب و قابل قبول بود و این دقیقا چیزی هست که این کمیک رو مثلا از شمارهٔ اول همین سری متمایز میکنه. اگر در پایان خوندن اون شماره مثل من برای شما سوال بود که الان این مایلز مورالز چه فرقی با مایلز خودمون در دنیای اصلی مارول داره و اینکه چرا اینقدر تمرکز کمی روی شخصیت مایلز قرار میگیره و فقط جنگ و دعواهای کاپیتان آمریکا رو با رعایت تک تک کلیشه های ممکن که خدای نکرده یکی از کلیشه ها ناراحت نشه میبینیم، این شماره با آگاهی از این موضوع ازش قسر در میره. درحالی که خطر تمرکز بیش از حد روی جنبهٔ قهرمانی مایلز این شماره رو حتی بیشتر از شمارهٔ اول تحدید میکنه. به هر حال دیدن یک مایلز مورالزی که در قالب هالک دست به خرابکاری میزنه و به جنگ دشمنان عجیب و غریبش میره هرکسی رو میتونه وسوسه کنه اما آنتونی پایپر تونسته این اشتباه رو به شکل هوشمندانه ای دور بزنه. خداوکیلی شما قوس شخصیتی جذاب مایلز در این شماره رو ببینید: مایلز با صحبت با دکتر سامسون متوجه میشه که به جای اینکه با هیولای درونش مبارزه کنه، باید اون رو در آغوش بکشه و باهاش کنار بیاد که از این زمینه حتی از "ایدهٔ" قوس شخصیتی مایلزِ ولورینی هم جلو میزنه. افتتاحیهٔ این کمیک که فلش بکی به صحبت های آرون دیویس با خلافکاری به نام امیل پلانسکی هست افتتاحیهٔ خوبی برای شروع این داستان هست. ایدهٔ صحبت ها و درد و دل های مایلز با یک روانشناس بسیار ایدهٔ خوبی از آب دراومد. مخصوصا از جایی که مایلز به قتلی که داشته اشاره میکنه مسیر داستان به سمتی که آدم احساس میکنه داره زیادی کلیشه ای میشه با یک پیچش بسیار خوب عوض میشه. گرچه این شماره فاقد دیالوگ های شلیکی و عالی شمارهٔ قبلی هستند ولی جاش رو با این ایده و پیچش های جالب پر میکنند به طوری که به شخصه بعد از خوندن این کمیک به نظرم رسید که فعلا اگر یکی از این نسخه های مایلز لایق یک داستان دنباله دار مخصوص خودش باشه، همین نسخهٔ هالک مانند اون هست که راستش رو بخواید این حس رو حتی بعد از خوندن شمارهٔ قبلی هم نداشتم(به نظرم این موضوع بیشتر از اینکه به خاطر شخصیت پردازی باشه، از قوس شخصیتی تازه تر مایلز در این کمیک سرچشمه میگیره). جایی در این کمیک هم بود که به نکتهٔ جالبی از نظر من اشاره میکرد و اونجایی بود که مایلز گفت:"مادرم احتمالا اونقدر از شنیدن این موضوع میترسید که میفرستادم به مدرسهٔ اگزاویر برای کودکان با استعداد. تا حالا دیدی اون بچه ها چه سختی هایی رو متحمل میشن؟ تو زنگ تفریحشون باید با یک سری روبات مرگبار بجنگن. من واسه این کارها ساخته نشدم". دیالوگ جالبی بود از این نظر که به شکل جذابی به سختی های بودن در مدرسهٔ اگزاویر نگاه میکنه که ما بیشتر وقت ها به خوشی ها و ماجراهای فانتزی اونا در این مدرسه توجه کردیم. صحنهٔ های پایانی این کمیک از جاییکه آرون دیویس میمیره تا درس آخری که مایلز میگیره صحنه های جذاب و تفکر برانگیزی بودند. فکرنکنم این درس جالب رو مایلز و ما هیچ‌وقت فراموش کنیم؛ بعضی وقت ها باید هیولای درون رو به آغوش کشید.

طراحی:
کمیکی با سبک آنتالوژی مثل این کمیک با نویسندگان و طراح های متفاوت، فرصت خیلی خوبی برای مارول برای محک زدن استعدادهایی که داره هست. این تصمیمی که هر شماره با نویسندگان و طراح های جدیدی عرضه بشه هم باعث این شده که در هر شماره با سبک نویسندگی و طراحی متفاوتی برخورد داشته باشیم و بدون اینکه بخوایم حرف های تکراری بزنیم، اونا رو مورد بررسی قرار بدیم. ادگار سالازار در این شماره مسئولیت طراحی کمیکی رو داشت که تا به اینجا از طراحی های شایسته ای بهره میبرد. گرچه طراحی های شمارهٔ اول رو از حالت ایده آل فاصله دار میدونستم و اعتقاد داشتم که بدون مشکل نبودند، اما نمیشه بهشون لقب بد رو هم داد و به هیچ وجه خالی از لطف نبودند. فرید کرمی هم که در شمارهٔ قبلی و در طراحی گل کاشت و شمارهٔ قبلی از لحاظ طراحی پر از نقاط قوت زیبا و دوست داشتنی بود. خوشبختانه ادگار سالازار سعی کرده که بر نقاط قوت طراحی های این سری اضافه کنه و به یکی از طراح های خوب این سری تبدیل بشه. نمیتونم طراحی های این کمیک رو به اعجاب انگیزی شمارهٔ قبلی تشبیه کنم چون گرچه ادگار سالازار خواسته راه فرید کرمی از شمارهٔ قبلی رو ادامه بده و انصافا تا حد زیادی هم در این موضوع موفقه، اما بعضی وقت ها مرتکب همون اشتباهاتی میشه که شمارهٔ اول به اونا دچار شده بود. اما بدون شک ادگار سالازار کار خودش رو بسیار خوب صورت داده. با سبک طراحی سالازار مشکلی نداشتم و به نظرم به خوبی سبک خودش رو در این کمیک پیاده کرد. مشکلم بیشتر از کمبود یک نگاه منحصر به فرد بود. یعنی دوست داشتم سالازار سعی میکرد خلاقیت های بیشتری در طراحی های این کمیک به کار ببنده و این کمیک رو به شکل خاص تری روایت کنه تا بعضی صحنه ها بهتر و اعجاب انگیزتر به تصویر کشیده بشن. بعضی وقت ها هم طراحی چهره ها با کمی مشکل مواجه میشد مثل جایی که دکتر سامسون از شرطی که به تونی استارک باخته صحبت میکنه که البته این مورد زیاد در طول این کمیک تکرار نمیشه. طراحی شخصیت ها هم به نظرم به خوبی انجام شده مخصوصا در مورد ابامینیشن و پراولر(کی مثل من با دیدن ماسک پراولر در اوایل کمیک یاد "ددپول" افتاد؟!). البته طراحی هالک هم خوبه ولی احساس میکنم انگار سرش یه جوری با سایر بدنش هماهنگ نیست و شاید بهتر بود هیولایی تر و عجیب تر میشد. از لحاظ رنگ آمیزی خرده ای نمیشه به کمیک گرفت. اینم اضافه کنم از اون صحنه ای که هالک داشت ابامینیشن رو کتک و میزد و به قتل میرسوندش و ما به صورت موازی چهرهٔ درهم مایلز رو به صورت انگار درواقع مشت هالک داره به سر و صورت او اصابت میکنه خیلی خوشم اومد و تصویر هنرمندانه ای بود. نمیشه گفت طراحی های ادگار سالازار اونقدر خوب بود که تا مدت زیادی در ذهن بیننده حک بشه اما به راحتی میشه گفت اونقدر خوب بود که لذت خوندن این کمیک رو دوچندان بکنه.

ترجمه و ادیت:
تشکر میکنم بابت اینکه کار روی ترجمه و ادیت این سری رو آغاز کردید و حالا هم با قدرت ادامه اش میدید. توی این شماره هم مثل همیشه مشکلی در ترجمه و ادیت نبود و کار بسیار بی نقص صورت گرفت و نکتهٔ خاصی برای گفتن ندارم.
خسته نباشید.

با تشکر.
نقل قول کردن
Re_za
#16 Re_za 1401-05-08 22:15
یه کمیک جذاب با ترجمه ادیتی بینظیر که باعث غنی تر شدن دنیای مایلز مورالز میشه
مارول با توجه به درپیش بودن قسمت دوم انیمیشن سفر به دنیای عنکبوتی داره مایلز رو از نظر مولتی ورس قوی میکنه
نقل قول کردن
MS-Spidey
#17 MS-Spidey 1401-05-25 11:52
دم تیم ترجمه گرم خیلی عالی ;-)
استاد ترابی میخواستم بدونم رئیس فعلی مارول کمیکس ایزاک پرلماتره درسته؟
نقل قول کردن
mtm
#18 mtm 1401-05-25 12:26
به نقل از MS-Spidey:

استاد ترابی میخواستم بدونم رئیس فعلی مارول کمیکس ایزاک پرلماتره درسته؟

پرلماتر رئیس شرکت سرگرمی سازی مارول هستش ولی مسئول بخش کمیک ها آقایان John Nee و Chester B. Cebulski میباشند
نقل قول کردن
Re_za
#19 Re_za 1401-05-25 12:52
شماره 4 هم مثل شماره های قبلی جذابیت زیادی داشت. ممنون از شما.
کیفیت ادیت و ترجمه هم فراتر از قاره آسیا بود!
نقل قول کردن
Re_za
#20 Re_za 1401-05-25 12:53
استاد ترابی راسته که میگن شماره 4 با جنجال همراه بوده و نویسنده مجبور به عذرخواهی شده؟
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#21 AM SM BM SM 1401-05-25 14:52
سلام
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
نقد و بررسی شمارهٔ چهارم از کمیک "چه میشد اگر...مایلز مورالز؟".
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
داستان، اتفاقات و شخصیت پردازی:
شاهزادهٔ بزرگ آزگارد، پسر ارشد اودین، خدای صاعقه و خدای انسان های دخترکش، سرور خوشتیپ هایی که دیوید بکام جلوی او مگس مزاحمی است، قدرتمندترین جنگجوی آزگارد که آماده نکردن وصیت خود قبل از رو در رو شدن با او حماقت محض است، صاحب میولنیر چکشی که بزرگترین بمب های انسان ها و خدایان در برابر او به زانو درمی آیند، پسر خدای خدایان و قدرتمندترین فرد آزگارد و برادر خدای شیطنت که باعث میشود حتی به روح و وجود خود شک کنی، همیشه شخصیت محبوب من نبود. گرچه این شخصیت داستان های بسیار جذابی هم داره و بعضی وقت ها مثل نسخهٔ او در mcu میشه جذابیت های استخراج شدهٔ این شخصیت رو دید و دوستش داشت و با اینکه دنیای اطراف او و شخصیت های خبیث و مکمل این شخصیت باعث تشدید شدن جذابیت های او میشوند، اما وقتی نوبت به لیست کردن محبوب ترین شخصیت های مارول برای من میشه، ثور پشت امثال مرد عنکبوتی، ولورین، گرین گابلین، دکتر دووم، دردویل، مگنتو، هالک و... قرار میگیره. این حرف ها اصلا به این معنی نیست که من اصلا از ثور خوشم نمیاد یا با دید پیش فرض بدی نسبت به داستان های او نگاه میکنم، اتفاقا همونطور که گفتم همیشه مارول رو به خاطر غنی کردن دنیای ثور و آزگارد به این اندازه و تبدیل کردن او به یکی از درگیرکننده ترین شخصیت های دنیای بزرگ مارول تحسین کردم اما راستش رو بخواید حتی توی mcu هم که یکی از برترین اقتباس های این شخصیت هست و شخصیت پردازی عالی از ثور رو در اینجا شاهد هستیم، به شخصه همدلی بیشتری با شخصیت دردمند و عقده ای لوکی تا ثور دارم. اما قطعا از ایدهٔ مایلز مورالز در قامت شخصیت ثور استقبال کردم چون با توجه به پتانسیل های این شخصیت و دنیای اون، این کمیک میتونست به یکی از بهترین های این سری تبدیل بشه. مگه میشه کسی از ایدهٔ مایلز مورالزی که در آزگارد و در غالب ثور قرار میگیره خوشش نیاد؟ اما راستش رو بخواید این کمیک با تمام پتانسیل هاش نتونست در حد و اندازه های دو شمارهٔ قبلی باشه و جایی بالاتر از شمارهٔ اول قرار میگیره. بزرگترین مشکل این کمیک همون چیزی هست که همیشه کمیک های این سری رو تحدید میکنه و درست انجام شدنش میتونه نتیجهٔ عالی داشته باشه اما اگر درست صورت نگیره میتونه به سقوط کمیک منجر بشه: شخصیت پردازی، شخصیت پردازی و بازهم شخصیت پردازی. دقیقا به همین دلیل شمارهٔ اول موفقیتی به دست نیاورد چون شخصیت پردازی کاملا ساده ای داشت و دقیقا به همین دلیل دو کمیک قبلی تونستند به کمیک های جذابی تبدیل بشن چون شخصیت های درگیرکننده ای داشته باشند و متاسفانه به جای اینکه این کمیک به شماره های دوم و سوم بره، به شمارهٔ اول شبیه شده. درحالی که بعضی وقت ها میشه چشمه هایی از جذابیت این شخصیت دید (مثل تعاملاتش با دیگران یا اینکه سعی میکنه متوجه بشه که آیا لیاقت پادشاهی رو داره یا نه) اما درکل اکثر این پتانسیل ها بی نتیجه موندند. مثلا به قوس شخصیتی مایلز در این کمیک نگاه کنید. اینکه یهودی مرکادو تصمیم گرفته به جای اینکه بره سراغ همون داستان کلاسیک ثور و غرورش و این مشکلات بره، درگیری درونی جدید و تازه و جالبی درست کنه و مایلز رو درگیر این سوال کنه که آیا اصلا مایلز لیاقت پادشاهی داره یا نه تحسین برانگیزه؛ اما این موضوع نه تنها در کمیک جریان جذابی نداره و خیلی بهش اشاره نمیشه، بلکه به نتیجهٔ کوبنده ای هم منجر نمیشه و در نهایت مایلز درسی نمیگیره. نمیدونم این به خاطر اینه که این موضوع به شمارهٔ بعدی موکول شده یا کلا مرکادو به این موضوع اهمیت نداده اما مایلز در این کمیک تغییر خاصی رو تجربه نمیکنه و در نهایت فقط زانوی غم به دلیل اشتباهاتی که داشته بغل میگیره و تاثیر خاصی رو نمیشه روی شخصیت او احساس کرد. در نهایت این پاسخ فراهم نمیشه که آیا اصلا مایلز لایق پادشاهی هست و اصلا چه فاکتورهایی باعث لایق بودن اون میشه؟ اینکه درگیری های درونی مایلز به قدر کافی پرداخته نمیشه یک جورهایی نه تنها باعث این شده که پیروزی نهایی مایلز اون حس دلنشین و عالی رو نداشته باشه بلکه از اون مهمتر باعث وجود نوعی شلختگی در داستان شده که باعث میشه هدف اصلی داستان رو نتونیم به خوبی درک کنیم و متوجهش بشیم. ضمن اینکه نقش آرون دیویس به عنوان یک شخصیت خاکستری که احتمال خیانتش وجود داره یک جور هایی باعث قابل پیشبینی شدن داستان و اون بخش مربوط به لوکی میشه. البته این کمیک نقاط قوت خوبی هم داره که باعث شده در سطح بالاتری از خسته کنندگی اذیت کنندهٔ شمارهٔ اول قرار بگیره. مثل معرفی باحال مایلز در قالب ثور یا تعاملات ثور با برخی از شخصیت ها مثلا اون کلاغ ها یا طراحی های بسیار جذاب این کمیک، اما تمامی این موارد نمیتوانند درپوشی بر روی این قضیه باشند که داستان اصلی کمیک مشکل داره.

طراحی:
طرفداران کمیک های مایلز مورالز با نام طراح این کمیک آشنایی دارند؛ لوئیجی زاگاریا که در کمیک های اخیر سری "مایلز مورالز: مرد عنکبوتی" با میشل بندینی همکاری داشت و این دو نفر تونستند جان تازه ای به طراحی های سری مایلز مورالز بدن و طراحی های چشمگیری خلق کنند. در این شماره هم لوئیجی زاگاریا آستین بالا زده و سراغ این کمیک اومده. همونطور هم که از زاگاریا انتظار میرفت، اون تونسته طراحی هاش رو به شکل بسیار جذابی در این کمیک به کار ببنده و قشنگ حس یک جور آزگارد تازه رو در دنیا به ما القا کنه. اولین چیزی که راجع به طراحی های زاگاریا در این کمیک دوست دارم، اینه که زیباست. زاگاریا در طراحی یک آزگارد روی بروکلین کم و کسری نمیذاره. با استفاده از رنگ های شاد و زنده و طراحیِ معماری های زیبای آزگاردی همون چیزی رو تحویلمون میده که از یک کمیک مخصوص آزگاردی جدید و تازه انتظار داریم. بخش جالبش اینه که زاگاریا تونسته نوعی فرهنگ بروکلینی هم به این بخش اضافه کنه و ما این رو روی نقاشی های روی دیوار ساختمان ها میبینیم که حس یه دنیای ترکیبی آزگارد با بروکلین رو به ما میدن. زاگاریا در طراحی شخصیت ها هم کارش رو عالی انجام داده. گرچه چهرهٔ مایلز میتونست در بعضی جاها بهتر به تصویر کشیده بشه، اما خوشبختانه بقیهٔ شخصیت ها از موهبت طراحی های زیبای زاگاریا بی نصیب نبودند. ضمن اینکه زاگاریا لباس شخصیت ها رو به بهترین شکل ممکن طراحی کرده که در راسشون لباس های ثور و لوکی هست که در این کمیک هم هویت مخصوص به خودشون رو دارند و هم اینکه با توجه به شخصیت های متفاوتی که اونا رو برتن دارند، تغییراتی داشتند و مناسب شخصیت ها شدند. نباید از تاثیرات رنگ آمیزی هم روی زیبایی این کمیک غافل شد که با استفاده از رنگ های جذاب و مناسب حسابی با چشم های آدم بازی میکنه و باعث زیباتر کمیکی هست که ناسلامتی توش شاهد آزگاردی روی کرهٔ زمین هستیم و از این جهت زاگاریا در طراحی صحنه های زیبا هم بسیار خوب عمل میکنه، مثل جایی که مایلز با لوفی درگیر میشه و با چند صاعقه سعی بر شکست اون رو داره. لی اوت ها هم کار راه انداز هستند و به هیچ مشکلی در اونا یافت نمیشه و بعضی وقت ها هم خلاقیت های خوبی دارند، اما زاگاریا میتونست در این بخش غیرمنتظره تر و بهتر عمل کنه. درکل واقعا از این کمیکی که قراره مایلز مورالز رو در قامت ثور به ما نشون بده انتظار طراحی های خوبی رو داشتیم که زاگاریا تونست حتی فراتر از اون عمل کنه و خلاقیت های زیبایی رو در این کمیک به کار ببنده.

ترجمه و ادیت:
مثل همیشه این بخش عالی بود و هیچ حرف و حدیثی باقی نذاشت و من نه با ترجمه و نه ادیت هیچ مشکلی نداشتم.
خسته نباشید.

با تشکر.
نقل قول کردن
mtm
#22 mtm 1401-05-25 15:57
به نقل از Re_za:
استاد ترابی راسته که میگن شماره 4 با جنجال همراه بوده و نویسنده مجبور به عذرخواهی شده؟

بله درسته. نویسنده اصلیتی یهودی -مکزیکی داره و خیلی ها عقیده داشتن نتونسته حال و هوای سیاه پوستان را در داستان رعایت کنه و از مارول پرسیدن چرا یه نویسنده سیاه پوست رو انتخاب نکرده بوده
اون دیالوگای مایلز و طرز پوشش آزگاردی ها رو نپسندیدن
نویسنده هم قبول کرده و عذرخواهی داشته! گفته دستمزدی که بابت این کمیک گرفته رو میده خیریه
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

42

کمیک هویت آزبورن

کمیک های پادشاه سیاه پوش - فارسی - کامل

تولد مجدد قهرمانان

پاسخ به سئوالات مردعنکبوتی

مقالات اسپایدرمن راهی به خانه نیست

حقایق کمیک بوکی

50

 

27

کمیک امپراتوری مخفی

توطئه کلونی

دنیای ونومی

41

کمیک بوک های superman

Telegram     Facebook    Youtube red

Aparat     Instagram     Discord                                                                                   

       

 

کمیک بوک های امازینگ اسپایدرمن

14

18

بزرگان تاریخ اسپایدرمن

مهم ترین داستان های مرد عنکبوتی

006

 

38

0010

اسپایدرمن در تلویزیون

21

30

29

 لحظات ماندگار اسپایدرمن

008

009

39

24

بهترین داستان های اسپایدرمن

لباس های مختلف اسپایدرمن

دشمنان معروف مرد عنکبوتی

بررسی فیلم های مرد عنکبوتی

48

37