این مقاله نیز به مناسبت فرا رسیدن عید کریسمس و سال نوی میلادی تقدیم شما میشود.
مقدمه: همه از عید و تعطیلی و سال نو خوششان میاد و ابرقهرمانان نیز از این قضیه مستثنی نیستند. به ویژه پیتر پارکر/مرد عنکبوتی که در چندین نوبت داستان هایی داشته که به نوعی درباره کریسمس بوده اند. در این داستان ها او به خاطر مسئولیت پذیری بالایی که دارد اغلب در شب کریسمس درگیر تهدیداتی از سوی ابرشروران شده ولی در انتهای روحیه و حس و حال کریسمس باعث شده اتفاق خوب و خاطره انگیزی برایش رخ دهد. در این مقاله شما را با 10 داستان برتر مرد عنکبوتی با تِم کریسمس آشنا میکنیم.
مقالات زیر هم فراموش نشود:
5 داستان برتر مارول درباره کریسمس
5 داستان برتر دی سی درباره کریسمس
10- شماره 173 از کمیک Spectacular Spider-Man
در شماره 131 از مرد عنکبوتی شگفت انگیز دیدیم چیزی نمانده بود دکتر اختاپوس با فریب زن عمو می باهاش ازدواج کنه. چرا؟ چون زن عمو می ظاهرا یه جزیره ای به ارث برده بود که دکتر اختاپوس میخواست صاحبش بشه! ولی خدا رو شکر که آخرش همه چیز به خیر گذشت! بنابراین از اون موقع به بعد همیشه یه نیمچه رابطه رومانتیکی بین زن عمو می و دکتر اختاپوس وجود داشته و خود اکتاویوس اعتقاد داره که «مِی» یکی از معدود آدم هایی است که او را درک میکنه.
در هر حال، چند سال بعد در شماره 173 از سری Spectacular Spider-Man داستانی را خوندیم که در شب کریسمس رخ میداد و دکتر اختاپوس را دیدیم که به درب منزل زن عمو می اومده و داره از پنجره داخل را تماشا میکنه. مرد عنکبوتی سر میرسه و باهاش درگیر میشه. زن عمو می و دیگران که سر و صدا رو شنیده بودن بیرون میان و مرد عنکبوتی و دکتر اختاپوس با دیدن آنها نبرد خود را متوقف میکنند. سپس اختاپوس معذرت خواهی میکنه و میره. زن عمو می هم از اسپایدرمن انتقاد و بهش یادآوری میکنه که در شب کریسمس چیزی به نام قهرمان و خبیث وجود نداره و همه باید با هم مهربان باشند. ما هم به عنوان خواننده دلمون برای دکتر اختاپوس میسوزه که از روی ناچاری و تنهایی در شب کریسمس به خانه زن عمو می روی آورد بود ...
9- شماره 127 از کمیک Marvel Team-Up
«واچرها» (The Watchers)از قدیمی ترین موجودات در عالم مارول هستند. آنها در سرتاسر عالم مستقر بوده و از فن آوری های پیشرفته خود بهره میگیرند تا تمامی وقایع را ثبت کنند ولی در آنها دخالت نمیکنند (دلیلش اینه که خیلی سال پیش فن آوری هسته ای را به نژادی بیگانه به نام Prosilicans دادند ولی آنها از آن برای جنگ استفاده کردند و این مساله باعث ناراحتی و نا امیدی واچرها شد و بنابراین تصمیم گرفتند دیگر در هیچ مساله ای دخالت نکنند). معروف ترین واچر، «یوآتو» (Uatu) نام دارد که ماموریت داشت ناظر و ثبت کننده اتفاقات سیاره زمین باشد. در هر حال، در شماره 127 از کمیک Marvel Team-Up ناگهان یوآتو بدون اینکه چیزی بگه اسپایدرمن را در شب عید کریسمس احضار میکنه و بهش ماموریت میده دختری رو پیدا کنه که معلوم میشه نوه یکی از دوستان زن عمو می هستش. اسپایدرمن به زحمت این کار رو میکنه ولی دیر میرسه و دختره تقریبا مرده. تا اینکه یوآتو در کمال ناباوری دخالت میکنه و حال دختر را تا حدی خوب میکنه تا اسپایدرمن وقت داشته باشه ببرتش بیمارستان.
در صفحه آخر داستان هم متوجه میشیم که یوآتو هر سال شب کریسمس قول خودش رو میشکنه و برای نجات جان یک نفر در امور انسان ها دخالت میکنه تا اینجوری بهتر درکشون کنه...
8- شماره 112 از کمیک Spectacular Spider-Man
مردی با لباس با بابا نوئل در یک مرکز خرید از بچه ها میپرسه که تو خونه شون چی دارن و آدرسشون رو یادداشت میکنه و بعد در شب کریسمس میره خونه شون دزدی! ولی اون نمیدانه خانه ای که ازش سرقت میکنه متعلق به همسایه پیتر پارکره! بنابراین پای مرد عنکبوتی به قضیه باز میشه.
جالبی این داستان اینه که مثل همه کمیک های نوشته شده توسط استاد «پیتر دیوید» یک نکته نبوغ آمیز و متمایز کننده داره و اونم اینه که در آن مرد عنکبوتی با دشمنان معمول خودش نبرد نمیکنه بلکه به نوعی با بابا نوئل طرفه! این کارش رو خیلی سخت میکنه زیرا کودکان اعتقاد دارند او آدم خوبیه ولی خوبی داستان اینه که او در انتها مجبور نمیشه بهش مشت بزنه چون خودش خودش رو تسلیم میکنه و تصمیم میگیره روش بهتری برای زندگی پیدا کنه! (چون هنگام فرار با بابا نوئل واقعی روبرو میشه!) در ضمن این داستان یک لحظه ماندگار هم برای «گربه سیاه» داره (اونجایی که تصمیم میگیره کُت های گرانبهایی که از یک سری سارق به دست آورده رو رو به زنان بی خانمانی ببخشه تا خودشون رو گرم کنند).
7- شماره 166 از کمیک Amazing Spider-Man
در این داستان، پیتر پارکر قراره در یک میهمانی کریسمس که توسط یکی از دوستانش برگزار میشه شرکت کنه ولی وظایف قهرمانی او باعث میشه دیر برسه. دلیلش هم اینه که یکی از گمنام ترین دشمنان او به نام «استگران» که اینجا معرفی شده است، دست به آشوب زده. خوشبختانه پیتر موفق میشه جلوی او را بگیره و اوضاع رو مرتب کنه و ...
در لایه زیرین این داستان در واقع نویسنده میخواد نشان بده که زندگی یک ابرقهرمان مثل مرد عنکبوتی میتونه چقدر سخت باشه. برای او حتی یک روز تعطیلی یا مرخصی هم وجود نداره، حتی در چنین روزی. همین طور، داستان نشون میده که قهرمانان کمیک بوکی درسته که نیروهای فوق بشری ممکنه داشته باشند ولی آنها هم مثل آدم های عادی نیزا دارند تا روزهایی را در کنار دوستان و عزیزان خود جشن بگیرند.
6- شماره 314 از کمیک Amazing Spider-Man
در این کمیک پیتر و مری جین را از در شب کریسمس از خانه خود بیرون میکنند! قبل از اینکه پیتر به خودش بیاد و بفهمه که باید به کجا نقل مکان کنند، مجبور میشه جلوی چند سارق رو بگیره و ... این داستان از زاویه جالبی به زندگی پیتر پارکر نگاه میکنه زیرا شاید برای نخستین بار به طور جدی با چالش های زندگی بزرگسالانه روبرو میشه. چون او برای اکثر عمر خودش در منطقه راحتی قرار داشته و زیر سقف خونه زن عمویش زندگی میکرده یا روی درآمد همسرش به عنوان یک مدل لباس حساب کرده بوده و ... همچنین این داستان نشان میدهد که پیتر و مری جین یکی از بهترین کاپل های دنیای کمیک هستند زیر در چنین شرایطی روی یکدیگر حساب میکنند.
همچنین داستان نشون میده که پیتر باید اجتماعی تر بشه زیرا نه دوست درست و حسابی داره که بخواد بهش برای مدتی جا و مکان بده و نه به قدر کافی پول داره که بخواد آپارتمان جدید اجاره کنه. بنابراین دوباره مجبور میشن برگردن خونه زن عمویش!
5- شماره 37 از کمیک Peter Parker: Spider-Man
پیتر پارکر رو در لباس مرد عنکبوتی در روز عید کریسمس میبینیم که زیر بارش سنگین برف داره گشت میزنه و خیلی هم حالش گرفته است! او خود به کودکان هشدار میدهد که در خانه بمانند زیرا برف سنگینی در حال بارش است. ولی اونا توجهی نمیکنند و بهش برف پرتاب میکنند و باعث میشن حالش بیش از قبل گرفته بشه و قبل از اینکه بتونه واکنشی نشون بده با دشمن قدیمی خودش یعنی «والچر» روبرو میشه ...
والچر همیشه یک ویلن فرصت طلب بوده ولی این دفعه داره از جواهر فروشی ها سرقت میکنه زیرا همه همه به دلیل برف سنگین تو خونه هاشون موندن. دوئل بین اسپایدرمن و والچر از عمق زیادی برخورداره (والچر بهش میگه که هوادار فیلم های "آستین پاورز" هستش!). پیتر البته در نهایت بر او پیروز میشه ولی وقتی میرسه خونه میبینه مراسم کریسمس تموم شده!
4- شماره 420 از کمیک Amazing Spider-Man
در این داستان، «نِیت گِری» یا همان X-man از دنیای شماره 295 مارول در شب کریسمس در شهر نیویورک ظاهر میشود و با پیتر پارکر و مری جین ملاقات میکند و باهاشون به نوعی درد و دل میکند و بهشان میگوید که تنها جهش یافته دنیای خودش است و اینکه چارلز اگزاویر در دنیایش کشته شده و ...
این داستان به جای پرداختن به جنبه های اکشن روی دوستی بین پیتر و نیت تمرکز میکند. از اونجاییکه که نیت قدرت های ذهنی داره مرتبا ذهن پیتر رو میخونه و با اطلاعاتی که بدست میاره سر به سر پیتر میذاره و این در نهایت به ارتباط میان آنها عمق بیشتری میده و در نهایت لحظه ای غم انگیز رخ میده وقتی که او باید برگرده به دنیای خودش.
3- شماره 1 از کمیک Spider-Man Holiday Special
این کمیک از چند داستان کوتاه با تم کریسمس تشکیل شده و در یکی از آنها مرد عنکبوتی (بن رایلی) را میبنیم که در شب کریسمس احساس تنهایی شدیدی میکنه. چون از وقتی برگشته نیویورک هیچ عزیزی نداره که بخواد عید رو باهاش بگذرونه چون اون موقع پیتر پارکر بازنشسته شده و به شهر دیگری کوچ کرده بود و زن عمو می هم آن موقع مرده بود (البته بعدا معلوم شد که زنده است. این مقاله را بخوانید). تا اینکه او زنی را نجات میده که قصد خودکشی داره و آنها با هم دوست میشوند.
این داستان بر اهمیت خانواده اشاره میکنه و به طور درخشانی تراژدی قریب الوقوع را با شادی شب عید ترکیب میکند. این خانم که اسمش «جنی شریدان» است میخواسته خودکشی کنه چون هیچ خانواده ای نداره و به همین دلیل کریسمس هم برایش معنایی ندارد. بن رایلی هم همین حس را دارد و بنابراین آنها با هم انگار یک خانواده جدید تشکیل میدهند.
2- شماره 21 از کمیک Spider-Man's Tangled Web
سال 2002 این داستان به قلم هنرمند بزرگ دنیای کمیک یعنی مرحوم «داروین کوک» (Darwyn Cooke) خلق شد. او داستانی نوشت که بسیار زیبا و ماندگار بود و در عین حال میشد آن از نظر تایم لاین در continuity آن موقع کمیک بوک های مارول جای داد. داستان اینه که پیتر پارکر باید بره از یک فروشگاه واسه جی جونا جیمسون هدیه کریسمس بخره تا جیمسون بده به زنش. اونجا فلش تامپسون رو میبینه که لباس اسپایدرمن تنش کرده تا برای اکشن فیگورهای اسپایدرمن تبلیغ کنه. بعدش پای برخی زنان معروف مارول مثل «مدوسا» ، «کریستال» و «واسپ» و «زن نامرئی» به داستان باز میشه. سپس فلش تامپسون و مدوسا دست به دزدی میزنند. آخرش هم میبینیم که یکی از دشمنان قدیمی چهار شگفت انگیز به نام «عروسک گردان» (The Puppet Master) پشت قضایا قرار داره و ذهن اونا رو کنترل کرده بوده و...
داستان بسیار جالب و باحالیه با لحظات بانمک (مگه میشه جی. جونا جیمسون در داستانی درباره کریسمس باشه و بامزه نشه!). در مجموع داروین کوک برای اسپایدرمن دو داستان فقط خلق کرد که این یکی از اوناست و عالیه (اون یکی هم درباره روز ولنتاین بود که حتی از این هم بهتره و در همون سری کمیک های Tangled Web چاپ شد).
1- شماره 1 از سری اول کمیک های Marvel Team-Up
قبلاً به مناسبت کریسمس یک مقاله ای نوشتم تحت عنوان "لحظات ماندگار در کمیک بوک های مرد عنکبوتی: مرد شنی در شب کریسمس به مادرش سر میزند!" و به این داستان اشاره کردم. در هر حال این داستان زیبا که سال 1971 به دست «روی توماس» نوشته و «راس اندرو» آن را طراحی کرد، در واقع یکی از بهترین کمیک های تاریخ مرد عنکبوتیه که من شخصا خیلی دوستش دارم. (برای دانلود این کمیک و دیگر کمیک های Marvel Team-Up ، اینجا را کلیک کنید). خلاصه داستانش اینه که مرد عنکبوتی و «هیومن تورچ» با هم علیه مرد شنی متحد میشوند و او را تا دم در یک خانه تعقیب میکنند. اما ناگهان تعجب میکنند که اونجا خانه مادر مرد شنیه! او سپس بهشون میگه که همیشه شب کریسمس میاد به مادرش سر میزنه. دکترها هم هرگز به مادرش نگفتن که پسرش یک خلافکاره. پس اونا هم بهتره چیزی به مادرش نگن. اسپایدی و تورچ هم قبول میکنن و چیزی نمیگن. اسپایدرمن حتی کادویی که برای گوئن گرفته بود رو به مرد شنی میده تا دست خالی به مادرش سر نزنه.
این داستان زیبا سرآغازی بود بر روند اصلاح شدن شخصیت مرد شنی (که در نهایت منجر شد به پیوستن او به گروه اونجرز!)
مهدی ترابی مهربانی
All rights reserved © Spidey.ir 2021
(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)
این مطلب را به اشتراک بگذارید :
دیدگاه‌ها
ممنون بابت مقاله.
عیدها شاید واقعا چیز خاص و مهمی نباشند. یعنی مثل جشن تولدها(که من عاشق جشن تولد هستم!). شاید در نگاه اول آدم بگه خب که چی؟ این روز چه فرقی با بقیه داره؟ یه سال پیرتر میشیم؟ یه دور کامل زمین به دور خورشید میچرخه؟ حضرت مسیح چند هزار سال پیش به دنیا اومده؟ خب حالا به ما چه؟! ولی راستش این حرف ها مهم نیستند. اصلا مهم نیستند. مهم اینه که آدمی که سالم هست و از نظر روحی مشکلی نداره، همیشه دنبال یه بهونه ای برای شادی هست. یه چیزی که باهاش خوش باشه، یه بهونه هرچند الکی که باهاش یه مهمونی بگیره و بگه و بخنده و خیلی چیزهای دیگه. آدم ها دنبال همین هستند که حالا به هر دلیلی شده برای یه مناسبتی شاد و خوشحال بشن و این خیلی هم خوبه. کریسمس هم برای خارجی ها و هموطن های ارمنی و کلا هرکسی که اون رو به هر دلیلی جشن میگیره، روز مهمی هست. یه روز خوب که خانواده دور هم باشند و روزهای خوبی رو تجربه کنند و یک جور تجدید عهد هم برای سال بعد محسوب میشه که سعی کنند همیشه در کنار هم باشند. برای همین یک فرهنگ مهم توی خارج هست، یه چیزی مثل عید نوروز خودمون دیگه. برای همین کمیک بوک ها هم که در فرهنگ عامه نقش مهمی دارند، از داستان های کریسمسی خوبی برخوردار هستند. چون یکی از دلایلش مثلا این هست که خب تم کریسمس واقعا جذابه و احتمالا فروش خوبی هم میکنه! اما خدایی دلیل دیگه ای هم میتونه این باشه که داستان های کریسمسی میتونند در نوع خودشون به داستان های بسیار خوبی تبدیل بشن که هم میتونند سرگرم کننده و هم عمیق و جذاب باشند. هر دوی مارول و دی سی از این داستان ها داشتند. اما مرد عنکبوتی به عنوان مردمی ترین و خاکی ترین قهرمان دنیای کمیک که کارهای عادی و انسانی انجام میده و مثل بقیه مردم هست، قطعا تاریخچه خوبی توی داستان های کریسمسی داره که میشه برترین اونا رو در این مقاله دید. بعضی هاشون از همون اول ایده های جذابی دارند که در یک کار درست و حسابی به کمیک های خوبی تبدیل میشن. مثل مورد ۳ ، ۴ ، ۹ ، ۸. اما بعضی ها هم ایده های ساده و معمولی دارند، اما اونقدر اجرای خوبی دارند که توی ذهن ما ثبت میشن. مثل موارد ۱ ، ۲ ، ۵ ، ۶ ، ۱۰ ، ۷ و داستان های دیگه ای از این قبیل. مثلا مورد اول که عمق تازه ای به شخصیت مرد شنی میده که خانواده دوستی اون هست که همیشه در شخصیت او وجود داشته و این موضوع یکی از موضوع های جالب و مهم در نه تنها کریسمس، بلکه تمام عیدهاست. این داستان ها همونطور هم که میبینید باید طراحی های جذاب و زیبایی داشته باشند تا بتونند خواننده رو جذب کنند و خواننده از دیدن این طراحی ها لذت ببره. اینجا هم میبینیم که برترین کمیک ها، برترین طراحی ها هم دارند چون طراحی ها به اندازه داستان در خوب بودن یک کمیک مهم هستند. در کل داستان های مرد عنکبوتی با تم کریسمس واقعا میتونند جذاب باشند چون خیلی خوبه که ما ببینیم ابرقهرمان پُردغدغه ای مثل اون، کریسمس رو چطور میگذرونه و چه اتفاقاتی براش می افته.
با تشکر.
مقاله‌ی جذابی بود
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا