شماره ای ویژه با صفحاتی اضافه که تکلیف جستجوی کینگ پین برای یافتن قطعات لوح حیات ، بومرنگ و لباس جدید مرد عنکبوتی و یه سری چیزای دیگه رو روشن میکنه و البته دو تا غافلگیری بسیار بزرگ داره!
مرد عنکبوتی رو به عنوان کسی میشناسند که گاهی اوقات تصمیمات بحث برانگیزی میگیرد – گاهی از روی خوش بینی ابدی خود و گاهی نیز از سر استیصال – و گاهی هم به خاطر هر دو! برای مثال، پیتر قبول کرد فِرِد مایرز ملقب به خلافکاری به نام بومرنگ ، هم اتاقی اش شود و سپس آنها هیولایی به نام «گاگ» را به عنوان حیوان خانگی خود انتخاب کردند. البته این زیاد هم جای تعجبی نداره زیرا پیتر سابقه داشتن رابطه رومانتیک با خلافکاری مثل گربه سیاه رو هم داشته! در هر حال اسپایدی درگیر جستجوی بومرنگ برای یافتن تکه های لوح حیاتِ نیرومند که در شهر نیویورک پراکنده شده بودند، گردید. چرا پیتر پارکر درگیر این جستجو شد؟ خب ... یکی از کارمندان بخش آرشیو شهرداری به بومرنگ نه تنها درباره تکه های لوح گفته بود بلکه اینکه شهردار ویلسون فیسک (همونی که به نام «کینگ پین» میشناسیدش) نیز به شدت دنبال این لوحه.
فیسک بسیار در این کار مصمم است و بسیاری از شرورهای شهر را اجیر کرده تا بومرنگ و تکه های لوح را برایش پیدا کنند. در این میان بومرنگ دست به حرکتی زد که همه رو شگفت زده کرد (حتی خودش را!) و به تنهایی دنبال فیسک رفت. ولی اسپایدی از اوناش نیست که بخواد رفیقش رو تنها بذاره و اتفاقا یه لباس جدید هم داره (که دفتر وب سایت خبری "تهدیدات و مخاطرات" اونو بهش داده) که قدرت هاش رو تقویت میکنه و همچنین به مردم این امکان رو میده که از طریق نقطه دید اول شخص اسپایدی، ماجراجویی های ابرقهرمانانه او را تماشا کنند. این قابلیت البته به رئیس "تهدیدات و مخاطرات" یعنی جی. جونا جیمسون این امکان را میده که مدام باهاش در تماس باشه و در گوشش بهش دستور بده و داد و هوار راه بیندازه! پیتر هم خوشبختانه متوجه این موضوع شد که جیمسون با کاراش بهش کمکی نمیکنه و ، در نتیجه، یه سری نیروی کمکی "درست و حسابی" خبر کرد...
Giant-Size Amazing Spider-Man: King's Ransom
مترجم: محمد صالح حیدری
ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی
ادیتور و گرافیست و طراح کاور: امیرحسین رجبی
لینک دانلود غیر مستقیم (مدیا فایر)
نظر خودتون رو درباره داستان و طراحی های این کمیک با ما در بخش نظرات در میان بذارید.
برای خوندن دیگر کمیک هایی که ترجمه کرده ایم اینجا را کلیک کنید.
مطالب مرتبط:
چگونه در كامپیوتر یا سیستم اندروید كمیك بخوانیم؟
10 حقیقت مهمی که باید درباره "لوح حیات" (TABLET OF LIFE) بدانید
10 حقیقت مهمی که باید درباره شخصیت «ریچارد فیسک» ملقب به «رُز» (ROSE) بدانید
مرد عنکبوتی صاحب لباس جدیدی میشود!
10 حقیقت مهمی که باید درباره «بومرنگ» (BOOMERANG) بدانید
10 حقیقتی که باید دربارهٔ داستان "اسپایدرمن: یک روز دیگر" (SPIDER-MAN: ONE MORE DAY) بدانید
رویداد جدید مرد عنکبوتی با عنوان خیزش گناهان (SINS RISING) - کامل + لینک دانلود
10 حقیقتی که باید دربارهٔ «کیندرد» (KINDRED)، خبیث جدید کمیک‌بوک‌های اسپایدرمن، بدانید
رویداد اخیر مرد عنکبوتی با عنوان آخرین بقایا (LAST REMAINS) - کامل + لینک دانلود
سری کمیک های اسپایدرمن شگفت انگیز با ترجمه فارسی
رویداد جدید مرد عنکبوتی با عنوان خیزش گناهان (SINS RISING) - کامل + لینک دانلود
10 حقیقت مهمی که باید درباره «توم اِستون» (TOMBSTONE) بدانید
10 حقیقت مهمی که باید درباره «بیتل» (BEETLE) بدانید
کمیک مقدمه "مرد عنکبوتی شگفت انگیز: خیزش گناهان" ترجمه شد + لینک دانلود
10 حقیقت مهمی که باید دربارۀ تیمارستان "راون‌کرافت" (RAVENCROFT INSTITUTE) بدانید
شماره آخر از کمیک "تیمارستان راون کرافت" ترجمه شد + لینک دانلود
برترین لباس‌های مردعنکبوتی
رتبه بندی همه لباس های مرد عنکبوتی در دنیای سینما و تلویزیون
تاریخچه لباس های مرد عنکبوتی در دنیای سینما و تلویزیون
بهترین لباس های شخصیت های خبیث در فیلم های کمیک بوکی
15 حقیقت مهمی که باید درباره کینگ پین (KINGPIN) بدانید
معرفی شخصیت های مكمل كمیك های مرد عنكبوتی
این مطلب را به اشتراک بگذارید :
دیدگاه‌ها
(خطر اسپویل)
فکر نمیکردم بومرنگ خیانت کنه و پیچش جالبی از آب در اومد.
کاری که جونا کرد هم دقیقا با کاراکترش میخوند
شخصیت پردازیا کلا تو اوج بودن ولی 3 تا جا بود که من خیلی کیف کردم.
یکی اونجایی که طلسم لوح (همون قهرمان پاک بودن) آشکار میشه و واکنش پیتر و بومرنگ نسبت به طلسم.
(یاد کتاب اول هری پاتر افتادم)
یکی هم اونجایی که ولورین و هاکای از اسپایدی گله میکنن که چرا به پارتی هاشون نمیاد که اشاره اصلیش به تکرو بودن اسپایدیه
و صد البته اون اخر که کینگ پین پسرشو زنده کرد که گناهش از همسرش ورداشته شه
فکر میکنم داستانای زیادی با این تمرکز روی رابطشون قراره داشته باشیم.
در کل به نظرم نقطه قوت اصلی داستان این بود که چند تا ریسک شدید کرد ولی همش به نفع داستان و داستان های اینده بود.
ممنون بابت مترجم و ادیت این کمیک.
و اما درباره کمیک "شماره ویژه مرد عنکبوتی شگفت انگیز: خون بهای پادشاه"
خطر اسپویل!
این کمیک بسیار عالی بود! خیلی خوب داستان رو پیش برد و بالاخره قضیه بومرنگ رو روشن کرد! معلوم شد که اون میخواد چی کار کنه و البته کینگ پین در اصل دنبال چی هست! اول از شخصیت پردازی خود پیتر پارکر شروع میکنم که بسیار عالی بود در این کمیک. اینکه دنبال این بود که به دوست (ظاهریش) کمک کنه و اینکه در آخر تصمیم میگیره که اون لباس رو کنار بذاره و به یک قهرمان واقعی تبدیل بشه بسیار خوب بود.
s4.uupload.ir/.../...
این که دغدغه های شخصی اون هم نشون داده شد عالی بود و من خیلی خوشم اومد. اشاره به تک رو بودن او و اینکه در چند وقت اخیر چقدر مشکل داشت در داستان به خوب ینشون دادن که پیتر مشکلاتی داره که مجبوره محافظ کار باشه و وقت دورهمی نداره. بقیه شخصیت ها هم همینطور بودند. بومرنگ همونی بود که باید باشه! شاید ما دیگه داشتیم به این یارو از خباثت برگشته عادت میکردیم اما اسپنسر خودش به خوبی اون رو از خبیث بازگشته نشون داد و بهش پر و بال داد و در اینجا نشون داد که اون هنوز هم طرف خباثته. هممون هم میدونیم که فرد چقدر لاف زن هست! نقشه اش هم واقعا هوشمندانه بود. البته فکر میکنم شاید کار اسپنسر هنوز با بومرنگ تموم نشده باشه و ما در ادامه داستان هم استفاده هایی از او داشته باشیم. ویلسون فیسک هم در آخر کار غیر منتظره ای کرد. شاید ما همه انتظار داشتیم که او زنش رو زنده کنه اما به دلایل خوبی که خودش آورد پسرش رو به دنیا بازگردوند. خیلی خوشم اومد که دلایلش باز هم به خانوداه و شخص زنش مربوط میشد نه چیز دیگه. از الان به بعد هم با زنده شدن پسرش که یه جور خلافکار هست احتمالا تنش داستان بیشتر میشه. بقیه شخصیت ها هم با وجود حضور کوتاهشون شخصیت خوبی داشتند. جسیکا جونز که انگار اعصاب و اینا نداره اما دوست داره کمک بکنه و دوست هاش رو تنها نمیذاره، ولورین که مدام تیکه میندازه اما هیچ وقت رفیقش رو تنها نمیذاره، لوک کیج که انگار قانونی تر و انعطاف پذیر تر هست و راحت تر میشه باهاش حرف زد، جی جونا جیمسون که باز هم دوست داره پوز رقیبش رو به خاک بماله اما در عین حال انگار بدش نمیاد که نشون بده اسپایدی یک قهرمانه و کار های گذشته اش هم (به نوع خودش و البته با پولی که جونا در میاره!) یه جورایی جبران بشه و... در کل شخصیت ها بسیار خوب بدند و چیزی نبود که اون ها رو خدشه دار کنه. و اما خود داستان. اسپنسر به خوبی داستان رو با نگرانی پیتر برای فرد پیش میبره و اون پیچش زیر آبی بودن فرد هم بسیار جالب بود! تعادل خیلی خوبی هم بین صحنه های اکشن و خود داستان به چشم میخورد و انگار اسپنسر بیشتر دوست داشت بره سر اصل مطلب! و این خیلی جالب بود که اسپنسر داستان رو الکی لفت نداد اما خیلی عجله هم نکرد و با دیالوگ ها حال و هوای شخصیت ها رو نشون داد و از این نظر ریتم داستان واقعا خوب بود. خوشم هم اومد که اسپنسر از هر شخصیت تا جایی که به کار میومد استفاده کرد. یعنی گربه سیاه به جوفع اومد و رفت، گروه قهرمان ها به اندازه حضور داشتند و داستان رو تحت الشعاع خودشون قرار ندادن و این بسیار خوب بود که از هر شخصیت به جا استفاده شد. دیالوگ ها هم واقعا عالی بودند. مخصوصا دیالوگ هاییکه پیتر با خودش میگفت و دیالوگ های ویلسون فیسک که بسیار خوب بودند. در کل داستان بسیار خوب بود و اسپنسر من رو امیدوار کرد و من خیلی برای شماره بعدی هایپ هستم!
طراحی:
طراحی این کمیک به نظرم بد نبود. من طراحی خود چهره ها رو دوست نداشتم و سبک طراحی هم خیلی برام جالب نبود اما به نظرم صحنه های اکشن خیلی خوب بودند و چهره افراد هم بسیار عالی احساسات رو انتقال میداد. مثلا زمانی که پیتر به فرد میگه تو تنها نیستی چهره فرد عالی طراحی شده و من از همون جا حدس زدم که شاید بخواد خیانت کنه. در صحنه های یک پانلی و بزرگ هم به نظرم طراحی خوب بود و در کل راضی کننده بود اما همونطور که گفتم من از طراحی صورت کاراکتر ها خیلی خوشم نیومد (مثل یک لحظه کینگ پین در اواخر کمیک) اما طراحی در کل خوب بود.
ترجمه و ادیت:
بسی رنج بردند در این چند روزی
کمیک شماره ویژه زنده کردند بدین پارسی!
ترجمه و ادیت مثل همیشه بسیار عالی بود و من مشکلی ندیدم.
ایستراگ ها اشارات و ارجاعات (اونایی که من متوجه شدم!):
- در اول کمیک هاکای اشاره میکنه که دوست داره اعضای مدافعین و انتقامجویان جدید دور هم جمع بشوند که ولورین حضورش رو اول تکذیب بعد تایید میکنه!
s4.uupload.ir/.../...
خب این احتمالا به گروه "مدافع مخفی" اشاره داره که در مورد ۶ این مقاله بهشون اشاره شده:
spidey.ir/.../...
- در اینجا که ولورین با اسپایدی کل کل میکنه میگه که:"شاید مغزت رو با دکی اخی جا به جا کرده باشی." که به قضیه مرد عنکبوتی برتر و تعویض بدن پیتر با دکتر اختاپوس اشاره داره.
s4.uupload.ir/.../...
و البته اینجا هاکای میگه که "یا شایدم یه سیمبیوت بیگانه رفته توی جلدت" که به ظهور سیمبیوت و چسبیدن او به پیتر پارکر اشاره داره.
s4.uupload.ir/.../...
spidey.ir/.../...
اینجا هم جسیکا میگه:"شاید کریون لباس مخصوصت رو دزدیده که به داستان آخرین شکار کریون و زنده به گور شدن اسپایدی اشاره داره.
s4.uupload.ir/.../...
spidey.ir/.../...
-اینجا هم لوک کیج شعار گروه انتقامجویان یعنی "انتقامجویان جمع بشید" رو به زبون میاره.
s4.uupload.ir/.../...
وقتی پیتر داره با فرد درد و دل میکنه جمله "تو تنها نیستی" رو میگه و انگار میخواست هویتش رو هم فاش کنه.
s4.uupload.ir/.../...
خب این جمله رو قبلا هم وقتی خواست هویتش رو برای جی جونا جیمسون فاش کنه گفت.
spidey.ir/.../...
- در تجسم نامه فرد ما لحظه ای رو میبینیم که انگار اسپایدی روی پای فرد مرده که ظاهرش اشاره ای به مرگ گوئن استیسی داره.
s4.uupload.ir/.../...
spidey.ir/.../DeathofGwen.jpg
با تشکر.
نقد داستان
راستش داستان خیلی قشنگ شروع میشه همون داستان همیشگی که ابرقهرمان سرش شلوغه و نمیتونه به یه سری چیز ها برسه یه کاری که اسپنسر خوب اونو انجام داد این بود که خیلی از نویسنده ها می‌خوان داستان رو جذاب تر بکنن میان داستان های فرعی ایجاد میکنن که خیلی وقتها باعث میشه حوصله مخاطب سر بره اما اسپنسر داستان اصلی رو رفت با شخصیت های فرعی که وجودشون دور از ذهن نیست و همینطور داستان رو جلو برد که خیلی هم خوب بود یک پیچش که خیلی خوب بود خیانت بومرنگ بود و اون شخصیت ساده و مهربون پیتر که گول خورد اما بنظرم بومرنگ از این خیانتش ناراحت شده چون در یک قسمت که میگه جایی که بهش تعلق دارم یک حالت متفاوتی داره این پیچش قشنگی داره و البته اینکه بنظرم در آینده از بومرنگ استفاده های بیشتری میشه در آخر خیلی خوشم اومد که فیسک پسرش رو زنده کرد ولی چیز عجیبی هم بود چونکه فیسک زنش رو خیلی دوست داشت میتونه برای این باشه که از اینکه زنش هی بهش میگه از خلاف کردن دست بکشه خسته شده که باز اینم بنظرم عجیبه ولی با حظور پسرش داستان خیلی بهتر و هیجان انگیز تر میشه داستان خودش خیلی قشنگ بود نسبت به چیزی که داستان اجازه داد اکشن خوبی رو دیدیم اما بنظرم اکشن اصلی رو در قسمت های آینده میبینیم
شخصیت پردازی
اول از همه پیتر مثل همیشه شخصیت خوب و مهربونی داشت مسئولیت پذیر و خوب بود
بومرنگ شخصیت باهوش و خوبی داشت که البته بنظرم در داستان تا حدودی تحت تأثیر پیتر قرار گرفت
شخصیت های فرعی هم حظور مناسبی داشتن که داستان رو جالب تر بکنن کلا شخصیت پردازی خوبی داشت
طراحی
راستش طراحی خوبی در ژست کارکتر ها داشت اما چهره کارکتر ها بدون ماسک و نقاب واقعاً جذاب نیست و بنظرم خیلی روشون کار نشده اما خب کلا طراحی متفاوت و جالبی داشت
ترجمه و ادیت هم مثل همیشه عالی و خوب بود مرسی از همه عزیزانی که برای ترجمه و ادیت کمیک زحمت میکشن
میتونم بگم این شماره عالی بود و البته پیچش خوبی داشت
توی این شماره پیتر از اعضای قدیم انتقام جویان هاکای ولورین لوکی کیج جسیکا جونز زن عنکبوتی با این که از دست پیتر دلخورند اما پشتشو خالی نمی‌کنند و بهش کمک می‌کنند و البته جیمسون هم سیع میکنه دیلی بیوگل از طریق پیتر شکست بده و خب بدش نمیاد به پیتر کمک کنه ولی پیتر پیتر نشون میده مهم نیست بقیه پشت سرش چی میگن چون اون همیشه به همه کمک میکنه و توی این شماره بومرنگ با این که خبیث خطرناکی نیست ولی بقیه ابرقهرمان ها بدشون میاد چون فرد استاد لاف زدن و دروغ گفتنه و البته پیتر گوشش به حرف کسی بدهکار نیست و دوباره به طور نخواسته اشتباه میکنه توی این داستان پیتر لیاقت خودشو ثابت میکنه
و البته کینگ پین پسرش ریچارد فیسک برمیگردونه به احتمال زیاد در داستان های آینده مرد عنکبوتی فرد و رز میبینیم فرد که توی داستان جنگ خبیثانه میبینیم
و باید بگم پیتر نباید به همه اعتماد کنه و البته کینگ پین حالا که پسرشو برگردوند دیگه نیازی به کیندرد نداره
اسپنسر به جا از شخصیت ها استفاده کرد و دیالوگها به جا بود و گربه سیاه خوب تو داستان استفاده کرد
طراحی از طراحی بد نیمود میتونم بگم قسمت های اکشن خوب بودن
ترجمه و ادیت که مثل همیشه عالی
با توجه به جنگ خبیثانه در آینده انتقام جویان جدید و فرقه تارافکن به کمک پیتر بیاند
داستان ۱۰ از ۱۰
طراحی ۹ از ۱۰
ترجمه ۱۰ از ۱۰
ادیت ۱۰ از۱۰
تشکر
سلام خدمت دست اندرکاران اسپایدی ، مدیریت گرامی ، استاد عزیز و دوستان خوبم .
قبل از شروع یه تشکری داشته باشم از تیم ترجمه فوق حرفه ای اسپایدی که واقعا با نهایت سرعت و بهترین کیفیت کمیک رو ترجمه و ادیت میکنید. دست گلتون درد نکنه.
نگاهی به کمیک ویژه مرد عنکبوتی شگفت انگیز : خون بهای پادشاه
!!!هشدار اسپویل!!!
.
.
.
.
.
.
.
داستان
یعنی زرشک!!! (عجب شروعی کردم) بابا این اسپنسر مدرک دست انداختن رو از کدوم باجه تلفنی گرفته؟؟ هم مارو شل و پر کرد و این اسپایدی بی چاره رو. فکر کنم بد ترین رکبی بود که اسپایدی توی تاریخ خودش خورده. به قول عمو مختار این گابلین ذره ای شجاعت توی دلش هست که از شخص شخیص اسپنسر بابت نظری که نسبت بهش داشته، عذرخواهی کنه. آخه بابا کدوم هوادار بد بین کمیک بوکی فکرشو میکرد که این یارو بومرنگه تو سیاه از آب در میاد؟؟
خب برسیم به داستان
به نظرم شروع این شماره عالی بود. دقیقا از اونجایی شروع کرد که شماره قبلی تموم شده بود. واسه همین هممون از تم و اتفاقات قبلی آگاهی داشتیم. به نظرم تعامل پیتر با انتقامجویان خیلی خوب و جالب بود. در بینابین این حرف ها مطمئن شدیم که اسپایدی واقعا بومرنگ رو به عنوان رفیقش قبول کرده و مخلص کلام دوستش داره. همینطور در ادامه یه جمله کلیدی از آیرون فیست شنیدیم : «بستگی داره منظورت از تو کی باشه» جون من دیالوگ رو حال کردی؟؟ کلی از تراژدی های اسپایدی تو این دیالوگ نهفته بود که در ادامه بقیه انتقامجویان هم بهش اشاره کردن. چیزی اینجا جالب و خوب رعایت شده بود اینه که اسپنسر اون بخش از سادگی و تر و تمیزی اسپایدی رو خیلی خوب رعایت کرد و نشون داد که واقعاً کاراکتری هستش مثل همه ما که ممکنه با اینکه چاه رو جلو پاش میبینه باز میوفته توش ولی فراموش نکنید که از بین قهرمانا هیشکی به بومرنگ اعتماد نمی‌کرد پس نتیجه میگیریم که واقعاً هوش بوم رنگ هم یه دست حسابی داره که از بین اون همه قهرمان، اومد و درست روی اونی دست گذاشت که تنها کسی بود که امکان داشت بهش اعتماد بکنه.
همچنین به رفتار های عجیب غریب اخیر اسپایدی هم اشاره شد. اتفاقی که دوستش داشتم این بود که انتقامجویان با اینکه میخواستن کمکش کنن اومدن و تراژدی هاشو براش زنده کردن، نشون دادن که همیشه پشتش هستن و یه جورایی یه پس گردنی بابت این شلوغ بازی هاش بهش زدن.
یه سورپرایز عجیبی که اینجا رقم خورد، حرکت وحشتناک جیمسون بود که کلا اوضاع رو قاراشمیش تر کرد. به نظرم همین کار جوناه هم یکی از دلایلی بود که آخرش اسپایدی لباس رو کنار گذاشت. ولی به نظرم جیمسون انگار یه جورایی از بیوگل ناراحته و کینه به دل داره. ولی جون خودم به همین زودی برمیگرده بیوگل اصلا شک نکنید. (شک کردید هم کردید ها یهو مارول نزنه به سرش منو رو سرخم کنه!!؟)
خب خیلی خوشحال شدم تکلیف این لباس رو مخ روشن شد. من اصلا این لباس رو دوست نداشتم ولی به نظرم از نکات خوبی این چند شماره اخیر بود که دلیل این تغیر هم احتمالاً همین بود که میخواستن یه تغیر لباس جذاب نشونمون بدن من که برگشت به لباس و راه و روشش رو هم خیلی دوست داشتم.
پیتر همیشه یه ابرقهرمان واقعی بوده و هست و اینجا واقعا اون یارو روح بود شبح بود چی بود واقعاً ثابت کرد اوضاع از چه قراره. با همین تغییر لباس و به یاد آوردن کار هایی که کرده هم عمق شخصیتیش دوباره شکوفا شد و هم اون روحه سر تعظیم فرود آورد.
ولی از حق نگذریم ایده اسپنسر واقعا حرف نداشت. یعنی گل سر سبد تمام رانش به نظرم همین داستانی بود که خیلی ها از جمله من بهش ایراد میگرفتیم. ولی دمش گرم دستش طلا داستان رو خوب پیش برد. نمیدونم این داستان رو کجای مخش پخته بود من که مخم سوت کشید. ولی واقعا ایده جالب و بکری بود که از اسپنسر دیدیم.
تمام اتفاقات پشت برده رو با یه فلش بک عالی نشونمون داد. خلاصه بگم دست شوما درد نکنه.
داشت یادم میرفت. باید بگم که این زنده کردن رز به نوعی در نظر من شخصیت کینگ پین رو ارتقاء داد و کلا پخته ترش کرد. به نظرم ایده خیلی جالب و باحالی بود و همینطور هم کلیشه ای !!!!! نبود!!! اینم هوش اسپنسر. ولی فکر میکنم رز دیگه تبدیل به یک خبیث بزرگ برای اسپایدی بشه و دیگه باید وقتی توی کوچه میبینیمش به احترامش از جامون بلند بشیم. (توی روستای ما. معمولاً از این اصطلاح واسه کسی استفاده میکنن که بچه هاش بزرگ شدن و ازدواج کردن)
به نظرم این شماره بهترین پایانی بود که میشد در نظر گرفت. ولی یه چیزی که باز نشون دادن اینه که دنیای کمیک دیگه داره از حالت کلیشه‌ای بودن در میاد و هرجایی ممکنه یه ابرقهرمان شکست بخوره و تبعاتش هم کم نباشه.
فضای داستان عالی بود. یعنی هم اسپایدرمنی بود و هم یکم حالت مرموز و پرده بردارانه داشت.
ریتمی که اسپنسر باهاش از تمامی اتفاقات پرده برداری کرد و داستان رو پیش برد حرف نداشت یعنی به زیبایی کلیه اتفاقات رو در قالب یه ریتم ساده روایت کرد ولی ریتم کلی که برای این آرک در نظر گرفته بود حسابی شوکه کننده و مرموز بودش.
دیالوگ ها شاهکار بود. کاملا دیالوگ ها و داستان هماهنگ بودن و اسپایدی بعضی جاها نقش راوی رو داشت که من کلا از این قسمت ها توی هرکمیکی که باشه خوشم میاد.
تعاملات بین انتقامجویان و پیتر رو که گفتم عالی بود. پیچش هم که میدونید؟ دست مأموران شیلد رو از پشت بست.
فان داستان به نظرم اصلا اینجا جایی واسه فان نداشتیم ولی اسپنسر با هوش و ذکاوت خاصی دیدید چه فان جالبی برامون ساخت؟؟ مثلا اون صدای توی سر پیت یا اون قبول شدن سریعش خودش بار فان رو تماما به دوش می‌کشید.
اکشن رو که سراسر بود و هممون بی تردید راضی بودیم و لذت بردیم
امتیاز من به داستان)
10 از 10
--------------------------
طراحی :
به نظرم طراحی های این شماره به نوعی خیلی خوب بودن و دست چند تا طراحی ناجور اخیر رو کوتاه کردن. چند وقتی میشه دوست داشتم به همچین طراحی توی کنیم های جدید اسپایدی شاهد باشم که خدا رو شکر اونم جور شد.
صحنه های اکشن خوب و زنده طراحی شده بودن. چهره ها خیلی خوب بودن و احساسات منتقل میشد. رنگ پردازی عالی بود. افکتی که انتخاب شده بود کاملا سازگار با دنیای عنکبوتی بود و خلاصه بگم دوستش داشتم.
امتیاز طراحی)
10 از 10
-------------------------
شخصیت ها :
شخصیت اصلی یا پروتاگونیست که اسپایدی باشه واقعا زیبا پردازش شده بود. یعنی همون پیتر مهربون و ساده خودمون بود که خیلی خوب میشه متوجه اشتباهش کرد و خیلی هم زود اشتباهش رو گردن میگیره و عواقبش رو می‌پذیره.
شخصیت خبیث اصلی یا آنتاگونیست رو نمیدونم کینگ پین حساب کنم یا بومرنگ؟؟ خب بریم سراغ بومرنگ. به نظرم این چند وقته یه شخصیت جدید از بومرنگ به نمایش گذاشته شد که شاید همه شوکه شده بودن ولی اخیراً خودش هم گفت «من، منم» یعنی معکوسش هم بکنی باز اون ته ته خود جنس بومرگ واقع شده. ولی شخصیت پردازی بوم رنگ به لطف اسپنسر به نظرم خیلی ارتقاء پیدا کرد و پخته تر شد و بنده از اون نامه آخری نتیجه میگیرم که ممکنه بوم رنگ تبدیل به قهرمان هم نشه یه ضد قهرمان میشه. قبول نداری؟ یه خبیث مهربون چطوره؟ باحاله
--------------------------
ترجمه و ادیت :
ترجمه و ادیت هم مثل همیشه عالی و درجه یک بود. قطعاً این شماره اهمیت خاصی داشت و استاد بهترین تیم ممکن رو واسه این کمیک انتخاب کردن. هرچند تمامی مترجمین و ادیتور های سایت بهترینن. یه تشکری هم داشته باشم از تمامی زحمت کشان این کمیک دست همگی درد نکنه.
---------------------------
باز هم ممنون از زحمات شما اساتید محترم
مخلص شما : Ehsan Spider
میدونم این شماره رو یکم دیر خوندم و دوستان هم با کم و کیف کامل نقداشون رو گفتن.
این شماره به سرانجام رسوندن هدف بزرگ فیسک بود که اسپنسر خیلی وقته ما رو واسش منتظر نگه داشته و اینکه کلید اصلی این ماجرا خود مرد عنکبوتی بود! واقعا این داستان که در نهایت منجر به خیانت فرد مایرز میشه قلبمون رو مورد هدف قرار میده. اسپنسر کلا خیلی رو تغییر بومرنگ مانور داده بود و باور کرده بودیم که این تغییر صورت گرفته (زهی خیال باطل
بازگشت کاستوم اصل اسپایدی یکی دیگه از نکات مثبت این شماره بود. چون در کل من خودم دوس ندارم که قهرمانان و اشخاص دیگه واسه اسپایدی کاستوم دست و پا کنن. مخصوصا از طرف یک بنگاه خبری!!
در نهایتم پیچش ویلسون فیسک که پسرش رز رو برگردوند شوکه کننده بود.
و در نهایت سوالی که میماند: کیندرد چرا مزاحم کار کینگ پین شده بود؟
از اساتید ترجمه و ادیت بابت این کیفیت بی نقص متشکرم.
از استاد ترابی هم بابت مقاله معرفی آن تایم رز تشکر میکنم چون خیلی این شخصیت ناشناخته بود برام.
عجب کمیکی بود
دم سایت اسپایدی گرم که همیشه هوای ما اسپایدی فنا رو دارن و کمیک های اسپایدرمن رو ترجمه میکنن.
در مجموع این دو قسمت آخر(این کمیک و شماره بعدی) زیباترین پلانی رو که دوست داشتم قسمت قبول شدن پیتر در آزمون قهرمان واقعی بود.
اونجا از خودم پرسیدم که اگه ابرقهرمان های دیگه هم بودن آیا از این آزمون سرفراز بیرون میومدن؟
قهرمان های تاپ مارول یا حتی دنیای دیگه ای مثل دیسی؟
آیا بتمن و سوپرمن میتونستن تو این آزمون قبول شن؟
جواب دقیقی اصلا برای این سوال هست؟
طبق این چالشی که مدت هاست دیسی ایجاد کرده که آیا سوپرمن آدم خوبیه یا یه بیگانه ای که میتونه خیلی خطرناکی باشه ما میتونیم جواب مطمینی بدیم؟
این جا بود که فهمیدم چرا اسپایدرمن رو دوست دارم. چرا فنشم.
اون ذات شخصیت منحصر به فرد.
اگه میشه آقای ترابی راجبش شما هم نظر بدین.
ممنون
نقد و بررسی شمارهٔ ویژهٔ "مرد عنکبوتی شگفت انگیز: خون بهای پادشاه" (Giant-Size Amazing Spider-Man: King's Ransom)
هشدار: این نقد حاوی اسپویل است!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مقدمه:
شخصیت بسیار محبوب پیتر پارکر ملقب به مرد عنکبوتی برای اولین بار در شمارهٔ ۱۵ از کمیک های «فانتزی شگفت انگیز» و به دستان خلاق و توانمند استن لی و استیو دیتکو خلق شد. محبوبیت این شخصیت بسیار زیاد ـه و سری های اختصاصی بسیار زیاد و موفقی رو پشت سر گذاشته. حالا سری کمیک های اصلی این شخصیت با عنوان «مرد عنکبوتی شگفت انگیز» به شمارهٔ ۸۶۶ رسیده و تیم نویسنده تصمیم گرفته تا برای داشتن روایت و نقل قول بهتری از وقایع رخ داده، یک شماره‌ی ویژه رو به این سری اختصاص بده. نویسندهٔ فعلی این سری یعنی جناب آقای "نیک اسپنسر" ایده های بکر و جذابی که قبلاً توی این سری کمیک ها پیاده کرده رو حالا داره پیش میبره و داستان های جالبی رو خلق میکنه. در این تک شماره‌ی ویژه هم شاهد روایت ادامهٔ ماجرای مربوط به "پیتر پارکر و هم اتاقیش فرد مایرز/بومرنگ، کینگ‌پین و تیکه های لوح حیات" و... هستیم. با بنده یعنی «Scarlet Speedster» در نقد این شماره همراه باشید...
داستان (پروتاگونیست و آنتاگونیست):
این شماره سراسر سورپرایز و غافلگیری بود! بعد از این چند شماره‌ی این چند وقت که به نظرم ریتم تقریباً پایینی داشت، این شماره به یه آمپول تقویتی تبدیل شد که این سری بهش نیاز داشت تا با سرعت زیادی رو به جلو حرکت کنه. این شماره انقدر نکته داشت که حتی نمیدونم از کجا شروع کنم؛ خیانت بومرنگ، بازگشت اسپایدی به لباس کلاسیک و سربلندیش در آزمون قهرمانی، کاری که کینگ‌پین با تیکه های لوح حیات کرد و... در ابتدا با حضور رفقای اسپایدرمن شروع میکنم که لحظات جالبی رو در این شماره رقم زدن. هر کدوم از اونا با حرف هایی که زدن باعث شدن تا پیتر بفهمه چقدر این چند وقت اخیر ذهنش درگیر بوده که حتی برای دوستاش هم وقتی نداشته. درستم هست... این چند وقت ما رویداد های زیادی رو داشتیم و پیت این چند وقت خیلی درگیر مسائل ابرقهرمانی بوده؛ یعنی تقریباً از بدو ورود اسپنسر ما اصلاً اون رو بیکار ندیدیم
پروتاگونیست:
همونطور که گفتم برای من اون لحظه‌ای که پیتر تصمیم میگیره لباس پیشرفتهٔ جدیدش رو کنار بذاره و به سبک یه قهرمان واقعی از اون آزمون سر بلند بیرون بیاد، بهترین بخش این شماره بود. من اون اوایل اصلاً از این ایده خوشم نیومد و به نظرم در این مقطع از زندگی، پیتر طبق عرف همیشگی مسئولیت پذیری نباید با دریافت این لباس موافقت میکرد. اما مشخص شد که اسپنسر از انجام همه‌ی اینا یه هدف والایی داشته و خواسته مشخص کنه که چرا پیتر در انتها باز هم یه قهرمان بزرگ و واقعی ـه و با کنار گذاشتن اون لباس و پذیرفتن مسئولیتی که داشت، از اون آزمون سربلند بیرون اومد. و این همون پیتر پارکری ـه که هممون میشناسیم (دیگه قشنگ بهم اثبات شد که اصلاً نباید ایده های اسپنسر رو زود قضاوت کرد، چون در نهایت بهترین چیزی که فکر کنید رو تحویل‌تون میده)
آنتاگونیست:
ویلسون فیسک/کینگ‌پین بعد از مدت های طولانی تلاش، بالاخره موفق شد که به تمام تیکه های لوح حیات دست پیدا کنه و با استفاده از اون یکی از کسانی که خیلی براش عزیزن یعنی پسرش ریچارد فیسک که به عنوان خبیثی به نام رز هم شناخته میشه رو به زندگی برگردونه. واقعاً تلاش های فیسک برای پیدا کردن این تیکه ها زمان زیادی برده و فیسک انقدر نقشه کشید و دسیسه‌چینی کرد تا بالاخره با کمک بومرنگ موفق شد که به این تیکه ها دست پیدا کنه. هنوز معلوم نیست که فیسک قراره با رز چیکار کنه و آیا رز هم دوباره به خباثت میپردازه یا نه، ولی در کل از تصمیم جذاب و غیر کلیشه‌ای اسپنسر در این شماره خیلی لذت بردم و منتظر شماره های بعدی با حضور این دو پدر و پسر خبیث هستم (نتیجه اخلاقی: هیچوقت دست از تلاش برای رسیدن به هدف هاتون برندارید
طراحی:
طراحی های این شماره رو فردی به نام "رجی آنتونیو" بر عهده داشته که در این راه دو طراح دیگه به نام های کارلوس گومز و زی کارلوس به کمکش اومدن. در کل من طراحی های این شماره رو قابل قبول میدونم و مشکلی باهاش ندارم؛ هر چی باشن دیگه از طراحی های فدریکو ویسنتینی برای این چند شمارهٔ اخیر که بهترن
ترجمه:
دیگه وقتی مترجم توانا و بزرگ سایت اسپایدی یعنی آقای حیدری عزیز مسئولیت ترجمه‌ی یه کمیک رو بر عهده داشته باشن، مگه میشه که ترجمه‌ی اون کمیک محشر از آب در نیاد؟! واقعاً از ترجمه های ایشون در این شماره لذت بردم و به نظرم خیلی باکیفیت بودن و معلومه استادانه روشون کار شده بود. بهتون خسته نباشید میگم. مثل همیشه هم از استاد ترابی عزیز بابت نظارت بر ترجمه تشکر میکنم.
ادیت:
آقای رجبی عزیز هم به عنوان یکی از سه ادیتور برتر حال حاضر سایت در این شماره ادیت های فوق‌العاده‌ای رو از خودشون ارائه دادن که واقعاً زیبا و چشم نواز بودن. هیچ کم و کاست و نقصی رو در ادیت ایشون نمیشه پیدا کرد. کاور هم به بهترین شکل ممکن برگردونده شده بود. با تشکر بابت ادیت های perfect شما در این شماره. خسته نباشید واقعاً.
جمع بندی:
این شماره شماره‌ی ویژه‌ای بود که به عنوان یه قدم رو به جلوی بزرگ برای شماره های بعدی عمل کرد و با تصمیم های جالبی که نیک اسپنسر در اون گرفت به یکی از جذاب‌ترین و مهم‌ترین شماره های اخیر ASM تبدیل شد. به همراه طراحی های قابل قبولی از رجی آنتونیو که شخصاً مشکلی باهاشون ندارم و میتونم اونها مورد قبول واقع کنم. در کل برای خوندن شماره های بعدی این عنوان حتماً باید این شماره رو خونده باشید، مخصوصاً با داستان خیلی خیلی جذابی که داره...!
نمرات:
داستان: ۱۰/۱۰
طراحی: ۹/۱۰
ترجمه: ۱۰/۱۰
ادیت: ۱۰/۱۰
در پایان، سپاس از تیم بی‌نذیر اسپایدی که این شماره رو در اختیار ما قرار دادند. به زودی با نقد شمارهٔ بعدی در خدمت شما خواهم بود!
همچنین تشکر میکنم از کسانی که تا اینجا نقد و بررسی بنده رو تحمل کردند.
روز و روزگارتون خوش!
خوراک‌خوان (آراس‌اس) دیدگاه‌های این محتوا