اخیرا و در قسمت پایانی از رویداد "پایان دنیای عنکبوتی" شخصیتی معرفی شد به نام «بِیلی» و ملقب به «پسر عنکبوتی» (Spider-Boy) که ادعا میکرد مدتها دستیار مردعنکبوتی بوده ولی هیچ کس او را به یاد ندارد و پس از مدتها دوباره برگشته! به همین مناسبت این مقاله تقدیم به شما میشه.

مقدمه: مردعنکبوتی (Spider-Man)، اگر‌چه گاهی به گروه انتقام‌جویان (Avengers) یا چهار شگفت‌انگیز (Fantastic Four) پیوسته است، اما تنهایی را خیلی دوست دارد. او تنها راه می‌رود، تنها تاب می‌خورد، تنها مبارزه می‌کند و بیشتر از هر ابرقهرمان دیگری، در تنهایی با خودش صحبت می‌کند. تمام این‌ها به‌خاطر این است که مخفی نگه‌داشتن هویت مردعنکبوتی از همه چیز برای او مهم‌تر است. او معتقد است که اگر دشمنانش هویت اصلی او را بفهمند، هر کسی که او تا به‌حال دوست داشته است در معرض خطر قرار خواهد گرفت. بی‌گمان مهم‌ترینِ این افراد، کسانی جز زن عمو می (Aunt May) و مری جین واتسون (Mary Jane Watson) نیستند. به همین دلیل است که مردعنکبوتی تا به‌حال هیچ دستیاری انتخاب نکرده است. تصور کنید اگر دستیاری داشت که می‌دانست او چه کسی است، چه عذابی می‌کشید. این‌گونه، نه تنها می‌ترسید که دستیارش اشتباهی هویتش را فاش کند، بلکه هر روز صبح با خیال این‌که نکند آن افراد هم به کسان دیگری در مورد هویتش گفته باشند، بیدار می‌شد. اما اخیرا و در قسمت پایانی از رویداد "پایان دنیای عنکبوتی" شخصیتی معرفی شد به نام «بِیلی» و ملقب به «پسر عنکبوتی» (Spider-Boy) که ادعا میکرد مدتها دستیار مردعنکبوتی بوده ولی هیچ کس او را به یاد ندارد و پس از مدتها دوباره برگشته! به همین مناسبت تصمیم گرفتیم این مقاله را تقدیم به شما کنیم.

- اسپایدر بوی (Spider-Boy)

شاید تنها دستیار واقعی مردعنکبوتی کسی نباشه جز «پسر عنکبوتی» یا «اسپایدر بوی» که در شماره ی آخر رویداد "پایان دنیای عنکبوتی" خلق شد و هیچ کسی او را به یاد نداره! در شماره های انتهایی این داستان دیدیم که چطور در تمام این مدت این سیلک بوده که عنکبوتی برگزیده بوده و با شکست دادن شاثرا، مردعنکبوتی (پیتر پارکر) هم دوباره برگشت (بدست نوعی بُت یا مجسمه ی طلایی عنکبوتی متعلق به نام «نیث» که البته چند تا عنکبوتی دیگر رو هم برگردوند). اما ناگهان یک عنکبوتی دیگر هم زنده شد به نام «بِیلی» ملقب به پسر عنکبوتی که هیچ کس او را به یاد نیاورد ولی خودش اصرار داشت که بگه مدتها دستیار اسپایدرمن بوده و حتی یک جانفشانی برای پیتر هم کرده که احتمالا باعث شده از حافظه دیگران پاک شود. تا الان که اطلاعات خاصی از گذشته و اینکه چی شد که از یادها رفت منتشر نشده ولی انگار قدرت های او به نوعی با قدرت های مردعنکبوتی پیوند خورده و ارتباط داره. برای آشنایی کامل با این شخصیت، این مقاله را بخوانید.

5- مرد قورباغه ای (Frog-Man)

«وینسنت پاتیلیو» (Vincent Patilio) ملقب به «قورباغه پرشی» یا «لیپ فراگ»در سال 1967 در کمیک بوک های Daredevil خلق شد. وینسنت یک دانشمند بود که همیشه به خاطر عدم موفقیت در کارش افسرده بود. بنابراین تصمیم گرفت تا لباسی به شکل قورباغه برای خود طراحی کند که دارای دو باله بود که در زیر هر باله فنر الکتریکی وجود داشت که به او این توانایی را میداد تا ارتفاع 60 فوت بپرد و منبع انرژی این فنرها از کوله پشتی که در پشت این لباس قرار داشت تامین میشد. وینسنت پس از طراحی این لباس اسم خود را لیپ فراگ گذاشت و تبدیل به یک جنایتکار شد. او در هر دو عمل مجرمانه ای که انجام داده توسط «بی باک» (Daredevil) شکست خورده و بعدش توسط ایرون من به زندان افتاد. کلا این شخصیت رو واسه خنده خلق کرده بودن و نباید جدی اش بگیرید. جالبه که پسر این آقا به نام «یوجین پاتیلیو» بعدا برای اینکه پدرش را رو سفید کنه، یک قهرمان شد و اسم خودش رو گذاشت "مرد قورباغه ای" (Frog-Man)!!! در شماره 121 از کمیک Marvel-Up شاهد بودیم که مرد عنکبوتی به همراه رفیق فابریک خودش یعنی جانی استورم ملقب به «هیومن تورچ» دارن سعی میکنند جلوی خبیثی به نام «اسپید دیمون» را بگیرند که ناگهان مرد قورباغه ای سر میرسه و شانسی شکستش میده! از اون موقع به بعد بارها گیر داد که دستیار اسپایدرمن بشه ولی قبول نکرد ...

4- گیبون (Gibbon)

«مارتین بلنک» (Martin Blank) از دشمنان بیخود مردعنکبوتی در دنیای کمیک بود که اولین بار وقتی دیدیمش در سیرک کار میکرد و لباس میمونی بر تن داشت و بهش «گیبون» میگفتند. او سعی کرد دستیار اسپایدرمن بشه ولی موفق نشد و باهاش جنگید (در واقع همانطور که در تصویر بالا میبینید، وقتی گیبون به مردعنکبوتی پیشنهاد کرد که پارتنر یا شریکش بشه، مردعنکبوتی بهش خندید و دست رد به سینه اش زد. بعدش کریون شکارچی متقاعدش کرد که با مردعنکبوتی بجنگه). بعدها گفته شد یک جهش یافته بوده که با ظاهر و قابلیت های میمون مانند بزرگ شده و به همین خاطر مورد تمسخر و اذیت قرار می گرفت. گیبون در داستانی بسیار تاثیرگذار و اندوهناک در رویداد "شکار شده" کشته شد (اینجا ترجمه شده است).

3- آلفا (Alpha)

پیتر پارکر وقتی در شرکت "هورایزون لابز" (Horizon Labs) کار میکرد  انرژی آلفا را کشف کرد که اسمش رو گذاشت "ذرات پارکر"! این انرژی فوق جنبشی بود و از گسترش دائمی عالم نشات میگرفت (البته بعدا معلوم شد این انرژی قبلا توسط رید ریچاردز کشف شده ولی او به کسی درباره ش چیزی نگفته بوده زیرا از نظرش خیلی خطرناک بودند). در هر حال، روزی که پیتر میخواست این انرژی را به نمایش عمومی بگذاره، شخصیت خبیثی به نام تیبریوس استون که اینجا معرفی شده، پروتکل های ایمنی را دستکاری کرد و در نتیجه یک بچه مدرسه ای به نام «اندی مگوآیر» به قدرت های عظیمی دست یافت و اسم خودش را نیز «آلفا» گذاشت و خیلی اصرار داشت که دستیار مردعنکبوتی باشه ولی مسئولیت پذیری سرش نمیشد و به هدف خودش دست نیافت. اما در نهایت پیتر پارکر با استفاده از یک فن آوری بیگانه، این قدرت ها را از اندی گرفت (چون او نمیدانست چطور قدرت هایش را کنترل کند و سبب خسارات جانبی زیادی میشد).

2- اسپایدر کید (Spider-Kid)

«اُلی اُسنیک» (Ollie Osnick) خیلی وقت پیش یعنی در سال 1982 در شماره 72 از کمیک Spectacular Spider-Man خلق شد. او نوجوانی چاق و با استعداد بود که عاشق دکتر اختاپوس بود! به همین دلیل با نبوغ خودش بازوهای مکانیکی ساخت و به خودش لقب Kid Ock داد. او دست به کار خلافی زد و اسپایدرمن با دکتر اختاپوس اشتباهش گرفت و وقتی فهمید که فقط یک پسر نوجوان است وی را به خانه اش برگرداند. از این به بعد اُلی عاشق و شیفته ی مردعنکبوتی شد و بازوهایش را به شکل پاهای عنکبوت درآورد و یک لباس مردعنکبوتی هالووینی هم بر تن کرد و اسمش رو گذاشت «اسپایدر کید» (Spider-Kid) و سعی کرد دستیار اسپایدرمن بشه و حتی با مرد قورباغه ای (Frog Man) و وزغ (Toad) یکی تیم ابرقهرمانی تشکیل داد به نام "وصله های ناجور" (The Misfits)! ولی دست آخر فهمید که به درد این کارا نمیخوره و تصمیم گرفت یک بچه ی عادی باشه. البته بعدها اتفاقاتی برایش افتاد و با لقب «استیل اسپایدر» شناخته شد که توصیه میکنم برای آشنایی باهاش این مقاله را بخوانید.

1- رِک رَپ (Rek-Rap)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 17 از سری ششم کمیک های "مردعنکبوتی شگفت انگیز" (ژانویه 2023)

در رویداد مهیج "دارک وب" که در اینجا ترجمه شده است، دیدیم که «رک رپ» یکی از دیوهای لاغر و کوچک اندام عالم برزخ بود که تحت تاثیر رفتار قهرمانانه پیتر پارکر قرار گرفت (پیتر آن موقع به طور موقتی به برزخ منتقل شده بود). بنابراین یه لباس مردعنکبوتی پوشید و اسم خودش رو گذاشت «پارکر من» (Parker Man) و رفت سراغ بن رایلی (کزیم) و مادلین پرایور تا ازشون قدرت بگیره ولی اونا بهش گفتن به قهرمان نیاز ندارن. سپس یکی از دیوهای برزخ بهش قدرت داد و او به ترکیبی از مردعنکبوتی و ونوم تبدیل شد و اسم خودش را رک رپ گذاشت و به مردعنکبوتی کمک کرد تا با نسخه شش خبیث در برزخ (به نام "شش موذی") مبارزه کند. درسته که مردعنکبوتی گاهی اوقات از عبارات و شعارهای رک رپ به ستوه می آمد ولی از صداقت و شور و شوق او خوشش آمد و سعی کرد بهش نصحیت های لازم رو برای قهرمان شدن ارائه کنه. پس از اینکه کزیم شکست خورد و مادلین پرایور هم تاج و تخت برزخ را دوباره به دست آورد، رک رپ نیز به برزخ برگشت و ناپدید شد.

مطالب مرتبط:

10 حقیقت مهمی که باید درباره «اسپایدر بوی» (SPIDER-BOY) بدانید

10 ابرقهرمان برتر دنیای کمیک که هیچ دستیاری ندارند

10 تیم آپ (TEAM-UP) عجیب مرد عنکبوتی در دنیای کمیک!

20 کراس اور عجیبی که در دنیای کمیک اتفاق افتادند 

10 داستان برتر MARVEL TEAM-UP

قسمت آخر از رویداد "پایان دنیای عنکبوتی" ترجمه شد + لینک دانلود

10 دفعه ای که به ابرقهرمانان از سوی دستیاران خودشان خیانت شد!

10 متحد/دوست فراموش شده ی مردعنکبوتی

15 دستیار فراموش شده ابرقهرمان کمیک بوکی!

10 دستیار (SIDEKICK) برتر کمیک های مارول

10 دستیار (SIDEKICK) برتر کمیک های دی سی

15 دستیار برتر بتمن

15 ابرخبیثی که اسم ضایع دارند!

این مطلب را به اشتراک بگذارید :