10 اشتباه بزرگی که مردعنکبوتی تا به حال مرتکب شده است

بزرگترین-تصمیمات-تصمیم-اشتباه-که-پیتر-پارکر-مردعنکبوتی-اسپایدرمن-spiderman-تا-به-حال-مرتکب-شده-است-peter-parker-گرفته-کرده

شخصیت خاکی پیتر پارکر باعث میشه شبیه به خود "ما" باشه و گاهی اوقات مرتكب اشتباه بشه و حسابی گند بزنه ولی مهم اینه که اشتباهات او باعث رشد و پیشرفت شخصیتی او شده است ...

مقدمه: متاسفانه ابرقهرمانان به خاطر حفظ هویت مخفی خود مجبور هستند مدام به اطرافیان و نزدیکان دروغ بگویند یا اینکه دست کم حقیقت رو ازشون پنهان کنند. این مساله برای اسپایدرمن بارها و بارها تکرار شده که برای توجیه غیبت های خودش یا اشتباهی که مرتکب میشه به بقیه دروغ بگه که باعث میشه به دردسر بیفته. همچنین شخصیت خاکی پیتر پارکر که باعث میشه شبیه به خود "ما" باشه كه همواره سعی دارد كاری را كه درست است انجام دهد و اطرافیانش را از خود راضی نگه دارد سبب شده تا گاهی اوقات مرتكب اشتباه شده و حسابی گند بزند! این مساله به ویژه به وفور برای نسخه های سینمایی از مرد عنکبوتی نیز به چشم میخورد و راستش را بخواهید دیگر تا حد زیادی کلیشه شده است و آدم از خودش میپرسه که آیا وقتش نرسیده که او از اشتباهاتش درس بگیرد؟ البته باید اذعان داشت این مساله جزو لاینفک و ذات وجودی شخصیت پردازی او میباشد و باعث شده اینقدر محبوب و دوست داشتنی باشد و همگان بتوانند باهاش ارتباط برقرار کنند چون نشون میده مردعنکبوتی مثل همه ی انسان ها، جایزالخطاست. ضمن اینکه اشتباهات او سبب شده اند تا به بلوغ و رشد بیشتر شخصیتی دست پیدا کند. در هر حال میخواهیم در این مقاله به 10 اشتباه بزرگ مردعنکبوتی که تا به حال مرتکب شده است بپردازیم.

مقالات زیر را هم بخوانید:

10 دفعه ای که مردعنکبوتی پتانسیل خودش را به هدر داد

10 دفعه ای که پیتر پارکر/مرد عنکبوتی مثل یک آدم «عوضی» (JERK) رفتار کرد!

ضایع ترین / خجالت آورترین لحظات تاریخ مردعنکبوتی در دنیای کمیک

آیا مرد عنکبوتی تا به حال کسی را کشته است؟

10 داستان جنجالی مرد عنکبوتی در دنیای کمیک

10 تا از هوشمندانه ترین تصمیماتی که پیتر پارکر/مردعنکبوتی در زندگی خود گرفته است

 

10- دادن عینک تونی استارک به میستریو

عینک تونی استارک میستریو

در فیلم "مردعنکبوتی: دور از خانه" میبینیم که تونی استارک بعد از مرگش یک عینک ویژه به نام "ادیث" (E.D.I.T.H) برای پیتر پارکر به ارث گذاشته که مخفف اینه: Even Dead, I'm The Hero (= حتی اگه مرده باشم هم قهرمانم)! وقتی پیتر این عینک رو به چشم میزنه به امکانات صنایع استارک دسترسی پیدا میکنه و حتی به تجهیزات و سلاح های ماهواره استارک. اما وقتی پیتر به اشتباه از این سلاح ها بر علیه یکی از هم کلاسی های خودش استفاده میکنه، حس میکنه لیاقت این عینک رو نداره. لذا اون رو میده به کوئینتین بک (میستریو) چون فکر میکنه او قهرمان بهتریه. اما بعدا میفهمه که اشتباه کرده و اینکه همه اینا دروغ و صحنه سازی بوده تا میستریو و افرادش بتونن عینک رو بدست بیارن. ولی واقعا چرا پیتر مرتکب چنین اشتباهی شد و چطور راضی شد چنین سلاح مرگباری بدست کسی بسپره که فقط چند روزه میشناستش؟ آیا نباید احتمال میداد که ممکنه جان هزاران و بلکه میلیون ها نفر به خطر بیفته؟ و از همه بدتر اینکه چطور راضی شد چیزی که تونی براش به ارث گذاشته بود رو رها کنه؟ برخی میگن چون کم سن و سال و بی تجربه بود ولی من میگم دلیلش این بود که هنوز به خودش و توانایی هاش اعتماد کامل نداشت و خودش را نالایق میدانست و همین هم تِم اصلی این فیلم بود. یعنی از نظر منطق داستانی او باید حتما این اشتباه را میکرد تا بعدش بخواد جبران کنه و یک قدم بزرگ به سوی قهرمان شدن برداره ولی اینها چیزی از حماقت او در مرتکب شدن به این اشتباه بزرگ کم نمیکنه!

 

9- کمک نکردن به «هری آزبورن»

کمک نکردن به «هری آزبورن»

"مرگ گوئن استیسی" نه تنها یکی از مهم ترین داستان های مرد عنکبوتی بلکه کل تاریخ دنیای کمیک بوک است. در شماره 122 "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" (اینجا ترجمه شده)، پیتر پارکر را میبینیم که پس از کشته شدن عشق حقیقی اش در به در به دنبال نورمن آزبورن (گرین گابلین) میگرده تا ازش انتقام بگیره و در این راه پیش هری میره که بار دیگر به دلیل مصرف مواد مخدر در بستر بیماری افتاده و اصلا از نظر روحی و روانی و جسمی شرایط خوبی نداره و از پیتر کمک میخواد. ولی پیتر هم اوضاع و احوالش دست کمی از او نداره و هیچ توجهی به درخواست های هری نمیکنه و ولش میکنه میره! (او با خودش میگه: "من کارای مهم تری از گرفتن دستات و مراقبت از تو دارم"). درسته که اون موقع خود پیتر اصلا حال و روز خوبی نداشت ولی در کل اگر پیتر در طول سالها رفتار مناسب تری با هری داشت و اگر حقیقت را به هری (که مدتها با هم هم اتاقی بودند) گفته بود، او آنقدر از پیتر و مردعنکبوتی کینه به دل نمیگرفت و شاید هرگز خبیث و به گرین گابلین تبدیل نمیشد و در آخر سرنوشت بهتری از مرگ نصیبش میشد. درسته پیتر همیشه گرفتاری های خاص خودش رو داشته و سعی کرده تا جای ممکن از عزیزان و دوستانش محافظت و بهشون کمک کند ولی با توجه به اینکه از کمبودها و عقده های روحی روانی هری و بدرفتاری های پدرش با او خبر داشت، پس بهتر میبود که بیشتر هوایش را داشته باشه.

 

8- شکستن یک وسیله ی حیاتی به خاطر بی مسئولیتی و بی احتیاطی

مایلز مورالس

در انیمیشن تحسین شده "اسپایدرمن: سفر به درون دنیای عنکبوتی"، مایلز مورالز در ابتدای فیلم شاهد تلاش های اسپایدرمن دنیای خودش هستش برای متوقف کردن دستگاه کینگ پین که میتونست باعث یک فاجعه ی میان بُعدی بشه و کل شهر رو نابود کنه. اسپایدرمن در این نبرد کشته میشه ولی یک فلش درایو به مایلز میده که میتونه دستگاه رو غیرفعال کنه. بعدش میبینیم که مایلز که به قدرت های فوق بشری دست پیدا کرده، میره به تمرین. یعنی حتما یادتون هست که چطور از بالای ساختمون میپره و سقوط میکنه و فلشی که اینقدر براش مهم بود رو میشکنه! ولی آیا بهتر نبود به جای جیبش، آن را در جایی امن تر نگه میداشت؟ همین اشتباه یا بهتره بگیم سهل انگاری سبب شد بعدا او و دیگر عنکبوتی ها به دردسر زیادی بیفتند. راستی یک نکته جالب و مهم درباره ی این قضیه هست که دونستنش خالی از لطف نیست. در اوایل این انیمیشن، مایلز میگه که ترجیح میده بند کفشش باز باشه که سمبلی هست از اینکه آدم بی مسئولیتیه. بعدش پاش به همین بند کفش گیر میکنه و در نهایت همین سبب میشه فلش بشکنه. ولی در پایان وقتی که یک قهرمان متعهد و مسئولیت پذیر میشه میبینیم که بند کفشش رو بسته (عکسش اینجاست). بیخود نیست که میگن این انیمیشن یه شاهکاره چون به همه چیزش خوب دقت شده...

 

7- فاش کردن هویت مخفی جلوی دوربین های تلویزیونی

همگی پیتر پارکر رو به عنوان ابرقهرمانی میشناسیم که همیشه اهمیت خاصی نسبت به هویت پنهان خود قائل بوده و در طول تمام مدت زندگی‌اش سعی کرده که هویت خودش را مخفی نگه دارد (این مقاله را بخوانید). هرچند در بعضی لحظات مصلحتی او هویت خودش را برای چند تن از دوستانش فاش کرده ولی قطعاً وقتی آدم ببینه پیتر پارکری که ما میشناسیم جلوی دوربین ها و در معرض دید میلیون ها انسان، نقاب از صورت خودش برمیدارد، حسابی شوکه میشه! کمیك "جنگ داخلی" (Civil War) نوشته «مارك میلار» پر بود از لحظات شوکه کننده ولی یکی از بزرگترین سورپریزهای این داستان مهم در پایان شماره 2 اتفاق افتاد یعنی جایی که اسپایدرمن به عنوان ابرقهرمانی که همیشه به سختی تلاش کرده بود هویت واقعی خود را مخفی نگه دارد، جلوی دوربین خبرنگاران و شبکه های تلویزیونی ماسك از صورت خود برداشت تا حمایت خود را از قانون ثبت هویت ابرقهرمانان اعلام کند! (داستانش اینجا ترجمه شده) او با این اقدام خودش را به سمت گروه «آیرون من» برد ولی به زودی فهمید که اشتباه کرده و به سمت مخالف یعنی گروه "کاپیتان آمریکا" پیوست. در هر حال، فاش شدن هویت مرد عنکبوتی زندگی شخصی او را زیر و رو کرد و باعث شد تا ابرشرورهای مارول او و خانواده اش را هدف قرار دهند. به علاوه، آیرون من و همچنین دولت آمریکا هم او را تحت تعقیب قرار دادند (برای اینکه متوجه شوید خانواده پیتر آنموقع چقدر تحت فشار بود حتما این این کمیک زیبا را که ترجمه کرده ایم بخوانید). درسته که بعد ها دوباره اوضاع مثل سابق شد ولی باید قبول کرد اقدام پیتر کاملا اشتباه بود و بااین کار قانون شماره یک خودش رو زیر پا گذاشت.

 

6- دخالت در طلسم دکتر استرنج و مختل کردن آن

دکتر استرنج به دلیل دخالت های پیتر کنترل طلسم رو از دست میده

پس از اینکه هویت مخفی پیتر پارکر در پایان فیلم "دور از خانه" برای جهانیان فاش شد، با چالشی بی سابقه روبرو میشه. نه تنها او را مقصر مرگ میستریو و حمله پهپادی به لندن میدانند بلکه دوستان و عزیزانش بابت تبعات این مساله در رنج و عذاب قرار گرفته اند. البته مت مورداک به عنوان وکیلش موفق میشه اتهامات رو ازش رفع کنه ولی درخواست او، ند و ام جی برای ثبت نام در دانشگاه ام آی تی به همین دلیل رد میشه. پیتر که دیگر چاره ای نداره در فیلم "راهی به خانه نیست" نزد دکتر استرنج میره و بهش پیشنهاد میده که زمان رو به عقب برگردانه تا اطمینان حاصل کنه که هویتش فاش نمیشه. درسته که استرنج این کارو نمیکنه ( میگه "حتی اگر هم میخواستم چنین کاری کنم نمیتونستم چون سنگ زمان رو ندارم") ولی همین درخواست پیتر یک اشتباهه که به خاطر پوشاندن هویت مخفی خودش در فضا و زمان اختلال ایجاد کنه زیرا این کار میتونه برای کل عالم گران تمام بشه. ولی اشتباه بزرگ تر اینجاست که وقتی استرنج مشغول اجرای طلسم فراموشی است مدام حرفشو قطع میکنه و مزاحمش میشه. یعنی پیتر با خودش میگه "ای وای! پس دوست دخترم ، ام جی، چی؟  ند چی؟ زن عمو می چی؟ میشه اونا فراموش نکنن؟"! پس حسابی میترسه و از استرنج میخواد که اونا رو استثناء بدونه. در حقیقت، ترس پیتر باعث میشه استرنج کنترل طلسم از دستش خارج بشه و  دیگران پاشون به MCU باز بشه چون از هویت مخفی پیتر باخبر هستند و شاید همین مساله در نهایت کلی بدبختی و آسیب به بار میاره که بدترین اونا مرگ زن عمو می به دست گرین گابلین بود.

 

5- تحویل ندادن نورمن آزبورن به پلیس

تحویل ندادن نورمن آزبورن به پلیس

گرین گابلین به عنوان دشمن شماره 1 مردعنکبوتی در شماره 14 از سری نخست کمیک های "مردعنکبوتی شگفت انگیز" به دست «استن لی» و «استیو دیتکو» خلق شد که ماه جولای سال 1964 به بازار آمد. اما از همان ابتدا هویت او از خوانندگان مخفی نگه داشته شد (این تصویر را ببینید). گفته میشه دیتکو سر این قضیه که کی باید زیر ماسکش باشه با استن لی اختلاف داشت (این مقاله را بخوانید). تا اینکه در شماره 39 از "مردعنکبوتی شگفت انگیز" که در ماه می سال 1966 منتشر شد بود که بالاخره هویت گرین گابلین برای خوانندگان فاش شد و فهمیدند که نورمن آزبورن نام دارد (این کمیک توسط «جان رومیتا» طراحی و در اینجا براتون ترجمه شده و بسیار هم مهم و تاریخی است). در شماره بعد هم شاهد نبردی جانانه بین گرین گابلین و مردعنکبوتی بودیم که در نتیجه اون، نورمن به خاطر یک انفجار دچار فراموشی میشه و پیتر هم تصمیم میگیره که او را به پلیس تحویل نده! یعنی لباس گرین گابلین رو از تنش در میاره و در آتش میندازه و بعد نورمن را تحویل آتش نشان ها میده تا به بیمارستان منتقلش کنند. ولی واقعا چرا؟ چون نورمن پدر بهترین دوستش بود؟ چون میخواست به نورمن یک شانس مجدد بده؟ ولی مگه گرین گابلین قبلا مرتکب کلی جرم و جنایت نشده بود که بابتشون باید مجازات میشد؟ ضمن اینکه پیتر با این کارش به نوعی زمینه ساز مرگ گوئن استیسی هم شد. چون چندی بعد نورمن دوباره حافظه اش برگشت و گوئن را کشت. و جالبه که در داستان محشر "داستان  زندگی" که داستانش به دنیای واقعی شبیه است و در یک دنیای موازی جریان دارد (اینجا ترجمه شده)، پیتر پارکر مرتکب این اشتباه نشد و به پلیس خبر داد تا نورمن را دستگیر کنند.

 

4- آوردن سیمبیوت فضایی ونوم به زمین و زنده نگه داشتن آن باعث درد و رنج فراوانی شده است

لباس سیاه مرد عنکبوتی

باور عمومی این است که اسپایدرمن اولین انسانی است که سیمبیوتی از نژاد "کلینتار" بر تن کرد (البته چند سال پیش فاش شد قبل از اسپایدرمن، این ددپول بوده که باهاش پیوند خورده و در این مقاله هم گفتیم). او پس از اینکه لباس کلاسیکش در نبردی در رویداد "جنگ های پنهان" اول آسیب دید این سیمبیوت را به دست آورد. این لباس سیمبیوتی برایش کمک شایانی بود و قابلیت هایش را افزایش میداد (این مقاله را بخوانید) ولی وقتی خواست به طور دائمی باهاش پیوند بخوره، اسپایدرمن آن را رد کرد زیرا روی رفتار و ذهنش تاثیر مخربی میگذاشت. سیمبیوت که حس تلخ طرد شدن پیدا کرده بود، با ادی براک پیوند خورد و خبیثی به نام «ونوم» به وجود آمد و پس از آن موجودی به مراتب خبیث و وحشی و بی رحم تر به نام کارنیج خلق شد و البته دیگر سیمبیوت های خطرناک. پس اگر اسپایدرمن قادر بود این سیمبیوت را کنترل و پیوند خوردن با آن را مهار کند و یا اگر راضی به نابودی آن میشد، جان های بی شماری را میشد نجات داد. سیمبیوت ها شدیداً قدرتمند هستند و شاید یک اسپایدرمنِ مسن تر و باتجربه تر میتونست تصمیم بهتری در این رابطه بگیره. و البته در فیلم "مردعنکبوتی 3" هم دیدیم که تصمیم پیتر برای نگه داشتن سیمبیوت باعث بروز چه فجایعی شد: تحقیر و زخمی شدن بهترین دوست پیتر یعنی هری آزبورن، حمله به مری جین، بدرفتاری با دیگران و در نهایت میشه گفت که مرگ هری آزبورن به دست ونوم هم نتیجه همین اقدام بود.

 

3- تار پرتاب کردن به پای گوئن استیسی

تار پرتاب کردن به پای گوئن استیسی

مرگ گوئن استیسی قطعا یکی از تاریخی ترین و مهم ترین داستان های کل دوران کمیک بوک است. ما بارها درباره این داستان در سایتمون توضیح داده ایم (مثلا در اینجا یا اینجا یا اینجا). خود داستانش رو هم میتونید در اینجا با ترجمه فارسی بخونید). پس احتمالا میدونید که نورمن آزبورن (گرین گابلین) تصمیم گرفت با گروگان گرفتن عشق حقیقی پیتر پارکر در آن دوران یعنی گوئن استیسی بهش ضربه سختی بزنه. سپس اسپایدرمن و گرین گابلین با هم درگیر شدند و گابلین گوئن را از روی پل به پایین انداخت. اسپایدرمن هم تار عنكبوت به سمت گوئن پرتاب كرد تا جانش را نجات دهد. تار عنكبوت به پای گوئن اصابت كرد و در نهایت اسپایدرمن موفق شد گوئن را به بالای پل بكشد. او در این لحظه فكر میكرد كه گوئن را نجات داده ولی در كمال ناباوری فهمید كه مرده است! مرد عنكبوتي كه مطمئن نبود آیا گوئن بر اثر اصابت تار عنكبوتی و جا به جا شدن مهره های گردن مرده یا اینكه گابلین قبلاً او را كشته بود، فوراً خودش را به خاطر مرگ او سرزنش كرد. البته گرین گابلین به اسپایدرمن گفت كه گوئن قبل از آنكه تار اسپایدرمن به او برسد، به خاطر شوك سقوط از ارتفاع مرده بوده. اما همانطور که در این مقاله گفته بودم، علت مرگ گوئن استیسی تا به امروز لاینحل باقی مانده. در واقع اولین باری كه این داستان چاپ شد از كلمه SNAP به عنوان یك افكت صوتی در كنار سر گوئن استفاده شد (درست در زمانی كه تار اسپایدرمن به پای او میرسد). اما در تجدید چاپ های بعدی این كلمه حذف شد. آقای «روی توماس» از سردبیران ارشد مارول در دهه 70 میلادی درباره اين موضوع اظهار كرد: "با كمال تاسف باید بگوییم كه رسیدن تار عنكبوتی اسپایدرمن به پاهای گوئن باعث جا به جا شدن مهره های گردن او شد. اما از یاد نبریم كه پیتر هرگز نمیتوانست گوئن را نجات دهد. او نمیتوانست به سمت او بپرد و به موقع او را در هوا بگیرد چون با او فاصله زيادي داشت. بنابراین او هر كاری میكرد در هر حال گوئن میمرد. او سعی كرد بهترین كاری كه به ذهنش میرسید را انجام دهد". در مستند پخش شده از شیكه History Channel كه به تجهیزات اسپایدرمن اختصاص داشت، استن لی اظهار داشت كه احتمالا گردن گوئن پس از رسیدن تار اسپایدرمن به او، شكسته است. فیزیكدان معروف آقای «جیمز كاكالیوس» در كتاب خود به نام "فیزیك ابرقهرمانان" می نویسد كه در دنیای واقعی اگر كسی سعی كند كه با استفاده از تار یا طناب از سقوط آزاد فرد دیگری جلوگیری كند، قطعاً مهره های گردنش خواهد شكست. برخی از هواداران اسپایدرمن نیز بر این عقیده هستند كه گوئن به خاطر شوك ناشی از افتادن از آن ارتفاع كشته شده. در هر حال، پیتر قطعا همواره با خودش فکر کرده که آیا بهتر نبود که به جای پرتاب تار به پای گوئن، به سمت او میپرید و نجاتش میداد؟ (مثل کاری که مردعنکبوتی اندرو گارفیلد در فیلم "راهی به خانه نیست" برای نجات ام جی انجام داد یا مثل اتفاقات این کمیک).

 

2- معامله با شیطان

معامله با شیطان

درباره داستان منفور "یک روز دیگر" (One More Day) تا دلتان بخواد در سایتمون حرف زده ایم (در اینجا، اینجا یا مثلا اینجا) و من نمیخوام بار دیگر همه چیز را تکرار کنم. خلاصه داستانش اینه که پیتر پاركر برای نجات زن عموی سالخورده‌اش، با شیطان (كه در عالم تخیلی مارول، «مفیستو» نام دارد) معامله میكند! یعنی شیطان در ازای نجات جان زن عمو مِی، زندگی زناشویی پیتر و مری جین را از بین میبرد و كاری میكند كه انگار آنها هرگز با هم ازدواج نكرده‌اند! یعنی هیچ کس (حتی خود مری جین و پیتر) یادشون نمیاد با هم ازدواج کرده اند !!!!) بعد یه داستان دیگه به نام One Moment in Time چاپ شد و در آن نشان داده شد که مفیستو تاریخ را عوض کرده یعنی پیتر در اصل سر مراسم عروسیش دیر رسیده بوده و مری جین هم دیگه از تصمیمش برای ازدواج با او منصرف شده!!!! پس بنابراین الان رابطه مری جین و پیتر مثل دوران قبل از عروسیشونه یعنی مری جین میدونه پیتر اسپایدرمنه، پیتر ازش خواستگاری کرده ولی چون دیر رسیده مری جین دیگه نمیخواد باهاش ازدواج کنه!!! خب دلیل چاپ این داستان کاملا روشنه چون مارول سالها بود که دنبال راهی میگشت تا پیتر پارکر را دوباره مجرد کنه (چون به نظرش خوانندگان کم سن و سال نمیتونند با یک قهرمان متاهل ارتباط برقرار کنند!) ولی از همه اینا گذشته، واقعا پیتر چرا باید با شیطان معامله کنه؟ اصلا او چه حقی داشت که برای نجات جان زن عموی سالخورده اش زندگی مشترک خود با همسرش را از او بگیره؟ و اگر از زاویه ای دیگر به ماجرا نگاه کنیم به این نتیجه میرسیم که ترس پیتر از تغییر و رشد کردن باعث این تصمیم شده است. یعنی پیتر پارکر دوست داره در دنیایی زندگی کنه که هرگز به جلو حرکت نمیکند و همیشه باید زن عمویش باشد تا ازش نگهداری و تر و خشک اش کند. پس به همین دلیل تصمیم گرفت سمبل رشد و بلوغش یعنی ازدواجش را فدا کند تا اوضاع مثل روال سابق ادامه پیدا کند ...

 

1-  اجازه دادن به یک "سارق" تا از صحنه ی جرم فرار کنه

مردعنکبوتی اجازه داد "سارق" فرار کنه

یقینا بزرگترین اشتباه و حسرت پیتر پارکر/مردعنکبوتی در همان اولین حضور او در دنیای کمیک (شماره 15 فانتزی شگفت انگیز که اینجا ترجمه شده است) رخ داد که سبب شد یکی از عزیزانش به نام عمو بن به قتل برسد. در واقع، وقتی پیتر به قدرت های فوق بشری خودش دست یافته بود و به عنوان یک نوجوان مغرور و بی مسئولیت برای پول درآوردن به انجام نمایش در تلویزیون روی آورده بود، یک سارق را دید ولی جلویش را نگرفت. سپس همین سارق چند روز بعد دست به سرقت از خانه ی عمو و زن عموی پیتر زد (در این مقاله توضیح داده شده که چرا تصمیم به سرقت از آن خانه گرفته بود) و عموی پیتر را هم به قتل رساند. پیتر هم با بازگشت به خانه و مطلع شدن از کشته شدن عمویش به تعقیب سارق پرداخت و او را در انباری که پنهان شده بود گیر انداخت و شوکه شد وقتی فهمید این سارق همانی است که چند روز پیش اجازه داده بود فرار کند. و اینگونه بود که او خودش را مسئول قتل عمویش دانست و فهمید که باید از قدرت هایش به طور مسئولانه استفاده کند و تبدیل به یک قهرمان شد ولی هرگز خودش را بابت این اشتباه خودخواهانه نخواهد بخشید ...

 

 مهدی ترابی مهربانی

 All rights reserved © Spidey.ir 2023

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

مطالب مرتبط:

10 دفعه ای که پیتر پارکر/مرد عنکبوتی مثل یک آدم «عوضی» (JERK) رفتار کرد!

آیا مرد عنکبوتی تا به حال کسی را کشته است؟

ضایع ترین / خجالت آورترین لحظات تاریخ مردعنکبوتی در دنیای کمیک

10 اشتباهی که شخصیت ها در فیلم "اسپایدرمن: راهی به خانه نیست" مرتکب شدند

20 دلیل برای دوست داشتن پیتر پاركر/ مرد عنكبوتی

10 حقیقتی که باید دربارهٔ داستان "اسپایدرمن: یک روز دیگر" بدانید

رتبه بندی 10 تراژدی بزرگ مرد عنکبوتی

10 داستان جنجالی مرد عنکبوتی در دنیای کمیک

10 درسی که اسپایدرمن در فیلم هایش به ما آموخت

10 کلیشه رایج در داستان های مرد عنکبوتی

10 دفعه ای که مردعنکبوتی پتانسیل خودش را به هدر داد

10 دفعه ای که پیتر پارکر نخواست مرد عنکبوتی باشه!

رتبه بندی 15 داستان شوکه کننده تاریخ مرد عنکبوتی

بدترین داستان های مرد عنكبوتی

10 تغییر بزرگی که مرد عنکبوتی در طول عمرش تجربه کرده است

نگاهی به تاریخچه فاش شدن هویت مرد عنکبوتی توسط خودش!

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه‌ها   

Spidey rulles
#1 Spidey rulles 1401-11-24 09:05
مقاله تون عالی بود استاد
نقل قول کردن
m.spidey
#2 m.spidey 1401-11-24 15:19
یکی از بزرگترین اشتباهات پیتر این بود که به قولی که به پدر گوین داد عمل نکرد و دور دخترشو خط نکشید
اگه این اشتباهو نمیکرد گوئن کشته نمیشد
نقل قول کردن
Doc Ata
#3 Doc Ata 1401-11-24 19:32
به نقل از m.spidey:
یکی از بزرگترین اشتباهات پیتر این بود که به قولی که به پدر گوین داد عمل نکرد و دور دخترشو خط نکشید
اگه این اشتباهو نمیکرد گوئن کشته نمیشد

به نظرم چه بخوایم چه نخوایم حتی اگه پیتر دور گوئنو خط می کشیدم در هرصورت برای پیتر عزیز بود برای همین گرین گابلین می کشتش.
نورمن دنبال این بود که عزیزان پیترو بگیره برای همین کلا چهار گزینه براش می موند: هری،می،ام جی،گوئن. پسر خودشو که نمی تونست بکشه، می هم که دیر یا زود می مرد پس تاثیری توی کل زندگی پیتر نداشت،پیتر اونقدری که عاشق گوئن بود فکر کنم عاشق ام جی نبود، بنابراین مردن توی سرنوشت گوئن گره خورده بود...
نقل قول کردن
best of the best
#4 best of the best 1401-11-24 23:35
مقاله تون حرف نداشت استاد
بنظرم اسپایدرمن تام هالند خیلی اشتباه داشت و همین باعث میشد بیشتر باهاش همذات پنداری کنیم
نقل قول کردن
best of the best
#5 best of the best 1401-11-24 23:37
به نقل از Doc Ata:
به نقل از m.spidey:
یکی از بزرگترین اشتباهات پیتر این بود که به قولی که به پدر گوین داد عمل نکرد و دور دخترشو خط نکشید
اگه این اشتباهو نمیکرد گوئن کشته نمیشد

به نظرم چه بخوایم چه نخوایم حتی اگه پیتر دور گوئنو خط می کشیدم در هرصورت برای پیتر عزیز بود برای همین گرین گابلین می کشتش.
نورمن دنبال این بود که عزیزان پیترو بگیره برای همین کلا چهار گزینه براش می موند: هری،می،ام جی،گوئن. پسر خودشو که نمی تونست بکشه، می هم که دیر یا زود می مرد پس تاثیری توی کل زندگی پیتر نداشت،پیتر اونقدری که عاشق گوئن بود فکر کنم عاشق ام جی نبود، بنابراین مردن توی سرنوشت گوئن گره خورده بود...

اخه نورمن تو این سری فیلم های مردعنکبوتی شگفت انگیز نقشی نداشت که!
من خودم با اینکه پیتر دور گوئن رو خط نکشید خیلی حال کردم و برام ملموس تر شد
ضمن اینکه یادمون نره نورمن بود که در کمیک های التمیت پسرش یعنی هری رو کشت
نقل قول کردن
Doc Ata
#6 Doc Ata 1401-11-25 19:38
به نقل از best of the best:
به نقل از Doc Ata:
به نقل از m.spidey:
یکی از بزرگترین اشتباهات پیتر این بود که به قولی که به پدر گوین داد عمل نکرد و دور دخترشو خط نکشید
اگه این اشتباهو نمیکرد گوئن کشته نمیشد

به نظرم چه بخوایم چه نخوایم حتی اگه پیتر دور گوئنو خط می کشیدم در هرصورت برای پیتر عزیز بود برای همین گرین گابلین می کشتش.
نورمن دنبال این بود که عزیزان پیترو بگیره برای همین کلا چهار گزینه براش می موند: هری،می،ام جی،گوئن. پسر خودشو که نمی تونست بکشه، می هم که دیر یا زود می مرد پس تاثیری توی کل زندگی پیتر نداشت،پیتر اونقدری که عاشق گوئن بود فکر کنم عاشق ام جی نبود، بنابراین مردن توی سرنوشت گوئن گره خورده بود...

اخه نورمن تو این سری فیلم های مردعنکبوتی شگفت انگیز نقشی نداشت که!
من خودم با اینکه پیتر دور گوئن رو خط نکشید خیلی حال کردم و برام ملموس تر شد
ضمن اینکه یادمون نره نورمن بود که در کمیک های التمیت پسرش یعنی هری رو کشت

آره منم از اینکه دور گوئن خط نکشید به همین دلیل خوشم اومد :D ما داشتیم درمورد نسخه ی کمیکی اش صحبت می کردیم داداش نه فیلم. بعدشم توی نسخه های موازی هرکاری از دست شخصیت ها برمیاد ;-)
نقل قول کردن
MRJ
#7 MRJ 1401-11-26 21:24
مقاله بسیار خوبی بود
این چجوری شخصیتی است که مرتکب این همه اشتباه شده است ؟ آیا باعث کاهش جذابیت کاراکتر نمی‌شود ؟ این سوالی است که ممکن است بعضی از مردم از خودشان بپرسند که جواب قاطعانه من به آنها خیر است .
برای مثال می‌توان به تونی استارک mcu اشاره کرد که همه می‌دانیم که مرتکب اشتباهات عظیمی شد که باعث به وجود آمدن خبیث های زیادی شد ( میستریو ، والچر ، اولتران و ...) و آسیب پذیر ترین شخصیت mcu بود که به سرعت دل هواداران را به دست آورد و همه با مرگش اشک ریختیم . اگر تونی استارک شخصیت بی نقصی بود اینقدر محبوب میشد؟ همین اشتباهات باعث ملموس شدن و جذاب شدن شخصیت می‌شوند که درباره پیتر پارکر هم صدق میکند
اشتباهاتی که پیتر مرتکب شده باعث خلق داستان های فوق العاده ای شدند( به جز one more day که این داستان اینقدر شاهکاره من نتونستم درکش کنم :o ، البته که استاد اسپنسر کار مفیستو رو توجیه کرد ولی آیا کار پیتر پارکر هیچ جوره توجیه می‌شود؟ ) ولی اشتباهاتی که منجر به مرگ شماری از اطرافیانش از جمله عمو بن و گوئن استیسی شده اند و باعث خلق داستان های فوق العاده ای شده اند باعث شده است که اسپایدرمن محبوب ترین شخصیت کمیک بوکی بشود .
تشکر میکنم از آقای ترابی برای چنین مقاله زیبایی
نقل قول کردن
Sir
#8 Sir 1402-06-13 14:25
با سلام
مقاله جالب و باحالی بود، خدا قوت
توی مقاله اومده که پیتر نورمنو به پلیس تحویل نداد یا جلوی اون سارق رو نگرفت یا ...
اینا صحیح
سوالی که هست اینه که آیا از بین نبردن قاتلان وحشی ای مثل کارنیج ، خود نورمن و یسری دیگه که قطعا باعث مرگ، آزار و آسیب صدها نفر توی دنیای کمیک شدن اشتباه محسوب نمیشه؟
اونم در صورتی که بعد از ده ها بار فرار مثلا کارنیج که فقط هر بار فرارش با کشته شدن حداقل 7 ، 8 نفر همراهه، واضحه که راون کرافت یا هر جای دیگه ای نمیتونن این ابرشرور ها رو نگه دارن و بالاخره باید یه جوری جلوشون گرفته بشه؟

ممنون
نقل قول کردن
Sir
#9 Sir 1402-06-14 13:27
به نقل از Sir:
با سلام
مقاله جالب و باحالی بود، خدا قوت
توی مقاله اومده که پیتر نورمنو به پلیس تحویل نداد یا جلوی اون سارق رو نگرفت یا ...
اینا صحیح
سوالی که هست اینه که آیا از بین نبردن قاتلان وحشی ای مثل کارنیج ، خود نورمن و یسری دیگه که قطعا باعث مرگ، آزار و آسیب صدها نفر توی دنیای کمیک شدن اشتباه محسوب نمیشه؟
اونم در صورتی که بعد از ده ها بار فرار مثلا کارنیج که فقط هر بار فرارش با کشته شدن حداقل 7 ، 8 نفر همراهه، واضحه که راون کرافت یا هر جای دیگه ای نمیتونن این ابرشرور ها رو نگه دارن و بالاخره باید یه جوری جلوشون گرفته بشه؟

ممنون


با سلام دوباره
ممنون میشم این سوال بنده رو پاسخ بدید
نقل قول کردن
mtm
#10 mtm 1402-06-14 13:36
به نقل از Sir:
به نقل از Sir:
با سلام
مقاله جالب و باحالی بود، خدا قوت
توی مقاله اومده که پیتر نورمنو به پلیس تحویل نداد یا جلوی اون سارق رو نگرفت یا ...
اینا صحیح
سوالی که هست اینه که آیا از بین نبردن قاتلان وحشی ای مثل کارنیج ، خود نورمن و یسری دیگه که قطعا باعث مرگ، آزار و آسیب صدها نفر توی دنیای کمیک شدن اشتباه محسوب نمیشه؟
اونم در صورتی که بعد از ده ها بار فرار مثلا کارنیج که فقط هر بار فرارش با کشته شدن حداقل 7 ، 8 نفر همراهه، واضحه که راون کرافت یا هر جای دیگه ای نمیتونن این ابرشرور ها رو نگه دارن و بالاخره باید یه جوری جلوشون گرفته بشه؟

ممنون


با سلام دوباره
ممنون میشم این سوال بنده رو پاسخ بدید

spidey.ir/.../...
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید