10 دفعه ای که مردعنکبوتی به زندگی دیگران آسیب زد!

10-دفعه-ای-که-مردعنکبوتی-به-زندگی-دیگران-آسیب-زد-از-خود-نا-امید-کرد-اشتباه-اسپایدرمن

در این مقاله ی متفاوت میخواهیم بررسی کنیم که چه زندگی هایی به خاطر مردعنکبوتی/پیتر پارکر تباه شده است!

مقالات زیر را هم بخوانید:

10 مشکلی که در داستان های فعلی مردعنکبوتی وجود دارند و باید حل شوند

10 اشتباه بزرگی که مردعنکبوتی تا به حال مرتکب شده است

10 دفعه ای که مردعنکبوتی پتانسیل خودش را به هدر داد

10 دفعه ای که پیتر پارکر/مرد عنکبوتی مثل یک آدم «عوضی» (JERK) رفتار کرد!

ضایع ترین / خجالت آورترین لحظات تاریخ مردعنکبوتی در دنیای کمیک

آیا مرد عنکبوتی تا به حال کسی را کشته است؟

رتبه بندی 10 تراژدی بزرگ مرد عنکبوتی

10 داستان جنجالی مرد عنکبوتی در دنیای کمیک

 

 10- کِلَش، مرد عنکبوتی را مسئول ناکامی خودش میداند

  کِلَش (Clash)

درسته که «کلش» در سال 2014 و در شماره 1 از سری جدید از کمیک های مرد عنکبوتی به دست دن اسلات خلق شد ولی سرگذشت و اریجین او به همان اوایل حرفه مرد عنکبوتی برمیگرده. نام واقعی اش «کلیتون کول» (Clayton Cole) بود و در دوران نوجوانی به همان دبیرستان پیتر پارکر میرفت (مید تاون) و پسری باهوش بود که به صدا و صوت و موسیقی علاقه زیادی داشت. او شاهد برگزاری مسابقه کشتی کج بین مرد عنکبوتی و کراشر هوگان بود و از آنجا هوادار مرد عنکبوتی شد و سعی کرد مثل او باشه. کلیتون تمامی برنامه های تلویزیونی که مرد عنکبوتی در آنها به اجرای نمایش میپرداخت را تماشا میکرد و تصمیم گرفت مثل مرد عنکبوتی برای خودش تجهیزات خاصی مثل وب شوترهای صوتی درست کند تا خودش را در دنیا مطرح کند. (این عکس را ببینید). ولی موفق نبود و سعی کرد از طریق مبارزه کردن با اسپایدرمن مطرح بشه که بازهم موفق نبود و اون حس علاقه ای که به اسپایدرمن داشت تبدیل شد به حسادت! اما همین حس و میل شدید او برای دیده شدن باعث شد دست به کارهای خطرناکی بزنه که جان آدم های بی گناه را به خطر بیندازه و در نهایت به زندان افتاد. سالها بعد که با عفو مشروط آزاد شد، پیتر پارکر سعی کرد یک شانس مجدد بهش بده و در "صنایع پارکر" خودش بهش کار داد و به نظر میرسید که آدم سر به راهی شده ولی دوباره راه خباثت رو در پیش گرفت. کلش در این لیست جای میگیره چون تم و قدرت های جدیدی داشت (تا جایی که یادمون میاد اسپایدرمن دشمنی بر پایه سلاح های صوتی نداشت). ضمن اینکه دشمنانی که به گذشته پیتر پارکر دو دوران دور او ربط میکنند همیشه جذاب هستند.

 

 9- مرد عنکبوتی {به طور تصادفی} باعث شد تا موریس بنچ به یک ابرشرور تبدیل بشه

موریس بنچ - مردعنکبوتی - هایدرو م

همانطور که در این مقاله گفتیم، «موریس بِنچ» از اعضای خدمه یک کشتی باری به نام U.S.S Bulldog بود که به طور تصادفی به دست اسپایدرمن داخل دریا افتاد (اسپایدرمن به تازگی نبردی با «نیمور» انجام داده بود و روی عرشه این کشتی بود). در واقع اسپایدرمن اومد که جلوی سقوط یک ژانراتور تازه اختراع شده داشت به داخل اقیانوس که کابل آن پاره شده بود رو بگیره که دستش خورد به یک سری جعبه و باعث شد به طور تصادفی اون جعبه ها برخورد کنند به موریس بنچ و بیفته تو اقیانوس! سپس اشعه های ناشناخته ساطع شده از این ژنراتور با باکتری هایی که در عمق آب زندگی میکردند ترکیب و باعث شدند تا به هایدرو من تبدیل شود، مردی که میتواند آب را کنترل کند! او اسپایدرمن را مقصر اتفاقی که برایش افتاده دانست (در حالی که اسپایدرمن او را پس از افتادن در اقیانوس بیرون کشید) و شروع کرد به تعقیب او تا ازش انتقام بگیره ولی شکست خورد و از آن زمان تبدیل شد به یکی از دشمنان مردعنکبوتی.

 

8- ناکامی مردعنکبوتی در کنترل کردن سیمبیوتش باعث درد و رنج فراوانی شده است

لباس سیاه مرد عنکبوتی

اسپایدرمن اولین انسانی است که سیمبیوتی از نژاد "کلینتار" بر تن کرد (البته شاید نویسنده مقاله یادش رفته که چند سال پیش فاش شد قبل از اسپایدرمن، این ددپول بوده که باهاش پیوند خورده و در این مقاله هم گفتیم. ولی شاید نویسنده ددپول را جهش یافته فرض کرده، نه انسان!!!). او پس از اینکه لباس کلاسیکش در نبردی در رویداد "جنگ های پنهان" اول آسیب دید این سیمبیوت را به دست آورد. این لباس سیمبیوتی برایش کمک شایانی بود و قابلیت هایش را افزایش میداد (این مقاله را بخوانید) ولی وقتی خواست به طور دائمی باهاش پیوند بخوره، اسپایدرمن آن را رد کرد زیرا روی رفتار و ذهنش تاثیر مخربی میگذاشت. سیمبیوت که حس تلخ طرد شدن پیدا کرده بود، با اِدی براک پیوند خورد و خبیثی به نام «ونوم» به وجود آمد و پس از آن موجودی به مراتب خبیث و وحشی و بی رحم تر به نام کارنیج خلق شد و البته دیگر سیمبیوت های خطرناک. پس اگر اسپایدرمن قادر بود این سیمبیوت را کنترل و پیوند خوردن با آن را مهار کند، جان های بی شماری را میشد نجات داد. سیمبیوت ها شدیداً قدرتمند هستند و شاید یک اسپایدرمنِ مسن تر و باتجربه تر میتونست تصمیم بهتری در این رابطه بگیره.

 

7- دبرا ویتمن اعتقاد دارد پیتر پارکر باهاش روراست نبوده

او به قدر کافی با «دبرا ویتمن» دلسوزانه تر رفتار نمیکرد

«دبرا ویتمن» (Debra Whitman)  دختری بود که پیتر در دانشگاه "اِمپایر اِستیت" باهاش آشنا شد و رابطه رومانتیک باهاش برقرار کرد (دبرا منشی دپارتمان بیوفیزیک بود) ولی انصافاً پیتر اونطور که باید و شاید بهش محبت نکرد در حالی که مشخص بود دبرا مشکلات روحی – روانی زیادی داره (مشخص شد شوهر سابق دبرا او را کتک میزده). دبرا ویتمن در دورانی وارد داستان های اسپایدرمن شد که یکی از بدترین ها بود. یعنی زمانی که «دنی اونیل» نویسنده کمیک های "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" شده بود. در واقع، اونیل اصرار عجیبی داشت از دبرا ویتمن به عنوان معشوقه اصلی پیتر استفاده کنه و نوع رابطه آنها واقعا جالب نبود چون پیتر همش مجبور بود او را ترک کنه و بره به یه مساله ابرقهرمانی رسیدگی کنه در حالی که دبرا بهش التماس میکرد تنهاش نگذاره و ما را به یاد رابطه معیوب پیتر و بتی برنت در داستان های اولیه مرد عنکبوتی مینداخت. البته حتی آن موقع هم ما کلی لحظه مثبت و خاطره انگیز بین پیتر و بتی داشتیم ولی رابطه پیتر و دبرا خالی از این لحظات بود و انگار همش فقط میخواست از دست دبرا فرار کنه! از همه مهم تر اینکه پیتر وقتی با بتی بود خیلی خام و بی تجربه بود ولی از خودمون میپرسیدیم حالا که پیتر سابقه بودن با گوئن استیسی و مری جین رو داره چرا وارد همچین رابطه ای با دبرا شده؟! در هر حال مشکلات روحی و روانی دبی باعث شد او دچار توهمات و اسکیزوفرنی خفیف بشه و به این نتیجه برسه پیتر همان مرد عنکبوتیه! و پیتر چیکار کرد؟ پس از مشورت با یک روانپزشک نزد دبرا رفت تا با شوکه کردنش این توهم رو از سرش بیرون کنه! (این مقاله را بخوانید).

 

6- فیوژن، اسپایدرمن را مقصر مرگ پسرش میداند

فیوژن (Fusion)

«وین مارکلی» (Wayne Markley) از دشمنان گمنام مردعنکبوتی در دنیای کمیکه با نام مستعار «فیوژن» شناخته میشه. او در شماره های 30 تا 32 از سری دوم کمیک های Peter Parker: Spider-Man حضور یافت و چون پسرش هنگام تقلید از روی کارهای اسپایدرمن کشته شده بود، می خواست از او انتقام دردناکی بگیره! وقتی اسپایدرمن برای نخستین بار با فیوژن روبرو شد او بسیار بسیار نیرومند بنظر می رسید و میتونست قدرت های هر قهرمان یا ابرشرور دیگری را از خودش بروز بده! او حتی با انفجاری باعث مرگ 300 آدم بی گناه شد! سپس فیوژن ضربه ای به اسپایدرمن وارد کرد که گردنش را شکست! همه اینها ضربات شدید روحی و روانی را به اسپایدرمن وارد کردند. ولی واقعا چطور می شد چنین چیزی را باور کرد؟! تا اینکه معلوم شد فیوژن گردن اسپایدرمن را نشکسته و قدرت هایش نیز در واقع از قدرت های ذهنی او در ایجاد خود تلقینی و کنترل ذهن دیگران نشات می گیرند!

 

5- کارلی کوپر به خاطر مردعنکبوتی مورد حمله ی گرین گابلین قرار گرفت

«كارلی كوپر» كه یك كارآگاه پلیس و البته دوست دختر سابق پیتر پاركر بود، حتما برای خوانندگان كمیك های "مرد عنكبوتی برتر" آشناست چون او كسی بود كه با تحقیقاتش فهمید «دكتر اختاپوس» وارد جسم و ذهن پیتر پاركر شده. او در شماره 25 كمیك "مرد عنكبوتی برتر" و در جریان داستان بزرگ "ملت گابلین" دچار حادثه بدی شد. یعنی وقتی بالای سر قبر خالی اكتاویس بود، توسط یكی از مزدوران گرین گابلین به نام «شرور» (Menace) گروگان گرفته شد. سپس گرین گابلین سعی كرد شكنجه اش بده تا درباره اسپایدرمن ازش اطلاعات بگیره و هویت مخفی اش رو كشف كنه. ولی كارلی زیر بار نرفت و در نتیجه گابلین از سرم معروف خودش استفاده و او را تبدیل به موجودی گابلینی به نام «هیولا» (Monster) كرد. در پایان این داستان كارلی دوباره به حالت اول خودش برگشت ولی معلومه هنوز آثار روحی و جسمانی این كار رویش باقی مانده.

 

4- مری جین به خاطر حرفه ی ابرقهرمانی شوهرش بارها دچار استرس شده است

مری جین از ونوم وحشت دارد

پس از ازدواج پیتر پارکر و مری جین، او اغلب از پیتر پارکر در حرفه اش به عنوان اسپایدرمن حمایت می کرد. هرچند زمان هایی بود که نقش ابرقهرمانی پیتر باعث میشد بین آنها فاصله بیافتند اما مری جین هیچ وقت از دشمنان ابرشرور نمیترسید زیرا کلا شخصیت بسیار قوی دارد و بارها در مقابل آنها قد علم کرده است (این مقاله را بخوانید). البته یک استثنا در این میان وجود دارد؛ ونوم! عمده ترین دلیل وحشت مری جین از ونوم به دلیل این بود که سیمبیوت فضایی زمانی بخشی از وجود پیتر پارکر بود و اعمال او را کنترل میکرد و حتی باعث تغییر شخصیت پیتر شده بود. پس از اینکه سیمبیوت ونوم به ادی براک پیوست، مری جین به خانه برگشت و ونوم را در سایه ها دید و فکر کرد شوهرش، پیتر، است. در نتیجه وقتی متوجه شد اشتباه میکنه به شدت به وحشت افتاد و این ترس از ونوم در وجودش نهادینه شد به طوری که  از پیتر خواهش کرد که هیچ وقت مشکی نپوشد چون او را یاد ترسش از ونوم می انداخت! از این موارد زیاد در زندگی مری جین رخ داده و میتوان به طور کلی ادعا کرد که زندگی اش به طور منفی تحت الاشعاع حرفه ی ابرقهرمانی پیتر قرار گرفته است و حتی الان هم که دیگر زن و شوهر نیستند این مساله ادامه دارد و اخیرا دیدیم که بودن در کنار پیتر باعث شد که به بعدی دیگر برود و در آنجا با خبیثی به «رَبین» روبرو شوند و سپس مری جین برای مدتی طولانی در آن بعد گیر افتاد که لطمات زیادی به مری جین وارد کرد. همچنین خوانندگان داستان های مردعنکبوتی به خوبی میدانند که نورمن آزبورن کاری کرد که فرزند به دنیا نیامده ی پیتر و مری جین از بین برود (این مقاله را بخوانید).

 

3- مرگ عمو بن باعث شد تا زندگی می پارکر تباه شود

مردعنکبوتی عمه می

یقینا بزرگترین اشتباه و حسرت پیتر پارکر/مردعنکبوتی در همان اولین حضور او در دنیای کمیک (شماره 15 فانتزی شگفت انگیز که اینجا ترجمه شده است) رخ داد که سبب شد یکی از عزیزانش به نام عمو بن به قتل برسد. در واقع، وقتی پیتر به قدرت های فوق بشری خودش دست یافته بود و به عنوان یک نوجوان مغرور و بی مسئولیت برای پول درآوردن به انجام نمایش در تلویزیون روی آورده بود، یک سارق را دید ولی جلویش را نگرفت. سپس همین سارق چند روز بعد دست به سرقت از خانه ی عمو و زن عموی پیتر زد (در این مقاله توضیح داده شده که چرا تصمیم به سرقت از آن خانه گرفته بود) و عموی پیتر را هم به قتل رساند. پیتر هم با بازگشت به خانه و مطلع شدن از کشته شدن عمویش به تعقیب سارق پرداخت و او را در انباری که پنهان شده بود گیر انداخت و شوکه شد وقتی فهمید این سارق همانی است که چند روز پیش اجازه داده بود فرار کند. و اینگونه بود که او خودش را مسئول قتل عمویش دانست و فهمید که باید از قدرت هایش به طور مسئولانه استفاده کند و تبدیل به یک قهرمان شد ولی هرگز خودش را بابت این اشتباه خودخواهانه نخواهد بخشید. ضمن اینکه همین تصمیم اشتباه باعث شد تا زن عموی عزیزش (می پارکر) بیوه شود و تا آخر عمر با فقدان شوهر مهربانش مواجه باشد.

 

2- معامله ی پیتر پارکر با شیطان زندگی مشترکش با مری جین را نابود کرد

معامله با شیطان

درباره داستان منفور "یک روز دیگر" (One More Day) تا دلتان بخواد در سایتمون حرف زده ایم (در اینجا، اینجا یا مثلا اینجا) و من نمیخوام بار دیگر همه چیز را تکرار کنم. خلاصه داستانش اینه که پیتر پاركر برای نجات زن عموی سالخورده‌اش، با شیطان (كه در عالم تخیلی مارول، «مفیستو» نام دارد) معامله میكند! یعنی شیطان در ازای نجات جان زن عمو مِی، زندگی زناشویی پیتر و مری جین را از بین میبرد و كاری میكند كه انگار آنها هرگز با هم ازدواج نكرده‌اند! یعنی هیچ کس (حتی خود مری جین و پیتر) یادشون نمیاد با هم ازدواج کرده اند !!!!) بعد یه داستان دیگه به نام One Moment in Time چاپ شد و در آن نشان داده شد که مفیستو تاریخ را عوض کرده یعنی پیتر در اصل سر مراسم عروسیش دیر رسیده بوده و مری جین هم دیگه از تصمیمش برای ازدواج با او منصرف شده!!!! پس بنابراین الان رابطه مری جین و پیتر مثل دوران قبل از عروسیشونه یعنی مری جین میدونه پیتر اسپایدرمنه، پیتر ازش خواستگاری کرده ولی چون دیر رسیده مری جین دیگه نمیخواد باهاش ازدواج کنه!!! خب دلیل چاپ این داستان کاملا روشنه چون مارول سالها بود که دنبال راهی میگشت تا پیتر پارکر را دوباره مجرد کنه (چون به نظرش خوانندگان کم سن و سال نمیتونند با یک قهرمان متاهل ارتباط برقرار کنند!) ولی از همه اینا گذشته، واقعا پیتر چرا باید با شیطان معامله کنه؟ اصلا او چه حقی داشت که برای نجات جان زن عموی سالخورده اش زندگی مشترک خود با همسرش را از او بگیره؟ اینها سئوالاتی هستند که بنظرم به جای پیتر پارکر، نویسنده و مغز متفکر داستان باید بهشون پاسخ بده ...

 

1- اگر گوئن استیسی دوست دختر پیتر پارکر نبود کشته نمیشد

كشتن گوئن استیسی

درباره این یكی بارها و بارها در سایت ما مقاله نوشته شده و بحث شده. داستان غم انگیز مرگ گوئن استیسی یكی از مشهور ترین داستان های داستان های تاریخ كمیكه و اونقدر مهمه كه آغاز گر دوره جدیدی در تاریخ كمیك شد. چه كسی فكرش را میكرد كه در اوج دوران معصومیت در عالم كمیك ناگهان عشق واقعی قهرمان شماره یك مارول كامیكس توسط دشمنش كشته بشه؟ پیتر تا حالا هیچ وقت نتونسته مرگ گوئن رو به دست فراموشی بسپاره و همیشه در عذاب بوده چون خودش رو هم به نوعی مقصر میدونه و از اون بدتر این كه نتونست به قولی كه به پدر گوئن داد عمل كنه و نذاره آسیبی به دخترش برسه. نكته دیگه ای كه اوضاع را پیچیده تر كرد و باعث شد وضعیت داستان های مرد عنكبوتی دراماتیك تر بشه این بود كه در پاپان داستان گرین گابلین هم توسط گلایدر خودش كشته شد. و برای سالهای سال پسرش كه دوست صمیمی پیتر بود، اسپایدرمن را مقصر میدونست! یعنی ببینید واقعا پیتر ما چی كشید: از یه طرف عشق اش توسط یك شخص واقعا پلید كشته شد ولی جامعه ازش خبر نداشت و باید خودش تنهایی این غم را تحمل میكرد. از طرفی هم مردم شهر و بهترین دوستش، اسپایدرمن را مسئول كشته شدن نورمن آزبورن و گوئن میدانستند.  واقعا بدبختی از این بیشتر؟  در هر حال پس از مرگ گوئن پیتر دیگر هرگز آن آدم سابق نبود زیرا میدونست که گرین گابلین برای ضربه زدن به او بود که مرگ غم انگیز گوئن را رقم زد. به عبارتی دیگر، گوئن تاوان عشق خودش به پیتر را با مرگ خودش داد ...

 

 مهدی ترابی مهربانی

 All rights reserved © Spidey.ir 2023

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

مطالب مرتبط:

ضایع ترین / خجالت آورترین لحظات تاریخ مردعنکبوتی در دنیای کمیک

10 مشکلی که در داستان های فعلی مردعنکبوتی وجود دارند و باید حل شوند

15 ابرقهرمان عوضی دنیای کمیک!

10 کلیشه رایج در داستان های مرد عنکبوتی

رتبه بندی 10 تراژدی بزرگ مرد عنکبوتی

10 دفعه ای که پیتر پارکر/مرد عنکبوتی مثل یک آدم «عوضی» (JERK) رفتار کرد!

آیا مرد عنکبوتی تا به حال کسی را کشته است؟

20 دلیل برای دوست داشتن پیتر پاركر/ مرد عنكبوتی

10 حقیقتی که باید دربارهٔ داستان "اسپایدرمن: یک روز دیگر" بدانید

10 داستان جنجالی مرد عنکبوتی در دنیای کمیک

وقتی پیتر پارکر قدرت های فوق بشری خودش را از دست داد ...

10 دفعه ای که پیتر پارکر نخواست مرد عنکبوتی باشه !

بدترین داستان های مرد عنكبوتی

10 تغییر بزرگی که مرد عنکبوتی در طول عمرش تجربه کرده است

نگاهی به تاریخچه فاش شدن هویت مرد عنکبوتی توسط خودش!

اولین بار عشق های پیتر پاركر/ مرد عنكبوتی در كدام كمیك ها ظاهر شدند؟

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn