این دفعه تصمیم گرفتیم با ترجمه داستان مشترکی با حضور مرد عنکبوتی و شخصیت مهمی مثل «من ثینگ» شما رو غافلگیر کنیم!
بدون شک یکی از برجسته ترین شخصیت ها یا حتی هیولاهای ترسناک مارول ، «من ثینگ» است. او محافظ نقطه اتصال تمام دنیا ها میباشد که البته در باتلاق زندگی میکند. ابتدا یک بیوشیمیدان متاهل و برجسته به نام «تد سالیس» (Ted Sallis بود که آینده درخشانی هم در انتظارش بود . سالیس سپس سعی کرد سرمی که باعث به وجود آمدن کاپیتان آمریکا شده بود را باز خلق کنه. اما تحقیقاتش مورد توجه گروه خبیث و تروریستی A.I.M قرار میگیره. بنابراین به باتلاق های شهر فلوریدا فرار میکنه و سرم رو به خودش تزریق میکنه و ... چیزی که نمیدونسته این بود که باتلاق های اون شهر نقطه اتصال دنیاهای مختلف (Nexus of All Realities) است ، یعنی نقطه تلاقی تمام دنیاهای موازی مارول! در نتیجه تبدیل به هیولایی ساخته شده از گیاهان باتلاقی میشه . حافظه و خاطراتش هم پراکنده میشوند و قدرت تکلم خودش رو از دست میده. روزنامه ها هم بهش لقب من ثینگ میدن. از اون به بعد ماموریت پیدا میکنه از نقطه اتصال دنیاها علیه تهدیدات فرازمینی محافظت کنه. و البته خیلی اوقات هم با کارخانه دار های پلیدی که میخواهند باتلاق های آن منطقه را نابود کنند، مبارزه کرده. اما جدیدا یکی از اعضای گروه تروریستی «هوردکالچر» به نام «هاروور» با دزدیدن برخی اعضای من – ثینگ سعی کرد هیولاهایی ساخته شده از گیاهان خلق کنه و باهاشون بشریت رو منقرض کنه!
Spider-Man: Curse of the Man-Thing
مترجم: امیر مجیدی
ادیتور و گرافیست: سینا محدثی
طراح کاور: امیر حسین رجبی
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
نظر خودتون رو درباره داستان و طراحی های این کمیک با ما در بخش نظرات در میان بگذارید.
برای خوندن دیگر کمیک هایی که ترجمه کرده ایم اینجا را کلیک کنید.
مطالب مرتبط:
چگونه در كامپیوتر یا سیستم اندروید كمیك بخوانیم؟
15 شخصیت برتر کمیک های ترسناک مارول
20 هیولای برتر مارول (TOP 20 MARVEL MONSTERS)
10 قهرمان مارول که احتمالا نمیدانستید توسط استن لی خلق شده اند!
20 كمیك برتر ترسناك (HORROR COMICS)
زشت ترین قهرمانان دنیای کمیک!
معرفی نقطه ضعف قهرمانان مارول!
10 فیلم تلویزیونی کمیک بوکی/ابرقهرمانی فراموش شده
10 شخصیت برتر ژانر وحشت در کمیک های ابرقهرمانی
10 حقیقت مهمی که باید درباره "موربیوس" (MORBIUS) بدانید
15 شخصیت کمیک بوکی که وارد روزنامه شدند!
دیدگاهها
ممنون بابت ترجمه این کمیک
ببخشید این کامنت اصلی نیست و یه چیزی توش محفوظ بود. انشاالله فردا کامنت اصلی رو میدم
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
و اما درباره کمیک "مرد عنکبوتی شگفت انگیز: نفرین من-ثینگ".
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خب عنوان این کمیک قراره بهمون بگه که اسپایدی نقش مهمی توی این کمیک داره، خب البته این اتفاق هم افتاد. اول این رو بگم که حضور بقیه شخصیت های مارول هم عموما جالب بود. به عنوان مثال آیرون من که باز هم اون تیکه های همیشگی خودش رو داره! و البته کمی غرور که فکر میکنه یک خدا هست! اون تیکه ای هم که میگه " چطور میتونم روی حرفت حرف بزنم، کارول؟ تو یه کاپیتانی هستی." که نشون دهنده اون جر و بحث های همیشگی آیرون من با کاپیتان آمریکا و کلا هر کاپیتانی که وجود داره هست. یا حرف های ثور که نشون میده آزگاردی ها چقدر میتونند غیر قابل فهم و کلیشه ای حرف بزنند! کاپیتان آمریکا هم مثل همیشه سعی داره دنبال چیز های مثبت بگرده! اما شخصا از حضور اسپایدی لذت بردم! تیکه های همیشگیش واقعا عالی هستند! اونجایی که میگه "اگر کرونا بگیرم چی؟! جواب عمه ام رو تو میدی؟!" واقعا خیلی بامزه بود! (که شاید خلاقیت مترجم و ادیتور هم دخیلش شده باشه.) یا اونجایی که در اوج قضیه و اینکه نمیدونند "تد" کجا رفته میگه "کسی اینجا یه نقشه پشتیبان داره؟" هم نشون میده که الان واقعا نمیدونند چی کار کنند هم اینکه وسط قضیه اسپایدی باز هم یه تیکه میندازه! و البته صحبت های او با "تد" جالب از آب در اومد. اسپایدی رو که میشناسید؟ حتی بدترین دشمناش رو هم میتونه با حرف زدن آروم کنه و به کار درست متقاعدشون کنه. (حرف زدنش با دکتر اختاپوس توی "مرد عنکبوتی ۲" رو که یادمون نرفته که؟) اینجا هم سعی میکنه "تد" رو متقاعد کنه تا اون کاری که درسته رو انجام بده! اما قطعا ستاره اصلی داستان جناب دکتر "تد سالیس" هست. (دقت کنید به نظرم شخصیت اصلی "تد سالیس هست نه "من-ثینگ!) کمیک سعی میکنه این شخصیت رو یک آدم زجر کشیده نشون بده و توی کاری که میخواد انجام بده مردد نشونش بده. اینجوری بهتر مخاطب با این شخصیت همزاد پنداری میکنه. بده بستانی هم که با کرت کانرز داره خوبه. واقعا هم سخته که شخصیت قبلیت نابود بشه و درون یک لجن فرو بری. حضور شخصیت مارول هم باعث میشه که ما خیلی خوب حس کنیم که خطر بزرگی در راهه. به هر حال این کمیک به نظرم شخصیت "تد سالیس" رو جالب نشون داد و البته اسپایدی که خواننده رو خوشحال میکنه.
طراحی ها رو من دوست داشتم. به نظرم هم صحنه های اکشن (که خیلی هم زیاد نیستند.) هم بقیه صحنه ها خوب طراحی شدند. طراحی چهره "تد سالیس" در صحنه هایی که هستش خیلی خوب اون رو سردرگم نشون میده و احساسات رو منتقل میکنه. همینطور چهره کرت کانرز و بقیه شخصیت ها. و البته دیزاین اسپایدی هم پر جزئیات هست و از دیزاین عنکبوت روی سینه اسپایدی هم خوشم اومد. فقط یه جاهایی به جزئیات بی توجهی میشد. مثلا اون موجوداتی که به کاپیتان و اسپایدی و لیزارد حمله کردند رو فکر نکنم یک بار هم به صورت واضح دیده باشیم! (چون فقط در حاشیه ها بودند.) اما در کل طراحی ها به نظرم خوب بودند.
ترجمه و ادیت هم که مثل همیشه عالی. اصلا اگر ادیت و ترجمه عالی نباشه به نظر شما ممکنه روی سایت بیاد؟ سایتی که به ترجمه ها و ادیت های محشرش شناخته میشه؟ اینجا هم مشکلی در ترجمه و ادیت دیده نمیشه و از دست اندر کاران تشکر میکنم.
.
.
.
.
ببخشید که تحلیلم خوب نبود اما دوست داشتم مفت خوانی نکنم و این ها رو نوشتم چون دوست دارم هر کمیکی که از سایت میخونم، دیدگاه خودم رو هم بنویسم. ازتون تشکر و عدر خواهی (بابت خوب نبودند دیدگاه) میکنم.
سلام خدمت دست اندرکاران اسپایدی ، مدیریت گرامی ، استاد عزیز و دوستان خوبم .
قبل از شروع یه تشکری داشته باشم از تیم ترجمه فوق حرفه ای اسپایدی که واقعا با نهایت سرعت و بهترین کیفیت کمیک رو ترجمه و ادیت میکنید. دست گلتون درد نکنه.
نگاهی به کمیک مرد عنکبوتی : نفرین من-ثینگ
( Spider-Man : Curse of the Man-Thing )
!!!هشدار اسپویل!!!
.
.
.
.
.
به نظرم کمیک خیلی باحال و خلاقانه ای بود. من که سبک طراحی و داستان سرایی این کمیک رو دوست داشتم. تد سالیس خودشو گم کرده بود و به یکی نیاز داشت که مسئولیتشو بهش یاد آوری کنه و چه کسی بهتر از کسی که خودش سمبل مسئولیته. به نظرم نقطه اوج کمیک صحبت های اسپایدی با تد سالیس بود من که اون صحنه رو خیلی دوست داشتم البته خیلی بهتر میشد اگه مستقیم به قدرت و مسئولیت اشاره میکرد. سبک طراحی مخصوصا توی همون داخل من-ثینگ خیلی جذاب و متفاوت و البته بسیار شبیه به دنیای آلتیمیت بود.
به نظرم بیشتر کاراکتر ها مثل تونی، کپ مارول، ثور بیشتر برای افزایش بار جدیت داستان و اینکه بگن این اتفاق اینقدر بزرگه که کل قهرمانان رو درگیر کنه، توی کمیک قرار داده شده بودند. کپ و لیزارد هم یه همچین کاری رو با سطح بالاتر انجام میدادند بعلاوه پخته کردن سالیس. مایلز هم بار یه کمکی به بار طنز داستان میکرد.
به نظرم این داستان به خوبی شخصیت سالیس رو پردازش میکنه و بهش عمق میده و کاملا ارجینش رو بازگو میکنه.
این کمیک خیلی منو یاد کینگ این بلک مینداره نمیدونم چرا ولی انگار یه همچین فضایی داره.
اون پروژه گلادیاتور رو خیلی خوب یادمه. چند تا دوکی بودند (ماکینگبرد و همین سالیس هم بودن) که میخواستن سرم ابرسربازی رو زیر نظر شیلد باز سازی کنند. ولی بینشون جاسوس وجود داشت و در نهایت تد مجبور شد سرم رو به خودش تزریق کنه و همین بینابین بود که شیلد ماکینگبرد رو کشف کرد.
خیلی خوشحال شدم همچین داستان رو ترجمه کردید. حسابی از خوندش لذت بردم مخصوصا وقتی توی یه خلوت بشینی و کمیک بخونه لذت خاصی داره.
بازم ممنون ترجمه و ادیت عالی بود من که خیلی دوست داشتم.
نقد و بررسی کمیک "مرد عنکبوتی: نفرین من-ثینگ" (Spider-Man: Curse of the Man-thing)
هشدار: این نقد حاوی اسپویل است!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مقدمه:
"تد سالیس" (Ted Sallis) نام دانشمندی بود که در تلاش برای باز خلق کردن سرم ابر سرباز که باعث به وجود اومدن کاپیتان آمریکا شده بود، توجه سازمان تروریستی A.I.M رو به خودش جلب میکنه و در نتیجه برای فرار از چنگ این سازمان به باتلاق های شهر فلوریدا میره و اونجا سرم رو به خودش تزریق میکنه؛ غافل از اینکه اون باتلاق ها نقطهٔ اتصال دنیا های مختلف (Nexus of all Realities) هستن و در نتیجه هم سالیس به هیولایی از گیاهان باتلاقی تبدیل میشه و حافظه و قدرت تکلم خودش رو از دست میده و توسط روزنامه ها «من-ثینگ» لقب میگیره. اینگونه بود که یکی از برترین هیولا های دنیای کمیکبوک های مارول خلق شد. حالا در این کمیک شاهد حضور برجستهٔ من-ثینگ هستیم که قراره یه بار دیگه به پیچیدگی های شخصیتی این شخصیت بپردازه. ضمن اینکه در بین این خیل عظیم از انتقامجویان، پیتر پارکر/مرد عنکبوتی حضور برجستهتری داره و قراره در تحول شخصیتی من-ثینگ نقش داشته باشه. با بنده یعنی «Scarlet Speedster» در نقد این کمیک همراه باشید...
داستان (پروتاگونیست و آنتاگونیست):
به نظرم داستان این کمیک تم عمیقی در رابطه با روانشناسی داره. شخصی به نام "هاروور" گه از اعضای گروه تروریستی «هوردکالچر» به حساب میاد برخی از اعضای من-ثینگ رو دزدیده و به همین دلیل هم کل دنیا پر شده از ساقه های باتلاقی که از زیر زمین بیرون میان. تموم مشکلات هم با بیرون اومدن تد سالیس از زندونی که من-ثینگ براش درست کرده و کنترل این هیولا حل میشه؛ اما سالیس قرار نیست خودش رو به خاطر کار هایی که کرده ببخشه و از این زندان بیرون بیاد و در نتیجه افرادی مثل کرت کانرز و پیتر پارکر برای متقاعد کردن اون پا پیش میذارن. کانرز و سالیس (که از دوستان همدیگه هم به شمار میان) هر کدوم توسط هیولا هایی به نام های لیزارد و من-ثینگ اسیر شدن و کانرز هم در راه کمک به سالیس توسط هیولای درونی خودش یعنی لیزارد تسخیر میشه و بعد از اون پیتر پارکر وارد عمل میشه و تبدیل میشه به تنها امیدی که وجود داره. اگه بخوایم از حالت استعارهای به قضیه نگاه کنیم، میتونیم بگیم که (اگه کانرز و هویت لیزاردیـش رو فاکتور بگیریم) سالیس درون زندانی که هیولایی به نام من-ثینگ تشکیل داده اسیر شده و زندانبان این زندان هم کسی نیست جز پیتر پارکر که کلید رهایی از قفس رو در اختیار داره و یه جورایی همه چیز به اون بستگی داره. چیزی که جالبه، این ـه که خودِ کرت کانرز/لیزارد از پیتر میخواد که بره و سالیس رو متقاعد کنه تا من-ثینگ رو تحت کنترل قرار بده و این جریانات رو متوقف کنه. در ادامه هم معترف میشه که پیتر بار ها و بار ها در این مسائل دوگانگی هویت و تسخیر شدن، تونسته اون رو متقاعد کنه و میبینیم که پس از سالها تلاش پیتر حالا لیزارد هم اعتراف کرده که پیتر خیلی خوب میتونه یه نفر رو متقاعد کنه و همین هم انگیزهای میشه برای پیت تا سالیس رو از باتلاقی که توش افتاده نجات بده و در این راه هم موفق میشه. چیزی که برام خیلی لذت بخش بود، حرف هایی بود که پیتر به سالیس زد و انگار دقیقاً همون چیزایی بود که سالها ما عاشقان مرد عنکبوتی رو به دنبال خودش کشیده بود:
نقل قول: اینها جملاتی ـه که سالیس رو متقاعد کرد تا یکبار دیگه بلند بشه و کنترل من-ثینگ رو به دست بگیره. جملاتی که فقط طرفداران مرد عنکبوتی درک میکنن و براشون خلاصهای بود از تمام ماجرا ها و درس و تجربه هایی که قهرمان مورد علاقهشون در طی این سالها یاد گرفته (مثلاً "خودخواهی و سهلانگاری" اشاره داشت به خودخواهی گذشتهٔ پیتر و در نتیجه کشته شدن عمو بن) پایان این داستان هم باز بود و ما متوجه نشدیم که در آخر چه اتفاقی افتاد؛ ولی مثل اینکه سالیس به چیز جدیدی رسید و باید ببینیم که ادامهٔ این داستان در کمیک دیگهای روایت میشه یا خیر. در مجموع من که از این کمیک خیلی لذت بردم و به نظرم نویسندهٔ این داستان یعنی آقای اورلاندو به خوبی موفق شد که یه کمیک جمع و جور رو برای احیای شخصیت من-ثینگ خلق کنه و در اون هم ادای احترام بزرگی بکنه به دنیای اسپایدرمن و هواداران این شخصیت. واقعاً دست مریزاد! به نظرم تنها ایرادی که میشه از این داستان گرفت، پایین اومدن ریتم و هیجان در اواسط داستان ـه و شاید اون بخش ها یکم براتون کسل کننده باشه. ولی در ادامه ست که واقعاً از خوندن این کمیک لذت میبرید و مفهیمید چقدر داستان خارقالعادهای داره.
پروتاگونیست:
راستش من خیلی با تد سالیس در این کمیک همذات پنداری کردم. سالیس در واقع تمام زندگیش رو باخته؛ همسرش رو از دست داده، آیندهٔ درخشانی که در انتظارش بود رو از دست داده، هویت انسانی خودش و خاطراتی که داشت رو از دست داده و... پس کاملاً طبیعی ـه که نخواد از زندانی که من-ثینگ براش درست کرده بیرون بیاد و خودش رو مجازات کنه. چرا که اون دنیای بیرون براش پوچ و بیارزش ـه. حرف هایی که سالیس در رابطه با محبوس کردن خودش در این زندان میزنه کاملاً ملموس و قابل همذات پنداری ـه و در اون لحظهٔ آخر هم که میره به دفتر خودش و میبینه که به جای اسم خودش اسم دیگهای نوشته شده و دفترش هم ازش گرفته شده، دیگه کاملاً از زندگی ناامید میشه و در آخر هم اون بلا رو سر خودش میاره (که هنوز هم نفهمیدم چه بلایی بود و اون پانل های آخر که چیزی پشت سرش ظاهر شد هم به عنوان پایان باز داستان در نظر گرفته شد) در مجموع خیلی سالیس این شماره رو دوست داشتم.
آنتاگونیست:
همونطور که توضیح داده شده، تمام این ماجرا ها و خطراتی که قهرمانان دنیای مارول در این کمیک با اون رو به رو شدن زیر سر دختر جادوگری به نام "هاروور" ـه (البته من مطمئن نیستم که جادوگر ـه یا نه ) که از اعضای گروه خبیث «هوردکالچر» ـه و با دزدیدن برخی از اعضای من-ثینگ باعث رشد ساقه های باتلاقی زیادی در سطح زمین میشه که در حال تهدید بشریت هستن. راستش به جز بخش ابتدایی این کمیک ما دیگه چیز خاصی از هاروور ندیدیم و از اهدافی که تو سرش داره خبر نداریم. پس در واقع الان نمیتونیم نظر دقیقی راجع به این شخصیت خبیث بدیم و من هم میخوام که به جای این بخش به دیگر بخش ها بپردازم...
طراحی:
طراحی های این شماره رو جناب آقای "مارکو فیلا" بر عهده داشتن که شخصاً تا حد بالایی از طراحیشون راضی بودم. دلایل خودم رو هم در ادامه عرض میکنم... اول از همه با نقاط قوت شروع میکنم و میخوام بگم که طراحی ها به خوبی تونستن که فضای موجود در داستان رو به تصویر بکشن و تم اصلی اون رو در خودشون قرار بدن. شما تنها با یک نگاه به طراحی ها کاملاً حس و حال داستان و خطر بزرگی که برای بشریت پیش اومده رو درک میکنید. اون ساقه هایی که در تک تک پانل ها قرار دارن، اون لحظاتی که تک تک اعضای انتقامجویان رو در حال مبارزه با این ساقه ها نشون میدن و... همه و همه نشون دهندهٔ این خطر بزرگیه که در شرف رخ دادن ـه. اکشن داستان هم خوب کار شده و در مواقع مناسب جایگذاری شده تا در خلال داستان مشکلی ایجاد نکنه. طراحی ها در خلق لحظات دراماتیک هم خیلی خوب عمل کردن و یکی از دلایل جذابیت اون مکالمهٔ بین سالیس و اسپایدی هم همین طراحی خوبش ـه. من از ظاهر قهرمان های داستان هم راضی بودم. البته بینقص هم نبودن ولی من راضی بودم (مثلاً من ظاهری که طراح برای اسپایدی یا برخی قهرمان های دیگه در نظر گرفته رو زیاد دوست ندارم ولی به نظرم در بطن داستان جواب میدن) به خصوص طراحی ظاهر من-ثینگ که به نظرم خیلی عالی بود و من رو یاد همون هیولای قدیمی باتلاق ها در کمیک های مارول مینداخت. اما از اون طرف اگه بخوام راجع به نقاط ضعف طراحی صحبت کنم میتونم به ظاهر بد لیزارد اشاره کنم که تقریباً آدم رو یاد هر چیزی میندازه غیر از دکتری که به هیبت یک مارمولک عظیمالجثه در اومده. به نظرم میشد لیزارد رو خیلی بهتر از این طراحی کرد تا لحظاتی که به اون اختصاص پیدا کردن هم جذابتر بشه. متاسفانه چهرهٔ دکتر کانرز هم زیادی شبیه به چرهٔ تد هالیس ـه و ممکنه در لحظاتی این دو نفر رو با هم اشتباه بگیرید. اما در کل این نکات زیاد هم مهم نیست و قطعاً نقاط قوت طراحی های آقای فیلا خیلی بیشتر از نقاط ضعف اون ـه و من از طراحی های این کمیک هم تا حد بالایی لذت بردم و قدردان زحمات ایشون هستم.
ترجمه:
از ترجمه های جناب آقای مجیدی بسیار لذت بردم. ترجمه ها مثل همیشه عالی و باکیفیت بودند و روون و ساده بودن اونها هم خیلی به درک قضایای رخ داده در کمیک کمک کردند. شخصا از ترجمه های شما در اون قسمت مربوط به جملات متقاعد کنندهٔ پیتر خطاب به تد سالیس خیلی لذت بردم. خسته نباشید!
ادیت:
ادیت های آقای محدثی هم خیلی محشر و زیبا بودند. ادیت ها مثل همیشه درجه یک و لذت بخش بودند و فونت های استفادت شده هم بسیار مناسب و به جا به کار گرفته شده بودند. از شما بابت ادیت های باکیفیتتون متشکرم! از آقای رجبی عزیز هم بابت برگرداندن کاور سپاسگزارم! (انصافاً کاور خیل خوب ادیت شده بود)
نکات مخفی، اشارات و ایستر اِگ (Easter Egg) ها:
_ تراشهٔ بازدارنده ای که اسپایدی در صفحهٔ ۱۹ راجع به اون با کانرز حرف میزنه، در واقع در شمارهٔ ۸۰۳ از عنوان مرد عنکبوتی شگفت انگیز به قلم نیک اسپنسر خلق شد تا از طغیان و از کنترل خارج شدن لیزارد جلوگیری کنه:
s4.uupload.ir/.../...
_ در صفحهٔ ۶ هم شاهد حضور گروه فرقهٔ تار افکن بودیم که اگر کمیک های آنگویینگ عنوان مرد عنکبوتی شگفت انگیز رو خونده باشید، باید بدونید که این گروه در شمارهٔ ۸۴۹ و در طی رویداد خیزش گناهان خلق شد و اعضای اون رو افراد عنکبوتی دیگهای تشکیل میدادن.
جمع بندی:
کمیکی با داستانی جذاب که موجب تحول شخصیتی من-ثینگ شده و در اون ادای احترام های زیادی رو به اسپایدرمن و دنیاش شاهد هستیم که قطعاً برای هر یک از طرفداران این شخصیت جذاب ـه. همچنین شخصیت پردازی های خیلی محشری داره و با طراحی های نسبتاً خوب آقای فیلا همراه شده که اگر چه کمی باهاشون مشکل دارم ولی در کل از طراحی هم راضی بودم. خوندن این شماره رو به علاقهمندان توصیه میکنم...!
نمرات:
داستان: ۹/۱۰
طراحی: ۷.۵/۱۰
ترجمه: ۱۰/۱۰
ادیت: ۱۰/۱۰
در پایان، سپاس از تیم بینذیر اسپایدی که این کمیک زیبا رو در اختیار ما قرار دادند. همچنین تشکر میکنم از کسانی که تا اینجا نقد و بررسی بنده رو تحمل کردند.
روز و روزگارتون خوش!
ممنون بابت ترجمه و ادیت فوق العاده
دست مریزاد
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا