نقد و بررسی فیلم «شیشه» ( Glass )

نقد و بررسی فیلم «شیشه» ( Glass )

فیلمی که قلبهایتان را به هزاران تیکه تبدیل می کند و مدت ها به فکر فروخواهد برد!

 

این نقد داستان فیلم را لو نمی دهد و اسپویل ندارد!

بله درست شنیدید. این فیلم قلبهایتان را مثل استخوان های شکنندهٔ ساموئل جکسون در فیلم درهم خواهد شکست. نکتهٔ نخست در این نقد که می بایست آن را روشن کنیم و خلاصه سنگ هایمان را با یکدیگر واکندیم این است که فیلم Glass اصلا یک اثر کمیک بوکی نیست! بله، این اثر فیلمی شخصیت محور در دنیایی تخیلی قرار دارد که فضای رئال در آن حاکم است. البته شاید بتوان گفت حضور شخصیت هایی با قدرت های فرابشری باعث شده این فیلم اثری نزدیک به یک فیلم کمیک بوکی داشته باشد اما اصلا اینطور نیست. شاید اگر این فیلم در دهه ۶۰ میلادی ساخته شده بود می توانستیم آن را از آثار کمیک بوکی به شمار بیاوریم اما ما در قرن بیست و یکم و دنیای مدرن امروزی در حال زندگی هستیم پس وجود چنین فیلمی یک سوال اصلی را برای همگی مخاطبان به وجود می آورد: چه می شد اگر در دنیای امروزی افرادی با قدرت های فرابشری وجود داشتند! در واقع پایه و ستون اصلی این فیلم بر اساس همین سوال بنا شده است. دنیایی کاملا واقعی مطابق با جهان حال حاضر پیرامونمان.

همانطور که می دانید این فیلم دنبالهٔ دو فیلم شگفت انگیز از کارگردان پرپتانسیل دنیای سینما یعنی آقای «ام.نایت شیامالان» است. اگر فیلم را به سه پرده تقسیم کنیم، پردهٔ اول مختص شخصیت «دیوید دان» در نخستین فیلم از این سه گانه است. یعنی این قسمت از فیلم سعی بر معرفی فضا و خلأ حدود بیست سالهٔ بین “Glass” و “Unbreakable” را دارد. واقعا هم این پرده از فیلم روایت کاملا مناسب و جذابی را دارا بود و هر کسی با دیدن آن ذوق می کرد و قند در دلش آب می شد چرا که بعد از این همه سال بالاخره شخصیتی که مدت ها از آن خبری نبود را قرار بود دوباره ملاقات کنیم. هر لحظه از این پردهٔ فیلم می توانست بیننده را مجذوب خود کند و همان هنرنمایی شیامالان در نوع فیلمبرداری و کارگردانی به خوبی در آن دیده می شد حتی با ارجاعات غیرمستقیم مختلف به فیلم اول حس و حال آن زمان را برایمان زنده می کرد.

اما این پرده از دو قسمت تشکیل شده بود و در بخش انتهایی آن شاهد ارتباط دادن دو فیلم قبلی یعنی Split با Unbreakable بودیم. رویارویی دوباره با شخصیت(های) کوین و اختلالاتش نوید یک درگیری نفس گیر با شخصیت «دیوید دان» را می داد. یکی از مشکلات اصلی فیلم هم همینجاست چیزی که در بازاریابی فیلم انجام شده بود بر محور مبارزه این دو شخصیت به کمک شخصیت به ظاهر اصلی فیلم یعنی آقای گلس بنا شده بود. ولی چیزی که انتظار می رفت به شیوهٔ دیگری اتفاق بیافتد در پردهٔ اول فیلم به طرز بسیار کوتاهی پایان یافت. البته نباید این اتفاق را با شیامالان خرده گرفت چرا که بعد از شیب نزولی این کارگردان در دنیای سینما و بازگشت شکوهمندش با فیلم Split وعدهٔ غیرقابل پیشبینی ها را به ما می داد. کارگردانی که با آثار شگفت انگیزی مانند «حس ششم»، «نشانه ها» و در آخر “Unbreakable” باعث شد با القاب بزرگی صدا زده شود حتی تا جایی که گفته می شد او هیچکاک معاصر خواهد بود. او با “Glass” (شیشه) بازگشته بود تا با شیبی که از فیلم قبلی، «شکافته»، و قبل از آن با فیلم The Visit گرفته پرشی بلند انجام دهد که نتیجه حس و حال عجیبی داشت. Glass به سان برزخی می ماند که تکلیف مخاطب به طور کامل با آن مشخص نمی شود بعضی از جاها از فرط خوشحالی بالا پایین می پرد و بعضی جاها با بی میلی و بی رقبتی به زور فیلم را دنبال می کند.

پردهٔ دوم فیلم، عذابی طولانی در فیلم بود که دیدن آن حوصله و صبر نسبتا زیادی می خواست. یعنی به شخصه توصیه می کنم وقتی به سراغ دیدن این فیلم رفتید موقعی را انتخاب کنید که از لحاظ فکری آرامش و تحمل کافی را داشته باشید چرا این بخش به طرز عجیبی طولانی و کشدار است. در این بخش هنرنمایی جیمز مک آووی در نقش «کوین وندل کرامب» باعث می شود شما آن سختی هایی موقع دیدن فیلم دارید را تحمل کنید؛ بازی او به طرز فوق العاده زیادی از مابقی همکارانش در فیلم در ردهٔ شدیدا بالاتر و بهتری قرار دارد. این بار دیگر مثل فیلم قبل به چند شخصیت اصلی از شخصیت های مختلف او پرداخته نمی شود بلکه قرار است چالش های بیشتری در ایفای نقش «مک آووی» ببینیم. چیزی که مشابه اش را در فیلم مردعنکبوتی ۲۰۰۲ ساختهٔ‌ سم ریمی دیده بودیم، جابه جایی آنی بین شخصیت های «کوین» مثل گرین گابلین و نورمن آزبورن زمانی که جلوی آینه و ماسک گابلینی اش جابه جا می شد با این تفاوت که این بار با ۲۴ شخصیت متفاوت سر و کار خواهیم داشت.

اگر بخواهیم این فیلم را به پروسهٔ پخت یک غذا در رستورانی مجلل تشبیه کنیم، انگار در پردهٔ اول فیلم ما با یک پیش غذای لذیذ سر و کار داشتیم که مقدار آن بسیار کم بوده است و مشتری را گشنه برای غذای اصلی نگه داشته. همین موقع به پردهٔ دوم فیلم می رسیم که مثل غذایی است که شعلهٔ آن با شمع تامین شده است و در این بین غذا های فرعی که به صورت کامل نپخته اند تحویل مشتری می شوند. در حدی این پروسه به طول می انجامد که مشتری عصبانی می شود و کم مانده از رستوران خارج شود. فیلم نیز دقیقا همین رویه را دنبال می کند در پردهٔ دوم مقدمه هایی را می بینیم که به صورت تمام و کمال در فیلم های قبلی دیده بودیم. البته آقای شیامالان به کند بودن ریتم فیلمهایش شهرت دارد اما مشکلی اصلی در این قسمت این است که ما قبلا تمام این داستان را از قبل می دانستیم و روایت دوبارهٔ آنها آن هم با این ریتم کند کمی عذاب آور بود. خوشبختانه در دقایق پایانی این پرده به نتایج خوبی رسیدیم و یک جمع بندی مناسب از چیزهایی که در فیلم های قبلی دیده بودیم رسیدیم.

همانطور که در تریلرها نیز دیدیم شخصیت جدیدی با نام دکتر «الی استپل» با بازی سارا پلسون در این فیلم اضافه شده که نقش روانشناسی را بازی می کند که وظیفهٔ درمان افرادی دارد که توهمات و خیالات ابرقهرمان بودن را دارند. از جمله یکی از این سه بیمار آقای گلس یا همان «الایجا پرایس» است که مدت هاست در این تیمارستان بستری است. برعکس عنوان فیلم نقش آقای گلس با بازی ساموئل جکسون تنها در نیمه دوم خلاصه می شود البته داستان فیلم طالب چنین چیزی است اما قرار دادن عنوان فیلم بر روی این شخصیت نوید هنرنمایی بیشتر این شخصیت را به ما طرفداران می داد و خلاصه این چیزی نبود که از فیلم انتظار می رفت(شیامالان!!!)

خانم «سارا پالسون» به عنوان دکتر فیلم نقش بسیار مهمی را در فیلم بازی می کند اما متاسفانه آنقدری که باید آن جذابیت موجود را برای مخاطب ایجاد نمی کند و بیننده آن شور و هیجانی که می طلبید را در فیلم شاهد نیست. یعنی آن سخنرانی ها و دیالوگ هایی که در فیلم بازگو می کند نمی تواند حس قابل درکی را منتقل کند و بیشتر آن صحبت هایش حکم دکتری را دارد که هیچگاه به آن چیزی که مستحق رسیدن به آن است را دریافت نمی کند. همانطور که در مثالمان گفتیم این همان غذاهای فرعی است که خوب پخته نشده اند و انگار ایده ها یکی پس از دیگری تلف شده اند.

اوضاع وقتی بدتر می شود که پای شخصیت های فرعی به داستان وارد می شود. که بازهم به خاطر همان نصفه کاره بودن ایده ها قربانی فیلم می شوند حضور سه شخصیت فرعی اصلی از دو فیلم قبلی یعنی «کیسی کوک» با بازی آنا تیلور-جوی، مادر الایجا با بازی کارلاین وودوارد و پسر «دیوید دان» یعنی جوزف با بازی اسپنسر تریت کلارک جوری تنظیم شده است انگار به فقط به عنوان جمع بندی و البته چون فیلم پایان سه گانه است حاضر هستند. ولی خب با توجه به پردهٔ اول فیلم «جوزف» به عنوان فرزند دیوید و پشتیبان او برای اعمال ابرقهرمانانه اش حضور نسبتا مفیدی برای فیلم دارد ولی دو شخصیت دیگر نام برده در فیلم کمی تو ذوق می زد. به هر حال تمام این مشکلات گفته شده مربوط به دو سوم ابتدایی فیلم بود و در پرده نهایی فیلم تمام تکه های این پازل تکمیل شده و خلاصه ناراحتی های قبلی را از دل طرفداران درمی آورد. همین پرده نهایی است که ثابت می کند کسی غیر از شیامالان جسارت ساخت چنین چیزی را نداشته و البته باعث اذیت شدن سیل عظیمی از طرفداران خواهد شد اما وقتی خود خالق طالب چنین چیزی است پس نمی توان از کار او ناراضی بود.

با این که در ابتدای نقد گفته شد، با فیلمی کمیک بوکی سر و کار نداریم اما دلیل نمی شود صحنه های درگیری و مبارزه ای در فیلم نبینیم. صحنه های اکشن در نوع خود واقعا عالی کار شده اند و یکی از چیزهایی که باعث به وجود آمدن وجه تمایز بین فیلم های دیگر این ژانر شود، نوع فیلمبرداری‌ای است که شیامالان در فیلمهایش استفاده می کند. به شخصه وقتی می خوام برای کسی فیلم های خوب او را توصیف کنم از کلمهٔ Art و اثر هنری یاد می کنم چرا که فیلمهای شیامالان حس و حالی تازه و عجیب دارند و این برگرفته از نوع رنگ به کار گرفته و البته شیوه فیلم برداری‌اش مثل سوییچ شدن بین سوم شخص و Point of View است. همین شیوه در مبارزات فیلم نیز استفاده شده یعنی همین سوییچ شدن ها باعث منحصر به فرد شدن اثر شده است!

متاسفانه یکی دیگر از ضعف های فیلم بازی متوسط بروس ویلیس در نقش دیوید دان است هر چقدر مک آووی برای نقش Beast و هیولا مایه گذاشته بود برعکس ویلیس بازی خشک و بی حس و حالی را تحویل طرفداران می داد.(حتی به نظر من مک آووی برای ایفای این نقش باید جایزه های مختلفی مثل اسکار و گلدن گلوپ کسب کند) ناسلامتی داریم راجع به ۱۹ سال وقفه صحبت می کنیم چیزی که توقع می رفت می بایست مثل بازی کسانی بود که در سنین بالا از نقششان خداحافظی می کردند می بود اما در کمال تاسف آن چیزی که دوست داشتیم را روی پردهٔ سینما ندیدیم. البته شاید هم بتوان این را تقصیر شیامالان و شیوه بازی گرفتن او برای این شخصیت انداخت اما بازهم دلیل نمی شد یه همچین بازی متوسطی از او ببینیم.

مثل دو فیلم قبلی این فیلم نیز از موسیقی خوبی بهره می برد. آقای «وست دیلن توردسون» خوب توانسته توازنی بین دو فیلم قبلی ایجاد کند و البته وقتی نوبت به قسمت های مربوط به دیوید دان می رسید، تم خارق العاده ای که پیش‌تر «جیمز نیوتن هاوارد» در فیلم unbreakable خلق کرده بود مو به تن آدم سیخ می کرد.

در پایان باید گفت فیلم «شیشه» فیلمی است که شیامالان در ابتدای کار پایان فوق العاده ای را برای آن در ذهنش خلق کرده بوده و سپس سراغ شرح و بسط دادن بقیه داستان و حتی ابتدای آن رفته. به همین دلیل در فیلم دیده می شود که برخی از ایده ها یا نصفه می مانند یا به صورت کامل جواب نمی دهند چرا که او فرصت کافی برای اتمام و مغزپخت شدن آنها نداشته. Glass داستانی فوق العاده دارد اما در روایت آن دچار مشکل می شود گلس فیلمی است که شیوهٔ روایت فیلم split را در پیش گرفته اما داستان آن مانند  Unbreakable نوشته شده است. گلس شماره های اول کمیک های Action Comics است و فضایش کاملا خاکی و زمینی است. گلس داستان و پایانی هوشمندانه با ایده و روایتی نسبتا خراب دارد. گلس سورپرایز و شوک است چیزی که قلبهایتان را خرد کرده و به هزاران تیکه تبدیل می کند و با هزاران فکر و خیال دیگر تنهایتان می گذارد. این ایده فوق العاده و چیزی که کارگردان در ذهنش داشته می توانست به شاهکاری دیگر تبدیل شود اما نشد. ای کاش که شیامالان این ایرادات را رفع می کرد و حتی درب را برای ادامهٔ چنین فیلمهایی باز می گذاشت.

 

امتیاز: 6.75 از 10

 

نویسنده: احمد فقیه

P.Constantine

All rights reserved © Spidey.ir 2019

   (هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

مطالب مشابه:
 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه‌ها   

spiderpunisher
#1 spiderpunisher 1397-11-26 13:51
خیلی خوب نمره دادید، بیشتر سایت های نقد داخلی نمره کمتری دادن، درکل ممنون از مقاله.
نقل قول کردن
h2018.marvel
#2 h2018.marvel 1397-11-26 14:49
عالی
فقط چرا اینقدر بد گرفته؟؟؟ متاکریک 42 داده بهش
درضمن استاد نوشتین سنگ هامون رو بایکدیگر واکنیم
نقل قول کردن
ctothejay
#3 ctothejay 1397-11-27 18:26
من با این یکی مشکل نداشتم، اتفاقا یک سبک و نوعِ منحصر به فرد و متفاوت بود که به من خیلی هم چسبید. اواسط فیلم بود که حوصله سربر و ضعیف بود ولی بعدش تو قسمت پایانی دوباره از عالی شد، از بازی بروس ویلیس و ساموئل ال جکسون هم خیلی خوشم اومد ولی بازی مک آووی واقعا یه چیز دیگه بود. این فیلم به علت اینکه Split خیلی غیرمنتظره به شکلی عالی عمل کرد و اینکه این فیلم با استاندارد های فیلم های ابرقهرمانی (که اصلا از نظر من فیلم ابرقهرمانی و کمیک بوکی هم نیست) زمین تا آسمون فرق داشت و پر از سبک یکتا شیامالان بود باعث شد نمره کمی در کل بگیره در حالی که هواداران واکنش بسیار مثبتی داشتن. البته plot twist آخر فیلم هم خیلی خوب.
نقل قول کردن
spiderspider
#4 spiderspider 1397-11-27 22:16
با توجه به صحبت هواداران بنظر می آید فیلم بسیار خوبی است و من هم با دیدن تریلر شگفت انگیز این فیلم مشتاق دیدنش شدم، مخصوصا وقتی فیلم های نشکن و شکافته رو دیدم. بنظر من منتقدان بسیار نامردی نسبت به این فیلم کردند . واقعا منتقدهایی که فیلم های اسپایدرمن هام کامینگ و بلک پنتر نمرات بالایی میدن، فیلم هایی که جز چندتا جک و چندتا ژانگولک‌بازی هیچی از تهشون درنمیاد، ولی به این فیلم و امثال این فیلم همچین نمراتی میدند (جسارت نباشه منظورم آقای فقیه نبود) واقعا باید تاسف خورد. واقعا این فیلم ها در مقابل فیلم های پاپ‌کورنی مارول و دی سی مظلوم واقع میشوند.

نکته: منظورمن این نیست که فیلم های مارول و دی‌سی بد هستند، بل آنچنان هم خوب نبودند که همچین نمرات بگیرند. آخه جدی بلک پنتر لیاقت داشت نمراتش از فیلم شوالیه تاریکی بالاتر بشه؟
با تشکر از آقای فقیه.
دوستان خواهشا نظر بدید.
نقل قول کردن
Negin
#5 Negin 1397-11-27 23:52
همیشه همه سایت ها فیلم هارو نقد می کنن فن ها از روی فیلم فن آرت میزنن ازش جوک ساخته میشه
اون وقت کلی بعدش بلوری فیلم میاد ما میبینم :-|
:sad:
در مورد کسایی که میگن بلک پنتر خوب نیست
به نظرم هم خیلی فیلم خلاقانه ای بود هم کارکتر های قوی داشت هم اکشنش خوب بود هم داستان خوب بود از نظر من نسبت خیلی فیلم های کمیک بومی قوی تر بود و در کل ایراد خیلی خاصی نمیشه از فیلم گرفت در صورتی که یک سری فیلم ها با اینکه کلی لحظه های خفن دارن یه سری اشکالات کلی هم دارن که خدایی یه منتقد نمیاد از اونا بگذره بچسبه به جاهایی که فیلم باحال بوده
نقل قول کردن
Negin
#6 Negin 1397-11-27 23:57
مرسی بابت اینکه این فیلم رو هم نقد کردید
و مرسی بابت نقد بدون اسپویل
نقل قول کردن
moali
#7 moali 1397-11-29 12:56
ممنون بابت نقد زیبا و بی اسپویلتون

برا من که میخوام ببینم خیلی مفید بود و فیدبک های مناسبی رو بهم داد
نقل قول کردن
Red_Right_Hand
#8 Red_Right_Hand 1398-01-24 16:30
به نقل از spiderspider:
با توجه به صحبت هواداران بنظر می آید فیلم بسیار خوبی است و من هم با دیدن تریلر شگفت انگیز این فیلم مشتاق دیدنش شدم، مخصوصا وقتی فیلم های نشکن و شکافته رو دیدم. بنظر من منتقدان بسیار نامردی نسبت به این فیلم کردند . واقعا منتقدهایی که فیلم های اسپایدرمن هام کامینگ و بلک پنتر نمرات بالایی میدن، فیلم هایی که جز چندتا جک و چندتا ژانگولک‌بازی هیچی از تهشون درنمیاد، ولی به این فیلم و امثال این فیلم همچین نمراتی میدند (جسارت نباشه منظورم آقای فقیه نبود) واقعا باید تاسف خورد. واقعا این فیلم ها در مقابل فیلم های پاپ‌کورنی مارول و دی سی مظلوم واقع میشوند.

نکته: منظورمن این نیست که فیلم های مارول و دی‌سی بد هستند، بل آنچنان هم خوب نبودند که همچین نمرات بگیرند. آخه جدی بلک پنتر لیاقت داشت نمراتش از فیلم شوالیه تاریکی بالاتر بشه؟
با تشکر از آقای فقیه.
دوستان خواهشا نظر بدید.


منم با شما موافقم که حق این فیلم خیلی بیش تر از اینا بود، اما نه به اون دلایلی که شما میگید. در حقیقت اینکه میگید اصلاً حق بلک پنتر اون نبود و... به نظرم کاملاً اشتباه هست. شما شخصیت کیل مانگر رو موشکافی کن. میبینی که چقدر عمیق و چندلایه هست و میشه حتی در جاهایی با این شخصیت همزادپنداری کرد. یا اینکه شالوده فلسفی و اخلاقی فیلم رو ببین، کلاً درباره معایب نژادپرستی و عدالت خواهی و نگاه منفی به رنگین پوستان هست، و فیلم برای همین جذاب شده و نمرات خوبی گرفته چون قشنگ روی شخصیت کیل مانگر کار شده.
در ضمن انتظارات مردم از فیلم های اقتباسی هم تغییر کرده، این هم بی تاثیر نیست.
نقل قول کردن
Army.Of.ONE
#9 Army.Of.ONE 1398-01-24 18:38
به عنوان کسی که مدت ها منتظر این فیلم بودم ، از دیدن فیلم لذت بردم ... داستان فیلم و ایده هایی که به کار گرفته میشوند فوق العاده هستند ... شاید اگر انتظارات از فیلم های کامیک بوکی بالا نبود و شیامالان بخش آسایشگاه رو اون قدر کش نمیداد و بازی خانم سارا پائولسون کمی بهتر بود شاهد یکی از زیباترین فیلم های کامیک بوکی تاریخ میبودیم ...
سه گانه ی قهرمانانه ی شیامالان یکی از بهترین سه گانه هاییست که دیدن اون بر هر کامیک فنی واجبه .
اصلا هم به نقدهای فیلم توجه نکنین داستان فیلم شما رو خرد میکنه !!!
نقل قول کردن
moali
#10 moali 1398-01-24 20:18
اقای فقیه سلام، مرسی بابت نقد.
راستش به نظرم شما با کمی خوش‌رویی با این فیلم برخورد کردین!
با اجازه چند تا نکته به نظرم میاد که بیان کنم:
شیامالان که روزی اسپیلبرگ نوین خوانده میشد و هنگام ظهورش عده ای از بازگشت آلفرد هیچکاک حرف میزدن و ره صد ساله رو یک شبه رفت و با امثال حس ششمش غوغا بپا کرد و با آنبریکیبل فراتر از سطح اون زمان ظاهر شد اما رفته رفته مسیر نزول شدید خودشو طی کرد و بعد از چند سال به حاشیه رونده شد و بافیلم‌های ناامید کنندش هوادارای تازه پیدا کردش رو از خودش رنجوند، اما زمانی که split رو ساخت و خبر داد که این فیلم با unbreakable و فیلم‌سومی که خواهد ساخت(glass) امید را در دل هواداران بار دیگر زنده کرد به طوری که فیلم شیشه به یکی از مورد انتظارترین فیلم‌های سال ۲۰۱۹ بدل شد. اما متاسفانه فیلم به معنای حقیقی گند زد به همه چی!!! کاری به این نکته درستتون ندارم که انگار شیامالان اول آخر فیلم رو تو ذهنش شکل داده و بعد هول هولکی به اول اومده و مهندسی معکوس دست و پا شکسته کرده، بلکه میخوام بگم فیلم اصلا پرداخت شخصیتی مناسبی نداره، یعنی ما که قراره بعد از ۱۹ سال دوباره بروس ویلیس را ببینیم باید اقلا یک دورنمای کلی از این که تو این ۱۹ سال چه بر سرش اومده بهمون ارائه میشد، که این با بازی بی روح ویلیس کنستانتره‌ای از کسالت رو برامون به ارمغان داشت تا یک کاراکتر جذاب. از طرفی شخصیت‌های فرعی داستان مثل پسر ویلیس و مادر ال‌جکسون بیشتر به نظر میرسید نقش‌پرکُن باشن تا یک شخصیت فرعی مناسب و حوصله آدم رو سر میبرن. از معدود نکات مثبت فیلم بازی بینظیر مک اووی و پیان فیلم بود که نظر ادم رو جلب میکرد که البته پایام فیلم هم یک ایده خلاق بود که خام بود و خوب چکش‌کاری و صیغل داده نشده بود، در مجموع اگه بخواهیم تصویری از شیامالان تو این ۳ فیلم ارائه کنیم، با فیلم اول اون مفهوم بکری رو ارائه داد و با فیلم دوم مغزها رو خرد کرد و وقتی خبر ساخت فیلم سوم رو شنیدیم انگار شیامالان دورخیز کرده بود تا دوباره به قله دوران خودش در هالیوود برگرده ولی متاسفانه به قعر دره سقوط کرد
۵/۷۵ از ۱۰
نقل قول کردن
hassan91
#11 hassan91 1398-01-30 17:42
این فیلم فقط پایان خوبی داشت. اگه نقشه های میستر گلاس نبود اون پایان خوب هم به سر نمیرسید. میشه گفت با یه فیلم معمولی با یه پایان خوب (شایدم عالی) سرکار داشتیم.

واقعا متعجب شدم که شخصیت ها رو کشتند. خیلی شوکه کننده بود اونم در حضور عزیزان خودشون. با اینکه حضور کارکتر گلاس نسبت به اسم فیلم خیلی کم بود ولی کلا داستان رو نقشه های اون چرخید. بخوبی نشون دادن که چطور باعث پدیدار شدن دو شخصیت دان دیوید و بیست شده. کلا فیلم هر چی مشکل داشت مال نیمه اول فیلم بود. انگار یه چلو کوبیده گذاشته بودن جلمون که برنجش رو خمیر کرده بودن ، مجبور شدیم برنجا رو اول بخوریم، کوبیده ها رو نگهداشتیم واسه آخر.

راسش من وقتی دیدم چنگیز جلیلوند به جای بروس ویلیس حرف زده خیلی مشتاق شدم که دوبلش رو ببینم. عادت داشتیم که صدای ساموئل ال جکسون رو با صدای زنده یاد حسین عرفانی بشنویم. انگار اصن صدای خودش بود. با این حال آقای علی همت مومیوند هم خیلی خوب بجاش صحبت کرده بود.
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید