10 ابرخبیثی که قبلاً با قهرمان داستان دوست بوده‌اند

10 ابرخبیثی که قبلاً با قهرمان داستان خود دوست بوده‌اند

وقتی که شخصیت‌های کتاب‌های کمیک بهترین دوست خود را در طرف مقابل یک کشمکش بزرگ می‌بینند، آن‌گاه بدون‌شک فاجعه‌ی احساسی بزرگی در شرف وقوع است.

«تبدیل دوست به دشمن» به‌طور معمول از درونمایه‌های تکرارشونده در داستان‌های ملودرام است. با این حال هنوز هم این موضوع برای همه بسیار تأثیر‌گذار است. حتی تازه‌کار‌ترین نویسندگان هم می‌توانند به‌وسیله‌ی داستان دو دوست قدیمی که زمانی به یکدیگر اهمیّت می‌دادند و بعداً به‌خاطر شرایط یا سوءتفاهم‌ها دشمن شده‌اند، احساسات مخاطبان خود را تحت تأثیر قرار بدهند.

بیشترین جایی که چنین ماجرا‌هایی تکرار شده‌اند، در کتاب‌های کمیک بوده‌ است. داستان‌های ابرقهرمانی معمولاً بر اساس به اوج رساندن احساسات مخاطبان و نشان دادن اختلاف‌های شدید اخلاقی شکل می‌گیرند. ماهیت سریالی کتاب‌های کمیک هم فرصت بزرگی ایجاد می‌کند تا با در اختیار داشتن وقت کافی برای پرداختن به مسیر تبدیل دوستی به تنفر، این‌گونه از روابط به بهترین شکل نشان داده شوند.

 

10- مگاترون و آپتیموس پرایم

مگاترون و آپتیموس پرایم

در داستان‌های جدید ترسنفورمرز (Transformers)، معمولاً از آپتیموس پرایم (Optimus Prime) و مگاترون (Megatron) به عنوان دو دوست قدیمی یاد می‌شود که به‌خاطر غرور بیش از حد و به وجود آمدن اختلاف‌هایی در طرز تفکرشان، با یکدیگر دشمن شده‌اند. کمیک‌های اخیر ترنسفورمرز نوشته‌ی برایان راکلی (Brian Ruckley)، به وقایعی می‌پردازند که طی آن‌ها این دو دوست قدیمی کم کم با یکدیگر وارد جنگ شدند.

قبل از این که انتشارات IDW کمیک‌های ترنسفورمز را ریبوت کند، این داستان دقیقاً این‌گونه نبود و آپتیموس پرایم و مگاترون از پیش با یکدیگر دوست نبودند؛ آن‌ها فقط در مقطعی به یکدیگر کمک کرده بودند. در این ماجرا افسر پلیس شهر ایاکن (Iacon) اورایان پکس (Orion Pax) (نام آپتیموس پرایم قبل از ارتقاء درجه‌ توسط شورای عالی) با مگاترون که در آن زمان فقط یک معدنچی ساده و نظریه‌پرداز بلندپرواز بود ملاقات می‌کند. اورایان پکس که نگاه نقادانه‌ی جالب این مگاترون زندانی شده در مورد جامعه را می‌پسندد، او را تشویق می‌کند تا به نوشتن نظریه‌های خود ادامه دهد. سپس آپتیموس پرایم در حضور سناتورهاس فاسد از این نظریه‌ها علیه خودشان استفاده ‌می‌کند.

 

9- اوشن مستر و آکوامن

شخصیت اوشن مستر (Ocean Master) بیشتر اوقات همراه با نفرت و کینه از برادر ناتنی خود یعنی آکوامن (Aquaman) به تصویر کشیده شده است. نقشه‌های او معمولاً حول غصب تاج و تخت آلتانتیس (Altantis)، به‌وسیله‌ی کشتن آکوامن، می چرخند. زمانی که جهان دی‌سی (DC) با دوره‌ی «نیو52» (New 52) نوشته‌ی جف جانز (Geoff Johns) ریبوت شد، اوشن مستر هم به شخصیتی چند بعدی تبدیل شد. در این کمیک‌ها این دو برادر ناتنی در آغاز روابط بهتری با یکدیگر داشتند و آکوامن حق سلطنت خود را به اوشن مستر بخشید و به او برای حکومت کردن به جای خودش اعتماد کرد.

در ادامه، حتی زمانی که اوشن مستر توسط مشاور سابق خود وولکو (Vulko) در خط داستانی «تاج و تخت آتلانتیس» (Throne Of Atlantis) تحریک شد تا به سطح زمین حمله کند، مشخص بود که هر دو برادر بین عشق خود به یکدیگر و وظیفه‌ی خود نسبت به پادشاهی آتلانتیس مردد بودند.

 

8- چیتا و زن شگفت انگیز

چیتا و زن شگفت انگیز

اولین چیتا (Cheetah) یعنی پریسیلا ریچ (Priscilla Rich) از قبل با دایانا (Diana) دوست نبود. دشمنی او با زن شگفت انگیز (Wonder Woman) از مراسم خیریه‌ای شروع شد که در آن دایانا تمام توجه‌ها را به خود جلب کرده بود و به چیتا بی اعتنایی شد. چیتای دوم که گمنام‌ترین آن‌ها است و نامش دبورا دومِین (Deborah Domaine) بود، دوستی کوتاهی با داینا داشت؛ اما این شخصیت در طول سال‌ها به فراموشی سپرده شده است.

حالا به چیتای سوم که معروف‌ترین آن‌ها نیز هست می‌رسیم. نام او باربارا آن مینروا (Barbara Anne Minerva) است. در داستان‌های «پس از بحران» (Post-Crisis) نوشته‌ی جورج پرز (George Pérez) باربارا به عنوان یک ابرشرور معرفی شد. سپس، بعد از تغییراتی که با دوره‌ی «نیو52» در کمیک‌های دی‌سی اتفاق افتاد، او همکار و دوست سابق دیانا شد. هنگامی که گِرگ راکا (Greg Rucka) دوباره وظیفه‌ی نوشتن کمیک‌های «واندر وومن» را در جریان دور‌ه‌ی «تولد دوباره» (Rebirth) دی‌سی برعهده گرفت، بیشتر تغییراتی را که برایان آزارلو (Brian Azzarello) و جف جانز طی دوره‌ی «نیو52» در شخصیت دایانا و دنیای او داده بودند، از بین برد. فقط یک بخش دست نخورده باقی ماند؛ آن هم دوستی گذشته‌ی باربارا و دایانا بود که اخیراً در فیلم «واندر وومن 1984» (Wonder Woman 1984) نیز به آن پرداخته شد.

 

7- هانتر زالامون و والی وِست

هانتر زالامون و والی وِست

هانتر زالامون (Hunter Zolomon) یکی از تعداد زیاد افرادی بود که خود را فلش معکوس (Reverse- Flash) می‌نامیدند. دو تفاوت عمده بین او و ایوبارد ثان (Eobard Thawne) که نام و لباس خود را از او گرفته بود، وجود دارد. اول این‌که دشمنی زالامون با والی وست (Wally West) بود نه با بری آلن (Barry Allen) و دوم این‌که خباثت زالامون از روی نفرت نبود، بلکه به‌خاطر تصور اشتباهش از دوستی بود.

زالامون پس از این‌که فلج شد از دوستش والی وست خواست تا با قدرت سفر در زمان خود گذشته‌ی او را تغییر دهد؛ اما والی قبول نکرد. زالامون که خشمگین شده بود، به این نتیجه رسید که فقط یک فاجعه‌ی بزرگ می‌تواند والی را به آن قهرمانی که باید باشد تبدیل کند. بنابراین، به زووم (Zoom) تبدیل شد و سعی کرد تا لیندا (Linda) همسر والی وست را به قتل برساند و در این تلاش موجب شد تا او بچه‌اش را از دست بدهد.

 

6- سینسترو و هال جردن

سینسترو و هال جردن

اولین حضور سینسترو (Sinestro) در شماره‌ی هفتم کمیک «گرین لنترن» (Green Lantern) نوشته‌ی جان بروم (John Broome) و گیل کین (Gil Kane) بود. در این کمیک او به‌عنوان افسر سابق سپاه فانوس‌های سبز معرفی شد و از قدرتی که به او بخشیده شده بود برای سلطه بر وطن خود کروگار (Korugar) استفاده می‌کرد.

جف جانز، قبل از این‌که اوشن مستر و چیتا را به دوستان سابق دشمنانشان تبدیل کند، این کار را با سیننسترو کرده بود. جانز در داستان‌هایی که نوشت این‌گونه نشان داد که سینسترو بهترین دوست ابین سور (Abin Sur) (آخرین نفری که قبل از هال جردن (Hal Jordan) مقام گرین لنترن بخش 2814 داشته است و اولین معلم او) بوده است. دوره‌ی مفصل جانز در کمیک‌های «گرین لنترن» در اصل، داستانِ رابطه‌ی سینسترو و هال جردن بود. این دوره با صحنه‌ی معروف صحبت بین این دو نفر که در آن سینسترو اعتراف می‌کند که با تمام اختلاف‌های بین او و هال جردن، آن‌ها همیشه دوست یکدیگر خواهند بود، پایان یافت.

 

5- لکس لوتر و کلارک کنت

لوتر و کلارک کنت

به‌عنوان اولین ابرقهرمان دی‌سی، سوپرمن (Superman) و افسانه‌هایی که او را احاطه کرده‌اند، از هر ابرقهرمان دیگری بیشتر دچار تغییر شده‌اند. در برخی موارد، مرد پولادین (Man of Steel) قبل از این که وارد شهر متروپلیس (Metropolis) شود و جای لکس لوثر (Lex Luthor) را به‌عنوان قدرتمندترین مرد شهر بگیرد، هیچ پیوندی با لکس لوثر ندارد. این در حالی است که در نسخه‌های دیگر داستان، کلارک کنت (Clark Kent) و لکس لوثر از بچگی با هم بزرگ شده ‌اند.

یکی از اصلی‌ترین جذابیت‌های داستان مجموعه‌ی تلویزیونی «اسمال‌ویل» (Smallville)، رابطه‌ی بین کلارک با بازی تام ولینگ (Tom Welling) و لکس با بازی مایکل روزنبام (Michael Rosenbaum) بود. داستان این سریال از روی کمیک‌های «سوپرمن: حق طبیعی» (Superman: Birthright) نوشته‌ی مارک وید (Mark Waid) الهام گرفته بود که در آن‌ها کلارک تنها دوست دوران کودکی لکس بود.

 

4- هاش و بروس وین

هاش و بروس وین

توماس الیوت (Thomas Elliot) یا همان «هاش» (Hush) در جریان کمیک دوازده قسمتی «بتمن: هاش» (Batman: Hush) نوشته‌ی جف لوب (Jeph Loeb) و جیم لی (Jim Lee) به‌عنوان دوست دوران کودکی بروس وین (Bruce Wayne) معرفی شد. همان‌طور که انتظار می‌رفت، توماس الیوت ابرخبیث داستان شد و در کودکی سعی کرد پدر مادر خود را برای به‌دست آوردن ثروتشان بکشد. توماس وین (Thomas Wayne) پدر بروس که از قصد او با خبر شده بود، توانست قبل از این که الیوت به مادرش مارلا (Marla) آسیب بزند، او را نجات دهد. الیوت که نقشه‌اش خنثی شده بود تصمیم گرفت تا انتقامش را از بروس بگیرد.

در ابتدا، الیوت قرار بود که فقط شخصیتی برای ردگم کردن در داستان باشد و هویت حقیقی «هاش» نباشد؛ اما وقتی تصمیم اولیه‌ی جف لوب و جیم لی که می‌خواستند جیسون تاد (Jason Todd) را دوباره در این نقش زنده کنند با مخالفت سردبیران دی‌سی روبرو شد، آن‌ها مجبور شدند تا او را به‌عنوان «هاش» اصلی معرفی کنند.

 

3- هاروی دِنت و بتمن

هاروی دِنت و بتمن

در داستان‌های بتمن (Batman)، از کمیک «بتمن: سال اول» (Batman: Year One) نوشته‌ی فرانک میلر (Frank Miller) و دیوید مازوچلی (David Mazzucchelli) گرفته تا کمیک «هالووین طولانی» (The Long Halloween) نوشته‌ی جف لوب و تیم سیل (Tim Sale) و فیلم‌های کرستوفر نولان (Christopher Nolan)، هاروی دنت (Harvey Dent) یکی از اولین متحدان بتمن در محافظت ازسیستم قضایی شهر گاتهام (Gotham) بوده است. با تبدیل شدن هاروی دنت به دوچهره (Two-Face)، بتمن نه تنها دشمن جدیدی پیدا کرد، بلکه متحد خوبی را هم از دست داد.

نسخه‌ای از داستان که به این رابطه بیش از همه پرداخته است در سریال «بتمن: مجموعه‌ی کارتونی» (Batman: The Animated Series) بود. در این سریال هاروی دنت یکی از معدود دوستان بروس در زندگی غیر مخفی‌اش است. به‌همین دلیل قبول سرنوشت او برای بروس بسیار سخت‌تر می‌شد، مخصوصاً که در پایان سریال به‌درستی به هاروی دنت پرداخته نشد.

 

2- هری آزبورن و پیتر پارکر

هری آزبورن و پیتر پارکر

پیتر پارکر (Peter Parker) و هری آزبورن (Harry Osborn) با این‌که شروع خوبی در اولین ملاقاتشان نداشتند، اما بعداً هم‌اتاقی و بهترین دوست یکدیگر شدند. چالش در رابطه‌ی آن‌ها از داستان «مرگ گوئن استیسی» (The Night Gwen Stacy Died) که در آن نورمن آزبورن (Norman Osborn) دوست دختر پیتر را به قتل رساند، شروع شد. پیتر که پس از این حادثه تمام تمرکز خود را روی انتقام گرفتن گذاشته بود، هری را حتی با این‌که از او درخواست کمک کرده بود، در رنج و درد ترک اعتیاد، تنها گذاشت. سپس، هری که شاهد مرگ پدرش به‌دست مردعنکبوتی (Spider-Man) بود، تصمیم گرفت تا خودش به‌عنوان گرین گابلین (Green Goblin) جانشین او شود و انتقام پدرش را از مرد عنکبوتی بگیرد؛ حتی بعد از این‌که فهمید اسپایدرمن و پیتر پارکر یک نفر هستند.

تقابل این دو نفر در شماره‌ی 200 از سری کمیک‌های «مردعنکبوتی خارق‌العاده» (Spectacular Spider-Man) نوشته‌ی جی. ام. دی‌متیوس (JM DeMatteis) و سَل بیوسما (Sal Buscema) به اوج خود رسید. در این داستان، هری سعی کرد تا با حمله‌ای انتحاری پیتر را به قتل برساند؛ اما نتوانست به خواسته‌اش برسد. سپس، هری مدتی بعد از آشتی کردن با پیتر به‌خاطر عوارض فرمول گابلین جان خود را از دست داد. آخرین سخنان او در این داستان تأیید می‌کنند که او هنوز هم پیتر را به چشم بهترین دوست خود می‌دید. در فیلم‌های سه‌گانه‌ی «مردعنکبوتی» ساخته‌ی سم ریمی (Sam Raimi) اقتباسی کوتاه از این خط‌داستانی را شاهد بودیم.

 

1- مگنیتو و پروفسور ایکس

مگنیتو و پروفسور ایکس

نتیجه گیری سینسترو از رابطه‌ی بین خودش و هال جردن در مورد دوستی بین چارلز اگزاویر (Charles Xavier) و اریک لنشر (Erik Lehnsherr) هم به‌خوبی صدق می‌کند؛ آن‌ها همیشه دوست یکدیگر باقی خواهند ماند. هردو بهترین آینده‌ی ممکن را برای جهش‌یافته‌ها می‌خواهند؛ اما اگزاویر که فردی عقلانی‌تر است، رویای همبستگی مسالمت‌آمیز جهش‌یافته‌ها را مدت زیادی است که در ذهن دارد.

در طرف مقابل، اریک که کشته شدن خانواده‌اش را در هولوکاست دیده است، به روش‌های خشن‌تری برای اطمینان از تکرار نشدن آن وقایع برای جهش‌یافته‌ها اعتقاد دارد. این تفاوت در طرز تفکر که بعضی وقت‌ها به‌صورت موقتی بین آن‌ها حل می‌شود، پیوند آن‌ها را که به قول خودشان «قوی تر از عشق» است در بسیاری از موارد دچار گسستگی کرده است.

 

رامین نمکی

(Rayman)

منبع: وب‌سایت CBR

All rights reserved © Spidey.ir 2021

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

  

مطالب مرتبط:

15 شرور برتر دنیای کمیک که قهرمان شدند

15 ابرقهرمان برتری که خبیث شدند

10 گروه ابرخبیث برتر دنیای کمیک

15 شرور برتر دنیای کمیک که قهرمان شدند

10 دشمنی برتر در دنیای كمیك بوك

بدترین گروه های ابرخبیث دنیای کمیک

10 دشمن برتر مرد عنکبوتی

10 همكاری جالب میان ابرقهرمانان و شخصیت های خبیث!

5 گروه خبیث برتر مارول

بدترین شخصیت های خبیث فیلم های کمیک بوکی

مناظره داغ: گرین گابلین و جوكر - كدامیك شخصیت خبیث بهتری است؟

15 بلای بزرگی كه گرین گابلین بر سر مرد عنكبوتی آورده

10 ابر خبیث برتر دنیای کمیک بوک

10 گروه ابرقهرمانی برتر دنیای کمیک

هری آزبورن چطور زنده شد؟

10 خواهر و برادر برتر دنیای ابرقهرمانی

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه‌ها   

thor_fan
#1 thor_fan 1400-02-11 09:48
سلام ممنون رامین جان بابت این مقاله
از مارول کلا ۲ مورد داشتیم دیسی ۷ تا!!!
نشون میده دیسی علاقه ی بیشتری به این اتفاق داشته و هی رو شخصیتاش تستش میکرده :-)
با رتبه ۱ کاملا موافقم . کلا با رابطه و تعاملات بین پروفسور ایکس و مگنتو خیلی حال کردم
مورد ۲ هم که به بهترین نحو توسط ریمی بزرگ به نمایش گذاشته شد
راستش من کمیک دیسی زیاد نخوندم و خیلی به مورد ۶ و ۹ واقف نیستم ولی من که از نسخه های سینماییشون خوشم نیومد
بازم ممنون
نقل قول کردن
AmirhoseinJafari2005
#2 AmirhoseinJafari2005 1400-02-11 10:45
واقعا مقاله جالبی بود
خسته نباشید ;-)
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#3 AM SM BM SM 1400-02-11 10:55
سلام
ممنون بابت ترجمه مقاله.
موضوعی که برای ترجمه این مقاله انتخاب شده بسیار مهم و در این شرایط کنونی سری کمیک های مرد عنکبوتی شگفت انگیز که هری آزبورن به عنوان کیندرد برگشته قابل لمسه. توی مقدمه مقاله هم به خوبی توضیح داده شد که این موضوع در بسیاری از عرصه های سرگرمی به کار گرفته شده و همیشه هم موضوع جالبی هست و در اغلب مواقع احساسات مخاطب رو برانگیخته ميکنه. وقتی که نیمه تاریک یک نفر نمایان میشه و دوست او که یک قهرمانه باید جلوش رو بگیره. واقعا هم چالش برانگیزه. من خودم هر وقت داستان مرگ هری رو میخونم ناراخت میشیم. واقعا ناراحت کننده است. مورد های 6 و 5 و 3 و 2 و 1 برای من از بقیه جالب تر و مهم تر بودند. برای قضیه هاروی دنت هم من دقیقا به همین دلایل و چند دلیل دیگه میگم او بهترین دشمن بتمنه.
دو نفر دیگه هم که من تو ذهنم هستند. هاماتو یوشی و اوروکو ساکی ( اسپلینتر و شردر در داستان های لاک پشت های نینجا) که در برخی اقتباس ها ( آخه یک اوریجین واحد نمیشه برای اون ها در نظر گرفت چون در تمام اقتباس ها تغییراتی بوده ) گفته شده که هاماتو یوتا( پدر یوشی و رییس قوم هاماتو) که اوروکو کایجی ( پدر ساکی و رییس قوم فوت) رو کشته ساکی رو به فرزند خوندگی قبول کرده و یوشی و ساکی عین دو برادر بزرگ شدند. البته مشکل اینجاست که هیچ وقت به طور دقیق به رابطه اون ها اشاره نشده و ما خیلی خبر نداریم اما به طور تقریبی میشه گفت که رابطه اون ها قبل از قضیه تانگ شن بد نبوده اما نیمه تاریک ساکی همیشه در کمین بوده تا بیرون بیاد.
با تشکر
نقل قول کردن
Silver surfer norin
#4 Silver surfer norin 1400-02-11 15:10
مقاله خیلی خوبی بود :-)
بدون شک مگنتو و پرفسور ایکس معروفترین دشمنانی هستند که قبلا با هم بودند. من خیلی وقت پیش وقتی برای اولین بار شوالیه تاریکی رو دیدم، فکر میکردم نولان تو این فیلم بتمن و هاروی دنت رو دو متحد خوب نشون داده ولی بعدا فهمیده که این اتحاد مختص به این سه‌گانه نبوده
نقل قول کردن
Rayman
#5 Rayman 1400-02-11 16:22
سپاس از دوستان. ممنون از لطفتون. ببخشید که تک تک نمی‌تونم پاسخ بدم.
نقل قول کردن
CAPTAIN_ARVIN
#6 CAPTAIN_ARVIN 1400-02-11 22:35
به نقل از Rayman:
سپاس از دوستان. ممنون از لطفتون. ببخشید که تک تک نمی‌تونم پاسخ بدم.

آقا رامین بمونی برامون :-*
مقاله هم که عالیییییی

مرسی spidey ;-)
نقل قول کردن
a.v.s
#7 a.v.s 1400-02-13 00:13
درود بر شما آقای عراقی،
میخواستم بدانید که با اینکه شما تقریبا تازه وارد جمع سایت شدید ولی بنده مقالات شمارا تحسین میکنم و شما در آستانهء پیشرفت قرار دارید.

ممنون از شما بابت اینکه نکات مقاله ای را رعایت میکنید (البته یه مسئله در مقالات شما هست که فکر کنم اونم بخاطر ترتیب بندی word هستش ولی اسامی انگلیسی جا به جا میشن. برای مثال در این مقاله، نام Thomas Wayne به صورت Wayne Thomas در آمده و چندین مقاله دیگر) ولی جدا از این مسئله، مقالات شما به گونه ای است که نشان میدهد شما در نویسندگی مقالات تجربه دارید و تمرین داشتید. به طوری که شخص در وهله اول به نظرش نمی آید که دارد این مطلب را از سوی یک فردی که تقریبا جدید است و چند ماه پیش شروع به نوشتن مقاله کرده میخواند.

دوباره میگویم. بنده شمارا تحسین میکنم
در آینده موفق باشید ;-)
نقل قول کردن
Rayman
#8 Rayman 1400-02-13 15:42
به نقل از a.v.s:
درود بر شما آقای عراقی،
میخواستم بدانید که با اینکه شما تقریبا تازه وارد جمع سایت شدید ولی بنده مقالات شمارا تحسین میکنم و شما در آستانهء پیشرفت قرار دارید.

ممنون از شما بابت اینکه نکات مقاله ای را رعایت میکنید (البته یه مسئله در مقالات شما هست که فکر کنم اونم بخاطر ترتیب بندی word هستش ولی اسامی انگلیسی جا به جا میشن. برای مثال در این مقاله، نام Thomas Wayne به صورت Wayne Thomas در آمده و چندین مقاله دیگر) ولی جدا از این مسئله، مقالات شما به گونه ای است که نشان میدهد شما در نویسندگی مقالات تجربه دارید و تمرین داشتید. به طوری که شخص در وهله اول به نظرش نمی آید که دارد این مطلب را از سوی یک فردی که تقریبا جدید است و چند ماه پیش شروع به نوشتن مقاله کرده میخواند.

دوباره میگویم. بنده شمارا تحسین میکنم
در آینده موفق باشید ;-)

سپاس فراوان. همچنین. حتما در آینده سعی می‌کنم این مشکلی هم که گفتین پیش نیاد.
نقل قول کردن
P.B.P
#9 P.B.P 1400-02-14 03:17
سلام ممنون از آقای نمکی
بابت مقاله ممنون
چه مقاله جدید و جالبی،اول اینکه در مورد ۱۰ :فکر می کردم آپتیموس پرایم و مگاترون دشمنان خونی هستند چون در فیلم های ترنسفورمرز بیشتر دشمن بودند،در مورد ۹:بیشتر این دشمنی ها به خاطر قدرت است در فیلم هم واقعا نفرت و کینه در وجود اوشن مستر دیده میشد،در مورد ۵:این یکی خیلی جالب بود دشمن شماره یک سوپرمن با سوپرمن دوست بوده است،در مورد ۲:وااای من چقدر عاشق رابطه این دو هستم ،هر وقت می بینمشان فکر می کنم برادر هستند تا دوست الان هم که کیندرد شده باز هم این دو را برادر هم می بینم،اصلا قضیه این دو در سری های ایکس من، هم دوستی این دو را نشان می دهد و هم دشمنی شان در کل این دو به عنوان دو دوست در کنار هم فوق العاده اند.
در کل عالی بود.
ممنون.
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید