این مقاله به مناسبت اکران فیلم "مارول ها" و حضور شخصیت کامالا خان در آن تقدیم شما میشود.
مقدمه: در 10 سالهای گذشته شاید مارول خیلی شخصیت جدید برای خودش خلق کرده باشه ولی شاید هیچ کدوم به اندازه «کامالا خان» ملقب به «میز مارول/خانم مارول» (Ms. Marvel) مهم و تاثیرگذار نبوده اند. اولا چون یک قهرمان مسلمان برای مارول بود و خالقش هم یک مسلمان بود و داستان های فوق العاده ای برایش نوشت (برای آشنایی با ابرقهرمانان مسلمان دنیای کمیک این مقاله را بخوانید). دوما این که یک نوجوان بود که نویسنده اش به خوبی تونسته دنیای یک نوجوان را برای خوانندگان ترسیم کنه. یعنی درست مثل کمیک بوک های اولیه مرد عنکبوتی، کمیک های میز مارول هم درباره این بود که کامالا خان چطور باید بین حرفه ابرقهرمانی و زندگی شخصی خودش تعادل ایجاد کنه. سوما اینکه قدرت های فوق بشری fun و باحالی داشت. او اولین شخصیت مسلمان ماروله که صاحب یک عنوان اختصاصی شده و جالبه که نسخه اول کمیک بوک های او برنده جایزه معتبر Hugo Awards هم شد! این شخصیت در مدتی که خلق شده وارد دنیای بازی و انیمیشن شده و حالا نامش به لطف سریال اختصاصی خودش در شبکه دیزنی + و البته حضور در فیلم Marvels بیش از پیش بر سر زبان ها افتاده است.
10- کارول دنورز اولین "خانم مارول" بود
کامالا خان نام خانم مارول را برگزید و لباس خود را از قهرمان مورد علاقهاش، خانم مارول (یعنی همان کاپیتان مارول) الگوبرداری کرد. اما اولین خانم مارول کسی نبود جز کارول دنورز که هویت ابرقهرمانی خود را برگرفته از دوست و مربی خود یعنی مارول یا کاپیتان مارول شکل داده بود. در واقع کارول پس از حضورش به عنوان خانم مارول هویت هایی هم چون باینری و پرنده جنگ هم داشته است (این مقاله را بخوانید)، اما همیشه به هویت اصلی خود یعنی خانم مارول بازگشته. اما در نهایت، او احساس کرد که به اندازه کافی به عنوان یک قهرمان رشد کرده است و این عنوان را رها کرد که الان به کامالا خان رسیده است.
9- "خانم مارول"یک شرور هم بوده است
خانم «کارلا سوفن» (Karla Sofen) ملقب به «مون استون» یکی از اعضای گروه های خبیثی همچون "اربابان شرارت"، "دارک اونجرز"، "تاندر بولتس" و ... بوده است ولی مهم اینه که برای تمام نسخه های کاپیتان مارول در انتشارات مارول به عنوان یک دشمن خبیث اصلی عمل کرده است. کارلا یک دکتر روانپزشک است ولی قدرت های خودش را از یک سنگ جاذبه ساخته شده توسط نژاد فضایی «کری ها» (Kree) به دست آورد و تونست پرواز کنه، نور را کنترل کنه، انرژی های نوری از خودش ساطع کنه، روی مولوکول های خودش و دیگران تاثیر بگذاره ، خودش و دیگران را غیر قابل لمس (intangible) کنه و ... چون اُریجین او به نوعی با کری ها گره خورده از همان ابتدا به کاپیتان مارول ربط پیدا کرد. بارها هم با کارول دانورز نبردهای حماسی داشته. اما مهم ترین حضور و تاثیر او در زندگی کارول دانورز برمیگرده به زمانی که به پیشنهاد «نورمن آزبورن» خودش را به هیبت «میز مارول» در گروه خبیث Dark Avenger درآورد و بنابراین تبدیل شد به نسخه پلیدِ کارول!
8- کامالا خان یک غیرانسان است
کامالا پس از انتشار غبار هایی به نام تریجن یا Terrigen (یک عامل تبدیل کننده قدرتمند) که توسط غیر انسان ها برای فعال کردن قدرت های خود استفاده می شود، قدرت های فوق بشری خود را به دست آورد. یعنی هنگامی که غبار ها در جو زمین رها شدند، تعدادی از ژن های نهفته غیرانسانی را فعال کردند که باعث شد کامالا برخی از آن قدرت های باورنکردنی را به دست بیاورد. اما در سریال این شخصیت در دیزنی پلاس شاهد عوض شدن اریجین و منشا قدرت های او بوده ایم و در کمال تعجب در اپیزود سوم شاهد بودیم که آن را به جن ها ربطش دادند!
7- او یک دختر دبیرستانی است
مارول برای سالیان متمادی با قهرمانان نوجوان موفقیت بزرگی پیدا کرده است که قدمت آن به پیتر پارکر برمیگردد، او بود که برای اولین بار ماجراجوییهای خود را به عنوان مرد عنکبوتی در دوران دبیرستان آغاز کرد و خانم مارول هم قصد داشت چنین موفقیتی را به همراه موجی از قهرمانان جوانی که در عصر جدید مارول ظهور کرده بودند به دست آورد. او به دبیرستانی در شهر جرسی میرود و کمی از رویدادهای بزرگ ابرقهرمانی که معمولاً در منهتن رخ میدهند، فاصله دارد. اما اکنون داستان های او نه تنها بر پیشرفت حرفه ابرقهرمانیاش، بلکه بر روی اوقاتی که او با خانواده و دوستانش می گذارند و زندگیاش بهعنوان یک نوجوان مسلمان معمولی اما با قدرت فوق بشری تمرکز کرده است. سریالش نیز چنین حال و هوایی دارد.
6- او یک چند شکلی (polymorph) است
در پی انتشار ماده قدرتمند تریجن، پیله ای محافظ در اطراف کامالا ایجاد شد و او در بدنی کاملاً متفاوت پدید آمد. بعد از آن کامالا از این موضوع شگفت زده شد، اما در نهایت متوجه شد که چند شکلی است. یعنی قادر است شکل خود را به میل خود تغییر دهد. این پدیده به شماری از قدرت های متفاوت اما مرتبط به هم منجر شد، از جمله تغییر اندازه یا "تبدیل کردن"، که به او اجازه میدهد دستها و پاهایش را دراز کند یا حتی اندازه کلی خود را افزایش دهد تا به بلندی یک ساختمان برسد. او همچنین می تواند ظاهر دیگران را با تمرکز شدید تقلید کند، همانطور که برای اولین بار قدرت های خود را توسعه داد.
5- او یک عامل التیام بخش دارد
یکی دیگر از ویژگی های کامالا، یک عامل شفابخش بسیار موثر است که به او اجازه می دهد با تمرکز بر توانایی های تغییر شکل خود به منظور بهبودی از زخم های جدی مانند شلیک گلوله خودش را بازسازی کند. او حتی در مورد چگونگی استفاده از توانایی های درمانی خود توسط وُلورین، که یکی از شناخته شده ترین شخصیت های مارول در این حیطه است، آموزش دیده است.
4- او یک انتقام جو بوده است
خانم مارول یک جورایی یک شخصیت کم یاب در جهان مارول است به طوری که به شکل باورنکردنی، خیلی سریع میان طرفداران معروف شد و این منجر به ظواهری خارج از عنوان خودش شد. مثلا عناوینی مثل انتقام جویان. کامالا برای پیوستن به انتقامجویانی کاملاً جدید و متفاوت در کنار دو قهرمان جوان دیگر یعنی مایلز مورالز و نُوا که در اون دوران به عنوان ابرقهرمانان نوجوان برتر سر و صدای زیادی به پا کرده بودند، دعوت شد. اما متأسفانه، اختلافات بین اعضای جوان و قهرمانان کهنه کار باعث شد خانم مارول و دوستانش از انتقام جویان خارج شوند.
3- او از اعضای گروه "قهرمانان" است
خانم مارول عملاً با مرد عنکبوتی (مایلز مورالز) و نوا یک سه گانه جدید مارولی تشکیل داده بود و این قهرمانان نوجوان با الهام از دورانی که در انتقام جویان بودند تصمیم گرفتند گروه جدیدی به نام "قهرمانان" (Champions) تشکیل دهند که قصد داشت کارها را متفاوت از قهرمانان قبلی انجام دهد. گروه "قهرمانان" با حضور اعضای دیگری مانند ویو ویژن،آمادِئوس چو، آیرون هارت و چند قهرمان جوان دیگر که توسط ماموریت های "قهرمانان" پایشان به این گروه کشیده شده بود، رشد کرد. اینکه آیا ما شاهد حضور هر یک از این شخصیتهای بالا در «خانم مارول» خواهیم بود یا نه، هنوز مشخص نیست، اما "قهرمانان" می تواند آیندهای عالی برای کامالا در MCU باشد.
2- او دارای یک نسخه آخرالزمانی در آینده است
شماری از آینده های بالقوه در دنیای مارول وجود دارند که به ندرت پسا آخرالزمانی هستند. هنگامی که سری کمیک های اگزایلز (Exiles) یا تبعیدیان در سال 2018 مجددا منتشر شد، بازگشت عضوی به نام بیلینک به همراه مجموعه ای از شخصیت های مولتی ورسی را برای درست کردن خط های زمانی بهم ریخته به تصویر می کشید. یکی از اعضای برجسته آن تیم، ;hlhgh خان بود، نسخه ای کهنسال و بی حوصله از خانم مارول، که کاملاً با خود با نشاط و امیدوار او در تضاد بود. اما او همچنان به همان اندازه قبلی جسور بود و با فدا کردن جان خود به اگزایلز کمک کرد تا ماموریت خود را تکمیل کنند.
1- او یک لباس بیگانه دارد
پس از یک ماجراجویی در فضا بود که کامالا با پیدا کردن یک لباس بیگانه به زمین بازگشت. این معمولاً خبر بسیار بدی در دنیای مارول است چون شاهد این بوده ایم که اسپایدی با لباس سیمبیوتی اش که بعداً به ونوم تبدیل شد چگونه به شخصیتی منفی تبدیل و باعث هرج و مرج های زیادی شد و بعدش این لباس رفت و ونوم را شکل داد. اما خوشبختانه لباس کامالا موجود زنده ای مانند سمبیوت ونوم نبود، چون از فناوری نانو بسیار منعطف کری ساخته شده بود که از کامالا در نقش خانم مارول محافظت می کرد. همچنین این لباس می توانست در صورت عدم پوشیدن به یک کوله پشتی بسیار مفید و شیک تبدیل شود.
امیر حسینی
(E.D.I.T.H)
All rights reserved © Spidey.ir 2023
(هرگونه كپیبرداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز میباشد)
مطالب مرتبط:
برترین و مهم ترین شخصیت های جدید مارول در 10 سال گذشته
15 ابرقهرمان مسلمان برتر دنیای کمیک
100 شخصیت برتر مارول – قسمت سوم
شماره 7 کمیک "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" ترجمه شد + با حضور كامالا خان
شماره 8 کمیک "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" ترجمه شد + با حضور كامالا خان
اولین ابرقهرمان زن مسلمان در كنار مرد عنكبوتی!
معرفی هویت های مختلف کارول دانورز (CAROL DANVERS)
10 حقیقت مهمی که باید درباره کری (KREE) ها بدانید
10 شخصیت مونث برتر حال حاضر دنیای كمیك
15 اتفاق مهمی که سال 2016 در کمیک های مارول به وقوع پیوست
پس از "جنگ های پنهان" دنياي مارول چه تغییراتی خواهد كرد؟
معرفی 20 تیم برتر انتقام جویان
10 دشمن برتر کاپیتان مارول
دیدگاهها
صحبتم بر روی کیفیت ساخت این فیلمها و سریالهاس که مخصوصا، از زمانیکه دیزنی مارول رو خرید اصلا گند زد به کارکترهای مارول از بس که سیاسی کاری میکنه
بدون نگاه نژاد پرستی عرض میکنم: چه اصراری هست که بخوان کارکترها رو اینقدر سیاسی بکنند؟
(ترویج دگرباشی و سیاهپوست کردن کارکترها که اولیش هال بری بود در زن گربه ایی)
چرا باید گند بزنن به تمام خاطرات قشنگی که با این کتابها و کارکترها داشتیم؟
بطور حتم این عوض کردن جنسیت و شخصیت کارکترها بصورت خودسرانه و توسط صاحبان کمپانی انجام میشه و صددرصد با تفکرات خالق این کارکترها در ضدیت هست.
مشخص هست که سفارش دهندگان این سریال چه کسانی هستند( به سفارش ما نیستند.خاطرتون جمع چون اشاره به تاریخ ایران بزرگ باستان میکنه)
اما در تعجبم که از یک میلیارد و خرده ایی مسلمون، چرا حداقل، به اندازه یک میلیون نفر نیومدند به این سریال امتیاز بالا بدن؟
البته از این لحاظ خوبه که سفارش دهندگان این سریال میخوان مسلمونها رو توجیه کنند اما باید یه چند هزار سالی تلاش کنند. همین الان اگه یه نفر که داره با هواپیما در آمریکا سفر میکنه و بگه تکبیر! اون دو-سه نفر مسئول امنیت پرواز فکر میکنند الانه که یه عمل انتحاری انجام بشه و میریزن سر اون ننه مرده و بیچارش میکنن!
و اینکه در قسمت دوم که اشاره به تمدن ایران باستان میکنه برام جالب بود و نقدی هم میکنه به اینکه چرا باید در درس تاریخشون از تایمی که به تاریخ یونان و رم ( و به اشتباه بعنوان مهد تمدن غرب) داده میشه، به تاریخ امپراتوری بزرگ ایران داده نمیشه.
برام جالبه که "جن" بودن(!) ببخشید جن شدن(!) کامالا توی سریال محل بحثی براتون نیست!!!!
وقتی این اتفاق میوفته دیگه تقریبا اون بحث نژاد و سبزه بودن وپاکستان کلا ...
بعدشم که قراره بره جزو سه کاراکتر اصلی فیلم مارولز(!) زیباست نه؟ خیلی به فضای کمیکش نزدیک میشه اونم با اون حجم کیهانی بودن کاپیتان مارول...
I see a dead man (alive enough) walking around here ...
"I'm still alive, only I'm very badly burned!"
Rhis reminds me of a place...
Tahiti
من سه قسمت این سریال "میز مارول" رو دیدم و فکر نکنم غافلگیرکننده باشه که بگه اصلا ازش خوشم نیومد. برخلاف "مون نایت" که قسمت اولش اونقدر خوب بود که در به در منتظر ادامهٔ سریال بودم، قسمت اول این سریال اونقدر خنثی بود که تا دو هفته سریال رو ول کردم و برای دیدنش هی امروز و فردا میکردم تا الان که هر دو قسمت دوم و سوم رو دیدم. از وقتی که قسمت سوم تموم شد تا حالا دارم به خودم میگم که این چه اشتباهی بود که وقتم رو سر این سریال تلف کردم آخه! یعنی واقعا تنها احساسی که این سریال به من داد همین بود، تلف شدن وقت. من قبل از پخش سریال ازش انتظاری نداشتم چون تریلرهای سریال اصلا خوب نبودند. اما وقتی که نمراتش اومد و معلوم شد از سریال هایی مثل لوکی و مون نایت و وانداویژن بیشتر بود حسابی متحیر شدم و گفتم که این سریال قراره چه چیز عالی بشه. اما همونطور که اوایل پخش مون نایت دلیل نمرات نسبتا پایینش رو نمیدونستم (که بعدا کشفش کردم) الان هم مثل تمام کسانی که در سایت متاکتریک امتیاز کاربران رو به ۳/۹ تبدیل کردن، دلیل این نمرات بالای سریال رو اصلا متوجه نمیشم.
شاید بزرگترین مشکل میز مارول همونطور که گفتم اینه که سریال خنثی و معمولی هست. یعنی هیچ حسی در شما القا نمیکنه، حتی تنفر. اصلا نمیدونم باید دربارهٔ این سریال چی بگم چون محافظه کاری از سر و روش میباره و نکتهٔ قابل توجهی نداره(حتی یک نکتهٔ بد!). میز مارول تکرار همون داستان قهرمان شدن یک دختر معمولی و این چیزهاست که اصلا نه قوس شخصیتی کامالا کاملاً مشخصه نه یک چیز درست و حسابی در سریال میبینیم. هرچند صحنه ای یک بار چندتا از کاراکترها با هم حرف میزنند و شروع میکنند به شعار دادن و من این وسط از خودم میپرسم که "اصلا هدف این صحنه ها چیه؟" شاید من اونقدر باهوش نیستم که هدف عمیقشون رو متوجه بشم اما اصلا تا حالا حس خاصی از سریال نگرفتم. البته از سریالی که پروتاگونیستش عاشق نچسب ترین قهرمان مارول هست هم همین انتظار میره! شاید با رو به رو شدن کامالا با اون جن ها داستان کمی جون بگیره اما تا الان که خیلی خسته و کهنه به نظر میاد. یه چیز دیگه اینکه داستان در نقد کردن فرهنگ مسلمانان هم چندان موفق نیست. یعنی اشاره هایی به نابرابری زن ها برابر مردها یا سختگیری های اسلام میشه، اما شاهد درگیری عمیقی نیستیم. دو طرف موافق و مخالف به چالش کشیده نمیشن. فقط این مشکلات بعضی از خانواده های اسلامی گفته میشه و کسانی که این رو از بیرون میبینند و ازش خبر ندارند هم میگن "این مسلمونا عجب آدم های بیخودی هستند!". درحالی که میشد بیشتر کامالا رو با ماجرا درگیر کرد و طرف موافق این قوانین رو کمتر درگیر رفتارهای کاریکاتورگونه کرد و اونا رو از طریق رفتارهای انسانی بررسی کرد. مثل پدر کامالا که شاید از معدود کاراکترهای مذهبی این داستان هست که رفتار معقولی داره اما از پتانسیل اونم استفاده نمیشه. پس اگر دلیل نمرات بالای این سریال فقط چنین اشاره هایی به فرهنگ مسلمونا باشه، به نظرم منتقدها باید یه فکری برای خودشون بکنند! و البته یادمون نره که دربارهٔ کارگردانی این سریال صحبت کنیم که راستش رو بخواید یکی از بهترین کارگردانی هست که توی آثار اخیر مارول دیدم. بعد از "دکتر استرنج در مولتی ورس جنون" و "مون نایت" که یادآوری کردن آثار مارول هم میتونند در کارگردانی حرفی برای گفتن داشته باشند، مارول با ارائهٔ میز مارول که یکی از تخت ترین محصولاتش از این نظر هست، دوباره به محدودهٔ خودش عقب نشینی میکنه. اتفاقا دیشب تمام شش قسمت سریال لوکی رو ریواچ (بازبینی) کردم. فکر میکردم که نکنه اصلا این علاقهٔ من به سریال زیادی هست و لوکی آنچنان هم خوب نیست. قبل از بازبینی هم میدونستم که این سریال بی نقص نیست (مخصوصا در قسمت سومش) اما میخواستم ببینم دلیل علاقه ای که به این سریال داشتم چیه؟ با بازبینی که داشتم نه تنها علاقه ام ذره ای کم نشد، بلکه آتیشش دوباره شعله ور شد و از دیدن کاگردانی عالی قسمت های پنجم و ششم، یکی باید میومد و فَکَم رو از روی زمین جمع میکرد! اما میز مارول از این نظر خیلی کلیشه ای هست. در جریان قسمت های دوم و سوم حتی یک لحظه، تکرار میکنم یک لحظه نبود که واکنش یکنواختم به سریال عوض بشه. نه لحظات طنز نه گفت و گو ها نه مثلا اکشن های قسمت سوم، هیچ کدوم! حتی یک لبخند ریز. حتی یک نما که از دیدنش کیف کنم نبود(جالبه همین امروز صبح قسمت ششم فصل سوم سریال "پسرها" رو دیدم و در جدی ترین لحظاتش از دیدن برخی نماهای جذاب و هیجان انگیزش یک لبخند گنده روی صورتم نقش بست که هرکی نمیدونست فکر میکرد دارم سریال طنز میبینم)! حداقل قسمت اول سبک بصری نسبتا جالبی داشت که آدم رو یاد انیمیشن مرد عنکبوتی به درون دنیای عنکبوتی مینداخت. دیدن دنیا از دید کامالا در اون قسمت جالب بود اما قسمت های بعدی در تصمیمی عجیب این موضوع رو خیلی خوب ادامه ندادن و در نتیجه سریال از لحاظ کارگردانی واقعا ضعیف تلقی میشه. جایی در اواخر قسمت سوم که درواقع من میتونم اون رو "افتضاح کارگردانی" بخونم، جایی بود که در جریان جدی ترین لحظات سریال یعنی اونجایی که اون جن ها به کامالا حمله کردن و عروسی برادرش رو خراب کردن که مثلا قراره صحنهٔ ترسناکی باشه، یک موسیقی بسیار هیجان انگیز و باحال پخش میشه که آدم فکر میکنه داره فینال فیلم "ثور رگناروک" رو میبینه! آخه ما اینجا باید حس و حال ترسناکی و بدی داشته باشیم ولی یک موسیقی کاملا شاد و هیجان انگیز پخش میشه که به درد فیلم های "سریع و خشن" میخوره! اونجا فقط میخواستم سریع سریال تموم بشه. یه چیز دیگه هم اینکه واقعا مارول باید فکری برای CGI و جلوه های ویژه اش بکنه. جلوه های ویژه بلک ویدو، هاکای، اترنالز، مون نایت(به جز مواردی) و برخی موارد دیگه در حالت ضعیفی بودن و میز مارول هم در این ضمینه به اونا میپونده. جاهایی که قدرت های او روی بدنش نشون داده میشن میتونستند خیلی بهتر در بیان. البته سریال بدون نقطه قوت هم نیست. مثل کارگردانی نسبتا خوبش در قسمت اول، بازیگر کامالا خان که البته راستش رو بخواید بازیش بی نقص نیست و میتونست خیلی بهتر باشه اما هنوز هم در نوع خودش جذابه، شخصیت و درگیری های برونو و برخی موارد دیگه که متاسفانه زیر نقاط منفی این سریال دفن شدند. امیدوارم این سریال در جریان نیمه دومش بهتر از قبل بشه.
کاملا باهات مخالفم . شما داری با عینک بحث های قومیتی مذهبی به این سریال نیگا میکنی در حالی که این سریال فضای فوق العاده ای داره که من تا به حال فقط تا حدی در هوم کامینگ دیده بودمش. واسه همینه منتقدین خارجی که مثل شما از عینک خاص سریال رو نیگا نمیکنن ازش خوششون اومده چون فقط بجث فنی و زیبا شناختی رو لحاظ میکنند که انصافا خیلی خوبه
چه شود.مسلمون آسیایی سوپر هیرو! انصافا مارول داره واسه دل همه مردم دنیا یه سوپرهیروه میده
بیرون.
فقط اینهم لز نشه، جمیعا بلند بگید صلوا...
پ ن: با این اوضاع قیمتها،جدیدا احساس سوپرهیرویی بهم دست داده.هنوز میتونم روغن پخت و پز چهارده تومنی رو شصت و چهار تومن بخرم و ده ها کار سوپرهیرویی دیگه.
برم مارول ببینم چیکار میتونن واسم بکنند. دیگه وقتشه یه سوپرهیرو ایرانی هم بیاد وسط. (فقط برداشت بد نکنید.خداوکیلی گی هم نیستم.لامصبا اگه این هالیوود بذاره)
خوب طبیعیه چون ما با این شکل فرهنگ زندگی کردیم نگاهمون به سریال با کسی که هیچ چیزی نمیدونه متفاوت باشه . شاید اگه مثلاً این فیلم در مورد بودایی ها بود ما هم میگفتیم این بهترین سریال ماروله .
ممنون که نظرتون رو گفتید ولی به نظرم اشتباه برداشت کردید. من فقط بخشی از صحبتم رو به این موضوع اختصاص دادم که سریال اگر میخواد به نقد فرهنگ مسلمانان بپردازه، میتونست اینکار رو خیلی موشکافانه تر و منصفانه تر انجام بده اما همهٔ صحبتم این نبود و بخشیش رو هم به فیلمنامه و کاگردانی اختصاص داده مخصوصا کارگردانی که همونطور که گفتم در جریان قسمت های دوم و سوم چهرهٔ بی احساس من حتی یک ذره هم تغییر نکرد و حتی یک نمای جذاب ندیدم. باز فیلمنامه و داستان نکات قابل توجهی در شخصیت کامالا و برونو داره. گرچه که باید دید در ادامه چی میشه اما تا الان میز مارول اصلا در حد مون نایت که نُه نمره ازش کمتر داشت نبود. گرچه مون نایت اصلا بی نقص نبود و در داستان هم مشکل کم نداشت (اعم از درگیر نشدن با تم اصلی، شخصیت پردازی کم مایه آنتاگونیست، پایان بندی ضعیف، پرداخت کم به رابطهٔ لیلا و مارک و...) اما نقاط مثبت فراوانی داشت و به شخصه چهارشنبه ها رو به امید دیدن مون نایت زندگی میکردم (!) و قسمت اولش رو توی یک روز سه بار دیدم، اما قسمت اول میز مارول اونقدر خنثی بود که تا دو هفته سریال رو ول کردم و برای دیدنش هی امروز و فردا میکردم تا امروز که تونستم ببینمش.
به نقل از Re_za:
صلوات کافی نیست، باید دعای کمیل ختم کنیم!
وضعیت این هالیوود جوری هست که کامالا رفیقش رو هم بغل میکرد (همون دختره) من ترس برم میداشت که الان یهو اتفاقی بینشون نیفته!
به نقل از Amazing Spidey:
uplooder.net/.../3sqo71.jpg
هدف سریال نقد جوامع اسلامی و این صحبتا نیست اصلاً.
با فرمولِ جوابپسدادهٔ «نوجَوونی با دغدغههای ملموس که به قدرتهای فوقبشری دست پیدا میکنه» طرفیم که اینجا یکی از اون دغدغهها، بحران هویتی کامالا خان هست. همزمان باید انتظارات و توقعات خانوادهٔ مسلمونش و همکلاسیهاش توی یک فضای ملودراماتیک نوجوانانه رو برآورده کنه که تضادشون ناگفته پیداست و نقش فرهنگ اسلامی هم همینجاست. (البته که اهمیت تصویری که این شخصیت از اسلام به نمایش میذاره، اونم بعد از representationه ای کلیشهای بعد از ۱۱ سپتامبر و همزمان با اوجگیری اسلاموفوبیا توی دورهٔ ترامپ جای بحث داره.)
در مورد سریال هم فعلاً نظری ندارم. فکر نمیکنم آخر سر سریال در حد کمیکای شخصیت ظاهر بشه، ولی باید دید چطور داستانشون رو میبندن.
ممنون آقای حیدری بابت نکته ای که گفتید. اما خب صحنه هایی مثل اونجایی که کامالا به مسجد میره و صحنه هایی از این قبیل به نظرم انگار میخواست یک جوری اشاره ای به جوامع اسلامی کنه یا محدودیت هایی که مادر کامالا اون رو اعمال میکنه که انگار سریال میخواد اون رو نقد کنه. البته این هم مهمه که سریال در ادامه چه رویکردی رو پیش میگیره (آیا قضیه اسلام رو جدی میگیره که در اون صورت باید رویکردش رو بررسی کنیم یا نه فقط از اسلام در پس زمینه استفاده میکنه که در اون صورت خیلی کاری باهاش نداریم) اما به قول شما بیشتر منظورم این بود که این چیزی که از اسلام نشون داده میشه، کلیشه ای هست و یک جورایی به نظرم یک طرفه به قاضی میرن. وقتی پدر کامالا رو دیدم که آدم مذهبی و در عین حال معقول و احساساتی هست، خوشحال شدم که ممکنه ازش برای عادلانه پرداختن به موضوع جوامع اسلامی و فرهنگشون بپردازند (چیزی که قاعدتا برای دنیاسازی سریال الزامیه) اما تا به اینجا که چنین چیزی رو ندیدم.
به نقل از Agent bishop:
آخه موضوع فقط همین نیست. سریال در مباحث فنی هم مشکلات جدی داره. گرچه بهتره بذاریم سریال تموم بشه تا ببینیم چی میشه. چون پایان بندی در قضاوت یک سریال نقش مهمی رو ایفا میکنه. خیلی مهم. مهم تر از دو موضوع شروع و میانه. یادمون نره که وانداویژن با شروع طوفانی که داشت در نهایت و در پایان به کلیشه ای شدن تن داد و یک سری توئیست های واقعا توهین آمیز داشت (قضیه کوییک سیلور و...) و یادمون نره که هاکای در قسمت آخرش چه آش شله قلم کاری شد که باعث سقوط کامل سریال شد. از اون وی هم یادمون نره که سریال "چه میشد اگر...؟" چه قدر معمولی شروع شد و در ادامه تونست خودش رو به خوبی بالا بکشه(که البته با توجه به آنتالوژی بودن سریال قضیه اش فرق داره ولی به هر حال مهم اینه که سطح نویسندگی بالاتر رفت). پس باید ببینیم که میز مارول در ادامه چه میکنه. حداقل چیزی که ازش میخوام اینه که این سطح کسل کننده کارگردانیش رو بهبود ببخشه تا حداقل بشه گفت با سریال سرگرم کننده ای رو به رو هستیم.
این مسائل که دوستان گفتن هم بنظرم حتما تو کمیک های این شخصیت بوده که تو سریالش گزاشتن
نه. اصلا
یکی از شخصیت های مکمل داستان هاش اینجوریه ولی خودش نه. تا جایی که میدونم هیچ اشاره ای هم بهش نشده
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا