10-تفاوت-بین-مرد-عنکبوتی-تام-هالند-و-ونوم-تام-هاردی-در-دنیای-سینما-اسپایدرمن-ونم-ادی-براک-spiderman-venom

در حال حاضر هم ونوم و هم اسپایدرمن در دنیای سینما برای خود صاحب فرنچایزهای موفقی هستند ولی از نظر شخصیت پردازی تفاوت های عمده ای با هم دارند که باعث جذابیت بیشتر آنها شده.

مقدمه: ونومِ تام هاردی و مرد عنکبوتیِ تام هالند شخصیت هایی کاملاً متفاوت هستند که در یونیورس های کاملاً متفاوتی زندگی میکنند. ادی براک یک خبرنگار است که میخواست مهارت های منحصر به فردی خود برای نمایان ساختن جنایات دیگران استفاده کند. متاسفانه، او عدالت را از طریق شیوه های غیراخلاقی مثل کشتن شرورها و یا حتی خیانت به کسانی که بهش اعتماد دارند اجرا میکند. او حتی پس از به دست آوردن سیمبیوت ونوم هم مشکلاتش حل نشد و برای سر و سامان دادن به زندگی داغون خودش مشکل داره. از سوی دیگر، مرد عنکبوتی شخصیتی هستش که براساس پارامترهای شخصیتی خودش انگار باید ناخودآگاه باید از قدرت هایش برای انجام کارهای خوب استفاده کنه و برای این منظور ابایی از به خطر انداختن جان خودش نداره. زندگی او پس از افشای اخیر هویت مخفی اش به دست میستریو بسیار پیچیده شد و در فیلم "راهی به خانه نیست" تجربیات و درس تلخی به دست آورد. از سوی دیگر ، تصمیمات ادی و ونوم و نگاهشون به زندگی کاملا در تضاد با پیتر پارکر و جهان بینی او قرار میگیرند و در این مقاله میخواهیم به دلایل آن بپردازیم.

10- آنها از آدم های کاملا متفاوتی نصیحت دریافت میکنند

پیتر پارکر - تونی استارک

ادی براک یک سیمبیوت فضایی دارد که مدام دارد در گوشش نجوا میکند. او به ادی نصیحت و بینش ارائه میکند در حالی که این نصیحت ها همیشه مورد استقبال قرار نمیگیرند یا نمیتوان گفت که نصیحت خوبی هستند. البته ادی از نامزد سابق خودش هم نصیحت دریافت میکند ولی چون ونوم مدام دارد در گوشش وِز وِز میکند واقعا برای ادی سخته روی حرفهای آنه تمرکز کند! از سوی دیگر، پیتر از نصیحت و توصیه های خوبی از سوی آدم های معتبر و قابل اعتماد تری همچون زن عمو می، تونی استارک و دکتر استرنج دریافت کرده و میکند و خوشبختانه هیچ کدام از مرشدین پیتر نمیخواهند کله اش را بکنند!

9- ادی اعتماد آنه به خودش را از دست داد در حالی که پیتر به دنبال منافع عزیزان خود است

ونوم

ادی براک سابقا یک خبرنگار تحقیقی بود. او نفرت خودش را نسبت به کارلتون دریک و "بنیاد حیات" مخفی نکرد زیرا اعتقاد داشت هر دوی آنها فاسد هستند. تا اینکه به ایمیل های نامزدش نگاهی انداخت فهمید که از بنیاد حیات به خاطر آزمایش روی انسان ها چندین شکایت حقوقی شده است. او با بی احتیاطی این مساله را در مصاحبه با دریک مطرح کرد و در نتیجه او و آنه هر دو اخراج شدند. آنه هم بلافاصله باهاش بهم زد. ولی پیتر عاشق خانواده و دوستانش است و درسته که تصمیمات و اقدامات احمقانه و خودخواهانه ای هم گرفته ولی هرگز به آنها خیانت نکرد. در پایان "اسپایدرمن: راهی به خانه نیست" او زیر قولش زد و حقیقت را برای ند و ام جی فاش نکرد ولی این نشانه ای از بلوغ تازه ای بود که بهش دست یافته بود زیرا مسئولیت پذیرتر شده بود و میخواست با این کار ازشون محافظت کنه. در واقع پس از از دست دادن زن عمو می، دیگر نمیخواست کسی دیگر را نیز به شکلی مشابه از دست بدهد.

8- پیتر قصد داشت شخصیت های شرور را نجات دهد ولی ادی شرورها را میکشد

ونوم

ادی و ونوم چندین شرور شامل کارنیج و رایوت و میزبانان آنها و همچنین برخی اراذل و اوباش را کشته است. علیرغم اینکه او نسبت به برخی از این مرگ ها ابراز تاسف کرده و حتی تلاش نموده تا ونوم را متقاعد کند به جای مغز انسان، از مغز مرغ استفاده کند (!) ولی در مبارزه با کارنیج بهش قول داد اجازه میده هر کی رو که میخواد بکشه! ولی پیتر به لطف زن عمو می میخواست تا جای ممکن به دیگران و حتی ابرشروران کمک کنه و مداواشون کنه و در نهایت نیز به هدفش رسید.

7- پیتر به بیگانه ها عادت داره ولی ادی نداره

پیتر کاملا به مفهوم بیگانه های فضایی عادت داره و الان حتی با مولتی ورس و ایده جهان های موازی هم آشنا شده در حالی که قبلا فکر میکرد به دلیل نیرنگ های میستریو این موضوع حقیقت نداره. او به لطف ماجراجویی هایی که در فیلم های "جنگ بینهایت" و "پایان بازی" شاهدش بودیم با تهدیدی بیگانه به نام ثانوس و ارتش او روبرو شده و سابقه سفر به فضا و سیارات دیگر رو داره. با این حال در صحنه پس از تیتراژ "راهی به خانه نیست" دیدیم که ادی براک علیرغم اینکه با یک بیگانه فضایی پیوند خورده و با بیگانه هایی مشابه مبارزه کرده ولی ثانوس برایش غیرقابل باور بود. به خاطر همین از اون گارسون در رستوران مدام سئوال میکرد تا در این باره بهش توضیح بده.

6- آنها دلایل متفاوتی برای مخفی کردن قدرت ها و هویت های خود دارند

نیاز ونوم برای خوردن آدما تا زنده بمونه چیزی نبود که ادی بهش افتخار کنه و اگر فاش بشه او قطعا به زندان میفته. از سوی دیگر پیتر تا زمان فاش شدن هویت خودش به دست میستریو دغدغه خاصی برای دستگیر شدن نداشت. اما وقتی این اتفاق افتاد زندگی اش کاملا بهم ریخت و در نتیجه بسیار نگران اطرافیان خودش شد. ولی ادی نگرانی از این بابت ندارد. در واقع میتوان اینطور نتیجه گرفت که دغدغه اصلی ادی این بود که قدرت ها و هویتش فاش نشود تا گند کاری ونوم برملا نشود ولی دغدغه همیشگی پیتر اینه که هویتش فاش نشه تا عزیزانش به خطر نیفتن.

5- زندگی ادی خیلی داغونه و به آینده خوش بین نیست ولی پیتر اینطور نیست

زندگی ادی از وقتی شغلش و آنه را از دست داد داغون بوده. او چندین ماه بی پول بود و در طی وقایع "ونوم: بگذارید کارنیج بیاید" آپارتمان او یک فاجعه تمام عیار بود. شنیدن اینکه آنه قراره با کسی دیگر ازدواج کنه نیز اصلا به مذاق او خوش نیامد و وقتی هم که در اون جزیره بود و احساس میشد که داره کم کم روی آرامش به خود میبینه ناگهان به دنیای جدید و غریبی تله پورت شد. این در حالیه که انتقال زندگی پیتر به فاز جدید (پس از فراموش شدن در ذهن جهانیان) خیلی راحت تر و بی دردسرتر صورت پذیرفت و دیدیم که او کاملا خوش بین است و داره درس میخونه و ... یعنی او میدونه که تصمیم درستی گرفته و از آینده استقبال میکنه ولی ادی اینطور نیست.

4- ادی قدرت هایش را دور میندازه ولی پیتر هرگز این کار رو نمیکنه

ادی در نتیجه جر و بحثی که با سیمبیوت در آپارتمان خودش انجام داد او را از دست داد و سیمبیوت رفت سراغ میزبانان دیگر. وقتی هم که ونوم در اون میهمانی سخنرانی کرد اشاره داشت که ادی از او و قدرتی که نصیبش شده شرمنده و ناراضی بوده. ولی پیتر اینطور نیست. او علاجی برای مداوای ابرشرورها پیدا کرد ولی آن را روی خودش تست نکرد. زیرا او از قدرت هایش برای نجات مردم استفاده میکنه ولی ادی علاقه ای به انجام این کار نداره و شکست دادن شروران برایش دردناکه.

3- پیتر با مردان عنکبوتی دیگر رابطه خوبی برقرار کرد ولی ونوم دل خوشی از سیمبیوت های دیگر نداره

ونوم از هم نوعان خودش خوشش نمیاد. آنها یا میخوان که او را بکشند یا اینکه او را ضعیف تر از خود میدانستند. ونوم حتی وقتی فهمید کارنیج یک سیمبیوت قرمز رنگ است نشانه ای از ترس بروز داد (زیرا آنها را قوی تر از خود میداند). این در حالیه که وقتی پیترِ MCU با مردان عنکبوتی دیگر از دنیاهای دیگر ملاقات میکنه رابطه خوبی باهاشون برقرار میکنه زیرا تجربیات خودشون را با او در میان میگذارند. آنها استعدادهای مشابهی دارند و با هم همکاری خوبی میکنند که به نجات شرورها منجر میشود. این تعامل باعث شد پیترِ تام هالند دچار تغییرات مثبتی بشه (متوقف کردن او هنگام کشتن گرین گابلین). این در حالیه که ونوم در نتیجه رویارویی با سیمبیوت های دیگر دچار چنین تحولات مثبتی نشد.

2- ادی و ونوم بازنده محسوب میشوند ولی پیتر (اغلب) مورد تحسین قرار میگیرد

ادی و ونوم جذب یکدیگر میشوند زیرا هر دو یه جورایی در جوامع خود یک بازنده یا loser محسوب میشوند. ادی شهرت خودش را نابود کرد و ونوم هم یکی از ضعیف ترین سیمبیوت هاست. ولی پیتر یک بازنده محسوب نمیشه زیرا بارها به نجات دنیا کمک کرده و اونقدر در کارش خوب عمل کرده که حتی تحسین دشمنانش را نیز در پی داشته. به همین دلیل آینده ادی روشن نیست ولی آینده پیتر روشن روشنه.

1- پیتر عزیزترین فرد زندگی خودش را از دست داد ولی ادی چنین تراژدی رو تجربه نکرده

تا جایی که تا اینجا به ما نشان داده اند، ادی هرگز در دنیای سینمایی خودش شاهد مرگ عزیزانش نبوده. البته یه شخصیت فرعی و جزئی در قسمت اول بود به نام ماریا که بی خانمان بود که کشته شد ولی اصلا نمیشه مقایسه اش کرد با ارتباط نزدیک پیتر و زن عمویش که برای او مثل مادر بود و پیتر مرگش را دید؛ مرگ کسی که بزرگش کرده بود، به دست کسی که سعی کرده بودند بهش کمک کنند. این باعث شد پیتر دیگر آن خوش بینی کورکورانه سابق خود را نداشته باشد و مجبورش کرد تا سریع تر رشد کند. ولی ادی چنین چیزی را تجربه نکرد و در نتیجه چنین رشد شخصیتی را نیز نداشته.

مهدی ترابی مهربانی