وظیفه یک بازیگر فقط خوندن متن فیلمنامه نیست. با خوندن این مقاله خواهید فهمید که مهارت بداهه پردازی بازیگران میتونه چه لحظات فراموش نشدنی رو خلق کنه.
مقدمه: بداهه پردازی (improvisation) یعنی کاری که بدون تمرین یا بدون اینکه در فیلم نامه قید شده باشد عمدتا از سوی بازیگران انجام می شود. گاه، برخی از فیلم سازان از بازیگر یا بازیگرانشان می خواهند اگر گفته یا حرکتی به ذهنشان می رسد که جلوه بیشتری به اثر می بخشد، آن را ادا کنند. در تاریخ سینما بسیار صحنه های ماندگاری بوده که در فیلمنامه نبوده و به صورت خودجوش و فی البداهه هنگام فیلمبرداری از سوی بازیگر به اجرا درآمده و آنقدر جذاب بوده که کارگردان تصمیم گرفته آن را در فیلم خودش نگه دارد. در فیلم های کمیک بوکی نیز این اتفاق بارها افتاده.در فیلم رکوردشکن "مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست" نیز چند نمونه از این دست صحنه ها وجود داشته که در این مقاله بهشون اشاره کردیم. و حالا در این مقاله خواهید دید که چه صحنه های فراموش نشدنی در فیلم های کمیک بوکی محبوب ما وجود داشتهاند که از ابتکار بازیگران این فیلم ها نشات گرفته، و کاملا فیالبداهه ادا شدند.
10- سرهنگ استارز و استریپس (کیک – اَس 2)
قسمت اول فیلم "کیک – اس" یکی از غیر منتظره ترین فیلمهای ساخته شده در سال 2010 بود که با فرم روایت عجیب اش، توانست یکی از موفق ترین فیلمهای سال لقب بگیرد. در این فیلم ما با قهرمان هایی مواجه بودیم که همانند بسیار از داستانهای اَبرقهرمانی، لباسی مخصوص به تن می کردند و به مبارزه با جرم و جنایت می پرداختند. این فیلم فوق العاده بود و از بهترین های تاریخ اقتباس های کمیک بوکی به شمار می آید. اما قسمت دوم در تکرار کردن ترکیب منحصر به فرد قسمت اول از خشونت و طنز کم می آورد. مشکل اصلی "کیک – اس 2" این است که کلی شخصیت دارد ولی وقت کافی برای پرداختن به آنها صرف نمیکند. در نتیجه آش شله قلمکاری شده است که طعم گیج کننده ای برای مخاطب دارد! از محدود نکات مثبت این فیلم حضور اسطوره ای به نام «جیم کری» در نقش سرهنگ استارز و استریپس بود. او یک مافیای آدمکش سابق و یک قهرمان خشن بود. بعد از وقایع قسمت قبل، «دِیو لیزوسکی» (Dave Lizewski) فهمید که وارد جهانی، بزرگتر از آنچه که تصور میکرد، شده است. سرهنگ با دیو آشنا شد و او را به تیم ابرقهرمانی مبارزه با جنایتش که "زنده باد عدالت" نام داشت، برد. در اولین ماموریت سرهنگ دیالوگ های به یاد ماندنی میگوید که توسط جیم کری و به طور فیالبداهه گفته میشوند. مثلا او قبل از حمله به ساختمان، یک سخنرانی کوتاه را برای تیم خود انجام میدهد و در پایان میگوید که "خوش بگذرونید، وگرنه این کار چه فایده ای داره؟". همچنین در صحنه ای که سرهنگ مشغول بازجویی از آخرین قاچاقچی مواد مخدر است، او سگ باوفایش «آیزنهاور» (Eisenhower) را وادار میکند تا به قاچاقچی حمله کند و کشالهٔ ران او را گاز بگیرد. سپس قاچاقچی از شدت درد فریاد میزند و منجر به این میشود که جیم کری فیالبداهه بگوید 'آره، یه سگ رو تُ.خ.مهاته!"
9- جیب اشتباهی (ماسک)
فیلم "ماسک"، شاهكاری كه «جیم كری» و «كامرون دیاز» را به شهرت جهانی رساند! قصه مردی دست و پاچلفتی و تو سری خور به نام «استنلی ایپكس» كه به ماسكی جادویی دست میابد و عقده های درونی اش در قالب شخصیتی بسیار غلو شده ، نیرومند و البته خیلی جسور و و بامزه ظاهر میشود. البته كمیك های "ماسك" با فیلمش خیلی فرق دارند و بسیار دارك و خشن تر هستند. میگن فیلم هم اولش قرار بوده دارك باشه ولی در نهایت یك كمدی كارتونی شد كه همه عاشقش شدند. جلوه های ویژه فیلم برای زمان خودش انقلابی بودند. لازم به ذكره سال 2005 قسمت بعدی ماسك به نام Son Of The Mask عرضه شد كه به تمام معنا آشغال بود. جیم کری به عنوان یک کمدین حرفه ای صحنه های فیالبداهه بامزه ای را خلق کرد که هر کسی را به خنده میاندازد. اما بهترین آنها صحنه جیب اشتباهی است. در سکانسی از فیلم شخصیت اصلی یعنی استنلی ایپکیس از دست یک باند مافیایی فرار میکند اما به یک بن بست میخورد. بنابراین او سعی میکند که همچون یک بازیگر سیرک نمایش اجرا کند و حواس گانگسترها را پرت کند! استنلی برای سرگرم کردن آنها چند بادکنک را از جیبش در میآورد و آنها را به حیوانات مختلف تبدیل میکند. ولی او ناگهان اشتباهی یک ک.ا.ن.د.و.م استفاده شده را از جیبش بیرون میآورد و بعد از گفتن "ببخشید، اون جیب اشتباهی بود" آن را دور میاندازد. همانطور که گفته شد این صحنه نتیجه بداهه پردازی جیم کری بود.
8- اینجا اسپارتاست! (سیصد)
فیلم "300" توسط «زک اسنایدر» و از روی رمان گرافیکی با همین نام اثر فرانک میلر ساخته و سال 2006 اکران شد. این فیلم به نبرد Thermopylae از دید و پرسپکتیو «لئونیداس» شاه جنگجوی اسپارت میپردازه ولی خیلی ها از دست این فیلم و کمیک بوکی که از رویش اقتباس شده بود آزرده خاطر شدند . در واقع موقعی که داستان 300 به بازار آمد حتی نویسنده بزرگ دنیای کمیک یعنی آلن مور از فرانک میلر انتقاد کرد و بهش گفت: "برو چند تا کتاب تاریخ بخون". همچنین خیلی ها به میلر خرده گرفتند که چرا خشایار شاه ، پادشاه ایرانی را مثل یک فاتح بی رحم و ظالم به تصویر کشیده . ضمن اینکه ارتش ایران را نیز پر از همجنس باز و منحرف نشون داده بود . بنابراین خیلی ها نتیجه گرفتند که هدف اسنایدر و میلر از این کار این بوده که ایرانی ها رو سمبل تهاجم اسلام به آرمان ها و ارزش های غربی نشون بدهند. در مجموع این فیلم ایرانیان را وحشی و غارتگر و با چهره ای هیولا مانند و سربازان یونان را فداکار و دلاور نشان میدهد. و اما در ایران هرگونه پخش و توزیع این فیلم ممنوع اعلام شد. همچنین ایرانیان اقدام به برپایی یک طومار اینترنتی علیه ساخت و نمایش این فیلم کردندکه تا پایان زمان جمعآوری امضا، بیش از پنجاه هزار امضای مجازی برای آن جمع شده بود. در این طومار، با اشاره به تمدن ایران در دوران هخامنشی میآید: «ما از شرکت برادران وارنر، به عنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان فیلم و برنامههای تلویزیونی در دنیا انتظار نداشتیم که حقایق به اثبات رسیدهٔ تاریخی را نادیده بگیرد، و با به تصویر کشیدن ارتش ایران در جنگ ترموپیل به شکل وحشیان دیوآسا به شهرت خود نیز لطمه برساند.»آنها به درستی عقیده داشتند که علاوه بر تحریفات تاریخی که در فیلم رخ مینماید، چهره ایرانیان بی شباهت به هیولاها نیست. خانهٔ سینما در روزهای پایانی سال 1385 در نامهای اقدام هالیوود در دنیای کوچک سینما را محکوم کرد. گروه فیلم و سینمای فرهنگستان هنر هم در نامهای به یونسکو، تولید و پخش فیلم سیصد را «مخربتر از تخریب بناها و آثار ارزشمند مرتبط با میراث تمدنی ملل و اقوام» خواند. به هر حال نکته این است که نمادین ترین صحنه این فیلم فیالبداهه گفته شده بود. منظور آنجایی است که لئونیداس با بازی «جرارد باتلر» (Gerard Butler) در حالیکه یک پیغام رسان ایرانی را با لگد به درون چاه پرت میکند و فریاد میزند: "اینجا اسپارتاست!" (This is Sparta!). در حقیقت قرار بود که این دیالوگ به طور آرام زمزمه شود اما باتلر برای سرگرمی و شوخی با عوامل فیلم، این جمله را فریاد زد. سپس سازندگان تصمیم گرفتند که همین صحنه را در فیلم قرار دهند.
7- من مرد آهنی هستم (مرد آهنی)
احتمالا میدونید که رابرت داونی جونیور عاشق صحنه های فیالبداهه هست و همین مهارتش صحنه های ماندگاری در فیلم های مارول خلق کرده. مثلا توی "کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی" وقتی که تام هالند بخشی از فیلنامه فراموش کرده بود، رابرت گفت که "تو الان باید بری اون ور تر تا من روی تخت بشینم". این صحنه به خاطر فان بودن و تطابق با شخصیت های تونی استارک و پیتر پارکر، در فیلم مورد استفاده قرار گرفت. یا مثلا اون صحنه ای که توی "مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه" تونی در ماشین رو برای پیتر باز میکنه ولی پیتر اشتباهی فکر میکنه که تونی بغلش کرده هم ایده رابرت و تام هالند بود. به هر حال زمان فیلمبرداری آیرون من 1 ، این فیلم هنوز فیلمنامه کاملی نداشت و به همین دلیل فرصت خوبی برای رابرت بود تا صحنه های دارای بداهه پردازی جالبی خلق کنه. مسلما یکی از نمادین ترین صحنه های دنیای سینمایی مارول، جایی بود که تونی استارک پشت میکروفون و در مقابل دوربین ها و خبرنگار ها قرار میگیره و آخرین دیالوگ فیلم رو به زبان میاره: "من مرد آهنی هستم". این صحنه در فیلمنامه قید نشده بود و در اصل حاصل خلاقیت رابرت داونی جونیور بود.
6- اون از رفقای همکاره! (ثور: رگناروک)
مطمئنا ثور با بازی «کریس همسورث» (Chris Hemsworth) یکی از محبوب ترین کاراکتر های MCU بوده است. در سال 2017 «تایکا وایتیتی» وظیفه ساخت قسمت سوم فیلم های این شخصیت را با عنوان "ثور: رگناروک" به عهده گرفت. او موفق شد که شخصیت ثور را ارتقا ببخشد و بهترین فیلم سه گانه ثور (که به زودی چهارگانه خواهد شد) را بسازد. سابقه تایکا وایتیتی در زمینه کمدی موجب شد که این فیلم فان تر از دو اثر قبلی شود و ثور به شخصیتی به مراتب دوست داشتنی تر تبدیل گردد. به گفته عوامل، تقریبا 95 درصد صحنه های این فیلم به صورت فیالبداهه اجرا شدند! برای مثال اون بخشی که ثور، لوکی رو بغل میکنه و میگه به برادرم کمک کنید از صحنه های دارای بداهه پردازی این فیلم است. همچنین وقتی که ثور با هالکِ گلادیاتور رو به رو میشه با ذوق میگه که "اون از رفقای همکاره" (!He’s a friend from work) هم خارج از متن فیلنامه بود. گفته میشه که اون موقع یک بچه کوچیک سر صحنه فیلمبرداری بوده و به کریس همسورث گفته که "تو الان باید بگی اون از رفقای همکاره!" بعدشم در کمال تعجب این پیشنهاد مورد قبول سازنده ها قرار گرفت و در فیلم مورد استفاده قرار گرفت!
5- من نمیخوام بمیرم (انتقام جویان: جنگ ابدیت)
در حال حاضر اسپایدرمن با بازی تام هالند محبوب ترین قهرمان MCU است که اخیرا با فیلم شاهکار "مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست" دوباره روی پرده نقرهای سینما رفت. خب تا قبل از فیلم جنگ بینهایت هواداران مطمئن نبودند که چه حسی باید نسبت به پیتر داشته باشند، اما وقتی در این صحنه تلاشهای پیتر و اون لحن گریانش که میگفت من نمیخواهم بمیرم را شنیدند ناگاه خودشان را در وضعیتی دیدند که اشک در چشمانشون حلقه زده و نمیخواهند پیتر را پودر شده ببینند. برخلاف دیگر ابرقهرمانان پودر شده تلاش و تقلای بیفایده پیتر برای زنده ماندن خیلی مخاطبان را منقلب کرد. پیتر حتی در آخرین لحظات هم نمیخواست تونی را ناامید کند. این روحیه پیتر که حتی در آخرین لحظات هم نمیخواهد دست از تلاش برای اثبات خود بر دارد قطعا همه ما را میخکوب کرد و او را به قهرمانی خاص و انسانی و دوستداشتنی برای ما بدل کرد. در این صحنه دیالوگ "من نمیخوام بمیرم" توسط تام هالند فیالبداهه گفته شد. البته جملهٔ "من حس خوبی ندارم" در فیلمنامه وجود داشت اما تام معتقد بود که میتونه بار عاطفی بیشتری به این صحنه اضافه کنه، پس اون دیالوگ رو خودش به زبان آورد. انصافا هم خوب تونست که این لحظه رو ماندگار تر و احساسی تر کنه.
4- کف زدن جوکر (شوالیه تاریکی)
وقتی هیث لجر برای ایفای نقش جوکر در فیلم تحسین شده شوالیه تاریکی انتخاب شد خیلی ها با دیده تردید و احتیاط با ان برخورد کردند ولی بعدا معلوم شد که چقدر اشتباه میکردند چون نقش آفرینی او فوق العاده مسحور کننده بود به طوریکه وقتی در فیلم ظاهر میشد نمیشد ازش چشم برداشت. این جوکر افسار گسیخته بود و انگار بی هدف دنبال هرج و مرج میگشت. یکی دیگر از نقاط قوت این جوکر این بود که لجر فقید یادش نرفته بود در برخی لحظات شوخ طبعی به نقش اضافه کنه. در هر حال شاید بیش از نیمی از موفقیت بزرگ فیلم دارک نایت به جوکرش مدیون باشه. جالب است بدانید که یکی از صحنه های نمادین این فیلم نتیجهٔ تعهد و خلاقیت لجر بود. وقتی که جوکر در زندان مقر پلیس گاتهام است، کارآگاه های همکار کمیسر گوردون او را تشویق میکنند. زمانی که صدای دست زدن های آنها کم میشود، هیث لجر را میبینیم که به شکل تمسخر آمیزی شروع به کف زدن میکند. در ادامه نمایی نزدیک از صورت او را شاهد هستیم که نبوغ و نقشه فریبکارانهٔ او را نشان میدهد. بنابراین هیث لجر ثابت کرد که تعهد کامل به یک نقش میتواند صحنه های فیالبداهه درخشانی ایجاد کند.
3- واکنش ویزل به صورت وید ویلسون (ددپول)
"ددپول" فیلمی بود که روی کاغذ هرگز نباید اتفاق می افتاد. چون بعد از اون ددپولی که در فیلم "ریشه های ایکس من: ولورین" شاهدش بودیم و باعث اعتراض خیلی ها نسبت به این کاراکتر شده بود هیچ کسی فکرشم نمی کرد که همچین فیلمی از این شخصیت ساخته خواهد شد. رایان رینولدز تونست نشون بده که شایسته این نقش هستش. این فیلم نسبت به بقیه فیلم های ایکس من دارای تفاوتهایی بود و تونسته بود به خوبی شوخ طبعی و جوک های داخل فیلم رو با درام و جلوه های ویژه مخلوط کنه که در آخر شاهد یه فیلم پرفروش با درجه سنی R بودیم که بسیاری از علاقمندان رو مجاب کرده بود تا بارها و بارها تماشایش کنند. «تی جِی میلر» (T.J. Miller)، بازیگر رفیق مورد اعتماد ددپول یعنی «ویزل» (Weasel) نیز همانند رایان رینولدز آزادی زیادی در بیان دیالوگ ها داشت و پیشینه کمدی او هم در این زمینه به او کمک کرد. در صحنه ای که وید ویلسون صورت خود را به ویزل نشان میدهد، واکنش ویزل به طور فیالبداهه اجرا شد. بدین ترتیب او صحنه بامزه ای رو خلق کرد و صورت ددپول رو به صورت "آووکادویی که با یک آووکادوی پیرتر و زشت تر رابطه ج.ن.س.ی برقرار کرده" توصیف کرد!!! همچنین او در ادامه به شکل خنده داری ددپول رو به «فردی کروگر» تشبیه کرد!
2- پگی کارتر و استیو راجرز (کاپیتان آمریکا: نخستین انتقامجو)
چه چیزی خوشایند تر از آن است که یک فیلم بلاک باستری ابرقهرمانی را که از کمیک بوک های کاراکتر محبوب مارول، کاپیتان آمریکا اقتباس شده را با سبک کلاسیک و تقابل خیر و شر به شیوه فیلمهای قدیمی دید؟ جو جانستون هوشمندانه عمل کرد هواداران خوشحال ساخت. کاپیتان آمریکا: نخستین انتقام جو در دهه 40 میلادی جریان دارد و داستان یک مرد پاک نیت و درستکار اما از لحاظ فیزیکی ضعیف را روایت میکند که توسط آزمایشاتی به قدرت فرابشری دست میابد و به کمک دوستانش به جنگ با هایدرا ( زیر سلطه نازی ها ) میرود. در سکانس تزریق سرم ابر سرباز به استیو راجرز، او بعد از خارج شدن از دستگاه با پگی کارتر مواجه میشود. واکنش «هایلی اتول» (Hayley Atwell) در این صحنه، دقیقا مشابه همان واکنشیست که ما مخاطبان با دیدن ماهیچه های بزرگ شده و بدن تنومند استیو راجرز داشتیم. گفته میشه که علت طبیعی بودن بازی هایلی اتول در این صحنه، این بود که او واقعا اولین بار بود که کریس ایوانز رو (بعد از رژیم و تمریناتی که برای نقش کاپیتان آمریکا انجام داده بود) بدون پیراهن سر صحنه فیلمبرداری میدید. همچنین اون لحظه ای هم که پگی کارتر با دیدن هیبت جدید استیو سینه اون رو لمس میکنه هم در فیلمنامه نبود و هایلی اتول گفته که در اون لحظه نتونسته جلوی خودشو بگیره که به ماهیچه های ایوانز دست نزنه!
1- انگشت دکتر استرنج (انتقام جویان: پایان بازی)
شکی نیست که اونجرز اندگیم برترین فیلم MCU و یکی از بهترین فیلم های کمیک بوکی تاریخ است. خوشبختانه این فیلم لحظات ماندگار و فراموش نشدنی کم نداشت ولی آیا میدانستید که یکی از به یاد ماندنی ترین لحظات این فیلم دارای بداهه پردازی بود؟ زمانی که ثانوس به دستکش بینهایت دست پیدا میکند و با شکست دادن کاپیتان مارول ظاهرا تمام دشمنان خود را از سر راه برداشته است، دکتر استرنج به تونی استارک نگاه کرده و انگشت لرزان خود را بالا میآورد. این کار استرنج به گفتگوی او و تونی در فیلم جنگ ابدیت اشاره داشت چراکه استرنج گفته بود که تنها یک آینده را میبیند که ثانوس در آن مغلوب خواهد شد. بدین ترتیب تونی استارک منظور دکتر استرنج را فهمید و جان خود را برای شکست دادن ثانوس و نجات کل جهان فدا میکند. خلاقیت بندیکت کامبربچ در این صحنه نشان داد که یک حرکت فیالبداهه هرچند ساده، نه تنها میتواند معنا و مفهوم صحنه را تقویت کند، بلکه میتواند آن را در حافظه تماشاگران نیز حک کند.
کیارش یارویسی
(Kia Iron Man)
منبع: سایت WhatCulture
All rights reserved © Spidey.ir 2022
(هرگونه كپیبرداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز میباشد)
مطالب مرتبط:
معرفی صحنه های دارای بداهه پردازی در فیلم "مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست"
10 شخصیت برتر فیلم های کمیک بوکی که توسط گرافیک رایانه ای خلق شدند!
15 فیلم کمیک بوکی که بدترین افکت های ویژه را دارند!
10 دفعه ای که در فیلم ها از گرافیک رایانه ای استفاده شد اما هیچکس متوجه نشد!
10 فیلم ناامید كننده ابرقهرمانی
بدترین نقش آفرینی های کمیک بوکی!
50 فیلم ابرقهرمانی و کمیک بوکی برتر تاریخ سینما
20 بازیگر درجه 2 که به لطف فیلم های مارول درجه 1 شدند!
15 دفعه ای که نزدیک بود بازیگران از نقش های ابرقهرمانی کنار بکشند!
بدترین بازیگرانی که برای فیلم های ابرقهرمانی انتخاب شدند
بدترین زوج های عاشق در فیلم های کمیک بوکی!
ایستراگ (EASTER EGG)ها و اشارات فیلم "ثور: راگناورک"
رتبه بندی فیلم های دنیای سینمایی مارول (MCU)
10 جوکر برتر دنیای سینما، گیم و انیمیشن
10 لحظه از مردعنکبوتی در MCU که نشان میدهد او بهترین است!
10 فیلم کمیک بوکی که در کشورهای مختلف جهان توقیف شدند!
40 فیلمی که (احتمالا) نمیدانستید کمیک بوکی هستند – قسمت دوم
بدترین فیلم های كامیك بوكی تاریخ سینما!
دیدگاهها
همیشه بداه پردازی ها جزو سکانس های بیادموندنی هستند.
این بداهه پردازی ها ناشی از اینن که چقدر بازیگر به نقشی که داره بازی میکنه تسلط داره و ذات کاراکتر رو فهمیده(به جز اون واکنش خانم هایلی اتول!)مثال خوبش جناب هیث لیجر دربتمنه
جایی خوندم که اقای کریستین بیل خودشو قرنطينه کرده برای امادگی بیشتر برای نقش گور. امیدوارم بتونیم ببینیم که بیل چقدر میتونه عمق شخصیت گور رو لابه لای شلوغ بازی ها و جوک های مارولی و البته بدن کات کریس همسورت به ما نشون بده.
مقاله عالی
چه نویسنده های خوبی به سایت اصافه شدن
از حرکت خانم هایلی اتول خیلی خوشم ا مد
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا