وب سایت اسپایدی اینبار با یک مقاله اسپایدرمنی دیگر با موضوعی جالب و متفاوت برگشته تا دل هواداران اسپایدی را شاد کند.
مقدمه : مرد عنکبوتی سابقه بسیار زیاد و پر و پیمونی در تاریخچه مارول دارد. او برترین و ملموس ترین کاراکتر مارول و چه بسا دنیای کمیک است. از دلایل این قابل لمس بودن، میتوان به این اشاره کرد که او درست مثل شماست، مثل ما توی زندگی اش تراژدی های زیادی تجربه کرده است، مثل تو گاهی از هدفش نا امید شده و در راهش دچار شک و تردید شده است، مثل همه مردم عادی توی زندگی اش عصبانی شده و کنترل خودش را از دست داده است و همینطور مثل تمامی ما در زندگی و تاریخچه خودش خوشی ها و شادی هایی نیز داشته است که ما و شما با خواندن آنها بلند بلند خندیده‌ایم و از ته دل برای او خوشحالی کرده‌ایم. همچنین دیدن خوشحالی های او برای ما نیز لذت و احساس شادی عمیقی به ارمغان آورده است. برای شما هواداران اسپایدرمن لازم است که خوشی های او و هوادارانش را بشناسید و آنها را درک کنید. به همین دلیل بزرگترین سایت طرفداری اسپایدرمن، در این مقاله به معرفی چندین اتفاق شاد و خوشحال کننده از داستان های او پرداخته است که حسابی هواداران را به وجد آورده‌اند.
15- سری مرد عنکبوتی نهایی (Ultimate Spider-Man)
سری کمیک بوک مرد عنکبوتی نهایی با داستان های زیبا، تغیرات خوب و به جا و همینطور سبک طراحی بی نظیر و جوان پسند، خودش را در دل هواداران جا کرد و احساس شادی و لذت فراوانی را برای آنها محیا نمود. راستش به پانل یا کمیک مشخصی اشاره نکردم چون این سری پر است از صحنه های خوشحال کننده و مفرح که هر هوادار اسپایدرمنی را خوشحال میکند. در سال ۲۰۰۰ مارول تصمیم گرفت که ابرقهرمان شماره یک خودش را به روز کند به همین دلیل برایان مایکل بندیس را مسئول این کار کرد و او دنیایی جدید به نام دنیای نهایی یا Ultimate خلق کرد که در آن پیتر پارکر باری دیگر نوجوان شده بود. در این کمیک‌ها ارجین پیتر را از نو روایت کرد و آن را حسابی شرح و بسط داد و با داستان های بی نظیر، حال و هوای کمیک های کلاسیک اسپایدی که در آن پیتر نوجوان بود را اینبار با چاشنی مسائل به روز دنیا برای هواداران زنده کرد. به همین دلیل کل این سری را میتوان اتفاقی خوشحال کننده برای اسپایدی فن ها دانست. لازم به ذکر است که برایان مایکل بندیس حدود ۱۷۰ کمیک برای مرد عنکبوتی نوشت که از این جهت در رتبه های بالایی قرار میگیرد. همچنین باید خاطرنشان کرد که در این سری کاراکتر موفقی به اسم مایلز مورالز هم خلق شد که امروزه از کاراکترهای پر طرفدار مارول است.
14- کمیک شماره 267 مرد عنکبوتی شگفت انگیز
مطمئناً همگی شما طرفدار کمیک های کلاسیک و باحال مردعنکبوتی هستید. حتی اگر طرفدار مردعنکبوتی هم نباشید، برای اینکه دلتون شاد بشه و حس خوب و شاد این کمیک رو درک کنید، پیشنهاد میکنم این کمیک رو بخونید. این کمیک نمونه بارز یک کمیک با فضای شاد و فان برای خواننده (نه برای اسپایدی چون احتمالا این کمیک کابوس اسپایدیه) است که هر خواننده ای از خواندنش عمیقاً احساس شادی و خوشحالی میکنه. این کمیک با فضا و حال و هوای فان آغشته شده و از یک زاویه دید متفاوت به زندگی اسپایدی نگاه میکنه و اون رو با زندگی یک دزد ساده و خورده پا مقایسه میکنه که جذابیت این کمیک رو دوچندان میکنه. پیتر دیوید یکی از برترین نویسندگان تاریخ کمیک های اسپایدرمن، نوشتن این کمیک رو برعهده داشته و سعی او در فان و شاد بودن داستان خلاصه نمیشه، چرا که این کمیک توجه بسیار ویژه و قدرتمندی بر زندگی و شخصیت اسپایدرمن داره. در طول داستان خواننده عمیقاً احساس شادی میکنه و از شوخی‌ها و خوشی زیبایی که در داستان نهفته است لذت میبره. برای درک بهتر باید بگویم که در این کمیک اسپایدی به حومه شهر میره و چون در آنجا ساختمانی نیست مجبوره از اوتوبوس یا حتی تاکسی استفاده کنه!! پول برای کرایه نداره و مردم شهر چهار چشمی توی خیابان بهش خیره میشوند.
کلا از بهترین و ماندگارترین کمیک های مرد عنکبوتی است. جای تعجبی ندارد که استاد ترابی این کمیک را در اینجا برای شما ترجمه کردند و درون ترجمه یه ادای احترام ویژه به زبان آذری کردند که برای اینکار از ایشون با جان و دل تشکر میکنم.
13- بهتر شدن تعاملات جیمسون با پیتر پارکر
سال 2017 مارول تصمیم گرفت سری جدیدی از کمیک های "پیتر پارکر: مرد عنکبوتی خارق العاده PETER PARKER : THE) SPECTACULAR SPIDER – MAN) را منتشر کنه. نویسنده ای برتر به نام «چیپ زدارسکی» را نیز مامور این کار کرد. او هم به زیبایی از پس نوشتن این کمیک بر آمد که همگی اینجا ترجمه شده و در آنها سعی شد حال و هوای داستان های کلاسیک اسپایدرمن تداعی بشه. اتفاقات مهمی هم در آنها افتاد مثل حضور خواهر پیتر پارکر (ترزا پارکر) و... خود این سری با نویسندگی بی نظیر زدارسکی و سبک طراحی نسبتاً خوب این کمیک‌ها، بسیار به مذاق هواداران خوش آمد و آنها را خوشحال کرد. اما قطعا مهم ترین اتفاق در شماره 6 این سری رخ داد زیرا در آن «جی جونا جیمسون» پس از این همه سال از هویت مخفی اسپایدرمن باخبر شد! بله! پس از سالها پیتر پارکر تصمیم گرفت هویت مخفی خودش رو برای جيمسون فاش کنه! ما دیدیم که جيمسون که این همه سال از اسپایدرمن متنفر بوده حالا دیگه سمتی در روزنامه "دیلی بیوگل" نداره و وب سایتی زده که اونجا داره به اسپایدرمن فحش میده! اما مساله ای پیش اومد که اسپایدرمن حاضر شد باهاش مصاحبه اختصاصی بکنه. در حین مصاحبه فهمید که جونا این همه ازش متنفر بوده چون همیشه او را آدمی میدونسته که مسئولیت پذیری بلد نیست و به همین خاطر هم ماسک میزنه. پیتر دید که جونا واقعا الان دیگه همه چیز خودش رو از دست داده و خیلی داغونه و ناگهان تصمیم گرفت هویت خودش رو برای جونا فاش کنه! از اون موقع به بعد هم با هم خوب شدن و جونا فهمید که اسپایدرمن در تمام این سالها چه آدم مسئولیت پذیر و چه قهرمان شریفی بوده است. پس از این اتفاق شاهد بودیم که نوعی تعامل جالب و جذاب بین جيمسون و اسپایدرمن پدید آمده است. بی تردید هر هوادار اسپایدرمنی از خواندن این کمیک زیبا و احساسی، لذت میبره و از اینکه در ادامه تعاملات زیبای بین جیمسون و پیت رو میبینیم خوشحال تر میشیم. حتی خود پیتر هم خوشحال تر و راحت تره و واقعا تعاملات بین این دوتا از جالب به جالب‌تر و عمیق‌تر ارتفاع پیدا کرد.
12- برقراری مجدد رابطه بین پیتر پارکر و مری جین واتسون
از بزرگترین تغییرات در داستان های مرد عنکبوتی که دل هواداران و حتی خود اسپایدی را شاد کرد، برقراری مجدد رابطه بین پیتر پارکر و مری جین واتسون بود. پس از 10 سال (!) «دن اسلات» از سمت نویسنده کمیک های مرد عنکبوتی کنار رفت و «نیک اسپنسر» نویسنده جدید شد. نیک اسپنسر آمد و شادی را برای پیتر و ام‌جی به ارمغان آورد. او رمانس بین مری جین و پیتر پارکر را دوباره برقرار کرد! البته تایم لاین هنوز مثل سابقه و به خاطر وقایع One more Day هنوز هم انگار آنها قبلا با هم ازدواج نکرده اند ولی در هر حال هواداران مرد عنکبوتی و همینطور خود اسپایدرمن از برقراری مجدد این رابطه که به بیان استاد (در این مقاله) در دنیای کمیک برترین است، خوشحال شدند. مخصوصا اینکه شخصیت پردازی مری جین هم درست شد و او دیگه مثل دوره دن اسلات همش غر نمیزنه که "من نگرانم چون تو اسپایدرمن هستی و واسه همینه که نمیخوام باهات باشم". با اینکه در داستان های اخیر اسپایدی، مری جین به نوعی کم رنگ تر شده ولی هنوز رابطه‌اش با پیتر پا بر جاست و شک نکنید دوباره حضور او در کمیک های اسپایدی بهتر و پر رنگ تر خواهد شد.
11- پیتر پارکر صاحب یک بچه میشود
در بینابین داستان بد و منفور سرگذشت کلون (دهه نود) شاهد یک نقطه عطف بودیم. با اینکه کل این رویداد برای هواداران عنکبوتی ناراحت کننده و عصاب خورد کن بود، در بینابین این داستان شاهد اتفاقی زیبا و خوشحال کننده برای اسپایدی بودیم. احتمالاً مارول سعی داشت با این کار پیتر پارکر را با یاد و خاطره ای خوش از اسپایدرمن بودن کنار بگذارد و بن رایلی را جایگزینش کند. به هر حال بچه دار شدن پیتر پارکر و مری جین اتفاقی بود که هواداران را در بین آن همه ناراحتی، خوشحال کرد و به پیتر آرامش داد تا به همراه همسرش چند وقتی از نیویورک دور شود و به زندگی عادی بپردازد. اما هواداران همچنان از کلون بودن پیتر شاکی بودند به همین دلیل سلاح به دست گرفتند و مارول را وادار به عقب نشینی کردند و او هم مجبور شد اسپایدی را برگرداند. ولی خب حتما میدونید که بعداً این اتفاق هم توسط مارول خراب شد و وقتی آنها دیدند که زورشان به پیتر پارکر نمیرسد، طفل به دنیا نیامده او را هدف قرار دادند و طبق معمول باز کاسه کوسه ها سر این گابلین همیشه بهار شکست!!
10- پیتر پارکر دوباره مرد عنکبوتی میشود
بی تردید هر هوادار واقعی اسپایدی میداند که او مثل خود ما با مشکلات و دغدغه های روزمره زندگی مواجه است. قطعاً تمامی شما میدانید که استن لی و جان رومیتا یکی از بی نظیر ترین و برترین داستان های تاریخ اسپایدرمن را در شماره پنجاه از مردعنکبوتی شگفت انگیز روایت کردند. باید بگویم که این داستان آنقدر ماندگار و خوب بود که خودش برای ما خوشحال کننده و جالب بود. اما اتفاق ویژه‌ای که اینجا افتاد و حتی باعث شد پیتر هم خوشحال بشه و به کاری که میکنه و هدفی که داره، ایمان خالصی بیاره، این بود که او از اسپایدرمن بودن دست کشید اما خیلی زود به کمک خاطرات عمو بن عزیزش، دوباره برگشت و تبدیل به یک مرد عنکبوتی عمیق تر شد. راستش در توصیف این داستان و خوشحالی و فضای شاد احساسی این کمیک چیز زیادی نمیتوان گفت فقط باید بروید و بخوانید و شاد شده و از اینکه چرا اسپایدرمن را دوست دارید، مطمئن شوید. این را هم بگویم که این داستان بی نظیر برای شما کمیک دوستان ترجمه شده است که برای خواندنش به اینجا مراجعه کنید.
9- برترین داستان رومانس بین گربه سیاه و مردعنکبوتی
شاید این داستان بیشتر حال و هوایی غمگین داشته باشد تا شاد و خوشحال کننده، ولی باید بگویم که هر هوادار اسپایدرمنی که یاد این داستان بی نظیر میوفتد، بی تردید خوشحال میشود. زیرا در این داستان شخصیت مردعنکبوتی به زیبایی پردازش شده است و ما با تک تک اعضای بدنمان عشق زیبای او و گربه سیاه را لمس میکنیم و از آن لذت میبریم. هر هوادار اسپایدرمنی، با دیدن اینکه کاراکتر مورد علاقه‌اش چه انسان اخلاق گرایی است و به هر کسی که نزدیک میشود، او را با جان و دل دوست میدارد و برایش جان فشانی میکند، به وجد می‌آید. حتی اگر شخص مورد نظر یک دزد سیاه پوش باشد. این داستان صحنه های ماندگار کمی ندارد و از برترین های اسپایدرمن است که با خواندش به زیبایی عمق رابطه این دو کاراکتر را درک میکنید و خوشحال میشوید.
8- مردشنی شب کریسمس به مادرش سر میزند
در این داستان بی نظیر و ماندگار شاهد یک ایده بکر و زیبا برای خوشحال کردن و انتقال عمیق حس شادی به هوادار هستیم. روی توماس نویسنده خوب دنیای کمیک، در این داستان به زیبایی حس شادی و خوشحالی را در داستان های اسپایدرمن تداعی میکند. نکته جالب‌تر آن است که این حس شادی را با محوریت یک ویلن انجام میدهد که همان ایده بکری است که گفتم. اخه کدام داستانی را دیدید که با یک ویلن (!) به زیبایی حس شادی و خوشحالی را برایتان تداعی کند و احساساتان را بر انگیزد. در این داستان شاهد هستیم که مرد شنی شب کریسمس به دیدار مادرش میرود و حتی اسپایدرمن کادویی که برای گوئن استیسی گرفته بود را به او میدهد تا دست خالی نرود. همین یک جمله کافی نبود که متوجه حس عجیب این داستان بشوید؟ لازم به ذکر است که استاد در این مقاله، به زیبایی به توصیف این داستان پرداختند که برای اطلاعات بیشتر پیشنهاد میکنم حتما بخوانیدش.
7- برترین داستان رومانس مرد عنکبوتی
این کمیک بی نظیر، بدون شک یکی از برترین های رومانس در دنیای کمیک بوکه و تمامی هواداران اسپایدرمن برای درک بهتر و بیشتر رابطه پیتر و عشق نامبر وان او در طول زندگی یعنی مری جین واتسون، باید این کمیک را بخوانند. این کمیک هر هوادار کمیک بوکی را خوشحال میکند چرا که به زیبایی هرچه تمام تر رابطه و عشق بین برترین زوج دنیای کمیک را روایت میکند. با اینکه پیتر در این کمیک چندان اوضاعش تعریفی ندارد و پس از جریانات جنگ داخلی، فاش شدن هویتش و همچنین پیوستن به تیم کاپیتان آمریکا مجبور است که مدام فراری باشد، اما هواداران در طول خواندن این کمیک، تمامی این بد بختی‌ها را فراموش میکنند و میخکوبانه برترین داستان رومانس اسپایدی را نظاره میکنند. قطعاً این داستان به گونه‌ای روایت شده که تمامی بدبختی های پیتر به چشم نیایند و فضا بسیار شاد و عاشقانه باشد. این کمیک زیبا هم توسط اسپایدی ترجمه شده که برای خواندنش به اینجا مراجعه کنید.
6- پیتر پارکر به ذهن و جسم خود باز میگردد
مهم ترین اتفاقی که به تازگی برای اسپایدی افتاد این بود که او به شکلی دردناک (ظاهراً) در جسم دکتر اختاپوس از دنیا رفت و دکتر اختاپوس نیز خودش را به جسم او منتقل کرد. این اتفاق بسیار ناراحت کننده بود و حتی بسیاری از هواداران مثل استاد عزیزمان، دیگر کمیک نخواندند. بی تردید در چنین حالتی همگی از بازگشت پیتر خوشحال میشدند و استقبال میکردند. مارول بعد از چندین شماره با فضایی جدی، نهایتاً پیتر پارکر را به ذهن و جسم خودش بازگرداند و در همان دو داستان اولی خاطره داستان های کلاسیک اسپایدی را برایمان زنده کرد. بی تردید این اتفاق هم برای خود پیتر خوشحال کننده بود و هم برای هواداران او، که برای دیدن مجدد پیتر پارکر لحظه شماری میکردند. این را هم بگویم که مارول در همان دو شماره اول، فضای جدی داستان های قبلی را از بین برد و فضای شاد و فان سابق را بازگرداند. درنتیجه با اسپایدرمنی طرف بودیم که بسیار شوخی میکرد وجود هوادارنش را از شادی و خنده پر میکرد.
5- بازگشت پیتر پارکر به لباس کلاسیک
اسپایدرمن در طول تاریخچه طولانی خودش، لباس های مختلفی بر تن کرده که بعضی از آنها توانایی های او را نیز افزایش میدادند. اما هیچکدام از این کاستوم ها به اندازه لباس کلاسیک قرمز و آبی او در نزد هواداران محبوب نیستند و نخواهند بود. همانطور که خودتان میدانید اسپایدی برای مدتی لباسی سیاه رنگ بر تن میکرد که در اصل یک سیمبیوت زنده فضایی بود که قدرت و توان او را افزایش میداد. اما اوضاع کم کم داشت ناجور میشد و این سیمبیوت روی رفتار و کردار او نیز تاثیر داشت. قطعاً در چنین شرایطی هواداران خدا خدا میکردند که همان لباس خوشگل و کلاسیک اسپایدی، به کمیک های او برگردد. مارول هم در ادامه در شماره ۲۵۹ مردعنکبوتی شگفت انگیز لباس کلاسیک اسپایدی را دوباره بر تن او کرد تا هم خود اسپایدی و هم هوادارانش خوشحال شوند. این اتفاق با اینکه در یاد خیلی ها باقی نمانده است اما قطعاً جز لحظات شاد زندگی پیتر پارکر بوده که با این تغییر لباس، به نوعی زندگی خودش را از نو آغاز کرده و دوباره همان اسپایدرمن کلاسیک و دوست داشتنی شده است.
4- بلند کردن آوار توسط مردعنکبوتی
این اتفاق از زیباترین و ماندگار ترین های تاریخ دنیای کمیک بوک است که بارها و بارها به آن ادای احترام شده. قطعاً وقتی به این پانل نگاه میکنیم و به آن داستان و انفاقی درش افتاد فکر میکنیم، به وجد می‌آییم و دوست داریم بارها و بارها آن را ببینیم و از اوج هنرنمایی استیو دیتکو در طراحی بی نظیر و همینطور استن لی در روایت زیبا و ماندگار داستان لذت ببریم. این اتفاق برای هوادارانی که عاشقانه اسپایدی را دوست دارند خوشحالی واقعی را هدیه داد. وقتی اسپایدی زیر خروارها آوار گیر میکند و با روحیه تسلیم ناپذیر خودش و برای نجات عزیزش، در نهایت موفق میشود خودش را خلاص کند. این اتفاق نمونه بارز خواستن و توانستن است که اگر تلاش کنی، حتی غیر ممکن ها هم ممکن میشوند و تو هم میتوانی مانند اسپایدی انبوه آوار ها را کنار بزنی و به هدف پاک و درستت برسی. این داستان زیبا توسط اسپایدی برای شما ترجمه شده که میتوانید برای خواندنش به اینجا مراجعه کنید.
3- ماندگار ترین ملاقات پیتر پارکر و مری جین
شک ندارم تمامی شما با دیدن همین عکس بالا خنده بر لبتان آمد. پس امکان نداشت این پانل ماندگار کمیک بوکی رو توی این مقاله نیاریم. این پانل قطعاً از برترین، زیباترین و ماندگارترین ترین پانل های کمیک بوکی مردعنکبوتی و چه بسا دنیای کمیک است. اصلا شما با دیدن قیافه پیتر پارکر خوشحال میشوید و خنده بر لبتان می‌آید و همچنین با آن دیالوگ ماندگار مری جین، به وجود می‌آیید. همانطور که خودتان هم میدانید بارها و بارها به این پانل ماندگار ادای احترام شده. بنده خودم هروقت که به این پانل نگاه میکنم واقعا خوشحال میشوم و فکر میکنم که این پانل پانل عاشقانه از برترین هاست.در دنیای کمیک بوک برتر و ماندگار تره. برای اطلاعات بیشتر به این مقاله مراجعه کنید که استاد با نگارشی زیبا به توصیف این کمیک پرداختند.
2- پیتر پارکر هویتش را برای پسر بچه سرطانی فاش میکند
این اتفاق قطعاً از برترین و زیباترین های تاریخی اسپایدرمن است که در Top 10 هر هواداری قرار دارد. شاید شما هم با خواندن این داستان چشمانتان نمناک شود، اما قطعاً این اشک از خوشحالی است. این داستان از بار احساسی عظیمی برخوردار است که هواداران را تحریک میکند. با خواندن این داستان و با دیدن انسان ترین و واقعی ترین کاراکتر کمیک بوک خوشحال شده و باری دیگر از عشقمان به پیتر پارکر مطمئن میشویم. در این داستان پیتر پارکر با پسر بچه‌ای سرطانی دیدن میکند که آرزویش دیدن ابرقهرمان محبوبش است و همینطور برای خوشحال کردن او، هویتش را نیز برای او آشکار میکند.
این داستان فوق زیبا را میتوانید اینجا با بهترین کیفیت ترجمه و ادیت دانلود کرده و بخوانید.
1- ازدواج پیتر پارکر و مری جین
شک نکنید خوشحال کننده ترین اتفاقی که برای پیتر پارکر افتاده، ازدواج او با مری جین است. این ازدواج ماندگار هم هواداران اسپایدی و هم خود او را خوشحال کرده و حس لذت و شادی را برایشان تداعی کرده است. ازدواج یک ابرقهرمان همواره اتفاق نادری است اما از آنجایی که پیتر ابرقهرمان ملموسی است، تصمیم بر این گرفته شد که او نیز مثل همه مردم عادی متاهل شود. این کمیک لحظات جالب و ماندگار کم نداره و با وجود دغدغه‌های فکری، میشه خوشحالی پیتر رو درک کرد و از خوشحالی اون، شاد شد. قطعاً با خواندن این داستان پشیمون میشویم که چرا همچین زوج بی‌نظیری توسط مارول از هم جدا شدند و آنها حتی این ازدواج را به یاد ندارند! برای اطلاعات بیشتر به این مقاله فوق‌العاده مراجعه کنید.
نویسنده: احسان زینالی
Ehsan Spider
All rights reserved © Spidey.ir 2021
(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)
مطالب مرتبط:
گزارش تحلیلی شبکه سی‌ان‌ان: چرا مردعنکبوتی محبوب ترین ابرقهرمان جهان است
10 چیزی که باعث میشود مرد عنکبوتی بهترین باشد
نقش کلیدی «استیو دیتکو» در خلق و شکل گیری شخصیت «پیتر پارکر/مرد عنکبوتی»
20 دلیل برای دوست داشتن پیتر پاركر/ مرد عنكبوتی
10 درسی که اسپایدرمن در فیلم هایش به ما آموخت
10 تغییر بزرگی که مرد عنکبوتی در طول عمرش تجربه کرده است
10 لحظه در داستان های مارول که دنیای کمیک بوک را تکان داد!
10 ابرقهرمان دنیای کمیک که دارای برترین دشمنان هستند
عشق عنکبوتی: الان بهترین وقته برای اینکه هوادار اسپایدرمن باشید!
15 نقل قول برتر از "مرد عنکبوتی" در دنیای کمیک بوک
10 چیزی که هر هوادار اسپایدرمن باید در خانه داشته باشه !
15 شعار/تکیه کلام برتر در دنیای کمیک بوک!
چطور استن لی دنیای مدرن ابرقهرمانی را پایه گذاری کرد
مرد عنکبوتی محبوب ترین ابرقهرمان جهان شد
بهترین کمیک های مرد عنکبوتی به زبان فارسی
مرد عنکبوتی ارزشمندترین فرنچایز کمیک بوکی هالیوود شد
مارول ویژگی های شخصیتی پیتر پاركر/مرد عنكبوتی را منتشر كرد
10 لحظه از مردعنکبوتی در MCU که نشان میدهد او بهترین است!
10 تغییر بزرگ در دنیای کمیک بوک های مرد عنکبوتی در دهه گذشته
چطور استن لی دنیای ابرقهرمانان را "انسانی" تر کرد
مارول چطور ارباب سرگرمی جهان شد؟
نتایج مطالعه جدید نشان داد: ابرقهرمانان مارول محبوب ترین در جهان هستند
20 دلیل برای پادشاهی MCU بر هالیوود
این مطلب را به اشتراک بگذارید :
دیدگاه‌ها
ممنون بابت مقاله.
اسپایدرمن به عنوان برترین و ملموس ترین ابرقهرمان دنیای کمیک بوک توی کمیک هاش بارها لحظاتی داشته که دل هواداران رو شاد و اونا رو ذوق زده کرده. لحظاتی که اسپایدی اراده پولادین خودش رو نشون داده یا لحظاتی ناراحت کننده و احساسی که ما به عنوان یکی از بهترین تجربه های کمیک خوندمون ازشون یاد میکنیم یا لحظات بامزه و لحظات خوشحال کننده که از اونا به عنوان نقطه عطف کمیک های شخصیت مجبوبمون یاد میکنیم. وقتی که قهرمانی که ما دربارش صحبت میکنیم شخصیت بسیار جامعی مثل اسپایدرمن هست میشه گفت تمام حالات و احساسات انسانی در کمیک های اسپایدی وجود دارند. بیاید به امتحانی بکنیم. خدایی کدوم قهرمان مثل اسپایدرمن هست که بشه تمام عواطف آدم ها رو توی کمیک هاش جا داد؟ مثلا بتمن رو میشه در حالت بامزه به مدت طولانی نشون داد؟ میشه اکثر قهرمانان رو در حال نگران بودن برای خانواده شون نشون داد؟ کدوم قهرمانی هست که بره پیش پسر بچه سرطانی و آخرین آرزوش رو بر آورده کنه؟ چند تا نمونه مثل داستانی که اسپایدی خودش رو از زیر آوار خلاص میکنه میشناسید؟ برای همینه که میگیم هیچ قهرمانی از دنیای کمیک مثل اسپایدرمن جامع و کامل نیست و لحظاتی زیاد و متنوعی در کمیک های او وجود داره که هوادارانش رو به وجد میاره. لحظاتی که سعی میکنند ذات و جوهره اسپایدرمن رو نمایان کنند و بار دیگر به این سوال ما جواب بدن که "چرا عاشق اسپایدرمن هستیم؟" مثلا مورد ۱۰ در شماره ۵۰ اولین سری کمیک های "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" که توی اون پیتر پارکر بعد از فشار های زیادی که بهش میاد هویت مرد عنکبوتی رو رها میکنه اما بعد از اون با دیدن مَردی و نجات دادن او یاد عمو بن میفته و دوباره به عرصه قهرمان بودن برمیگرده. کدوم قهرمان رو سراغ دارید که به خاطر اینکه مردم و مطبوعات ازش متنفر هستند و مشکلات شخصی خودش رو هم داره دست از قهرمان بودن میکشه؟ بعد از این داستان به راحتی میفهمید که قهرمان بودن پوشیدن لباس شنل دار و کتک زدن دزد ها (اونطور که کمیک های قبل از اسپایدرمن مخصوصا کمیک های دهه ۴۰ و ۵۰ دی سی بودن) نیست و قهرمان بودن خیلی سخت تر و پیچیده تر این حرف هاست. خانواده میخوان که قهرمان اونا باشی، دوست هات میخوان قهرمانشون باشی و تو مجبوری با خبیث هایی که زندگی اطرافیانت رو به خطر میندازن بجنگی در حالی که مشکلات شخصی خودت رو داری! به خاطر همین چیز هاست که رفتن و در نهایت برگشتن پیتر پارکر به هویت اسپایدرمن اینقدر جذاب و ماندگار و خوشحال کننده میشه. یا حتی داستان پسر بچه سرطانی که خیلی ها اون رو به عنوان بهترین داستان اسپایدرمن میشناسند. شاید اولش از این عنوان برای این داستان تعجب کنید. با خودتون بگید "اسپایدی که این همه داستان ها و رویداد های بزرگ و عظیم داره پس چرا باید یک داستان ساده و تک قسمتی به عنوان بهترین داستان او شناخته بشه؟" تازه بعد از خوندن داستانه که به جادوی سحر کننده اون پی میبرید. لحظات بسیار احساسی و غمناکی که اشک رو از چشمان خواننده روان میکنه و در عین حال اون رو خوشحال میکنه که طرفدار چنین قهرمانی هست. اولش که در ظاهر جنگیدن اسپایدرمن با یک خبیث دیگه رو میبینیم اما حتی اون بخش هم خیلی بیشتر از این حرف هاست. بذارید خصوصیات داستان های اسپایدی رو تیک بزنیم. اراده پولادین او که در برابر خبیثی که حتی ثور هم از پسش به سختی بر میاد با هوش خودش پیروز شد؟ درسته. برای پرت کردن حواس حریفش تیکه پرونی و مزه پرونی کرد؟ درسته. بعد از اون مردم از دستش عصبانی شدن و با بی رحمی ازش انتقاد کردند؟ درسته. سبک اکشن او و هوش بالاش شما رو متحیر میکنه؟ درسته، درسته و درسته! اما بعد از اون هست که تازه داستان اصلی شروع میشه. درباره تیم پسر بچه ای که سرطان داره و یک هوادار واقعی اسپایدرمن هست. (از اون هواداران که کلکسیون دار هستند همیشه درباره قهرمانشون حرف میزنند نه اونایی که زحمت نوشتن یک کامنت هم به خودشون نمیدن!) و به خوبی ما لحظات احساسی رو میبینیم که ما رو غم زده و خوشحال میکنند. برای همینه که این داستان اینقدر فوق‌العاده است. پس اگر شرایطش رو داشتید و این داستان رو نخوندید پس اسم خودتون رو "هوادار اسپایدرمن" نذارید! و اما در نهایت میرسیم به ازدواج پیتر پارکر و مری جین! بهترین زوج دنیای کمیک بالاخره به هم رسیدند. توی دنیای کمیک ازدواج چیز مرسومی نیست. اما همونطور که اسپایدی ملموس ترین ابرقهرمان دنیای کمیک هست پس مثل آدم های عادی بزرگ میشه، تکامل پیدا میکنه و ازدواج میکنه! اونم با کسی که خیلی دوستش داره و بیشترین شباهت رو به هم دارند و همدیگه رو تکمیل میکنند. این داستان اونقدر هواداران اسپایدی رو خوشحال کرد که حد و مرز نداره. اما تازه بعد از این داستان هست که ما با حضور برخی از بهترین نویسندگان دنیای اسپایدی شماری از بهترین داستان های او رو با حضور مری جین به عنوان همسرش میبینیم. حیف که مارول به شکل احمقانه ای این ازدواج رو به هم زد.
با تشکر.
خیلی ممنون بابت این مقاله‌ی زیبا.
این چند وقت حسابی ما رو با مقالات اسپایدرمنی مختلفی که نوشتی خوشحال کردی. خیلی خوبه که داری روز به روز به غنی‌تر شدن آرشیو مقالات اسپایدرمنی سایت کمک میکنی. دمت گرم!
در این لیست شاید بشه گفت بیشتر داستان ها و اتفاقات نامبرده شده به خاطر این بودن که شخصیت و ذات واقعی پیتر پارکر رو به ما نشون دادن. من که این داستان ها رو بیشتر دوست دارم. برخی از اونها هم جنبه‌ی خوشحال کننده‌ی دیگه‌ای داشتن؛ مثل بازگشت پیتر به هویت و جسم خودش، بازگشتش به لباس کلاسیک و...
جالبه توی این لیست هم از خوشحال کننده ترین داستان ها و ماجرا هایی که اسپایدی داشته ۵ تاش فقط مربوط به رومانسه و ۴ تاش هم به مری جین مربوطه! همین کافیه تا بشه ثابت کرد که چقدر داستان های اسپایدرمن از نظر رومانس قوی هستن و اسپایدی هم کم عشق و Love Interest ماندگار نداشته... پانلی که پیتر و مری جین برای اولین بار در اون با هم ملاقات کردن که قطعاً جزو top 5 برترین پانل های تاریخ کمیک های این شخصیته. پیتر با وجود گوئن استیسی اصلاً میل و رغبتی برای ملاقات با مری جین نداشت؛ ولی وقتی بالاخره مجبور شد این کارو بکنه برق از سرش پرید! دیالوگ مری جین هم شاید ماندگار ترین دیالوگی باشه که تا حالا از زبونش شنیدیم: « قبول کن دیگه آقا ببره... [با دیدن من] جفت شیش آوردی!» شماره‌ی ۱ از کمیک Sensational Spider-Man Annual هم قطعاً برترین ادای احترامی بود که میشد به این زوج کرد و واقعاً جای محکمی در این لیست داره چون خوندنش هر طرفدار مرد عنکبوتی رو خوشحال میکنه. ازدواج این دو نفر و سر و سامون گرفتن پیتر هم قطعاً خوشحال کننده ترین داستانیه که به طرفداران این شخصیت هدیه شده و رتبه‌ش توی مقاله هم به نظرم کاملاً درسته. هر چقدر هم مارول با کار هاش و جدا کردن پیت و ام جی ناراحت‌مون کرد، نیک اسپنسر اومد و با نزدیک کردن دوباره‌ی اونها به هم ما رو به وجد آورد. همچنان منتظریم که ببینیم در آینده وضعیت این زوج خوشبخت مثل سابق میشه یا نه که اگه بشه واقعاً این لیست باید یه تکون اساسی بخوره و رتبه‌ی یک خودش رو بده به داستانی که پیتر و مری جین رو کامل به هم برگردونده! وای که عجب داستانی بشه اون داستان! (خانم واتسون... هر چقدر هم مارول بخواد تو رو از پیتر پارکر دور کنه، این تویی که توی ذهن ما طرفدارا به عنوان برترین عشق پیتر در تمام زندگیش حک شدی...) اون موردی که به رابطه‌ی بین اسپایدرمن و گربه سیاه میپردازه هم کاملاً مشخصه که از مورد علاقه های آقا احسانه؛ چون بار ها اعلام کردن که هم خیلی از گربه سیاه خوششون میاد و هم از این داستان
اون بازگشت پیتر به جسم و هویت خودش اون هم بعد از مدت طولانی که اکتاویوس جاش رو گرفته بود هم قطعاً یکی از خوشحال کننده ترین لحظات برای اسپایدی فندها به شمار میاد (آقا کلاً داستان های این لیست برای طرفدارا خوشحال کننده هستن دیگه...) خدایی کیه که بعد از اون همه انتظار برای بازگشت پیتر و این همه مدت تحمل اوتو اکتاویوس بی مسئولیت در نقش اسپایدرمن وقتی که با چنین پانل هایی رو به رو بشه به وجد نیاد؟! s4.uupload.ir/.../... s4.uupload.ir/.../...
بلند کردن اون آوار هم از برترین و ماندگار ترین لحظات تاریخ اسپایدرمن به شمار میاد که هر چی جوهره و ذات این شخصیت هست رو در خودش داره. قطعاً این پانل برای خوانندگانی که بعد از پایان نگران کننده‌ی شماره‌ی قبلی (Amazing Spider-Man #32) منتظر بودن تا ببینن چی به سر پیتر میاد، خیلی خوشحال کننده بود. این شماره بهمون ثابت میکنه چرا تا این حد اسپایدرمن رو دوست داریم و از اینکه طرفدارش هستیم به خودمون میبالیم...
مورد های ۲، ۸، ۱۰ و ۱۳ هم چنین حسی دارم و اون مورد ۲ رو هم که خیلی ها برترین داستان اسپایدرمن خطاب میکنن.
هر چقدر هم که لباس سیاه سیمبیوتی اسپایدی شیک و قشنگ باشه، به هیچ وجه به لباس کلاسیک آبی و قرمز با اون تار های عنکبوتی زیبایی که روش نقش بسته و توسط اسطوره‌ای به نام "استیو دیتکو" خلق شده نمیرسه. قطعاً بازگشت پیتر به این لباس کلاسیک برای تمام طرفداران خوشحال کننده ست!
مطلع شدن جیمسون از هویت مخفی پیتر هم از اتفاقات مهم این وند ستل اخیر به حساب میاد که به رابطه‌ی بین پیتر و جونا عمق خاصی داده و باید منتظر بمونیم که ببینیم اسپنپسر با جونا چیکار میکنه...
اگه از هر طرفدار اسپایدرمن بپرسید «چیکار کنم دلم شاد بشه؟»، به ضرس قاطع (!) دو ثانیه نشده بهتون شماره‌ی ۲۶۷ مرد عنکبوتی شگفت انگیز رو پیشنهاد میکنه. خوندن این شماره کاری میکنه تا تمام غم و غصه ها رو فراموش کنید و چند دقیقه هم که شده بخندید و لبخند بیاد گوشه‌ی لبتون و دلتون شاد بشه. پیتر دیوید (نویسنده‌ی این داستان) بار دیگه ثابت میکنه که چرا از برترین نویسندگان تاریخ اسپایدرمن به شمار میاد و جالبه که دیویدی که چنین داستان فان و بامزه‌ای رو خلق کرده، داستان دارک و تلخ "مرگ جین دی‌ولف" رو هم توی کارنامه‌ش داره! خودتون دیگه تا تهش رو برید...!
باز هم تشکر میکنم از آقا احسان زینالی عزیز بابت تدارک این مقاله‌ی زیبا و مفید و با موضوع جذابی که در اختیار ما قرار دادند و حسابی به طرفداران اسپایدرمن ادای احترام کردند. همینطور با قدرت به کارتون ادامه بدید.
خسته نباشید.
ممنون بابت مقاله و خسته نباشید. تاریخ کمیک های اسپایدی پر از خاطرات شیرین و تلخه که هر کدوم از ماها حداقل به یکیشون بر خوردیم. و برای من این مقاله خیلی مفید و باارزش بود. آدم به هر شماره ش که میرسه میگه « هعی یادش بخیر
پ.ن: همچنان گوشه ی رینگ، منتظر دوتا سورپرایز دیگه
ممنون از همه کسانی که نظر میدن و بنده رو شرمنده میکنن. البته من این هفته رو کلا شرمنده شمام چون فصل برداشته و من صبح ساعت 6 میرم و شب ساعت 8 برمیگردم و بعد اون هم شروع میکنم به کار و بار و نوشتن مقالات و نمیتونم برسم به کامنت دادن. واقعا شرمندتونم البته این فصل برداشتم هم یه ماهه دیگه میگذره و میره. الانم که دارم نظر میدم نگین مقاله مال خودشه واسه همین چون یک مقالع رو تحویل مدیرا کردم (البته دوتا دیگه توی دستم هست) الان وقتم خالی شده ولی اون دوتای دیگه رو از فردا میپرم روشون.
ممنون از آقای قوامی‌پور عزیز و امیرحسین جان گل واقعا نظرتون روح آدمو تازه میکنه دمتون گرم. همچنین لازمه از آقا بردیا هم تشکر کنم و بگم فعلا گوشه رینگ باش چون 2 تا سورپرایزه سر جاشه ولی کنارش یه اشانتیون هم دارم برات
دم همگی گرم خسته نباشید
خیلی ممنون از آقا احسان بابت مقاله
مور ۱۵ ایده های جالب و جذابی داشت و حیف که دیگه مارول این سری التیمت ادامه نداد
و خوشحال که پیتر و مریجین پیش هم برگشتن امیدوارم این زوج دوست داشتنی از هم جدا نشن
مورد ۱۱ حیف شد خیلی دوست داشتم ببنیم پیتر به عنوان یه پدر چه جوریه تا حالا که فقط تو دنیا های دیگه پدر بودن پیتر دیدیم مورد ۹ که من هم واقعا از این داستان خوشم میاد امیدوارم سایت در آینده ترجمه اش کنه و البته از گربه سیاه خوشم میاد (که البته متاسفانه توش گند زدن ولی خب باهاش کنار میام )
مورد ۷ که رمانس بین پیتر و مریجین حرف نداره
مورد ۳ که واقعا جالب و جذاب بود حتی اون قسمت که پیتر سرخ میشه انگار لپاش سرخ میشه
مورد۱ واقعا نمیدونم مارول چرا ازدواج ابن دونفر به هم زد
تشکر از آقا احسان بابت مقاله
نوشتنیها رو شما نوشتین و گفتنیها رو دوستان تو کامنتها گفتن. (البته امکانش هست که من کم گفتنی نداشته باشم
زندگی پیتر پارکر پر از درد و رنج و مشقت و شادی و خوشحالیه. البته درد و مشقت های پیتر پارکر از جنس ما ادمای معمولی نیست و با اینکه پارکر قدرتهای فوق انسانی داره همیشه مورد قضاوتهای نزدیکترین ادماهای خودش قرار میگیره و کمتر کسی قدرشو میدونه حتی زن عمو می همیشه از مرد عنکبوتی هراسانه. به همین خاطرم خیلی وقتا تو قبلش از خیلی مسائل شاکی میشه. از اون طرف هم آرمان مقدسی که تو قلبش با قلم طلایی عمو بن نوشته شده و همواره مثل خورشید تو دلش میدرخشه. ممکنه گاهی وقتا ابرهای سیاه جلوشو بگیرن ولی خورشید تا ابد پشت ابر نمیمونه.
پیتر پارکر خیلی تراژدی تو زندگیش داشته و خیلی وقتها هم امثال گرین گابلین یا جیمسون با دورغهای آزار دهنده و ورود به زندگی شخصیش زندگیشو تبدیل به جهنم میکنن. اما ترداژدی مثل بختک افتاده به جونش و همیشه‌ی خدا پشت در خونه‌اش منتظره تا پیتر پارکر بهش تعارف بزنه!
رمانسهای پیتر پارکر همیشه تحت تاثیر مرد عنکبوتی قرار داشته. این موضوع خیلی وقتها به رابطه‌های رمانتیکش لطمه زده. اما مری جین در این زمینه تنها زنیه که نجات بخش پیتر بوده که متاسفانه به بیخودترین شکل ازدواجشون از تاریخ محو شده و حتی نمیتونن ازدواج کنن.
خوشحالم که تونستم منم عضو کوچکی از این سایت بشم.
و مننون از اقای ترابی.
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا