وب سایت spidey.ir بار دیگر رویداد بزرگ کمیک بوکی سال را با ترجمه فارسی تقدیم میکند: "روز قضاوت" فرا رسیده است!
انتقام جویان به لطف اقامت درون سلستیالی که خیلی وقت پیش مرده بود، به نیروی جهانی قدرتمندتری از قبل تبدیل شده است. از سوی دیگر، افراد ایکس با سکونت در جزیره آرمانی خود به نام "کرآکوآ" به نوعی نامیرایی دست یافته اند. و جاودانه ها نیز چرخه جدیدی از حیات خود را آغاز کرده و ماموریتی که برایش سوگند یاد کرده اند یعنی مبارزه با دیوایانت ها را ادامه میدهند. اما آنها دریافته اند که جهش یافته ها نیز نوعی از دیوایانت ها هستند! پس به کرآکوآ حمله میکنند تا با افراد ایکس بجنگند و انتقام جویان هم وسط نبرد آنها گیر کرده اند تا از نابودی دنیا جلوگیری کنند ...
Judgement Day #0
مترجم: هاشم نیازپور
ادیتور و گرافیست: الهام خزاعی
برگردان کاور: احمد فقیه
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودبوی)
Judgement Day #1
مترجم: هاشم نیازپور
ادیتور، گرافیست و برگردان کاور: پویا دبیب
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودبوی)
Judgement Day #2
مترجم: هاشم نیازپور
ادیتور، گرافیست و برگردان کاور: پویا دبیب
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودبوی)
Judgement Day #3
مترجم: هاشم نیازپور
ادیتور، گرافیست و برگردان کاور: پویا دبیب
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودبوی)
Judgement Day #4
مترجم: هاشم نیازپور
ادیتور، گرافیست و برگردان کاور: پویا دبیب
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودبوی)
Judgement Day #5
مترجم: نیما ناوک
ادیتور، گرافیست و برگردان کاور: پویا دبیب
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودبوی)
Judgement Day #6
مترجم: نیما ناوک
ادیتور، گرافیست و برگردان کاور: Hmdh
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودبوی)
نظر شما درباره این داستان چیست؟
برای خواندن دیگر كمیك هایی كه در سایت ترجمه كرده ایم اینجا را كلیك كنید.
مطالب مرتبط:
چگونه در كامپیوتر یا سیستم اندروید كمیك بخوانیم؟
15 رویداد برتر مارول (TOP 15 MARVEL EVENTS)
معرفی 20 تیم برتر انتقام جویان
20 حقیقتی که باید درباره کمیک بوک های X-MEN بدانید
10 حقیقت مهمی که باید درباره «سلستیال» (CELESTIAL) ها بدانید
20 هیولای برتر مارول (TOP 20 MARVEL MONSTERS)
10 تیم برتر تاریخ مردان ایکس
10 گروه ابرقهرمانی برتر دنیای کمیک
15 شخصیتی که می توانند بر سلستیال ها غلبه کنند
15 شخصیت خبیث برتر دنیای کیهانی مارول
رتبه بندی پیرترین شخصیت های مارول
رتبه بندی قوی ترین شخصیت های دنیای کمیک
20 حقیقت مهمی که باید درباره‌ی "ابدی‌ها" (ETERNALS) بدانید
معرفي نیروی های کیهانی در دنیای مارول
10 حقیقت مهمی که باید درباره خدای سیمبیوت ها، کِنال (KNULL) بدانید
رتبه بندی قوی ترین ابرشرورهای مارول
رتبه بندی قوی ترین اعضای گروه انتقام جویان
10 عضو برتر ایکس من
معرفی 10 دشمن برتر گروه افراد ایكس (X-MEN)
این مطلب را به اشتراک بگذارید :
دیدگاه‌ها
راستش وقتی که قرار بود این کمیک بیاد اولش با خودم گفتم نکنه ما باز هم قرار شاهد نبرد قهرمان ها با قهرمان باشیم ولی خود گفتم صبر کن بیاد تا ببینیم این کمیک خوب هست یا بد و داستانش جذاب خواهد بود یا نه
خب باید بگم شروع خوبی داشت ولی باید دید در ادامه و در پایان چیکار میکنه
داستان: راستش داستان به انتقام جویان و هم به اترنالز و به جهش یافتگان پرداخت اترنالز به نظر احساس خطر کرده که نکنه جهش یافته و یا همون مردان ایکس جاودانه باشه و از اونجایی که آلان بر سرزمینی به اسم کارکو حکومت میکنند و شاید بعدها نه تنها بر یک جزیره بلکه بر زمین حکومت کنند
حالا اترنالز میخاند اونارو نابود کنند؟؟ و انتقام جویان احتمالا میخاند از این جنگ جلوگیری کنند حضور مریجین و عمه اش آنا واتش راستش از دیدن دوباره عمه مریجین جا خوردم خیلی وقت بود ندیدیمش و آیا مریجین بدست اون ربات کشته شد ؟ یا زنده هستش کسی نجاتش میده یا نه؟
طراحی طراحی خوب بود رنگ آمیزی و البته با جزئیات بود صورت شخصیت ها خوب طراحی شده بود
ترجمه وادیت مثل همیشه عالی
ادیت و ترجمه عالی بود
کاور هم به خوبی برگردانی شده بود
هشدار اسپویل
.
.
.
این کمیک به نظرم خیلی خوب شروع کرد و به ما نوید نبرد بزرگی رو در شماره های بعدی داد
وقتی مریجین رو توی این کمیک دیدیم و بعد هم موییرا بهش حمله کرد آیا ممکنه که در ادامه پای اسپایدرمن به این رویداد باز بشه؟
والا انگاری توی دنیای مارول جنگ ابرقهرمان ها باهم دیگه همیشه هست
البته شاید گروه بعدی چهار شگفت انگیز یا چمپیونز باشند
بنظر من این کمیک برای شروع کار خوبی رو انجام داد
فقط یک سوال داشتم داستان این کمیک تو زمان بستری پیتر هست یا بعدشه ؟
ممنون
عجب طراحی های خوشگلی هم داره
بازم گل کاشتی اسپایدی. الحق که میدونی دست رو کدوم رویداد بزاری
واقعا فقط همین به ذهنت رسید درباره این کمیک بگی
خسته نباشی. کسی کمکت کرد یا خودت تنهایی به ذهنت رسید این نکته طلایی رو
اساس شخصیت پردازی جهش یافته ها براساس بی اعتمادی جامعه از اوناست و ترسی که ازشون دارن. پس طبیعیه که شاهد نبردهای زیادی بین اونا و دیگران باشیم
حاجی بزار داستان بره جلو بعد ببینیم چی به چیه وگرنه اینکه بگیم وای خیلی خوب بود رو که همه گفتند نیاز نیست من دوباره بگمشون .
ولی خوبی گفتن چیز بدی نیس. چه عیبی داره اگه یه چیزی خوب باشه همه بگن خوبه؟
هم ادیتور و مترجم دلگرم میشن و براتون مجانی کار میکنن تا مفت کمیک بخونید اونم با این کیفیت هم اینکه اونایی که تازه میخوان وارد عرصه کمیک خوندن بشن مشتاق میشن کمیکا رو بخونن
?
از کجا باید با خوندن شماره 0 این رویداد جواب این سوال رو بدیم؟! طبیعتا باید شماره های بعدی بیاد و مرد عنکبوتی رو ببینیم و وضعیتش رو بسنجیم و بفهمین کی اتفاق میفته
سلام استاد خسته نباشید، بنظر من باتوجه صحبت های مویرا و تبلیغات های مارول داستان قبل یا در حین دومین مراسم hellfire galal هستش که اتفاقا پیتر هم درش حضور داره و براساس شماره اول کمیک moon knight black, white & blood لباس برای مراسم رو از مون نایت قرض میگیره.
ولی چیزی که خیلی من رو ناراحت میکنه اتفاقات شماره 1 مردعنکبوتی و اون اتفاقات بیخودی که درش افتاده و از همه بدتر مسئله مری جین هستش و این که چرا با پیتر بهم زدن و یهویی دوتا بچه داره و چرا دارن ربطش میدن به این ایونت judgment day و جهش یافته ها. نظر شما چیه استاد؟
نطر من اینه که باید منتطر موند و نمیشه قصاوت کرد
شماره ۱ داره ادیت میشه و بزودی میاد رو سایت
ولی بنظرم جدا از از صفحه آخر، خیلی داستان خوبی داشت و من از فصای داستان و طراوتی که داشت خیلی لذت بردم
قضیۀ مریجین رو کِی ربط دادن به Judgement Day؟
بنظر میاد تو سری جدید مردعنکبوتی مری جین حضورش کمرنگ تر بشه و الانم تو این کمیک نشون میده مویرا میخواد بلایی سرش بیاره، از تون جهت گفتم.
دوتا داستانی که توی این شماره دیدیم فکر نمی‌کنم ارتباط تماتیک به‌خصوصی با هم داشته باشن. یکیش مقدمۀ Judgement Day هست و دیگری ادامۀ داستان مویرا و دشمنی‌ش با کراکوآ.
البته از اون‌جا که عملاً چیزی از برنامه‌های ولز و ادامۀ این رویداد نمیدونیم، جای تعجبی نداره اگه این دو موضوع رو به هم ربط بدن. ولی تا الآن دست‌کم ارتباطی بین‌شون به چشم نمی‌خوره.
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
نقد و بررسی شمارهٔ اول از رویداد "روز قضاوت" (Judgment Day).
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
داستان، اتفاقات و شخصیت پردازی:
توی این چند وقتی که دست به نوشتن میبرم، وضعیت های نویسندگی زیادی رو تجربه کردم. بارها شده که با اشتیاق میرم و دربارهٔ یک کمیک یا فیلم یا سریال یا انیمیشن چیزی مینویسم. توی این مواقع بعد از اتمام اون اثر سریع میرم و دست به نوشتن میشم و با اشتیاق تمام چیزی که ازش دریافت کردم رو روی متن کپی/پیست میکنم. اینطور وقت ها نمیخوام هیچی حواسم رو از نوشتن، از کاری که دوست دارم پرت کنه و فقط میخوام روی نقد اون اثر تمرکز کنم. اون زمان بهشت نویسنده است؛ زمانی که از نوشتن لذت میبره. این موضوع اصلا ربطی به کیفیت اثر نمیشه. آثار بد زیادی هم هستند که با اشتیاق میام دربارشون نکاتی بگم یا دق و دلی هام رو روی سرشون خالی کنم. اما بعضی وقت ها، یک اتفاق وحشتناک میفته. یه اتفاقی که حتی فکر کردن دربارش هم سخته. اتفاقی که جلوی هر ذوق و اشتیاقی که میتونم داشته باشم رو میگیره و اونا رو با پاشیدن رنگ سیاهی روی تمام اجزاشون، خنثی میکنه. این اتفاق وحشتناک وقتی هست که هرچی که فکرمیکنم به در بسته میخورم؛ وقتی هست که نویسنده لکنت میگیره. بعضی آثار بدی هستند که فقط بد نیستند، بلکه بی روح هستند. این آثار بی ارزش توانایی القای هیچ حسی رو ندارند، حتی تنفر. نتیجه آثار بدی هستند که حتی ایراد گرفتن ازشون هم سرگرم کننده نیست. اما بعضی وقت ها هست که قضیه بدتر و پیچیده تر از این حرف هاست. حداقل توی این مورد آدم میدونه با اثر بدی طرفه، بعضی وقت ها نویسنده اصلا نمیدونه با خودش چند چنده. نمیدونه چی بگه و چطوری بگه، حتی دقیقا نمیدونه چه حسی نسبت به اون اثر داره. این وقت ها مثل یه برزخ برای نویسنده میمونه. این وقت ها وقت هایی هست که به بهانه هایی از زیر نوشتن در میرم. هی سعی میکنم سرم رو گرم کنم یا حتی به بهانهٔ اینکه "میخوام ذهنم رو آروم کنم و بهش نظم بدم" به کارهای دیگری مشغول بشم. این وقت های حتی نمیدونم میخوام چطور شروع کنم و دست بردن به نوشتن برام مثل جدا کردن ناخن هام میمونه. شمارهٔ اول "روز قضاوت" چنین حسی رو برام داره. واقعا از ته دل میخوام که این رویداد رو دوست داشته باشم. آخه مگه میشه برای رویارویی مردان ایکس و ابدی ها و انتقام‌جویان هیجان زده نشد؟ اما مسئله اینه که دوست داشتن من کافی نیست، مهم اینه که چقدر خود کمیک بهم برای دوست داشتنش دلیل میده. متاسفانه روز قضاوت نتونسته اون حسی که ازش انتظار داشتم رو بهم القا کنه. این حرف ها به این معنی نیست که کلا از این رویداد ناامید شدم. درواقع این شمارهٔ اول یه جور استارته که میخواد داستان رو راه بندازه و شکست در این استارت اتفاق بد، اما قابل پیشبینی هست. مثل سریال ها. احتمالا شنیدید که دربارهٔ بعضی سریال های میگن "ممکنه قسمت های اول یا فصل اولش رو دوست نداشته باشی اما بعدش سریال حسابی راه میفته" این هشدار چیز عجیبی نیست و من هم فعلا این استارت متوسط رو به کل کمیک تعمیم نمیدم اما دلیل نمیشه که کلا بیخیال این موضوع بشم. مشکل همینه: استارت این کمیک خیلی کند هست. دو سوم از این شماره که تقریبا بیست صفحه شده به جون هم انداختن مردان ایکس و ابدی ها اختصاص داره و تازه شاید بعد از این بیست صفحه داستان راه میفته. مشکلم این نیست که این مدت زمان طولانیه مشکلم اینه که خیلی بی حس و حاله. خیلی خسته و کسله. یعنی چیزی که در آخر از این افتتاحیهٔ طولانی میبینید رو میشد خیلی راحت تر جمعش کرد و اینقدر مخاطب رو با دیالوگ های توضیحی فراوان و اسم های عجق وجق گیج نکرد. بازهم نمیگم این معرفی از پایه غلطه، بالاخره قطعا این اطلاعات در ادامهٔ کمیک مهم هستند، بلکه میگم این معرفی به شکل خامی صورت میگیره. میشد خیلی سرگرم کننده تر این موضوع صورت بگیره و اینقدر این رو کش نداد. مشکل اینه: خستگی بیش از حد. منظورم از این خستگی تراژیک بودن داستان نیست. مشکلم خستگی و کوفتگی خود داستانه. هرچه طراحی ها سعی میکنند به داستان انرژی بدن، کمیک حاوی یه جور خستگی زک اسنایدر گونه ای هست. شاید به خاطر اینه که وقت بیش از حدی به دادن اطلاعات کمیک داده میشن و اونا با ظرافت منتقل نمیشن. برای همینه هست که دقیقا میدونید از کجای کمیک بیشتر از بقیه اش خوشم اومد؟ ده صفحهٔ پایانی اون که بالاخره بعد از بیست صفحه و کلی دیالوگ و دیالوگ و دیالوگ ما رو انداخت وسط یک کشتار عالی و یک نبرد باحال و شاخ و شونه کشیدن های آنتاگونیست داستان. این لحظات خیلی بهتر از جاهایی هستند که داستان فکرمیکنه خیلی جدی و عمیق هست، اما درواقع اینطور نیست. لحظه ای که شخصیت بی رحمی مثل اورانوس در اقیانوسی از استخوان های جهش یافته هایی مثل مگنتو قدم میزنه خود جنسه. جایی که ولورین با بو کشیدن خون روی تیغه های کسی که به اگ حمله کرد اون رو پیدا میکنه باعث میشه ناخودآگاه ما هم همون چیزی رو بگیم که اون یارو به ولورین میگه: "کارِت درسته". جایی که انسان ها از نقشهٔ یک بیگانه برای کننرل یا نابودی جهش یافته ها استقبال میکنند چیزی هست که جزئی جدایی ناپذیر از کمیک های مردان ایکسه: نژادپرستی های بسیار بد. جایی که تونی استارک از دیوانگی و گستاخی نقشهٔ آژاک یکی از ابدی ها استقبال میکنه میزبان همون تونی استارکی هست که میشناسیم. لحظه ای که خیزش دستگاه های مرگ آفرین و ابدی و غول پیکر دراگ به نمایش درمیاد همون عجایبی رو داره که از این کمیک انتظار داریم. همهٔ این لحظات و بعضی شوخی های جسته و گریخته خیلی جذاب و عالی هستند اما مشکل اینه که بیست صفحه و کلی دیالوگ و نقشه و جلسات پشت سرهم با گروه های ابرقهرمانی و ابرخبیثی رو باید تحمل کنیم تا به این لحظات محشر برسیم. ضمن اینکه بهتره روی شخصیت هایی مثل تونی استارک، ولورین و کاپیتان آمریکا بیشتر تمرکز بشه و به عنوان چندتا از معروف ترین قهرمانان مارول شخصیت پردازی منسجم تری رو از اونا شاهد باشیم. ضمن اینکه آنتاگونیست های داستان شاید از لحاظ انگیز و شخصیت پردازی بهترین ممکن هستند، اما دراک به دلیل کاریزماتیک بودنش و اورانوس به دلیل بی رحمی جذابش میتونند نیروی عظیمی برای شکست قهرمانان باشند و رویارویی اونا میتونه در ادامه جذابتر هم بشه. روی هم رفته این کمیک استارت چندان جذابی نداره اما باعث نشده امیدم رو از این رویداد قطع کنم و اتفاقا اگر کمیک بعدی خودش رو از شر این توضیحات اضافی راحت کنه و یا مثل دیوانه ها بپره وسط جنگ و دعوا یا سعی کنه داستان خودش رو روایت کنه و به قول تونی استارک "ز تعارف کم کند و بر مبلغ بیفزاید" میشه همون چیزی که ازش میخوایم.
طراحی:
فکر کنید لقبی که یه رویداد بزرگ یدک میکشه، "مردان ایکس علیه انتقام‌جویان علیه ابدی ها" باشه بد اون وقت طراحی ها بد باشند؛ حتی تصورش هم وحشتناکه. اما خوشبختانه "روز قضاوت" به این سرنوشت دچار نشده و طراحی های این کمیک واقعا خوب بودند. شما رو نمیدونم به شخصه پایه ای ترین چیزی که از طراحی های یک رویداد بزرگ میخوام اینه که سرزنده باشند، پویا و هیجان انگیز باشند(مگر اینکه این موضوع با داستانشون و حال و هواش در تضاد باشه که خوشبختانه اینجا اینطور نیست). برخلاف داستان که بعضی وقت ها زیادی خسته احساس میشه طراحی ها به لطف رنگ آمیزی های سرزنده و متنوعشون همیشه چیز خوبی در آستین برای شگفت زده کردن مخاطب دارند. گفتم رنگ آمیزی و باید بگم شاید بهترین ویژگی طراحی ها در این شماره رنگ آمیزی اونا باشند. نه تنها تنوع رنگی به شکل بسیار خوبی رعایت شده و در نتیجه کمیک سرزنده ای رو شاهد هستیم، بلکه نوع رنگ آمیزی و سایه زنی که در این کمیک شاهد هستیم نوعی حس طبیعی و واقع گرایانه ای به این کمیک داده که خیلی جذابه. من متخصص طراحی و نقاشی نیستم و در این زمینه چندان متخصص نیستم اما میتونم با نگاهی به این کمیک و رنگ آمیزی هاش زیباییش رو تشخیص بدم که البته بهتره در ادامه یه خورده این کار منظم تر و تمیز تر صورت بگیره. ضمن اینکه حال و هوای طراحی و رنگ آمیزی بسته به شرایط تغییر میکنه که کار پسندیده ای هست. یعنی اینکه وقتی باید حس و حال اغراق آمیزی داشته باشه همینطوره، وقتی باید دارک باشه همینطور، وقتی باید ترسناک باشه همینطوره و در هر شرایط طراحی ها خودشون رو با زمینهٔ مورد نظر وفق میدن. طراحی چهره ها و شخصیت ها هم مشکلی نداشتند. من از طراحی چهرهٔ تونی استارک و نایت کراولر خیلی خوشم اومد. زره مرد آهنی هم زیبا و شکیل طراحی شده بود. ضمن اینکه لی اوت های این کمیک به زیبایی این طراحی بسیار کمک کردند. پانل بندی های خلاقانه ای که کاملا به شرایط این کمیک میان و در مواقع لزوم حسابی بی نظم میشن و وقتی که لازم بشه داستانگویی میکنند و کمک زیادی به کیفیت کمیک میکنند. این کمیک نماهای زیبا کم نداره. از نمای اول کمیک که نور خورشید به زمین میتابه و به شکلی اشعه های راوی رو پخش میکنه تا جایی که اورانوس بر روی کرهٔ مریخ شمارش معکوسی رو آغاز میکنه و بعد از اون ما با برهوتی از استخوان های جهش یافته ها رو به رو میشیم. از جایی که دستگاه های مرگ آفرین دراگ ظهور میکنند تا نمای آخر این کمیک و این فهرست به همین شکل ادامه پیدا میکنه. به عبارتی دیگه طراحی های این کمیک زیبا، شگفت انگیز، تا حدی داستانگو، سرزنده، با تعادل لحن و لی اوت های درخشان هستند؛ دیگه چی میخواید؟!
ترجمه و ادیت:
کار بر روی چنین کمیک سنگینی قطعا بسیار سخت بوده اما خوشبختانه آقایان نیازپور و دبیب به خوبی از پس این کار براومدند و ترجمه و ادیت خوبی رو ارائه دادند. که البته کارشون جای پیشرفت و بهتر شدن رو هم داره که امیدوارم در ادامه این اتفاق بیفته.
با تشکر.
دست ادیتور و مترجم درد نکنه.
تشکر از آقایان نیاز پور و دبیب بابت ترجمه و ادیت این کمیک بسیار بسیار سخت .
استاد قسمت دوم اسپایدی کست منتشر نمی شود ؟ خیلی منتظرش مانده ام .امیدوارم درباره این سری کمیک باشد .
یعنی سلستیال کسی بود که خوبیت همه ی ملت های کهکشان ها و ... رو میخواست و به همین دلیل این دردسرهارو درست کرده بود. تقریبا مثل تانوس MUC که طرز فکر درستی داشت که به نحو به نوعی اشتباهی بهش عمل کرده بود. حکایت سلستیال هم میشه گفت تقریبا همینه. یعنی ما نمیفهمیم که آیا باید با سلستیال موافق باشیم یا منافق؟ که همین آدمو گیج میکنه و نمیتونه دقیقا طرف قهرمان مورد علاقه اش باشه.
نظر کلی من: داستان کلی این کمیک کمی گیج کننده و عجیب بود، به طوری که میگفت: اگر خدا به زمین میومد و قهرمانان، الگوها،افراد موردعلاقه ی دیگرمون رو قضاوت میکرد چی میشد؟ آیا رد صلاحیت میشدن یا قبول؟در اخر چه اتفاقی برای دنیای مورد علاقه مون می افتاد؟
که به نوعی اینجا بهش پرداخته شده.همینطور که دیدید از مبارزه ی چند تا گروه معروف مثل ایکس من، ابدی ها و انتقام جویان استفاده شده که یا فروش کمیک بالا بره یا نشون بده که واقعا اتفاق مهمی قراره بیفته که واقعا هم هست.
عجیب تر از همه این بود که خیلی از کسانی که فکر میکردیم قبول میشن رد شدن!
ابدی ها نقل از افرادی دارند که دنیا رو سیاه و سفید میبینن و فکر میکنن که همه چیز رو میدونن، فقط ابرشرور هست یا ابر قهرمان،فقط خوبی هست یا بدی. و اینه که زمین رو به نابودی میکشونه.
و جالب تر از همه اینه که در نهایت زمین به خاک سیاه نشست!
و حالا باید از قسمت بعد دید که چه اتفاقی خواهد افتاد ...
تشکر ازاقایان نیازپور و دبیب به خاطر زحماتی که این چند قسمت کشیدن.
امیدوارم دوستان یه نظری یا نقدی چیزی بدن تا بالاخره به درک بهتری از این قسمت برسیم و بفهمیم چی به چیه؟
هیچی بهتر از این نمی تونست حال منو بگیره و قسمت مایلز برای قسمت پنجم هم قشنگ بود.
به هرحال کمیک حماسی ای بود و معلوم بود که آقای ناوک و آقای hmdh خیلی زحمت کشیدن. دست مریزاد
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا